eitaa logo
هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
995 دنبال‌کننده
876 عکس
122 ویدیو
2 فایل
🔹هیئت مدرسه عالی شهید مطهری مشهد 🎞 پایگاه اطلاع رسانی،حفظ و نشر آثار صوتی و تصویری #هیئت_رهپویان_ولایت 📮 ارتباط‌باما: @heyat_rahpoyan 🖥️ وب‌سایت: Rahpoyanvelayat.com 🔰 نذورات: rahpoyanvelayat.com/nozorat 📍نشانی: zil.ink/heyat_rahpoyan_velayat
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 روایت اول : عقوبت انکار اجر گریه کنندگان حضرت آیت الله وحید خراسانی فرمودند : علامه‌ی مجلسی ، آن فحل الفحول ، این قضیه را از بعضی از بزرگان نقل میکند ، میگوید : ما مجاور امام هشتم (ع) بودیم . روز 🏴 ، جمعی از ما جمع شدند . یک نفر شروع کرد به مقتل خواندن ؛ رسید به این روایت در آن مقتل - که سندش صحیح است - که : «اگر چشمی بر سیدالشهداء به قدر بال مگسی تر بشود ، تمام گناهانش آمرزیده میشود» [وَ لَو کانَت مثل زَبَدِ البحر ...] . یکی از حضار که ادعای علم میکرد (تعبیر مجلسی این است : ولی بود) انکار کرد این حدیث را و گفت : این روایت با عقل جمع نمی‌شود . اهل مجلس که از علما بودند با او مذاکره کردند ؛ قانع نشد و مجلس به هم خورد . همان منکر شب در خانه‌‌اش خوابش برد ؛ در خواب دید محشر به پاست ، همان غوغایی که در آیات و روایات است . به نهایت عطش گرفتار شد . نگاه کرد دید حوضی است که نه اولش پیداست نه آخرش ، متوجه شد که این حوض ، است . از عطش به حوض پناه برد ، دید که سه نفر سیاهپوش ایستاده‌اند : دو مرد و یک زن . پرسید اینها که هستند ؟ به او گفتند آن یکی است و شخص دیگر و آن بانوی سیاهپوش . پرسید : چرا سیاهپوش اند ؟ گفتند : مگر خبر نداری عاشورای حسین است ؟ درخواست کرد از بی‌بی دو عالم که یک جرعه از این آب به من بدهید . حضرت زهرا (س) به او نگاهی کرده و فرمودند : تو همانی که منکر اجر گریه‌کنندگان بر مهجه قلب منی ؟ مجلسی فرمود : این مرد از خواب سراسیمه بیدار شد ، دوان دوان آمد ، آن جمع را پیدا کرد ، گفت : استغفار کنید ، خدا مرا بیامرزد . منابع : ✓ بحارالانوار-ج۴۴-ص۲۹۴ ✓ مصباح الهدی-ج۱-ص۴۳۴ ✓ منتخب طریحی-ج۲-ص۸۳ 🆔@heyat_rahpoyan_velayat
هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
📜 روایت پنجم : نام آقا سیدجعفر را بنویس ... #چهل_روز_چهل_روایت حضرت آیت الله وحید خراسانی رویای ص
📜 روایت ششم : فتوی به وجوب عزاداری جناب حجت‌الاسلام حاج شیخ علی آزاد قزوینی از محصلین حوزه نجف ، برای اینجانب (معتمدی کاشانی) نقل فرمودند که : قبل از جمهوری شدن (زمان سلطنت ملک فیصل ثانی) دهه به مشرف شده بودم . دسته‌جات سینه‌زنی و زنجیرزنی و قمه‌زنی را دیدم که با شور و حال فوق‌العاده‌ای به طرف صحن مطهر می‌رفتند . ضمنا جمعی از بانوان عرب را هم دیدم که «لاطِماتِ الْوُجوهِ» بر صورت زنان و نوحه‌کنان در عزاداری شرکت داشتند ؛ ناگاه از سر یکی از آن زنان افتاد . من به شرطه گفتم : به این زن که عبا از سرش افتاده و توجه ندارد بگو مواظب عبایش باشد ، شرطه گفت : شما دنبال کار خودت برو . من ناراحت شدم و رفتم . چون به برگشتم ، روزی در محضر فقیه عالیقدر و استاد معظم ، حضرت آیت‌الله حاج میرزا حسن بجنوردی صاحب کتاب «القواعد الفقهیه» و کتاب «منتهی الاصول» جریان عزاداری کاظمین و آن زنی که عبا از سرش افتاده بود را عرض کردم . ایشان با ناراحتی فرمودند :«مگر شما نمی‌دانید که این زن در حال عزاداری بوده و بی‌اختیار عبا از سرش افتاده و توجهی به خودش نداشته !؟» سپس درباره‌ی اهمیت عزاداری‌ها فرمودند که : اگر خدای ناکرده روزی ببینم عزاداری امام حسین «ع» کم‌رنگ و سست می‌شود ، حکم میکنم که سینه‌زدن و زنجیر زدن و قمه زدن است ! و فرمودند که :«عزاداری شور و حال و شیون و غوغا می‌خواهد ، اینکه جمعی از آقایان جمع شوند و آهسته آهسته دست روی سینه بگذارند و حسین حسین بگویند .» جناب شیخ علی آزاد به دنبال نقل این مطلب افزودند که روزی هم به محضر مرجع و فقیه عالیقدر مرحوم آیت‌الله حاج سید محمود شاهرودی شرفیاب شدم و فرمایشات آیت الله بجنوردی را به ایشان عرض کردم ، ایشان هم در جواب فرمودند :«آقای بجنوردی صحیح فرموده‌اند ، من هم اگر ببینم کار به اینجا می‌رسد حکم به عزاداری‌ها می‌دهم.» منابع : ✓ عزاداری سنتی شیعیان جلد ۳ - صفحه ۵۶۲ - فصل بیستم 🆔@heyat_rahpoyan_velayat