eitaa logo
مسابقه کتابخوانی کنگره ملی شهدای کاشان
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
989 ویدیو
22 فایل
﷽ مسابقه بزرگ کتابخوانی 🌷کنگره ملی شهدای شهرستان کاشان 🌷 مشاوره مسابقه : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 همین اول کاري می خواي پسر مردم رو دیوونه کنی ؟ پشت چشمی نازك کردم . من – آدم که زن خوشگل می گیره باید فکر اینجاهاش هم باشه ! مهرداد – نگفتم که خوشگلی . گفتم خوشگل شدي . صبح که از خواب بیدار می شی امیرمهدی ببینتت تازه میفهمه چه کلاه گشادي سرش رفته . خم شدم و کفش پاشنه دارم رو در اوردم . من – جرأت داري یه بار دیگه تکرار کن . دوید سمت هال و با صداي بلند ، حین خندیدن گفت . مهرداد – به جون خودم راست می گم . چشمات همچین پف میکنه آدم با چینیا اشتباه می گیرتت . می خواستم کفشم رو پرت کنم طرفش که صداي آیفون مانع شد . صداي زنگ آیفون دوبار پشت سر هم نشون دهنده ي اومدن اولین گروه مهمونا بود . به نظرم زود اومده بودن. نگاهی به ساعت انداختم . یعنی حاضر شدنمون نزدیک به یه ساعت طول کشیده بود ! سریع در اتاق رو بستم . و دستپاچه به رضوان گفتم . من – واي .. حاال چیکار کنم ؟ اخمی کرد . رضوان – آروم باش . مانتو سفیدت رو تنت کن و یه شال بنداز سرت و برو تو اتاق عقد . من برات چادر میارم . از اونجام بیرون نیا . با همه از دور سلام و احوالپرسی کن . با این آرایش نیاي بیرون و همین اول کاري شوهرت رو عصبانی کنیا ! من– واي خدا .... نمی شد یه امشب رو کوتاه بیاین ؟ اخمش بیشتر شد . رضوان – نه خیر . سریع کاري رو که گفته بود انجام دادم . اولین مهمونا ، خونواده ي امیرمهدي بودن و خاله م اینا . نرگس به محض ورود اومد تو اتاق عقد . اتاق قدیم مهرداد که حالا یه سفره ي گرد با تورهاي سبز و یاسی رنگ در حاشیه ش داخلش پهن بود . تمام ظروف داخل سفره ، مروارید هاي یاسی رنگ بود که در کنار شمع هاي بلند سبز رنگ جلو ي خاصی پیدا کرده بود . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem