هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا))
((سرود میلاد امام سجاد(ع))
(نوردوعین آمد/ابن الحسین(ع) آمد)
شد منجلی بیت حسین(ع) به به
آمد علی بن الحسین(ع) به به
باشد به مولا نور عین به به
(نوردوعین آمد/ابن الحسین(ع) آمد)
آمد به ما نور مبین به به
سجاد زین العابدین(ع) به به
پر نورعرش وهم زمین به به
(نوردوعین آمد/ابن الحسین(ع) آمد)
در آسمان شادان رسول به به
هم مرتضی و هم بتول به به
کارش دعا فقه و اصول به به
(نوردوعین آمد/ابن الحسین(ع) آمد)
برگو به آوای جلی به به
آمد نواده علی(ع) به به
چهارم امام وهم وصی به به
(نوردوعین آمد/ابن الحسین(ع) آمد)
زیباست روی و جلوه اش به به
معبود باشد نغمه اش به به
مشهور باشد خطبه اش به به
(نوردوعین آمد/ابن الحسین(ع) آمد)
عیدی عطاکن بر همه به به
مولا به جان فاطمه به به
طوف بقیعم زمزمه به به
(نوردوعین آمد/ابن الحسین(ع) آمد)
کارش دعا و هم ثنا به به
ذکرش بود یاد خدا به به
باشد به درد ما دوا به به
(نوردوعین آمد/ابن الحسین(ع) آمد)
باشد علائی ذاکرش به به
از لطف مولا شاعرش به به
عمری بود او نوکرش به به
(نوردوعین آمد/ابن الحسین(ع) آمد)
آدرس کانال شعر در ایتا:
https://eitaa.com/sma1212
سروده سید محمود علائی
.
🔸 هشام و فرزدق
هشام بن عبدالملک ، با آنکه مقام ولایت عهدی داشت ، و آن روزگار - یعنی دهه اول قرن دوم هجری - از اوقاتی بود که حکومت اموی به اوج قدرت خود رسیده بود ، هر چه خواست بعد از طواف کعبه ، خود را به حجر الاسود برساند و با دست خود آن را لمس کند میسر نشد.
مردم همه یکنوع جامه ساده که جامه احرام بود پوشیده بودند ، یکنوع سخن که ذکر خدا بود به زبان داشتند ، یکنوع عمل میکردند . چنان در احساسات پاک خود غرق بودند که نمیتوانستند درباره شخصیت دنیایی هشام و مقام اجتماعی او بیندیشند .
افراد و اشخاصی که او از شام با خود آورده بود تا حرمت و حشمت او را حفظ کنند ، در مقابل ابهت وعظمت معنوی عمل حج ناچیز به نظر میرسیدند .
هشام هر چه کرد خود را به حجر الاسود برساند ، و طبق آداب حج ، آن را لمس کند ، به علت کثرت و ازدحام مردم میسر نشد .
ناچار برگشت ، و در جای بلندی برایش کرسی گذاشتند او از بالای آن کرسی ، به تماشای جمعیت پرداخت .
شامیانی که همراهش آمده بودند دورش را گرفتند . آنها نیز به تماشای منظره پر ازدحام جمعیت پرداختند .
در این میان ، مردی ظاهر شد در سیمای پرهیزکاران . او نیز مانند همه یک جامه ساده بیشتر به تن نداشت . آثار عبادت و بندگی خدا بر چهرهاش نمودار بود .
اول رفت و به دور کعبه طواف کرد . بعد با قیافهای آرام و قدمهایی مطمئن ، به طرف حجر الاسود آمد .
جمعیت با همه ازدحامی که بود ، همینکه او را دیدند فورا کوچه دادند ، و او خود را به حجر الاسود نزدیک ساخت .
شامیان که این منظره را دیدند ، و قبلا دیده بودند که مقام ولایت عهد با آن اهمیت موفق نشده بود که خود را به حجر الاسود نزدیک کند ، چشمهاشان خیره شد و غرق در تعجب گشتند .
یکی از آنها از خود هشام پرسید : این شخص کیست ؟ هشام با آنکه کاملا میشناخت که این شخص ، علی بن الحسین زین العابدين (علیه السلام) است ، خود را به ناشناسی زد و گفت : نمیشناسم.
در این هنگام چه کسی بود ، از ترس هشام که از شمشیرش خون میچکید ، جرأت به خود داده او را معرفی کند ؟!
ولی در همین وقت ، همام بن غالب معروف به فرزدق ، شاعر زبردست و توانای عرب ، با آنکه به واسطه کار و شغل و هنر مخصوصش بیش از هر کس دیگر میبایست حرمت و حشمت هشام را حفظ کند ، چنان وجدانش تحریک شد و احساساتش به جوش آمد که فورا گفت :
لکن من او را میشناسم؛ و به معرفی ساده قناعت نکرد ، برروی بلندی ایستاده قصیدهای که از شاهکارهای ادبیات عرب است ، و فقط در مواقع حساس پر از هیجان ، که روح شاعر مثل دریا موج بزند میتواند چنان سخنی ابداع شود، بالبدیهه سرود و انشاء کرد .
در ضمن اشعارش چنین گفت :
این شخص کسی است که تمام سنگریزههای سرزمین بطحا او را میشناسند ،
این کعبه او را میشناسد ، زمین حرم و زمین خارج حرم او را میشناسند.
این فرزند بهترین بندگان خداست ، این است آن پرهیزکار پاک پاکیزه مشهور.
این که تو میگویی او را نمیشناسم ، زیانی به او نمیرساند ، اگر تو یک نفر ، فرضاً ، نشناسی ، عرب و عجم او را میشناسند.
هشام از شنیدن این قصیده ، و این منطق ، و این بیان ، از خشم و غضب آتش گرفت ، و دستور داد مستمری فرزدق را از بیت المال قطع کردند ، و خودش را در "عسفان" بین مکه و مدینه زندانی کردند .
ولی فرزدق هیچ اهمیتی به این حوادث - که در نتیجه شجاعت در اظهار عقیده برایش پیش آمده بود - نداد ، نه به قطع حقوق و مستمری اهمیت داد و نه به زندانی شدن .
و در همان زندان نیز با انشاء اشعار آبدار از هجو و انتقاد هشام خودداری نمیکرد . علی بن الحسین علیهالسلام مبلغی پول برای فرزدق - که راه در آمدش بسته شده بود - به زندان فرستاد .
فرزدق از قبول آن امتناع کرد و گفت : من آن قصیده را فقط در راه عقیده و ایمان ، و برای خدا انشاء کردم ، و میل ندارم در مقابل آن پولی دریافت دارم .
بار دوم علی بن الحسین علیه السلام ، آن پول را برای فرزدق فرستاد ، و پیغام داد به او که :
خداوند خودش از نیت و قصد تو آگاه است ، و تو را مطابق همان نیت و قصدت پاداش نیک خواهد داد ، تو اگر این کمک را بپذیری به اجر و پاداش تو در نزد خدا زیان نمیرساند.
فرزدق کمک امام را پذیرفت.
📔 بحار الأنوار: ج١١، ص٣۶
#امام_سجاد #داستان_بلند
🔰 @DastanShia
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕗 #وقت_سلام
میلاد امام چارمین آمده است
یک دسته گل از عرش برین آمده است
بر جمله ی عابدان دمادم گویید:
تبریک که "زین العابدین" آمده است
🌺ولادت با سعادت امام سجاد علیه السلام مبارک باد.🌺
هیئت
جوانان بنی هاشم مشهد مقدس
هدایت شده از فراجالب
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدق الله العظیم یا صدق الله العلی العظیم !؟
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
هدایت شده از فراجالب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره خنده دار از روحانی کاروان شدن حجتالاسلام موسوی 😂
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قهرمان فراموش شده ......
هدایت شده از @li.Bakhshi
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا