eitaa logo
🇵🇸 هیأت جوانان بنی هاشم مشهد مقدس
376 دنبال‌کننده
5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
46 فایل
" بسم الله الرحمن الرحیم " 🔰 کانال اطلاع رسانی و انتشار تصاویر مراسمات مذهبی 🏴 هیأت جوانان بنی هاشم ( مشهد مقدس ) تأسیس ۱۳۸۳ ه . ش 👤 پاسخگوئی هیأت ٠٩١٥٩٠٦٣٢٥٠ ٠٩١٥١١٦٠٩٢٢
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✨ حضرت عباس علیه السلام تشنگی بر امام حسین علیه السلام شدید گردید. پس آن حضرت علیه السلام خود را به بلندی مُشرف بر فرات رساند تا داخل فرات شود. در آن حال برادر آن حضرت، جناب اباالفضل العباس علیه السلام، در پیش روی حضرت علیه السلام حرکت می‌کرد. در این هنگام لشکر ابن سعد سر راه را بر فرزند پیامبر گرفتند. در آن هنگام مردی از قبیله «بنی دارم» تیری به جانب سیّدالشّهدا علیه السلام رها کرد که آن تیر به شدت در زیر چانه شریف آن حضرت فرو نشست. پس تیر را به سختی و دشواری بیرون در آورد و هر دو دست مبارک را در زیر چانه مجروح نگه داشت و چون پر از خون گردید، آن را به سوی آسمان پاشید و این مناجات را با خدای خود زمزمه نمود که: بارالها! من به سوی تو از آنچه اینان از ظلم و ستم نسبت به فرزند دختر پیغمبرت به جا می‌آورند شکایت می‌آورم. پس از آن برادرش حضرت عبّاس علیه السلام را از او جدا نمودند و میان دو برادر فاصله انداختند و از هر طرف بر دور جناب اباالفضل علیه السلام گرد آمدند و ایشان را احاطه نمودند تا آنکه آن کافران فرزند حیدر کرار، عباس نامدار را به شهادت رساندند. امام حسین علیه السلام در شهادت برادر گریه شدیدی در عزای آن مظلوم نمود. 📔 بحار الأنوار، ج۴۴، ص٢١١ 🔰 @DastanShia
. 💠 علـے علـے ... معاویه مروان بن حکم را عامل مدینه قرار داد و به وی دستور داد به جوانان مدینه جایزه ای بپردازد، مروان اطاعت نمود. علـے بن الحسین علیهما السّلام می‌فرماید: هنگامی که من نزد مروان رفتم گفت: نام تو چیست؟ گفتم: علـے بن الحسین (عليهما السّلام) گفت: نام برادرت چیست؟ گفتم: علـے، مروان گفت: چه خبر است! علـے علـے؟ منظور پدرت چیست که نام تمام فرزندان خود را علـے می‌گذارد! سپس جایزه‌ای به من داد و من به سوی پدرم بازگشتم و جریان را برایش شرح دادم. پدرم علیه السلام فرمود: وای بر پسر زن کبود چشم دباغ باد! اگر صد پسر برای من متولد شود، دوست دارم نام همه آنان را علـے بگذارم. 📔 کافی، ج۶، ص١٩ 🔰 @DastanShia
. 🔘 چه کسی برای حسینم گریه می‌کند؟ هنگامی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، شهادت حسین علیه‌السلام و سایر مصیبت‌های او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه سلام‌الله‌علیها سخت گریه نمود و عرض کرد: این گرفتاری چه زمانی رخ می‌دهد؟ پيامبر فرمود: زمانی که من و تو و علی در دنیا نباشیم. آن گاه گریه فاطمه شدیدتر شد. عرض کرد: چه کسی بر حسینم گریه می‌کند، و به عزاداری او قیام می‌نماید؟ پیامبر فرمود: فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم، و مردان بر مردان گریه می‌کنند و در هر سال، عزاداری او را تجدید می‌کنند. روز قیامت که فرا رسد، تو برای زنان شفاعت می‌کنی و من برای مردان، و هر که بر گرفتاری حسین گریه کند، دست او را می‌گیریم و داخل بهشت می‌کنیم. فاطمه! تمام دیده‌ها روز قیامت گریان است، مگر چشمی که بر مصیبت حسین گریه کند! آن چشم به خاطر رسیدن به نعمت‌های بهشت خندان است! 📔 بحار الأنوار: ج۴۴، ص٢٩٢ 🔰 @DastanShia
. ⛪ کلیسای رومی شیخ صدوق (رحمه الله) در أمالی از گروهی روایت می‌کند که گفتند: ما با شهرهای روم جنگیدیم، وقتی داخل یکی از کلیساهای آنان شدیم دیدیم این شعر در آن نوشته شده: گروهی که امام حسین (علیه السلام) را کشتند، آیا جا دارد روز قیامت به شفاعت جد حسین (علیه السلام) امیدوار باشند؟ ما از آن افراد پرسیدیم: این شعر از چه موقعی در کلیسای شما نوشته شده؟ گفتند: سیصد سال قبل از اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) شما مبعوث شود. 📔 بحار الأنوار: ج۴۴، ص٢٢۴ 🔰 @DastanShia
. ✨ شفاعت جد حسین (ع) سلیمان اعمش روایت می‌کند که گفت: ما مشغول طواف بودیم، ناگاه شنیدیم مردی می‌گوید: خدایا مرا بیامرز گر چه می‌دانم نخواهی آمرزید. وقتی من از او راجع به این مأیوس بودنش جویا شدم گفت: من یکی از آن چهل نفری بودم که سر امام حسین را از راه شام برای یزید بردیم. وقتی از کربلا حرکت کردیم و در اولین دیر نصارا پیاده شدیم، سر امام حسین بر فراز نیزه قرار داشت. در آن حین که مشغول غذا خوردن شدیم، ناگاه دیدیم، دستی با قلم آهنی با خون این سطر را بر دیوار نوشت: آیا امتی که امام حسین (علیه السلام) را شهید نمودند، جا دارد که روز قیامت به شفاعت جد حسین چشم داشته باشند؟! ما شدیداً دچار جزع و فزع شدیم؛ یکی از ما تصمیم گرفت آن دست را بگیرد ولی غایب شد و آن شخص بازگشت. 📔 بحار الأنوار: ج۴۴، ص٢٢۵ 🔰 @DastanShia
. 💠 شفاعت شیعیان امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله در خانه‌ ام سلمه بود، به وی فرمود: مبادا بگذاری کسی نزد من بیاید. ناگاه امام حسین علیه السّلام که کودکی بود آمد و‌ ام سلمه نتوانست از او جلوگیری نماید، آن حضرت همچنان آمد تا به حضور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مشرف شد. وقتی‌ ام سلمه نیز به دنبال امام حسین علیه السلام آمد، دید آن بزرگوار روی سینه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله قرار گرفته و پیامبر در حالی که گریان است چیزی را در دستش زیر و رو می‌کند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به‌ ام سلمه فرمود: این جبرئیل است که به من خبر می‌دهد، این حسینم شهید خواهد شد و این همان تربتی است که حسین (علیه السلام) روی آن شهید می‌شود، ای‌ ام سلمه، این تربت را نزد خود نگاه دار؛ هر وقت دیدی این تربت به خون مبدل شد بدان که این حبیب من شهید شده است.‌ ام سلمه گفت: یا رسول اللّه! از خدا بخواه که این بلا را از حسین تو دور نماید؟ فرمود: من از خدا تقاضا کردم، ولی خدا فرمود: در عوض این شهادت درجه‌ای به حسین (علیه السلام) داده می‌شود که به احدی از مخلوقین داده نخواهد شد. حسین (علیه السلام) شیعیانی دارد که هر گاه شفاعت کنند شفاعت آنان قبول خواهد شد. حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) موعود از فرزندان حسین خواهد بود. به خدا قسم شیعیان حسین (علیه السلام) هستند که فردای قیامت رستگار خواهند بود. 📔 بحار الأنوار: ج۴۴، ص٢٢۵ 🔰 @DastanShia
. 🥀 قبور پراکنده حضرت علی بن ابی طالب علیهما السّلام فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد ما آمد، در آن هنگام‌ ام ایمن مقداری شیر و کره و خرما برای ما فرستاده بود. ما از آن شیر و کره و خرما به آن حضرت تعارف کردیم. وقتی آن بزرگوار مقداری از آن‌ها را خورد برخاست و در کنج خانه چند رکعتی نماز خواند. وقتی به سجده آخر رسید به شدت گریان شد. هیچ کدام از ما به خاطر رعایت احترام و عظمت ایشان جرات نکردیم از علت گریه اش سؤال کنیم. امام حسین علیه السّلام در کنار آن حضرت ایستاد و گفت: پدر جان، وقتی نزد ما آمدی به قدری خوشحال شدیم که از هیچ موضوعی این قدر خوشحال نمی شدیم، سپس گریان شدی و ما را غمگین نمودی، برای چه گریان شدی؟ فرمود: ای پسر عزیزم! جبرئیل علیه السّلام نزد من آمد و گفت: شما همه شهید خواهید شد و قبور شما پراکنده خواهد بود. امام حسین علیه السّلام گفت: پدرجان، کسی که قبور پراکنده ما را زیارت کند چه ثوابی خواهد داشت؟ فرمود: پسرجان! آنان گروهی از امت من هستند که شما را زیارت می‌کنند. ثواب ایشان این است که باید از خدا خیر و برکت بخواهند و بر من واجب می‌شود که روز قیامت نزد آنان بیایم و آنان را از هول و ترسی که به خاطر گناهان خود از قیامت دارند نجات دهم و خدای رؤف ایشان را در بهشت جای خواهد داد. 📔 کامل الزیارات: ص۵٨ 🔰 @DastanShia
. 🔹 به قدر کفایت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به شترچرانی گذر نمود و کسی به نزدش فرستاد و برای نوشیدن از او شیر خواست. شترچران گفت: آنچه از شتران ندوشیده شده است، صبحانه قبیله است و آنچه در ظرفها است از برای شام آنها است. رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: بارخدایا، مال و اولادش را فراوان کن. پس به گوسفندچرانی گذر نمود و از او شیری برای نوشیدن خواست. او آنچه از گوسفندان دوشید و آنچه را هم که در کاسه او بود، در کاسۀ رسول خدا (ص) ریخت و گوسفندی نیز نزد آن حضرت فرستاد و گفت: این نزد ما بود و اگر دوست داری زیادتر کنیم، زیادتر بدهیم. رسول خدا فرمود: بارخدایا به اندازۀ کفایت به او روزی بده. یکی از یاران آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله، برای آن که حاجت شما را رد کرد، دعائی کردی که همه ما آن را دوست داریم و برای آن که حاجت شما را برآورد دعائی کردی که همه ما آن را دوست نداریم. رسول خدا (ص) فرمود: به راستی آنچه کم باشد، و کفایت کند بهتر است از آنچه زیاد باشد و از حق باز دارد. بار خدایا به محمد و آل محمد به انداره کفایت روزی عطا فرما. 📔 بحار الأنوار: ج٧٢، ص۶١ 🔰 @DastanShia
. ⚰ زنده کردن اموات از مفید بن جنید شامی نقل شده است که گفت: خدمت حضرت رضا علیه السّلام رسیدم و عرض کردم: مردم خیلی از کارهای شگفت انگیز شما صحبت می‌کنند. اگر یکی از آنها را به من هم نشان بدهی، آن را تعریف می‌کنم. فرمود: چه می‌خواهی؟ عرض کرد: اینکه پدر و مادرم را برایم زنده کنی. فرمود: برو به خانه ات هر دو را زنده کرده ام! گفت: به خدا قسم وارد خانه شدم هر دو در خانه نشسته بودند و مدت ده روز با من بودند و باز خداوند جان آن دو را گرفت. 📔 بحارالانوار، ج۴۹، ص۶۰ 🔰 @DastanShia
. ✨ أبوطالب علیه السلام امام صادق علیه السّلام از پدرانش روایت شده است که روزی امیرالمؤمنین علیه السّلام در فضایی باز نشسته بودند و مردم در اطراف ایشان گرد آمده بودند که مردی از آن میان برخاست و گفت: یا امیرالمؤمنین شما هم اکنون دارای چنین مقام و منزلتی هستید ولی پدرت در آتش شکنجه می‌شود؟! امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: «ساکت شو! قسم به آنکه محمّد (صلی الله علیه وآله) را به حق مبعوث فرمود اگر پدرم تمام گناهکاران روی زمین را شفاعت کند، قطعاً خداوند شفاعت وی را می‌پذیرد. پدرم در جهنم در حال شکنجه شدن باشد و پسرش قسمت کننده بهشت و دوزخ؟ 📔 الاحتجاج: ص۱۲۲ 🔰 @DastanShia
. 🌴 سجده درخت ابوطالب در حضور گروهی از قریش برای این که شایستگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به آنان نشان دهد، به ایشان گفت: ای پسر برادرم! آیا خداوند تو را فرستاده است؟ فرمود: آری. ابوطالب گفت: همانا انبیا، معجزه و کارهای خارق العاده‌ای دارند. پس یک معجزه به ما نشان بده. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آن درخت را صدا بزن و بگو که محمد بن عبداللّه می‌گوید، به اذن خدا جلو بیا. ابوطالب آن درخت را صدا زد. درخت جلو آمد و سجده کرد. سپس به درخت دستور داد تا برگردد. درخت برگشت. ابوطالب گفت: شهادت می‌دهم که به درستی تو راستگو هستی. سپس به پسرش علی علیه السلام گفت: پسرم، همراه پسر عمویت باش و از او جدا نشو. 📔 بحار الأنوار: ج۳۵، ص۱۱۵ 🔰 @DastanShia
. 🔹 انقلاب درونی راوی می‌گوید: در شام بودم اسیران آل محمد را آوردند، در بازار شام، درب مسجد، همان جایی که معمولا سایر اسیران را نگه می‌داشتند، باز داشتند، پیرمردی از اهالی شام جلو رفت و گفت: سپاس خدای را که شما را کشت و آتش فتنه را خاموش کرد و از این گونه حرف‌های زشت بسیار گفت. وقتی سخنش تمام شد، امام زین العابدین علیه‌ السلام به او فرمود: آیا قرآن خوانده ای؟ گفت: آری، خوانده ام. امام: آیا این آیه را خوانده‌ای؟ «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»: بگو ای پیامبر! در مقابل رسالت، پاداشی جز محبت اهل بیت و خویشانم نمی خواهم. پیرمرد: آری، خوانده ام. امام: اهل بیت و خویشان پیامبر ما هستیم. آیا این آیه را خوانده‌ای؟ «و آت ذا القربی حقه»: حق ذی القربی را بده! مرد: آری، خوانده ام. امام: مائیم ذوالقربی که خداوند به پیامبرش دستور داده، حق آنان را بده. مرد: آیا واقعا شما هستید؟ امام: آری، ما هستیم. آیا این آیه را خوانده‌ای؟ «و اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی»: بدانید هر چه به دست می‌آورید پنچ یک آن از آن خدا و پیامبرش و ذی القربی است. مرد: آری، خوانده ام. امام: ما ذوالقربی هستیم. آیا این آیه را خوانده ای؟ «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»: همانا خداوند اراده کرده که هرگونه آلودگی را از شما اهل بیت دور کند و پاکتان سازد. مرد: آری، خوانده ام. امام: آن‌ها ما هستیم. پیرمرد پس از شنیدن سخنان امام علیه السلام دستها را به سوی آسمان بلند کرد و سه مرتبه گفت: خدایا! توبه کردم، پروردگارا از کشندگان خاندان پیامبر تو (محمد صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) بیزارم، من با این که قبلا قران را خوانده بودم ولی تاکنون این حقایق را نمی دانستم. 📔 بحار الأنوار: ج۴۵، ص١۵۵ 🔰 @DastanShia