#طنز_جبهه
آشنا در آمدیم
یک روز سید حسن حسینی از بچه های گردان رفته بود ته دره برای ما یخ بیاورد. موقع برگشتن با خمپاره پیش پای او را هدف گرفتند، همه سراسیمه از سنگر آمدیم بیرون، خبری از سید نبود، بغض گلوی ما را گرفت، بدون شک شهید شده بود.
آماده می شدیم برویم پایین که حسن بلند شد سرپا و لباسهایش را تکاند، پرسیدم: حسن چه شد؟
گفت: آشنا در آمدیم، پسر خاله زن عموی باجناق خواهر زاده نانوای محلمان بود. خیلی شرمنده شد، فکر نمی کرد من باشم والا امکان نداشت بگذارد بیایم، هر طور بوده مرا نگه میداشت!
ذِکرِ إِمروز:
#لٰاإلٰہَإلَّااللهُالْمَلِکُالْحَقُّالْمُبینْ🍃
{خدائیجزآنخدایِیکتاکہ
سلطانِحقوآشکارأستنخواهدبود}
۱۰۰مَرتَبِہ...
#خاطره_بازی
روزی در ان هوای بهاری که کارهای خود را جهت اعزام به منطقه انجام می دادیم ناگهان متوجه اتوبوسی شدیم که نیروهای قدیمی را از منطقه مریوان به پادگان می اورد. هنگامیکه اولین رزمنده پای خود را از اتوبوس پائین گذاشت . با صحنه ای مواجه شدم که تا امروز ذهن مرا در گیر نموده است. صورت این رزمنده همانند تکاورانی که شبهای عملیات صورت خود را استتار می نمایند کاملا سیاه بود؛ اورکت و شلوارشان علاوه بر رنگ کاملا سیاه پاره و مستعمل بود بحدی که بنده با لحن اعتراض به یکی از عزیزان تدارکات عرض نمودم مگر در مریوان تدارکات وجود ندارد . و شرح جواب باختصارچنین بود "از خودشان بپرس ".
هرچند محل ماموریت ما نیز یکی از واحدهای برون مرزی مریوان بود اما واقعیت رزم در ان منطقه خصوصا در زمستان چنین بود .محورهای معروف ، صعب البور 2 محور دزلی و جانوران سرو اباد بود. اکثر قله ها دارای جاده نبوده و طبعا رزمنده جهت رفت و برگشت تا محور ، حداقل بین 20 تا 30 کیلومتر را باید در مناطق کوهستانی صعب العبور و از نظر نظامی شدیدا الوده پیاده طی می نمودند و تنها راه مواصلاتی همان جاده های مال رو بود . تدارکات منطقه تعداد زیادی قاطر را توسط افراد بومی در اختیار داشت که تدارکات از طریق همین قاطرها و افراد بومی انجام می شد .
در تابستان و مطلوب بودن هوا سعی میشد حداکثر تدارکات به پایگاه و قله ها فرستاده شود و در سنگرهای تدارکات و مهمات دپو شود و تقریبا 6 ماهه دوم هیچگونه تدارکاتی به نیروها نمی رسید و اگر امری ضروری اتفاق می افتاد داستان خاص خود را داشت.
در زمستانها سنکرها بعضا چندین متر زیر برف قرار داشت و ارسال تدارکات در این شرایط برای عزیران تقریبا غیر ممکن بود. (البته انتقال مجروحین سخت و بعضا شهدا دردناکترین صحنه هایی بود که می توانست اوج مظلومیت ایثارگران ان منطقه را به رخ بگشد ) بعضا در مجروحیت های در حد خوردن ترکش های کوچک و بعضا دست پا ( که در دیگر جبهه ها حتما" رزمنده باید جهت مداوا به بیمارستان اعزام می شد ) بهیار (امدادگر)و رزمندگان مستعددر همان منطقه با بی حسی موضعی سعی در خروج ترکش و یا بخیه هایی که خود در انجا فرار گرفته بودند مسائل را رفع و رجوع می کردند. چون اگر می خواسیتم مجروح را به محورهای اصلی برسانیم امکان خطرات جدی تر برای مجروح وجود داشت لذا بسیاری از دوستان همانجا با بخیه و پانسمان و ضد عفونی نمودن زخم ها اشنا شدند و زخم ها و جراحات ان مناطق زیباترین یادگار مبارزات در ان مناطق است.
ادامه دارد....
#طنز_جبهه
آخ جان گيلاس
حسينهي گردان خصوصاً در زمستان و با سرد شدن هوا، حكم صحراي عرفات را داشت. خلوتي براي بيتوته كردن. در تمامي ساعتهاي شبانهروز هر وقت به آنجا ميرفتي در گوشه و كنار آن اوركت يا پتويي به سر كشيده در حال راز و نياز با خداي خود بود.
همواره دو نفر از دوستان (البته از سرما) به حسينيه پناه برديم. خلوت بود. جز يك نفر كه در گوشهاي چمباتمه زده و پشت به در ورودي مشغول ذكر و فكر بود. احدي نبود. سلامي داديم و نشستيم. تازه چشممان داشت گرم ميشد كه يك مرتبه آن اخوي عابد و زاهد از جا جست و با صداي بلند و بيخبر از حضور ما گفت: «آخ جان گيلاس! اين يكي ديگر سيب نبود.» بله، كاشف به عمل آمد كه رفيق ما از شر وسواس خناس به حسينيه گريخته و سرگرم كارشناسي كمپوتهاي اهدايي بوده است.
برشی از وصیتنامه #سردار_سلیمانی، به مناسبت 12 فروردین، روز #جمهوری_اسلامی :
✖️بدانید جمهوری اسلامی #حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین بُرد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی...
اساس دشمنیِ جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این #خیمه است. دور آن بچرخید.
ذِکرِ إِمروز:
#أللّٰهُمَّصَلِّعَلیٰمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْالْفَرجَهُمْ🍃
{خدایادرودفرستبرمحمدوخاندانِمحمد}
۱۰۰مَرتَبِہ...
#خاطره_بازی
در زمستان مهمترین ملزومات ان منطقه نفت بود.
نفت در پیت های 20 لیتری حلبی اکبند توسط قاطر تا جایی که امکان حرکت در منطقه را داشتند آورده میشد واز انجا که حداقل بیش از ده کیلومتر با قله فاصله داشت دپو می شد و رزمندگان بصورت گروهی جهت انتقال آن از محل دپو حرکت نموده اذوقه تدارکات و نفت و بعضا مهمات را بصورت کاملا ابتکاری با استفاده از بند حمایل به شکل کوله در اورده و انرا محکم بر پشت خود مهار نموده و حرکت می نمودند. طی این مسیر ده کیلومتری با توجه به شرایط جغرافیایی اب و هوایی و برف شدید، بیش از 7 تا 8 ساعت بطول می انجامید و حتی موارد زیادی منجر به یخ زدگی اعضای بدن رزمنده می شد ، هر چند در بعضی از قله ها با اوردن تانکر های هزار لیتری و قرار دادن پریموس (نوعی چراغ قدیمی که با فشار باد کار می کرد ) و ریختن برف در ان و ذوب یخ برای خوردن و طهارت تهیه می شد اما جدا پایگاههایی خصوصا در محورهای جانوران و دزلی وجود داشت که بعضا بدن رزمنده بیش از 5 ماه رنگ اب بخود نمی دید.
لطیفه ای که در ان منطقه معروف بود و رزمندگان بعنوان مزاح برای خانواده خود می فرستادند خالی از لطف نبود .
یکی ازشوخی ها این بود رزمندگانی که ماهها بود نتوانسته بودند از اب استفاده نمایند سوار بر قاطر عکسی می انداختند. هنگام ترخیص نیروهای فبلی فیلم را جهت رساندن به خانواده در پاکتی بهمراه نامه به انها داده بود و در شرح عکسها با توجه به شماره فیلم می نوشتند مادر اشتباه نکنید بالایی من هستم.
یقینا" ریز خاطرات این عزیزان بسیار زیبا خواهد بود که از زبان خود ان بزرگواران که در زمستان در ان مناطق حضور داشتند نوشته شود . به امید روزی که انان خود قلم بدست گرفته و شرح رشادتها ، جانبازی ها و نبرد خود را کنار نبرد با طبیعت برایتان قلمی نمایند .
در پایان ضمن گرامیداشت تمام شهدا و ایثارگران کردستان(مریوان ) و به نمایندگی از انان نام کهنه رزمنده قاسم پیر سیاه که مصداق "وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِر"می باشد راروشنایی بخش این نوشته می دارم.
بسم الله الرحمن الرحیم
"مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا" ﴿۲۳﴾
(از ميان مؤمنان مردانىاند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند.
پایان
✍برای نزدیکی به خدا، اصل قضیه، ترک گناهان است. انجام مستحبات و نوافل و توسلات و دعا و بقیه امور، فرع است. اصل قضیه، این است که انسان از صدور گناه و خلاف از خود، مانع بشود. این، همان تقوا را میطلبد. گناه نمیگذارد که ما حال دعا و توجه پیدا کنیم. گناه نمیگذارد که ما به فکر بازنگری و بازسازی خودمان بیفتیم. کوشش بکنیم از گناه فاصله بگیریم. ۱۳۶۹/۱/۱۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_شبانه_قرآنی
🌹💐هدیه به روح پاک و مطهر امام شهدا،شهدای انقلاب،شهدای هشت سال دفاع مقدس ،شهدای مقاومت، بخصوص سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی،شهید ابومهدی المهندس،شهیدپورجعفری.🍂
#خاطره_بازی
در دوران جنگ ۱۳ نفر از دانش آموزان یکی از مدارس بیجار به منشور دفاع از وطن با مراجعه به سپاه بیجار درخواست اعزام به جبهه را مطرح میکنند که بدلیل سن کم مورد پذیرش قرار نمیگیرد . در نتیجه خود گروه اقدام می کنند. مینی بوسی را اجاره کرده و به یزد میروند و در آنجا موفق به اعزام میشوند در عملیات والفجر مقدماتی این گروه در جنگ حضور مییابند که در آن عملیات شش نفر شهید ، یک نفر جانباز و شش نفر به اسارت در میآیند که در اسارت نیز با شهبد ابو ترابی مأنوس می گردند .
خاطرات این رزمندگان مملو از رشادت بود . هرچند گروه سعی میکرد به سادگی از کنار رشادت های خلق شده خود بگذرد اما زمانی که از خاطرات شهیدان عضو گروه شهید جعفر رضایی که فیلم شیار۱۴۳ بر اساس زندگی آن شهید ساخته شد ، شهید کمال حبیبی ، شهید مهرداد سردارزاده ، شهید محمد جعفری خودلان ، شهید محسن الوندی ، شهید حسین خسرویان صحبت می شد اشک های خانواده شهداء حاضر در جمع ، حضار و راویان را همنوا می نمود و به راحتی می شد حضور شهداء را در جمع احساس کرد.
حسین نصراله زنجانی سرپرست حوزه هنری بیجارنیز در این شب خاطره با بیان اینکه زنده نگه داشتن و یاد آور شدن رشادت های دلیر مردانی چون ۱۳ دانش آموز بیجاری کمترین وظیفه ای است که بر دوش همگان است گفت: نسل جوان باید از این رشادت ها آگاه شود. تعدادی دانش آموز از مدرسه طالقانی و شهید بهشتی بیجار همصدا می شوند تا برای پاسداری از کیان و انقلاب به نبرد با متجاوز بپردازند. راههای بسته شده مانع آنان نمیشود، از بیجار به یزد میروند . ۹۰۰ کیلومتر مسیر را طی می کنند تا به مرکز ایران بروند و از آنجا اعزام شوند.
این پژوهشگر و نویسنده کتابهای خاطرات دوران دفاع مقدس در ادامه با طرح این سؤال که این شور و دلدادگی از چیست ؟ افزود: در تمامی دوران های مختلف و جنگ های صورت گرفته جهان شما جستجو کنید نمونه ای مانند رشادتهای فرزندان این آب و خاک را نخواهید یافت . گروه ۱۳ نفر در جهان تنها یک گروه است و آن هم متعلق به رشادت فرزندان این آب و خاک و از فرزندان وادی دلاورمردیهای بیجار .
محمد سلیمانی، مدیر کل بنیادشهید و امور ایثارگران استان کردستان در ادامه با تشکر از خانوادههای این ۱۳ نفر بیان کرد: سهم خانوادهها در تربیت چنین فرزندانی بسیار مهم است. این دانشآموزان در دل خانوادههای با ایمان و دامن مادرانی پاک و پدرانی زحمت کش رشد و تعالی یافتند که توانستند نام خود را بر تارک این مرز و بوم جاویدان و ماندگار کردند.
یادآور میشود؛ در پایان مراسم از کتاب محبت پنهان نوشته محمدتقی کریمی، یکی از ۱۳ نفر نیز رونمایی و با اهدایی لوح از خانوادههای این شهیدان و رزمندگان تقدیر و تشکر به عمل آمد.