💟 #نکته
آدمهایی که روح بزرگی دارند
عقدههای کمتری دارند،
شعور بیشتری دارند
و قلب مهربانتری...
برای همین نباید از آنها ترسید،
آدمهای کوچک و حقیر با عقدههای بزرگ، ترسناکترند...
چون از صدمه زدن به دیگران هراسی ندارند!
https://eitaa.com/hezavehvillage
قدح _ علیرضا افتخاری.mp3
4.66M
🎼 قدح
با صدای : علیرضا افتخاری
https://eitaa.com/hezavehvillage
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💟 #هر_روز_یک_سوال
🔸سوال روز دوم:
➕انسان گاهی به چیزی علاقهمند است که در حقیقت برای او زیانبار است. در کدام آیه به این حقیقت اشاره شده است؟
🔹️ارسال عدد صحیح به سامانه ۳۰۰۰۱۹۲۴
🕌"روزانه یک کمک هزینه سفر #کربلا"
#زندگی_با_آیه_ها
#ماه_رمضان
#نزول_آیات_الهی
https://eitaa.com/hezavehvillage
🔸🔹🔸برنده روز اول // کمک هزینه سفرکربلای معلی
#زندگی_با_آیه_ها
🔹سرکار خانم زهره رمضانی
از شهرستان کمیجان
https://eitaa.com/hezavehvillage
🔸رئیس جمهور امسال ضیافت افطاری برگزار نمیکند
طباطبایی معاون ارتباطات دفتر رئیسجمهور امروز دوشنبه با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: بنا به تصمیم رئیسجمهور در ماه رمضان امسال برنامههای متداول و سنتی برگزاری افطاری به میزبانی ریاست جمهوری انجام نخواهد گرفت.
🔸🔸 پی نوشت:
میگوم چی شی جون حالا که دولت افطاری نداره هر شو بعد از نماز مغرب و عشا به همراه هیئت دولت یه توک پا تشریف بیارید هزاوه، مله سراسیوا و مله میونده افطاری هست ، دائم السفر هم هستید روزه تونم درسته، از اینجا یا تهرون خیلی راه نیست که( یا به جای تا )
https://eitaa.com/hezavehvillage
4_5922524717364811649.mp3
2.87M
🔸 گلنار
آهنگی فوقالعاده زیبا از استاد علیرضا افتخاری
قصه گوی شبهای من ای نازنین ای یار
ترک این دل آزرده نکن بی وفا گلنار
شیشه دل نازک من میشکنه با نگهی . . .
این تصنیف، یکی از تصانیف آلبوم ماه خراسان هست،، برگرفته از آهنگ قدیمی و محلی قوچانی،، به نام "دختر قوچانی"
ارسالی از مخاطبین
https://eitaa.com/hezavehvillage
#هواشناسی
🔸طی پنج روز؛
🔹بارش برف در مناطق سردسیر
🔸از چهارشنبه بارش برف در ارتفاعات و مناطق سردسیر استان مرکزی آغاز خواهد شد.
https://eitaa.com/hezavehvillage
💟 #چند_قطره_حس_خوب
گاهگاهی که دلم میگیرد به خودم میگویم:
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
حس تنهای درونم میگوید:
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا❤️
اول و آخر با توست.
#سهراب_سپهری
https://eitaa.com/hezavehvillage
📚 کتاب #کفش_ها_و_آدم_ها
نوشته ایرج احمدی هزاوه
مجموعه داستان کوتاه
" کفش ها و آدمها " دارای ۲۶ داستان در ۸۶ صفحه است که با شمارگان ۵۰۰ جلد در بهار ۱۴۰۳ پا به دنیای کتاب گذاشت.
✍ آدم ها به کفش ها بی شباهت نیستند
کفشی که همیشه پایت را می زند
آدمی که همیشه آزارت می دهد
هیچ وقت نخواهد فهمید تو
چه دردی را تحمل کردی تا با او
همقدم باشی ...
#عمو_سیفالله
تابستون تموم شده بود، مدرسهها هم شروع شده بود، اما اینکه همون روزهای اول بری مدرسه نشونهی این بود که یه آدم ترسو هستی و از معلم و مدیر و ناظم حساب میبری!
هر چی دیرتر بری مدرسه یعنی اینکه مردتر شدی!
بعضیها حتی یک ماه دیرتر میاومدند سر کلاس و شروع کلاسشون اوایل آبان ماه بود، اگر چه مدرسه گیر میداد اما آخرش تسلیم میشدن و ثبتنام میکردند.
هنوز خیلی کار مونده بود که انجام بدی.
انگورها مونده باید کمک میکردی برای چیدنشون، شیره پزی بود، کلی کار هم روی زمین مونده بود.
تازه گوسفندا هم بودند البته این دفه نه دیگه توی کوه و بیابون، بلکه توی باغهای بدون انگور، صبح میبردی و غروب برشون میگردوندی، حتی وقتی مدرسه هم میرفتی بعدازظهرها باید میرفتی کمک برای چروندن گوسفندا.
گاهی وقتا برای این که یه بزرگتر همراه بچهها باشه عمو سیفالله میاومد کمک.
عمو سیفالله یه مرد صاف و ساده بود.
هفتاد، هشتاد سال و شایدم بیشتر داشت، زن و بچه نداشت یعنی اصلاً زن نگرفته بود. خودش بود و خودش، معمولاً توی کارهای سبک مثل همین گوسفندچرونی توی باغها به همه کمک میکرد. همین که غذای روزانهش رو میدادند براش کافی بود، توقع بیشتری نداشت، پول هم نمیخواست یعنی اصلاً بلد نبود بشماره، اصلاً حساب و کتاب بلد نبود.
این عمو سیفالله تابستون و زمستون یه پالتو تنش بود، بعضی از بچههای شیطون محل هم سر بسرش میذاشتن و اذیتش میکردن، اما اگه بزرگترا میدیدن حسابی از خجالت بچهی اذیت کار در میاومدن.
حموم رفتن عمو سیفالله هم حکایتی داشت، باید یکی پیدا میشد، واسطه میشد و عمو سیفالله رو میبرد حموم، اینجور وقتا معمولاً صبحانه یا شام عمو سیفالله پای کسی بود که میبردش حموم!
اما همین عمو سیفالله خیلی امانتدار بود و کاری رو که بهش میسپردن به درستی انجام میداد، مثلاً سبزی چیدن از توی باغها، تمیز میچید، زیاد هم میچید بدون اینکه از علفهای متفرقه چیزی داخل سبزیهاش باشه.
عمو سیفالله خاطره هم داشت خاطرات تکراری از زمانی که پیش آشیخعلی کار میکرده، از کرامت و سواد آشیخعلی میگفت، روزهای آخر زندگیش کمتر توی کوچه و محله دیده میشد، و اون روزی که خبر توی ده پیچید؛ عمو سیفالله مرد.
از اون روز به بعد میشد جای خالی عمو سیفالله رو توی محله دید.
برگرفته از کتاب #کفش_ها_و_آدم_ها
به قلم: ایرج احمدی هزاوه
https://eitaa.com/hezavehvillage
اطلاعیه
توزیع سبدکالا باکارت یارانه ای ازامروزوتوزیع مرغ گرم دوروزآینده درفروشگاه شرکت تعاونی روستایی هزاوه.
https://eitaa.com/hezavehvillage
لحظه افطار
لحظه میهمانی
خالق یکتاست
لحظه لبخند میزبان
لحظه لطف و عنایتش
لحظه نهادن
دستان پر مهرش برسرمان
خـدایا
دراین لحظه نورانی
دل بندگانت را شاد
خیر و برکت را نصیب
همه بگردان . . .
طاعاتتون قبول درگاه الهی🌺🌺🌺
https://eitaa.com/hezavehvillage