«ناگهان چشمم میافتد به چشمان خالد که باز ماندهاست و سفیدی چشمها کدر شده است و همان نگاه نا آشنا،
نگاهی که دعوت میکند و پس میراند، نگاهی که غریبه است و آشنائی میجوید و نگاهی که سرشار از آشنایی است اما غریبی میکند.»
#زمین_سوخته
#احمد_محمود
@hibook