4_6039619128015194890.mp3
3.71M
منشاوی چند جا موقع خوندن نفس کم میاره و گریه میکنه، یه بار وقتی داره قسمتهای پایانی سورهی بقره رو تلاوت میکنه و میرسه به"وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا"،یه بار وقتی سورهی حشر رو میخونه و اين قرائت معروفش از سورهی علق. اولش مثل همیشه آروم شروع میکنه به خوندن و وقتی میرسه به این قسمت از سوره "انسان طغیان میکند، همین که خود را بینیاز بپندارد." دیگه نمیتونه خودش رو کنترل کنه و بغض میکنه.
توی داستاننویسی اصطلاحی داریم تحت عنوان راوی دانای کل، به نظرم وقتی قاری موقع خوندن این مدلی از خودش بیخود میشه و میشکنه تبدیل میشه به قاری کل، یه پله بالاتر از زمان خودش میایسته و میشه نماینده و سخنگوی همهی انسانهای بیپناه و سرگردان تاریخ.
چشمانم را بستهام و منشاوی دارد برایم #قرآن میخواند و من به انسانی فکر میکنم که در اوج نیاز، طغیان کرده.
میبینی چه تنهایی غریبیست!
#یک_جرعه_نور
@hibook✨
هنر مجاهد
سورهی مبارکهی «الاعلی» آیاتی دارد که این اواخر زیاد بهش فکر میکنم، وقتی که خدا میخواهد از آدم
یک بار، خیلی سال پیش در موردش نوشتم و اسمش را هم گذاشتم «مرحلهی اضمحلال تدریجی» فکر میکردم یک روزی دورهاش به پایان خواهد رسید، ولی حالا از دور که نگاه میکنم میبینم که خلاص شدن از این مرحله بدون کمک معجزهای امکانپذیر نبود، آن موقع خودم را در هیبت پرومته میدیدم، همانی که آتش را از خدایان دزدید و به انسانها هدیه داد، پرومتهی تنها و گرفتار در کوههای قفقاز که هر روز جگرش طعمهی عقاب میشود تصویر حماسی و شاعرانهی بود که برای تسکین دل خودم ساخته بودم، اما در واقع این هم نبود، #خدا این را بهتر از همه میدانست: بدبختی مثل یک زمین لمیزرع است، یک جایی مثل برزخ خودساخته که نه زندگی میکنی و نه میمیری.
#قرآن
#کلمات
@hibook🖋
هنر مجاهد
یک بار، خیلی سال پیش در موردش نوشتم و اسمش را هم گذاشتم «مرحلهی اضمحلال تدریجی» فکر میکردم یک رو
تعداد آیاتی که در قرآن در مورد ایوب نبی آمده است شش آیه است، در یکی از آیهها ایوب میگوید 《انی مسنی الضر》، این سخن ایوب را با سخن خدا که فرموده 《انا وجدناه صابرا》 منافی میدانند و مینویسند که شکایت از رنج نشان بیصبری است.
در یکی از جستجوهایم در مورد همین آیات نوشتهای خواندم که بدجور آتشم زد. نوشته میگوید: کرمهای زیادی داشتند بدن ایوب را میخوردند، یکی از کرمها بر زمین افتاد و جایش آرام گرفت و دیگر درد نداشت برای همین زبان ایوب به این حرفها چرخید و از بیدردی شکایت کرد. #کلمات مثل همیشه در انتقال مفاهیم ناتوانند، برای همین خیال میکنیم که ایوب دارد از درد شکایت میکند، در حالی که ایوب این بیدردی را نشان نادیده گرفته شدنش به حساب میآورد.
#صبر
#درد
#قرآن
#کلمات
@hibook🍃