eitaa logo
«هیام⁦«
154 دنبال‌کننده
175 عکس
7 ویدیو
1 فایل
ه‍ . [هیام یعنی حالتی سرشار از شوق، حرکت با اشتیاق به سمت هدف] . به تاریخ بیست و یکم آذر ماه سنه هزار و چهارصد و یک شمسی به جهت ثبتِ احوالات یک مشتاق، متولد شد.
مشاهده در ایتا
دانلود
کارمون که خیلی گره میخوره، درا که بسته میشه، دلامون که آشوب میشه، بساط چایی روضه رو به راه میکنیم و بسم الله... چه جوری باید شکر این نعمت رو به جا اورد؟ ما اگه این روضه های با بهانه و بی بهانه رو نداشتیم چه جوری زندگی میکردیم؟؟ .
برای اولین بار سر کلاس تاریخ از شنیدن یک واقعه‌ی تاریخی لبخند روی لبم آمد و خواب از سرم پرید. سال دوم بود یا سوم نمیدانم، فقط یادم هست از جامعة الزهرا انتقالی گرفته بودم به مرکز مدیریت تا از سر سی دی های آموزشی خلاص شوم و استادها را زنده ببینم. سرم را از روی میز بلند کردم دستهایم را ستون چانه ام کردم و تاریخ ائمه(۲) گوش دادم. من از تاریخ بیزارم، از همان چهارم ابتدایی که تاریخ و جغرافیا و مدنی به درس‌هایمان اضافه شد، با تاریخ میانه خوبی نداشتم. البته این بیزاری من با میزان اهمیت تاریخ منافاتی ندارد. کلاس‌های تاریخ دبیرستان به نامه نگاری با مرجان و مرضیه و راحله و سمیرا می‌گذشت از نیمکت جلویی به نیمکت عقبی و نیمکت کناری و ... همه‌ی همکلاسی‌های حوزه می‌دانستند که ساعت کلاس تاریخ جای من ردیف آخر است. کیفم را می گذاشتم زیر دستهایم و دستهایم را زیر سرم و خوابی شیرین آغاز می‌شد با لالایی استاد تاریخ. آن روز اما برای اولین بار سر کلاس تاریخ خواب از سرم پرید.. حالا واژه های دقیق کتاب تاریخ ائمه را یادم نمی‌آید ولی حرف های استاد را چرا، آنجا که می‌گفت: بنیانگذار این روضه های خانگی امام صادق علیه السلام بودند. از همان سال ها در منزل خودشان بساط روضه پهن میکردند و برای جدشان عزاداری. استاد از برگزاری مراسم عزاداری در عصر امام صادق علیه السلام می‌گفت و من دلم قنج میرفت. تصور میکردم امام را که صدر مجلس شاید هم نزدیک در نشسته اند و خوش آمد می‌گویند و به مداح سفارش میکنند که چه بخواندو حواسشان به پذیرایی از عزادار ها هست. روضه های کوچکترشان اما صفای بهتری دارد. حتما وقتی دلشان می‌گرفته با اهل خانه دور هم جمع می‌شدند به روضه و اشک بر اباعبدلله. . آقای مهربانِ رییس مذهبِ ما، راستش ما هم هر وقت دلمان بگیرد، نفس که کم بیاوریم و راهی پیش رو نداشته باشیم، بساط روضه به پا میکنیم. از شما چه پنهان حتی آن شب‌هایی که برای شهادت خودتان مراسم میگیریم هم باز دلمان میرود کربلا. این را هم خودتان به ما یاد داده‌اید. توی همان کتاب‌های تاریخ خواندم که گفته اید ( نوحوا عَلیَ الحُسین...) امشب کنار تمام نیاز این روزهایم، دلم یک چیز دیگر هم خواست، به گاه اشک و شکستن دلم . قدم زدن در صحن روشن و طلایی شما را آرزو کردم. چه حرمی بشود حرم رییس مذهب شیعه ما...... . . @hiyaam
مادر، پدرهامان همین که کم می‌آوردند یک روضه‌ی موسی بن جعفر نذر میکردند . . @hiyaam