حقایقی درباره مذاکرات وین وسخنان روحانی
#مهدی_محمدی
۳۰ تیر ۱۴۰۰
۱- سخنان رییس جمهور و مقام های دولت درباره علت به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته ای فتح باب مهمی است و باید از آن بابت ایجاد فرصت سخن گفتن درباره موضوعی که تریبون آن تا امروز یک طرفه دست دوستان جو بایدن در ایران بوده، استقبال کرد. حقیقت بسیار متفاوت از روایت روحانی است.
۲- البته هدف پاسخ به روحانی نیست. جای تعجب است اگر او هنوز درنیافته باشد به عنوان یکی از نامحبوب ترین سیاستمداران همه ادوار تاریخ ایران، میان مردم، گوشی برای شنیدن حرف هایش وجود ندارد و ملت به خوبی می فهمند دنبال بهانه ای برای توجیه فاجعه ای است که آفریده، نه بیان حقیقت.
۳-ایده قانون مجلس زمانی شکل گرفت که پس از شهادت سردار سلیمانی، ضربات پی در پی اطلاعاتی و خرابکارانه به ایران وارد شده و تقریبا همه بی پاسخ مانده بود. همه می فهمدیدند که توازن به هم خورده و بازدارندگی امنیتی در حال از دست رفتن است. شهادت شهید فخری زاده حجت را تمام کرد.
۴- این یک حقیقت بسیار مهم است که روحانی در هیچ مقطعی اعتقاد نداشت که به هیچ کدام از این حملات باید پاسخ داده شود. استدلال اصلی او و تیمش این بود که این حملات دام هایی برای کشاندن ایران به ‘جنگ’ است. در واقع، می گفتند از ترس مرگ باید خودکشی کرد!
۵-قانون مجلس متقابلا بر این ایده راهبردی مبتنی بود که خطر جنگ، یک توهم است، هیچ ضربه ای نباید بی جواب بماند، مذاکره تولید اهرم فشار نیاز دارد و مذاکره با دست خالی، این بار به همان ‘تقریبا هیچ’ قبلی هم نخواهد رسید.
۶- مجلس البته یک جانبه اقدام نکرد. رایزنی ها و مباحثات بسیار مفصلی در عالی ترین سطوح انجام شد و نهایتا شورای عالی امنیت ملی در مصوبه شماره ۷۳۳ که روحانی خود آن را ابلاغ کرده، به مجلس مجوز اقدام داد. بعدها دبیرخانه شورا وجود این هماهنگی را صراحتا تایید کرد.
۷- دولت البته به شدت می ترسید. اگر روحانی صادق است من پیشنهاد می کنم اجازه انتشار متن مباحثات آن جلسه ای از هیئت دولت را بدهد که در آن وزیر وی به صراحت هشدار داده بود اگر غنی سازی ۲۰ درصد آغاز شود، امریکا به ایران اولتیماتوم می دهد و سپس حمله خواهد کرد!
۸- با روی کار آمدن دولت بایدن، دولت مذاکراتی بسیار با عجله و هماهنگ نشده را آغاز کرد. از همان آغاز هیچ کس مخالف توافق نبود. اختلاف میان دو گروه بود که یکی به دنبال توافق به هر قیمت، با علم به نداشتن انتفاع اقتصادی و گروه دیگر در پی توافق با تضمین انتفاع اقتصادی بود.
۹- مذاکرات وین بد آغاز شد و بسیار بدتر پیش رفت. هدف این مذاکرات از همان آغاز چیزی غیر از تضمین نفع اقتصادی برای کشور بود. روحانی اگر به دنبال مقصر می گردد بهتر است به یاد بیاورد در حالی که تیمش در وین در حال مذاکره بود او در تهران خبر از اتمام مذاکرات می داد یا در حالی که تیمش عقیده داشت لغو تحریم ها کافی نیست، او می گفت ۷۰ درصد تحریم ها برداشته شده! اینگونه بود که او اساسا تیم خود را در وین بی اعتبار کرد و امکان چانه زنی را از آنها گرفت.
۱۰- خطای دیگر این بود که تیم ایرانی در وین به دلیل فشار سنگین روحانی هدف خود را بازگشت به برجام ۲۰۱۵ بدون تضمین نفع اقتصادی قرار داد. روحانی هرگز اجازه نداد در وین در این باره چانه بزنند که ایران خواهان عادی شدن فروش نفت و روابط بانکی است و تاکید کنند قول و کاغذ امریکا برای آن ارزشی ندارد.
۱۱- علاوه بر این، قانون مجلس ابزار چانه زنی بسیار نیرومندی ساخت که با هزینه تقریبا صفر، برای تیم ایرانی دست برتر مذاکراتی ایجاد کرد. نه تنها برخلاف پیش بینی آقایان به ایران حمله نشد، بلکه امریکا و کشورهای اروپایی از صدور یک قطعنامه در شورای حکام هم عاجز ماندند. ضمن اینکه این قانون نیاز امریکا به توافق را به شدت تقویت کرد.
۱۲- اگر روحانی صادق است پیشنهاد می کنم اجازه انتشار متن مذاکرات پس از آغاز غنی سازی ۶۰ درصد و یا متن جلسه معاونین وزرای ۱+۴ را بدهد تا همگان ببینند که تیم ایرانی که در رسانه به مجلس بد و بیراه می گفت، درون مذاکرات هیچ دارایی جز قانون مجلس نداشت.
۱۳- طرف غربی پس از دیدن جدیت ایران در اجرای قانون رفتار مذاکراتی خود را تغییر داد و آشکارا نشانه هایی ظاهر شد که غرب از بیم پیشرفت های بزرگ تر در برنامه هسته ای و با علم به ناتوانی خود از پاسخ، فقط درصدد متوقف کردن گام های بعدی قانون در ایران است. روحانی اما قدر این فرصت را ندانست.
۱۴-در حالی که بایدن به شدت نیازمند بازگشت به ۱+۵ بود -وهست- و اجرای قانون هم نشان داد دست آن به شدت خالی است، بهترین زمان بود که برجام از وضعیت تقریبا هیچ خارج شده و امتیازهای اقتصادی واقعی از امریکا گرفته شود. مردم ایران باید بدانند حسن روحانی این فرصت تاریخی را بر باد داد.
ادامه دارد 🔰🔰🔰
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
🔰🔰🔰
۱۵- پالس های پی در پی ضعف و نیاز، که روحانی با هدف توافق قبل از انتخابات علنا به غربی ها می داد درکنار رفتار تیم مذاکره کننده اش که عملا درون مذاکرات توافق را راهبرد، و پیشرفت هسته ای را تاکتیک نشان می دادند، امریکا را به این طمع انداخت که بدون برداشتن واقعی تحریم ها، توافق شدنی است!
۱۶- روحانی در وین، مرحله به مرحله کوتاه آمد و از حداقل های یک توافق خوب فاصله گرفت. محاسبه امریکا این بود که وقتی رییس جمهور ایران به ‘هیچ’ راضی است، چرا باید امتیاز واقعی و موثر به آن بدهد؟
۱۷- جالب است که روحانی فراموش کرده پس از خرابکاری در نطنز خود او دستور غنی سازی ۶۰درصد را صادر کرد گرچه وضعیت دیگر به گونه ای نبود که امریکا به تیم او امتیاز راهبردی بدهد. آنها با کوتاه آمدن های پی در پی و اعلام علنی بی اعتقادی به پیشرفتهای فنی، پیشاپیش خودرا بی اعتبار کرده بودند.
۱۸- این را هم بگویم که در اسفند ۹۹ روحانی و تیمش ناگهان به سخنگویان امریکا در داخل تبدیل شدند. پشت سر هم طرح هایی از جانب وزیر خارجه ارائه می شد که هیچ تفاوتی با آنچه امریکا می خواست نداشت. سوال این بود که چرا وزیر خارجه دائما طرح هایی می دهد که هیچ نسبتی با سیاست های نظام ندارد؟
۱۹-حدود یک ماه قبل روحانی اعلام کرد مذاکرات به مرحله جمع بندی و تصمیم رسیده. اما در واقع نه مذاکرات جمع بندی شده بود و نه چیزی برای تصمیم وجود داشت. او می خواست یک مذاکرات نیمه کاره را تبدیل به توافق کند و این یعنی در همه مسائل باقی مانده ایران باید حرف امریکا را دربست می پذیرفت.
۲۰- هنوز در مذاکرات؟ بسیاری مسائل باقی مانده و لذا حرف از اتمام مذاکرات بی معناست. در موضوع تحریم ها، نه تنها امریکا تضمینی برای حداقل انتفاع اقتصادی ایران نداده بلکه حتی زیر بار لغو همه تحریم های دوره ترامپ از جمله کاتسا که مادر تحریم هاست هم نرفته است.
۲۱- درباره تضمین عدم خروج مجدد، امریکا حاضر به واگذاری هیچ تضمین معتبر یا حتی نوشتن یک جمله با ارزش در متن توافق نیست.
۲۲- درباره تحریم های تسلیحاتی که مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ اکنون لغو شده، امریکا اصرار دارد آن را ادامه خواهد داد و این یعنی از سال هشتم برجام به بعد هم قصد ندارد زیر بار بقیه تعهدات خود برود.
۲۳- درباره تبدیل ارزهای غیردلاری ایران به یورو، امریکا زیر بار هیچ فرمولی نرفته و این یعنی توافق احیا می شود بی آنکه ایران به هیچ یک از دارایی های خود -حاصل از فروش نفت یا غیر آن- دسترسی داشته باشد.
۲۴- امریکا هیچ فرمول واقعی برای راستی آزمایی اجرای تعهداتش را هم نپذیرفته و روی یک زمان بندی مضحک اصرار دارد که در نتیجه آن ایران کل برنامه هسته ای خود را تعطیل می کند بی آنکه کمترین تضمینی در اختیار داشته باشد که امریکا واقعا و عملا تحریم ها را برخواهد داشت.
۲۵- همه اینها و بسیاری مطالب دیگر را که اینجا مجال بحث از آنها نیست هیئتی متشکل از نمایندگان مجلس، دولت و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بررسی و جمع بندی کرده است. روحانی اگر با مردم صادق است کافیست اجازه انتشار جمع بندی ‘هیئت تطبیق’ را که با حضور نمایندگان دولت او انجام شده بدهد.
۲۶-به جز راستی آزمایی، هیچ یک موضوعات باقی مانده در مذاکرات ربطی به قانون مجلس ندارد. جالب است که امریکا هیچ تضمینی هم نداده که تحریم هایی را که ظاهرا روی کاغذ تعلیق شده اند به سرعت به بهانه های دیگر وضع نکند یا با بهانه هایی مانند FATF جلوی انتفاع واقعی اقتصادی ایران را نگیرد.
۲۷- و جالب تر است که همه اینها در حالی است که امریکا راهبرد خود را شفاف کرده و بدون تعهد ایران به مذاکرات هسته ای، موشکی و منطقه ای فراتر از برجام حاضر نیست مذاکرات را نهایی کند. در واقع امریکا شفاف کرده که تحریم ها را برای وادار کردن ایران به مذاکرات بیشتر، گروگان خواهد گرفت.
۲۸- من نمی دانم وقتی روحانی از برداشتن تحریم سخن می گوید مقصودش واقعا چیست. دروغ ارزان شده است. او در پی توافقی بود که تحریم ها نگه می داشت، به تحریم های آینده مشروعیت می داد و برنامه هسته ای را در ازای هیچ نابود می کرد. تازه همین را هم امریکایی ها با او جمع بندی نکردند.
۲۹-علت ناتمام ماندن مذاکرات نه روی کار آمدن دولت جدید است و نه قانون مجلس. علت این است که امریکا از دادن حداقل امتیازهایی که حداقل انتفاع را برای ایران تضمین کند خودداری کرد. علت این رفتار امریکا هم طمعی بود که به ‘توافق آسان’ با روحانی داشت.
۳۰- نه مجلس و نه تا جایی که من می دانم هیچ مقام دیگری مخالف یک توافق خوب نیست و توافق خوب در دسترس است. روحانی می خواست مشکل امریکا برای بازگشت به ۱+۵ را حل کند بی آنکه چیزی گیر ایران بیاید. امریکا باید بداند روحانی دیگر واقعا رفته است.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
🔴 مذاکرات، برجام و تهدیدات رژیم صهیونیستی...
🔻تئوری و سازمان تهدید اسراییل علیه ایران تا حدی تغییر کرده است. در مدل جدید تهدید، اجتناب از جنگ گسترده، تبدیل امریکا به شریک عملیاتی، ایجاد یک زیرساخت منطقه ای تهدید با مشارکت اعراب و برخی دیگر از همسایگان ایران، و توسعه عملیات های اطلاعات پایه، اجزاء اصلی است.
🔻مدل جدید تهدید نه ناشی از اعتماد به نفس اسراییل، بلکه در اصل نشئت گرفته از تلاش آن برای احیای بازدارندگی از دست رفته است. اسراییل تلاش می کند هزینه ضربات آتی را بسیار زیاد جلوه بدهد تا خروج امریکا از منطقه، تبدیل به نقطه آغاز ضربه پذیری و سرعت گرفتن روند زوال آن نباشد.
🔻عملیات های اطلاعاتی اسراییل علیه ایران در سال های گذشته بیشتر به عنوان بخشی از یک رژیم پروپاگاندا عمل کرده تا اینکه واقعا ارزش راهبردی داشته باشد. در واقع این عملیات ها بیش از آنکه موفقیت هایی تاکتیکی باشد، شکست هایی راهبردی بوده است.
🔻عملیات ها علیه برنامه هسته ای ایران، علی الارض، سرعت آن را بیشتر و حفاظت کالبدی و اطلاعاتی آن را مستحکم تر کرده است.هر تاسیساتی که ضربه خورده، امن تر و دسترسی به آن دشوارتر شده. سرعت برنامه نیز بسیاری از معادلات امنیتی را جابجا کرده.اسراییل هزینه کرده ولی جواب معکوس گرفته است.
🔻بگذریم که اسراییل درابعاد کاملا راهبردی هزینه پرداخته است.ناآرامی های سراسری از جمله در مناطق ۴۸، جنگی که دولت ریشه دار نتانیاهو را ساقط کرد و خسارت های عمیق به تاسیسات حساس موشکی و هسته ای رژیم، بخش آشکار ماجراست. ابعاد دیگرش را رسانه های منطقه در قالب شنیده ها درز داده اند.
🔻مشخصا درباره برجام، اسراییل موافق احیای توافق است به این شرط که اولا منجر به کاهش تحریم ها و گشایش اقتصادی برای ایران نشود، ثانیا مقدمه ای برای فشار بر برنامه موشکی و منطقه ای ایران باشد و ثالثا دست آن را برای اقدام علیه ایران نبندد. امریکا مخالفتی با این شروط ندارد.
🔻اکنون و در میانه مذاکرات، امریکا نیازمند تشدید تهدید اسراییل علیه ایران است تا یک توافق بد را ‘تنها گزینه’ جلوه بدهد، اسراییل هم متمایل به تشدید تنش است تا قدرت چانه زنی امریکا را بالا ببرد، هزینه عدم توافق را زیاد کند و همزمان از امتیازدهی در حوزه تحریم به ایران جلوگیری کند.
🔻اسراییل در هر اقدامی با امریکا هماهنگ است.در گذشته چنین بوده و در آینده نیز چنین خواهد بود.امریکا نمی تواند از پذیرش مسئولیت اقدامات رژیم شانه خالی کند.اسراییل هم کاری که بازی امریکا را به هم بزند انجام نخواهد داد. متحدان اسراییل باید درک کنند که جبهه مشترک، هزینه مشترک دارد.
🔻 توافق، اولین قربانی شروع فاز جدید تنش خواهد بود. اگر بایدن اینطور محاسبه کرده که ایران تحت فشار، امتیاز راهبردی می دهد یعنی از دوره ترامپ هیچ نیاموخته. پیام تنش جدید این است که توافق مقدمه فشار است و در این صورت توافق برای ایران، هیچ ارزشی نخواهد داشت. محاسبه غلط خطرناک است.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
برت مکگرک دستیار بایدن به کارنگی دو نکته مهم گفته. اول اینکه ترامپ ایران را نمی شناخت والا می فهمید که ایران به فشارهای آن پاسخ هسته ای خواهد داد. این حرف یک سوال ایجاد می کند: چه کسانی در ایران ترامپ را به این گمان انداخته بودند که ایران واکنش نشان نخواهد داد؟ نکته مهم دیگر مکگرک این است که گفته امریکا آماده شکست مذاکرات است. شاید اینطور باشد؛ ولی تجربه به ما می گوید اگر آماده بودند لازم نبود آمادگی شان را فریاد بزنند!
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
از شروع حملات به زیرساخت های مقاومت در سوریه، فرض بنیادین رژیم صهیونیستی در راهبرد جدید خود که آن را ‘جنگ میان جنگ ها’ می نامید این بود که می تواند با فراتر بردن خشونت از حدود محاسبات مقاومت، نوع پایداری از بازدارندگی ایجاد کند.
زمان منطقی را که باید صرف تغییر کاربری بخشی از زیرساخت های مقاومت از حوزه نظامی به حوزه عملیات ویژه می شد، صهیونیست ها حمل بر ‘ضعف’ کردند. این محاسبه باعث شد اسراییل با ایجاد یک جهش، به سمت راهبردی حرکت کند که ماشین پروپاگاندای موساد آن را ‘کشتن از طریق هزاران زخم، نامید.
به طور کلی، تصور صهیونیست ها این بود که با انتقال منازعه به حوزه عملیات ویژه اطلاعاتی، نبرد را به منطقه مزیت خود منتقل می کنند و به تدریج خواهند توانست ضمن از کار انداختن ماشین جنگی مقاومت، نسل جدیدی از بحران های مزمن داخلی را در ایران ایجاد کنند.
اکنون زمان تصحیح محاسبات است.جبهه داخلی اسراییل با انواع سرگیجه آوری از عملیات ویژه اطلاعاتی مین گذاری شده و این مین ها به موقع عمل می کند. همزمان، عملیات اربیل به معنای مکان یابی برنامه موشکی درون یک راهبرد پیچیده نبرد زیرآستانه جنگ است که قطعا فراتر از معادلات پیشین می رود.
تازه این نیمی از داستان است. نبرد سیف القدس نشان داد مقاومت گزینه جنگ گسترده را هم حفظ کرده. همه راه ها به جبهه داخلی اسراییل ختم می شود، یعنی همان جایی که قرار بود مصونیت پایدار پیدا کند. تعبیر ‘شلیک از درون خانه’ را موساد و شاباک باید شبانه روزی چند بار رونویسی کنند.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
۱- تغییر الگوی اعتراض به ‘آشوب گرم’ بخشی از برنامه تولید زخم علیه ایران است. دشمنان ایران هیچ علاقه ای به همراهی با اعتراضات مردم ایران، تلاش برای کاهش آن یا حتی تلاش برای ‘نمایندگی’ آن ندارند. اساسا اعتراض برای آنها چندان دلچسب نیست. آنچه برای آنها موضوعیت دارد فقط آشوب است.
۲- درسال های گذشته زیرساختی که امریکا، سعودی و امارات با محوریت اسراییل سعی در ایجاد آن درون ایران داشته اند، هیچ نشانی از تلاش برای حمایت از اعتراضات ندارد. این زیرساخت کاملا برای ‘خشونت پرشدت علیه مردم’ با محوریت اوباش با هدف تولید حداکثر خسارت، مناسب سازی شده است.
۳- این پروژه آشکارا تمایلی به حمایت از جامعه ندارد مگر اینکه تصمیم به خشونت علیه خود و ‘خودزنی’ گرفته باشد. فشار تحریمی بر طبقه متوسط برای احساس فقر و فشار بر طبقه فقیر برای احساس فلاکت، تلاشی برای براندن جامعه است نه قوی تر کردن آن. برای امریکا در ایران جامعه قوی خطرناک است.
۴- جامعه ایرانی در مقابل پروژه تبدیل اعتراض به آشوب تا حد قابل توجهی واکسینه شده است. علت اصلی این است که درک می کند هدف بانیان آشوب بدتر شدن وضعیت تا آستانه ‘ویرانی’ است. این جمع بندی جامعه ایرانی که ‘هر مشکلی داریم باید درون خودمان حل کنیم’، اکنون جزو ارکان امنیت ملی ایران است.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
بنت گفته اسراییل سر اختاپوس را هدف گرفته است. وقتی ‘اتحادیه اطلاعاتی مقاومت’ برگ ها را رو کرد، خواهد فهمید چه کسی کجا را هدف گرفته است.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
سلسله سرداران عارف
چمران نمادی از یک تیپ ایده آل است. چیزی که من آن را ‘سلسله سرداران عارف’ می خوانم. مردانی که هم روز بیدارند و هم شب. خوابیدن برایشان دشوار است. آن را مزاحمتی دنیایی می دانند. از معدود مواردی که التماس می کنند به چشمهایشان است؛ که طاقت بیاورد و بسته نشود. روز را به رزم می گذرانند و در مقابل دشمن چنانند که نامشان هم ترس ایجاد می کند. شب هنگام اما در پیشگاه خداوند چون کودکان مادر مرده زار می زنند. اگر به مظلومی برسند با او چنان تواضع می کنند که گویی در جهان جز یاری او کار دیگری ندارند و چون به ظالم بربخورند چنان سخت و ستبر و مصممند که انگار جز ایستادن مقابل ظالم کار دیگری در جهان نیست. خلاصه جمع اضدادند. دلهاشان همزمان سخت است و نرم، در زمینند اما روی زمین راه نمی روند، می جنگند اما مهربانند و دشمن از آنها در وحشت است در حالی که خود بزرگ ترین مهارت خویش را گریستن می دانند. در اندازه من نیست این سخنان؛ ولی ظاهرا می توان گفت جهاد، اوج عرفان است. عارف تا به جانبازی نرسد هنوز مسافر است. چیزی که یک وقتی درباره حاج قاسم نوشتم: هیچ کس بدون سجاده نشینی به این مقام نمی رسد اما هیچ سجاده نشینی هم بی مقاتله و جهاد بدان دست نمی یابد. بهترین تعبیر خطاب به این مردان از آن قرآن است: ان تکونو تالمون فانهم یالمون کما تالمون و ترجون من الله ما لا یرجون: اگر شما درد می کشید آنها هم درد می کشند ولی شما به چیزی از جانب خدا امید دارید که آنها ندارند.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
بایدن منابعی بیشتر را برای اهدافی غیرمطمئن تر هزینه خواهد کرد، در رویارویی بزرگ تر خود با روسیه و چین هر چه بیشتر عقب خواهد فتاد، درون امریکا به رقبای جمهوری خواه خود اعتبار خواهد داد، در منطقه شریک هزینه هایی بزرگ اما غیر ضروری خواهد شد، و نهایتا نیز یک ایران قوی تر، با شرکایی جدیدتر و مطمئن تر و با الگوی عملی تهاجمی تر روی دستش خواهد ماند.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
۱- هیچ تحلیلی درباره وقایع اخیر، 'واقع نما' نخواهد بود اگر نتواند تلفیقی میان دو نگاه امنیتی و اجتماعی ایجاد کند. دیالکتیک دو حوزه امنیتی و اجتماعی، این پدیده را ساخته است. غفلت از هر کدام، چنان تحلیل را دچار سوگیری می کند که واقع نمایی آن تقریبا صفر خواهد شد.
۲- از حیثامنیتی، طرف خارجی آخرین نسخه استراتژی براندازی را در ایران پیاده کرد که از برخی جهات واقعا خلاقانه بود. هدف، اکثریت نمایی اقلیت با یک جنگ آنلاین ویدئو محور پیشرفته، و سریع و آسان نشان دادن براندازی بود. اما نهایتا شکاف تصویر- واقعیت به مهم ترین باگ پروژه تبدیل شد.
۳- امریکا به دلیل گرفتاری داخلی و با هدف حفظ شانس مذاکرات، یک قدم عقب ایستاد و اسراییل مسئول مستقیم پروژه شد. سعودی و برخی دیگر هم تمام قد وارد شدند. موساد گفته بود ایران در وضعیت انقلابی است. این تحلیل باعث شد یک پروژه نارس را زودتر از موعد سزارین کنند.
۴- وجه ممیزه نسخه جدید پروژه براندازی، خشونت بی سابقه کلامی و فیزیکی آن بود. وادار کردن نیروهای امنیتی و انتظامی به خشونت متقابل و بالا بردن احتمال خطا، تحریک جامعه از طریق تولید مظلومیت و زدن زخم های عمیق با هدف تمام شده نشان دادن کار، اهداف این خشونت بی سابقه بود.
۵- این حجم از خشونت، تصویری از ماهیت آشوب و آینده تداوم آن به مردم داد و همین تصویر، به تفکیک اعتراض از آشوب، سرعت بی سابقه ای بخشید. موساد بار دیگر نشان داد چیز زیادی از جامعه ایران نمی داند. از جمله نمی دانست که در جایی مثل ایران، چرخه خشونت، خودویرانگر است.
۶-اما از جنبه اجتماعی، مسئله اصلی حس ابهام در آینده، در ذهن طبقاتی از جمعیت جوان ایرانی، به اضافه ناکامی تقریبا مستمر در حل مشکلات اقتصادی، زمینه و بستری ایجاد کرد که طرف خارجی بتواند -تاحدی- پروژه خود را بر آن سوار کند. فراموش نکنید: تهدید، همیشه روی آسیب می نشیند.
۷- این یک تصویر ناقص از پدیده بسیار پیچیده ای است که با آن مواجهیم. ساده دلی محض است که با خروج نسبی از فضای امنیتی مسئله را حل شده بدانیم. برنامه دشمن مزمن کردن ناآرامی وخلق پیک های نوبه ای است.به چنین برنامه ای نمی توان صرفا پاسخ های امنیتی یا کوتاه مدت داد. هر چیزی به جای خود!
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
اجازه بدهید یک مرور بکنیم. از منظر امنیتی در مرحله استمرار اجباری آشوب هستیم. طرف طراح، در حال سوزاندن دسترسی ها و سرمایه های بیست و گاهی ۳۰ ساله خود است، فقط برای اینکه بتواند آشوب را ولو یک روز بیشتر کش بدهد.
در شریف یک شبکه حداقل دو سه ساله خرج شد. در اوین شبکه بیش از ده ساله خود را سوزاندند. عبدالحمید در بلوچستان سرمایه ۳۰ ساله است. شبکه نفوذی در صدا وسیما خیلی قدیمی بود. ولی برایشان مهم نیست. دسترسی ها را می سوزانند و شبکه ها را قربانی می کنند چون کابوسی بدتر از خاموش شدن شعله آشوب برایشان قابل تصور نیست.
قبلا نوشتم که موساد در هفته های اول موقعیت جامعه ایران را انقلابی ارزیابی کرده بود. اکنون کمی ارزیابی را تصحیح کرده. می گویند ایران در 'آغاز' شکل گیری وضعیت انقلابی است.
طراحی این است که مستقل از هزینه، خیابان فعال بماند. تنها راه تحقق این هدف برای طرف طراح، وارد کردن نظام به 'چرخه خشونت افزایشی' است.این بازی را جمهوری اسلامی از همان ساعت نخست خوانده بود. تا امروز جمهوری اسلامی در مقابل سنگین ترین فشارها برای برخورد شدیدتر مقاومت کرده است.
فقط در همین دو روز ۷ نیروی نظامی و امنیتی به شهادت رسیده اند. استفاده از ظرفیت انتظامی در خیابان، صرفا در حد پراکندن تجمعات برای جلوگیری از رخ دادن فجایع امنیتی است. استعداد امنیتی اصلی کلافه است که تا کی باید صبر کند.
از حیث تکنیکی و تاکتیکی شاید نقدهای جدی به مهارت های ضد اغتشاش وارد باشد اما از جهت راهبردی نظام عمدا به سمت سرکوب حرکت نکرده و نخواهد کرد. تصمیم گیران می دانند که باید شهید بدهند اما کسی نباید کشته شود. برای مردانی که کالجبل الراسخ چهل سال جنگیده اند خیلی سخت است. ولی خب این جنگ را هم باید بجنگند و این یکی قانون خودش را دارد.
در این روزها من از نزدیک دیده ام ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحاتی است که باید بکند. بحث های بسیار پر حرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود. بدون یک برنامه اجتماعی، تدبیر امنیتی عقیم می ماند.
از حیث شناختی هم در واقع با یک فیلم کارگردانی شده مواجهیم. در واقع خبری نیست. آشوب درست و درمانی هم نیست چه رسد به انقلاب. صحنه هایی خلق می شود فقط برای اینکه ویدئوهایی از آن وایرال شود. طرف طراح امیدوار است نهایتا مردم تصمیم بگیرند بازیگر این تئاتر بشوند. منتها مردم فقط موبایل که نمی بینند. خیابان هم می روند و مشاهده شکاف عمیق میان نهاده شناختی و داده فیزیکی به آنها می گوید یک جای این کار می لنگد. حتی بسیار معترضان کمتر آشوب می کنند.
شیوه فعلی طرف طراح را ناگزیر به سمت خشونت بیشتر خواهد بود. چاره ای ندارد. انقلاب که نشده، ولی زخم باید زده شود. ضمن اینکه ویدئو لازم دارند و ماشین تحریک مردم بیکار بماند، می میرد. همچنان امیدوارند سیستم یک جا کنترلش را از دست بدهد و احساساتی شود. اما نخواهد شد. پیام رهبر انقلاب برای شهدای شاه چراغ یا تصمیم شورای تامین سیستان درباره فرماندهی انتظامی زاهدان را ببینید. دل، گرم ولی ذهن سرد است.
نهایتا طرف طراح می داند ایران ایستادن و تماشا کردن یا خوردن و پاسخ ندادن بلد نیست. یک جایی معادله منطقه ای و بلکه جهانی خواهد شد. در نقطه ای از مسیر قرار نداریم که بتوان به عقب برگشت.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
#آرمان_علیوردی نمادی جاودان در تاریخ این ملک خواهد بود. دینی بزرگ بر عهده ما خواهد داشت و در زمان و زمانه ای که نمی دانیم کی و کجاست، به ذهن و زبان و جهانمان معنا خواهد داد. او، پسر ایران است.
نخست، در نبردی که خلق نماد از طریق دروغ و جنایت، سکه رایج آن است، راست گفت و راست ایستاد. کسی به او مزد نمی داد. او هم مزد نمی خواست. آتشی در وجودش افروخته بود که جانش را گداخت. آن شب در آن بلاکده گویی خداوند او را خوانده بود.
دوم،چون به اسارت افتاد، در آن سیاهی ظلم و عصیان، کسی او را ملامت نمی کرد اگر تقیه می کرد یا به زبان چیزی می گفت و جان خود را می رهاند. هزار توجیه می توانست بتراشد.از همان ها که امثال ما همه عمر خودرا به آنها می گذرانیم. پذیرفته هم می شد. اما نکرد. غیرتش نگذاشت. غیرت را زنده کرد.سوم، لشکر ظلم را به قول حافظ، بدل به فرصت درویشان کرد. دوره اش کرده بودند که جسم پاره پاره اش درس عبرتی شود برای دیگران، اما آن پیکر چاک چاک نمادی شد از اینکه پسران ایران سرزمین مادری را تحویل گرگ ها نخواهند داد و جان، کمترین بهایی است که حاضرند برای آن بپردازند.
چهارم، دیوان و ددان را با چهره به خون رنگین خود رسوا کرد.حججی هم یک بار همین کار را با اسلاف داعشی این جماعت در بیابان های عراق کرده بود. از آن ساعت که خون پسر ایران ریخته شد، فتنه کمر راست نکرد. گویی آبی از جانب خداوند بود که بر آتش فتنه ریخت: کلما اوقدوا نارا للحرب اطفاها الله.
و پنجم، نام و داغش همنشین جان ما خواهد بود و آن را شعله ور نگاه خواهد داشت. به قول مولانا: روشن شود هزار چراغ از فتیله ای/ یک داغ دل بس است برای قبیله ای.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
1- ورود به فاز تروریسم گرم، در واقع چیزی جز اعتراف به شکست پروژه 'اجتماعی سازی آشوب' نیست. از دید صهیونیست ها و سعودی، قرار بود مردم ایران در یک آشوب سراسری مشارکت کنند و حالا که نکرده اند باید تنبیه شوند: هدف تروریسم این بار، مستقیما توده مردم است.
2- علت اعلام موضع امریکا علیه منافقین دقیقا هیمن است که امریکا به منافقین و دیگر گروه های همکار آنها دستور ورود به فاز تروریسم، با هدف حداکثرسازی خشونت و تولید زخم های عمیق را داده، اما همزمان می خواهد خود را از این پروژه و تبعات آن مبرا کرده و در هزینه احتمالی آن شریک نشود.
3- اکنون مزمن سازی تروریسم برنامه ای است که در ایران تعقیب می شود. برای تحقق آن، پراکنده کردن توان و کاهش تمرکز دستگاه امنیتی ضروری است. هدف از تجمیع فراخوان ها همین است. تروریسم در دل تجمعاتی رخ خواهد داد که دشمن تصور می کند درون آن تفکیک مردم عادی از ترویست ها دشوار است.
4- تروریسم یک برنامه اعلام شده است. پنهان کاری وجود ندارد. هم قبل از عملیات و هم حین آن، اکانت های مرجع آشوب، تروریسم را ترویج، تحسین و تقدیس می کنند. وقاحت همزاد تروریسم است. اما در ذهن جامعه ای که تماشاچی است، این حمایت صریح، ماهیت مروجان آشوب را هم تعیین تکلیف خواهد کرد.
5- مشت آهنین بر سر تروریسم وارد خواهد شد اما با 3 مکمل: 1-شنیدن و پاسخ دادن به اعتراضات مشروع 2-تولید تصویر و روایت از اینکه چگونه دشمن در پی ویرانی ایران است و 3-پاسخ دهی همزمان به طرف خارجی بانی تروریسم. این یک بسته است و اجزاء آن به تنهایی کار نمی کند.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
قرارگاه حمزه سیدالشهدا دیشب چیزهای بسیار مهم تر از مقر ضدانقلاب کردی را منهدم کرد. اول- این حملات با درخواست، پشتیبانی و مشارکت گروه های بسیار مهم مردمی و سران قومی برجسته کردستان انجام شد.بنابراین اولین چیزی که منهدم شده 'توهم مقبولیت اجتماعی ضدانقلاب در کردستان' عزیز است.
دوم- کردستان عراق چیزی بسیار فراتر از مقر فیزیکی ضدانقلاب است. اطلاعات راستی آزمایی شده نشان می دهد مناطق منهدم شده در واقع اتاق های جنگ مشترک سرویس های اطلاعاتی بوده که بیش از هر جای دیگر در همسایگی ایران، در شمال عراق متمرکزند. شاهد سانسور شدید تلفات حتما خواهید بود.
و سوم، صهیونیست ها با این برآورد که آشوب در ایران به هدف خود یعنی خلق یک حرکت سراسری نینجامیده، در فکر طراحی واجرای یک 'مرصاد جدید' در مرزهای غربی ایران بودند. آنچه منهدم شده برنامه یک بی ثباتی حاد در مرزهای ایران است که ماموریت اصلی آن بسط خشونت مسلحانه به مرکز کشور بود.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
۱- لیست گذاری سپاه توسط اروپا در اصل چندان مهم نیست چون بیش از آنکه یک اقدام باشد، یک اعلام موضع است. مهم این است که ببینیم در ذهنیت امنیتی و راهبردی غرب چه چیزی در حال رخ دادن است. به عبارت دقیق تر، مسئله این است که ببینیم این اقدام مقدمه چیست؟
۲- در تقریب اول، اروپا در حال نشان دادن کلافگی خود از شکست آشوب ها در ایران است. همچنین، اروپایی ها در حال نشان دادن این نکته اند که دیگر امیدی به خیزش آشوب از داخل ایران ندارند و کمپین انقلاب در رسانه و توییتر پیوسته اند!
۳- ظاهرا کسی یا چیزی اروپا را مستمرا ترغیب می کند پل های پشت سر خود با ایران را خراب کند. بدتر از این، از اروپا می خواهند گاری خود را به اسب نیمه جان اپوزیسیون ببندد. این یعنی اروپا مسئولیت تداوم یک پروژه شکست خورده را به عهده گرفته. همان سینه خیز رفتن پس از زمین خوردن!
۴- من هرگز این مقدار رفتار احساساتی در سیاست اروپا درباره ایران را به یاد نمی آورم. اروپا می تواند مخالف ایران باشد اما اینکه اجازه بدهد گروه های تروریست برای آن سیاست امنیتی تعیین کنند، به معنای یک عدم تعادل امنیتی بی سابقه است.
۵- اسراییل پس پرده تلاش برای ایجاد یک کمپین سیاسی علیه ایران در جهان ایستاده. از کره جنوبی تا پارلمان اروپا داستان همین است. دولت جدید رژیم در موقعیتی نیست که به سمت افزایش تنش اساسی حرکت کند اما سعی می کند دیگران را به رویارویی سیاسی با ایران بکشاند.
۶- اگر هدف اروپا تشدید تنش در داخل ایران و اعتباربخشی به اپوزیسیون باشد، برای هدفی از که هم اکنون شکست خورده، هزینه ای هنگفت پرداخت خواهد کرد. اینکه روشن شود داستان آشوبها در ایران کلا یک پروژه خارجی است، لطف بزرگی به جمهوری اسلامی است.
۷- اگر هدف جنگ اوکراین باشد، همکاران آقای بورل کلا راه را برعکس می روند. بحران ژئوپلتیکی بزرگ میان اروپا و روسیه با شلیک تیر مشقی به سمت ایران حل نمی شود.
۸-و اگر هدف خود سپاه باشد اسراییلی ها رسما کلاه اروپا را برداشته اند! این لیست گذاری به سپاه آسیبی نمی زند اما بی شک به یگان هایی از ارتش های اروپایی که در منطقه مستقرند، آسیب های بزرگ وارد خواهد کرد.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
چند کلمه درباره آیت الله خامنه ای
اینکه در عالی ترین و پیچیده ترین سطح ناگزیر از تدبیر امور 'دنیا' باشی، و همچنان 'مرد خدا' بمانی، ویژگی ممتاز و منحصر بفرد آیت الله خامنه ای است.
به عهد خود از جمله مقابل دشمن پای بند است ولو سپردن آن عهد را خطای کارگزاران یا 'اجبار موقعیت' بداند و دشمن، در حالی که قریب ۴۰ سال است روزنه ای به 'محاسبات' و 'تصمیمات' او نیافته، او را به سبب همین بزرگ منشی اش احترام می کند.
بسیار 'اصولی' عمل می کند پس باید پیش بینی پذیر باشد اما برعکس، همواره شگفتی ساز بوده؛ حتی برای دوستان و پیروانش. علت آن است که تفسیری بسیار پیچیده از اصول دارد، بلند مدت فکر می کند و امکانات محدودش را بسی خلاقانه به کار می گیرد.
باج نمی دهد اما آشتی با او بسیار ساده و سهل الوصول است. به افراد بسیار خوش بین است اما کمتر از هر کس دیگری در عالم سیاست در شناخت افراد خطا کرده است. درباره سیئات و خطاهای افراد بسیار می داند اما اغلب چنان رفتار می کند که گویی در آنها فقط خوبی و توانایی سراغ دارد.
به قدر مقدورات و امکاناتش عمل می کند لیکن سنت های خداوند و کمک او را هم جزو امکانات خود می داند و از بن دندان باور دارد خداوند راستگو و قابل اعتماد است! با اینکه بسیار رقیق القلب است در صحنه های حساس، احساساتی و هیجان زده نمی شود.زیاد تصمیم می گیرد اما همزمان بسیار کم خطاست.
نگاهش به آینده ای دوخته است که قرار است 'مردم' آن را بسازند. تنها مواردی که در آن می توان نشانی از کوتاه آمدن در او سراغ گرفت وقتی است که پای مردم در میان باشد؛ یعنی زمانی که بنا باشد چیزی برای مردم آشکار گردد یا حجتی تمام شود. در الباقی موارد، سرسختی اش مثال زدنی است.
خلاصه در روزگاری آشنا، مردی غریب است. من فکر می کنم دوستان اغلب -به قول مولانا- زحمت اویند و دشمنان، دوستی چون او را آرزو می کنند. قدرش اکنون مجهول نیست اما شاید هرگز چنانکه که باید آشکار هم نشود. بسی رازها آفریده که نوبت به گشودن برخی از آنها هرگز نخواهد رسید. عزتش مستدام.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
۱- تمجید کمسابقه رهبر انقلاب از دولت آقای رییسی بی گمان مدال درخشانی بر سینه دولت است و بابت آن باید به برادران و خواهرانی که لایق این تمجید بوده اند تبریک گفت.
۲- همچنانکه تحسین بی سابقه رهبر انقلاب از مجلس در واپسین سال مسئولیت آن، و به کار بردن تعبیر انقلابی در توصیف آن، موهبتی بی مثال برای مجلس و نمایندگان آن است.
۳- در هر دو مورد، این تمجید و تحسین با تذکرات و توجهاتی همراه بوده که چه بسا مهم ترین بخش کلام رهبر حکیم انقلاب است و برای دولت و مجلس مسئولیت مضاعف ایجاد می کند.
۴- درباره دولت، تذکر اصلی ضرورت آشکار شدن نتایج زحمات زیرساختی در معیشت مردم و درباره مجلس، ضرورت تمام کردن کارهای ناتمام در مهلت باقی مانده است. اگر راست بگوییم و اهل تکلیف باشیم، این وظیفه های بر زمین مانده اولویت شماره یک تا آخرین لحظه مسئولیت است.
۵- طبعا نه درباره دولت و نه درباره مجلس، این تمجید و تحسین به معنای مسدود شدن باب انتقاد نیست بلکه بدان معناست که اولا انتقاد باید چارچوب داشته باشد و ثانیا برخورد انتقادی نمی تواند مضمون اصلی ‘رویکرد انقلابیون’ به ارزیابی کارنامه دولت و مجلس باشد.
۶-می توان به دولت انتقاد کرد اما اگر کسی کارنامه دولت را یکسره خسارت و ناکامی خواند دیگر نمی تواند ادعای انقلابی بودن داشته باشد.
۷-همچنانکه می توان به مجلس از بسیاری جهات انتقاد کرد اما اگر کسی مجلس را غیرانقلابی یا بالاتر از آن فاسد خواند، طبعا نمی تواند مدعی انقلابی بودن و پیروی از رهبری باشد.
۸- در هم نیامیختن مرزها و مغشوش نکردن مفاهیم در این روزگار صعب، شرط انقلابی بودن و انقلابی ماندن است و این طبعا با بدخلقی، کینه توزی و خود را دائر مدار حق دانستن و یمین و یسار را تکفیر کردن نمی خواند. باید به خود بپردازیم قبل از آنکه دیگران به ما بپردازند.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
درباره طوفان الاقصی
۱- تاریخ ورق خورده است. روزهایی که اکنون در آن هستیم به آینده منطقه شکل خواهد داد. ظرف چند ساعت انبوهی از محاسبات و معادلات بسیار قدرتمند دود شده و به هوا رفته است. آتش از همان جایی شعله ور شده که گمان می کردند برای همیشه خاموش شده است.
۲-نبرد ‘طوفان الاقصی’ حمله ای بزرگ و تاریخی به محاسبات دشمن صهیونیستی است. چنین ضربه ای از روز اشغال تاکنون بی سابقه است. جنگ البته تازه آغاز شده و بسیاری شگفتی ها در راه خواهد بود. اسراییل هنوز نتوانسته آنچه را در چند ساعت با آن مواجه شد، حتی فهرست کند.
۳-حمله به محاسبات اسراییل روح نبرد فعلی است. اسراییل مجموعه ای از محاسبات بسیار خطرناک پیدا کرده و بر اساس آن راهبردهایی احمقانه تنظیم کرده بود. این توهمات باید زدوده می شد.
۴- محاسبه نخست اسراییل در ماه های گذشته این بود که می تواند مسجدالاقصی را حقیقتا ویران کند و معبد خویش را بر ویرانه آن بسازد. تیمی از رادیکال های اسراییل که اکنون بر سرکارند عزم خود را جزم کرده بودند که به زودی دیگر چیزی به نام مسجد الاقصی وجود نداشته باشد.
۵-بر همین اساس، محاسبه دیگر اسراییل این بود که می تواند به دوران نخستین اشغال و کشتار بازگردد. خانه ها را در قدس غصب کنند و هر اسراییلی بتواند همینطور که در خیابان راه می رود مسلمانان را به صرف یک ظن ساده به قتل برساند و راه خود را بکشد و برود. این داستان هر روزه در قدس بود.
۶-اسراییل محاسبه کرده بود که کار در غزه تمام است و کسی در حماس اراده جنگیدن ندارد. گمان می کردند اختلاف میان گروه های مقاومت در اوج است و جهاد تنها مانده. حساب کرده بودند که قطر و مصر واقعا حماس را مهار و اراده جنگی آن را سرکوب کرده اند.
۷-محاسبه مهم دیگر اسراییل این بود که جبهه شمالی در وضعیت بازدارندگی پایدار قرار دارد و حزب الله هرگز ریسک ورود به یک درگیری دیگر را نخواهد پذیرفت.
۸-بر این مبنا، اسراییل به ۴ نتیجه مهم رسیده بود: ۱- می تواند اشغال را کامل و قدس را تخریب کند. ۲-می تواند جبهه های جنوبی و شمالی را برای همیشه خاموش نگهدارد. ۳- عادی سازی را به بقیه کشورهای اسلامی تحمیل کند و ۴- کل انرژی خود را صرف ‘گسترش نظامی به شرق’ و تمرکز بر ایران کند.
۹-درون این مجموعه محاسبات هیچ جایی برای چند گزینه وجود نداشت: ۱- غزه دست به تهاجم ترکیبی بزند و آزادی فلسطین را مانور کند. ۲-جبهه های شمالی و جنوبی همزمان و با رویکرد تهاجمی فعال شود. ۳-در حالی که موساد ژست اشراف و اقدام در تهران می گرفت، جنگ به درون شهرکها کشیده شود.
۱۰-اکنون تاریخ ورق خورده و من فکر نمی کنم هیچ سناریوی ساده ای وجود داشته باشد. روشن شده که اسراییل رفتنی است؛ بقیه جزئیات است!
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
طوفان الاقصی، مسئله اکنون
۱- اسراییل اکنون همه تمرکز خود را بر تضمین خاموش ماندن سایر جبهه ها قرار داده تا بتواند با خیال آسوده در غزه جنایت کند. امریکا را هم به این دلیل وارد بازی کرده است.
۲-امریکایی ها دل خوشی از نتانیاهو ندارند و تیم بایدن سخت امید بسته که پس از این جنگ از شر او خلاص خواهد شد، اما از بیم آنکه یک درگیری منطقه ای وسیع رخ بدهد، فعلا در تلاش است با روش های مختلف، بقیه بازیگران را غیرفعال نگهدارد.
۳-اگر مسئله، جلوگیری از توسعه دامنه جنگ باشد، تنها راه برای امریکا، متوقف کردن اسراییل در همین نقطه و همین زمان است والا اگر جنایت در غزه تداوم پیدا کند یا اسراییل وارد غزه شود، زنجیره ای از رویدادها شکل خواهد گرفت که هیچ کس نمی تواند ابعاد آن را کنترل کند.
۴- اگر شدت جنایت کنترل نشود، خاموش ماندن بقیه بی معناست چون این امر به معنای تثبیت معادله ای است که دامن همه را خواهد گرفت. دولت نتانیاهو در یک سال گذشته نشان داده صاحب یک رکورد بی سابقه در وحشی گری است و آنچه حماس قهرمانانه انجام داد نیز چیزی جز واکنش به این وحشی گری نبود.
۵- امریکا اکنون یا اسراییل را مهار می کند یا مقاومت آن را مهار خواهد کرد. امریکایی ها خود به خوبی می دانند - و ما هم می دانیم- که اگر جبهه های دیگر گشوده شود امریکا نه می خواهد و نه می تواند مداخله موثری بکند و نه حتی اگر مداخله کند چیزی به توان رزمی اسراییل خواهد افزود.
۶-پایان کار صهیونیسم رادیکال فراررسیده. نتانیاهو نماد دیوانگانی است که تصور می کردند می توانند ترس ها و ضعف های خود را زیر نقاب جنایت و خشونت پنهان کنند. مردان محمد ضیف اکنون آن نقاب را کنار زده اند و آب رفته به جو برنخواهد گشت.
۷- وقتی امریکا و اسراییل چنین آشکارا ترس خود از فعال شدن همزمان چند جبهه را فریاد می زنند، نباید انتظار داشته باشند دیگران چنین فریاد بلندی را نشنوند. جهان یک انتخاب دارد و آن این است که خود را از شر نتانیاهو و تیم او خلاص کند. بقیه گزینه ها، ‘انتخابی’ نیست!
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
نبرد طوفان الاقصی؛ دورنما
1- جنگ در نقطه عطف قرار دارد. عملیات مقاومت در حال توسعه به همه سرزمین های اشغالی است و ارتش اسراییل کاملا فاقد ابتکار عمل است. طعم عملیات آزادسازی اراضی زیر زبان مقاومت درآمده و این روند متوقف نخواهد شد. تاریخ اشغال می تواند معکوس شود.
2- اسراییل قادر به محاصره موفق غزه نیست. رزمندگان ده ها کیلومتر تا درون سرزمین های اشغالی پیشروی کرده اند. کابوس برای رژیم این است که رزمندگان به سلامت می روند و بر می گردند. ارتش اسراییل نمی جنگند. نمی تواند بجنگد.
3- اسراییل جرئت ورود به غزه را ندارد. ممکن است زمانی وارد شود اما خود می داند که وارد جهنم خواهد شد. تلفات اسراییل بسیار بیش از 1200 نفر است در حالی که غزه زیر 5 روز بمباران، هنوز هزار شهید نداده است. ورود به غزه پایان کار ارتش رژیم خواهد بود.
4- جبهه شمالی عملا فعال شده و شدت فعالیت آن با یک منطق راهبردی مدیریت می شود. گزینه های اسراییل عملا تمام شده در حالی که مقاومت هنوز اساسا هیچ گزینه راهبردی را تمام و کمال فعال نکرده است. اسراییلی ها می ترسند علنا بگویند ولی می دانند این جنگ دیگر تمام شدنی نیست.
5- هیمنه ارتش اسراییل منهدم شده. این مهم ترین چیزی است که ترمیم نخواهد شد. حالا بسیاری باید تصمیم بگیرند که کی می خواهند از سرزمین های اشغالی بروند. اگر ماندند، خانه هایی که غصب کرده اند منطقه عملیاتی است. به 1947 نگاه کنید.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
طوفان الاقصی؛ ابعاد موازنه استراتژیک
1- این جنگ را طرفی خواهد برد که بتواند غافلگیری تولید کند. حجم خشونت و ویرانی کور ملاک نیست.
2- تولید غافلگیری نیازمند داشتن برنامه ای است که از مدت ها قبل تدوین و اجزاء آن تمرین شده باشد. حماس و متحدانش از روز اول به خوبی می دانستند وارد چه مسیری می شوند و چند گام جلوتر را دیده اند. تا اینجا اسراییل کاری نکرده که خارج از پیش بینی ها باشد.
3- جنگ را طرفی می برد که هدف داشته باشد. حماقت برخاسته از خشم هدف نظامی تولید نمی کند ولو اینکه بتوانید در ۵ روز ۴۰۰۰ تن مهمات مصرف کنید. نتیجه می شود همین که اکنون نمی دانند کجا را بمباران کنند.
4- این جنگ را طرفی می برد که بتواند روی زمین بجنگد. تسلط بر محیط شرط پیروزی در نبردی است که در محیط متراکم شهری رخ می دهد. اسراییل بیش از یک سال برنامه ریزی و تمرین را در غزه ندید، ده ها هزار تله و دام را چگونه خواهد دید؟!
5- جنگ را طرفی می برد که ‘نترسد’. جوانی که از همه خانواده اش فقط او باقی مانده چه برای ترسیدن دارد؟! و کدام هدف برای او نیرومندتر از این است که از کشندگان خانواده اش انتقام بکشد؟ و از آن سو، سرباز بی نوای اسراییلی که بهشت موعودش جهنم از آب درآمده، با چه انگیزه ای باید بجنگد؟
6- ضمنا؛ غزه مسطح نشده. گالانت از همان ابتدا هم بی خردتر از آن بود که بفهمد غزه را مسطح نمی کند بلکه در حال تبدیل آن به خاکریز و سنگر است. حالا سنگرها مهیاست. مردانی لازم است که بجنگد!
7- یک نکته دیگر را هم اجازه بدهید بگویم. می گویند هزاران سرباز اسراییلی بر دروازه های غزه ایستاده اند. خواهیم دید! اما باید بدانند و لابد می دانند که ده ها هزار مرد جنگی پشت مرزهای سرزمین های اشغالی ایستاده اند که یا می خواهند به قدس بروند یا به بهشت!
8- اگر یک جبهه گشوده شد همه جبهه ها گشوده خواهد شد. نوبت و ترتیبی درکار نیست. سد که شکست سیل خواهد آمد. در ساحل باب المندب هم آماده جهادند و آزادی قدس را میسر می دانند؛ سوریه و لبنان که جای خود دارد!
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
ژئوپلتیک طوفان الاقصی
۱- از این به بعد آنچه تعیین کننده است ‘ژئوپلتیک جنگ’ است. ماتریس پیچیده ای از محاسبات بازیگران ایجاد شده که اجزاء آن سخت به هم گره خورده است. در مدتی کوتاه حجم پیچیدگی محاسبات و تعاملات ژئوپلتیکی از انتظارات اولیه بسیار فراتر رفته است.
۲- امریکا نگران تبدیل شدن ‘طوفان الاقصی’ به یک نبرد منطقه ای است و می داند که اگر اسراییل پای خود را به درون غزه بگذارد، ماشه کشیده خواهد شد. بایدن در ظاهر برای کمک، اما در واقع برای هشدار به تل آویو رفته بود.
۳- از این مهم تر، امریکا از ۱۵ مهر به این سو، سخت نگران فروپاشی امنیتی-سیاسی رژیم است. امریکایی ها دیدند که پایه های رژیم چقدر سست، چشمان امنیتی آن کم سو، انسجام سیاسی اش نزدیک به صفر و چسبندگی مردم به سیستم در آن بسی ناپایدار است.
۴- منابعی می گویند هدف اصلی امریکا از تجمیع نیرو در منطقه نگرانی از این است که تل آویو در یک درگیری چند جبهه ای، به سرعت هم زمین از دست بدهد و هم جمعیت؛و ناگهان فروبپاشد. یکی از رازهایی که امریکا پنهان نگه می دارد این است که در آن لحظه خاص، ناچار باید در تل آویو نیرو پیاده کند.
۵- امریکا حاضر نیست نه به نیابت از اسراییل و نه در کنار آن بجنگد. ترس از غافلگیری جهانی از سوی روسیه و چین، نگرانی شدید از تبدیل شدن امریکا به هدف نظامی مقاومت در منطقه و تنفر از نتانیاهو، عوامل اصلی است که به راهبرد امریکا شکل می دهد.
۶- با این حال امریکا خود کارگردان اصلی تبدیل اسراییل به ماشین کشتار در غزه، فشار به فلسطینیان برای کوچ اجباری، وادارسازی دولت ها به سکوت و طراحی عملیات ویژه اطلاعاتی برای ترور رهبران مقاومت است. امریکایی ها کارفرما هستند و این فراتر از شراکت است.
۷- دیگر بازیگران، بویژه اعراب متوجه شده اند اسراییل اگر جان به در ببرد در ابعاد وسیعی دست به جنایت و ترور خواهد زد. مصر، اردن و سعودی به دنبال یک اسراییل ضعیف هستند ولی امریکا در پی آن است که تیم نتانیاهو را تسویه کند و در بلند مدت دوستان خود مانند گانتز را بر سر کار بیاورد.
۸- اروپایی ها از همه هراسان ترند. سوال اصلی برای آنها این است که اگر دیوانه های اسراییلی پای امریکا را به یک جنگ منطقه ای باز کنند، روسیه با اوکراین و اروپا چه خواهد کرد؟! از دید اروپایی ها این نزاع منطقه ای می تواند ظرف چند روز جهانی شود.
۹- مقاومت برخلاف برخی تحلیلهای احساساتی، بسیار سنجیده و قوی عمل کرده است. ایجاد یک ‘تهدید معتبر نظامی’ شعار همیشگی نتانیاهو بوده اما مقاومت آن را محقق کرده است. جبهه های دیگر عملا گشوده شده اما شدت درگیری مدیریت می شود.مقاومت اجازه نخواهد داد اسراییل برای آن راهبرد تعیین کند.
۱۰- حمله به بیمارستان المعمدانی پایان کار نتانیاهو از حیث سیاسی و پایان کار گالانت از لحاظ نظامی بود. ارتش اسراییل نشان داد به بن بست رسیده و این را همه فهمیدند. هدف اسراییل بیش از ده روز است این است که بگوید هیچ جای امنی در غزه نیست و فلسطینیان باید بروند. هیچ کس اما نرفته!
۱۱- حالا اسراییل باید به دنبال یک راه خروج بگردد. برای مقاومت بهترین سناریو تکمیل ضربه ۱۵ مهر با ضربه ای بسیار بزرگ تر پس از ورود اسراییل به غزه است. صهیونیست ها اما ظاهرا هیچ سناریوی خوبی ندارند.
۱۲- در نبردی چنین پیچیده باید صبور بود. خون دل خوردن بخشی از این جنگ مهیب است اما خاطرهامان آسوده خواهد بود اگر توجه کنیم آنها که در این جنگ تصمیم می گیرند، از همه ما شجاع تر و به نابودی اسراییل مشتاق ترند.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
نبرد طوفان الاقصی، ارزیابی موقعیت
۱- مجبور شدن رژیم اسراییل به پذیرش آتش بس، امکان یک ارزیابی اولیه از روند کلان نبرد طوفان الاقصی را فراهم می کند. شکست بزرگ ۱۵ مهر در حال تثبیت است و رژیم ظاهرا به سختی، اما ناگزیر، در پی راهی است که با آن کنار بیاید.
۲- پذیرش آتش بس در این مرحله به معنای آن است که رژیم مطمئن شده نمی تواند با راهبرد نظامی کنونی هدف نسبتا ساده ای مانند آزادسازی اسرا را هم محقق کند چه رسد به هدف خیال پردازانه ای همچون نابودی حماس که روز نخست به عنوان هدف اصلی جنگ رسما اعلام شد.
۳- گرچه اکنون رژیم به خیال خود در حال استفاده از فرصت آتش بس برای رهگیری ترددهای نظامی حماس با هدف پی بردن به مکان بقیه اسراست و برای حمله جدیدی به جنوب نوار غزه و کرانه باختری نیز آماده می شود، اما سیستم نظامی-امنیتی رژیم اکنون بیش از ‘استراتژی تداوم’، به دنبال ‘راه خروج’ است.
۴- بیش از ۴۰ روز جنگ نشان داده هدفگذاری نابودی حماس در غزه بیشتر یک رویای سیاسی است تا یک هدف واقعی نظامی. ارتش دریافته تصمیم روز اول کاملا احساساتی اتخاذ شده و تحقق آن حتی با هزینه گزاف ممکن نیست. روی زمین غزه، رژیم کاملا عاجز شده است.
۵- رژیم از وقتی وارد غزه شده ۱۰ درصد کل توان زرهی خود را از دست داده، چند صد کشته فقط از تیپ گولانی متحمل شده، قادر به تکمیل محاصره شهر غزه نبوده و در تخلیه شهر ناکام مانده، به هیچ تونل یا اتاق فرماندهی و کنترل مقاومت هم دست نیافته است. این نه تقریبا، که تحقیقا هیچ است!
۶- عملیات بیمارستان شفا تیرخلاص را به این ارزیابی زد که مسئله حماس در غزه راه حل نظامی دارد. رژیم تصور می کرد در بیمارستان اتاق عملیات حماس را بیابد، اسرا را آزاد کند و به هاب همه تونل ها و هواکش آنها دست پیدا کند. عملا اما در شفا با غافلگیری تقریبا به اندازه ۷ اکتبر مواجه شد.
۷- حالا رژیم در پی راهی است که بتواند جنگ را در میان مدت اداره کند. شواهد بسیار کمی از این مسئله در دست است که اسراییل آماده خاتمه درگیری باشد. در واقع بن بست بی سابقه ای ایجاد شده: هم می دانند به نتیجه نمی رسند و هم مجبورند ادامه بدهند.
۸- در بیرون نوار غزه اما، مقاومت امریکا را مطمئن کرده تهدید گسترش درگیری معتبر است و تا زمانی که ناموس مسلمین در غزه زیر آتش است جان امریکایی ها ایمن نخواهد بود. مقاومت همزمان با ایجاد بن بست برای رژیم روی زمین غزه، جغرافیای منطقه را برای امریکا کاملا ناامن کرده است.
۹- در عراق گروه های مقاومت اسلامی مستقیما خاک سرزمین های اشغالی را هدف گرفته اند. این یک معادله امنیتی بی سابقه است که برخلاف ارزیابی امریکا با انسجام سیاسی و حمایت اجتماعی کامل در عراق همراه بوده است.
۱۰- سوریه کانون اصلی حملات مستقیم مقاومت به امریکاست. برخلاف برخی ارزیابی ها سوریه نقشی بسیار حساس و کانونی در جبهه واحد مقاومت ایفا می کند و در مرکز مقاومت ضداسراییلی قرار دارد.
۱۱- یمن به عنوان نیرویی نوظهور، دسترسی ناپذیر، غیرقابل مهار و پیش رو وارد صحنه شده. حمله مستقیم از یمن به اسراییل به معنای ایجاد یک ‘موازنه کارآمد از راه دور’ با رژیم است. تسلط بر دریا نیز به مثابه برداشتن یک گام بلند در قطع رگ حیات رژیم یعنی تجارت دریایی عمل خواهد کرد.
۱۲- در لبنان اما، جناب سید پیچیدگی و فراست را به اوج خود رسانده است. او بلوغ دستجمعی مقاومت را به نمایش گذاشته و معادله ‘تشدید در برابر تشدید’ را در ابعاد منطقه ای معتبر کرده است.
۱۳- همه اینها به کنار، ترس اصلی رژیم از این است که ضربات نظامی چندجبهه ای به آن مزمن شود و حملات حتی با پایان جنگ ادامه پیدا کند. امریکا و اسراییل اکنون به زودی درخواهند یافت معادلات امنیت منطقه ای که در حاشیه این جنگ ایجاد شده، چه بسا از متن آن مهم تر است.
۱۴- امریکا با ورود به سال انتخاباتی ۲۰۲۴ ناچار خواهد بود درباره جنگ غزه تصمیم بگیرد در حالی که هیچ گزینه دلچسبی ندارد. از دید امریکا در پایان این جنگ نتانیاهو باید برود، فتح بر غزه حاکم شود و حماس هم ‘خاموش’ شده باشد. به جز اولی، دوهدف دیگر غیرقابل تحقق است.
۱۵- در نتیجه بایدن احتمالا مجبور خواهد بود انتقام همه آنچه را که در منطقه از دست داده، یکجا از نتانیاهو بگیرد و این یعنی آغاز یک نزاع بسیار جدی که خود را قوی تر از جای دیگر در انتخابات ریاست جمهوری امریکا نشان خواهد داد.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
درباره عملیات ۲۶ دی
۱-اساسا مهم ترین هدف اسراییل از جنایت در غزه ظرف یکصد روز گذشته ایجاد بازدارندگی از طریق ‘معتبر کردن تهدید جنایت بزرگ’ بوده است. صهیونیست ها امیدوار بودند بتوانند با جنایت ویرانی بدون مرز در غزه مدل جدیدی از بازدارندگی ایجاد کنند. حمله بامداد ۲۶ دی در درجه اول نشان داد این مدل شکست خورده است و جنایت در غزه با ایجاد انگیزه انتقام، شدت ضربات احتمالی علیه اسراییل را بالا برده است.
۲-حمله ۲۶ دی بر دو مفهوم کلیدی تمرکز کرده است: ۱- نایبان منطقه ای پنهان اسراییل و ۲-شبکه تامین کالا و انرژی رژیم. در پاسخ به کمپین ترور برخی از مهم ترین عوامل نیابتی اسراییل که تغذیه زیرساخت ترور رژیم به اضافه صادرات انرژی به آن را تسهیل می کردند ضربه خوردند.
۳-کنترل محاسبات و در نتیجه پیش بینی پذیر کردن رفتار ایران و به طور خاص ایجاد هراس از واکنش نامتناسب مثلا به شکل حمله نظامی، در یک ماه گذشته مهم ترین دستور کار راهبردی علیه ایران بوده. عملیات ۲۶ دی خروج از محاسبه پذیری و تمرین شکل جدیدی از ‘عملیات دستجمعی علیه اهداف چندگانه’ بود که ژانر متفاوتی در الگوی رفتار نظامی ایران محسوب می شود.
۴-بویژه این نکته مهم است که نشان داده شود ایران همیشه مطابق قواعد بازی نخواهد کرد. عملیات ۲۶ دی نشان داد حمله با موشک بالستیک دوربرد به اهداف بسیار دوردست می تواند پاسخی به عملیات اطلاعاتی باشد. پاسخ ها از این پس نه هم سطح خواهد بود و نه هم جنس و این عدم پیش بینی پذیری در پاسخ می تواند مبنای دور جدیدی از بازدارندگی باشد.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
درباره رویارویی احتمالی آینده
۱/۴ اسراییل می خواهد حیثیت خود را احیا کند، اما تتمه آن را هم بر باد خواهد داد. دیوانگی جواب شجاعت نیست.
۲/۴ هیچ حمله ای به خاک ایران ‘هضم’ نخواهد شد. این اصل نقض ناپذیر معادله جدید است.
۳/۴ دریافت پاسخ به عملیات وعده صادق از ابتدا در برآوردهای ایران بود. واضح بود که یک ضربه ‘معادله’ نمی سازد. لذا اسراییل باید به ‘پاسخ به پاسخ’ ایران و ما بعد آن از همین حالا فکر کند؛ البته اگر توانی برای فکر کردن برای آن باقی مانده باشد.
۴/۴ این رویارویی نهایتا جایی متوقف می شود. می تواند همین جا و پس از ضربه اول ایران متوقف شود. می تواند پس از ضربه دوم ایران خاتمه پیدا کند که بسیار بزرگ تر خواهد بود یا می تواند چند موج آن طرف تر برود. این انتخاب اسراییل است که چقدر می خواهد خسارت ببیند.
#مهدی_محمدی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi