#داستان_آموزنده
🔆پاداش رسيدگى به امور نيازمندان
مرحوم آيت اللّه سيد جواد سيد بروجردى (برادر علامه بحرالعلوم ) جد سوّم آيت اللّه العظمى بروجردى بود كه داراى شخصيتى بلند مقام و نافذ در سطح غرب ايران و بروجرد بود و در رسيدگى به امور محتاجين و مستمندان ، جديت فراوان داشت ، وى بسال 1242 هق در بروجرد وفات كرد و قبرش در همانجا مزار معروف مؤ منين است .
از آيت اللّه بروجردى (قدس سره ) نقل شده است : ...در ايّام اقامتم در بروجرد، شبى در خواب ديدم به خانه اى وارد شدم ، گفتند رسول اكرم (صل الله علیه وآله و سلم ) آنجا تشريف دارند، به آنجا وارد شدم و به حاضران سلام كردم و در آخر مجلس نشسته ، و بزرگان سلسله علماء و زهاد در كنار ايشان به ترتيب (ص ) نشسته اند، و مقدم بر نزديكتر از همه به رسول اكرم (ص )
سيد جواد نشسته بود فكر فرو رفتم كه در ميان نشسته گان كسانى هستند كه آقاى سيد جواد، هم عالمتر هستند و هم زاهدتر مى باشند، بنابر اين چرا سيد جواد از همه آنها نزديكتر به رسول خدا (ص ) است ؟! در اين فكر بودم كه رسول اكرم (ص ) با عبارتى به اين مضمون فرمودند: سيّد جواد در رسيدگى به كار مردم و جواب مثبت دادن به نيازمندان از همه كوشاتر بود!
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
از همه ی توانت برای بهتر شدن
استفاده کن رفیق؛؛
حیف زندگی نیست که امروز و فردامون هیچ فرقی نکنه..؟!!!😊
حکایت
@hkaitb
جعبه شیرینی را جلو بردم و تعارف کردم یکی برداشت و گفت: می توانم یکی دیگر هم بردارم؟ گفتم: البته این حرفها چیه سید؟! و سید یک شیرینی دیگر هم برداشت، اما هیچ کدام را نخورد
کار همیشه اش بود؛هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلاتی تعارفش می کردند، بر می داشت، اما نمی خورد؛می گفت:می برم تا با خانم و بچه ها با هم بخوریم
به ما توصیه می کرد که این خیلی موثر است که آدم شیرینی های زندگی اش را با خانواده اش تقسیم کند؛شاید برای همین هم همیشه در خانه نماز را به جماعت می خواند!
دوست شهید سید مرتضی آوینی
#عاشقانه_شهدایی😍
حکایت
@hkaitb
خوشبختی زمانیست که وجودت،
ارمغان آرامش برای دیگران باشد .
هر زمان احساس کردی دیگران،
در کنارت احساس آرامش دارند،
بدان که خوشبختی .
چون خودت آرامی که میتوانی،
دیگران را آرام کنی .
حکایت
@hkaitb
عاقبت "دار"فانی، همه را آویزان می کند.
علیرضا جمشیدی
#کاریکلماتور
حکایت
@hkaitb
هر چقدر عقاید کسی احمقانه تر باشد، کمتر باید با او مخالفت کرد!
📖خداحافظ گری کوپر
رومن گاری
حکایت
@hkaitb
روزی گذار حجاج یکی از حکام بی رحم دوران بنی امیه به دشتی افتاد در آنجا با پیرمردی از قوم بنی عجل برخورد کرد.
حجاج به پیر مرد که در حال دوشیدن شیر بود گفت: می بینم که گله ی سرحال و خوبی داری . چه گاو پر شیری ای پیر مرد آیا از شغلت راضی هستی؟
پیرمرد گفت: زندگی هر روز سخت تر از گذشته می شود نان بخور و نمیر هم مشکل پیدا می شود .از این وضع فقط باید به خدا پناه برد.
حجاج گفت: نظرت درباره ی حجاج چیست؟
پیر مرد گفت:لعنت بر او باد که هر چه بدبختی می کشیم از دستظلمهای اوست. خدا ریشه ا ش را بکند.
حجاج پرسید: می دانی من کیستم؟
پیرمرد گفت : نه
حجاج گفت: من حجاجم.
پیرمرد که از ترس دست و پایش را گم کردده بود با لکنت زبان گفت:می دانی من کیستم؟
حجاج گفت:نه
پیرمرد گفت:من دیوانه ای از قوم بند عجل هستم که روزی دو بار دیوانه می شوم و الان وقت دیوانگی منست. از سر تقصیرات من بگذرید.
حجاج خندید و پیرمرد را رها کرد و رفت.
حکایت
@hkaitb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍حکایت شنیدنی
حکایت
@hkaitb
غیر اخلاقی ترین عادت بشر این است که مدام و بیوقفه،
درباره هرکس و پیش از آنکه بفهمد و درک کند قضاوت میکند.
این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارتهاست...
📖وصیت خیانت شده
میلان کوندرا
حکایت
@hkaitb
.
بعضیـــــــامـون
تا حالا
یه لـحظه هــم
طعمِ ناامـنی رُ
نچشیدیم 🥺
#هفته_دفاع_مقدس
🇮🇷❣🇮🇷