مداحی آنلاین - نماهنگ ای جان جهان - مهدی اوجی.mp3
8.21M
ای جان جهان
جهان جان
ادرکنی
قیّوم
زمین و آسمان
ادرکنی
#نماهنگ🔊
#جمعه_های_دلتنگی💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌷
#مهدی_اوجی🎙
♨️
#داستان_آموزنده
🔆احترام آيت اللّه بروجردى به امام خمينى
حضرت آيت اللّه العظمى بروجردى (ره ) در آغاز ورود به قم ، دستور دادند تا يك نفر خوش نويس را پيدا كنند تا منشى گردد و بعضى از نوشته هايشان را پاكنويس نمايد.
اصحاب به جستجو پرداختند تا يك نفر معمّم خوش خط پيدا كردند و او را به حضور آقا آورده و معرّفى نمودند، از قضا در آن وقت حضرت امام خمينى (ره ) در آن مجلس حضور داشت .
بعد معلوم شد كه آقاى بروجردى ، آن فرد خوش نويس را نپسنديدند، بعضى از اصحاب با تعجب از حاج احمد خادم پرسيد: علت چيست كه آقا اين فرد خوش نويس را نپسنديد؟.
حاج احمد گفت : اين شخص (خوش خط) هنگامى كه به حضور آقا آمد، حاج آقا روح اللّه خمينى در جلسه حضور داشتند، وى به هنگام نشستن بالاتر از حاج آقا روح اللّه ، نشست ، آقاى بروجردى ناراحت شد و فرمود: كسى كه بالاتر از روح اللّه بنشيند به درد من نمى خورد.
يعنى فردى كه رعايت ادب و احترام در برابر شخصيّتى مانند امام خمينى (ره ) نكند، شايسته نيست كه منشى من شود، اين جريان بيانگر شدّت احترام آيت اللّه بروجردى به حضرت امام خمينى (ره ) است ، آن هم حدود 10 سال قبل از 15 خرداد 1342 شمسى آغاز قيام امام خمينى .
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆شير مردى گمنام
پس از آنكه به فرمان ابن زياد، حضرت مسلم (علیه السلام ) و حضرت هانى (ع ) به شهادت رسيدند، سر آنها را از بدن جدا كرده ، و جسد مطهّر آنها را به طنابى بستند و جمعى بى رحم و مزدور، آن جسدها را روى خاك و خاشاك در كوچه و بازار كوفه مى كشاندند، و ريسمانى به پاى حضرت مسلم (ع ) بسته بودند و در زمين مى كشاندند.
يكى از شيعيان شجاع على (ع ) بنام حنظلة بن مرّه همدانى سوار بر مركب خود از آنجا عبور مى كرد، وقتى آن منظره را ديد، به آن جمعيت مزدور خطاب كرد و گفت : واى بر شما اى اهل كوفه ، گناه اين مرد (مسلم عليه السلام ) چيست كه جنازه او را اين گونه مى كشانيد؟.
جواب دادند: اين مرد، خارجى است ، و از تحت فرمان امير، يزيد بن معاويه خارج شده است .
حنظله گفت : شما را به خدا بگوئيد نام اين شخص چيست ؟
گفتند: مسلم بن عقيل (ع ) پسر عموى امام حسين (ع ) است .
حنظله گفت : واى بر شما وقتى كه شما مى دانيد او پسر عموى امام حسين (ع ) است پس چرا او را كشتيد و جنازه اش را كشان كشان ، عبور مى دهيد؟
سپس حنظله از مركب خود پياده شد و شمشير خود را از غلاف بيرون كشيد و به آنها حمله كرد و فرياد مى زد: لاخير فى الحياة بعدك يا سيّدى : اى سرور من بعد از تو، خيرى در زندگى نيست .
و همچنان با آنها جنگ كرد، تا آنكه چهارده نفر از آنها را كشت ، سرانجام از هر سو او را احاطه كردند و او به شهادت رسيد، ريسمانى به پاى او بستند و جنازه او را تا ميدان كناسه كوفه كشاندند و به آنجا افكندند.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆پيوستن بلقيس به سليمان و ازدواج با او
فرستاده مخصوص سليمان با همراهان به يمن بازگشتند، و عظمت مقام و توان و قدرت سپاه سليمان را به ملكه سبا گزارش دادند.
بلقيس دريافت كه ناگزير بايد تسليم فرمان سليمان (كه فرمان حق و توحيد است ) گردد و براى حفظ و سلامت خود و جامعه هيچ راهى جز پيوستن به امت سليمان ندارد، با جمعى از اشراف قوم خود و دنبال اين تصميم ، حركت كردند و يمن را به قصد شام ترك گفتند، تا از نزديك به تحقيق بيشتر بپردازند.
هنگامى كه سليمان از آمدن بلقيس و همراهان به طرف شام اطلاع يافت ، به حاضران فرمود: كداميك از شما توانائى داريد، پيش از آنكه آنها به اينجا آيند، تخت ملكه سبا را براى من بياوريد.
عفريتى از جنّ (يعنى يكى از گردنشان جنّيان ) گفت : من آن را نزد تو مى آورم ، پيش از آن كه از مجلس برخيزى اما آصف بن برخيا كه از علم كتاب آسمانى بهره مند بود گفت : من آن تخت را قبل از آنكه چشم برهم زنى نزد تو خواهم آورد.
لحظه اى نگذشت كه سليمان ، تخت بلقيس را در كنار خود ديد و بى درنگ به ستايش و شكر خدا پرداخت و گفت : هذا من فضل ربّى ليبلونى ءاشكر ام اكفر
:اين موهبت ، فضل پروردگار من است تا مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را بجا مى آورم ، يا كافران مى كنم .
سپس سليمان (علیه السلام ) دستور داد تا تخت را اندكى جابجا و تغيير دهند وقتى كه بلقيس آمد، از او بپرسند آيا اين تخت توانست يا نه ، ببينند، چه جواب مى دهد.
طولى نكشيد بلقيس و همراهان به حضور سليمان آمدند، شخصى به تخت او اشاره كرد و به بلقيس گفت : آيا تخت تو اين گونه است ؟!
بلقيس با كمال زيركى در جواب گفت : كانه هو: گويا خود آن تخت است .
سرانجام بلقيس دريافت كه تخت خود او از طريق اعجاز جلو به آنجا آورده شده ، تسليم حق شد و آئين حضرت سليمان را پذيرفت ، او قبلا نيز نشانه هائى از حقانيت نبوت سليمان را دريافته بود، بهرحال به آئين سليمان پيوست و به نقل مشهور با سليمان ازدواج كرد و هر دو در ارشاد مردم سوى يكتاپرستى كوشيدند.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
✨﷽✨
🔰فریب نفس خویش را مخور
✍️امام باقر علیهالسلام: اگر ستایش شدی، شاد مشو و اگر نکوهش شدی، بیتابی مکن و پیرامون آنچه درباره تو گفته شده است بیندیش. اگر دیدی که آنچه گفتهاند در تو هست، مصیبت افتادن از چشم خداوند عزّوجلّ، به سبب خشمناک شدنت از حقیقت، بزرگتر از مصیبت افتادنت از چشم مردم است که از آن میترسی و اگر خلاف آن چیزی باشی که گفتهاند،
این خود ثوابی است که بی رنج به دست آوردهای.
و بدان که تو دوست و پیرو ما نیستی مگر آنگاه که اگر همه همشهریانت بر ضد تو هم داستان شوند و بگویند: تو مرد بدی هستی، این سخن تو را اندوهگین نسازد. و اگر بگویند: تو مرد خوبی هستی، این سخن شادمانت نگرداند.
بلکه خودت را با قرآن بسنج، اگر پوینده راه آن بودی و به آنچه به بی اعتنایی بدان فراخوانده است بی اعتنا و به آنچه بدان ترغیب کرده است راغب بودی، پس پایداری کن و خوش باش؛ زیرا که آنچه درباره تو گفته شده به تو زیانی نرساند و اما اگر از قرآن جدا بودی، چرا باید فریب نفست را بخوری.
📚تحفالعقول، صفحه۲۸۴
حکایت
@hkaitb
📌 درگذشت آیت الله میرزا خلیل کمرهای
🔹 میرزا خلیل کمرهای در سال ۱۲۷۶ش در اطراف خمین به دنیا آمد و در ۲۰ سالگی راهی حوزه علمیه اراک شد. او جزو اولین شاگردان آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در اراک بود و با ایشان، به قم آمد. دروس فلسفه و خارج فقه را با امام خمینی مباحثه می کرد . در قم در درس آیات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، شیخ عباس قمی و حجت کوه کمری شرکت کرد و به درجه اجتهاد رسید.
🔻 در زمان رضاخان، به سبب مخالفت با کشف حجاب، زندانی و به تهران تبعید شد. بعدها به عنوان نماینده آیت الله بروجردی به مصر رفت و از شیخ شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر به خاطر به رسمیت شناختن مذهب شیعه تشکر کرد. او چندبار به ریاست کنفرانس عالَم اسلام انتخاب شد. وی همگام با مبارزات سیاسی به همراه آیت الله طالقانی در دوره دکترای الهیات دانشگاه تهران نیز تدریس می کرد.
🔸میرزا خلیل کمرهای نزد علمای مطرح زیادی تحصیل کرده بود و خود در علوم مختلف اسلامی به جایگاه رفیعی رسید. علاوه بر تالیفات و کتب گران بها و تربیت شاگردان بزرگ، تا پایان عمر تلاش های زیادی در جهت اتحاد مسلمانان جهان و حل مشکلات مسلمانان داشته و برای این مسئله به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرد.
▫️در شهریور ۱۳۵۹ پس از حمله نظامی عراق به ایران، او با نوشتن مقاله ای در روزنامه اطلاعات تحت عنوان «این ننگ را عرب به کجا میبرد؟» از موضع ایران دفاع کرد. ایشان پس از ۵ سال بیماری، در ۱۹ مهر سال ۱۳۶۳ درگذشت و پیکرش در حرم حضرت معصومه س به خاک سپرده شد.
#تقویم_تاریخ
#۱۹مهر
#خلیل_کمرهای
حکایت
@hkaitb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤داستان تشرف یک پیرمرد محضر آقا بقیه الله...
🌱یاد مداوم امام به شدت تربیت سازه
🎙استاد محمودی
#امام_زمان
#نسل_ما_نسل_ظهور_است_اگر_برخیزیم
حکایت
@hkaitb
22.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥تلنگر
مرجع تقلیدی که هرگز به حج نرفت!
حضرت آیت الله العظمی #مرعشی_نجفی هرگز به سفر حج نرفت، وقتی علت را از ایشان جویا می شدند، می فرمودند که من مستطیع نیستیم.
یکی از نزدیکان ایشان خرج سفر حج را به ایشان هدیه کرد، ایشان این پول را خرج یکی از بیمارستانهای قم کردند، وقتی از ایشان علت این کار را پرسیدند، ایشان در پاسخ گفتند اگر من به این سفر می رفتم و یک زن به علت نبود امکانات در این بیمارستان می مرد، وقتی من می گفتم «لبیک» خداوند به من می گفت «لا لبیک».
او وصیت کرده بود که جنازه ام را به جای دفن کردن در حرم در دهلیز کتابخانه ام دفن کنید تا زیر پای جویندگان علم و دانش باشم، کتابخانه ایشان یکی از کتابخانه های بزرگ جهان است که بخشی از کتاب های آن را از طریق خواندن نماز استیجاری تهیه و خریداری کرده بود .
حکایت
@hkaitb
•.🍃🌸
|صَباحاً أَتنفس بِحُبِّ الْمَهدی |
هر صبح به #عـشقِ
مهدی نفس میکشیم :)
وَ مـا هَــرچِـه داریـم
اَزْ تُـو داریم...🍃
#السلامعلیکیااباصالحمهدی
.
11.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آیتالله_خامنهای
#تفسیر
#سوره_حشر_۱۳
خودفراموشی بدترین مصیبتها برای انسان است.
۱۳۶۱/۰۷/۲
حکایت
@hkaitb