هدایت شده از خانواده با نشاط ما
188.9K
آلبوم بهترین مداحی های محرم 😍😍👌
🏴زنگخور محرم 1403 رسید
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مداحی های شور درجه 1👇
https://eitaa.com/joinchat/2057830453C28b41fe66a
رایگان و با کیفیت دانلود کنید
#داستان_آموزنده
🔆گره گشائى از مومن
مردى خدمت امام حسن عليه السلام رسيد و عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد مرا به بر آوردن حاجتى يارى نما.
امام عليه السلام براى بر آوردن نياز او بدنبالش حركت كرد تا در بين راه به امام حسين عليه السلام رسيدند كه به نماز ايستاده بود. امام عليه السلام به آن فرمود: چرا از ابى عبداللّه (حسين بن على عليه السلام ) كمك گرفتى ؟
آن مرد عرض كرد: پدر و مادر فدايت باد به او مراجعه كردم فرمود مشغول اعتكاف است .
امام عليه السلام فرمود: اگر تو را يارى مى كرد از يك ماه اعتكاف برايش بهتر بود.
📚بحارالانوار، ج 43، 352.
.
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅کودکان در عراق قلکهایشان را خرج اربعین می کنند
.
#داستان_آموزنده
🔆شيخ انصارى و خريد خانه پايدار يا مسجد!
يكى از مراجع بزرگ تقليد، استاد اعظم ، شيخ مرتضى انصارى قدس سره شريف بود كه به سال 1281 هجرى قمرى در نجف اشرف از دنيا رفت و مرقد شريفش در همان جاست ، و دو كتاب معروف درسى حوزه هاى علميه به نام مكاسب و رسائل از تاءليفات اوست .
روزى يكى از مقلدين او كه از تجار محترم و متدين بود، در مسير راه خود به مكه براى انجام حج ، به نجف اشرف به حضور شيخ انصارى آمد و مبلغى تقديم كرد، و گفت : اين مبلغ ، از مال خالص (و خمس داده ) من است ، آن را برداريد و براى خود خانه اى بخريد و از مستاءجرى راحت شويد.
شيخ ، آن پول را پذيرفت ، و آن تاجر به مكه رفت ، شيخ با آن پول مسجد خوبى در محله خويش صغير در نجف اشرف بنا كرد، تا اكنون به مسجد ترك معروف است ، و از زمان تاءسيس تاكنون ، همواره محل درس و بحث علماء مراجع تقليد بوده و مكانى بسيار پر بركت شده است .
آن تاجر در مراجعت از مكه ، به نجف اشرف آمد و به حضور شيخ انصارى قدس سره شريف شرفياب شد، و پس از احوالپرسى ، عرض كرد: آيا خانه خريديد؟.
شيخ گفت : آرى خريدم ، سپس آن تاجر را با خود كنار آن مسجد برد و آن را به او نشان داد و فرمود: اين مسجد را با آن پولى كه دادى بودى بنا كردم .
تاجر گفت : من اين مسجد را براى خانه داده بودم ، نه براى مسجد!
شيخ گفت : چه خانه اى بهتر از اين مكان مقدس ؟كه عبادت خدا در آن مى شود، ما به زودى از اين دنيا كوچ مى كنيم ، اگر با آن پول ، خانه مى خريدم بعد از من ورثه منتقل مى شد، ولى اين خانه (مسجد) باقى و ثابت است و به كسى منتقل يا بخشيده نمى شود، و خريد و فروش نمى گردد .
تاجر، از اين عمل نيك انسانى و اجتماعى شيخ ، شاد گرديد، و علاقه اش به شيخ انصارى قدس سره شريف بيشتر شد.
📚 شرح مكاسب سيد محمد كلانترى ، جلد 1، صفحه 130.
.
#داستان_آموزنده
🔆گوشه نشين مسجد سهله
در شهر نجف مردى ايرانى صحافى مى كرد و نامش حاج باقر بود.جمعى به شوخى به او گفتند: از چه تقليد مى كنى ؟.
او در پاسخ گفت : از سيد كاظم يزدى تقليد مى كنى ؟
پرسيدند: چرا؟
در پاسخ گفت : هنگامى كه ميرزا شيرازى قدس سره شريف از دنيا رفت ، هر كدام از علماء پرچم مرجعيت را برافراشتند، ولى سيد محمد كاظم يزدى قدس سره شريف به مسجد سهله رفت و گوشه نشين شد از اين رو من از او تقليد مى كنم !
اين سخن آن مرد صاف دل و عامى (بدون علم ) بيانگر عظمت معنوى ، و تواضع و بى هوائى ، سيد محمد كاظم يزدى قدس سره شريف بود، تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل .
📚اقتباس از كتاب اسره المجدد الشيرازى ص 60 تا 64
.
#داستان_آموزنده
🔆 از مسجد تا منزل را طناب بست .
پيامبر صلى الله عليه وآله تصميم گرفت كسانى كه (بدون عذر شرعى ) در منزل هاى خود نماز مى خواندند و در جماعت مسلمانان شركت نمى كنند، خانه هايشان را آتش بزند.
يك نفر نابينا به حضور پيامبر صلى الله عليه وآله رسيد و عرض كرد من نابينا (يا شب كور) هستم ، صداى اذان جماعت رامى شنوم ، ولى كسى نيست كه دستم را بگيرد و مرا به جماعت برساند، پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: از منزل خود تا مسجد، طنابى ببند، هنگام نماز جماعت ، آن طناب را بگير و با راهنمائى آن خود را به مسجد برسان و در نماز جماعت شركت كن .
📚داستانها و پندها جلد 5 صفحه 133 و درس سخنورى صفحه 34 جلد سوم .
.
✍چيزى كه هست بايستى از چيزهايى كه موجب از بين رفتن يا كم شدن محبّت است، پرهيز كرد.
بايستى از گناهان در درجۀ اول و مكروهات در درجۀ دوم دورى كرد به علاوه به چيزهايى كه موجب زياد شدن محبّت مىشود روى آورد.
هر چه بيشتر به سادات اظهار محبّت و مودّت كنيد براى خودتان بهتر است، هر چه بيشتر به مجلس عزاى حسين برويد و اشك بريزيد علاقهتان به حسين بيشتر مىشود.
چنانچه در ماه رمضان نفس كشيدن روزهدار ثواب تسبيح دارد «اَنْفاسُكُمْ فيهِ تَسْبيحٌ» در مجلس عزاى حسين يا هر وقت كه غم حسين داشته باشى هر نفسى كه مىكشى ثواب تسبيح كردن دارد.
اين شعر منسوب به حضرت :
«شيعَتى ما ان شَرِبْتُمْ عَذْبَ ماءٍ فَاذْكُروُنى»
معنى ظاهرش آن است كه هر وقت آب گوارايى نوشيديد يادى از لب تشنۀ حسين كنيد و معنى تأويلش: هر گاه از علوم قرآن و اهل بيت بهرهمند شدى بگو «صَلَّى اللّهُ عَلَيْكَ يا اباعَبْدِاللّه» چون از بركت حسين است كه اين بهرههاى روحانى به تو رسيد.
اگر حسين نبود اين مسجد و منبر كى بود؟ بنىاميه و بنىمروان كجا مىگذاشتند دينى باقى بماند، اينها دشمن صاحب دين بودند.
.
ولیبگذریم
حتیخیالرسیدنبهصحنتمراجانبهلبممیکند
چهبرسدبهفراقت💔...
#اربعین
#امامحسینقلبم
.
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهمون که میاد فوری بساط برنج و مرغ رو حاضر نکن مثل خانوم تنبلا🤦♀
منم قبلا اینجوری بودم
تنها هنرم سوپ،کته،سالاد شیرازی بود🙄
ولی از وقتی اینجا رو پیدا کردم
دیگه غم ندارم🙃
اینجا یادت میده با مواد دم دستی و آسون
چه چیزهایی درست کنی
که همه انگشت ب دهن بمونن😋👇🏻👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/3458859022C854ced1e01
مادر شوهرت انگشتاشم لیس میزنه🙈👆
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
188.9K
آلبوم بهترین مداحی های محرم 😍😍👌
🏴زنگخور محرم 1403 رسید
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مداحی های شور درجه 1👇
https://eitaa.com/joinchat/2057830453C28b41fe66a
رایگان و با کیفیت دانلود کنید
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
#نمیگذاشت_حرف_آقا_شهید_بشه!!
🌷دوستش میگفت: حضرت آقا که فرمودند تولید ملی، فردا محمدحسین گوشیشو عوض کرد و یه گوشی ایرانی گرفت. محمدحسین عادت داشت موقع سینهزنی پیراهنش رو در بیاره شور میگرفت تو هیئت، میگفت برا امام حسین کم نذارین. حضرت آقا که فرمودند شعور حسینی؛ محمد حسین دیگه این کار رو نکرد. روز عید که بچهها چراغارو خاموش کردن تا روضه بخونن چراغ رو روشن کرد و گفت:...
🌷و گفت: حضرت آقا گفتن با شادی اهل بیت شاد باشید با ناراحتیشون ناراحت. کی گفته ما دیوونه حسینیم؟! کاملاً هم آدمای عاقل با شعوری هستیم. عاقلانه عاشق حسینیم. به قول خودش نمیذاشت حرف آقا شهید بشه. بلافاصله اطاعت میکرد. توی جلسات مبنای حرفاش فرمایشات حضرت آقا بود، رو کار تشکیلاتی حساس بود پای کار بود، هدف رو در نظر میگرفت و طرح میریخت و ولایت پذیری اعضاء براش اولویت داشت.
🌹خاطره ای به یاد شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی
❌️❌️ خودمونیم؛ ما چهکارهایم؟!!
.
#داستان_آموزنده
🔆سخن كوبنده در برابر فرماندار طاغوت
عبدالله بن سليمان مى گويد:
منصور دوانيقى يكى از عمال خود بنام (شيبة بن غفال ) را فرماندار مدينه ساخت . شيبه روز جمعه در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و گفت :
على بن ابى طالب ميان مسلمانان اختلاف انداخت و با مؤمنين جنگيد و خواست حكومت را به دست گيرد و نگذارد به اهلش برسد. ولى خداوند او را از حكومت محروم ساخت و در آرزوى خلافت از دنيا رفت و پس از او فرزندانش در فتنه انگيزى دنباله روى او بوده و خواهان حكومتند، بدون آن كه شايستگى داشته باشد، بدين جهت هر كدام در يك گوشه زمين كشته مى شوند و در خون خود مى غلطند.
سخنان شيبه بر مردم بسيار گران آمد، اما هيچ كس نتوانست چيزى بگويد، در اين وقت مردى كه پيراهن پشمين بر تن داشت از جا برخاست و گفت :
ما خدا را ستايش مى كنيم و بر پيامبر او و همه انبياء درود مى فرستيم .
آنچه از خوبيها گفتى ، ما سزاوار آنها هستيم و آنچه از زشتى بر زبان آوردى ، تو و آنكس كه تو را به اينجا فرماندار گمارده (منصور) به آن سزاوار تريد.
ولى آگاه باش ! درست دقت كن ! تو كه بر مركب ديگرى سوار شده اى و نان ديگرى را مى خورى ، سرافكندگى و شرمسارى سزاوار توست .
سپس رو به مردم كرد و گفت :
آيا شما را آگاه نسازم چه كسى ميزان اعمالش در قيامت سبكتر و از همه بيشتر زيانكار خواهد بود؟
آنكس كه آخرتش را به دنياى ديگرى بفروشد و اين فرماندار فاسق چنين است . (او آخرت خود را به دنياى منصور فروخته است .)
مردم همه آرام شدند و فرماندار بدون آنكه چيزى بگويد، از مسجد خارج شد.
آنگاه پرسيدم : اين شخص كه در برابر فرماندار چنين كوبنده سخن گفت ، كيست ؟
گفتند: امام جعفربن محمد صادق است .
📚 ب : ج 47، ص 165.
.