حسینی کمال آبادی
https://eitaa.com/hkamal
مبانی فقهی مهندسی ژنتیک و محصولات تراریخته
ابوالقاسم علیدوست ، سید مرتضی حسینی کمال آبادی
چکیده:
مسئله مورد پژوهش عبارت است از مبناپژوهی فقهی و حکمشناسی تغییراتی که در مخلوقات براساس مهندسی و اصلاح ژن صورت میگیرد.
براساس آیات قرآن، خداوند، عالم را مسخّر انسان قرار داده است. لازمه این تسخیر، جواز تصرف انسان در عالم و تغییر آن به منظور بهرهبری است؛ ولی در آیه 119 سوره نساء، تغییر خلقت از پروژههای شیطان برای گمراهی بشر معرفی شده است.
پژوهش حاضر در دو مقام بحث میکند:
یکم آنکه مرز جواز تصرف در عالم براساس جواز تسخیر و منع تغییر خلقالله چیست؟
دوم آنکه تغییرات مهندسی ژنتیک از کدام است؟
در قسمت یکم و در ارتباط با آیه مورد نظر، درمجموع چهار دیدگاه با عناوین ذیل وجود دارد:
1. دلالت آیه بر حرمت مطلق تغییر خلقت؛
2. دلالت آیه بر حرمت تغییر دین خدا؛
3. دلالت آیه بر نکوهش تغییر درون انسان؛
4. دلالت آیه بر حرمت تغییر ناهمسو با هدف خلقت پدیدهها.
دیدگاه چهارم، اندیشه صحیحی است که مفهوم آفرینش الهی و رقم زدن جعلی برخلاف آن را تبیین و مرز میان تسخیر و تغییر را روشن میسازد و درعینحال، از لوازم ناصحیح اندیشههای دیگر خالی است.
در مقام دوم نیز دو دیدگاه وجود دارد. برخی مهندسی ژنتیک را تغییر مذموم و بعضی تسخیر ممدوح میدانند. بنا بر نظر مختار، مهندسی ژنتیک، ابزاری مشترک است که برای هدایت آن به راه تسخیر، به وضع قانون نیازمندیم.
واژههای کلیدی: تغییر خلقت، تغییر دین، خلقالله، جعل تکوینی الهی، حرمت تغییر، مهندسی ژنتیک، محصولات تراریخته.
https://eitaa.com/hkamal
حسینی کمال آبادی
https://eitaa.com/hkamal
رساله در لزوم دفاع از نجف
سید محمد جواد فقیه عاملی (م 1226ق) نویسنده مفتاح الکرامه (شرح قواعد علامه)، یکی از موسوعه های فقهی بزرگ، از شاگردان وحید بهبهانی، سید علی طباطبایی صاحب ریاض و بسیاری از عالمان بزرگ وقت است که در حوزه علمیه نجف بود. صاحب جواهر یکی از برجسته ترین شاگردان وی به شمار می آید.
وی آثار فقهی فراوانی دارد که صاحب روضات و منابع دیگر از آنها یاد کرده اند. اشعار فراوانی نیز که برخی علیه وهابیان و ابن سعود است، از وی برجای مانده است. مهم ترین اثر او کتاب «مفتاح الکرامه» است که 27 سال از عمر خویش را مصروف آن کرد، کتابی که مرحوم آیت الله بروجردی سخت به آن عنایت داشت و زیر نظر و با تصحیح سید محسن امین در ده مجلد بزرگ منتشر شد.
آگاهیم که وهابیان در سال 1216 ق به کربلا و در سال 1221 به نجف یورش بردند. مجددا در سال 1223 با 20 هزار سرباز به نجف حمله کردند و مردم نجف و علما به دفاع از شهر پرداخته مجاهدت زیادی کردند. آنان، بار دیگر هم در سال 1226 به اطراف نجف و حله حمله کرده و بسیاری از مردمان و زائران را کشته و باغات زیادی را آتش زدند. علامه سید جواد فقیه عاملی، از کسانی بود که همراه دیگر علما و مردم در این در دفاع از شهر شرکت داشت و بسیار فعال بود.
و اما عاملی رساله ای با عنوان «رسالة فی الرباط» (الذب عن النجف) در باره لزوم دفاع از نجف برابر مهاجمان وهابی نوشت که مشابه رساله هایی است که اندکی بعد علمای ایران در باره جنگ روسها علیه ایران نوشتند و به جهادیه شهرت دارد.
در سال 2021 زندگینامه مفصل و تحلیلی سید جواد عاملی، همراه با تحلیل این رساله و وقایع مربوط به حمله وهابیان به نجف، به علاوه متن آن در کتابی با عنوان «الفقیه جواد العاملی و رسالة الذب عن النجف» به کوشش الدکتور صادق المخزومی در 198 ص انتشار یافته است. آقای مخزومی متخصص تاریخ نجف و مولف یک دوره پنج جلدی مفصل در باره تاریخ محلات آن است، اثری کم نظیر که مشابه آن به ندرت در باره شهرهای دیگر نوشته شده است. 👇🌸👇
https://t.me/jafarian1964
https://eitaa.com/hkamal
در پاكستان نام خيابانها و محلات، اغلب بصورت فارسی اصيل و كلمات قديم است. خيابانهای بزرگ دوطرفه را شاهراه مینامند، همان كه ما امروز «اتوبان» میگوييم!
بنده برای نمونه و محض تفريح دوستان، چند جمله و عبارت فارسی را كه در آنجاها به كار میبرند و واقعاً برای ما تازگی دارد در اينجا ذكر میكنم كه ببينيد لغات فارسی در زبان اردو چه جایگاهی دارد.
نخستين چيزی كه در سر بعضی كوچهها میبينيد تابلوهای رانندگی است. در ايران اداره راهنمايی و رانندگی بر سر كوچهای كه نبايد از آن اتومبيل بگذرد مینويسد « عبور ممنوع» و اين هر دو كلمه عربی است، اما در پاكستان گمان میكنيد تابلو چه باشد: «راه بند»!
تاكسی كه مرا به کنسولگری ايران در كراچی میبرد كمی از کنسولگری گذشت، خواست به عقب بازگردد، يكی از پشت سر به او فرمان میداد، در چنين مواقعی ما میگوييم: عقب، عقب، عقب، خوب! اما آن پاكستانی میگفت: واپس، واپس، بس!
اين مغازههایی را كه ما قنادی میگوييم و معلوم نيست چگونه كلمه قند صيغه مبالغه و صفت شغلی قناد برايش پيدا شده و بعد محل آن را قنادی گفتهاند! آری اين دكانها را در آنجا «شيرينكده» نامند.
آنچه ما هنگام مسافرت «اسباب و اثاثيه» میخوانيم، در آنجا «سامان» گويند.
سلام البته در هر دو كشور سلام است. اما وقتی كسی به ما لطف میكند و چيزی میدهد يا محبتی ابراز میدارد، ما اگر خودمانی باشيم میگوييم: ممنونم، متشكرم، اگر فرنگی مآب باشيم میگوييم «مرسی» اما در آنجا كوچک و بزرگ، همه در چنين موردی میگويند « مهربانی»
آنچه ما شلوار گوييم در آنجا «پاجامه» خوانده میشود.
قطار سريع السير را در آنجا «تيز خرام» میخوانند!
جالبترين و زیباترین اصطلاح را در آنجا من برای مادر زن ديدم، آنها اين موجودی را كه ما مترادف با ديو و غول درآوردهايم «خوش دامن» میگویند.
واقعاً چقدر دلپذير و زيباست.
اضافه کنم در پاکستان و افغانستان به بازنشسته هم «سبک دوش» میگویند.
واقعاً بهتر از این تعابیری میشناسید که معنای لغات را چنین به زیبایی منتقل کند!
مأخذ
از پاریز تا پاریس: هفت شهر هفت جوش هفت رنگ. باستانی پاريزی. انتشارات نوین
https://eitaa.com/hkamal
حسینی کمال آبادی
https://eitaa.com/hkamal
سنجش اعتبار «عمل اصحاب» در استنباط احکام فقهی
نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
ابوالقاسم علیدوست 1 سیدمرتضی حسینی کمالآبادی 2
1 استاد درس خارج حوزه قم، استاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
2 استاد سطح عالی حوزه قم و ریاست پژوهشکده ادیب فقه جواهری
چکیده
عمل اصحاب، از نهادهای پرکاربست در متون فقهی است که مورد پژوهش جدی قرار نگرفته است، شاید به همین دلیل، فقیهان و اصولیان درباره آن، اختلاف نظر دارند. موافقان برای این نهاد کاربستهای زیادی قائل شدهاند و مخالفان، دلیلی بر اعتبار این کاربستها نیافتهاند و البته گروهی به تفصیل روی آوردهاند. حل این مسئله در گرو شناخت دقیق جایگاه اصحاب و عمل آنان است و معیار بهرهمندی از آن، رسیدن مستنبط به اطمینان است. برای این مهم شرایطی بیان شده تا در رسیدن به اطمینان، از توهم آن رهایی حاصل شود. بهرهبری از این نهاد تابعی از روشهای استنباطی است؛ از این رو، با مکتب ریاضی سازگاری ندارد اما با مکتب تراکم ظنون یا مکتب اطمینان، سازگار است.
کلیدواژهها
عمل اصحاب اعراض شهرت جبر سندی جبر دلالی مکتب ریاضی مکتب تراکم ظنون مکتب اطمینان
https://eitaa.com/hkamal
هشدار برای کوتاه بودن زمان زندگی زیاد است، یکی از آن ها مرگ و میر پدرو مادر بزرگ و پدر و مادر است، انگار در مسیری قدم بر می داری که پشت سرت فرو می ریزد و دم به دم هشدار می دهد که تو نیز پشت سر فرزندانت هستی.....البته به قول شهریار : آنکه شد زنده جاوید کجا می میرد
https://eitaa.com/hkamal
اگر تکذیب نکنیم، نظامها به هم خواهد ریخت!
آیت الله شبیری زنجانی:
شخصی نزد اینجانب آمد و مدعی بود امام زمان عج را زیارت کرده و حضرت سیادت او را امضا کرده است.
من به او تند شدم و او را تکذیب کردم؛ ما مأمور به تکذیب این گونه افراد مدعی ارتباط با حضرت هستیم اگر روایتی هم در این باب نبود عقل حکم میکرد [بايد] جلوی این چنین ادعاهایی گرفته شود وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود و فردا کسی ادعا خواهد کرد که امام زمان را زیارت کردم و حضرت فرمودند که این مال از فلانی نیست این زن همسر فلانی نیست و ... اگر تکذیب نکنیم نظامها به هم خواهد ریخت.
جرعهای از دریا، ج۳، ص۴۶۴، سید موسی شبیری زنجانی، نشر موسسه کتابشناسی شیعه.
@sireyefarzanegan
@varesoon
بسم الله الرحمن الرحیم
آسیب شناسی دین پژوهی بدون تحصیل علوم دینی
برادر گرامی
جناب آقای مهدی جمشیدی
سلام علیکم
با احترام نکاتی چند در خصوص جهت گیری های شما به عرض می رسانم امیدوارم که سودمند باشند:
1.پژوهش، نقد، مناظره و .... همه و همه فرع بر تحصیل و اشراف بر دانش یا دانش های مورد نظر است، خوب شما در علوم دینی تحصیل نداشته اید که بر شاخسار آن بتوانید قدم بزنید تا توقع داشته باشید ویژه دانان این عرصه برای شما مکانتی در این عرصه قائل باشند، از این رو عدم پذیریش شما، صیانت از علم است که رسالت دانشیان است به تعبیر شیوای ابوالحسن جرجانی:
ولو أنَّ أَهْلَ العِلْمِ صَانُوهُ صَانَهُمْ · ولو عَظَّمُوهُ فـي النُّفُوسِ لَعُظِّمَا
2. هنگامی هم که قلم می زنید یا سخن می گویید بیشتر از این عیب پرده بر می دارید که من به این دانش ها علم ندارم، هنگامی که به خود جرأت می دهید تا با افردای که همه عمر وقف این دانش ها هستند، درگیر شوید، اوج توهم خود را برای دیگران به نمایش می گذارید، این برای اهل فن روشن است، خود را سخره دیگران نکنید، می دانید وقتی شما در کاربرد مصطلحی سر تا پا اشتباه می کنید بعد می گویید من باید این ها را یاد استاد حوزه بدهم؟ به قول عرب ها می شود از مصادیق ضحک ثکلی.
3. به عنوان مثال در این دانش ها میان مصطلحات ضروری دین، ضروری مذهب، ضروری شریعت، ضروری فقه و... فرقی آشکار است که شما ناشیانه «ضروری دین» را حاکی از «اجماع مسلمانان» دانسته اید، خوب این آشکارا از این که شما با این مصطلحات آشنایی ندارید پرده بر می دارد، خوب برادر من! چرا جهل و نادانی خود را در بوق و کرنا می کنی! بعد جمله را آشفته تر می کنید و می گویید: نه به طور حتمی ارکان اسلام !!!! ندانستن به خودی خود عیب نیست خوب انسان است و شاید نداند اما خود را به دانستن زدن و باور به آن پیدا کردن انسان را تا آخر عمر اسیر جهل مرکب می کند. شما به راحتی می توانید در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی فرق مصصطلحات فوق را از آیت الله رشاد حفظه الله بپرسید تا بیش از این مایه شین آن نهاد را هم فراهم نیاورید.
4. شاید شما اکنون در این طلب باشید که بنده در این نوشتار فرق این مصطلحات را برای شما بیان کنم و به شما آموزش دهم، ولی شما برای آموزش باید محضر استاد بروید و تحصیل دانش کنید نه این که با چنگ به این آن، چیزی گیر شما بیاید یا نه!
5. آقای جمشیدی گرامی، آیا می دانید ما چرا از ورود شما و امثال شما را به عرصه دین پژوهی و دفاع از این دین نمی پذیریم؟ چون تجربه تاریخی ما نشان داده است که دین پژوهی غیر متخصصان آکنده از آسیب به دین است و نباید فریفته ظاهر دین گرایانه آنان شد، آنان بر اساس ندانسته هایشان همواره به دین ضربه می زنند، آسیب های دین پژوهی آقایان شریعتی، بازرگان و سروش نمونه های آن از این آسیب هستند، به کتاب آسیب شناسی دین پژوهی معاصر اثر دکتر خسروپناه نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مراجعه بفرمایید و مخرج مشترک های میان خودتان و افراد فوق را پیدا کنید. آنان که امروزه نمی توانند دکتر سروش را از قدم زدن در مرزهای ارتداد باز دارند، همان هایی هستند که دیروز فریفته ظاهر دین مآبانه او شدند، امروزه هم آنان که فریفته ظاهر انقلابی شما می شوند و چشم از جهل آشکار شما می پوشند، امروز و فردا باید پاسخگو باشند.
6. اما در خصوص قیاس نا به جا یک فرع فقهی با ولایت:
اولا به عنوان یک برادر دینی نصیحتتان می کنم که هیچگاه نام حضرت وصی بلافصل رسول الله ص امیر المومنین علیه السلام را بدون القاب و عناوین و الفاظ تحیت استفاده نکنیم که متاسفانه از شما دیده شده است، آن حضرت در زمان حیات رسول الله ص به تصریح جناب شیخ مفید با القاب خاص خود خطاب می شد.
ثانیا اگر شما هم عمر خود را وقف کلام اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام کرده بودید، آشکارا می دانستنید که در نظام فکری أئمه اطهار ع مقام ولایت با هیچ چیز قیاس نمی شود تا چه رسد به یک فرع فقهی تا چه رسد که جانب مرجوح قیاس قرار گیرد، ببین که چه قدر دور از مرحله هستید.
ثالثا هم اصل آن قیاس غلط بود و هم بیان آن غلط است. اگر بزرگی، مفاسد بیان آن را متذکر شدند دلیل بر غلط نبودن اصل حرف شما نیست، عدم آگاهی شما نسبت به اصل مسئله و بیان آن در رسانه غلط اندر غلط است. امروزه دشمنان، دندان تیز کرده اند تا از گفته امثال شما وحتی یک مداح حداکثر استفاده رسانه ای کنند.
ادامه در پیام بعدی
نامه ای به آقای مهدی جمشیدی
https://eitaa.com/hkamal