فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💭 #چی_چی_بازی 🤔
لذت مادری
#بازی🤩
#آموزشی🧐
کرم کوچولو رو طبق الگو بساز*
سر یک تکه نخ رو با چسب روی مقوا ثابت کنید و یک دایره به عنوان سر کرم کوچولو روی اون بچسبونید. حالا بچه ها باید نخ رو که در واقع بدن کرم کوچولو هست، به شکل کارت هایی که بهشون میدید تنظیم کنن
#بازی_با_وسایل_ساده
#همبازی خوب_نه_اسباب بازی
#کارگاه-مادر و کودک - هدهدفاطمی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
https://eitaa.com/hodhof
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💭 #چی_چی_بازی 🤔
لذت مادری
#کاردستی✂️
با درب بطریها کاردستی حیوانات مختلف رو درست کنید😍 خیلی آسون و راحته❤️
نکته: برای پاک نشدن طرحها از ماژیک غیر وایت برد استفاده کنید
#بازی_با_وسایل_ساده
#همبازی خوب_نه_اسباب بازی
#کارگاه-مادر و کودک - هدهدفاطمی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
https://eitaa.com/hodhof
💡#قصه_چی_بگیم🤔
📚قصه امشب:
💭 دوست های جدید دریانورد
پیتر، دریانوردی🧔♂ بود که کشتی🛳 نو و قشنگی داشت! روزی گفت: «دریانوردی می کنم و تمام دنیا را می بینم!» وقتی دریانورد خود را به عرشه رساند: «هوت… هوت..» کشتی 🛳حرکت کرد. او به دوستانش گفت: «خداحافظ ، من به زودی به خانه 🏠برمی گردم.»
دریانورد 🧔♂هنگام رفتن، آن قدر به فانوس دریایی که با نور درخشانش چشمک می زد نگاه کرد تا اینکه فانوس از جلو چشمش دور شد و دیگر هیچ چیز دیده نشد ناگهان نهنگی آبی 🐬دریایی از زیر آب بیرون آمد و فواره ای از آب به هوا بلند کرد و در کنار کشتی 🛳شنا کرد. نهنگ 🐬گفت: «به زودی خشکی را می بینی. همان جایی که اسکیموها زندگی می کنند.»
دریانورد 🧔♂فریاد کشید: «آهای خشکی» وقتی کشتی🛳 نزدیک ساحل رسید، خورشید سرخ شده بود و یخ و برف❄️ همه جا را پوشانده بود.
اسکیمویی که خودش را در لباس های گرم🧥🧤 پیچیده بود برای دیدنش فریاد کشید: «خوش آمدی دریانورد🧔♂. شما حتما از راه دوری آمده اید؟»
اسکیمویی هم که بچه اش را به پشتش بسته بود، از راه رسید و گفت: «به خانه ما بیایید. تا سورتمه راه زیادی نیست.» دریانورد🧔♂ با اسکیموهای خندان سوار سورتمه شد. سگ های بزرگ آن را می کشیدند و از روی برف های خشک سر می خوردند.
آقای اسکیمو گفت: «این خانه ماست. ما آن را از یخ 🧊می سازیم. ما به آن ایگلو می گوییم»کلبه اسکیمویی گرم و نرم بود. دریانورد در کنار آتش🔥 نشست و برای دوستان جدیدش از خانه خود که خیلی دور بود، تعریف کرد. سوپ ماهی در دیگ می جوشید. دریانورد 🧔♂دو بشقاب بزرگ پر، از آن خورد و بعد به خواب سنگینی فرو رفت و آن قدر خوابید تا اینکه موقع رفتن شد. اسکیموها او را تا کشتی🛳 همراهی کردند. دریانورد🧔♂ از روی عرشه دستش را برای آنها تکان داد و فریاد کشید: «خداحافظ. خیلی متشکرم. من دوباره بازخواهم گشت و باز هم شما را خواهم دید.»
دریانورد🧔♂ از آنها خداحافظی کرد و رفت تا برای دوستانش از دوستان جدیدی که پیدا کرده بود، تعریف کند.
💌
https://eitaa.com/hodhof
🍀✨🍀✨🍀✨🍀
☘میرسد امام عصر
✨ پرثمر شود دنیا
☘از گیاه و گل گردد
✨ کل این جهان زیبا
☘ از گرسنگی هرگز
✨ آدمی نمیمیرد
☘غصه قلب آدم را
✨این چنین نمیگیرد
☘از خدای خود خواهم
✨صاحبم بیاید زود
☘بین جمع اصحابش
✨ حضرت نبی فرمود
☘مهدی ام زمانی که
✨در جهان به پا خیزد
☘ هرچه آسمان دارد
✨ بر زمین فرو ریزد
🍀اللّهم عجّل لولیک الفرج🍀
🍀✨🍀✨🍀✨🍀
#شعر
💌
https://eitaa.com/hodhof
❇چه کار کنیم اضطراب روز اول مهد یا مدرسه در بچهها کم شود؟
🔻احساسات او را انکار نکنید!🔻
▪خیلی از ما برای آروم کردن بچهها، از جملههایی مثل «این که ترس نداره» یا «این که گریه نداره» استفاده میکنیم و انتظار داریم با این جمله بچه نگرانیش رفع بشه. اما این جملهها اثر خوبی در بچه نداره.
▫چون ما با انکار اون چیز ترسناک یا اون موقعیتی که ایجاد نگرانی میکنه، در واقع احساسات فرزند رو نادیده گرفتیم یا مورد تمسخر قرار دادیم و باعث میشه کودک تصور کنه ما هیچ درکی از موقعیتش نداریم. این مسئله میتونه ترس و اضطراب کودک رو بیشتر کنه یا حتی به عصبانیتش منجر بشه.
▪اگر بچه میگه از چیزی میترسه، نگرانه یا احساس درد میکنه، قدم اول، همدلی با اونه: «تنهایی مدرسه رفتن ترس داره. میدونم.» بعد از این سعی کنید باهاش برای پیدا کردن راههای رفع نگرانی یا ترسش با هم صحبت کنید و از خودش کمک بگیرید.
⚠دقت کنید که قبل از اینکه بچه احساس منفیای از خودش نشون بده، از این جملهها استفاده نکنید! فقط برای همدلی.
✅احساسات بچهها رو، هر چیزی که هست، به رسمیت بشناسید، باهاشون همدلی کنید و از خودشون برای رفع اون احساسات کمک بگیرید.
#کلاس_اولی_ها
💌
https://eitaa.com/hodhof