هو
روزی شیخ مجدالدین [بغدادی] با جمعی از درویشان نشسته بود سُکری بر وِی غالب شد، گفت: «ما بیضهیِ بَط بودیم بر کنار دریا، و شیخ ما - شیخ نجم الدین - مرغی بود. بالِ تربیت به سر ما فرود آورد تا از بیضه بیرون آمدیم. ما چون بچه بَط بودیم، در دریا رفتیم و شیخ بر کنار بماند». شیخ نجم الدین به نورِ کرامت آن را دانست بر زبان ایشان گذشت که: «در دریا میراد!» شیخ مجدالدین آن را شنید، بترسید پیش شیخ سعدالدین حَمویی آمد و تَضَرّع بسیار کرد که: «روزی که حضرت شیخ را وقت خوش باشد مرا خبر کن تا به حضرت آیم و عذری بخواهم.» وقتی شیخ را در سماع حال خوش شد شیخ سعدالدین، شیخ مجدالدین را خبر کرد. شیخ مجدالدین پای برهنه بیامد و طشتی پر آتش کرد و بر سر نهاد و به جای کفش بایستاد. شیخ به وی نظر کرد و فرمود که: «چون به طریق درویشان عذر سخن پریشان می خواهی، ایمان و دین به سلامت بردی، اما سرت برود و در دریا میری و ما نیز در سر تو شویم، و سرهای سرداران و مُلک خوارزم در سر تو شود و عالم خراب گردد.» شیخ مجدالدین در قدم شیخ افتاد، و به اندک فرصتی سخن شیخ به ظهور آمد.
شیخ مجدالدین در خوارزم وعظ می گفت، و مادر سلطان محمد عورتی بود به غایت جمیله، به وعظ شیخ مجدالدین می آمد و گاه گاهی به زیارت وی می رفت. مدعیان فرصت جستند تا شبی که سلطان به غایت مست بود عرضه داشتند که: «مادر تو به مذهب امام ابوحنیفه به نکاح شیخ مجدالدین درآمده است.» سلطان بسیار رنجه شد فرمود که شیخ را در دجله اندازند، انداختند. خبر به شیخ نجم الدین رسید متغیّر گشت و گفت: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ - بقره/۱۵۶، فرزند مجدالدین را در آب انداختند و مرد.» پس سر به سجده نهاد و زماني نيک در سجده بود. پس سر از سجده برآورد و گفت: «از حضرت عزّت درخواستم تا به خونبهای فرزندم مُلک از سلطان محمد باز ستاند، اجابت فرمود.» سلطان را از آن خبر دادند. به غایت پشیمان شد، پیاده به حضرت شیخ آمد و طشتی پر زر بیاورد. شمشیر و کفن بر سر آن نهاده، و سر برهنه کرد و در صف نِعال بیستاد و گفت: «اگر دیَت می باید اینک زر، و اگر قصاص می کنید اینک شمشیر.» شیخ در جواب فرمود که: «كَانَ ذلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً -اسراء/۵۸، ديَتِ او جمله مُلکِ تُست و سَرِ تو بِرَود و سَرِ بسی خَلق و ما نیز در سَرِ شما شویم.» سلطان محمد نومید بازگشت. و عن قریب چنگیزخان خروج کرد، و رفت آنچه رفت.
- نفحات الانس، صص ۴۲۸-۴۲۹
- نورالدین عبدالرحمن جامی
هو
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنَّ اللّه َ تَباركَ و تعالى يَقولُ : مَن أهانَ لي وَليّا فقد أرْصَدَ لمُحارَبَتي ، و أنا أسرَعُ شَيءٍ إلى نُصْرَةِ أوْليائي .حديث
امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد : هر كه يكى از دوستان مرا خوار شمارد، آماده جنگ با من شده است و من در يارى دادن دوستدارانم شتابنده ترينم .
هو
ای برادر سر همه عبادت،ذکر خداوند است جل سلطانه.و سعادت عظمی کسی را رسد که از علایق عالم منقطع شود و آتش محبت حق جل جلاله بر وی غالب شود.
غلبه انس و محبت حق جل جلاله جز به دوام ذکر او تعالی میسر نمی شود و اصل همه اذکار کلمه مبارک الله است و لا اله الا الله است
و نتیجه حقیقت ذکر آن بود که از همه اشیاء گسسته شود و به غیر محبت الهی به هیچ چیز التفات ننماید.حتی که از وجود خود هم گریزان باشد و از همه ماسوی روی گرداند و مستغرق ذکر حق جل جلاله شود،فائده کلی از ذکر آنگاه حاصل شود و ترک دنیا و ترک شهوات و ترک ملاهی و نجات از شر نفس و شیطان به واسطه تکرار ذکر حق جل و علا
مکتوبات حضرت حاجی دوست محمد قندهاری رح
هو
به خرابات شدم دوش مرا بار نبود
میزدم نعره و فریاد ز من کس نشنود
یا نبد هیچ کس از بادهفروشان بیدار
یا خود از هیچ کسی هیچ کسم در نگشود
چون که یک نیم ز شب یا کم یا بیش برفت
رندی از غرفه برون کرد سر و رخ بنمود
گفت: خیر است، درین وقت تو دیوانه شدی
نغز پرداختی آخر تو نگویی که چه بود؟
گفتمش: در بگشا، گفت: برو، هرزه مگوی
تا درین وقت ز بهر چو تویی در که گشود؟
این نه مسجد که به هر لحظه درش، بگشایند
تا تو اندر دوی، اندر صف پیش آیی زود
این خرابات مغان است و درو زندهدلان
شاهد و شمع و شراب و غزل و رود و سرود
زر و سر را نبود هیچ درین بقعه محل
سودشان جمله زیان است و زیانشان همه سود
سر کوشان عرفات است و سراشان کعبه
عاشقان همچو خلیلند و رقیبان نمرود
ای عراقی، چه زنی حلقه برین در شب و روز؟
زین همه آتش خود هیچ نبینی جز دود
#عراقی
@DeepMusicX – Alsa - LooseScrew 2.mp3
10.64M
هو
همهچیز در خودت خلاصه میشود
«آگاهی و رهایی»
مهمترین روش آگاهی ؛ حضور در لحظه ، در درون رفتن ، دگر گونی و تغییر را از خود شروع کردن ،سکوت برقرار کردن در ذهن است ،عبور از گفتگوی دائم و همیشگی ذهن و گوش نسپردن به ذهن ، مشاهده ذهن و .....
#مراقبه #موسیقی_عرفانی
#هیچ #فناء
هو
«إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما»
سلامٌ علیک ای نبی مکرّم
مکرّمتر از آدم و نسل آدم
سلامٌ علیک ای ز اسماء حسنا
جمال تو آئینهٔ اسم اعظم
عبدالرحمن جامی
@yarekhaksar
هو
آن حجابی که بر تو بر آمده ،
از تو بر آمده.
#ابن_عربی
تو خود حجاب خودی،
حافظ از میان برخیز
#حافظ
@sufianehh
هو
فائده:
بدان كه هر طالبى كه مى خواهد از حروف و أسماء اللّه و آيات تحصيل مطلب نمايد به هر يك از طرق ثلاثه بايد چند چيز مراعات نمايد.
۱- حليت طعام و تقليل آن.
۲- ترك حيوانى.
۳- اجتناب از بقولات كريهة الروائح چون سير و پياز و كندنا و امثال آن.
۴- طهارت بدن و لباس و منزل و وضو يا غسل قبل از عمل.
۵- حليت جامه حتى گفته اند اگر يك رشته آن از وجه حلال نباشد اثر نبخشد.
۶- تعطير.
۷- آن كه منزل از آلات دنيويه و مصالح معاش بالمره خالى باشد و از خس و خاشاك رفته باشد.
۸- ملاحظه زمان از أزمنه شرعيه مثل ايام وليالى شريفه و ازمنه حكميّه مثل ملاحظه مكان شريف طالع وقت و ساعات مسعوده و ملاحظه شرف و هبوط و بيت و بال كواكب.
۹- ملاحظه مكان شريف.
۱۰- خلوت خصوص از عوام و نساء و اطفال.
۱۱- استقبال.
۱۲- اخفاء عمل و كتمان آن از آشنا و بيگانه و اين اوجب شروط است. ۱۳- بخور سوختن در جائى كه لازم باشد
و بعضى در جميع اعمال خير سوختن بخور خوشبو و در جميع اعمال شر سوختن بخورات كريهه لازم دانسته اند.
۱۴- صبر بر تأخير و عدم تعجيل و ملول نشدن از تأخير.
۱۵- افتتاح و اختتام عمل به ذكر و تسبيح و صلوات.
خزائن مرحوم نراقی صفحه ۳۱۷
@ramlVAjafr
هو
گمان مبر که روزن دل به ملکوت بی خواب وبی مرگ گشاده نگردد که این چنین نیست، بلکه اگر در بیداری کسی خویشتن را ریاضت کند ودل را از دست غضب وشهوت واخلاق بد وبایست این جهان بیرون کند وجای خالی بنشیند وچشم فراز کند وحواس را معطل کند ودل را با عالم ملکوت مناسبت دهد، بدان که الله الله بر دوام می گوید، به دل نه به زبان، تا چنان شود که از خویشتن بی خبر شود و از همه عالم بی خبر شود واز هیچ چیز خبر ندارد، مگر از خدای عزوجل چون چنین شود، اگر چه بیدار بود، آن روزن گشاده شودوآنچه در خواب بینند دیگران، وی در بیداری بیند وارواح فرشتگان در صورتهای نیکو وی را پدیدار آید وپیمبران را دیدن گیرد واز ایشان فایده ها یابد ومددها گیرد وملکوت زمین وآسمان به وی نمایند. وکسی را که این راه گشاده شود، کاری عظیم بیند که در حد وصف نیاید وآن که رسول (ص) گفت: «رویت لی الارض فاریت مشارقها ومغاربها» وآن که حق تعالی گفت: «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض ولیکون من الموقنین» هم در این حال بوده است، بلکه علوم همه انبیا از این راه بود نه از راه حواس وتعلم وبدایت همه مجاهده بوده است، چنانکه حق سبحانه وتعالی گفت: «و اذکر اسم ربک و تبتل الیه تبتیلا» یعنی از همه چیزها پاک گردد و گسسته و همگی خود به وی ده و به تدبیر دنیا مشغول مگرد که او خود کار تو راست کند،«رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وکیلا» وچون وی را وکیل کردی، تا فارغ گردد وبا خلق میامیز ودر ایشان میامیز، «واصبر علی ما یقولون واهجرهم هجرا جمیلا» این همه تعلیم ریاضت ومجاهد توست تا دل صافی شود از عداوت خلق واز شهوت دنیا واز مشغله محسوسات وراه صوفیان این است واین راه نبوت است اما علم حاصل کردن به طریق تعلم، راه علماست واین نیز بزرگ است، لیکن مختصر است به اضافت با راه نبوت وعلم انبیا واولیا که بی واسطه تعلیم آدمیان از حضرت حق بر دلهای ایشان می ریزد و درستی این راه هم به تجربت معلوم شده است وخلق بسیار را وهم به برهان عقلی، اگر تو را به ذوق این حاصل نشده است وبه تعلیم نیز حاصل نشده است وبه برهان عقلی معلوم نگشته است باری کمتر از آن نبود که به دین ایمان داری وتصدیق کنی تا از هر سه درجه محروم نباشی وکافر نگردی واین از عجایب علامتهای دل است وبه دین شرف دل آدمی معلوم شود.
شيخ محمد غزالی از کتاب کمیای سعادت
*
مرد را هر آفت که رسد از قرین بد رسد و هر نیکی که پیش آید از قرین نیک پیش آید.
قرین بد مرد را از درجات به درکات رساند و قرین نیک مرد را از درکات به درجات رساند.
و قرین نیک آن است که با او نشست و خاست کنی یاد خدا بر دل و جان تو تازه دارد.
و قرین بد آن است که چون با او نشینی یاد خدا بر دل تو فراموش شود.
شیخ احمد جام نامقی
**
نشان عاشقان آن است که به مِهر دو جهان فریفته نشوند، به معشوقْ فریفته شوند.
مرصاد العباد
هو
نکتهای دقیق
گزیدههایی از بیانات حضرت آیت الله انصاری همدانی (ره)
یکی از شرایط راه توحید و معرفت این است که انسان نسبت به دوستان اهل طریق و دوستان اهل معرفت، کوچکترین غلّ و غش نباید در درونش باشد… این نکته خیلی قابل تأمّل است.
منبع: کتاب پندهای آسمانی، ص ۵۱