هو
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانبِ خمار
من یار طلب کردم و او جلوهگه یار
حاجی به ره کعبه و من طالبِ دیدار
هر در که زنم صاحبِ آن خانه تویی تو
هرجا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصودِ من از کعبه و بتخانه تویی تو...
#شیخ_بهایی
هو
بودی که ز خود نبود گردد
شایستهٔ وصلِ زود گردد
چوبی که فنا نگردد از خود
ممکن نبوُد که عود گردد
هر گه که وجود تو عدم گشت
حالی عدمت وجود گردد
#عطار_نیشابوری
@sufianehh
هو
امداد اشواق و آثار اذواق در سینۀ سالک، بواسطۀ گرسنگی و تشنگی پیدا شود. پرتو حالات و مخایل کمالات بر صفحات احوال سالک، به سبب جوع و ترک هجوع ظاهر و زاهر شود.
گوئیا گرسنگی، کاروانیست از مصر عنایت احدیّت، پيراهن یوسف وصل دربار دارد.
روزه همای سعادت است که بال جلال بر هامَّۀ احوال سالک می گستراند.
عجب راهیست راه سلوک که طعامش بی نانی است و شرابش بی آبی.
چون سالک، بدین زاد گرسنگی و راحلۀ تشنگی قطعِ منازل و مراحل کند و از لباس بشریّت برهنه شود و قدم در حرم خاص خانۀ قربت خاصّ احدیّت نهد، از ظلمت وجود برسته و به بقای هست مطلق هست شده است.
شیخ ابوحفض سهروردی
هو
طاعت و عمل رسول
استغراق بود در خود؛
که عمل،
عمل دل است.
و خدمت، خدمت دل است.
و بندگی، بندگی دل است.
و آن استغراق است،
در معبود خود.
اما چون دانست که هر کس را به آن عمل حقیقی راه نباشد، و کم کسی را آن استغراق مسَلم شود؛
ایشان را
این پنج نماز و سی روز روزه و مناسک حج فرمود
تا محروم نباشند.
و از دیگران ممتاز باشند و خلاص یابند.
و باشد که به آن استغراق نیز بویی برند.
اگر نه گرسنگی از کجا و بندگی خدا از کجا.
و این ظواهر تکلیفات شرع از کجا و عبادت از کجا؟
شمس الدین محمد تبریزی
هو
گفت: حق در دل دوستان آتشی پدید کرده است از شوق، که اگر ذرهای بیرون آید، از عرش تا ثری بسوزد و در دلِ دوستان آبی پدید کرده است از محبت، که اگر قطرهای بیرون آید همه عالم پر شود، همچون سبویی.
ابوالحسن خرقانی
هو
امام صادق(ع):
"ایمان"، خانه است و "اسلام" داخل شدن به خانه، و "احسان"، واصِل شدن به ربّ خانه است.
ابو عبد الرحمن سُلَمی
هو
آنكس كه چشم بصيرتش گشوده شود مبهوت گردد و ديگرش فرصت سخن نبود.
#بایزید_بسطامی
هو
مولانا ابویزید پورانی قدس الله سره العزیز مفرمایند:
همچنانکه عوام را از معصیت اجتناب لازم است ، خواص را از غفلت احتراز لازم است و همچنانکه عوام بمعصیت، مواخذه میشوند خواص بغفلت معاتب میگردند.
ــــــــــــــ ـــ
هرآن کو غافل ازحق یک زمان است
در آن دم کافر است اما نهان است
اگر آن غافلی پیوسته بودی
در اسلام بر وی بسته بودی
📚 رشحات عین الحیات
🔹شیخ فخرالدین علی کاشفی قدس سره
@salvatia
هو
تقوی
ابراهیم ادهم گوید شبی بیت المقدس بودم در زیر صخره ، چون پاره از شب بگذشت ، دو فرشته دیدم یکی فرا دیگر گفت کیست اینجا دیگری گفت ابراهیم ادهم گفت آنک خدای درجه ی کم گردانید از درجه ها او گفت چرا گفت زیرا که در بصره بود خرما خرید ، خرمایی از آن خرما فروش بر خرمای وی افتاد و او برداشت
ابراهیم گفت به بصره شدم و از آن مرد خرما خریدم و خرمایی بر گرفتم و برخرمای بقال افکندم و باز به بیت المقدس آمدم اندر زیر صخره شدم ،
چون پاره از شب بگذشت دو فرشته دیدم که از آسمان فرود آمدن یکی برا دگر گفت کیست اینجا آن دیگر گفت ابراهیم ادهم گفت او را باز جای خویش رسانیدندو آن درجه برداشتند .
رساله قشیریه ، ص ـ ۱۶۵
هو
عیّاری، زیرساز تصوف
عقیدهی مردم آن روزگار چنین بود که پایهی مادی و اساس تصوف بر اصول عیّاری نهاده شده است و در واقع عیّاری صورت مادی و جسمی صفا و عرفان بوده است، و میگفتند: جوانمردی جسم و تن آدمیّت است و اگر این جسم و تن، روح يابد تبدیل به تصوف میشود، «اما آن گروه که ایشان را از صورت مردمی تن و جان برسید، خداوندانِ معرفت و دین و فقرای تصوفاند و این قوم را جوانمردی بیش از همه قوم است که جوانمردی، تنصورت است و راستیجان» و «لایق و سزاوارِ نام فتی(جوانمرد) کسی است که تمام فضایل و خصایص انبیاء و اولیاء را در خود دارد و با اینهمه خود را کوچک و حقیر میشمارد و هرگز اندیشه به خود راه نمیدهد که به جایی رسیده است.»
#محمدابراهیم_باستانی_پاریزی
"عیاران و جنبشهای اجتماعی"