هدایت شده از مَشارِقُ الأَنْوار
﷽ا
تصوف بمثال گوهریست در قعر محیطی که عمق آن باندازهٔ عمر آدمیست و بدیهی است که چنین گوهری را بمحض ادعا و تصور بدست نتوان آورد:
«بسیار فرق باشد از اندیشه تا وصول»
و تحصیلش را شرایطی گفته اند که بآن شروط هم عمل کردن باز بی تأییدات الهی و عنایات ازلی نشود.
از آنجمله گذشتن از جان و مال و مرادات است و این اصل اعظم است و بسیار دیده شده که از جان هم گذشتند و باین مقصود پی نبردند و بساحل این بحر مردند.
📗اسرار المعارف و میزان المعرفه، ص۷ و۸ باکمی تلخیص
✍ صفی علیشاه قدس سره
•❈•══════┅┅
@An_Noor128
اَسرارُ الْحِکَم
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
كانال دیگر بنده:
جامع الاسرار: @JAMEOLASRAR110
https://eitaa.com/ASRAOLHEKAM
هو
شبلی گوید : درویشی دریای بلاست و بلاهای وی جمله عزّ است .
کشف المحجوب شیخ علی هجویری (ره)
شبلی گفت : شرط ذکر نسیان است و همه عالم اندر ذکر مانده .
کشف المحجوب شیخ علی هجویری (ره)
بدان که معرفت نور است و شرح دل است و به کسب بنده نیست . معرفت عطائی است از حق سبحانه و تعالی.
شیخ احمد جام نامقی (ره) انس التابعین
هو
ابن خفیف شیرازی
شنیده بودم که دو استاد بزرگ در مصر بسر می برند. پس شتاب کردم تا به فیض حضور نائل گردم. وقتی رسیدم آن دو مرشد بزرگ را در حال مراقبه دیدم.
سه بار سلام کردم. اما پاسخی نشنیدم. من نیز با ایشان چهار روز به مراقبه گذراندم. هر روز عاجزانه تقاضا میکردم تا با من سخنی بگویند. من که چنین راه طولانی را برای دیدارشان پشت سر گذارده بودم.
سرانجام او که جوان تر بود چشمهایش را گشود و گفت؛
ابن خفیف، زندگی بس کوتاه است. از همانقدر که باقی مانده توشه برگیر تا وجود را عمیقتر کنی. وقت خود را با احوالپرسی و تعارف تلف مکن.
از او خواستم تا به اندرزی دلم آرام کند. گفت؛ در حضور کسانی باش که تو را به یاد خالقت اندازند. کسانی که از معرفت و شناخت سخن نمی گویند، بلکه خود عین آنند.
این بگفت و بار دیگر به مراقبه مشغول شد.
آری وقت تنگ است. پس بگذار موسیقی آغاز گردد.
هو
هان و هان هُشدار بر نآری دَمی
اوّلاً بَرجِه، طلب کن مَحرّمی
#مولانا
بهوش و آگاه باش، مبادا بیمحابا حرفی بزنی؛ بکوش قبل از آن فرد رازدار و مورد اعتمادی پیدا کنی.
(پیش هر کس نمیتوان هر چیزی را بیان کرد)
@sarire_kelk
هو
در ایران همه وقت معمول بوده است که هرگاه شخصی مبغوض دولت میشد و پادشاه از ملامت خاصه و هیجانِ عامه میاندیشید که او را تلف نماید، او را نسبت میدادند به دین و مذهبی که منفور نزد سلطانِ آن زمان بوده.
مثلا قبل از صفویه مبغوض را نسبت به تشیّع میدادند، در زمان صفویه برعکس منسوب به ملاحده میدانستند، در زمان فتحعلیشاه بسیاری از مردم و مسلمانان را به گناه تصوف تلف نمودند. در زمان محمدشاه و ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه نسبت به بابیّت میدادند. در زمان محمدعلیشاه مردم را به گناه مشروطهخواهی میگرفتند. زمانی هم به گناه استبداد، ماخوذ میشوند.
امیدوارم که چشم ما به ظهور حق و دائر شدن قانون روشن گردد که دیگر اتهام و اغراض شخصیّه به احدی صدمه نزند.
آه از اتّهام و جهالت که چه بسیار خونهای مقدس را ریخت و به چه اندازه اطفال را یتیم و خانهها را خراب نمود.
در واقع اسلام و مسلمانان را تضعیف نکرد جز همین اعمال و اغراض شخصیّه و تخلّف از عقاید و قوانین اسلامیّه.
✍ #ناظم_الاسلام_کرمانی
📕 #تاریخ_بیداری_ایرانیان
جلد۱، چاپ هشتم
برگرفته از مقدمه، ص۱۳۰
@sarire_kelk
هو
یارِ مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
#حافظ
مصاحب مردانِ حق باش که در سفینهی حضرت نوح، مردی خاکینهاد و فروتن(بکنایه یعنی نوح پیامبر) هست که طوفان جهانگیر باندازهی یک قطرهی آب در دیدهی همت او اعتبار ندارد و وی را هراسناک نسازد.
📕 #شرح_دیوان_غزلیات_حافظ
✍ #دکتر_خلیل_خطیب_رهبر
@sarire_kelk
هو
⭕️ علت تکرارِ سخن، فَهمِ نادرست مستمع میباشد!
شما را این سخن مُکَرَّر مینماید، از آن باشد که شما دَرسِ نُخستین را فَهم نکردهاید. پس لازم شود ما را هر روز این گفتن.
همچنان که مُعلّمی، کودکی را سِه ماه پیشِ او بود، از "اَﻟِﻒ چیزی ندارد"، نگذشته بود. پدرِ کودک آمد که:
ما در خدمت تقصیری نمیکنیم و اگر تقصیری رفت، فَرما که زیادَت خدمَت کنیم.
گفت: نی، از شما تقصیری نیست، امّا کودک از این، نمیگذرد!
او را پیش خواند و گفت: بگو "اَﻟِﻒ چیزی ندارد(یعنی الف نشانهیی ندارد)". گفت: "چیزی ندارد". اَﻟِﻒ نمیتوانست گفتن!
مُعلّم گفت: حال این است که میبینی! چون از این نگذشت و این را نیاموخت، من وی را سَبَقِ نو(درس تازه) چون دَهَم؟!
#مولانا
#فیه_ما_فیه
@sarire_kelk
هو
جماعتی که
به افتادگان نپردازند
اگر به عرش برآیند،
همچنان پستاند
#صائب_تبريزی
@sarire_kelk