هو
اکنون جمعی با نام و شکل و شمایل درویش پیدا شده که ایشان را
رنگی و ینگی بیش نیست ، سخنان بی عملشان فریبی بیش نیست .
دانه و دامی و شمعی و قندیل نیرنگی و زنبیل پر دلقی و سفره و سرایی و دکانی و اجتماعی و صومعه و خانقاهی و مکتب خانه هایی دارای ایوان و بارگاه پر آب و رنگی ساخته اند.
قومی بی تهجدی گروهی بی تشهدی بعضی صوف پوشیده گروهی موی تراشیده و دل هزار کس خراشیده
آستین کوتاه چون اهل راز کرده اما دست به مناهی دراز کرده و روز تا شب از کرامات خود گفته و شب تا روز به غفلت خفته ، از سوز سر به نام و القاب قانع و از دین با ایشان هزار مانع
کلماتشان همه از مشاهده و مکاشفه اما فرسنگ ها دور از مجاهده و در ظاهر زراقند و در باطن بینی براقند .
ایشان را نه در خانه دل هوایی و نه در خوان فقر نوایی و نه در شهر شهود رای و جایی است .
هر یک را در ادعای ارتباط با ملایک اوهام خود با فریب خلق در هوای نفس دکانی است و تو پنداری که ایشان صوفیانند نی نی اینان لافیانند .
به صورت جمع عشقاند و به سیرت جمع فساقند اندیشه ایشان شکم و هوای شهرت و چه چهان مردم است و پیشه ایشان جاهلی ست .
چون زاهد بینند طوطیانند و چون شاهد یافتند لوطیانند و با اینهمه غفلت و غی یحتسبون انهم علی شئی
ای سالک راستین روشن جبین
اهل صفه را بدین چشم مبین
این جنگ با فرقه ا یست که ناموس ایشان خرقه ایست ، کبود پوشان خوارند و زرد رویان سیه کارند ، در رقص بر افشانند آستین و از صد یکی نه راستین شجره خبیثه خورند و نام خود امت محمد نام اند اما در باطن قوم لوط اند.
جاهلی چند از پی رنگی شده
صوف پوشیده از شیوه ی ننگی شده
هر یکی را ظاهری معمور لیک
باطنی ویران و دل سنگی شده
خواب و خور را کرده عادت همچو گاو
در راه طاعت خر لنگی شده
مرد باید در ریاضت روز و شب
استخوان و پوست چون جنگی شده
#تفاوت_بین_دوریشان_حقیقی_و_مجازی
#خواجه_عبدالله_انصاری