هو
سخن چه حاجت بودی
چون قلب گواهی می دهد
اگر دل را استغراق باشد
همه محو او گردند، محتاج زبان نباشد
آخر لیلی را که رحمانی نبود
و جسمانی و نفس بود و از آب و گل بود،
عشق او را آن استغراق بود که
مجنون را چنان فرو گرفته بود و غرق گردانیده
که محتاج دیدن لیلی به چشم نبود
و سخن او را به آواز شنیدن محتاج نبود
که لیلی را از خود او جدا نمی دید
عشق او را بدان حال گرداند
که خود را از او جدا نبیند
و حسهای او جمله درو غرق شوند
از چشم و سمع و شم و غیره
اگر دل حظیّ تمام یابد
همه در ذوق آن غرق شوند...
#فیه_ما_فیه
#حضرت_مولانا
هو
بیست هزار آرزو بود مرا پیش از این
در هوسش خود نماند هیچ امانی مرا
#حضرت_عشق_مولانا
هو
یک خانه پر ز مستان مستان نو رسیدند
دیوانگان بندی زنجیرها دریدند
بس احتیاط کردیم تا نشنوند ایشان
گویی قضا دهل زد بانگ دهل شنیدند
جانهای جمله مستان دلهای دل پرستان
ناگه قفس شکستند چون مرغ برپریدند
مستان سبو شکستند بر خنبها نشستند
یا رب چه باده خوردند یا رب چه مل چشیدند
من دی ز ره رسیدم قومی چنین بدیدم
من خویش را کشیدم ایشان مرا کشیدند
آن را که جان گزیند بر آسمان نشیند
او را دگر کی بیند جز دیدهها که دیدند
یک ساقیی عیان شد آشوب آسمان شد
می تلخ از آن زمان شد خیکش از آن دریدند
#مولانا
هو
✨
#نماز _شب
👈 اگر کسی چهل شب خالصانه بیداری کشد و سهر [بیداری در شب و نماز شب و عبادت] بر پا بدارد، ملکوت آسمان بر او منکشف می شود؛
بدان که خوابیدن عرفا از روی غلبه ی خواب بعد از سهر طولانی همراه با قیام عبادی برای آن ها مکاشفه و شهودی به همراه دارد.
و قرب آنان به خدا و ورود آنان به ملکوت است.
#ریاضت السالکین،
# شیخ محی الدین #عربی
https://t.me/Analhaghhoo
هو
✨
#سلطان العارفین بایزید بسطامی قدس الله سره العزیز
الله را شرابی است که شب آن را به دلهای دوستان خود می آشاماند.
چون آن را بیاشامند،دلهای آنها در ملکوت اعلی از محبت خدا و شوق او به پرواز می آیند
نهال حب او در دل نشاندم
نشد بی غم دلم تا روز محشر
دلم با وصل خود مجروح کردی
بود آغاز حب و شوق او فر
مرا با جرعه ای دل زنده داری
ز بحر دوستی،با مهر ساغر
نبد حق عارفان را گر مددکار
نهادندی به وادی جنون سر
💥بیدااااااررررر شوووو 👉
هو
نمیبینی که چگونه به موسی گفت که فردا مهمان توام؟ پس «موسی» مهمانیی ترتیب داد و در انتظار قدوم حضرت حق ماند تا حقیقت ایمانش آشکار شود. فقیری به درگاه «موسی» آمد و درخواست نان کرد. «موسی» گفت: کوزهای برگیر و آن را از آب نیل پر کن، سپس بیا و هرچه خواهی بخور. فقیر ناپدید شد و مراد «موسی» هم برنیامد و «بنی اسراییل» آنچه بر خوان بود، غارت کردند. «موسی» به سوی کوه «طور» بازگشت و گفت: خدای من و سرور من! پروردگارا، إنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ - آلعمران،١۹۴. پس حق ـ تعالى ـ به «موسی» گفت: به سویت آمدم و از تو طلب طعام کردم، اما تو مرا به سوی نیل فرستادی. پس «موسی» :گفت خدایا تو منزه از امثال این هستی. خدای - تعالی - به «موسی» گفت: ای «موسی»! آیا ندانستی که آنگاه که فقیر گرسنهای را سیر کنی گویی مرا طعام دادهای؟
- شیخ روزبهان بقلی شیرازی
- کشف الاسرار و مکاشفات الانوار
@zonnoun
هو
مرا به نظر مجنون نگر.
محبوب را به نظر مُحب نگرند.
خلل از اين است كه خدا را به نظر محبت نمینگرند، به نظر علم مینگرند، و به نظر معرفت، و نظر فلسفه!
نظر محبت كار ديگر است.
#شمس_تبریزی
هو
حیفست بدریا رسیدن و از دریا بآبی، یا بسبویی، قانع شدن! آخر از دریا، گوهر ها و صد هزار چیز های مُقَوِّمْ برند.
#فیه_ما_فیه
هو
امرسون می گوید: "در هر یک از ما نوعی هدایت باطنی وجود دارد که اگر با خلوص نیت بدان اعتقاد داشته باشیم، از پرتو آن روشن خواهیم شد".
و این همان است که در ضمیر باطن ما جای گرفته است.
غیر ممکن، ممکن است!
#ژوزف_مورفي
@FEshragh