eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
739 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو من با تو چنانم ای نگار یمنی، خود در غلطم که من توام یا تو منی...
هو ای تو بداده در سحر ، از کف خویش باده‌ام ناز رها کن ای صنم ، راست بگو که داده‌ام
هو ‌‌﷽ نوریست در نهانِ آدم نهاده‌اند، آن نور ظاهر نشود الّا به مجاهده، هر چه پوست غلیظ تر باشد، مغز ضعیف‌تر و مخفی‌تر باشد. چه بسا انسان با یک دعا خواندن حال خوشی پیدا می کند امّا همین که از منزلش بیرون آمد و در اجتماع قرار گرفت ، به محض نگاه کردن به چهره‌ی مردم ، آن حال خوش از او گرفته می شود. که این آلودگی را خود جان انسان به انسان گزارش می دهد و اعلام سقوط می کند. امّا فرموده اند : وضو از بهترین راه های برطرف نمودن این آلودگی قهری در محیط است.
‌﷽ ‌یکی از دوستان نقل می‌کرد: روزی به محضر مرحوم علامه جعفری رسیدم و در پایان دیدار از ایشان تقاضا نمودم برای این کتابخانه بزرگی که دارید یک بیت شعری بفرمایید تا با خط خودم به نستعلیق بنویسم و یا آیه و حدیثی به خط ثلث و دیدار بعدی تقدیم کنم در آن نصب شود. فرمودند؛ این شعر را بنویس: تا رسد دستت به خود، شو کارگر چون فتی از کار، خواهی زد به سر پرسیدم استاد این شعر از کیست؟ فرمودند: «در حوزه نجف از محضر استادی بنام شیخ مرتضی طالقانی عارف بزرگ استفاده کردم. دو روز به فوتش مثل هر روز به محضرش شتافتم. فرمود: برای چه آمدی آقا؟ عرض کردم: آمده‌ام که درس بفرمایید. فرمود: آقاجان! درس تمام شد، برخیز و برو، درس تمام شد، من مسافرم. «خر طالقان رفته پالانش مانده، روح رفته جسدش مانده.» و بعد کلمه «لا اله الاّ اللّه» را تکرار کرد و اشک از چشمانش سرازیر شد. متوجّه شدم شیخ از رحلتش خبر می‌دهد. عرض کردم: آقا! حالا یک چیزی بفرمایید تا مرخص شوم. فرمود: آقا! فهمیدی؟ متوجه شدی؟ بشنو: تا رسد دستت به خود، شو کارگر چون فتی از کار، خواهی زد به سر فردای آن روز خبر آمد که شیخ مرتضی طالقانی به ابدیت پیوست.» و این شعر منسوب به ایشان است.
هو ‌ من که حیران ز ملاقاتِ توأم چون خیالی ز خیالاتِ توام به مراعات کنی دلجویی وه که بی‌دل ز مراعاتِ توام ذاتِ من، نقشِ صفاتِ خوشِ توست من مگر خود صفتِ ذاتِ توام نقش و اندیشه‌ی من از دَمِ توست گویی الفاظ و عباراتِ توام گاه شه بودم و گاهت بنده این زمان هر دو نی‌أم، ماتِ توام... مولانا
هو ‌ ما خیالِ یارِ خود را پیشِ خود بنشانده‌ایم... ▪︎مولانا
هو پَند گفتن با جَهولِ خوابناک تُخمْ اَفْکَندن بُوَد در شوره خاک
هو هر لحظه از زندگیت را عمیقاً زندگی کن، و وقتی راه می‌روی، می‌خوری، می‌نوشی و به ستاره صبحگاهی نگاه می‌کنی، بُعد نهایی را لمس می‌کنی.
هو در عشق توام، نصیحت و پند چه سود؟ زهراب چشیده‌ام، مرا قند چه سود؟ گویند مرا که بند بر پاش نهید دیوانه دل است، پام بر بند چه سود؟
هو ...اگر اسم صوفيه بر شما سنگين است ، به هر نامی كه مي‏خواهی آنان را بخوان. چون اختلاف نه بر سر اسم ، كه در مسمّاست؛ يعنی همان معنای مخصوص و سرّ علوم كه معنای توحيد و سرّ وجود است. در عين حال، اگر معنای تصوّف و علت نامگذاری آنها را به اين نام مي‏فهميدی ، از پذيرش نام و روش آنها خودداری نمي‏كردی ؛ چرا كه تصوف يعنی متّصف شدن به اخلاق الهی در كردار و دانش و حال؛ و چه كمالی برتر از اين! صوفی كسی است كه در ظاهر با احكام شريعت مخالف نباشد و در باطن در پی حقايق برآيد و از مال دنيا چيزی نداشته باشد و چيزی را برای خود جمع نكند. الأسرار https://t.me/Analhaghhoo
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاهو .✍:حضرت امام شیخ عبدالقادر گیلانی در بیان اهل تصوف کلمه از چهار حرف تشکیل شده است اشاره به دارد توبه بر دو وجه است یکی و دیگری . این است که شخص در  کردار و گفتاروبا تمام جوارح و ناروایی ها باز گردد و از حق ستیزی دست بردارد و به حق خواهی روی کند. این است که شخص با تمام احوال باطنی خود از مخالفت های باطنی دست کشدوبا تصفیه قلب به حق خواهی روی آورد و هرگاه صفات ذمیمه او به خصال نیکو دگر شد حقیقت()_متحقق گردد و او حقا توبه کار نامیده شود. (از هزاران اندکی زین صوفی ند)👉 ✍ شیخ عبدالقادر گیلانی(قدس الله سره العزیز) https://t.me/Analhaghhoo