#نشست_ادبی
⭕️ نشست ادبی طلوع مهر / ۱
🔹 یکشنبههای اول هر ماه
🔻 همراه با خوانش شعر، داستان، معرفی کتاب، نقد کتاب و ...
🔸با سخنرانی:
استاد محمد اسفندیاری با موضوع: چگونه باید نوشت؟
استاد احمد شهدادی با موضوع: چگونه رمان بخوانیم
📅 یکشنبه ۰۷۱۴۰۱/۱۲/۰۷ ساعت ۱۹
🏫 میدان رسالت – موسسه آموزش عالی طلوع مهر، #کانون_نویسندگان قم
👈 ورود برای علاقهمندان آزاد است
🔰 با #هنرستان از برنامه های فرهنگی هنری #استان_قم باخبر باشید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
#ویرایش
💠 لذت ویرایش
🔵 ویراستاری، شغل و حرفهای است که برخی علاقهمندان اندیشه و فرهنگ، به انگیزه گذران زندگی و نیز خدمت به کتاب، در این عرصه به فعالیت میپردازند. اما همه آنان از این حرفه خود لذت نمیبرند.
🔴 برخی فقط به همین دلخوشند که شغلی دارند و معاش آنها از برکت «کتاب» تامین میشود. بعضی هم با اینکه در کار ویرایش و مهندسی کتاب، توانا هستند، این حرفه را اصلا دوست ندارند و فقط چون شغل دیگری نیافتهاند به آن وارد شدهاند.
⚫️ از دلایل بیعلاقگی یا تنفرشان این است که چرا ما باید چرخ شهرت دیگران را روغنکاری کنیم. خودمان بهتر میتوانیم پژوهش کنیم و بنویسیم. اینان مترصدند تا شغل دیگری بیابند و از جرگه ویراستاران بگریزند.
⚪️ اما دسته بعدی، ویراستاران عاشقی هستند، که میکوشند با آرایشگریهای هنرمندانه و عالمانه، جمال معشوق را زیباتر و کمعیبتر و خواستنیتر کنند، سپس در کنار معشوق مینشینند و از این که گلی را در گلستان فرهنگ و اندیشه، باطراوت ساختهاند، لذت فراوان میبرند.
🔘 تلاشهای محمد پروین گنابادی، دکتر غلامحسین یوسفی، علیاکبر غفاری، احمد سمیعی، اسماعیل سعادت، شمسالدین ادیب سلطانی، عبدالحسین آذرنگ، مهندس حسین معصومی همدانی، کریم امامی، و چند تن از اساتید برجسته دیگر، از دسته سوم است. در برابر این عاشقان گمنام، سر تعظیم فرود میآوریم.
✍ ابوالفضل طریقهدار
♨️ #کانون_نویسندگان قم
🔰 با #هنرستان از برنامه های فرهنگی هنری #استان_قم باخبر باشید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
#نویسندگی
💢 زبان علمی
🔹 زبان نوشتاری را به زبانهای علمی، ادبی، محاورهای و طنز تقسیم میکنند.
🔹 مناسبترین زبان برای مقالات و آثار محققانه، زبان علمی است. در این نوع نگارش، الفاظ باید گویا، کوتاه و آسانیاب باشند.
🔹 بنابراین لفظ نباید چندان خودنمایی کند و بیش از مجرایی برای عبور آسانتر معانی باشد.
🔹 از ویژگیهای زبان علمی آن است که در آن از کنایات دور و تشبیهات ادیبانه و نازکخیالیهای شاعرانه پرهیز میشود و معانی با مأنوسترین کلمات خود میآیند.
🔹 نویسنده وقتی با چنین زبانی سخنی میگوید، از امثال عبارات زیر میپرهیزد:
عرصۀ خاکی را به نور افلاکی خود روشن کرد؛ به جای «به دنیا آمد».
اسب حکومت را به زیر ران گرفت؛ به جای «به حکومت رسید».
شاهد مقصود را در آغوش گرفت؛ به جای «به مقصود رسید».
حضور به هم رسانید؛ به جای «آمد».
🔹 زیبایی و شیوایی در هر زبانی، معنایی دارد که باید بدان پایبند بود. شیوایی در همۀ انواع نثر پسندیده، و بلکه لازم، است.
🔹 میتوان علمی نوشت و زبان را به عبارات عاطفی و احساساتی نیاراست، و در عین حال از چاشنی ذوق سود برد.
🔹 آنچه در زبان علمی ممنوع است، تعابیر شاعرانه و نثرهای ادبی است، نه زیبایی و استواری که در هر زبانی، معنا و خصلتهای مربوط به خود را دارد.
🔹 به نمونۀ زیر توجه شود:
زبان ادبی:
چهل سال از هجرت پیامبر (ص) به مدینه میگذشت که فرشتۀ شهادت، درهای بهشت وصال را به پاداش عمری عشق و جانبازی در راه معشوق ازلی، در وعدهگاه همیشگی، به روی عاشق دلسوخته کوفه، مولای خوبان، گشود.
🔹 زبان علمی، همراه با شیوایی:
در سال چهلم هجری، آن امام گرامی، پاداش عمری فداکاری را در راه حق و حقیقت در محراب نماز گرفت.
🔻 رضا بابایی
🔸 #کانون_نویسندگان قم
🔰 با #هنرستان از برنامه های فرهنگی هنری #استان_قم باخبر باشید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
#نویسندگی
دربارۀ «بیتفاوت»
در کتاب غلط ننویسیم آمدهاست:
«بیتفاوت [...] که براثر گرتهبرداری [...] در نیم قرن اخیر در رسانهها و نوشتهها کموبیش متداول شده، غلط است و بهجای آن باید گفت بیاعتنا، بیعلاقه، بیتوجه، لاقید، و نظایر اینها.»
۱) «بیتفاوت» صفت است و ساختِ آن «بی-» + اسم است. این صفتها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد.
دستۀ اول:
صفتهایی که موصوف آنها فاقد چیزیاند: «بیادب» (آنکه ادب ندارد)؛ «بیخاصیت» (آنچه خاصیت ندارد).
دستۀ دوم:
صفتهایی که ویژگی کسی یا چیزی را بیان میکنند: «بیناموس» (ویژگی آنکه از لاابالیگری یا کارهای نامشروع پرهیز نمیکند، نه آنکه ناموس ندارد). همچنین: «بیامان»، «بیامانت»، «بیجا»، «بیفکر»، «بیکله»، «بینماز»، و ... . «بیتفاوت» نیز از همین دسته است.
۲) «بیتفاوت» معمولاً در سه معنای کمابیش مترادف بهکار میرود که از آنها معنای اول و دوم رایجتر است:
- صفتِ کسی است که در برابر هیچکس یا هیچ چیزی احساس مسئولیت نمیکند و واکنشی نشان نمیدهد.
- صفتِ کسی است که تحت تأثیر عوامل یا شرایطی همهچیز برایش یکسان است.
- صفتِ کسی است که نه اهل جانبداری است و نه مخالفت؛ خنثاست.
۳) «بیتفاوت» را میتوان با «بیطرف» (impartial) مقایسه کرد، زیرا «بیطرف» نیز صفت کسی است که از دو یا چند طرفِ دعوا از هیچیک جانبداری نمیکند، نه اینکه فاقد «طرف» است! بنابراین اگر «بیتفاوت» غلط باشد، «بیطرف» و دهها واژۀ مشابه آن نیز غلط است و اگر واژههای مشابه آن درست باشد، «بیتفاوت» نیز درست است. هردو را بسنجید با «بیانضباط» (indiscipliné)، «بیقیدوشرط» (inconditionné)، «بیتناسب» (disproportionné)، و مانند اینها که همگی گردهبرداری و درستاند.
۴) چند شاهد متعارف و پسندیده برای «بیتفاوت»:
- «دنيای هزار و يک شب، از همان آغازِ گيرودارِ مجادلاتِ معتزله، نسبتبه عشق [...] نمیتوانستهاست بیتفاوت مانده باشد.» (عبدالحسین زرینکوب، از کوچۀ رندان، ص ۱۷۷) (وی، در همین منبع، تعبیر «بیتفاوتی رندانه» را برای حافظ بهکار بردهاست.)
- «ميان كوچه زنی را میبيند كه مَشک به دوش گرفتهاست. علی عليهالسلام آدمی نيست كه بیتفاوت از كنار اين مناظر بگذرد.» (مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۲۳، ص ۱۴۳)
- «پدر [...] راضی و بیتفاوت است؛ هم برنده است هم بازنده؛ - حرف زدنِ نرگس آرام است و بیتفاوت؛ - بیتفاوت دَمِ بار ایستاده بود.» (از منابع گوناگون داستانی، از فرهنگ بزرگ سخن، ذیل سرواژۀ «بیتفاوت»)
یادآوری:
فرهنگستان، در حوزۀ روانشناسی و علوم سلامت، واژۀ «بیاحساسی» را برای apathy تصویب کرده، اما برای erotic apathy تعبیر «بیتفاوتی شهوانی» را تصویب کردهاست. این نشان میدهد که «بیتفاوت» نیز بهطور کلی در زبان پذیرفته و متداول شدهاست و کاربرد آن اشکالی ندارد. بر پایۀ جستوجوی گوگل نیز بسامد «بیتفاوت»، تا چهار برابر، بیشتر از سایر واژههای مترادف آن است.
۵) دو شاهد از کاربرد ناپسند و غیرطبیعی «بیتفاوت»:
- «فکر اینکه بعدها در حق کسی نیکوکاری بکنم یا [...] شیرۀ جانشان را بمکم، در آن دقیقه، بیشک برایم بیتفاوت بود.» (فئودور داستایِفسکی، جنایت و مکافات، ترجمۀ مهری آهی، ص ۶۱۱)
ترجمۀ پسندیده و طبیعی: ... برایم یکسان بود؛ برایم فرقی نداشت.
- «اگر من مهرههای چوبی [شطرنج] را با مهرههای عاج عوض کنم، این تغییر در نظام بازی بیتفاوت است.» (هرمز میلانیان، آزادی و بند در زبان و مقالات دیگر (گردآوردۀ احمد خندان)، ص ۴۱)
تعبیرِ پسندیده و طبیعی: ... در نظام بازی تأثیری ندارد؛ ... در نظام بازی تفاوتی ندارد.
۶) معمولاً نمیتوان دو یا چند واژۀ عیناً مترادف یافت و اهل زبان نیز هر واژهای را برای برآوردن نیازی یا بیان مقصودی بهکار میبرند. برای مثال، واژههایی که در ادامه آمدهاند کمابیش متردافاند، ولی نمیتوان همیشه و همهجا از آنها بهجای هم استفاده کرد: بیاعتنا، بیتوجه، بیتفاوت، بیمسئولیت، بیرگ، بیعار، بیخیال، بیفکر، بیاحساس، بیانگیزه، بیقید. این واژهها، افزون بر تفاوت معنایی، ممکن است تفاوت کاربردی و سبکی نیز داشته باشند.
۷) در نتیجه، از آنجا که «بیتفاوت» مانند صدها واژۀ گردهبرداریشدۀ دیگر در گفتار و نوشتارِ امروز کاملاً رایج است، پذیرفتنی و درست است و کاربرد بجای آن اشکالی ندارد.
#ویرایش_زبانی #گردهبرداری #واژهشناسی
🔹 سید محمد بصام
🔸 #کانون_نویسندگان قم
🔰 با #هنرستان از برنامه های فرهنگی هنری #استان_قم باخبر باشید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
#نویسندگی
💢 شكلهای بیگانه
🔹 ریختن كلمات فارسی در وزنها یا قالبهای بیگانه، بههیچروی پذیرفتنی نیست؛ اما وارونۀ آن، یعنی ریختن واژههای غیر فارسی در شكلها و قالبهای فارسی، درست و حتی گاهی مطلوب است.
🔸 بنابراین بر ساختههایی مانند «مكلا» به معنای «كلاهی»، و «ممهور» به معنای «مُهرشده»، و«ملكوك» به معنای «لكهدار»، «افاغنه» به معنای «افغانها» و «خوبیت» به معنای «خوب بودن» نادرست است.
🔹 كلماتی مانند فرمایشات، پیشنهادات، گزاراشات و بازرسین، از همین رو ناروا است؛ زیرا «ات» یا «ین» از ادات جمع عربی است و بر تن واژۀ فارسی، جامۀ ناموزون میپوشاند.
🔸 جمع مكسر نیز همین حكم را دارد. زبان فارسی مانند بیشتر زبانهای دنیا، فاقد جمع مكسر است. وقتی كلمهای را كه رگوریشۀ فارسی دارد، به بهانۀ جمع بستن میشكنیم، آن را از شكل فارسی درآورده و تازی كردهایم.
🔹 بر این پایه، جمع «دفتر»، همان «دفترها» است نه «دفاتر»، و جمع درست «ترك»، «تركها» است نه «اتراك»، و جمع «درویش» نیز «درویشها» است نه «دراویش» و جمع «استاد»، «استادان» است، نه «اساتید».
🔸 همچنین است تركیبهای مجعولی مانند لایتچسبك وممنوعالكار و حسبالدستور. با وجود این، مانعی ندارد كه واژههای بیگانه را شكل و شمایل فارسی دهیم و بر تن آنها جامۀ دری بپوشانیم؛ مانند «فهمیدن» كه در آن، فهمِ عربی، به هیئت مصدر فارسی درآمده است.
🔹 از همین دست است واژههای «طلبیدن»، «داوطلب»، «بلادرنگ»، «مؤلفان»، «خوشحال» و «عقلگرایی». بنابراین در همان حال كه «مؤلفین» درست است، «مؤلفان» درستتر است.
🔸 نیز گفتنی است كه افزودن علائم غیر فارسی، مانند تشدید و تنوین، بر كلمات فارسی جایز نیست؛ زیرا تحمیل قالب غیر فارسی بر واژۀ فارسی است. مثلا شكل صحیح «دوم» و «سوم» بدون تشدید واو است؛ بر خلاف «اوّل» كه عربی است و تشدید را میپذیرد.
🔹 همچنین ورود تنوین بر همۀ كلمات فارسی ممنوع است، و بهتر است از كلمات عربی تنویندار نیز كمتر استفاده شود.
🔹 رضا بابایی
🔸 #کانون_نویسندگان قم
🔰 با #هنرستان از برنامه های فرهنگی هنری #استان_قم باخبر باشید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
#نویسندگی
💢صفات نوشتۀ خوب (۱)
🔹 میتوان ویژگیها و اوصافی را برای هر نوشتۀ خوب برشمرد، که وجود آنها برای هر نوشته، امتیاز محسوب میشود. این ویژگیها عبارت است از:
1️⃣ سادگی و کوتاهی جملات
جملات طولانی، خستهکننده است و گاهی مطلب و پیام نوشته را نامفهوم میسازد. تعبیرات دشوار و جملات سنگین و اصطلاحات نامأنوس و دور از ذهن هم همان اشکال را دارد و «نقض غرض» میشود. با این حساب، روشن است که کوتاهی و سادگی جملات، بر جاذبه و لطف نوشته میافزاید. در برخی از آثار جلال آل احمد (مثلاً خسی در میقات) این ویژگی دیده میشود.
2️⃣ درستی و صحت دستور زبان، عهدهدار درستنویسی است. شناخت قواعد جملهسازی و ترکیب کلمات و به کار بردن آنها، آبروی هر نوشته است. پس نویسنده باید با قواعد دستوری هم آشنا باشد و درست بنویسد؛ مثلاً مباحثی همچون: نهاد و گزاره، حروف ربط، تناسب فعل و فاعل، ضمایر و اشارات، جملات شرطی و استفهامی و خبری، پسوندها و پیشوندها، ترکیبها و اضافات، زمان و ... . آنچه در اصلاح یک متن به اسم «ویرایش» یا تصحیح انجام میگیرد ناظر به ضعفهای عبارتی، غلطهای املایی، کاربرد علایم نگارشی، غلطهای دستوری یا رسمالخطی و کاربردی در واژههاست. در کتابهای تفصیلی به بیان انواع این غلطها پرداختهاند و در اینجا مجالی برای بسط سخن نیست.
3️⃣ مشخص بودن پیام و موضوع
هدف و مقصود نویسنده باید واضح باشد تا خواننده به نوایی برسد، سردرگمی و ابهام و پیچیدگی مفاهیم مطرح شده، ضعف نوشته است و میان خواننده و نویسنده، ارتباط متفاهم را برقرار نمیسازد. همچنان که بیان ثقیل و پیچیده، در «گفتار» هم عیب به شمار میآید.
4️⃣ محتوای زیاد و حجم کم
از صفات خوب هر نوشته، پرهیز از پرگویی و اضافهگویی است. نوشته باید پربار و غنی باشد؛ در حداقل عبارات و صفحات ممکن. حالت اسفنجی داشتن، ضعف یک نوشته است که هر چه آن را بفشاری، از حجم زیاد آن چیزی به دست نمیآید و عصارهاش اندک است.
🔹 البته نه به حدّی خلاصهگویی و رمزنویسی که اصل مطلب، هدر رود و تباه شود. به تعبیر ادبی باید از «اِطْنابِ مُمِلّ» و «ایجار مُخِلّ» پرهیز کرد. آثار شهید مطهری، در پرباری و پرمحتوایی و پرهیز از لفاظیهای بیهوده، الگوی خوبی است.
🔻 جواد محدثی « کتاب با اهل قلم»
🔺 #کانون_نویسندگان قم
🆔 @honarestan_net
#نویسندگی
💢 صفات نوشته خوب (۲)
5️⃣ فصاحت و بلاغت
🔹 درستی کلمه و کلام و ترکیب الفاظ و سهولت تلفّظ تعابیر و رعایت قواعد، «فصاحت» است. شناخت مقتضای حال، تناسب زمانی و مکانی، شرایط جامعه، روحیات خواننده و نیازهای فکری و پسند ذوقی او و ... به «بلاغت» مربوط میشود. نوشته هم باید صحیح و فصیح باشد، هم رسا و بلیغ.
6️⃣ نوآوری
🔹 نوشتهای که از ابتکار و نوآوری برخوردار باشد، امتیاز دارد. این ابداع، هم در مضمون و دیدگاه و پیام، مطرح است، هم در زاویۀ دید و نوع نگاه به موضوع و هم در شکل جملات و قالب های جدید در سبک نویسندگی. تکرار مکررات و نداشتن حرف نو و نگاه نو، نوشته را از گیرایی دور میکند. «سخن نو آر، که نو را حلاوتی دگر است.»
🔹 یا باید حرفی تازه داشت، یا نگاهی تازه، یا سبکی جدید. یافتن «قالب نو» برای «مفاهیم کهن»، آنها را از کهنگی نجات میدهد و کارآمد میسازد. اگر تنها به استواری محتوا و صحت مضمون و آسمانی بودن پیام اعتماد کنیم و به عرضۀ آن مفاهیم با روشهای جدید نیندیشیم، شاید قشر عظیمی از علاقهمندان به مبانی دینی و ارزشی را از دست بدهیم.
7️⃣ رعایت علایم نگارشی
🔹 علامتهای نگارشی، در نوشته، مانند تابلوهای راهنمایی و رانندگی در جاده است. نبودنش، خطا آفرین است و کاربرد و نصب غلط آنها هم حادثهآفرین. علایم، به درست خواندن و درست فهمیدن نوشته کمک میکند و خواندن را هم آسان تر میسازد.
🔹 کاربرد صحیح علایمی همچون نقطه، ویرگول، علامت سؤال، نقل قول، دو نقطه، گیومه، پرانتز و... از محسّنات نوشته است. در یادداشتهای کوتاه هم باید مقید بود آنها را درست به کار برد. البته افراط در علامت گذاری در نوشته، از سوی دیگر عامل خستگی و مانع سرعت در مطالعه است.
🔻 جواد محدثی « کتاب با اهل قلم»
🔺 #کانون_نویسندگان قم
🔰 با #هنرستان از برنامه های فرهنگی هنری #استان_قم باخبر باشید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
#یادبود
در سایهسار سرو سهی
به یاد استاد رضا بابایی
🔹 سه سال پیش و در هجدهم فروردین ۱۳۹۹ بود که دوست ادیب و اندیشور، استاد رضا بابایی از میان ما کوچید، سرو آزادهای که وجودش گلستان ادبیات و نواندیشی دینی را گرم و پرطراوت، نگه میداشت.
🔹 متفکر و نویسنده چیرهدستی که در مسیر روشنگری و ترویج «دیانت و عقلانیت» بسیار کوشید و همه توان خود را در راه مبارزه با جهل و فقر و خرافات و رواج انسانیت و معنویت به کار گرفت.
🔹 او دانشوری «مهربان» بود و میگفت: «اگر عمری باشد پس از این، هیچ فضیلتی را همپایه مهربانی نمیشمارم». بابایی عزیز، درخت پرثمری بود که ریشههایش با زمین و طبیعت و آب و گیاه، گره خورده بود و میگفت: «اگر عمری باشد هر درختی را دیدم در آغوش میگیرم، هر گلی را میبویم، از کوههای بیشتری بالا میروم، ساعتهای بیشتری به امواج دریا خیره میشوم».
🔹 او متفکری دلیر و باانصاف بود، که از بند نام و نان گذشته بود و درویشصفت، غم جان داشت و همواره زمزمه میکرد که: «اگر عمری باشد کمتر غم نان میخورم و بیشتر، غم جان میپرورم». وی خستگیناپذیر و پرتلاش بود و هیچ گنجی جز گنج گهربار کوشش و تلاش را باور نداشت.
🔹 وی به «نگاه» اهمیت میداد و گاهی شعر «ما هیچ، ما نگاه» سهراب را میخواندیم و پس از آن، بابایی میگفت: «به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند، هیچ چیز به اندازه نگاه، نیاز به آموزش و تربیت ندارد» و گلهمند بود که چرا یکبار به شاخه درختی که جلوی خانهمان مظلومانه قد کشیده خیره نشدهایم.
🔹 من هم از سهراب میخواندم که:
«هیجکس زاغچهای را سر یک مزرعه جدی نگرفت/ هیچ کس از دیدن یک باغچه مجذوب نشد»
🔹 باری، رضا بابایی رفت، ولی گلستان اندیشه و ادب این مرزوبوم، سالیان سال در سایهسار سروهایی که از میان کتابهایش سر کشیدهاند، همواره شاداب خواهد ماند. روانش شاد و یادش گرامی.
🖊 ابوالفضل طریقهدار
🔸 #کانون_نویسندگان قم
🔰 با #هنرستان از برنامه های فرهنگی هنری #استان_قم باخبر باشید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229