eitaa logo
حوری
184 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
زن، خانواده، محیط زیست ارتباط با ادمین: @mazinani332
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ رقص، شادی و‌ مقاومت ملی در برابر حکومت دینی مجتبی نجفی  رقص به مثابه زبان، عنصر مقاومت ملی در برابر حکومت دینی بوده. فرقی ندارد کجا. از زندان تا ورزشگاه، از خیابان تا مدرسه هر جا که فقه عبوس ترشرو، انسان ایرانی را از شاد زیستن، منع کرد، رقص در قالب فرهنگ مبارزه در قلب زندگی روزمره به میدان آمد. حتی وقتی که رقصنده ها با نیت از پیش تعیین شده نمیرقصیدند، رقص به مثابه عنصر مقاومت ظاهر شد چرا که این «کانتکست» است بعضا به کنش شهروند معنا می‌دهد. رقص هم می‌تواند یک واکنش طبیعی به فشار محیط باشد و هم می‌تواند یک کنش هدفمند در راستای به چالش کشیدن نظم ظالمانه. همچنانکه در دوران کرونا، رقص پزشکان و پرستاران برای حفظ ایستادگی و تداوم زندگی در برابر ویروس مرگ بود. در دهه شصت رقص، زبان مقاومت در برابر محدود سازی بود. حکومت دینی با هنر و شادی مشکل داشت، برای همین رقص و شادی خود روش ایستادگی شد. زبان که به الفبا محدود نیست،هر آنچه که می‌تواند پیام انسان گرفتار در شرایط سخت را به مخاطب‌های متعددش انتقال دهد در تعریف زبان می‌گنجد، برای همین رقص در شرایط تنگنا هم اعلام وجود است، هم ناقل این پیام که هنوز به رغم همه مصایب زنده ام. به عبارتی رقصیدن در جایی که حاکم، شاد زیستن را دوست ندارد و به خصوص در صدد استیلا بر بدن زن است، خود یک کنش مدنی با درجه ای بالا از ارزش ایستادگی است. اگر رقص و هنر نبود، امروز پروژه حکومت دینی در قبرستانی کردن ایران جواب می‌داد. اما اگر حکومت در « زن، زندگی،آزادی» شکست خورد، به خاطر فرآیندی بود که از همان سالهای آغازین انقلاب در بطن جامعه شکل گرفت و با مقاومت مدنی تداوم یافت و اکنون گسترده شده. از زندان تا خیابان، سوژه ایرانی در حال رقصیدن است، برای  انتقال این پیام که روح جمعی جامعه را نمی‌توانید نابود کنید و رقص و شادی در اوج بحران، هم خطابی به درون است که بایست و مقاومت کن و هم خطابی به بیرون که زنده ام و ایستادگی برای زندگی تداوم دارد. https://t.me/modjtabanajafifrance/2435 @hooree🌹
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤ عشق مادرانه این ویدیو مربوط به حدود شصت سال پیش است و خانم فیلیس لوملی را نشان میدهد که با وجود معلولیت مادرزادی و نداشتن دست ازدواج کرد و صاحب هفت فرزند شد. فیلیس نشان داد اگرچه معلولیت محدودیت میاورد، اما عشق میتواند، از دیوار بلند این محدودیت‌ها عبور کند. درباره خبر: https://sabkeideal.com/?p=33529 ‌‌@EveDaughters @hooree🌹
این دنیا یک زندگی به مردم ایران بدهکار است اینروزها حال مردم خوب نیست نه فقط خوب نیست بلکه اصلا خوب نیست با هر کی صحبت می‌کنم گویی که طرف دنبال کسی بوده که حرف های تلنبار شده در دلش را بیرون بریزد. یکی از گرانی و تورم می‌‌نالد و دیگری از بیکاری فرزندان تحصیلکرده خود و آن یکی از فرصت‌های زندگی بر باد رفته. قطعا این دنیا یک زندگی به مردم ایران از سال ۵۷ به بعد بدهکار است مردم دچار هزار و یک گرفتاری شده‌اند نمی‌دانند تورم افسار گسیخته را تحمل کنند یا مسئولین افسار پاره کرده را که با بی‌کفایتی خود هر روز بر مشکلاتشان می‌افزایند و هیچ درکی از شرایط مردم ندارند. مگر می‌شود در این کشور زندگی کرد و زندگی روزمره مردم را ندید؟؟؟ مگر می‌شود در کوی و برزن تردد نمود و چهره غمزده شهر و دیار و مردمانش را ندید؟؟ مگر می‌شود چهره‌های تکیده زنان و مردانی که برای گذران زندگی از صبح علی.الطلوع بیرون میزنند و پاسی از شب گذشته که به خانه برمی گردند رو ندید؟؟؟؟ پدران و مادران می‌دوند تا خود و فرزندانشان زنده بمانند جوانان تحصیلکرده و جویای کار همه سر‌خورده و ناامید ناامید از وضعیت خود و کشور نه امیدی به بهبودی وضعیت خود دارند و نه امیدی به تغییر شرایط حتی تغییر شرایط سوریه و سرنگونی دولت دیکتاتور بشار اسد هم یک چشم مردم را گربان و چشم دیگرشان را خوشحال نمود چشم خوشحال فریاد میزد که عاقبت دیکتاتور همین است حتی اگر به میلیاردها دلار و تجهیزات هم توسط دیگران مسلح شوی باز عاقبت سرنگونی‌ست. و‌چشم‌گریان فریاد میزد : آخر چرا ؟؟ چرا بایستی در سوریه اینهمه هزینه می‌کردیم ؟؟ چرا میبایستی هر روز به تعداد فقرای خود می‌افزودیم تا بشار بماند؟؟ چرا بایستی هر روز تحریم ها را علیه خود شدیدتر می‌کردیم تا دیکتاتوری در سوریه پابرجا باشد؟؟ چرا بایستی میلیاردها دلار روانه سوریه می‌شد  و جمعه‌ها از تریبون خود مردم را به خوردن اشکنه و بستن لنگ توصیه می نمودید؟؟ چرا؟؟؟ چرا لقمه از دهان مردم بیرون کشیدید تا بشار اسد و خانواده‌اش آزرده خاطر نشوند؟؟ و‌ چقدر وفاحت می‌خواهد که بعد از سرنگونی دیکتاتوری چون آسد بگویی او سقوط کرد چون به ما پشت نمود یعنی این جرثومه فساد و دیکتاتوری اگر به اینان پشت نمی‌کرد همچنان دلارهای نفتی به سمت کشورش سرازیر می‌شد و حالا دفاع از مظلوم را فهمیدیم. این دنیا یک زندگی به مردم ایران بدهکار است مردم ایران چهل و خورده‌ای سال است  شب و روزشان با شعار و ایدیولوژی  عده‌ای متوهم گذشته است عده‌ای که تا چند سال پیش وعده برگزاری نماز در کاخ سفید می‌دادند و امروز شاهدیم که حتی زیارت حرم حضرت رقیه هم دیگر برایشان امکان ندارد. عده‌ای که تا چند سال پیش از جبهه مقاومت می‌گفتند و برای این جبهه چه هزینه‌هایی که نشد ولی امروز شاهدیم بعد از حذف سرشاخه‌های مقاومت حتی جرات کوچکترین حرکتی ندارند عمر مردم ایران به پای ایدولوژی عده‌ای متوهم گذشت . ✍عبدالزهرا هشترودی، جانباز سبز @hooree🌹
از کشف حجاب اجباری تا وضع حجاب اجباری! هفدهم دی‌ماه سالیاد واقعه کشف حجاب در دوره پهلوی اول است. رویدادی که گویا با الهام از تجربه آتاتورک در ترکیه انجام گرفت و هیاهوی بسیاری پیرامون آن در ایران برپا شد. موافقان و مخالفان حول درستی یا نادرستی آن صف‌آرایی کردند و مجادلات زیادی بر سر آن ایجاد شد. حالا امروزه با گذشت بیش از هشتاد سال از آن رویداد دوباره با سخت گیری‌های فزاینده درباره حفظ حجاب روبرو شده‌ایم و همین امر بازخوانی آن واقعه تاریخی را ضروری‌تر می‌سازد. رضا‌شاه دولتی شبه مدرن بر پا کرد که قرار بود جامعه ایران را از سنت به سوی تجدد راهبری کند. دولتی که کوشید تا مظاهر سنت از قبیل مکتب‌خانه‌ها، حوزه‌های علمیه، نظام قضایی شرعی، تعزیه و شبیه‌خوانی را از عرصه اجتماعی حذف، و نمادهای تجدد از جمله مدارس نوین، دانشگاه، و دادگستری مبتنی بر نظام قضایی مدنی و مدرن را جایگزین سازد. هم‌چنین رضاشاه کوشید تا برای تحقق یک دولت متمرکز به تاسیس ارتش ملی و اسکان اجباری عشایر اقدام نماید. تاسیس بوروکراسی هم برای سامان‌بخشیدن به امور مدیریتی این دولت نوپای شبه مدرن صورت گرفت. اما و هزار اما اجبار مردان به پوشیدن یونیفورم و کلاه رسمی و اجبار زنان به کشف حجاب حکایت از امری ظریف‌تر و پیچیده‌تر داشت. زیگموند باومن جامعه‌شناس شهیر پست‌مدرن با ابداع مفهوم دولت‌باغبانی برای دولت‌مدرن، از عزم این دولت برای نظم بخشیدن به بی‌نظمی‌ها و وجود اراده‌ای برای رام کردن وحشی‌گری‌ها از منظر مدرنیته سخن می‌گوید. براین اساس دولت مدرن می‌کوشد تا شهروندانی بهنجار و مطیع تربیت کند که قادر باشند نقش عملگی را برای آن ایفا نمایند. بنابراین رضاشاه با درک موقعیت پیرامونی‌ایران در نظام جهانی و لزوم جبران عقب‌ماندگی ایرانیان نسبت به جهان پیشرفته کوشید تا سخت‌افزارهایی از جمله بوروکراسی و دانشگاه را وارد نماید. هم‌چنین از جنبه نرم‌افزاری سعی کرد تا انسانی تراز‌ نوین خلق نماید که به برنامه تجدد باور داشته و به اندازه کافی مطیع و رام  باشد. فاطمه صادقی در کتاب کشف حجاب به خوبی نشان می‌دهد که حتی هنر عکاسی هم در این دوران در خدمت آفرینش سوژه‌هایی جدید (آلتوسر)  کاربرد می‌یابد. به باور صادقی فیگور زنان کشف‌حجاب کرده در مقابل دوربین و سپس انتشار گسترده این تصاویر در محافل رسمی و غیر‌رسمی جامعه نشان از خلق سوژه‌هایی نوین برای پیشبرد برنامه‌های تجدد داشت. نکته مهم‌تر این‌که افراد جای گرفته در قالبی فرمال، خود نیز کوشیدند تا انتظارات دیگران از خود (دولت) را برآورده سازند و بهنجار شوند. به عبارت دیگر سوژه‌ها  تلاش داشتند تا این انتظارات را درونی ساخته و به انسانی نوین تبدیل شوند و این البته نقطه خطرناک عمل‌کرد دولت مدرن در سراسر جهان و البته در ایران دوران رضا‌‌‌شاه بود. با مرور جامعه شناسانه پروژه کشف حجاب اجباری اکنون چگونه می‌توان درباره برنامه وضع حجاب اجباری داوری کرد؟ واقعیت این‌است که ناسازگاری پروژه اخیر با تغییرات اجتماعی و تحولات جهانی به‌قدری آشکار است که نمی‌توان انتظار داشت به هدف بهنجار‌سازی در راستای خلق انسانی در تراز جمهوری اسلامی منجر شود. برنامه‌ای که اکنون صرفا به مثابه اعاده حیثیت حکومت در قبال تخطی آشکار شهروندان از خطوط قرمزش تلقی شده و می‌کوشد حتی به قیمت افزایش شکاف‌های اجتماعی و گسترش نارضایتی‌های عمومی آب رفته را به جوی بازگرداند. اراده‌ای که به‌رغم تحمیل هزینه‌های بسیار به جامعه و نظام سیاسی پیشاپیش محکوم به شکست است. ✍مهران صولتی @hooree🌹
🔺️نوجوانان در صف جراحی زیبایی؛ زور پول به اخلاق پزشکی می‌چربد 🔹تب جراحی‌های زیبایی به قدری فراگیر شده که این تصور در افراد وجود دارد که نباید به هیچ وجه از قطار پرسرعت عمل‌های زیبایی جا بمانند و حتی شده به صورت قسطی و چک و سفته عمل زیبایی انجام دهند 🔹تبلیغات فریبنده باعث شده تا سن جراحی زیبایی در کشورمان به ۱۴ سال برسد! ابراهیم رزم‌پا  عضو هیئت مدیره انجمن علمی راینولوژی ایران می‌گوید نکته مهم این است که در گذشته سن مورد تأیید برای انجام عمل جراحی ۱۸ سالگی بود؛ اما امروزه به لحاظ علمی این سن کاهش یافته و دختران از ۱۴ سالگی و پسران پس از ۱۶ سالگی شرایط عمل را دارند./مهر @hooree🌹
آیا دینداری نسل‌های مختلف با یکدیگر متفاوت است؟ ◽️« اگر از یک الهیدان بپرسید که آیا گزینش در دین ورزی روا است یا خیر؟ طبیعتا پاسخ او منفی است. چرا که شما وقتی قرار است دیندار باشید، باید به تمام مجموعه دین معتقد و ملتزم باشید. به تعبیر قرآنی نوئمن" نوئمن ببعض و نکفر ببعض" نباشیم و کل پک را یکجا دریافت کنیم. اما اگر  از یک دین شناس به عنوان کسی که از بیرون به دین نگاه می‌کند و دین را به مثابه یک پدیده بررسی می‌کند، یپرسید قطعا خواهد گفت که دینداری اشکال مختلفی دارد و ما دیندارانی داریم که برایشان مناسک برجسته‌ و دیندارانی داریم که برایشان شریعت برجسته است. همچنین همه آن‌ها گونه‌های مختلف دینداری‌ست و همه ادیان نیز به همین شکل است. ◽️ مثلا یک مسیحی در روزهای یکشنبه به کلیسا برود و ارتباط وجودی خاصی با عیسی مسیح بگیرد اما اعتقادی به خواندن همیشگی انجیل نداشته باشد و تنها ارتباط معنوی و وجودی برای او حائز اهمیت باشد. بنابراین من فکر می‌کنم در طول تاریخ و حتی در میان اندیشمندان نیز می‌بینیم که هرکدام یک بخشی از دین برایشان برجسته‌تر است. مثلا فقها، عرفا، متکلمین، مفسرین و فیلسوفان هر کدام یک بخش از دین برایشان پررنگ‌تر است. انگار که ذات بشر یک نوع گزینش‌گری دارد و حتی در روایت‌گری‌مان از زندگی و دین، گزینش‌گری داریم. اما به هرحال پاسخ الهیاتی به این پرسش این است که نمی‌شود یک بخش از دین را پیش ببریم و بخش دیگرش را نخواهیم. هر چند این مسئله محقق شده ولی تنها به ما مربوط نیست و در تمام جهان مطرح است و معنویت‌های جدید در این فضا شکل گرفته است.» ◽️بنابراین شاید بتوان گفت دینداری در دهه‌های مختلف و در طول تاریخ متفاوت و دستخوش تغییر می‌شود. چرا که اگر دینداری را امری دو سویه بدانیم که یک سمت آن امر قدسی و الوهی است و سمت دیگرش انسان زمینی‌ای است که در بافت جامعه زندگی می‌کند که دغدغه‌های او در دهه‌های مختلف، متفاوت است. در برآیند تلفیق امر الوهی و انسان زمینی که دینداری را شکل می‌دهد، بسیار طبیعی است آن سمتی که در دهه‌های مختلف تغییر می‌کند به دنبال آن شکل دینداری نیز تغییر کند. دغدغه انسان‌های امروزی با آدم‌های عصرهای گذشته متفاوت است و برای همین نیز هست که دینداری شکل‌های مختلفی به خود بگیرد. ✍️ وحید سهرابی فر 📌 ادامه اینجا @sokhanranihaa @hooree🌹
مراقبت از مراقبت! ✅ چند سال پیش یکی از استادان مشهور صداوسیما در مصاحبه‌ای پیرامون فرزندآوری گفته بود: «هم اکنون برخی خانم ها می‌گویند بچه‌دار نمی‌شویم برای اینکه هیکلمون به هم می‌خوره. ای مرده‌شور ببره هیکلت رو . مگه هیکلت رو می‌خوای ببری آخرت؟ تو این هیکل رو می خوای چه کار؟ غیر از اینه که می خوای ببری تو قبر یا اینکه می‌خوای هیکلت رو ببری تو خیابون نشون بدی. استفاده هیکلت برای شوهرته و البته شوهرت برای توئه و برای بچه آوردن.» ✅دیشب به بهانه صحبت درباره کتاب ما ایوب نبودیم بحثی شد پیرامون اینکه باید از مراقبت مراقبت کنیم. مراقبت کنیم مبادا مقدس شود، مبادا فرا-برود به عبادت، مبادا منحصر به زنان بشود، مبادا مراقبت‌کنندگان فقط در پیشگاه خداوند دیده شوند و  از رادار جامعه حذف شوند، مبادا با رنج‌شان تنها بمانند، مبادا نگاه سانتی‌مانتال به مراقبت باعث شود هرگونه پاداشی برای آن به جهان دیگر موکول شود، مبادا همه مراقبت‌ها به سرنوشت مراقبت مادرانه دچار شوند ... ✅ صحبت‌هایمان تا امروز و در مجاز با دوستان دیگر ادامه پیدا کرد. درباره اینکه علاوه بر همه ملاحظات، وقتی می‌خواهیم درباره سختی‌های مراقبت صحبت کنیم، زبان‌مان قفل می‌شود؟ چرا فکر می‌کنیم فرد تیمارگر دیگر نباید به خودش و به‌روزی خودش فکر کند؟ چرا برایمان جا افتاده که «اَجرمان زایل می‌شود» اگر از رنج و تنها ماندن بگوییم؟ چرا حتی وقتی قرار است گفتمانی پیرامون مفهوم گسترده‌ای مانند پرواداری/دگرپروایی/ مراقبت شکل بگیرد باز هم فرمان ذهنمان می‌کشد به سمت سانتی‌مانتالیسم و عرفان و نمی‌توانیم با صدای بلند از اهمیت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حتی معرفتی مراقبت و مراقبت‌کنندگان و مراقبت‌شوندگان بگوییم؟ ✅ نه فقط جامعه که ذهن خودمان سرکوب را در ما درونی کرده است. ما زبانی نداریم که از اهمیت و حق سلامت و به‌روزی مراقبت‌کننده بگوییم و باعث تحقیرهایی از جنس تحقیر استاد نشود. همین مادری را ببینید: ما برای هم از سختی‌ها و احساسات متناقض و حتی منفی بارداری، زایمان، شیردهی، فرزندپروری، رفتن فرزندان از خانه و تنهایی و احساس پوچی بعد از آن می‌گوییم، ولی زبان مناسبی برای بیان آن نداریم. دست‌مان خالی است. فکر و فرهنگ و سیاست‌گذاری و عرف و حتی خود زبان به ما کمک نمی‌کنند برای بیان اینکه چقدر سخت است وقتی، از خود بیمارستان تا جامعه، به ما این حس را می‌دهند که خودمان مهم نیستیم. که صرفاً ابزاریم. که خیلی وقت‌ها با شکم پاره‌شده  و تازه‌دوخته تنها می‌مانیم (به قول دوستم فاطمه وقتی بیشترین نیاز روحی و جسمی به مراقبت را داریم با مسئولیت مراقبت از موجودی تماماً وابسته تنها می‌مانیم)،  که در دوران اوج سلامت جسم و باردهی ذهن با ما مانند کالای مصرفی برخورد می‌شود و بعد دورانداخته می‌شویم. آن وقت که دیر شده و چیزی نمی‌یابیم که به آن بیاویزیم. اما اگر جور دیگری حرف بزنیم / بخواهیم یا به درد خیابان می‌خوریم یا خاک... ✍مریم نصر @kherad_jensi @hooree🌹
‍ پیام های مهم معدل 10 دانش آموزان مدیران آموزش و پروروش از فاجعۀ معدل 10 دانش آموزان در کل کشور سخن گفته اند... درست است که فاجعه است..! اما این فاجعه پیام های مهمی با خود دارد که به برخی از آن ها به شرح زیر اشاره می شود : 1.بی انگیزگی شدید دانش آموزان برای درس خواندن..!! تمام شواهد نشان از این  دارد که کسر قابل توجهی از دانش آموزان دیگر هیچ انگیزه ای برای درس خواندن ندارند و این بی انگیزگی البته دلایل فراوان دارد که یکی از مهم ترین دلایل را نداشتن امید و آینده ای روشن برای فردای خود می دانند... 2. برخی فکر کرده اند که دانش آموزان بی سواد شده اند و برای همین است که نمرات درسی شان پایین آمده است و در نتیجه معدل شان 10 می شود.. سخنی کاملا اشتباه و خلاف واقعیت است.. چرا که از قضا دانش آموزان به دلیل دسترسی به شبکه های مجازی و در اختیار داشتن انبوهی از اطلاعات گوناگون بسی بیش از برنامه های درسی آموزش و پرورش پیش رو تر اَند .. و همین پیشرو بودن آنان است که هیچ کدام از برنامه های درسی مدارس را قبول ندارند و در نتیجه درس های مورد نظر را نیز  نمی خوانند، یعنی لزومی نمی بینند که بخوانند. 3.بسیاری از کتاب های درسی ای که آموزش و پرورش تهیه می کند و در اختیار دانش آموران قرار می دهد فرسنگ ها با دانش و هوش آنان فاصله دارد.. و از سوی دیگر هیچ سنخیت و تطابقی با نیازهای واقعی و امروزین دانش آموزان در جامعه هم ندارند... در این صورت چگونه می توان از دانش آموزان درخواست داشت که این کتاب های عقب مانده که در نهایت کج سلیقگی تهیه و تدوین شده اند را بخوانند؟!! 4.عقب ماندگی نظام آموزشی کشور از  شتاب تغییرات و تحولات نسل جدید امری کاملاً آشکار و روشن است که نیازی به هیچ توضیحی ندارد... ضمن این که نظام آموزش و پرورش کشور همچنان با نگاه ایدئولوژیک و گذشته نگرانه برنامه های آموزشی را تدوین می کند که نه تنها هیچ کدام از نیازهای دانش آموزان را برطرف نمی کند.. بلکه  برای  زیست کنونی شان هیچ فایده ای هم  ندارد. لذا چه توجیهی دیگری باقی می ماند که دانش آموزان درس بخوانند و نمرات و معدل شان زیاد شود؟!! ✍محمدباقر تاج الدین 📚https://t.me/+F_UAApSmgJM5Njk0 @hooree🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه مقام‌ها و کاسبی‌ها را بردارید و بروید، اما وطن را برای ما بگذارید لطفی بو شناق خواننده تونسی جانا سخن از زبان ما می‌گوئی! آن‌ها که می‌خواهند از "بهشت غربت" بازگردند اجازه نمی یابند؛ آن‌ها که می‌خواهند بمانند، ممنوع‌القلم، ممنوع‌الخواندن، ممنوع‌التصویر، ممنوع‌الماندن و... می شوند. تحمل این همه محنت‌ها، محدودیت ها و...  برآمده از "حُب‌وطن" است و عشق به میهن و سرزمین ایران. در این شرایط، خواندن و شنیدن چنین شعرها و ترانه‌ها، چه شوری در دل برمی‌انگیزد و چه حالی از انسان می‌گیرد و چه،آرزوهایی را زنده می‌سازد؛ آن‌گاه که "لطفی بو شناق"‌ها برای "وطن" می ‌خوانند و از "ویرانی‌ها و خرابی‌ها، از مصیبت‌ها و بلاها، ..."یی می‌گویند که حاکمان بر ملت تحمیل می‌کنند! آن‌گاه، تنها آرزو و خواسته این می شود که ترا به  خدا بیش از این میهن، ایران‌زمین‌، را ویران نکنید. "هرچه میخواهید بر دارید و ببرید، ولی وطن را برای ما بگذارید؛ همه مقام‌ها و کاسبی‌ها را بردارید و بروید، اما وطن را برای ما بگذارید! ✍عیسی سحرخیز @hooree🌹
🖊 نام خیابان‌های اصلی شهر، بزرگ‌راهها و اتوبان‌ها را با کدام معیار  انتخاب می‌کنند؟ و اساسا بهتر است نامگذاری خیابان‌ها بر چه اساس و ایده‌هایی باشد؟  این پرسش، تنها یکی از پرسش‌هایی است که در باب تنظیم شهر پرسیده می‌شود و البته پرسش مهمی است. اهمیت نامگذاری خیابان‌های اصلی  و پرکاربرد بزرگ‌راهها را می‌توان از زوایای مختلف، مانند روان.شناسی و جامعه‌شناسی شهر بررسی کرد. اما در این جا از منظر سیاست به این موضوع مهم پرداخته می‌شود. اما قبل از آن، بیان این نکته ضرورت دارد که اگر به نقشه‌ی خیابان‌های اصلی و پر تردد و یا بزرگ‌راه‌ها و اتوبان‌های تهران نظری اجمالی بیندازیم، متوجه می‌شویم که اکثریت بالای این خیابان‌ها و بزرگ‌راه‌ها، اولا به نام روحانیان و بعد از آن به نام سرداران جنگ و نظامیان است. و اگر از استثنائاتی مانند خیابان شریعتی و یا اتوبان جلال احمد و چند نام دیگر که بگذریم، نام هایی فراوانی از آیت‌الله‌ها و روحانیان را خواهیم دید که شهر را گویی در تصرف خویش درآورده اند و تقریبا نامی از سایر نخبگان و سرآمدان، متفکران، روشنفکران، ادیبان، ریاضیدانان و نام‌داران حوزه‌های علوم تجربی مانند فیزیک‌دان‌ها، شیمی‌دان ها در میان نیست. علاوه بر این، نامی از بانوان هم به چشم نمی‌خورد. در یک کلام، با یک شمارش اجمالی در می‌یابیم، خیابان‌های تهران در تصرف نام روحانیان و نظامیان است. ✅ انبوهی از نام روحانیان و نظامیان بر شاهراه‌های اصلی شهر، سبب شده است که هر یک از شهروندان که صبح از منزل بیرون می‌آیند تا پایان روز که به خانه برمی‌گردد، با نام ده‌ها روحانی و نظامی برخورد کنند و یا حتی نام‌شان را بر زبان بیاورند. اما آیا چینین سیاستی به نفع روحانیان و نظامیان تمام شده است؟ 🔻 آثار و تبعات سیاست نام‌گذاری کنونی: ❗️۱. اولا نشان می‌دهد که در نام‌گذاری‌ها، تبعیضی آشکار مرتکب شده‌اند. شهر، محل تردد و زندگی همه‌ی شهروندان است. شهروندانی با رویکردها، ارزش‌ها و جهت‌گیری‌های متفاوت و متکثر. اما نام خیابان‌ها این تکثر و تنوع شهروندان را نمایندگی نمی‌کند. به سخن دیگر، شعروند احساس می‌کند در حوزه‌ی نام‌گذاری‌ها با "بی‌عدالتی توزیعی" مواجه است. بی‌عدالتی که چهره‌ی ظاهری شهر را از ریخت "تکثر و تنوع" انداخته است. احساس تبعیض و بی‌عدالتی، اولین نتیجه‌ی چنین روندی است. "شهر انحصارگرا"، شهری است که هویت آن، صرفا از یک منبع و مرجع تامین می‌شود. شهری که تمام بازیگران و کنش‌گران را به نفع یک و یا دو بازیگر نادیده گرفته و  شهر را در انحصار یک قشر قرار می‌دهد. اولین چیزی که آشکارا نشان می‌دهد که شهر در اختیار و انحصار چه گروهی است، نام‌هایی است که بر خیابان‌ها و میادین اصلی و پر تردد، بزرگراه‌ها، اتوبان‌ها، و سایر فضاهای عمومی شهر نقش بسته است. "شهر" با همین نام‌ها هویت می‌یابد. هویتی که شهر را در انحصار خویش درآورده است. ❗️۲.  بی عدالتی در نام‌گذاری خیابان‌ها سبب می‌شود که شهروندان متفاوت با جریان رسمی حاکم، نسبت به شهر و زیست_ مکان خود، احساس بیگانگی کنند. زیرا اولین چیزی که با آن روبرو می شوند نام خیابان های شهر است. حس بیگانگی از آن رو تشدید می‌شود که گویی تصمصم‌گیران و حاکمان در قدرت، غیر از دو قشر یاد شده، سایر اقشار و افراد و شهروندان را به رسمیت نمی‌شناسند. در ذهنیت شهروندان این نکته رشد می‌کند که شهر را این دو گروه تصاحب کرده‌اند. شهری که از آنِ همگان است و نام‌ها نیز باید از همین تکثر و تنوع پیروی نماید. اما هنگامی که "شهر" فقط یک قشر خاص را بازنمایی می‌کند، ساکنان آن شهر، از منظر روان‌شناختی، از این هویتِ برساخته‌ی حاکمان، فاصله می‌گیرند. تا جایی که خود را غریبه‌ای در شهر می‌یابند. نتیجه‌ی چنین سیاستی، این است که شهروند، حس "در خانه‌ی خود بودن" ندارد. به تعبیری دیگر، حس می‌کند خانه‌اش را تصاحب کرده‌اند. ✍علی زمانیان @sokhanranihaa @hooree🌹
‍ ‍ زنان قدرتمند صفویه خیرالنساء زنی که عثمانی را شکست داد نزهت احمدی استاد تاریخ دانشگاه اصفهان در نشستی با عنوان زنان در عصر صفوی که به مناسبت روز زن در شهر کتاب بهار اصفهان برگزار شد خبر از  نوشتن کتابی جدید درباره زنان صفوی داد. او با اشاره به اینکه زنان صفوی شبیه زنان عثمانی یا قاجار یا زنان دوره‌های پیش از خود نیستند، گفت: مدارکی پیدا کردم که نشان از اولین حضور زنان قدرتمند در این دوره دارد.او گفت این زنان در عرصه سیاسی نظامی مانند جنگ چالدران حضور داشته اند. احمدی با اشاره به دو همسر شاه اسماعیل گفت :آنها لباس رزم پوشیده و به جنگ می‌روند و این یعنی آنها مهارت‌های رزمی داشته‌اند و شمشیرزنی و سوارکاری بلد بودند. او افزود :هردو زن اسیر می‌شوند اما یکی از آنها موفق می‌شود با بخشیدن گوشواره‌ای که همراه داشته آزاد شود اما دومی اسیر عثمانی می‌شود و تا پایان عمر همانجا می ماند. این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان با اشاره به اینکه منابع تاریخی ما درباره این زنان سکوت کرده‌اند گفت :یکی از دلایلش این بوده که ناموس شاه دست بیگانه افتاده بوده و این موضوعی نبوده که بشود درباره اش حرف زد. او افزود این اسناد و مکتوبات عثمانی بوده که ما را از این ماجراها مطلع کرده است. او به پری خان خانم دختر شاه طهماسب اشاره کرد که در مقام یک زن قدرتمند  مستقیما  نقش مشاور شاه را داشته و اواخر عمر شاه طهماسب عملا قدرت را در دست داشته است و حتی حکم ملک الشعرایی محتشم کاشانی را با خط خودش صادر کرده است. احمدی با اشاره به دعوای جانشینی شاه طهماسب  گفت که پری خان خانم تصور می‌کرد با شاه شدن محمد خدابنده یکی از برادرانش که  سالها محصور و  تقریبا هم نابینا بوده همچنان می‌تواند قدرت را در پشت صحنه در دست داشته باشد. او افزود حتی این احتمال و شایعه هم وجود دارد که به نام خودش سکه ضرب کرده گرچه هنوز مستندی برایش یافت نشده است. احمدی در ادامه گفت :اما وقتی محمد خدابنده پشت دروازه‌های قزوین اتراق می‌کند تا همه از جمله پری خان خانم برای دست‌بوسی نزدش بروند، پری خان خانم بازداشت می‌شود و بعد هم فرمان قتلش صادر می‌شود. این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در این واقعه رد پای یک زن قدرتمند دیگر یعنی همانا خیرالنسا، همسر محمد خدابنده دیده می‌شود گفت: برخی منابع این ماجرا را به دعوای زنانه  خواهر شوهر و زن‌برادر فرو کاسته‌اند درحالی‌که ماجرای جنگ قدرت در جریان بوده و قضیه پیچیده تر و مهمتر از این حرف هاست. احمدی با اشاره به اینکه با شاه شدن محمد خدابنده، خیرالنسا مستقیما قدرت را به دست می‌گیرد، گفت :او زنی ساختار شکن است و شروع به عزل و نصب امرا و قزلباش‌ها می‌کند،و همین نقش آشکار خیرالنسا در عرصه قدرت به مذاق جامعه مردان آن زمان خوش نمی‌آید. او افزود :حضور این زن در قدرت مقارن با جنگ‌های ایران و عثمانی است و او هم در یکی از این جنگ‌ها شرکت می‌کند که منجر به پیروزی ایران می‌شود‌ و حتی موفق می‌شود یکی از شخصیت های مهم و نزدیک به پادشاه عثمانی یعنی عادل گرایخان را به اسارت بگیرند‌. این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان گفت اما همان حربه همیشگی که همواره در طول تاریخ برای سرکوب و کنار زدن زنان به کار برده می‌شده این‌جا هم علیه خیرالنسا استفاده می‌شود و شایعه می‌کنند که خیرالنسا با عادل گرایخان رابطه دارد و به شاه پیام می‌دهند که زن تو مانع ماست و از پایتخت دورش کن. خیرالنسا  مقاومت می‌کند و می‌گوید :من نمی‌روم و حتی اگر  من را بکشند هم بالاخره یکی از  پسرانم به قدرت می‌رسد و انتقامم را می‌گیرد و در نهایت خیرالنسا را در کاخ خفه میکنند. احمدی درباره زنان در عصر شاه عباس هم گفت، سنت وقف در این دوره باعث شده ما در جای جای شهر شاهد اماکن زیادی باشیم که به نام واقف آن که یک زن است ثبت شده است. او با اشاره به اشتغال زنان در این دوره گفت: من در اسناد وقف یک شفاخانه دیدم که نوشته بود یک جراحه و‌ دو پرستار زن استخدام کنید،  همچنین کتابی پیدا کردم که زنی کاتب نوشته بوده و در انتهای کتاب آورده بود : اگر بد خط بود ایراد نگیرید دستی برگهواره و دستی بر قلم داشته‌ام. او با اشاره به اینکه تاریخ ما مذکر است گفت که پیدا کردن ردی از هویت زنان در تاریخ بسیار سخت است و مورخ باید مانند کارآگاه با دقت کنکاش کند و حتی گاهی بین سطور را بخواند و ببیند تا چیزی را که پنهان شده پیدا کند. https://ir-women.com/20488 @hooree 🌹