eitaa logo
حوری
184 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
زن، خانواده، محیط زیست ارتباط با ادمین: @mazinani332
مشاهده در ایتا
دانلود
شما یک عذرخواهی به ما بدهکارید خانم الهه رضائی، خانم گیتی خامنه سلام حالتان چطور است؟ 🔺در یکی دو سال گذشته در اینستاگرام عکس‌هایی از شما با لبخند‌هایی به‌غایت جذاب و لباس‌هایی رنگی و نشاط‌انگیز می‌بینم. در برخی رویداد‌ها و به هنگام عکس گرفتن؛ شادی غیرقابل وصفی از خود نشان می‌دهید، بی‌تکلف و خودمانی رفتار می‌کنید، گاهی حتی در شما شیطنت‌های ریزه‌میزۀ خاص دوره نوجوانی می‌بینم. 🔺معمولاً ابتدا به وجد می‌آیم و ذوق می‌کنم، ولی اندک‌زمانی پس از ذوق‌زدگی، اندوهگین می‌شوم. حسرت می‌خورم و غمی سنگین تمام وجود مرا دربرمی گیرد. به آن سال‌های دور می‌روم. آن سال‌ها که شما مجری برنامه کودک بودید. شما خیلی خوب در ذهن من جای گرفته‌اید. شما بخشی از حافظه گریزناپذیر من شده‌اید. حتی وقتی تصمیم می‌گیرم متنی جامعه‌شناختی درباره دهه شصت بنویسم پی می‌برم که شما پیشاپیش در متن حضور دارید. چرا اندوهگین می‌شوم؟ چرا حسرت می‌خورم؟ چرا غمی سنگین تمام وجود مرا دربرمی گیرد؟ 🔺در آن سال‌های دور، وقتی که زنگ مدرسه به صدا درمی‌آمد با اشتیاق به سمت خانه می‌دویدم. مدام با خودم مسابقه می‌گذاشتم تا زودتر از روز قبل به خانه برسم. آن زمان ساعت در زندگی ما کودکان آن‌قدرها مهم نبود. من زود یا دیر رسیدن را با برنامه شما تنظیم می‌کردم. در مدرسه به تنگ آمده بودم چرا که احساس می‌کردم به سربازی رفته‌ام. مدیران ظالم و ایدئولوژی‌زده‌ای داشتیم. می‌خواستند با غرب مبارزه کنند و به هر طریقی ما را «مؤمن» بار بیاورند. متأسفانه مو‌های من صاف و بور بود. به همین خاطر حتی وقتی مو‌هایم کوتاه بودند به وزیدن باد در حیاط مدرسه واکنش نشان می‌دادند. 🔺مدیری داشتیم که همیشه او را لعنت می‌کنم. نام نمی‌برم چون در قید حیات نیست. او در حیاط مدرسه روزبهان رشت پرسه میزد و سرتاپای همه را ورانداز می کرد. همیشه آن قسمتی از مو‌هایم را که باد تکان می‌داد می‌گرفت و به دنبال خودش می‌کشید تا مرا به دفتر مدرسه ببرد؛ درست مانند کسی که گوسفندی را به دنبال خود می‌کشد. گاهی بر زمین می‌افتادم ولی ترحمی در کار نبود و او باز مرا می‌کشید تا شاید برای دیگران عبرت‌آموز شوم. هر چقدر قسم می‌خوردم که مو‌هایم را کوتاه کرده‌ام کارساز نبود و می‌گفت  پس چرا تکان می‌خورد؟ در ذهن آن بیمار ایدئولوژی‌زده، این رنگ و این شکل از مو بی‌تردید غربی بود. درون‌اش آرام نمی‌گرفت. بی‌گمان اگر قدرتی داشت سرم را به خاطر مو‌هایم قطع می‌کرد. 🔺به همین دلیل دوست داشتم از پادگان بگریزم تا شاید در مقابل تلویزیون آرام گیرم. ولی افسوس. شما هم ادامه همان ایدئولوژی بودید. شما هیچ وقت طراوت نوجوانی ما را نمی‌دیدید. صورتتان مهربان بود ولی مراقب بودید مهربان به نظر نرسید! آن اوایل وقتی تازه‌کار بودید حتی به ما نگاه هم نمی‌کردید. به ورق‌هایی نگاه می‌کردید که «اتاق فرمان» به شما داده بود و از روی آن می‌خواندید. سگرمه‌هایتان در هم رفته بود و گویی برای ما اخبار می‌خوانید. لباس‌های تیره، صورت بی‌لبخندی که انگار چند روز نخوابیده، و متنی که مانند کتاب‌های آن زمان فقط قرار بود «پرورش» دهد! 🔺گاهی از خودم می‌پرسم چرا با وجود همه این اوصاف، باز هم نسبت به برنامه شما اشتیاق داشتم؟ شاید خود تلویزیون برای ما جذاب بود. شاید تلویزیون معدود نشانه جهان جدید بود که آن زمان برایمان قابل دسترس بود چرا که ما نه تنها برنامه شما، که همه برنامه‌ها را تماشا می‌کردیم. 🔺خانم‌های گرامی. شما نیز مانند ما قربانی بودید. شما هم مانند ما خودتان را سرکوب کردید. شما هم مانند ما عمیقا در حسرت زندگی نزیسته‌اید. حالا من هم مانند شما در پنجاه و چند سالگی لباس‌های رنگی می‌پوشم. مانند شما تقلا می‌کنم شادی‌های از دست رفته را زنده کنم تا شاید کمی آرام گیرم ولی خوب می‌دانم و خوب می‌دانید جای آن فقدان را چیزی پر نخواهد کرد. 🔺از شما انتظاری دارم. در کنار شرّ و شور دیرهنگامتان در مقابل دوربین‌های عکاسی، در کنار لباس‌های رنگی قشنگ‌تان، در کنار لبخند‌های زیبایتان که افسوس و درد آنرا از ما دریغ کردید کمی هم حرف بزنید. با معلم‌های معدودی که حتی هم اکنون همچنان مدرسه را پادگان می‌بینند و دختران این سرزمین را وادار به خودکشی می‌کنند حرف بزنید. با تلویزیونی که همچنان فکر می‌کند «مربّی پرورشی» است حرف بزنید. نیش‌دار و گزنده هم حرف بزنید. گذشته‌تان را نه فقط با لباس‌ها و لبخند‌ها و شیطنت‌های مقابل دوربین، بلکه با روایت و نقد جبران کنید.  خط و خطوط ناشی از رنج در چهره را نمی‌توان به هیچ طریقی پنهان کرد. اگر هم بشود درون را چه می‌توان کرد؟ شما یک عذرخواهی به ما بدهکارید. ✍فردین علیخواه @fardinalikhah @hooree🌹
جمهوری اسلامی هم تغییر می کند یک فرض جا افتاده در باره جمهوری اسلامی آن است که: رژیمی فناتیک، دگم و تغییر ناپذیر است. فرضی نادرست، با فکت هایی سطحی و برهان هایی سطحی تر. جمهوری اسلامی هم‌ پیشتر تغییر کرده و هم تغییر خواهد کرد. حتی تا جایی که به مقوله تغییرات موردی بر می‌گردد، به گمانم تغییر پذیرترین رژیم در خاورمیانه است. چرا و چگونه؟! ۱- آزادی گروگان ها با این که تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری کارکنانش از سوی بنیانگذار و رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی به مثابه انقلاب دوم نامیده شد، ولی بالاخره حکومت ناگزیر به پذیرش عهدنامه الجزیره مبنی بر آزادی همه گروگان ها گردید.‌ آن هم با مدیریت یکی از تندروترین انقلابیون: بهزاد نبوی و در دوره شهید رجایی. چرا؟ پاسخ ساده و روشن است: هراس از تهدید پرزیدنت رونالد ریگان جمهوریخواه؛ ۲- پذیرش قطعنامه با وجود پافشاری رهبری مبنی بر استمرار جنگ و دفاع در برابر عراق و جا افتادن تقاضای پیروزی نهایی و بلکه محو رژیم بعثی صدام، بالاخره رهبری جمهوری اسلامی با پذیرش قطعنامه شورای امنیت، تن به صلح و سازش داد. چرا؟ پاسخ ساده، کوتاه و روشن است: توان ادامه جنگ‌ از جمهوری اسلامی گرفته شده بود؛ ۳- عقب نشینی از سوریه سوریه گرانیگاه محور مقاومت‌ بود، ولی با فروپاشی رژیم بعث اسد و علویون، دست جمهوری اسلامی از آن و نقش حیاتی اش در تدارک رسانی به حزب الله، بریده شد. جرا؟ پاسخ کوتاه و روشن است: درمجموع تاب آوری جمهوری اسلامی به هر دلیل، از جمله پوسیدگی رژیم اسد و ناتوانی مستشاران ایرانی در برابر ترکیه و تحریرالشام کمتر بود. البته با اندکی فراست، کنکاش و مرور، می توان‌ به دستکم‌ ۹ مورد دیگر کوتاه آمدن، سکوت و بردباری گریز ناپذیر جمهوری اسلامی در مناسبات خارجی پی برد. برجام، احیای مناسبات با عربستان، نادیده و یا کم دیده انگاری حقابه های هیرمند و هریرود توسط افغانستان، از آن جمله اند. ولی برخلاف بسیاری ارزیابی و گمان ها، جمهوری اسلامی در بخش داخلی نیز خواه و ناخواه در دهها مورد تن به تسلیم داده است. اجرایی نشدن قانون حجاب، تعطیلی گشت ارشاد، تعطیل کردن مواد قانونی مرتبط با ماهواره، فراگیری استفاده از دخانیات مثل قلیان در فضاهای عمومی و...فکت هایی اندک از تغییر رویه در عمل و اجرا به شمار می روند. از این ها فراتر ضرر دهی سنگین در فروش بنزین و حامل های انرژی ارزان قیمت است. چرا که دولت و حکومت، توانایی مدنی رویارویی و توجیه خیزش مردم‌ را نداشته و یا از دست داده اند. چکیده آن که هرگاه فشار بر جمهوری اسلامی غیرقابل تحمل و تاب آوری شود، حکومت خواه و ناخواه تن به سازگاری خواهد داد. ولی شوربختانه تن دادن به تغییرات بر اثر تهدید، فشار و اجبار، پدیده فرخنده ای نیست. زیرا فاقد ابعاد دگرگونی کلی و جامع تغییرات از بالا بوده و نشات گرفته از یک فکریه و تحول استراتزیک در راس هرم حکومت نیست. ایان‌لسر و زلمای خلیل زاد، نویسندگان‌ کتاب استراتژی آمریکا در قرن ۲۱، به رهبران حکومت ها سفارش می کنند: تغییر کنید، پیش از آن که ناگزیر به تغییر شوید. ✍یدالله کریمی پور @hooree 🌹
🎄 رنجِ زادن؛ وجه زنانه‌ کریسمس در قرآن ١. کریسمس احتمالاً موردتوجه‌ترین جشن جهان است که در اصل، عید بزرگداشت زادروز عیساست. مریم، شناخته‌شده‌ترین شخصیت زن تاریخ نیز نقشی اساسی در کریسمس دارد. دو دین بزرگ جهان - مسیحیت و اسلام - از او تجلیل کرده‌اند و در کتاب مقدس خود او را ستوده‌اند. شاید مهم‌ترین واقعه‌ زندگی مریم، زادنِ عیسی یا همان کریسمس باشد. اما چهره‌ی مریم در سنت دینی اسلام و مسیحیت یکسان نیست و همین منجر به این شده که تفسیرهای گوناگونی پیرامون اهمیت او در این واقعه شکل بگیرد. ٢. در کتاب مقدس مسیحی، مریم نخستین بار به عنوان دختری معرفی می‌شود که نامزد دارد و بدون آن‌که دلیل آن مشخص باشد، برای بار برداشتن به کلمه‌ی خدا - عیسی - انتخاب می‌شود. نامزد مریم که متوجه بارداری او شده، قصد دارد از او جدا شود اما فرشته‌ خدا او را متقاعد می‌کند که مریم گناه‌کار نبوده است. مریم فرزندش را با همراهی نامزدش به دنیا می‌آورد و از این‌جا به بعد، شخصیت اصلی روایت، عیساست و مریم در چند پرده، در قالب مادر نگران و دل‌سوز او ظاهر می‌شود. ٣. سنت مسیحی غالب، عیسی را در جایگاه خدا و مریم را در جایگاه مادر خدا می‌نشاند؛ همان نقشی که الهگان مادر دیگر در سنت یونانی و رومی ایفا کرده بودند. مفسران زنانه‌نگر، از نقش کلیشه‌ای و انفعال مریم در روایت کتاب مقدس مسیحی انتقاد می‌کنند. در روایت مسیحی، تنها اهمیت مریم، باردارشدن به انتخاب خدا، زادن عیسی و مادری برای اوست، بدون آن‌که مشخص شود چه امتیاز فردی و شخصی‌ای نسبت به زنان دیگر برای این امر داشته است. ۴. روایت قرآنی از مریم در عین هم‌سویی با روایت انجیلی، یک‌سره چهره‌ی متفاوتی از او به نمایش می‌گذارد. مریم، شخصیت نقش اول زن قرآن و شخصیت نقش اول روایت خود و حتی عیساست. داستان این خانواده، با ولادت مریم آغاز می‌شود و قرآن تمرکز خود را بر اهمیت محوری مریم قرار داده و نشان می‌دهد چگونه شایستگی‌های فردی این دختر باعث شده تا خدا او را برای معجزه‌ خویش برگزیند. ۵. مریم در قرآن، نامزد یا شوهر ندارد و تنها پسرش هم با نام او شناخته می‌شود. قرآن صراحتاً از معجزه بودنِ  «مریم و پسرش» - و نه عیسی و مادرش - یاد می‌کند و معجزه‌ زادنِ عیسی را نیز با محوریت مریم روایت می‌کند. قرآن در تقابل با الهه‌پنداری مریم در سنت مسیحی، چهره‌ی بشری او به عنوان زنی عادی اما روحانی را به نمایش می‌کشد. زنی که از کودکی دل به عبادت سپرده است و به دلیل شایستگی‌های معنوی، برای حمل کلمه و روح خدا برگزیده می‌شود. روایت مریم با زادنِ عیسی تمام نمی‌شود و او هم‌چنان اهمیت خود را به عنوان یکی از شخصیت‌های قرآنی حفظ می‌کند. ۶. تفاوت چهره‌ مریم در سنت مسیحی و اسلامی را می‌توان از خلال روایت کریسمس بیش‌تر روشن ساخت. در انجیل، زمانی که نامزد مریم او را می‌پذیرد، عیسی به عنوان فرزند او شناخته می‌شود. مریم فرزندش را در حالتی معمولی به دنیا می‌آورد و سکوت متن درباره‌ی خود زایمان به عنوان یک تجربه‌ زنانه، همان است که از یک متن مردانه انتظار داریم. از این رو برخی متون پساانجیلی زایمان مریم را بدون درد توصیف می‌کنند تا وجه الوهی او را برجسته سازند. ٧. در قرآن، روایت زایمان مریم، نمایشی از رنج بشری عمیقی است که یک زنِ روحانیِ در معرضِ اتهام ناپاکی آن را تجربه می‌کند. مریم در روایت قرآنی، تنهاست و این درد زایمان است که او را به سوی بیابانی دورافتاده می‌کشاند. مریم در اوج تنهایی و رنج، مانند هر انسان رنج‌دیده‌ دیگر، آرزو می‌کند کاش پیش از این مُرده بود! تاکید قرآن بر تجربه‌ی زنانه‌ی درد زایمان، به‌نحوی تاکید بر جنبه‌ی بشری مریم است  و احساس نزدیکی مخاطب با او را در پی دارد. در ادامه‌ روایت نیز قرآن شخصیت محبوبش را رها نمی‌کند و چالش پیش روی مریم برای مواجهه با دیگران پس از زادنِ عیسی را نمایش می‌دهد. ٨. مریمِ قرآنی از دید زنانه، شخصیت جذاب و الهام‌بخشی است که در عین ارتباط وحیانی با الوهیت، رنج جسمی بشری یعنی درد زایمان را در پیچیده‌ترین حالت تجربه می‌کند و با اتهام ناپاکی، در دشوارترین موقعیت اخلاقی و روانی قرار می‌گیرد و با آرزوی مرگ، ملموس‌ترین شکوه‌های انسانی را به نمایش می‌گذارد. اما استقامت می‌ورزد، بر مسیر خود ثابت‌قدم می‌ماند و از تمام ناملایمات سرافراز برون می‌آید. ٩. به همین دلیل قرآن هنگام معرفی یک الگوی جامع برای مومنان - چه زن و چه مرد - مریم را معرفی می‌کند. چون مریم صرفاً یک دختر منفعل و مادر کلیشه‌ای نیست. مادری تنها جنبه‌ای خاص - و البته عظیم - از زندگی اوست. در قرآن، مریم تنها به دلیل زادنِ عیسی، تجلیل نشده؛ او مریم بوده که شایسته‌ این تجلیل شده است. پ.ن: رادیو دورنما در شماره‌ای، مقاله‌  «کریسمس در قرآن» از استیون شومیکر را روایت کرده‌است. ✍🏻 روح‌ الله طالبی‌ توتی پژوهش‌گر مطالعات جنسیت و زنان @tadaeeat @hooree🌹
🌺مبارک باش؛ سال نو دیگران بر شما هم مبارک تقویم های جهان را ورق بزن، در هر صفحه ای اگر سالی نو می شود تو نیز تازه شو. در هر صفحه ای اگر جشنی بر پاست تو هم جشنی به پا کن. در هر جایی اگر عید است تو هم عیدی بگیر. در هر نقطه ای اگر کسی شادمان است تو هم شادمان باش. زمستان یا بهار، همه فصل ها، فصل شروعی دوباره است. با هر روزی باید آغاز شد زیرا آغازیدن همان شادمانی است. با هر شروع خجسته ای ما نیز مبارک می شویم. 🌺سال نو دیگران بر شما هم مبارک. ✍عرفان نظرآهاری @hooree🌹
درد ایرانیان چیست؟ ایرانیان چرا می روند و برنمی گردند؟ از هر سه ایرانی ۱ نفر می خواهد سرزمین مادری اش را بگذارد و برود. این را من نمی گویم. بلکه نتایج یک نظرسنجی نشان می دهد و متاسفانه نسبت به ۵ سال قبل بیش از ۳٪ رشد نشان می دهد. خب ممکن است بگوییم که مهاجرت امری عادی است. ۷۵۰ میلیون نفر در جهان میل به مهاجرت دارند. بگذارید ایران را با کشورهای دیگر جهان مقایسه کنیم. میانگین تمایل به مهاجرت در جهان برابر با ۱۵٪ است. در آمریکای لاتین ۲۷٪، غرب آسیا ۲۴٪، اقیانوسیه ۹٪ و جنوب شرقی آسیا ۷٪ است. در نتیجه می‌توان گفت تمایل به مهاجرت ایرانیان (با ۳۳٪)  تقریبا بیش از دو برابر میانگین جهانی است( منبع). آیا فقط همین یک نظرسنجی است؟ نه رصد خانه مهاجرت اعداد وحشتناک‌تری را منتشر کرده: ۶۶٪ دانشجویان و دانش آموختگان میل زیاد یا بسیار زیادی به مهاجرت دارند. در مورد پزشکان که اوضاع به مراتب خطرناک تر است: ۷۱٪. خب ممکن است بگوییم میل به مهاجرت که مهم نیست. خیلی دوست دارند اما نمی روند. در کنار شاخص میل به مهاجرت، شاخص دیگری وجود دارد به نام تصمیم به مهاجرت یعنی کسانی که دست به اقدام عملی زده اند یا می زنند. فقط ۱۵٪ دانشجویان گفته اند که تصمیم بر ماندن قطعی دارند. ۵۷٪ بقیه گفته اند یا مهاجرت می کنند یا مهاجرت می کنند اما بعدا. بقیه (۲۸٪) هم مردد هستند بین ماندن و رفتن. ۵۰٪ جامعه استارت آپی برای مهاجرت اقدام کرده اند و فقط ۱۶٪ تصمیم گرفته اند در ایران بمانند. خب ممکن است بگوییم بروند ان‌شاءالله برمی گردند. می دانید شاخص سوم یعنی شاخص میل به بازگشت چه چیزی را نشان می دهد؟ فقط سه درصد پرستاران گفته اند که قطعا به ایران باز خواهند گشت و فقط ۱۲٪ استارت آپی ها گفته اند که قصد قطعی دارند بعد از مهاجرت به ایران بازگردند. همین می شود که رئیس سازمان نظام پزشکی گفته امسال هیچ کس متقاضی رشته جراحی قلب در کشور نشده و با این شرایط مجبوریم با عقب‌گرد ۴۰ ساله واردات پزشک از هند، پاکستان و فیلیپین داشته باشیم. تحلیل و تجویز راهبردی: هیچ آدم عاقلی وطن اش، ریشه اش، خانواده اش را می گذارد و برود؟ نه! درد ایرانیان چیست؟ بگذارید دوباره برگردیم به پژوهش ها. از افراد خواسته شده بگویند که چرا می روید؟ آیا به خاطر شرایط بیرونی (وضعیت کشور) است یا مسایل شخصی و خانوادگی. ۸۷٪ از کادر درمان و ۸۰٪ دانشجویان علت اصلی تمایل خود به مهاجرت را شرایط کشور دانسته‌اند. مسایل فردی و خانوادگی نقش بسیار کمی بر میل به مهاجرت دارند. بر اساس نظرسنجی، اصلی‌ترین علل افزایش میل به مهاجرت در چهار گروه مختلف یعنی جامعه دانشگاهی (اساتید و محققان)، کادر درمان (پزشکان و پرستاران)، دانشجویان و دانش آموختگان و فعالان استارت آپی این موارد است: ● بی ثباتی ● ابهام ● ناامیدی ● نارضایتی از شیوه حکم‌رانی و مملکت‌داری ایرانیان خسته شده اند از حکمرانی که منجر به بی ثباتی و آینده مبهم شده است. بنابراین تصمیم گرفته اند که بروند گوشه ای از جهان را پیدا کنند که ثبات و آرامش و آینده روشن تری به آنان نوید دهد. حالا کاری نداریم که واقعا آن سوی مرزها چقدر این هدف محقق می شود یا نه؟ عادت ندارم تلخ بنویسم. دوست هم ندارم با سیاه نمایی و نقد کردن، لایک بخرم! این آمارهای نگران کننده را نگفتم که ناامید شویم، گفتم که بدانیم همه ما تکلیف بزرگی داریم و علاوه بر تلاش برای بهبود زندگی شخصی در حوزه جمعی و عمومی نیز باید باید باید تلاش کنیم. از دست ما کاری برنمی آید؟ باید برویم سراغ کارهای شدنی‌تر. از بزرگ شروع نکنیم. دو مثال می زنم: بهبود شیوه حکمرانی و حل مسایل در سطح استان یا شهرستان (مانند کمک نخبگان و ذینفوذان محلی به استانداری برای بهبود حل و فصل مسایل استانی) و یا ایجاد جزیره های ثبات در یک دریای طوفانی (مانند ایجاد کسب وکارهایی پابرجا در شرایط عدم قطعیت محیطی که به کارکنان آن اجازه می دهد که به آینده فکر کنند و رشد کنند، تحقیق کنند و آینده بهتری بسازند). همین دو کار کمک می کند که چراغ امید در ایران روشن بماند. البته در این میان نقش اصلی به عهده زمام داران، تریبون داران، مجلسیان و کارگزاران است. یادشان باشد هر حرفی که می زنند، هر اقدامی که انجام می دهند هر طرحی که تصویب می کنند، هر محدودیت جدیدی که ایجاد می کنند باعث می شود که چند نخبه، چند پزشک و پرستار و چند جوان خوشفکر استارت آپی از کشور بروند. خیانت همیشه فروش اطلاعات محرمانه به کشور بیگانه نیست. خیانت به کشور گاهی اوقات در قالب یک بیانیه نادرست، یک قانون ناروا و یک تصمیم ناکارآمد است. فراموش نکنیم جاده‌ جهنم با نیت‌های خیر سنگ‌فرش شده است. حواسمان باشد با نیت های خوب کشور را به روزگار بد نکشانیم. ✍مجتبی لشکربلوکی @hooree🌹
من هر زنی نیستم! در نقد فراموش شدن زن معمولی چند وقت پیش تلویزیون از مادری تقدیر می‌کرد که با وجود چهار بچه، دو مدرک دکتری گرفته‌بود. چند وقت قبل‌ترش هم در چند برنامه یک برند اختصاصی ساخته بودند از مادری با ۹بچه. من و شما ممکن است در ظاهر به این مادرهای برتر(!) وقعی ننهیم و یا حتی با پوزخندی شبکه را عوض کنیم، اما رسانه کار خودش را می‌کند. همین الان اگر یک میکروفن دستتان بگیرید و اتفاقی از چند نفر در خیابان بپرسید که به نظرشان بهترین مادر چه ویژگی‌هایی دارد جوابشان چیست؟ احتمالا چند نفرشان می‌گویند باید مجموعه‌ای از گذشت‌ها باشد، عده‌ای عقیده دارند مادر برتر هم در خانه کامل‌است و هم کار بیرون از خانه دارد. تحصیلات بالا، دستپخت عالی و مهربانی بی‌حصر هم که جزو ابتدایی‌ترین خصلت‌هاست. همه این‌ها نشان می‌دهد مادر نمونه در ذهن ما باید مشمول "خاص بودگی" شود تا به چشم بیاید. گویی یک رقابت بی‌پایان بین نقش مادری برپاست و برنده آن است که به خاطر استثنایی بودن توجه رسانه را به خود جلب کرده. انگار در یک "عصرجدید" بزرگ گیر افتاده‌ایم که نهایتا در معنای حدی و مبتذل مادری آن‌که بیشتر بچه به دنیا آورده و یا آن‌که توانسته با یک دست بچه شیر بدهد و با دست دیگر تست بزند برنده مسابقه شده. بگذریم از این‌که عاملیت رسانه در برجسته‌کردن ویژگی‌های خاص‌بودگی، چطور نقش مادری را به حاشیه می‌کشاند و چه معانی غیرواقعی و نامتوازنی را به جای نقش اصیل زن به خورد مخاطب می‌دهد. اما بیاییم فکر کنیم چرا تصویر ما از نقش مادری دچار اختلال شده؟ کجای کار رسانه اشتباه بوده و باید چه کنیم؟ مهم‌ترین اقدامی که باید در ترمیم تصویر مادری برداشت، تبیین "معمولی بودن" است. این راهبرد برای ما امروز یک راهبرد اجتنابی و سلبی است. ما در انتهای راه رقابتی شدن همه چیز، از جمله مادری، تن به دیده شدن استثناها دادیم و این به معنی نادیده‌گرفتن آن‌هایی است که به طور اصیل نقش مادری را انجام می‌دهند. نقشی که به اندازه یک غذا پختن، تمیز کردن خانه، پرستاری کردن و همدرد بودن معمولی و عمیق است. این معمولی بودن به غایت در فیلم "دره من چه سرسبز بود" قابل مشاهده است. مادر این فیلم به حد ضرورت مادری می‌کند و اصلا علاقه ندارد که با خاص‌بودگی برجسته شود. یک مادر معمولی که خوب غذا می‌پزد، خوب خانواده را رهبری می‌کند، خوب از شوهرش دفاع می‌کند و در زمان شکست و غم هم خوب در خود می‌شکند. گویی مادر خانواده مورگان از سال ۱۹۴۱ آمده تا بگوید مادر قرار نیست ممتاز باشد، همین‌که در چارچوب خانه‌اش قد بکشد، عروس بگیرد، پسر کوچکش را تیمار کند و دخترش را برای خانه بخت آماده کند مادر است. مادر در این فیلم با این‌که از حدود معمول و هنجارمند خانواده آمریکایی خارج نمی‌شود، اما ویژگی‌هایی دارد که به خوبی او را به کاراکتر تبدیل می‌کند. یک جایی از فیلم از پسرش هیو می‌خواهد تا او را به مجمع کارگران شهر ببرد تا از شوهرش دفاع کند، هیو می‌گوید آن‌جا جای زن نیست. مادر با لحنی پرصلابت می‌گوید: بله، ولی من هر زنی نیستم!/زن امروزی ✍مریم شاوندی @EveDaughters @hooree 🌹
‍ امامان جمعه و سر ناسازگاری با شبکه های اجتماعی محور سخنان امامان جمعه در اکثر نقاط کشور مساله شبکه های اجتماعی و یا به قول آن ها فضای مجازی بود. از به کار بردن عنوان "فضای مجازی" پرهیز دارم چرا که بر این باورم که شبکه های اجتماعی امروزه بخشی از واقعیت های زندگی روزمره مردم و همه اقشار و اصناف و دیدگاه ها و سلایق متکثر و متنوع شده است. اینکه چرا امامان جمعه محترم از شیخ کاظم صدیقی تا احمد علم الهدی از شبکه های اجتماعی هیولایی ساخته اند و خواهان کنترل و بگیروببند این فضای به قول خودشان مجازی هستند؛ بر همگان مکشوف است و جای پرسش ندارد. بزرگترین حسن همین شبکه های اجتماعی شکستن سد سانسور و در اختیار قرار دادن دریایی از اخبار و تحلیل های گوناگون است که در کمترین زمان ممکن در اختیار مخاطبان خود قرار می دهند. مزیت دیگر شبکه های اجتماعی تاباندن نور بر تاریکخانه ها است. در این فضای شبکه های اجتماعی کوچکترین اتفاق و مساله ای پنهان نمی ماند هر چند ممکن است اخبار و مطالب ناصوابی هم در معرض انتشار قرار بگیرد. آنچه که مهم است بهره بردن مردم از گردش آزاد اطلاعات و استفاده درست از این شبکه های اجتماعی است که وجود  برخی آسیب ها هم در جای خود طبیعی است. نکته قابل تامل این است که امامان محترم جمعه سر ناسازگاری شان با کدام وجه و کارکرد شیکه های اجتماعی است؟ گردش آزاد اطلاعات یا شفاف سازی؟ یا هردو؟ یا اینکه اصلا نمی خواهند سر به تن همین به قول خودشان فضای مجازی باشد! ✍اجلال قوامی @hooree🌹
🔺۵ میلیون ایرانی مهاجرت کرده‌اند/ با طوفان مهاجرت از کشور مواجهیم 🔹«رسول صادقی» عضو هیات علمی دانشگاه تهران در همایش «مهاجرت نخبگان علمی در ایران امروز، چالش‌ها و راهکارها» عنوان داشت: آمار دقیقی از ایرانیان مهاجرت‌کرده نداریم اما حدود پنج میلیون نفر برآورد می‌شوند. عدم بهره‌برداری مناسب از سرمایه‌های انسانی، ناامیدی و نبود چشم‌انداز بهبود، بحران‌های اقتصادی، نفوذ اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، افزایش قارچ‌گونه موسسات مهاجرتی و ... از جمله عوامل این روند است. 🔹به گفته «علینقی مشایخی» استاد دانشگاه صنعتی شریف، بسیاری از حتی در مدارس مذهبی اکنون به دنبال انتخاب رشته‌ای هستند که در خارج از کشور خواهان داشته باشد و به فکر مهاجرتند. 🔹«ماندانا تیشه یار» استادیار دانشگاه علامه طباطبایی هم اظهار داشت: نخبگان افغانستانی نیز بعد از مدتی به علل مختلف از ایران به سمت کشورهای غربی مهاجرت می‌کنند، در حالی که دوست داشتند در ایران بمانند زیرا به سرزمین اصلی آنها نزدیکتر بود. مهاجرت این گروه از افغان‌ها در بلندمدت به ضرر ایران تمام می شود./ ایرنا @khabarfouri @hooree 🌹
اگر قرار بر آشفته کردن امور برای ظهور منجی هست، آنوقت بودن شما مسئولان از برای چیست! بعد از گذشت چند دهه از انقلاب، به روال عادی، با ته کشیدن هیجان و صبر انقلابی، مردم به درستی از مسئولان مطالبه بهبود اوضاع و آن پیشرفت‌های وعده‌های داده شده را خواستار شدند. جماعت تندرو، مدتی پاسخ را به بودن در شرایط حساس کنونی توجیه کردند! گذشت و مدتی بعد ناکارآمدی و بی‌عرضگی دولتمردان منتسب به اصلاح‌طلبان عامل عقب‌ماندگی اعلام شد و وعده آمدن خود و بهبود اوضاع را نوید دادند! گذشت و دولت آقای رییسی و حاکمیت یکدست بر سر کار شد و تمام این شعار و وعده‌ها پیاده شد، ولی اوضاع بدتر شد و اینبار تحریم‌ها عامل مشکلات معرفی و مقاومت در برابر آن را چاره کار دانستند! حال که از جبهه مقاومت تا مقاومت داخلی، به بن‌بست و این وضعیت ناگوار رسیده، همان گروه، با سواستفاده از علایق مذهبی، دنبال توجیه جدیدی برای این ناکارآمدی شده و با روایت سازی و تحریف، در حال جانمایی در سطح جامعه و افکار عمومی هستند؛ که چاره کار در ظهور منجی است که نشانه‌های آن در خارج، از دست رفتن سوریه و یمن و ... و در داخل آشفتگی و درگیر شدن در انواع بحران‌هاست که هر‌ چه شدت آن‌‌ها بیشتر، ظهور منجی نزدیک‌تر و حل مشکلات سریعتر انجام خواهد شد! با برجسته شدن این ادعا، چند سوال و نکته اما بی‌پاسخ می‌ماند: ۱. اگر درگیر شدن در اوج بحران‌ها و فروپاشیدگی داخلی، شرط ظهور منجی و خلاص شدن از مشکلات است، خوب این انتصابات و انتخابات برای انتخاب افراد کارآمد از برای چیست، وقتی قرار است فقط ناکارآمدی به کار آید؟ ۲. آیا این خود القای این انگاره نیست که مسئولان فعلی از قصد از میان ناکارآمدترین افراد انتخاب می‌شوند تا وضعیت کشور را به بدترین وضعیت و غیرقابل تحمل ترین حالت برسانند؟ ۳. اگر قرار است در پی این وضعیت، با ظهور منجی، به زودی جبهه کفر و اسراییل را نابود کنیم، این اصرار به انجام عملیات وعده صادق سه از برای چیست؟ ۴. اگر نارضایتی گسترده مردمی و نمود اوج فساد و بی اخلاقی در سطح جامعه، لازمه ظهور است، چرا در بحث حجاب و رفع فیلتر شبکه‌های اجتماعی خارجی که به اذعان شما دو بازو و بسترساز فساد اخلاقی در سطح جامعه هستند، اینهمه اصرار به جلوگیری از فساد آن‌ها با برخورد و فیلترینگ دارید؟ ✍حمید رمضانخانی @hooree🌹
✅ نقد و بررسی ابعاد مختلف قانون حجاب و عفاف 🔴 چيزی كه انسان مي‌تواند ادعا كند اين است كه بر مبنای فقه سنتی و فقه رايج در حوزه‌های علمی هم به اين قانون انتقادهای جدي وارد است. 🔴 اين قانون مبتني بر يك پيش‌فرض است و آن پيش‌فرض اين است كه نظر قانونگذاران بر اين باور مستقر شد كه ما مي‌توانيم با استفاده از ابزار كيفري و ايجاد محدوديت به صورت حداكثري براي افراد و ايجاد تهديد شغلي و رواني، ايجاد تهديد مالي و تهديد براي تحصيل، اشتغال، ‌آزادي و اموال افراد، افراد را به اين سمت سوق بدهيم كه حجاب را رعايت كنند. 🔴 نمي‌توانيم بگوييم براساس قانون اساسي، اين قانون، قانون نيست. اما من اصطلاح شبه‌قانون را در مورد اين قانون به كار مي‌برم يعني قانوني كه براساس ظواهر همه قواعد شكلي را در تقنين رعايت كرده اما از لحاظ محتوا هم مبتني بر پيش‌فرض‌هاي اشتباه است و هم محتوايش داراي مطالب غيرقابل قبول از لحاظ حقوقي، شرعي و عقلايي است و از جنبه سوم، آثار و تبعاتي دارد كه قطعا براي جامعه مفسده‌انگيز است و تبعات دارد. 🔴آيا استفاده از اين ابزارهاي مختلف عليه بخش قابل‌توجهي از جامعه، چه آثاري را بر دين‌گريزي و عدم اعتقاد و فاصله‌گيري خانم‌ها و آقايان و دختران جوان و زنان از اصل دين دارد. يعني دين‌گريزي الان يك دغدغه جدي است كه اگر اين‌گونه برخورد كرديم چه آثاري دارد. كمااينكه دلسوزان شريعت و نظام و مردم، ‌زماني كه گشت ارشاد آن اقدامات را انجام مي‌داد از جنبه دين‌گريزي مردم به نقد موضوع مي‌پرداختند كه اقدام شما باعث دين‌گريزي است. اين يك دغدغه در ميان علما و انديشمندان ديني است 🔴آيا این قانون به رشد التزام به حجاب و محجبه بودن زنان و دختران كمك مي‌كند يا اينكه با توليد نوعي لجاجت اجتماعي، بر تعداد غيرمحجبه‌ها در جامعه اضافه مي‌كند. پس دغدغه دو چيز است؛ دين‌گريزي و حجاب‌گريزي. وقتي شما در قانون براي خانم‌هاي محجبه نوعي رانت شغلي و قضايي ايجاد كرديد، گفتيد مردم در خيابان اگر به خانم‌هاي غيرمحجبه توهين شود اين‌قدر مجازات دارد، اگر آن خانم محجبه باشد مجازاتش بيشتر است. در اين صورت نگاه مردم به موضوع حجاب به جاي اينكه يك نگاه ديني باشد، نگاه‌شان به حجاب يك موضوع سياسي مي‌شود. آن‌وقت بخشي از جامعه خانم محجبه را كه مي‌بينند نمي‌گويند به حجاب اعتقاد دارند، مي‌گويند براي بهره بردن از بعضي منافع و رانت‌ها محجبه شده. اين قضيه باعث مي‌شود حتي يك التزام عقيدتي توسط خانم محجبه هم مورد اتهام قرار بگيرد. فلهذا دين‌گريزي و حجاب‌گريزي از دغدغه‌هاي برخي بزرگان در حوزه علميه و برخي دين‌شناسان است و به همين خاطر برخي بزرگان علنا و برخي بزرگان به صورت خصوصي تذكر داده‌اند 🔴 چرا مسير نوعي حرمت‌شكني نسبت به خودمان و اهانت به خودم را باز كنيم؟ وقتي مي‌دانم كه اينجا همدلي وجود ندارد، تقابل اجتماعي و سياسي وجود دارد، عرصه بين‌المللي و تخصص من نيست اما وقتي در اين عرصه وجود دارد چه ضرورتي دارد چنين تقابلي را شكل بدهيم آن هم در اينكه جامعه تازه به يك آرامشي عادت مي‌كند. بخش‌هاي مختلف جامعه مثل هنرمندان و كارمندان را درگير كنيم. بخش عظيمي از اين قانون مبتني بر زيرآب‌زني است يعني اينكه هركس براي ديگري گزارش بدهد. رييس سازمان بايد دنبال كارمندان بيفتد. در اين مملكت كار ندارد؟ اين چه كاري است؟ همه به جان هم بيفتند و عليه هم گزارش بدهند .... ✍دکتر محسن برهانی 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/9312-2/ @hooree🌹
♦️ ایلنا: ۶۰ درصد طلاق های استان فارس مربوط به کودک همسری است 🔹 کودک همسری زاییده فقر، فضای مجازی، تعصبات قومی و چشم و هم چشمی جوامع محلی مناطق کمتر توسعه یافته فارس است که باعث شده تا رویاهای دختران کم سن و سال این استان، در دالان های تاریک سُنت ها گم شود و ۶۰ درصد از طلاق های این استان را به دختران زیر ۱۸ سال اختصاص دهد. جزئیات در👇👇 https://www.entekhab.ir/003XBH @Entekhab_ir @hooree🌹
🔺 امام جمعه قم: آرزوی بی حجابی در ایران را به گور خواهند برد محمد سعیدی: 🔹۱۷ دی ماه روز اجرای توطئه استعماری کشف حجاب به وسیله رضاخان است. رضاخان در ستیز با فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی قانون کشف حجاب را وضع کرد، در کشور ما ایران حجاب و پوشش اسلامی پیش از آن که حکم الهی باشد در حد سنتی مربوط به فرهنگ ایران بوده و رضاخان با این کار عملا با دین و احکام الهی به مخالفت پرداخت. 🔹 امروز شاهد هستید دشمنان و اسلام ستیزان با شدت بیشتری در رسانه‌های خود این جهت را تعقیب می‌کنند. آن‌ها نمی‌خواهند جوانان با حفظ حجاب و عفاف به قله پیشرفت صعود کنند، اما دشمنان بدانند با همت مردم و غیرت مسئولان این آرزو را به گور خواهند برد. @khabarfouri آرزوی مرگ امام جمعه قم برای مروجان بی حجابی و لعن و نفرین رئیس ستاد امر به معروف قم برای رفع فیلتر کنندگان، با چه مبنایی از دین ادعایی اینان سازگار است نمی دانم، اما این نکته اثبات شده است که چنین افرادی در لباس مروج یک دین، بیش از آنکه به دینداری مردم بیفزایند در خروج مردم از دین موفق بوده اند. همچنانکه سالهاست با این روش و بیان تبلیغی، گروه گروه مردم را از دین خارج کرده اند! @hooree🌹