eitaa logo
[ هُرنو ]
938 دنبال‌کننده
836 عکس
54 ویدیو
117 فایل
|هُرنو، به معنای روزنِ نورگیرِ سقف| 📖خواندنی‌ها، شنیدنی‌ها، و خرده‌ریزهایم. مُصطفا جواهری همه‌کارهٔ هیچ‌کاره! کاری بکن که هیچ‌وقت شرمندهٔ دلت نباشی؛ تامام! @mim_javaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
شصت و یکمین کتاب ۱۴۰۱ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
ملک آسیاب-ایران جمعه.jpg
3.28M
یادداشتم برای کتاب نوشتهٔ برای ضمیمهٔ جمعهٔ روزنامه ایران؛ مورخ ۳۰ دی‌ ۱۴۰۱ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
[ هُرنو ]
یادداشتم برای کتاب #ملک_آسیاب نوشتهٔ #غزاله_علیزاده برای ضمیمهٔ جمعهٔ روزنامه ایران؛ مورخ ۳۰ د
یادداشتم برای کتاب نوشتهٔ برای ضمیمهٔ جمعهٔ روزنامه ایران؛ مورخ ۳۰ دی‌ ۱۴۰۱ داستانِ پر از توصیف، برای هیچ! «ملک آسیاب»، آخرین کتابی است که بیست‌سال بعد از خودکشی غزاله علیزاده از او چاپ شده است؛ در نشر رشدیه، که همهٔ حقوقش متعلق به سلمی الهی دختر علیزاده است. دختری که پس اتمام رابطه‌اش با آوینی و نتیجهٔ ازدواجش با بیژن الهیِ شاعر است. علیزاده در ملک آسیاب، راوی دو داستان هم‌زمان و موازی است. یکی ملک آسیاب که در رفت‌وبرگشت بین صاحبان و دولت است و دیگری ماجرای عاطفی بین سارا و فرزین. سارا، دختر خانم نجمیِ بیوه است و با دایی هدی و فرزین، چهار مالک اصلی ملک آسیاب هستند. در این میان، مباشران و کارچاق‌کنانی هستند که به دنبال بافتن کلاهی از نمد ملک آسیاب برای خودشان هستند. فرزین که از همسر اول خود و دو فرزندش جدا شده، در پی اثبات عشق دوران نوجوانی خود با سارا است. سارایی که دختر یک خانوادهٔ متمول و دست‌نیافتنی بوده و رسیدن به او برای فرزین یک آرزوی نشدنی. اما حالا که روزگار گذشته و هر دو، تجربه‌های عاطفی شکست‌خورده‌ای را پشت سر گذاشته‌اند، زمان مناسبی برای ابراز این عشق از سوی فرزین است. اما سارا (که گویی نمایندهٔ تام‌الاختیار افکار حقیقی نویسنده در داستان است)، مردد است. مردد بین رفتن و به تعبیر خودش فرار از ایران و ماندن در ایران. مردد بین پذیرفتن عشق فرزین و یا محافظت از محبت مادر کهنسال و یا علاقه به دایی هدی که خودش هم در یک باتلاق عاشقانه، دست‌وپا می‌زند. ملک آسیاب یک طرح داستان ساده دارد. خالی از هر تعلیق، گره و پیچیدگی. اگر هم پیچیدگی‌ای وجود دارد، پیچیدگی در توصیف‌های علیزاده از حالات و رفتار شخصیت‌ها و موقعیت‌های مختلف است. توصیفاتی که با حوصله و بدون هیچ عجله‌ و با نثری پاکیزه بیان شده است. شاید تنها نقطهٔ قوت ملک آسیاب همین بیان جزییات دقیق و غیرتکراری باشد. استفاده از واژگان درست و به‌جا که می‌تواند سرمشق خوبی برای تازه‌نویسنده‌ها باشد. به غیر از سارا که گویی آینهٔ علیزاده در داستان است، باقی شخصیت‌ها، خام و در حد تیپ باقی مانده‌اند. شخصیت‌هایی که اجازهٔ نزدیک‌شدن مخاطب به خودشان را نمی‌دهند و تا اندازه‌ای متعدد هستند که مخاطب مجبور می‌شود چند ورق برگردد عقب تا دوباره حساب کند که فتاحی که بود و فرقش با جوادی چیست و وکیل جدید چه می‌گوید! ملک آسیاب، یک داستان بی‌مکان و بی‌‌زمان است و این بی‌مکانی و بی‌زمانی، عامدانه یا غیرعامدانه نشان از بی‌هویتی شخصیت‌ها است. ملک آسیاب فقط از جهت نزدیک‌تر شدن به شناخت شخصیت علیزاده و چشیدن طعم توصیفاتش ارزش خواندن دارد و متاسفانه بیش از این چیزی در چنته‌اش نیست. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
خاطره‌ای از کودکی و کتابخانه‌ام... از کتاب این روزهایم @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف