چهارشنبه بود. آخرین روزِ بازِ مدرسه، پیش از مبعثِ رسول. محمدِ مصطفی که جانِ منِ ناپاک، فدای او و خاندانش.
مدرسهٔ نبوی داشتیم. آن زنگ کلاس درس تعطیل میشد و بچهها به انتخاب خودشان، در یکی از کلاسهایی که مربوط به پیامبر و شخصیت و منش و سیرهٔ او بود شرکت میکردند.
من هم طبق معمول، از بیسوادیام چیزی نداشتم که بگویم. گفتم به بهانهٔ مبعث پیامبر، کتابی معرفی میکنم و جمعخوانیاش میکنیم و کیفش را میبریم. لذا عنوان کلاس شد: جمعخوانی کتاب قاف
با بچهها از اهمیتِ قافخوانی صحبت کردم. اهمیتِ خواندنِ از پیامبر و بعدها اگر ذوقش را داشتند، نوشتنِ از او.
دربارهٔ این صحبت کردیم که حواستان هست دارید متنِ قلمیشدهٔ هفت سدهٔ پیش را میخوانید و میفهمیدش؟ اعجاز زبان فارسی را میبینید؟
بخشهایی از کتاب را با خوانشِ شیرینِ یاسین حجازی شنیدیم و پیشنهادی دادم که شاید گوش شیطان کر، چندتاییشان عمل کنند. اینکه درست است که کتاب قاف قطور است و سنگین؛ اما اگر روزی فقط چهارصفحهاش را بخوانیم، به اسفند هزاروچهارصدودو نرسیده، تمامش کردهایم.
خدا را چه دیدید؟ شاید ما هم گوششیطانکر، روزی چندصفحهاش را خواندیم...
عیدتون مبااارکااا! 🌱🌱🌱
راستی!
از لذتهای همیشگیِ مدامِ من، همنام بودنِ با اوست!
فخرش را میفروشم :)
#قاف
#یاسین_حجازی
#قافخوانی
#مدرسه_نبوی
#متوسطه_مهرهشتم
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هدایت شده از درونیـ ـات...🌱
995320412495a4b5412f02d971.mp3
30.27M
گواهی دهم که خدا یکی است و محمد(ص) رسول خداست.
عیدتون مبارکااا🌱🌱
📚 #قاف
👤 #یاسین_حجازی
#نشر_شهرستان_ادب
صفحهٔ ۱۹۱
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف