هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
⚫️ فواید حیرت انگیز #گریه برای #سلامتی و #زیبایی!
😭گاهی کمی #اشک بریزیم..
#روضه #عزا #عزاداری #غم #افسردگی #دارو #بینایی #اخلاق #تسکین #درد #استرس #اضطراب #مداحی #نوحه #هیئت #محرم #ماه_محرم #شادی #اعتدال #تعادل #پوست #شادابی #طبیعت
👉 @roshangarii 🌹
هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
⚫️ آیا میدونید چرا بعد از مجلس #روضه و #عزا ی اباعبدالله الحسین(ع) اکثر مردم حال خوبی دارند؟
#عزاداری #غم #افسردگی #تسکین #درد #استرس #اضطراب #مداحی #نوحه #هیئت #محرم #ماه_محرم #شادی #اعتدال #طبیعت #اشک #اشک_شوق #عشق #انسانی #غم #حال_خوب #معنویت #عید #شادابی #ماتم #شور #حرکت #شیعه #اسلام
👉 @roshangarii 🌹
16.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
.
*« آقا اجازه »*
از مجموعه سرود #اشک
🎙 بانوای: #حاج_مهدی_رسولی
و گروه سرود شمیم یاس
شاعر: امیرعلی شریفی
- مداحی فوق در #شب_ششم محرمالحرام ۱۴۰۲ در #هیئت_ثارالله_زنجان اجرا شده است
🔻 تهیه شده در ایران سرود
مرکز رسانهای نهضت
با همکاری قرارگاه رسانهای شهید آوینی
#هیئت_ثارالله علیهالسّلام زنجان
[ @mahdirasuli_ir ]
[ @sarallah_zanjan ]
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
﷽
🔰 علامت اجازه ورود به این خانه، اشک است.
✍🏻 وقتی انسان قبل از #زیارت بر در حرم ایستاده و اذن دخول میخواند، باید منتظر شود تا ببیند اهل خانه اجازه ورود دادهاند یا نه؟
🔘 راه فهمیدن این اذن را آیتالله بهجت (رحمةاللهعلیه) اینگونه بیان فرمودند که: «وقتی به عبارت "أَ أَدْخُلُ یَا حُجَّةَ اللهِ" میرسی، به قلبت رجوع کن، ببین آیا صاحبخانه بر آن نظری افکنده و تحول و تغییری در آن مشاهده میکنی یا نه؟
⬅️ اگر دیدی قلبت متحول نشده پس اجازه ورود ندادند باید برگردی و به دنبال کار مستحبی دیگری بروی، سه روز روزه بگیری، تضرع و استغاثه کنی و بعد از سه روز برگردی و اذن دخول بخوانی و ببینی راهت میدهند یا نه.
در ادامه روایتی خواندند که زائر چگونه متوجه میشود او را به خانه راه دادهاند؛
«فإن خشع قلبك و دمعت عينك فهو علامة الإذن»[1]
اگر اشکی از چشمت آمد این علامت اذن است.»[2]
✍🏻 چون «امام ساکن اعلی علیین است»[3] و از عرش پاسخ زائر را میدهد.
«وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» (سوره هود، آیه۷) و عرش الهی بر روی آب است.
⬅️ دل مؤمن هم عرش خداست و این آب جاری در عرش، #اشک مؤمن است!
✍🏻 پس آن بخش از وجود او که اتصال به اعلی علیین دارد اشک اوست و اگر پاسخی از عرش بیاید علامتش سرازیر شدن این اشک است،
که مؤمن نه به زور، بلکه با یک حالت انکسار باطنی، شرمندگی یا شوق درونی برای زیارت، توجه صاحبخانه را احساس میکند.
[1] مصباح المتهجد، ج۱، ص ۷۲۰.
[2] بهسوی محبوب، ص۱۲۴.
[3] خصال، ج۲، ص۳۴۲.
📌 برگرفته از جلسات «زیارت با اجازه»
✅ @Aminikhaah
هدایت شده از معروفانه
#عکس_پروفایل
#اشک کافی نیست!
همه میدونیم که اشکی که بر مصائب امام حسین علیه السلام ریخته بشه چقدر ارزشمند و مهمه اما...
❌این اشک ریختن کافی نیست
امام حسین در یک سانحه تصادف از دنیا نرفته که فقط با اشک ریختن بخوایم تمومش کنیم!
امام حسین در یک شرایط سیاسی فاسد که سکولار ها و فاسقین با هم حکومت اسلامی رو غصب کرده بودند و ظلم و فساد میکردند ، قیام کرد تا نهی از منکر کنه!
و این رو در وصیت نامش هم ذکر کرده ...
الانم همونه ، مذهبی نماهای صورتی از یک طرف ، تازه به دوران رسیده های غربزده از طرف دیگه...
اگر میخوای عاشورا تکرار نشه
امام زمان ظهور کنه
و تو جزو یارانش باشی
باید به وصیت امام حسین عمل کنی
باید بیای تو خیمه ی امر به معروف و نهی از منکر
وگرنه میشیم مثل اونایی که سر کوه ها نشستند ، بر حسین اشک ریختند ، اما به یاریش نیومدند...💔
امروز هم صدای «هل من ناصر ینصرنی...» شنیده میشه
اگر خوب گوش کنی ، می شنوی...
#نشرحداکثری
🧡#معروفانه ای شو👇
@maroofane5
https://rubika.ir/maroofane5
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...