‼️ اعتماد هزارباره به #وعده شیطان
🔥 عاقبت #عقبنشینی_غیرتاکتیکی
📌 #پزشکیان: به شهادت رساندن سید حسن نصرالله بار دیگر ثابت کرد این رژیم جنایتکار به هیچ یک از موازین بینالمللی پایبندی ندارد. ادعاهای سران #آمریکا و #اروپا نیز که در ازای پاسخندادنِ ایران به ترور #شهید_هنیه #وعده آتشبس میدادند، تماما #دروغ بود و فرصتدادن به چنین جنایتکارانی صرفا آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جریتر خواهد کرد! اگر جامعه بینالملل جلوی #اسرائیل را نگیرد و به آن اجازه انجام هر کاری را که میخواهد دهد، ما #پاسخ مناسبی خواهیم داد!
✍ دکتر جان، شما منتظر جامع بینالملل بمان! بزرگوار، اگر جامعهی بینالملل (امریکا، انگلیس، فرانسه) مدنظر شما و اون بغل دستیت، میخواستن و میتونستن جلوشو بگیرن، تو این یک سال که ۴۵ هزار انسان، به خاک و خون کشیده شدند، میگرفتند!
‼️ پزشکیان ۲ مهر ۱۴۰۳ و در نشست با رسانههای آمریکایی: بیایید کمک کنید #تعامل کنیم و نجنگیم، مسائلی که با #گفتگو میتوانیم حل کنیم با موشک و اسلحه حل نکنیم. ما آمادهایم #تمام سلاحهایمان را کنار بگذاریم به شرطی که اسراییل هم کنار بگذارد!
✍ و ما همان شب از عقوبت ادامهی #اعتماد ابلهانه به #غرب و آمریکا نوشتیم! نوشتیم که طرف شما، وسط جنگ، به دنبال خرید زمان و کلاه گذاشتن بر سر شماست! اما شما به #خرسخاله های ظاهرا خودی، اما بیخودی و #نفوذی و در بهترین حالت، سادهلوح و کودن و ابوموسی اشعری صفت، اعتماد کردید و اصرار به #مذاکره و #خلع_سلاح در برابر شیطان داشتید!
🖤 السلام علیک یا سیدالشهدا 🇮🇷🇵🇸
#برجام #سازش #ذلت #جریان_تحریف
@sedaye_zohoor313 🏴🚩
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...