eitaa logo
کانال حسین دارابی
876.9هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
64 فایل
مؤسس استارتاپ تربیپ Tarbiapp.com تو زمینه‌های مختلف تحقیق میکنم تا به مطلب درست برسم تحصیلاتم مهم نیست، ارشد عمران، روانشناسی، تاریخ تشیع همه آدرسامون👇 takl.ink/hossein_darabi آیدیم @darabi_hosein . . #ترک_کانال . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 برای اینکه اثبات شود داریم باید حداقل به ۱۲ نکته اساسی زیر پاسخ دهیم: 🔻۱. ثابت کنیم که در اسلام به جز برخی دستورات کلی برای رعایت بهداشت و سلامتی؛ دستورات پزشکی خاصی برای درمان بیماری‌ها داریم. مثلا چگونگی رفع گرفتگی عروق یا سرطان خون از طریق آیات و احادیث. (بیماری‌هایی که جدید هم نیستند و هزاران سال قدمت دارند) وقتی قرآن درباره عدد رکعات نماز با این اهمیت سکوت کرده چگونه می‌تواند وارد جزئیات درمان و امور پزشکی شده باشد؟ چنین دستوراتی مطلقا در قرآن و روایات نیست و با فرض محال اگر چنین روایاتی وارد شده باشد وارد مرحله بعد یعنی میزان اعتبار روایات و اطمینان‌آور بودن آن‌ها می‌شویم. 🔻۲. در بحث روایات پزشکی و درمانی روایات صحیح السند بسیار کم است در مقابل انبوهی روایت موضوع و یا ضعیف السند داریم. به‌علاوه از منابع معتبری نیستند و از نظر صاحب‌نظران علم حدیث این منابع و بسیاری از روایات تضعیف شده‌اند.‌ دقت کنیم حتی با وجود برخی روایات صحیح‌السند، نام آن را نمی‌گذارند و از چند روایت، علم خارج نمی‌شود. علم ، مبانی، مبادی، اصول، ساختارها و تعاریف مشخصی دارد، همانند علم کلام اسلامی، فلسفه اسلامی و ... اجمالا طب اسلامی با تعریف و شاخص‌های حداقلی یک علم انطباق ندارد 🔻۳. اینکه گفته شود علم طب، همانند علم فقه است و همان‌گونه استنباط می‌شود، نوعی مغالطه است. علم فقه مستند به آیات قطعی قرآن و روایات معتبره است. مقایسه علم طب و علم فقه مقایسه‌ای نادرست است. کدام فقیهی تاکنون توانسته ادعا کند که علم طب همانند علم فقه است؟ در واقع با این ادعا، پایه قوی و مستحکم علم فقه را نیز متزلزل خواهیم کرد. 🔻۴. کدام بخش طب اسلامی قطعی و یقین‌آور است؟ روایات طبی عموماً یا خوشبینانه غالباً و به هستند. با چنین اسنادی چگونه می‌تواند یقین‌آور و اطمینان بخش باشد؟ می‌دانیم که حتی با اثبات سلسله و متن یک حدیث، احادیث، هستند. 🔻۵. در بحث نیز این سوال اساسی مطرح است که آیا قلمرو دین مسائل درمان مسلمانان است؟ جزئی یا کلی؟ هرگز قلمرو دین این نیست. مگر نه اینکه پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع)، مسلمانان را به اطباء ارجاع می‌داده‌اند؟ ، یک شیوه ثابت در سیره اهل بیت است. یعنی قلمرو دین، پزشکی و... نیست. 🔻۶. البته می‌توان سرآغاز علم طب را آموزه‌های وحیانی انبیاء اولین دانست که به مرور، تجربه دانشمندان به آن افزوده شده است لیکن این ادعا که طب ِاسلامی و راه رسیدن به آن علم، وحی است، علاوه بر اینکه متکی بر براهین عقلی و شرعی نیست، بطلان آن به وسیله تجربه ثابت شده است. 🔻۷. اما با عبور از مبادی تصدیقیه؛ در بعد مصداقیه نیز موضوع محل خدشه است. مدعیان طب اسلامی می‌گویند که حدیث پزشکی داریم. مگر چه تعداد حدیث داریم که از آن، حدیث پزشکی و طبی است؟ برای نمونه؛ مرکز تحقیقات دارالحدیث با تعدادی اساتید خبره، دو مجلد احادیث پزشکی را تحقیق و منتشر کردند که حداکثر به دو هزار حدیث می‌رسد. اغلب این احادیث، مرسل، ضعیف السند و یا ضعیف المتن هستند 🔻۸. یکی از ادله بسیار قوی در رد طب اسلامی، بعد روایات پزشکی است که بحثی مستوفی می‌طلبد. در دانش فقه الحدیث بسیاری از روایات طبی رد می‌شوند و یا حداقل تسامحاً بر موارد جزئیه مصداقیه و نه کلیه، دلالت می‌نمایند 🔻۹. احادیث طبی، هفت دسته هستند و منطق فهم خودشان را دارند. احادیث، صرفا یک جمله عربی نیستند که بتوان با فرهنگ لغت آن‌ها را ترجمه کرد و به مفهوم آن رسید و به عنوان مراد معصوم بیان کرد. امری که امروزه مرسوم است. علم منطق فهم حدیث بر این اساس پایه‌ریزی شده است 🔻۱۰. توجه کنیم روایاتی که درباره خواص میوه‌ها و خوردنی‌ها و... آمده در محل نظر نیستند بلکه آن چه در علم طب (مدرن، سنتی، اسلامی) مطرح است بُعد است.‌ این احادیث (در صورت اثبات سند و متن) قواعد پیچیده‌ای برای فهم دارند. مثلاً به مدخل و یا در احادیث ارجاع می‌دهم. (با ترجمه دقیقی که عرب فهم می‌کند و نه ترجمه امروزی غلط در غالب کتب. ده‌ها نمونه قابل بیان است) که کاملا منطبق بر زمانه و شرایط خاصی است و قابلیت تعمیم ندارد 🔻۱۱. اما از بُعد قاعده تخصیص.‌ عموماتی از طرف شارع در حوزه‌های مختلف بیان شده است. چه بسا که مربوط به یک زمان، مکان و شرایط خاص است. در بسیاری از موارد در حوزه (علاج) تخصیص داریم و تعمیم ندارد. مثلاً: الحبة السوداء شفاء من كل داء. (سیاه دانه دوای هر دردی است) 🔻۱۲. توجه داریم که طب سنتی (یونانی، ایرانی، هندی، چینی) با قدمت هزاران ساله که محصول تجربه عمومی بشر است با طب اسلامی متفاوت است و بخش‌هایی از آن در روایات اهل بیت هم آمده است. به طب سنتی میتوان عنوان علم داد ولی طب اسلامی خیر @hosein_darabi
🔴 برای اینکه اثبات شود داریم باید حداقل به ۱۲ نکته اساسی زیر پاسخ دهیم: 🔻۱. ثابت کنیم که در اسلام به جز برخی دستورات کلی برای رعایت بهداشت و سلامتی؛ دستورات پزشکی خاصی برای درمان بیماری‌ها داریم. مثلا چگونگی رفع گرفتگی عروق یا سرطان خون از طریق آیات و احادیث. (بیماری‌هایی که جدید هم نیستند و هزاران سال قدمت دارند) وقتی قرآن درباره عدد رکعات نماز با این اهمیت سکوت کرده چگونه می‌تواند وارد جزئیات درمان و امور پزشکی شده باشد؟ چنین دستوراتی مطلقا در قرآن و روایات نیست و با فرض محال اگر چنین روایاتی وارد شده باشد وارد مرحله بعد یعنی میزان اعتبار روایات و اطمینان‌آور بودن آن‌ها می‌شویم. 🔻۲. در بحث روایات پزشکی و درمانی روایات صحیح السند بسیار کم است در مقابل انبوهی روایت موضوع و یا ضعیف السند داریم. به‌علاوه از منابع معتبری نیستند و از نظر صاحب‌نظران علم حدیث این منابع و بسیاری از روایات تضعیف شده‌اند.‌ دقت کنیم حتی با وجود برخی روایات صحیح‌السند، نام آن را نمی‌گذارند و از چند روایت، علم خارج نمی‌شود. علم ، مبانی، مبادی، اصول، ساختارها و تعاریف مشخصی دارد، همانند علم کلام اسلامی، فلسفه اسلامی و ... اجمالا طب اسلامی با تعریف و شاخص‌های حداقلی یک علم انطباق ندارد 🔻۳. اینکه گفته شود علم طب، همانند علم فقه است و همان‌گونه استنباط می‌شود، نوعی مغالطه است. علم فقه مستند به آیات قطعی قرآن و روایات معتبره است. مقایسه علم طب و علم فقه مقایسه‌ای نادرست است. کدام فقیهی تاکنون توانسته ادعا کند که علم طب همانند علم فقه است؟ در واقع با این ادعا، پایه قوی و مستحکم علم فقه را نیز متزلزل خواهیم کرد. 🔻۴. کدام بخش طب اسلامی قطعی و یقین‌آور است؟ روایات طبی عموماً یا خوشبینانه غالباً و به هستند. با چنین اسنادی چگونه می‌تواند یقین‌آور و اطمینان بخش باشد؟ می‌دانیم که حتی با اثبات سلسله و متن یک حدیث، احادیث، هستند. 🔻۵. در بحث نیز این سوال اساسی مطرح است که آیا قلمرو دین مسائل درمان مسلمانان است؟ جزئی یا کلی؟ هرگز قلمرو دین این نیست. مگر نه اینکه پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع)، مسلمانان را به اطباء ارجاع می‌داده‌اند؟ ، یک شیوه ثابت در سیره اهل بیت است. یعنی قلمرو دین، پزشکی و... نیست. 🔻۶. البته می‌توان سرآغاز علم طب را آموزه‌های وحیانی انبیاء اولین دانست که به مرور، تجربه دانشمندان به آن افزوده شده است لیکن این ادعا که طب ِاسلامی و راه رسیدن به آن علم، وحی است، علاوه بر اینکه متکی بر براهین عقلی و شرعی نیست، بطلان آن به وسیله تجربه ثابت شده است. 🔻۷. اما با عبور از مبادی تصدیقیه؛ در بعد مصداقیه نیز موضوع محل خدشه است. مدعیان طب اسلامی می‌گویند که حدیث پزشکی داریم. مگر چه تعداد حدیث داریم که از آن، حدیث پزشکی و طبی است؟ برای نمونه؛ مرکز تحقیقات دارالحدیث با تعدادی اساتید خبره، دو مجلد احادیث پزشکی را تحقیق و منتشر کردند که حداکثر به دو هزار حدیث می‌رسد. اغلب این احادیث، مرسل، ضعیف السند و یا ضعیف المتن هستند 🔻۸. یکی از ادله بسیار قوی در رد طب اسلامی، بعد روایات پزشکی است که بحثی مستوفی می‌طلبد. در دانش فقه الحدیث بسیاری از روایات طبی رد می‌شوند و یا حداقل تسامحاً بر موارد جزئیه مصداقیه و نه کلیه، دلالت می‌نمایند 🔻۹. احادیث طبی، هفت دسته هستند و منطق فهم خودشان را دارند. احادیث، صرفا یک جمله عربی نیستند که بتوان با فرهنگ لغت آن‌ها را ترجمه کرد و به مفهوم آن رسید و به عنوان مراد معصوم بیان کرد. امری که امروزه مرسوم است. علم منطق فهم حدیث بر این اساس پایه‌ریزی شده است 🔻۱۰. توجه کنیم روایاتی که درباره خواص میوه‌ها و خوردنی‌ها و... آمده در محل نظر نیستند بلکه آن چه در علم طب (مدرن، سنتی، اسلامی) مطرح است بُعد است.‌ این احادیث (در صورت اثبات سند و متن) قواعد پیچیده‌ای برای فهم دارند. مثلاً به مدخل و یا در احادیث ارجاع می‌دهم. (با ترجمه دقیقی که عرب فهم می‌کند و نه ترجمه امروزی غلط در غالب کتب. ده‌ها نمونه قابل بیان است) که کاملا منطبق بر زمانه و شرایط خاصی است و قابلیت تعمیم ندارد 🔻۱۱. اما از بُعد قاعده تخصیص.‌ عموماتی از طرف شارع در حوزه‌های مختلف بیان شده است. چه بسا که مربوط به یک زمان، مکان و شرایط خاص است. در بسیاری از موارد در حوزه (علاج) تخصیص داریم و تعمیم ندارد. مثلاً: الحبة السوداء شفاء من كل داء. (سیاه دانه دوای هر دردی است) 🔻۱۲. توجه داریم که طب سنتی (یونانی، ایرانی، هندی، چینی) با قدمت هزاران ساله که محصول تجربه عمومی بشر است با طب اسلامی متفاوت است و بخش‌هایی از آن در روایات اهل بیت هم آمده است. به طب سنتی میتوان عنوان علم داد ولی طب اسلامی خیر @hosein_darabi