eitaa logo
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
3.1هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.7هزار ویدیو
40 فایل
امام صادق علیه السّلام: هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به کوثر مى شود و از آن سیرابش مى کنند. [جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 554] 💠کانال اشعار مدح و مرثیه اهلبیت علیهم السلام ارتباط: @Raihanatoll_Nabii
مشاهده در ایتا
دانلود
به یمن نام شما می شوم حریف ردیف غزل بگویمت ایندفعه با ردیف ردیف ردیف شعر علی جز علی نمی بینم علی علی شنوم از لب شریف ردیف در آن زمان که تو بودی میان آن مردم بگو چگونه شده این همه خلیفه ردیف؟! ردیف و قافیه و شعر، ابتر است اگر_ که شاعرت نکند لعن بر سقیفه ردیف قسم به جان پیمبر، قسم به ظهر غدیر خدا نموده به مدح شما صحیفه ردیف ردیف کن نجفم را به جان فاطمه ات شود زیارتم از لطف آن عفیفه ردیف... @hoseiniye_ye_del
اگرچه لحن سخن گفتنم حماسی نیست چه باک! بین من و شاعران قیاسی نیست قلم بدست گرفتم دم از علی بزنم بگو حریم ولایت که اختصاصی نیست قسم به صاحب دم، صاحب سلاح دو دم! علی‌شناسی ما غیر حق‌شناسی نیست من از حدیث "منم شهر علم" فهمیدم علوم سینه‌ی مولایم اقتباسی نیست غدیر، نقطه‌ی عطف مسیر تاریخ است خموش باش! مگو دین ما سیاسی نیست! نگاه کن به سرانجام ابن ملجم ها و طلحه تا ته خط، آنکه میشناسی نیست!  ببند دل به ولایت ، قدم بنه در ره که از عزیمتِ در راه دین، هراسی نیست @hoseiniye_ye_del
چو سبوی می پرستان که شود خمارِ دستت بکشم مدام ساقی به سر،انتظارِ دستت به همان محل که شیشه ز تهی شدن عرق کرد ز چه سربلند گردم منِ شرمسارِ دستت چو سبو دو دستِ خود را زده ام به سر که شاید سحری،شبی، بیایم نفسی، به کارِ دستت تو چه تاک آفرینی که بدون خونِ انگور چه شراب ها که ریزد به لب از فشارِ دستت سر زلف خود گرفتی و نگفتی،این دل مست گذرد چگونه سالم ز دو آبشارِ دستت به غدیر دین کامل شود از کفت نمایان چه بگویم و نویسم من از ابتکار دستت............... تو به تیغ آبدارت قدمی بزن به صحرا که هزار لاله روید سحر از بهارِ دستت بگذار خار باشم که به دامنت بچسبم نه چو خاتمی كه از لطف رود از دیارِ دستت در مسجدی گدایم که تو در رکوع باشی به خرابه ای خرابم که رسد انارِ دستت سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی مگر آنکه بازجوید رهی از حصار دستت چه گشاد شد کلاهی که به سر نهاد جبریل که هزار شه پرِ او نکند مهارِ دستت دل ما که چشمِ مستت بنموده مستِ چشمت چه تلاش کرده ای که شده هوشیار دستت نه چو صوفی ام ولیکن ز شراب مدح نابت سر من برون نیاید چو مه از مدارِ دستت قلمی که دفتر دل بپذیرد عاشقانه به خدا که نیست الا سر ذولفقارِ دستت دل تاب خورده من نشود ز زانویت صاف مگر آنکه مثل تیغت بشود دچار دستت ز چه رو کمان گرفتی ز چه در کمین نشستی كه به شوق چشم نازت شده ام شکار دستت منم آنکه ایستاده ز غمت چو شمع سوزان نکنم طلب خموشی مگر از شرار دستت به دل و به دیده ی من اثری نماند الا دوسه یادگار پایت، دو سه یادگار دستت مپسند همچو میثم بشوم به نخل راضی خوشم آن زمان که رقصد سر من به دار دستت چو یتیم بی نوایی بنشسته ام به راهی که به کوی مویم افتد نفسی گذار دستت چه خوش است دیده ای که ز نیاز بی نیازی به دو پای لنگ مژگان شده رهسپار دستت ز همان محل که زهرا (س) به دو دست تو دهد دست سر عمر و درب خیبر نشد افتخار دستت به غدیر خم دو دستت شده یار پاک دستی که به دفن همسرت شد به دو دست، یار دستت ز چه تا ابد نپیچد به خودش طناب از غم که نموده عالمی را همه سوگوار دستت اگر از فراق زهرا کمرت شکست، والله نشنیده و نبیند کسی انکسار دستت تو به شانه ی (غریبت) بگذار دست خود را که زمین و آسمان ها نکشند بار دستت من از عار بی کلاهی ز تو شرمسار بودم که گذاشت منتش را به سرم دوباره دستت به خدا ردیف شعرم شده بود چشمت اما چه کنم كه طبع وحشی شد امیدوار دستت @hoseiniye_ye_del
تا تیغِ زلفت ای پدر خاک! خورد تاب ما سرگذاشتیم بر این تیره ی تراب دوریست آن عذابِ الیمی که گفته اند میسوزد از فراق تو دوزخ در التهاب کج ذوقِ بد سلیقه کسی که بهشت را کرده ست با وجودِ نجف باز انتخاب ای آفتابِ حُسن! تو را گریه میکند یعقوب وار گوشه ای از آسمان، سحاب این "هفت" بار طوف که بر دورِ "بیتِ" توست یعنی "معلّقات" نمانده ست بی جواب انگار خلق محرم راز تو نیستند وقتی که هست کعبه چنین بر تنش حجاب "خاتم" صدا زدند نبی را، به شانه اش گشتی سوار، مثلِ نگینی که بر رکاب ای لنگر زمین و زمان! بی تو تیغِ موج با نوح آن کند که بسی کرده با حباب پیچیده داستان دخیلی که بسته است دورِ ضریحِ دستِ ترک خورده ات طناب حلقه زند اگر به عبایِ سخاوتت بسته شود دهانِ در از لطفِ بی حساب عالم تمام خندق اگر بود، لب به لب با دستِ ذوالفقارِ تو پُر میشد از ثواب بالا بگیر دست که آیند سوی تو بی برکه ی غدیر جهان چیست جز سراب ای یارِ عرش! از چه کنار تو با غرور هی غار غار میکند آن کمتر از غُراب بر گوششان روایتِ لولا علی بس است آنها که رفته اند پی قولِ ناصواب بیم است پای خطبه ات از مست بودنم همّام برنخواست، اگر خورد از این شراب نهج البلاغه ی تو و قرآنِ مصطفی هر دو گرفته اند ز یک چشمه انشعاب دستی برآب بردی و دیدند اهلِ دل دست خداست عکس خودش را گرفته قاب نان جوین هرآینه خوردی، ندیده است گندم میان خانه ی تو سنگِ آسیاب انداخت پرده دستِ عقیل از عدالتت کور است هرکه درک ندارد از آن عتاب قرآن به دست، بینِ صلاتینِ ظهر و عصر افتاد چشم من به همین آیه از کتاب: "نمرود اگر خداست، خلیل خدا! بگو کاری کند ز غرب برون آید آفتاب..." لبخندِ با کنایه نشاندم به روی لب ناگاه در خیال خودم کردمش خطاب: فرمانِ ردّ شمسِ علی را چه میکنی؟! خورشید برده است از آقای ما حساب اندیشه در دو ذات حرام است، ذات حق با ذاتِ در خدا شده ممسوسِ آن جناب خواندیم مَن یمُت یَرَنی...نصف جان شدیم شب های بی قرار، سپردیم دل به خواب پایِ دل است و چشم، ملک کاش مینوشت خیر مرا به سنگ و خطای مرا بر آب شکر خدا به ساحتِ مولای عالمین جُرمی به غیر شعر نکردیم ارتکاب @hoseiniye_ye_del
آنجا که به تحریر رسد صفحه ی حسنت از نیزه ی خورشید تراشند قلم را @hoseiniye_ye_del
« عمر منی » به مختصر ، چون که ز من نبود اثر زنده نمی شدم اگر ، از دم جان فزای تو @hoseiniye_ye_del
بنگر که خلق را به که داد و چگونه رفت... روزی که خطبه کرد نبی بر سر غدیر! @hoseiniye_ye_del
آنکس که گشت کشته، ز سودای چشم تو خیزد صباح روز قیامت، ز خاک مست @hoseiniye_ye_del
ثبت است در جریدۀ اعمالم این حدیث یک «یاعلی» فشردۀ صدسال طاعت است  @hoseiniye_ye_del
سرّ توحید احمدی اینست: که علی را فقط خطاب کند عرصه‌ی جنگ هم که تنگ شود روی حیدر فقط حساب کند آی مرحب! برو کنار بایست، هدف انگار کندن در نیست شیر حق اینچنین که می‌غرّد آمده قلعه را خراب کند روح از این صحنه جان تازه گرفت، آمد از فاطمه اجازه گرفت تا که در عرش، عکسِ حیدر را ـ درِ قلعه به دست ـ قاب کند می‌پری آن طرف سواره ولی، عمرو! آن سوی خندق است علی جنگجویی ندیده‌ام چون تو، سوی مرگش چنین شتاب کند تیغ بر عمرو، پهلوان حیدر آنچنان زد که حضرت داور ضربه‌ی روز خندقِ او را بهترین ضربه انتخاب کند همه دیدند امیر می‌آید زودتر از غدیر می‌آید کی شود یک امینی دیگر شرح این ضربه را کتاب کند؟ در میان عرب خبر پیچید، در دلش هر مبارزی فهمید خاک خود را به باد خواهد داد رزم اگر با ابوتراب کند بیشتر بین عاشقانِ علی، حرف سلمان و مالک ست ولی رقص خرمافروش بر سرِ دار دل ما را همیشه آب کند بعد یک عمر ذکر یا حیدر مطمئنیم ساقی کوثر به دل کوزه‌گر می‌اندازد خاک ما را خم شراب کند قلب را در لحد که می‌بویند، به رقیب و عتید می‌گویند میهمان علی‌ست بگذارید او بیاید خودش حساب کند شعرم از برق ذوالفقار رسید، روشن و گرم و بی‌قرار رسید تا به ذره‌ نگاه یار رسید، می‌رود کار آفتاب کند @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به علی بگو آقا جون حواست به منم باشه آخه دلخوشی عرب و عجمی به علی بگو دلتنگم حرمم داره دیر میشه خیلی وقته که ما رو نمی طلبی😭 @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 به شیوۀ غزل، اما سپید می‌آید صدای جوشش شعری جدید می‌آید چه آتشی غم عشق تو زیرِ سر دارد که باغ شعر تر از آن پدید می‌آید نَفَس‌ نفس به امید تو عمر می‌گذرد امید می‌رود آری، امید می‌آید برای درد و دل تو مفید نیست کسی وگرنه نامه برای مفید می‌آید مُردّدم که تو با عید می‌رسی از راه و یا به یُمن قدوم تو عید می‌آید؟ کلیدداری کعبه نشانۀ حق نیست کسی‌ست حق که در آن بی‌کلید می‌آید و حاجیان همه یک روز صبح می‌گویند: چقدر بر تن کعبه سفید می‌آید! @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 با ساقی میخانه کسی گفت امیرا!‌ خورشیدوشا! باده‌کشا! ماه منیرا! یارا و نگارا و بزرگا و دلیرا! باید در این خانه بخوانم چه کسی را؟ خندیدی و گفتی ذَکَرُ اللهَ کثیرا یا صاحبه‌ی سجن علی واحد قهار مولاست علی یخلُقُ ما شاء و یَختار فردوس محبان علی تحتها الأنهار بدخواه علی فی الدَّرک الأسفل ِفی النّار اغراق نباشد که علی الله یسیرا هر روز اگر یک در خیبر نگشایی با مدعیان معنی حیدر نگشایی جز خود به روی ما در دیگر نگشایی نشنیده کسی روی کسی در نگشایی ماییم فقیراً و یتیماً و اسیرا أکملتُ لکم دینکم آمد فَهَدینا   تَاللهِ لقد آثرک اللهُ علینا گفتند أطعنا و نوشتند عصینا گوساله چراندند در آن وادی سَینا انگار نه انگار که هارونَ وزیرا گفتند نه وحی آمده و نه خبری هست گفتند نه از دین محمد اثری هست غافل‌که‌علی‌رابه‌شجاعت‌پسری‌هست برخاست ودیدندکه‌خونین‌جگری‌هست برخاست شهیداً و بشیراً و نذیرا این‌کیست‌که‌درمی‌زنداین‌درزدنِکیست؟ این بوی‌گل‌ای‌بادصبا! ازچمن کیست؟ پیراهن یوسف دگر امروز تن کیست؟ این‌پیرهن‌این‌پیرهن‌این‌پیرهن‌کیست؟‌ ألقوهُ علی وجهِ أبی یأتِ بصیرا @hoseiniye_ye_del
یڪباره دلم رفت خراسان آقا در صحن پر از دعا و باران آقا باید بزنم دست توسّل به جواد یادم بڪند به حقٌ قرآن " آقا" @hoseiniye_ye_del
26.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ زیبای «سلام فرمانده» بانوای ابوذرروحی ودهه‌نودیای عشق عشق جانم امام زمانم دنیا بدون تو معنایی نداره عشق روزگارم وقتی که تو باشی، دنیامون بهاره سلام‌فرمانده/سلام ازین نسل‌غیورجامانده سلام‌فرمانده/سیدعلی‌دهه‌۹۰هاشوفراخوانده بیا، جون من بیا / بیا یارت میشم هوادارت میشم / گرفتارت میشم علی بن مهزیارت میشم با همین قدکوچیکم/خودم سردارت میشم نبین قدم کوچیکه پاش بیفته من برات قیام می کنم نبین قدم کوچیکه مثل میرزا کوچک کار را تموم می‌کنم نبین قدم کوچیکه از صف ۳۱۳ تا بهت سلام می‌کنم نبین کمه سنّم تو فقط صدا بزن ببین چیکار برات می‌کنم نبین کمه سنّم با همین دستای کوچیکم همش دعات می‌کنم نبین کمه سنّم بأبی انت و أمی همه رو فدات می‌کنم سلام‌فرمانده/سلام ازین نسل‌غیورجامانده سلام‌فرمانده/سیدعلی‌دهه‌۹۰هاشوفراخوانده عهد می‌بندم روزی لازمت بشم عهد می‌بندم حاج قاسمت بشم عهد می‌بندم مثل بهجت و مثل سربازای گمنام خادمت بشم عهد می‌بندم که می‌مونم پای کار این نظام کاشکی مثل حاج قاسم من به چشم توبیام هزاروصدواندی‌ساله/همه‌عالم‌دنبال مهدی‌اند غصّه سربازو نخور آقا/ سربازات ۱۴۰۰ اند سلام‌فرمانده/سلام ازین نسل‌غیورجامانده سلام‌فرمانده/سیدعلی‌دهه‌۹۰هاشوفراخوانده @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام فرمانده به سبک جوانان افریقایی... ویا اهل العالم ظهور نزدیک است🙏🍃 @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همخوانی «سلام فرمانده» در استانبول 🔹همخوانی سرود حماسی «سلام فرمانده» توسط گروهی از کودکان و نوجوانان در مسجد امام زین‌العابدین(ع) استانبول ترکیه اجرا شد👌🌸🍃 @hoseiniye_ye_del