eitaa logo
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
3هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
4.7هزار ویدیو
43 فایل
امام صادق علیه السّلام: هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به کوثر مى شود و از آن سیرابش مى کنند. [جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 554] 💠کانال اشعار مدح و مرثیه اهلبیت علیهم السلام ارتباط: @Raihanatoll_Nabii
مشاهده در ایتا
دانلود
سمت هر کوچه می‌روم امشب می‌رسد کوچه در ادامه به تو به امیدی که دست تو برسد می‌نویسم دوباره نامه به تو پشت دیوار خانه‌ی طوعه اولِ نامه‌ام به رسم ادب السلام علیکَ یا مولا السلام علیکِ یا زینب گر ز حال سفیر خود خواهی تشنه و خسته‌ام خیالی نیست خوب هستم اگر تو باشی خوب غیر دوری ز تو ملالی نیست من پشیمان شدم ولی صد حیف بی‌کس و یاورم در این وادی نامه‌ی اولم رسیده به تو مطمئنم که راه افتادی صبح، هجده هزار بیعت شد کوفیان آمدند دور و برم وقت مغرب نماز را خواندم یک نفر هم نماند پشت سرم سیدی از وفای این مردم بوی خون بوی جنگ می‌آید از روی بام‌ها ز چار طرف آتش و چوب و سنگ می‌آید عصر امروز بود در بازار صحبت از گوشواره و خلخال صحبت از جنگ و از غنیمت بود صحبت از تیغ بود و از گودال بهتر این است در همین کوفه سرم از پیکرم جدا گردد شرم دارم ز چشم‌های رباب نکند اصغرش فدا گردد بعد از این بی‌وفائیِ امروز نگرانت شدم حسین، عجیب ترسم این است بین این مردم تو بمانی غریب‌تر ز غریب از بدِ روزگار می‌بینم که تنت روی خاک عریان است مادرت ناله می‌زند ای قوم پسر من غریب و عطشان است همه‌ی سعیِ مردم کوفه طرفِ کربلا کشیدن توست از همان ره که آمدی برگرد کوفه بی‌تاب سر بریدن توست بدتر از سر بریدنت این است زینب تو، اسارت کوفه صدقه بر سلاله‌ی سادات وای من از جسارت کوفه تا قیامِ قیامت آبرویِ مردم این دیار خواهد رفت سر تو روی نیزه‌ی اعدا سر من روی دار خواهد رفت از خجالت میان این کوچه رنگ، از صورت سفیر پرید شاهد حرف مسلمت اشکی‌ست کز خجالت به روی نامه چکید @hoseiniye_ye_del
🏴 بلی، محرم شدن حال و هوای دیگری دارد ولی حاجی ما سعیش صفای دیگری دارد به قربانش که قبل عید، قربانی قربان شد به روی دار این حاجی منای دیگری دارد پشیمان ها همه در دل دعاگوی نجات او ولی مسلم به روی لب دعای دیگری دارد دلیل اشک هایش نیست قطعا جان ناقابل سفیر انگار در دل غصه های دیگری دارد تو شاهد باش ای دارالاماره داستانش را بگو در کوفه مسلم کربلای دیگری دارد سرش را داد تن هم بر زمین افتاد، لب تشنه هلا این مقتدا خود مقتدای دیگری دارد سرانجام حدیث عاشقی وصلی ست جاویدان به پای عشق جان دادن بهای دیگری دارد یقینا اولین پروانه ای که سوخت میداند در اغوش نجیب شمع جای دیگری دارد علاج عاشقی چیزی بغیر از جان سپردن نیست طبیبا درد دلتنگی دوای دیگری دارد @hoseiniye_ye_del
🏴 از چشمِ شورِ شهر كوفه آخرش افتاد در كوچه اوّل پيكرش بعدش سرش افتاد بالَش به عشق مادر ارباب در آتش اوّل حسابي سوخت و بعدش پرش افتاد دندان ارباب دو عالم ريخت بين طشت دندان مسلم چون ز رويِ منبرش افتاد با اينكه مي لرزيد از فرداي زينب ها لرزه به كوفه از دمِ "ياحيدرش"افتاد "روز نُهُم"مسلم اسير خدعه هاشان شد* "روز دهم"هم زير سُم ها دخترش افتاد* شكر خدا او زودتر از بچّه هايش رفت ارباب ما كه پيش جسم اكبرش افتاد كوفه مياي مسلمش را بيشتر حس كرد چشمش كه بر حلق عليّ اصغرش افتاد از اسب خود افتاد وقتي در دل گودال در خيمه با صورت گمانم خواهرش افتاد @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 کوفه نیا؛ از آمدن صرف نظر کن از این سفر آقای من صرف نظر کن از دست خود انگشترت را دربیاور از خیرِ کهنه پیرهن صرف نظر کن دربارۂ سرنیزه های زهرآلود با خواهرت حرفی نزن،صرف نظر کن... از کربلا از نینوا از قاضریه از هر کجا غیر از وطن صرف نظر کن این تن بمیرد دخترانت را نیاور دارند دستان بزن...صرف نظر کن- -از نامۂ بی غیرتِ خنجر فروشان از مردم پیمان شکن صرف نظر کن از پیکرت چیزی نمی ماند! بیا از- آوردنِ حتی کفن صرف نظر کن دیدم خریده حرمله(لع) تیر سه شعبه جان رباب(س)از آمدن صرف نظر کن! @hoseiniye_ye_del
روز عرفه زائرتان نیستم اما تا ماه محرم به زیارت برسانم @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای دعای حسین در عرفات هم صدای حسین در عرفات لابه لای دعا تو را می خواند... آشنای حسین! در عرفات عرفات تو دیدنی باشد مبتلای حسین در عرفات ندبه های ظهور می خوانی پابه پای حسین در عرفات آن دعا را همیشه می خوانی با نوای حسین در عرفات می کنم زمزمه اباصالح حاجی فاطمه اباصالح ای شعاع حسین در عرفات انتظار حسین در عرفات خیمۀ تو بهشت آن صحرا ای بهار حسین در عرفات تو بیا تا که عالمی بیند اقتدار حسین در عرفات حاجیان میهمان تو هستند سفره دار حسین در عرفات دل دریائی ات همیشه بود بیقرار حسین در عرفات بین مهدش تو را صدا می زد شیرخوار حسین در عرفات جان آن کودک گلو پاره برغم فاطمه نما چاره @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم با ناله های خویش دلت را رضا کنم احرام بسته اَت نشدم مثل حاجیان دل را چگونه با عرفه آشنا کنم ای کاش مَحرم جَبَل الرحمه اَت شوم تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم تَرویه چیست روز گرفتاری شماست کاش ای غریب درد شما را دوا کنم یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم روزی رسد که حاجتتان را روا کنم آخر گدای سامره مَرد خدا شود یعنی به جای غیر ، شما را صدا کنم آقا منم غلام سیاه سپاه تو ناقابل است جان من ، اما فدا کنم آنانکه بر علیه تو شمشیر بسته اَند با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم هرگاه تو اجازه دهی می زنم به خط کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم عمری است ، من که گریه کنِ بی کفن شدم حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم با روضه های قافله دل های خسته را ارباب اگر اراده کند ، کربلا کنم @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا