تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را
منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را
تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد
خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را
نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را
چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟!
مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او
به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را
به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک را بردن
کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را
خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد
به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را
به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم
سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را
اگر ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم
که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را
علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی
که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟!
برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است
تقبل کن ز لطف از ما همین اشعار لالی را
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
@hoseiniye_ye_del
#عید_سعید_غدیر🌸🍃
ای شیعه نشان بده وفای خود را
ایام غدیریه بهای خود را
تا جشن ««غدیرخم» شود زیباتر
حتی شده فرش زیر پای خود را...
#سیدمجتبی_شجاع
@hoseiniye_ye_del
💚حسیــــــــــــنجـــــــــــان💚
چونکهدوایزخمشمااشکچشم ماست
اشک از خدا به وسعت دریا گرفته ایم
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
⚜دعوتید به کانالی با اشعار آئینی 🍃
⚜کانالیپرازمدحاهلبیت ومناجات🍃
⚜با اشعاری از شاعران مطرح معاصر، میزبان شما خواهیم بود، و در ایام و مناسبت های خاص، با زیباترین اشعار آئینی همراه شماهستیم. 🌷
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
ڪلیڪرنـجہبفرمایـیـد...🕊
https://eitaa.com/joinchat/49938435Cd84973a2bd
کانــالاشعـــارآئینـــیحسینیــــهٔ دل🙏
✨✨✨✨✨✨
🇵🇸 حسینیهٔ دل
💚حسیــــــــــــنجـــــــــــان💚 چونکهدوایزخمشمااشکچشم ماست اشک از خدا به وسعت دریا گر
همراهان عزیز، کانال حسینیه دل را به دوستان و آشنایان و هم گروهی های خودتون معرفی کنید تا این کانال آیینی بیش از پیش رشد و پیشرفت داشته باشه.
#مولاناامیرالمومنینعلیعلیهالسلام
از خاک کشتگان تو باید سبو دمد
مست است از نیام تو عمر بن عبدود
در عهد تو رطوبت مِی زد به هر بلد
خورشید مست کرد و دو دور اضافه زد
دادی ز بس به دست پیاله مدار را
#محمد_سهرابی
@hoseiniye_ye_del
#مولاناامیرالمومنینعلیعلیهالسلام
قهرمان عشق بر گردن فرازان غالب است
کیست تا بیرون کشد از دست حیدر تیغ را
#صائب_تبريزي
@hoseiniye_ye_del
روزی که آیه آیه ی قرآن خدا نوشت
گویا کنار نام خودش مرتضی نوشت
غیر از تو راه حقّ و نجاتی نیافتیم
چون "انّما ولیّکُمُ الله" را نوشت
در آیۀ غدیر و تکامل به دین،ببین
تنها که را برای همه مقتدا نوشت
مداح ذات تو، که به جز ذات کبریاست؟
حقّا به مدح تو به کتابش ثنا نوشت
آن را که داشت در دلش حبّ علی قرار
صد ساله راهش از ره دوزخ جدا نوشت
از نوع آن ولادت در کعبه،حقّ به خلق
فهمانده که حساب علی را سوا نوشت
بودی وصی و لحم و دم و جان مصطفی
پس می توان که نام تو را مصطفی نوشت
سرّ نبوّتی، که شدی ختم اوصیاء
شرط نبوّت همه را زین ولا نوشت
کی راه نیل در بر موسی گشوده بود
نام تو را به بحر،یقیناً عصا نوشت
عیسی یکی ز شیعیان علی بود بی گمان
هر مُرده را که زنده ز نام شما نوشت
محو نبرد تو همه بودند در اُحد
آمد ز راه پیک خدا و تو را نوشت
تعبیر یل برای تو هم کسر شأن توست
در شأن و مرتبت چو خدا لافتی نوشت
جز"ذکر" نام توکه "علیٌ عبادَه" شد
ذکری ندیده صفحه ی ایجاد تا نوشت
مارا که جان ز جام ولای تو مست شد
بر"بارگاه قدس نجف" مبتلا نوشت
مارا که دل به زلف خم یار بسته ایم
اصحاب" البلاءُ لأهلِ اللّولا" نوشت
آنجا که شد به کوچه ز سیلی رخی کبود
در حیرتم... چه صبر عظیمت خدا نوشت
هرگز ز داغ کوچه خلاصی نداشتی
فُزتُ وَ ربّ کعبه" تو را تا رها نوشت
گفتی به چاه راز دلت را به نیمه شب
سهم تو را ز داغ، چه بی انتها نوشت
تا من غلام حیدرم از عالمی سرم
صد شکر ازخدا که مرا هم گدا نوشت
نه ابتدا به فضل تو دیدم نه انتها
این بحر بیکرانه خدا تا کجا نوشت
#وحید_دکامین
@hoseiniye_ye_del
کمانِ ابرویِ دلبر، شکار می خواهد
ذبیح می طلبد؛ جان نثار می خواهد
مجال عرضه ی بی دست و پایی ما نیست
شراب عشق علی کُهنه کار می خواهد
رسیده سائل و از او نگین طَلب کرده
رسیده میثم تمار و دار می خواهد
علی معلم تدریس «قاب قوسین» است
فقیرِ کاهلی از او "انار" می خواهد!؟...
شکوهِ پرچمِ ایوان طلای او از باد
نوای هوهوی بی اختیار می خواهد
چه ظلم ها که بر او روزگار آورده
چه صبرها که از او روزگار می خواهد
علی است نام خدا در شناسنامه ی عشق
مرا ببخش! دلم گَه گُدار می خواهد -
- که جای کعبه به صحن نجف کنم سجده
جنون بندگی ام، سنگسار می خواهد
قسم به لوح و قلم هر بلند بالایی
ز خاک پای علی اعتبار می خواهد
شبیهِ کاه رسیده اُحد مقابل او
برای کوه شدن، اقتدار می خواهد
چهار فصل دلم را خدا به لطف علی
بهار خواسته است و بهار می خواهد
خیال خال علی خواب مَخمَلی را بُرد
که این معادله، شب زنده دار می خواهد
به کوه کندن فرهاد غبطه خواهم خورد
که شهد عشق علی پشتکار می خواهد
فقیر و خسته و درمانده و پریشانم
چه عاشقانه مرا زلف یار می خواهد
تمام هستی خود را که باختم، گفتم:
چه چیز دیگری از من قمار می خواهد؟! ...
اگر که پاسخ من را به تیغ هم بدهد
ببوسم آن چه لب "ذوالفقار" می خواهد
چه عیب اگر که به انگور دست ما نرسید
امیر، عاشق خود را خمار می خواهد
ادامه دادن این شعر کار شاعر نیست
حِسان و حِمیَری و شهریار می خواهد
شبیه حضرت آدم همیشه عاشق او
کنار صحن و سرایش مزار می خواهد
دعای آخر عشاق او فقط فرج است
ظهور صاحب مان، انتظار می خواهد
#علی_اصغر_یزدی
@hoseiniye_ye_del