✅#فاطمه تو اولین کسی هستی که به من ملحق می شوی!
🔹اولین کسی که به پیامبر پیوست...
🔸 شیخ طوسى در امالى به سندش از عبد اللَّه بن عبّاس روایت كرده:
هنگامى كه وفات پیغمبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نزدیك گردید آن حضرت به قدرى گریست كه محاسن مباركش تر شد. عرض شد: یا رسول اللَّه! چرا گریه میكنى؟ فرمود: براى ذرّیّه و فرزندانم و آن ستمهایى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ایشان میرسد، میگریم. گویا میبینم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا میزند: یا ابتاه! احدى از امّت من به فریاد او نمیرسد. وقتى فاطمه این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اكرم به وى فرمود: دخترم، گریان مباش! فاطمه گفت: پدر جان! من براى ظلمهایى كه بعد از تو خواهم دید گریه نمیكنم، بلكه براى فراقت اشك میریزم. پیغمبر فرمود: دخترم، مژده باد تو را! زیرا تو اوّلین كسى هستى كه در میان اهل بیتم به من ملحق خواهد شد.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص الْوَفَاةُ بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْكِیكَ فَقَالَ أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی یَا أَبَتَاهْ فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی فَسَمِعَتْ ذَلِكَ فَاطِمَةُ س فَبَكَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَبْكِینَ یَا بُنَیَّةِ فَقَالَتْ لَسْتُ أَبْكِی لِمَا یُصْنَعُ بِی مِنْ بَعْدِكَ وَ لَكِنِّی أَبْكِی لِفِرَاقِكَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا أَبْشِرِی یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اللَّحَاقِ بِی فَإِنَّكِ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُ بِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی.
--------------------------------------------------
📘 امالى طوسى، ج 1 ص 191- بحار الانوار، ص 28 ص 41 شماره 4- اثبات الهداة، ج 1 ص 572 شماره 217.
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#پیامبر صلی الله علیه و آله
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#بکائون_خمسه در کلام امام صادق(ع)
🔹پنج نفر فوق العاده گریه کردند...
🔸شیخ صدوق رحمه اللَّه در كتاب خصال، به سندش از امام صادق علیه السّلام روایت كرده:
افرادى كه فوق العاده گریه كردند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و على بن الحسین علیهم السّلام.
حضرت آدم از فراق بهشت به قدرى گریه كرد كه اثر اشك در دو گونه مباركش نظیر جوى باقى ماند.
حضرت یعقوب به قدرى از فراق یوسف گریه نمود كه چشمان خود را از دست داد و بدو گفتند: به خداوند سوگند یوسف را از خاطر نخواهى برد تا آنكه افسرده یا نابود گردى.
حضرت یوسف به قدرى براى پدرش یعقوب گریست كه اهل زندان ناراحت شدند و به وى گفتند: یا باید شب گریان و روز ساكت شوى و یا اینكه روز گریان و شب ساكت باشى.
یوسف با یكى از پیشنهادهاى ایشان موافقت نمود.
حضرت فاطمه (س) در فراق پیغمبر به قدرى گریه كرد كه اهل مدینه خسته و ناراحت شده به او گفتند: تو به واسطه كثرت گریه ات ما را اذیّت میكنى. لذا حضرت زهرا(س) از مدینه خارج و به سوى قبر شهدا میرفت، وقتى ناراحتی هاى قلبى خود را با گریستن خالى میكرد به سوى مدینه باز میگشت.
حضرت على بن الحسین علیهما السّلام مدت بیست یا چهل سال بر حضرت حسین گریست. هیچ غذایى در مقابل آن حضرت نمیگذاشتند مگر اینكه گریان میشد.
كار آن حضرت به جایى رسید كه یكى از غلامانش به وى گفت: اى پسر رسول خدا! فداى تو شوم، من میترسم تو خود را (به واسطه كثرت گریه) هلاك نمایى! فرمود: چارهاى نیست جز اینكه از غم و اندوه خود به خداوند شكایت كنم. من چیزهایى را میدانم كه شما نمیدانید. من یادآور قتلگاه فرزندان فاطمه علیها السّلام نمیشوم مگر اینكه گریه راه گلویم را مسدود میكند.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُهَیْلٍ الْبَحْرَانِیِّ یَرْفَعُهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع فَأَمَّا آدَمُ فَبَكَى عَلَى الْجَنَّةِ حَتَّى صَارَ فِی خَدَّیْهِ أَمْثَالُ الْأَوْدِیَةِ وَ أَمَّا یَعْقُوبُ فَبَكَى عَلَى یُوسُفَ حَتَّى ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ حَتَّى قِیلَ لَهُ تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ یُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِینَ وَ أَمَّا یُوسُفُ فَبَكَى عَلَى یَعْقُوبَ حَتَّى تَأَذَّى بِهِ أَهْلُ السِّجْنِ فَقَالُوا لَهُ إِمَّا أَنْ تَبْكِیَ بِاللَّیْلِ وَ تَسْكُتَ بِالنَّهَارِ وَ إِمَّا أَنْ تَبْكِیَ بِالنَّهَارِ وَ تَسْكُتَ بِاللَّیْلِ فَصَالَحَهُمْ عَلَى وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا وَ أَمَّا فَاطِمَةُ فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّى تَأَذَّى بِهِ أَهْلُ الْمَدِینَةِ فَقَالُوا لَهَا قَدْ آذَیْتِینَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْكِی حَتَّى تَقْضِیَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَبَكَى عَلَى الْحُسَیْنِ ع عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً -تردید از راوی است- مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِینَالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِكَ عَبْرَةٌ.(1)
--------------------------------------------------
📘 1. كتاب خصال، ج 1 ص 272 و 273 شماره 15.
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#امام_صادق علیه السلام
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#نقش_فاطمه_در_هدایت_تحصن
🔹 طبق نقل ابن أبیشیبه، حضرت زهراعلیهاالسّلام در هدایت مسیر تحصّن، چه نقشی را بر عهده داشتند؟
🔸پاسخ:
با بررسی نقلهای به دست آمده از ماجرای تحصّن در خانه حضرت زهراعلیهاالسّلام، در مییابیم که ایشان نقش ویژهای در هدایت مسیر تحصّن، در اعتراض به خلافت خلیفه اول و اعلان غصب خلافت امیرالمؤمنینعلیهالسّلام توسّط او، بر عهده داشتند.
ابن أبیشیبه ماجرای تحصّن در خانه حضرت زهراعلیهاالسّلام را اینگونه بیان میکند:
كانَ عَلِیٌّ وَ الزُبَیْرُ یَدْخُلانِ عَلی فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ فَـیُشاوِرُونَها...
علی و زبیر نزد فاطمه ـ دختر رسول خدا ـ میرفتند و از وی راهنمایی میگرفتند...(1)
انتخابِ بیت فاطمهعلیهاالسّلام به عنوانِ محلّ تحصّن از یک سو، و مشورتِ متحصّنین با حضرت زهراعلیهاالسّلام از سوی دیگر، از محوریّت شخصیّت والای حضرت زهراعلیهاالسّلام در ماجرای اعلانِ اعتراض سیاسی به خلافت ابوبکر، حکایت دارد.
مخاطبْ قرار گرفتن حضرت زهراعلیهاالسّلام، از طرفِ فرمانده مهاجمین نیز گویای آن است که در ماجرای تحصّن سهروزه، رهبری معنوی تحصّنکنندگان بر عهده حضرت زهراعلیهاالسّلام بوده است.
در نتیجه، متحصّنین، با حضور در خانه فاطمهعلیهاالسّلام و کسب نظر از آن حضرتعلیهاالسّلام، امتثال از فرامین ایشان را پذیرفته و خود را به اطاعت از دستوراتِ حضرت زهراعلیهاالسّلام ملتزم ساخته بودند.
از تدبّر در سیره حضرت زهراعلیهاالسّلام در مواجهه با مهاجمین، میتوان دریافت که آن حضرتعلیهاالسّلام، علاوه بر رهبری معنوی تحصّن، مسؤولیّت حفظ جان حضرت علیعلیهالسّلام و خنثیسازی توطئه قتل ایشان را نیز بر عهده داشتهاند.(2) جهت درک عمیقتر این رسالت، نخست به سندی از کتاب عقد الفرید اشاره میکنیم:
ابن عبد ربّه (متوفّای 328) در کتاب «العقد الفرید»(3) نقل میکند:
اَلَّذِینَ تَخَلَّفُوا عَنْ بَیْعَةِ أبِیبَکْرٍ: عَلِیٌّ و الْعَبّاسُ وَ الزُبَیْرُ فَقَعَدُوا فِی بَیْتِ فاطِمَةَ، حَتّی بَعَثَ إلَیْهِمْ أبُوبَکْرٍ، عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ لِیُخْرِجَهُمْ مِنْ بَیْتِ فاطِمَةَ، وَ قالَ لَهُ:
إنْ أبَوْا فَقاتِلْهُمْ!(4)(5)
آنان که از انجام بیعت با ابوبکر سر باز زدند: علی و عبّاس و زبیر بودند که در خانه فاطمه تحصّن کردند تا آنکه ابوبکر، عمر بن خَطّاب را به سراغشان فرستاد تا آنها را از خانه فاطمه بیرون بیاورد و به او گفت:
اگر امتناع ورزیدند، با آنان بجنگ.
از متن دستور ابوبکر مبنی بر سرکوبِ تحصّنکنندگان، میتوان به شکلگیری یک توطئه پنهان با هدفِ به قتل رساندنِ حضرت علیعلیهالسّلام پی بُرد. توطئهای که با حضور حضرت صدّیقهعلیهاالسّلام خنثی گردید، چنانچه در «تاریخ یعقوبی» میخوانیم:
یعقوبی (متوفّای 292) مینویسد:
وَ بَلَغَ أبابَكْرٍ وَ عُمَرَ أنَّ جَماعَةً مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأنْصارِ قَدِ اجْتَمَعُوا مَعَ عَلِیِّ بْنِ أبِیطالِبٍ فِی مَنْزِلِ فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ فَأتَوْا فِی جَماعَةٍ حَتّی هَجَمُوا الدّارَ...
وَ دَخَلُوا الدّارَ فَخَرَجَتْ فاطِمَةُ فَقالَتْ:
وَ اللهِ لَتَخْرُجُنَّ أوْ لَأكْشِفَنَّ شَعْری وَ لَأعِجَّنَّ إلَی اللهِ.(6)
و به خلیفه اول و دوم خبر رسید كه گروهی از مهاجرین و انصار همراه با علی بن ابیطالب در منزل فاطمه دختر پیامبر خدا اجتماع كردهاند. پس آنها با گروهی [نزد خانه حضرت زهراعلیهاالسّلام] آمدند تا اینكه به خانه هجوم آوردند...
و وارد منزل شدند، پس فاطمه بیرون آمد و گفت:
به خدا سوگند! یا از خانهام بیرون میروید و یا من مویم را پریشان میكنم و به درگاه خدا ناله میزنم.
📘پی نوشت ها:
1. المُصنّف، ج 7، ص 433، رقم 37034، چاپ: دار الكتب العلمیّه، بیروت؛ ج 7، ص 432، رقم 37045، چاپ: دار التاج، بیروت؛ ج 8، ص 572، رقم 4، چاپ: دار الفكر، بیروت؛ ج 14، رقم 18891، چاپ: هند(مختار احمد الندوی، دار السلفیّه).
2. ر.ک: كتابهای «ایستاده در باد» و «غروب سرخ غدیر» (تألیف: علی لبّاف، مركز فرهنگی انتشاراتی منیر.)
3.«العقد الفرید» (جلد 5، صفحه 13 ـ 14)، چاپ: بیروت، 1404هـ؛ (جلد 3، صفحه 64)، چاپ: مصر، 1353 هـ.
4.قاتِلْهُمْ یعنی با آنها بجنگ تا حدّی که تسلیم یا کشته شوند.
5.نقل مشابه: أبوالفِداء (متوفّای 732)، «المختصر فی أخبار البشر» (جلد 1، صفحه 156)، چاپ: بیروت و (جلد 1، صفحه 165)، چاپ: مصر.
6.تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 126، چاپ: دار صادر، بیروت.
نوشته شده توسط گروه طرح و تحقیق فاطمیّه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#تحصن
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#جسارت_به_حضرت_زهرا
🔹طبق نقل ابن أبیشیبه، هواداران خلیفه، رفتار مؤدّبانه و احترامآمیزی را با حضرت زهراعلیهاالسّلام در پیش گرفته بودند. آیا این مطلب با ادّعای جسارت به ایشان از سوی مهاجمین، قابل قبول و قابل جمع است؟
🔸پاسخ:
هرچند در یک نگاه ابتدایی به نقل ابن أبیشیبه، چنین برداشت میشود که نظام حاکم، هنگام برخوردِ نظامی با حضور مخالفین سیاسیِ خود در بیت فاطمهعلیهاالسّلام، احترام حضرتِ زهراعلیهاالسّلام را رعایت کرده است؛ امّا از دقّت در «نحوه مواجهه و شیوه پاسخگویی حضرتِ زهراعلیهاالسّلام به مهاجمین»، نمیتوان به سادگی باور کرد که هواداران خلیفه، رفتار مؤدّبانه و احترامآمیزی را با حضرتِ زهراعلیهاالسّلام در پیش گرفته بودند.
نحوه مواجهه و شیوه پاسخگویی حضرت زهراعلیهاالسّلام به مهاجمین
سند شماره 1
ابن قُتَیْبَه (متوفّای 276) در کتاب «الإمامة و السیاسه» (جلد 1، صفحه 12)، چاپ: مصر، 1382 هـ؛ نقل میکند:
وَ إنَّ أبابَکْرٍ تَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَیْعَتِهِ عِنْدَ عَلِیٍّ، فَبَعَثَ إلَیْهِمْ عُمَرَ... فَدَعا بِالْحَطَبِ وَ قالَ:
وَ الَّذِی نَفْسُ عُمَرَ بِیَدِهِ لَتَخْرُجُنَّ أوْ لَاُحْرِقَنَّها عَلی مَنْ فِیها...
فَوَقَفَتْ فاطِمَةُ عَلی بابِها، فَقالَتْ:
لا عَهْدَ لِی بِقَوْمٍ حَضَرُوا أسْوَأ مَحْضَرٍ مِنْکُمْ...
و خلیفه اول غیبتِ گروهی را ـ که از بیعتِ با او [با حضورشان] نزد علی سرپیچی کرده بودند ـ ، احساس کرد؛ لذا خلیفه دوم را به سراغشان فرستاد. ... خلیفه دوم هیزم طلبید و گفت:
قسم به آنکه جانم در دست اوست، یا خارج میشوید یا بیتردید خانه را ـ با هرکه در آن است ـ به آتش میکشم...
لذا فاطمه کنار درب خانهاش ایستاد و فرمود:
گروهی را نمیشناسم که حضورشان بدتر از حضور شمایان باشد.
ابن قُتَیْبَه، در ادامه ماجرا مینویسد:
... قامَ عُمَرُ، فَمَشی مَعَهُ جَماعَةٌ حَتّی أتَوْا بابَ فاطِمَةَ، فَدَ قّوْا الْبابَ، فَلَمّا سَمِعَتْ أصْواتَهُمْ نادَتْ بِأعْلی صَوْتِها:
یا أبَتِ! یا رَسُولَ اللهِ! ماذا لَقِینا بَعدَ کَ مِنِ ابْنِ الْخَطّابِ وَ ابْنِ أبِیقُحافَةَ؟!
خلیفه دوم به پا خاست و همراه او جماعتی حرکت کردند تا به درب خانه فاطمه رسیدند و درب را کوفتند.
وقتی آن بانو صداهایشان را شنید، به صدای رسا فرمود:
پدر جان! ای رسول خدا! پس از تو ـ از فرزند خَطّاب و فرزندِ أبیقُحافه ـ چه چیزها که دیدیم!
سند شماره 2
ابن أبیالحدید معتزلی (متوفّای 656) در کتاب «شرح نهج البلاغه» (جلد 2، صفحه 56)، چاپ: مصر، 1385 هـ؛ از احمد بن عبدالعزیز، معروف به «أبوبکر جوهری» (متوفّای 323) [نویسنده کتاب: «السقیفة و فدک»] نقل میکند:
إنَّ سَعْدَ بْنَ أبِیوَ قّاصٍ کانَ مَعَهُمْ فِی بَیْتِ فاطِمَةَ وَ الْمِقْدادُ بْنُ الْأسْوَدِ أیْضاً، وَ إنَّهُمُ اجْتَمَعُوا عَلی أنْ یُبایِعُوا عَلِیّاً فَأتاهُمْ عُمَرُ لِیُحْرِقَ عَلَیْهِمُ الْبَیْتَ... وَ خَرَجَتْ فاطِمَةُ تَبْکی وَ تَصِیحُ فَنَهْنَهَتْ مِنَ النّاسِ...
سعد بن أبیوَقّاص همراهِ با آنان در خانه فاطمه بود؛ و نیز مقداد بن اَسود؛ و آنان تجمّع کردند تا با علی بیعت کنند.
لذا خلیفه دوم به سراغشان آمد تا خانه را با آنان به آتش کشد...
و فاطمه گریان و فریادکشان بیرون آمد و مهاجمان را از اقدامشان بازداشت...
بررسی رفتار احترامآمیز از زاویهای دیگر
دقّت در تأثیرپذیری ناظرانِ هجوم، از شیوه پاسخگویی حضرت زهراعلیهاالسّلام به هوادارانِ خلیفه، این احتمال را به شدّت تقویت مینماید که:
رفتار مؤدّبانه خلیفه دوم در هنگام گفتگو با حضرت زهراعلیهاالسّلام، در واقع، نوعی «صحنهسازی» جهتِ «عدم تشویش اذهان عمومی» بوده است.
هرچند ـ دردمندانه ـ باید گفت: تأثیرپذیری افکار عمومی شهروندانِ مدینه از فریاد دادخواهی حضرت زهراعلیهاالسّلام، به حمایتِ عملی آنان از آن حضرتعلیهاالسّلام نینجامید؛ امّا نظام خلافت، نمیتوانست احتمالِ وقوع یک اعتراض فراگیر به «رفتار توهینآمیزش در هنگام گفتگو با حضرت زهراعلیهاالسّلام» را نادیده انگاشته و از همان لحظاتِ آغازین اقدام به هجوم اوّل، با پرخاشگری و گستاخی، با یگانه دختِ رسول خداصلّیاللهعلیهوآله رفتار نماید.
شاید اگر خلیفه دوم چنین سیاستی را در پیش نمیگرفت،(1) ناظران، به ترک صحنه اکتفا نکرده و عکسالعملی فراتر از «بیطرفی» را از خود بروز میدادند؛ عکسالعملی که به هیچ وجه به نفع نظام حاکم نبود.
سند شماره 1
ابن قُتَیْبَه (متوفّای 276) در کتاب «الإمامة و السیاسه» (جلد 1، صفحه 13)، چاپ: مصر، 1382 هـ؛ نقل میکند:
... فَلَمّا سَمِـعَ الْقَوْمُ صَوْتَها وَ بُکاءَها، اِنْصَرَفُوا باکِینَ... وَ بَـقِیَ عُمَرُ وَ مَعَهُ قَوْمٌ...
وقتی آن گروه (= ناظران)، صدا و گریه فاطمه را شنیدند، گریان بازگشتند...
ولی خلیفه دوم و گروهی (= مهاجمان)، همراهِ او [در صحنه] باقی ماندند
.
سند شماره 2
ابن حمزه زیدی (متوفّای 614) در کتاب «الشافی» (جلد 4، صفحه 173)، چاپ: بیروت ]مؤسّسة الأعلمی[، 1406 هـ؛ از احمد بن ابراهیم حسنی زیدی (متوفّای 352) [نویسنده کتاب «المصابیح»] نقل میکند:
(راوی گفت:) شَهِدَتْ عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ یَوْمَ أرادَ أنْ یُحْرِقَ عَلی فاطِمَةَ بَیْتَها، فَقالَ:
إنْ أبَوْا أنْ یَخْرُجُوا فَـیُبایِعُوا أحْرَقْتُ عَلَیْهِمُ الْبَیْتَ.
فَقُلْتُ لِعُمَرَ: إنْ فِی الْبَیْتِ فاطِمَةُ، أفَـتُحْرِقُها؟
قالَ: سَنَلْتَقی أنـَا وَ فاطِمَةُ!
روزی که عمر بن خَطّاب خواست خانه فاطمه را به آتش کشد، من شاهد بودم که عمر گفت:
اگر امتناع کردند که از خانه خارج شوند و بیعت کنند، خانه را ـ با آنان ـ به آتش میکشم.
به خلیفه دوم گفتم: اگر در خانه فاطمه باشد، فاطمه را هم میسوزانی؟
گفت: من و فاطمه به هم میرسیم (رو در رو میشویم)
رفتار احترامآمیز تغییر چهره میدهد
شواهد تاریخی نشان میدهد که به دنبالِ ترک صحنه از سوی ناظرانِ هجوم (شهروندانِ مدینه)، رفتار احترامآمیز هواداران خلیفه نیز ـ به وضوح ـ تغییر چهره داده است.
سند شماره 1
ابن قُتَیْبَه (متوفّای 276) در کتاب «الإمامة و السیاسه» (جلد 1، صفحه 12)، چاپ: مصر، 1382 هـ؛ نقل میکند:
... فَدَعا بِالْحَطَبِ، وَ قالَ: وَ الَّذِی نَفْسُ عُمَرَ بِیَدِهِ لَتَخْرُجُنَّ أوْ لَاُحْرِقَنَّها عَلی مَنْ فِیها.
فَقِیلَ لَهُ: یا أباحَـفْصٍ! إنَّ فِیها فاطِمَةَ!
فَقالَ: وَ إنْ.(2)
... سپس هیزم طلبید و گفت:
قسم به آن که جانم در دست اوست، یا خارج میشوید یا بیتردید خانه را ـ با هرکس در آن است ـ به آتش میکشم.
به او گفتند: أباحَفص! در این خانه فاطمه حضور دارد!
گفت: باشد.
بیتردید، این دگرگونی در عملکردِ خلیفه دوم، به روشنی حاکی از آن است که برخوردِ ابتدایی او با حضرت زهراعلیهاالسّلام ـ که ابن أبیشیبه از آن یاد کرده است ـ بیشتر به یک نمایش عوامفریبانه،(3) شباهت دارد تا به رفتاری نشأت گرفته از باور و اعتقادِ قلبی.
در نتیجه: رعایت احترام حضرت زهراعلیهاالسّلام، حرکتی نمایشی و عوامفریبانه بود.
--------------------------------------------------
📘 1. از دیگر تدابیر سیاسی او جهت كنترل افكار عمومی شهروندانِ مدینه، انكار رحلتِ رسول خداصلّیاللهعلیهوآله بود. (تاریخ طبری، ج 2، ص 442، چاپ: لیدن، 1879 م)
جهت آشنایی بیشتر با اهداف و انگیزههای این انكار، به جلد یكم از كتاب «عبدالله بن سبا» (تألیف: علّامه سیّد مرتضی عسكری)، صفحه 98 ـ 104 مراجعه فرمایید.
2. واضح است كه كلمه «وَ إنْ» حرف وصل است و عبارتِ قبل را به عبارتِ بعدش متّصل میسازد. یعنی :وَ إنْ كانَ فِی الْبَیْتِ فاطِمَةَ (اگرچه فاطمه در خانه باشد، من خانه را با ساكنانش به آتش خواهم كشید)
3. همانند رفتار او در ماجرای انكار رحلت رسول خداصلّیاللهعلیهوآله؛ چنانچه ابن أبیالحدید معتزلی تصریح میكند:
«خلیفه دوم، وقتی كه فهمید رسول خداصلّیاللهعلیهوآله از دنیا رفته است، ترسید تا مبادا بر سر رهبری، شورش و انقلابی پدید آید و انصار (شهروندانِ مدینه) یا دیگران (؟!)، رشته حكومت را به دست گیرند؛ لذا،مصلحت دید كه مردم را ـ به هر نحوی كه ممكن است ـ ساكت و آرام سازد...»
نوشته شده توسط گروه طرح و تحقیق فاطمیّه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
بْی سَبَبْ نْيسْتْ شُمٰا جِلْوه ی اَسْرٰارْ شُدْي
اَوَلْينْ فٰاطِمــــهْ هَسْتْي كِهْ حَرَمْ دٰارْ شُدْي
#یا_فاطمه_معصومه_اشفعی_لنا_فی_الجنه
🔻#وفات_حضرت_معصومه سلام الله علیها تسلیت باد
✅ @hosenih_maghtal
✅ گریز روضه حضرت معصومه سلام الله علیها
🔷ما أخرج المأمون علی بن موسى الرضا ع من المدینة إلى المرو فی سنة مائتین خرجت فاطمة أخته فی سنة إحدى و مائتین تطلبه فلما وصلت إلى ساوه مرضت فسألت کم بینی و بین قم قالوا عشرة فراسخ فأمرت خادمها فذهب بها إلى قم و أنزلها فی بیت موسى بن خزرج بن سعد و الأصح أنه لما وصل الخبر إلى آل سعد اتفقوا و خرجوا إلیها أن یطلبوا منها النزول فی بلدة قم فخرج من بینهم موسى بن خزرج فلما وصل إلیها أخذ بزمام ناقتها و جرها إلى قم و أنزلها فی داره فکانت فیها ستة عشر یوما ثم مضت إلى رحمة الله و رضوانه فدفنها موسى بعد التغسیل و التکفین فی أرض له و هی التی الآن مدفنها و بنى على قبرها سقفا من البواری إلى أن بنت زینب بنت الجواد ع علیها قبة …
🔸حضرت رضا(ع) به دعوت مأمون در سال ۲۰۰ هجری از مدینه به خراسان آمد، حضرت معصومه(ع) در سال ۲۰۱ برای دیدار برادر، از مدینه رهسپار خراسان شد(ناگفته پیداست که در این
سفر دور گروهی از برادران و خدمتکاران به همراه حضرت معصومه(ع) بوده اند) وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه(ع) بیمار شد، پرسید از این مکان تا قم چقدر راه است؟ عرض کردند: ده فرسخ، به خدمتکار دستور داده که به جانب قم رهسپار گردند،به این ترتیب به قم آمد و به منزل موسی بن خزرج بن سعد اشعری که از اصحاب امام رضا(ع) بود، وارد شد.
🔻اما روایت صحیح تر این است که: چون خبر ورود آن بانوی با عظمت حضرت فاطمه معصومه(ع) به آل سعد رسید، همگی به اتفاق به استقبال او رفتند تا او را به قم دعوت کنند، در میان آنها موسی بن خزرج به کاروان حضرت معصومه(ع) رسید، زمام شتر آن حضرت را گرفته و به طرف قم آمد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذیریی کرد، ولی پس از ۱۶ یا ۱۷ روز آن بانوی ارجمند، رخت از جهان بربست و پسران سعد را در سوگ خود نشانید.
😭اما دلها بسوزد:
🔹قَالَ الرّاوى : وَ سَارَ الْقَوْمُ بِرَاءْسِ الْحُسَیْنِ وَ نِسائِهِ وَالاسْرى مِنْ رِجالِهِ، فَلَمّا قَربُوا مِنْ دِمَشْقَ دَنَتْ اءُمُّ کُلْثُومٍ مِنَ الشِّمْرِ – وَ کانَ مِنْ جُمْلَتِهِمْ – فَقالَتْ:
لى الَیْکَ حاجَةُ.
فَقالَ: وَ ما حاجَتُکَ؟
قالَتْ: اذا دَخَلْتَ بِنَا الْبَلَدَ فَاحْمِلْنا فى دَرْبٍ قَلِیلِ النَّظارَةِ، وَ تَقَدَّمَ الَیْهِمْ اءَنْ یُخْرِجُوا هَذِهِ الرُّؤ وسَ مِنْ بَیْنِ الْمَحامِلِ وَ یُنَحُّونا عَنْها، فَقَدْ خَزینا مِنْ کَثْرَةِ النَّظَرِ الَیْنا وَ نَحْنُ فى هَذِهِ الْحالِ.
فَاءَمَرَ فى جَوابِ سُوالِها: اءَنْ تُجْعَلَ الرُّؤُوسُ عَلَى الرِّماح فى اءَوْساطِ الْمَحامِلِبَغْیا مِنْهُ وَ کُفْرا – وَ سَلَکَ بِهِمُ النَّظارَةَ عَلى تِلْکَ الصِّفَةِ، حَتّى اءَتى بِهِمْ بابِ دِمَشْقَ، فَوُقِفُوا عَلى دَرَجِ بابِ الْمَسْجِدِ الْجامِعِ حَیْثُ یُقَامُ السَّبْىُ.
اَللُّهوف عَلى قَتلَى الطُّفوف-سید بن طاووس
(المسلک الثالث فى الاُمُورِ الْمُتَاءَخَّرَةِ عَنْ قَتْلِهِ ع وَ هِىَ تَمامُ ما اءَشَرْنا اِلَیْهِ.)
🔸راوى گوید: گماشتگان ابن زیاد، اسیران و اهل بیت عصمت علیه السّلام و مبارک امام علیه السّلام را به سمت شام شوم حرکت دادند همین که به نزدیک دمشق رسیدند،
😭ام کلثوم علیه السّلام به شمر بن ذى الجوشن، فرمود: از تو درخواستی دارم.
شمر گفت : حاجت تو چیست ؟
ام کلثوم فرمود: چون ما را داخل شهر مى نمایید از دروازه اى ببرید که تماشاچیان و تردد کنندگان در آن کم باشند؛ و به لشکریان خود بسپار که سرها را از میان محمل ها و کجاوه ها بیرون آوردند و اندکى از ما دور ببرند؛ تا خوارى و خفت ما مقدارى کم شود.
آن نانجیب از راه بغى و عدوان و کفر و طغیان بر ضد خواهش آن مکرمه دوران، امر نمود که سرها را بر بالاى نیزه زدند و در وسط محمل ها نگاه داشتند و آل رسول را بر همین حال از راهى وارد دمشق نمودند که ازدحام خلق در آن بسیار بود.
😭سپس ایشان را بر در مسجد جامع نگاه داشتند، در آن مکانى که اسیران کفار را نگاه مى داشتند.
🔺و لعنه الله علی القوم الظالمین
📚مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۹٫
✅ @hosenih_maghtal
Hossein-Momeni-Vorod-Hazrate-Masoomeh-Be-Qom.mp3
993K
🔹روضه حضرت معصومه سلام الله علیها
🔸حجت الاسلام سید حسین مومنی
✅ @hosenih_maghtal
روضه بسیار جانسوز _ شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها _ استاد سید حسین مومنی.mp3
1.1M
🔹روضه حضرت معصومه سلام الله علیها
🔸حجت الاسلام سید حسین مومنی
✅ @hosenih_maghtal
✅#ابن_ابی_شیبه_هجوم_اول
🔹«ابن أبیشیبه» کیست و ماجرای «هجوم اوّل به خانه فاطمه علیهاالسّلام» را چگونه نقل میکند؟
🔸 عبدالله بن محمّد بن إبراهیم بن أبیشیبه، مشهور به: «أبوبکر بن أبیشیبه»، از حدیثنگارانِ قرن سوم هجری است.
او در نزد اهل سنّت، از آموزگارانِ برجسته حدیث (= مشایخ حدیث) به شمار میرود و مشاهیری چون: بُخاری (متوفّای 256)، مُسلم (متوفّای 261)، ابن ماجه (متوفّای 273) و احمد بن حَنبل (متوفّای 241)، در ردیفِ شاگردانش قرار دارند.
تنها کتاب باقی مانده از ابن أبیشیبه، «المُصَـنّف»(1) نام دارد که علاوه بر روایتهای نبوی، مشتمل بر فتواهای صحابه، تابعان و فقهای پس از تابعان نیز میباشد.
هرچند مطالبِ این کتاب به صورت «موضوعی» و بر پایه «ابوابِ فقهی» تنظیم و طبقهبندی شده است؛ امّا نقلهای مندرج در آن، از تنوّع چشمگیری برخوردار میباشد؛ به گونهای که باید گفت:
مطالب مندرج در این کتاب، اختصاص به موضوع خاصّی، از جمله فقه، ندارد.
از این رو میتوان کتاب «المُصَـنّف»، تألیف: ابن أبیشیبه را از «جوامع کهن حدیثی» نزد اهل سنّت، به شمار آورد.(2)
ابن أبیشیبه ماجرای هجوم اوّل به خانه فاطمهعلیهاالسّلام را چنین نقل میکند:
هنگامی که پس از رسول خدا، افراد با خلیفه اول بیعت کردند (بیعتِ با ابوبکر رخ داد)، علی و زبیر نزد فاطمه ـ دختر رسول خدا ـ میرفتند و از وی راهنمایی میگرفتند و باز به کار خود (= استنکاف از انجام بیعت با ابوبکر) ادامه میدادند.
وقتی خبر به خلیفه دوم رسید، بیرون آمد و نزد فاطمه رفت و گفت:
ای دختر رسول خدا! وَالله هیچ کس نزد ما از پدرت محبوبتر نیست و نیز هیچ کس ـ پس از پدرت ـ نزد ما از تو محبوبتر نمیباشد و من به خدا سوگند میخورم که این محبّت مرا بازنمیدارد که اگر باز این جماعت، نزد تو گرد هم آیند؛ فرمان دهم که خانه بر سرشان به آتش کشیده شود.
راوی گفت: وقتی خلیفه دوم بیرون رفت، [تحصّنکنندگان] نزد آن بانو گرد آمدند؛ آن حضرت فرمود: دیدید که عمر پیش من آمد و به خدا سوگند خورد که اگر نزد من بازگردید، خانه را بر سرتان به آتش میکشد.
و قسم به خدا که او ـ به آنچه برایش سوگند خورده ـ عمل میکند.
از تحصّن دست بردارید و این عملکرد شما، در حالتی از رشد یافتن باشد و به صلاحدید خود عمل کنید و نزد من بازنگردید.
آنها از وی فاصله گرفتند و نزدش بازنگشتند تا زمانی که با خلیفه اول بیعت کردند.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 أنـَّهُ حِینَ بُویِـعَ لِأبِیبَکْرٍ ـ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ـ کانَ عَلِیٌّ وَ الزُبَیْرُ یَدْخُلانِ عَلی فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ فَـیُشاوِرُونَها وَ یَرْتَجِعُونَ فِی أمْرِهِمْ.
فَلَمّا بَلَغَ ذلِکَ عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ خَرَجَ حَتّی دَخَلَ عَلی فاطِمَةَ فَقالَ: یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ! وَ اللهِ ما مِنْ أحَدٍ أحَبُّ إلَیْنا مِنْ أبِیکِ وَ ما مِنْ أحَدٍ أحَبُّ إلَیْنا بَعْدَ أبِیکِ مِنْکِ!
وَ أیْمُ اللهِ ما ذلِکِ بِمانِعِی إنِ اجْتَمَعَ هؤُلاءِ النَفَرُ عِنْدَ کِ إنْ أمَرْتُهُمْ أنْ یُحْرَقَ عَلَیْهِمُ الْبَیْتُ.
قالَ: فَلَمّا خَرَجَ عُمَرُ جاءُوها؛ فَقالَتْ: تَعْلَمُونَ أنَّ عُمَرَ قَدْ جاءَ نِی وَ قَدْ حَلَفَ بِاللهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَیُحْرِقَنَّ عَلَیْکُمُ الْبَیْتَ؟
وَ أیْمُ اللهِ لَیُمْضِیَنَّ لِما حَلَفَ عَلَیْهِ، فَانْصَرِفُوا راشِدِینَ، فَرَوْا رَاْیَکُمْ وَ لا تَرْجِعُوا إلَیَّ.
فَانْصَرَفُوا عَنْها فَلَمْ یَرْجِعُوا إلَیْها حَتّی بایَعُوا لِأبِیبَکْرٍ.(3)
--------------------------------------------------
📘 پی نوشت ها:
1.یکی از اقسام کتابهای حدیثی اهل سنّت، «مُصَـنّف» نام دارد.
«مُصَـنّف» به کتابهایی گفته میشود که بر اساس شیوه «بابْبندی احادیث»، تدوین گردیده است.
این سبک از نگارش، در دهههای پایانی قرن دوم هجری رواج یافت و کتابِ «المُصنَّف فی الأحادیث و الآثار» تألیف: ابن أبیشیبه (متوفّای 235 هجری)، یکی از مشهورترین کتابهایی است که با اُسلوبِ «مُصَـنَّفْنگاری» به رشته تحریر درآمده است. (اقتباس از: جوامع حدیثی اهل سنّت (دكتر مجید معارف)، ص 22 ـ 24)
2.اقتباس از: جوامع حدیثی اهل سنّت (دكتر مجید معارف)، ص 41 ـ 42.
3.المُصنّف، ج 7، ص 433، رقم 37034، چاپ: دار الكتب العلمیّه، بیروت؛ ج 7، ص 432، رقم 37045، چاپ: دار التاج، بیروت؛ ج 8، ص 572، رقم 4، چاپ: دار الفكر، بیروت؛ ج 14، رقم 18891، چاپ: هند (مختار احمد الندوی، دار السلفیّه)
▪️نوشته شده توسط گروه طرح و تحقیق فاطمیّه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#اسناد_خطبه_فدکیه
🔹 60سند برای خطبه فدکیه از کتب شیعه و سنی
🔸1- بلاغات النساء: ابن طیفور احمد بن ابیطاهر مروزی (204- 280 ه)
2- السقیفه و فدک: ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهری (ت 323 ه)
3- شرح الاخبار: قاضی ابوحنیفه نعمان بن محمد تمیمی مغربی (ت 363 ه)
4- المناقب: ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی، ابن مردویه (ت 411 ه)
5- الفائق: اسعد بن شقروه (ق 4 ه)
6- الشافی فی الامامه: سید مرتضی علم الهدی، علی بن الحسین موسوی، ابوالقاسم (355- 436 ه)
7- تلخیص الشافی: شیخ طوسی، ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی طوسی (ت 460 ه)
8- دلائل الامامه: ابوجعفر محمد بن جریر بن رستم طبری، طبری صغیر (ق 5 و 6 ه)
9- الاحتجاج علی اهل اللجاج: ابومنصور احمد بن علی بن ابیطالب طبرسی (ح 520 ه)
10- مقتل الحسین علیهالسلام: خطیب خوارزمی، ابوالمؤید موفق بن احمد مکی (ت 568 )
11- نثر الدر: ابوسعید آبی (422 ه )
12- شرح نهجالبلاغه: ابن ابیالحدید، عزالدین عبدالحمید بن محمد مدائنی معتزلی (586- 656 ه)
13- کشف الغمة: ابوالحسن علی بن عیسی بن ابیالفتح اربلی (ت 693)
14-الطرائف: سید رضیالدین علی بن طاووس حلی (589- 664 ه)
15- من لا یحضر الفقیه: شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی (311- 381 ه)، بخشی از خطب
16- علل الشرایع: شیخ صدوق (381 ه)، بخشی از خطبه
17- امالی: شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی (388- 413 ه)، بخشی از خطب
18- امالی: شیخ ابوجعفر طوسی (460 ه)، بخشی از خطبه
19- تذکره الخواص: سبط ابن الجوزی، ابوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبدالله بغدادی (581- 654 ه)، بخش از خطبه
20- مناقب آل ابیطالب: ابن شهر آشوب، ابوجعفر محمد بن علی بن شهر آشوب سروی مازندرانی (ت 588 )، بخشی از خطبه
21- مصباح الانوار: هاشم بن محمد (ق 6 و 7 ه)، بخشی از خطبه
22- الفائق: جارالله زمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری خوارزمی (467- 538 ه)، بخشی از خطبه
23- غریب الحدیث: ابن قتیبه دینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم (276213 ه)، بخشی از خطبه
24- الاستغاثه فی بدع الثلاثه: ابوالقاسم کوفی، علی بن احمد بن موسی (فرزند امام جواد علیهالسلام) (ت 352 ه)
25- تفسیر کنز الدقائق: مشهدی، محمد بن محمد رضا قمی (ق 12 ه)
26- مرآه العقول: علامه محمد باقر بن محمد تقی مجلسی (1037- 1110 ه)، بخشهایی از خطبه
27- نفحات اللاهوت: محقق کرکی، شیخ علی بن الحسین (868- 940 ه)
28- جلاء العیون: علامه مجلسی (1110 ه) ، بخشی از خطبه
29- بحارالانوار: علامه مجلسی (1110 ه)
30- تفسیر نور الثقلین: ابن جمعه عبد علی بن جمعه عروسی هویزی (ت 1112 ه)، بخشهایی از خطبه
31- تفسیر برهان: سید هاشم بحرانی، هاشم بن سلیمان حسینی کتکانی (1107 ه)،
بخشهایی از خطبه
32- معادن الحکمه: ملا محسن فیض کاشانی، محمد بن مرتضی (1091 1100 ه)، بخشهایی از خطبه
33- تفسیر لاهیجی: بهاءالدین محمد شریف لاهیجی (1088 ه)
34- الدمعه الساکبه فی احوال العتره الطاهره: ملا محمد باقر بهبهانی (ت 1205 ه)
35- کشکول شیخ بهایی: شیخ بهاءالدین محمد بن الحسین عاملی (953- 1003 ه)، بخشی از خطبه
36- وصول الاخیار الی اصول الاخبار: حسین بن عبدالصمد العاملی (984 ه)، بخشی از خطبه
37- نهج الحق و کشف الصدق: علامه حلی، حسن بن یوسف (736 ه)، بخشی از خطبه
38- الطبقات الکبیر: محمد بن سعد کاتب واقدی (230 ه)، بخشی از خطبه
39- تاریخ المدینه المنوره: ابن شبه النمیری، ابوزید (173- 262 ه)، بخشهایی از خطبه
40- صحیح بخاری: ابوعبدالله بخاری (256 ه) ، اشاره به خطبه
41- صحیح مسلم: ابوالحسین مسلم بن حجاج نیشابوری (261 ه) ، اشاره به خطبه
42- مسند احمد: احمد بن حنبل (241 ه) ، بخشهایی از خطبه
43- مسند فاطمه الزهرا: جلالالدین عبدالرحمن السیوطی (911 ه) ، بخشهایی از خطبه
44- تاریخ الاسلام: شمسالدین محمد بن احمد ذهبی (748 ه) ، بخشی از خطبه
45- عوالم العلوم و المعارف: شیخ عبدالله بحرانی (ق 11 و 12 ه9
46- بصائر الدرجات: ابوالقاسم سعد بن عبدالله اشعری قمی (300 ه )، بخشی از خطبه
47- مختصر بصائر الدرجات: محمد بن سلیمان (ق 8 و 9 ه) ، بخشی از خطبه
48- فتوح البلدان: احمد بن یحیی بن جابر بلاذری (279 ه) ، اشاره به خطبه
49- کافی: محمد بن یعقوب کلینی (328 ه)، بخشی از خطبه
50- کتاب الشمائل: ترمذی، محمد بن عیسی بن سوره (279 ه)، بخشی از خطبه
51- اختصاص: شیخ مفید (413 ه)، بخشی از خطبه
52- اثبات الهداه: شیخ محمد بن حر العاملی (1104 ه)
53- صواعق المحرقه: ابن حجر هیتمی (973 ه)، بخشی از خطبه
54- صوارم المحرقه: قاضی نورالله شوشتری (1019 ه)، بخشی از خطبه
55- تاریخ ابن کثیر: ابن کثیر، اسماعیل بن عمر (774 ه)، بخشی از خطبه
56- اهل البیت: توفیق ابوعلم
57- اعلام النساء: عمر رضا کحاله، بخشی از خطبه
58- تفسیر علی بن ابراهیم قمی (ق 3 و 4 ه)، بخشی از خطبه
59- تفسیر عیاشی: ابوالنضر محمد بن مسعود عیاشی (ق 3 ه)، بخشی از خطبه
60- الغدیر: علامه عبدالحسین احمد امینی (1352 ه)
-------------------------------------------
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
✅#فدک_سند_مظلومیت
🔹فدک سند مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸اموال پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله
به طور کلی می توان اموال غیر منقول حضرت رسول صلی الله علیه و اله را به پنج دسته تقسیم کرد:
ارث - خرید - هبه و هدایا - خمس - فیء.
فیء اموال و زمینهایی است که به وسیله جنگ و نزاع به دست مسلمانان نرسیده و بر آن سرزمین ها اسب وشتر نتاخته باشند. این زمینها به تصریح آیات الهی (مانند آیه 6 سوره حشر) مِلک خاصّ رسول خدا صلی الله علیه و اله است. یکی از مصادیق فیء زمین فدک بوده است.
مشخصات فدک
فدک دهی است در حجاز که میان آن و مدینه دو روز راه بود (نزدیک به 160 کیلومتر) و در آن مزارع و چشمه آبی قرار داشت. در آن منطقه دژی نیز وجود داشته است که به آن شُمْروخ می گفتند. (1)
امروز نام این منطقه حائط است که از بزرگترین روستاهای نزدیک به خیبر می باشد و در آن نخلهای فراوانی به چشم میخورد. (2)
ابن منظور و حُموی در توصیف فدک می نویسند: فیها عین و نخل.
در آن چشمه و درختان نخل وجود داشت.(3)
و فیها عین فواره و نخل کثیره.
در زمینهای آن چشمه جوشان و نخلهای زیادی بود. (4)
انتقال فدک به اموال پیامبر اکرم صلی الله علیه واله
در زمان رسول خدا صلی الله علیه و اله یهودیان ساکن در فدک و مناطق اطراف آن که از شکست پایگاه اصلی خویش در خیبر آگاه شدند از در صلح وارد گشتند و به این صورت با توافق نیمی از قریه فدک تحت عنوان "فیء" به رسول خدا تعلق گرفت.
از آن جایی که این مطلب در تاریخ اسلام قطعی است تنها به نقل یک مدرک کوتاه بسنده میکنیم:
فکانتْ فدکُ لرسولِ اللهِ صلی الله علیه (وآله) و سلم خالِصة له لانه لم یوجفْ علیها بخَیل و لا رکاب.
پس فدک به طور کامل برای رسول خدا صلی الله علیه و اله بود. چرا که اسب و استری بر آن تاخته نشده بود. (5)
بخشش فدک به صدیقه طاهره از مدارک سنی
عن ابی سعید الخدری لما نزلت: و آت ذالقربی حقه.(6) اعطی رسول الله صلی الله علیه (وآله) وسلم فاطمةَ فدکاً.
از ابوسعید خدری: هنگامی که آیه: وبه خویشاوندت حق وی را ببخش. نازل شد رسول خدا صلی الله علیه و اله فدک را به فاطمه سلام الله علیها بخشید. (7)
لما نزلت هذه الایه: و آت ذالقربی حقه دعا النبی صلی الله علیه (و آله) و سلم فاطمة و اعطاها فدکا.
وقتی آیه 26اسراء نازل شد نبی اکرم فاطمه سلام الله علیها را خواست و فدک را به او عطا کرد. (8)
لما نزلت علی رسول الله ص: و آت ذا القربی حقه. دعا فاطمه فاعطاها فدکا و العوالی و قال هذا قسم قسمه الله لک و لعقبک.
زمانی که بر رسول خدا صلی الله علیه و اله آیه: و به ذی القربای خود حقش را ببخش. نازل شد آن حضرت- فاطمه سلام الله علیها را خواستند و فدک و عوالی را به ایشان عطا فرموده و گفتند:
این قسمتی است که خداوند برای تو و نسل پس از تو قرار داده است. (9)
حاکم حسکانی در شان نزول آیه 38 سوره روم مطلبی مشابه را نقل میکند:
عن ابن عباس قال: لما انزل الله: فآت ذالقربی حقه. دعا رسول الله صلی الله علیه و اله فاطمة و اعطاها فدکا و ذلک لصلة القرابة.
ابن عباس می گوید: وقتی آیه: پس به خویشاوندت حق وی را ادا کن. نازل گردید. رسول خدا صلی الله علیه و اله فاطمه سلام الله علیها را خواست و فدک را به او عطا کرد و این به جهت صله رحم (نزدیکی و خویشاوندی حضرت فاطمه سلام الله علیها با رسول خدا صلی الله علیه و اله و عمل به آیه مذکور) بود. (10)
خوارزمی (در مقتل الحسین ج1ص70) نیز به بخشش فدک اشاره دارد:
لما نزلت آیة: و آت ذاالقربی حقه. دعا رسول الله صلی الله علیه و اله فاطمة سلام الله علیها فاعطاها فدکا.
چون آیه 26اسراء نازل گردید رسول خدا صلی الله علیه و اله فاطمه سلام الله علیها را خواست و فدک را به وی بخشید.
سیوطی در تفسیر خویش از دو صحابی ابوسعید خُدری و عبدالله بن عباس بخشش فدک را متذکر میشود. همچنین در کنزالعمال نیز این حقیقت بیان شده است. در کتب دیگر اهل سنت نیز این مساله بیان شده است که بنده برای خلاصه به همین مقدار کفایت میکنم. و فقط به یک سند دیگر از کتب اهل سنت که از حضرت زهرا سلام الله علیها نقل کرده اند می پردازیم:
بهترین شاهد و گواه: صدیقه طاهره سلام الله علیها
قالت فاطمة لابی بکر: ان رسول الله جعل لی فدک فاعطنی ایاها. شهد لها علی بن ابی طالب.
فاطمه سلام الله علیها به ابوبکر گفت: رسول خدا فدک را برای من قرار داده. پس آن را به من بازگردان. علی بن ابی طالب علیه السلام نیز بر صحت این مطلب گواهی داد. (11)
عن مالک بن جعونة عن ابیه قال: قالت فاطمه لابی بکر ان رسول الله جعل لی فدک فاعطنی ایاها.
مالک بن جعونه از پدرش نقل می کند که: فاطمه سلام الله علیها به ابوبکر (که فدک را مصادره کرده بود) گفت که رسول خدا فدک را برای من قرار داده است پس آن را به من بازگردان. (12)
و فیها (فدک) عین فوارة و نخیل کثیره و هی التی قالت فاطمة ان رسول الله صلی الله علیه (وآله) وسلم
نخلنیها. (13)
بخشش فدک به حضرت زهرا سلام الله علیها از مدارک شیعی
مدارک بسیاری در کتب شیعی وجود دارد که این حقیقت را بیان میکنند. که ما در اینجا فقط به یک سند کفایت میکنیم:
امام صادق علیه السلام می فرماید: هنگامی که آیه: و آت ذاالقربی حقه و المسکین. نازل شد. پیامبر صلی الله علیه و اله به جبرئیل گفت: مسکین را شناختم. ذی القربی کیست؟ جبرئیل گفت: اقربای تو. پس پیامبر حسن - حسین و فاطمه علیهم السلام را خوا ند سپس فرمود: ان ربی امرنی ان اعطیکم مما افاء علیّ. وفرمود: فدک را به شما عطا کردم.
(تفسیر عیاشی ج2ص287)
نتیجه بحث: فدک به عنوان فیء در اموال حضرت رسول صلی الله علیه و اله قرار گرفت. و حضرت رسول صلی الله علیه و اله (به استناد به کتب اهل سنت) فدک را به حضرت زهرا سلام الله علیها بخشید. در مطالب بعدی به این موضوع خواهیم پرداخت که بعد از حضرت رسول چه بلایی بر سر فدک آمد.
غصب فدک از مدارک اهل سنت
همانطور که در مطالب قبلی اثبات شد حضرت رسول صلی الله علیه و اله فدک را در زمان حیات خودشان به حضرت زهرا سلام الله علیها بخشیدند. اما بعد از شهادت حضرت رسول این زمینها توسط حکومت غصب شد.
1. در صواعق باب مدح شیخین میگوید: به زید برای توهین به ابابکر گفتند: ابابکر از حضرت زهرا علیها السلام فدک را گرفت...(14)
2. از عمربن خطاب نقل است که میگوید: پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و اله من و ابوبکر به نزد علی علیه السلامرفتیم و گفتیم: درباره آنچه از رسول خداص به جامانده است (میراث) چه میگویی؟
گفت: ما سزاوارترین مردم نسبت به رسول خدا هستیم.
گفتم: و آنچه در خیبر است (سهم ذی القربا) ؟ گفت:و آنچه در خیبر است.
گفتم: و آنچه در فدک است (هبه) ؟ گفت: و آنچه در فدک است.
پس گفتم: هان به خدا تا شما گردن های ما را با مناشیر (چوب های بلند که چنگک دارد و با آن گندم را باد می دهند) فرو آورید! پس هرگز! (15)
ابوبکر طلب شاهد میکند !!!
صاحب تشیید المطاعن بیست و پنج کتاب از منابع اهل سنت را نام می برد که مساله شهادت درباره فدک در آنها یاد شده است. در کتاب السقیفه و فدک ص103 چنین آمده است: فقالت فاطمه ان فدک وهبها لی رسول الله قال ابوبکر: فمن یشهد بذلک؟... یعنی : فاطمه سلام الله علیها فرمودند: فدک را رسول خدا به من بخشیده است. ابوبکر گفت: چه کسی به آن شهادت می دهد ؟!!!
احتجاج امام علی علیه السلام و ابوبکر در رابطه با شاهد
امام علی علیه السلام به خلیفه گفت: هرگاه مدعی مالی باشم که دردست مسلمان دیگری است از چه کسی شاهد میخواهی؟ از من که مدعی هستم یا از کسی که در تصرف اواست؟
گفت:از تو که مدعی هستم.
حضرت فرمود: مدتهاست که فدک در اختیار و تصرف فاطمه سلام الله علیها است و در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و اله مالک آن شده است. پس چرا از او بینه و شاهد می طلبی؟ ابوبکر ساکت شد. (بحارالانوار ج29ص129 به نقل از احتجاج طبرسی)
طبق روایت طبرسی عمر که در مجلس حاضر بود دید کسی یارای پاسخ دادن به امیرالمومنین علیه السلامرا ندارد و ممکن است برای ابوبکر گران تمام شود. عمر گفت: یا علی! ما توان بحث با تو را نداریم. باید شاهد بیاوری و گرنه نه تو و نه فاطمه حقی بر فدک نخواهید داشت.
امتناع ابوبکر از پس دادن فدک با تمسک به حدیثی جعلی
بعد از اینکه ابوبکر فدک را غصب کرد. اهل بیت علیهم السلام از او خواستند که زمین را پس دهد. اما او زمین را پس نداد. درکتب اهل سنت در رابطه با امتناع ابوبکر چنین آمده است:
فابی ابوبکر ان یدفع الی فاطمة شیئا.
پس ابوبکر از استرداد اموالی که فاطمه سلام الله علیها از او مطالبه نمود امتناع ورزید و چیزی از آن اموال را به فاطمه سلام الله علیها پس نداد. (16)
ابوبکر برای پس ندادن اموال حضرت زهرا سلام الله علیها استناد به یک روایت جعلی کرد و ادعا کرد از پیامبر صلی الله علیه و اله شنیده است: لانورث ما ترکنا صدقة. یعنی: از ما گروه انبیاء ارثی برده نمیشود. آنچه از اموال ما باقی می ماند حکم صدقه را دارد.
ابن شبه از عایشه روایت میکند:
فاطمه سلام الله علیها کسی را نزد پدرم (ابوبکر) فرستاد و سه چیز از او مطالبه کرد:
1-صدقه رسول الله صلی الله علیه و اله در مدینه 2-باقیمانده خمس خیبر 3-فدک. اما پدرم به او گفت:
رسول خدا گفته: لا نورث ما ترکنا صدقه... . فاطمه از پدرم (ابوبکر) خشمگین شد و تا پایان عمر خویش با او سخن نگفت و هنگامی که از دنیا رفت علی بر او نماز خواند و او را شبانه دفن کرد و پدرم را خبر نکرد.
(تاریخ مدینه منوره ج2ص196)
پاسخ حضرت زهرا سلام الله علیها به حدیث جعلی ابوبکر (خطبه فدکیه)
حضرت زهرا سلام الله علیها جهت رسواسازی دستگاه حاکم و تبیین مواضع غیر شرعی آنان در مواجهه با مطالبات مالی دختر رسول خدا صلی الله علیه و اله به ویژه ادعای شگفت انگیز خلیفه در خصوص ارث به مسجد رفت و خطبه ای طولانی در حضور خلیفه و مهاجرین و
انصار حاضر در آنجا ایراد فرمود.
این خطبه بعدها به خطبه فدکیه شهرت یافت. چرا که در مراحل پایانی مطالبه میراث و آستانه تحقق غصب فدک (یعنی بلافاصله پس از آگاهی حضرت صدیقه طاهره از تصمیم خلیفه مبنی بر مصادره آن) ایراد گردید. این خطبه در بلاغات النساء نوشته ابن طیفور و همچنین مقتل الحسین خوارزمی که از کتب اهل سنت میباشد آمده است.
حضرت صدیقه طاهره در فرازهایی از این خطبه با صراحت به ماجرای ارث اشاره نموده و افشاگرانه می فرماید: آیا با آگاهی (و از روی عناد) کتاب خداوند را رها کردید و آن را در پشت سرتان نهادید (وبه احکام آن عمل نمی کنید و مرا از ارث محروم می سازید مگر نشنیده اید) که خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
(وسلیمان از پدرش داود ارث برد) و (باز در آن هنگام که) خداوند حکایت یحیی فرزند زکریا را بازگو می نماید میفرماید: (پس خدایا مرا از لطف خاص خویش فرزند و جانشینی صالح عطا فرما تا وارث من و خاندان یعقوب باشد.)
و نیز می فرماید: (وبه حکم کتاب خدا خویشاوندان (در ارث بردن از یکدیگر نسبت به غریبه ها) اولویت دارند)
ومی فرماید: (خداوند شما را در مورد فرزاندانتان سفارش میکند که سهم پسر برابر سهم دو دختر است)
همچنین میفرماید: (هرگاه (یکی از شما را مرگ فرا رسد و) مالی برجای نهد. درباره پدر و مادر و خویشان به نیکی وصیت کند که این شایسته پرهیزگاران است.)
شما به خیال باطل خویش پنداشته اید که من هیچ بهره و ارثی از پدرم ندارم و هیچ قرابت و خویشاوندی بین ما برقرار نیست! آیا خداوند آیه ای را به شما اختصاص داده که پدرم را از آن خارج نموده است؟ یا (در مورد من و پدرم میگویید) که (آن دو) پیروان دو کیش و دو مذهب هستند و از یکدیگر ارث نمی برند؟ آیا من و پدرم اهل یک آیین نیستیم؟ یا این که (ادعا میکنید) شما از (پدرم) رسول خدا به خاص و عام قرآن آگاه ترید؟ آیا حکم جاهلیت را می جویند؟ برای مردم دارای یقین چه کسی حکمش بهتر از حکم خداوند است؟ آیا رواست که میراث من به جور و ستم از من ستانده شود؟ و ستمگران به زودی در می یابند که چگونه بازگشتی خواهند داشت؟! " (17)
در تاریخ آمده است که مخاطبان این سخنرانی علنی سخت تحت تاثیر قرار گرفتند: و لم یر الناس اکثر باک و لا باکیة منهم یومئذ. یعنی مردم گریان تر از آن روز دیده نشدند.
(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج16ص212)
افشاگری حضرت زهرا سلام الله علیها موجب شد تا همگان حقیقت را دریابند و در نتیجه جو حاکم بر علیه ابوبکر (غاصب فدک) بشود. ابوبکر که این وضعیت را بسیار خطرناک و علیه حکومت می دید شروع به سخنرانی تهدید آمیز و جدی کرد.
--------------------------------------------------
📘 پی نوشت ها:
1- معجم البلدان ج4ص238--مراصدالاطلاع ج3ص1020--لسان العرب:ابن منظور ج10ص437.
2- معجم معالم الحجاز:دولت عربستان (الحائط) ج2ص205-206 و (فدک) ج7ص23
3-لسان العرب ج1ص437
4-معجم البلدان ج4ص238
5-سیره ابن هشام ج3ص368--تاریخ المدینه المنوره ج1ص194--شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج16ص210...به همین مضمون: تاریخ ابن کثیر ج4ص203 --سیره ابن کثیر ج3ص384 و....
6- اسراء 26 . این آیه مدنی است از مدارک سنی: تفسیر جلالین:سیوطی - محلی- ص 346---همچنین در قرآنهایی که دانشگاه الازهر آنها را تایید کرده اند در آغاز سوره اسراء آمده است: سوره الاسراء مکیه الا آیات 26و 32 و... .
7- شواهد التنزیل: حاکم حسکانی ج1ص438--سوره اسراء حیاة الصحابه:کاندهلوی ج2ص519 -- الجرح و التعدیل: رازی ج1ص257--ینابیع الموده ص119
8- ینابیع الموده ص439
9- ینابیع الموده ص441
10- شواهد التنزیل ج1 ص 570 و همچنین به همین مضمون: ص442
11- فتوح البلدان ج1ص35--المغانم المطابه ص 312--عمدة الاخبار ص394--وفاء الوفاء ج4 ص 999
12- فتوح البلدان ج1ص44
13- معجم البلدان ج4ص238
14- الصواعق المحرقه 52- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: 16/219.
15- معجم الاوسط طبرانی ج6ص162-163--مجمع الزوائد هیثمی ج9ص39-40.
16- صحیح بخاری ج4ص96و ج5ص178--صحیح مسلم ج2ص72 ج5ص154--صحیح ابن حبان ج4ص573 و ج11ص153--مسند احمد ج1ص6--تاریخ طبری ج3ص202--سنن الکبری ج6ص300--تاریخ ابن کثیر ج5ص286.
17- از مدارک سنی: بلاغات النساء ص26-32
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#وصیت_حضرت_زهرا
🔹امیرالمؤمنین بر بالین حضرت زهرا و و صایای آن بانو به حضرت امیر (علیه السلام)
🔸 به هنگام رحلت حضرت زهرا سلام الله علیها، امام على عليه السّلام نماز ظهر را خوانده به سوى منزل بازگشت. كنيزان را در راه ديد در حالى كه گريان و محزون بودند. امام عليه السّلام به ايشان فرمود: چه خبر شده، چرا شما را ناراحت و مضطرب میبينم؟! گفتند: يا امير المؤمنين! دختر عموى خود زهرا را درياب، گر چه گمان نمیكنيم حاصلى داشته باشد. حضرت على به سرعت به سوى اطاق فاطمه رفت و بر آن بانو وارد شد، ناگاه ديد فاطمه در ميان بستر خويش افتاده و به طرف راست و چپ میغلطد. على عليه السّلام ردا را از دوش خود و عمّامه را از سر مبارك خويش افكند و لباس خود را درآورد، آنگاه آمد و سر مبارك حضرت زهرا را به دامن گرفت و فرمود: اى زهرا! ولى حضرت فاطمه سخنى نگفت. براى دومين بار فرمود: اى دختر محمّد مصطفى! فاطمه زهرا باز جوابى نداد! على عليه السّلام براى سومين بار صدا زد: اى دختر آن كسى كه زكات را در دامن عباى خود براى فقرا میبرد! جوابى نشنيد. اى دختر آن كسى كه با ملائكه نماز خواند! حضرت زهرا عليها السّلام جوابى نداد. على عليه السّلام صدا زد: اى فاطمه، با من سخن بگو! من پسر عموى تو على بن ابى طالب هستم. فاطمه چشمان خود را به روى او باز كرد، آنگاه آن بانو گريست و على عليه السّلام هم گريان شد و به زهراى اطهر فرمود: تو را چه شده؟ من پسر عمويت على هستم. فاطمه گفت: اى پسر عمو! من اكنون مرگ را مشاهده میكنم كه نمیتوان از دست آن گريخت. سپس راجع به فرزندانش خصوصا امام حسن و امام حسین سفارشاتی فرمود و گفت:
ايشان يتيم و دل شكستهاند، ديروز بود كه آنان جدّ بزرگوار خود را از دست دادند، امروز هم مادر خود را از دست میدهند.واى بر آن امّتى كه آنان را میكشند و با ايشان بغض و دشمنى میورزند!! آنگاه اشعارى را بدين ترتيب خواند: اگر گريه میكنى بر من گريه كن اى بهترين هدايت كنندگان، و اشك بريز كه روز فراق رسيد.
اى همسر بتول! من در باره نسل خود به تو سفارش میكنم، زيرا كه ايشان ملازم اسلام میباشند. براى من و يتيمهاى من گريه كن، مخصوصا كشته و قتيل كربلا را فراموش نكنى. ايشان مفارقت میكنند و يتيمانى حيران و سرگردان میشوند، خداوند مقرّر كرده كه روز فراق است. حضرت امير به زهراى اطهر فرمود: اى دختر رسول خدا! تو اين مطلب را از كجا میگويى، در صورتى كه وحى خدا از خاندان ما قطع شده است؟! فاطمه گفت: اى ابو الحسن! من امروز خواب ديدم كه پدر بزرگوارم در ميان قصرى از جواهرات سفيد است، چون مرا ديد فرمود: دخترم! نزد من بيا، زيرا من مشتاق تو هستم. گفتم: پدر جان! به خداوند سوگند كه من بيشتر شوق ملاقات تو را دارم. پدر فرمود: تو امشب نزد من خواهى بود. گفتار پدرم هميشه راست است و به وعده خود وفا خواهد كرد. على جان! هنگامى كه ديدى من سوره يس را قرائت نمودم بدان كه اجلم فرا رسيده، مرا غسل بده، ولى بدنم را برهنه نكن، زيرا من پاك و مطهّر میباشم. على جان! خودت و اهل خانهام كه به من نزديك هستند بر جنازهام نماز بخوانيد. على جان! مرا شبانه به خاك بسپار، اين نحوه را پدرم پيغمبر خدا به من خبر داده.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 وَ قَدْ صَلَّى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام صَلَاةَ الظُّهْرِ وَ أَقْبَلَ يُرِيدُ الْمَنْزِلَ إِذَا اسْتَقْبَلَتْهُ الْجَوَارِي بَاكِيَاتٍ حَزِينَاتٍ فَقَالَ لَهُنَّ مَا الْخَبَرُ وَ مَا لِي أَرَاكُنَ مُتَغَيَّرَاتِ الْوُجُوهِ وَ الصُّوَرِ فَقُلْنَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَدْرِكْ ابْنَةَ عَمِّكَ الزَّهْرَاءَ وَ مَا نَظُنُّكَ تُدْرِكُهَا فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُسْرِعاً حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهَا وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا وَ هُوَ مِنْ قَبَاطِيِّ مِصْرَ وَ هِيَ تَقْبِضُ يَمِيناً وَ تَمُدُّ شِمَالًا فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ وَ حَلَّ أَزْرَارَهُ وَ أَقْبَلَ حَتَّى أَخَذَ رَأْسَهَا وَ تَرَكَهُ فِي حَجْرِهِ وَ نَادَاهَا يَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ فِي طَرَفِ رِدَائِهِ وَ بَذَلَهَا عَلَى الْفُقَرَاءِ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا يَا ابْنَةَ مَنْ صَلَّى بِالْمَلَائِكَةِ فِي السَّمَاءِ مَثْنَى مَثْنَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا يَا فَاطِمَةُ كَلِّمِينِي فَأَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ قَالَ فَفَتَحَتْ عَيْنَيْهَا فِي وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَيْهِ وَ بَكَتْ وَ بَكَى وَ قَالَ مَا الَّذِي تَجِدِينَهُ فَأَنَا ابْنُ عَمِّكِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ فَقَالَتْ يَا ابْنَ الْعَمِّ إِنِّي أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِي لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا م
َحِيصَ عَنْهُ .... فَيُصْبِحَانِ يَتِيمَيْنِ غَرِيبَيْنِ مُنْكَسِرَيْنِ فَإِنَّهُمَا بِالْأَمْسِ فَقَدَا جَدَّهُمَا وَ الْيَوْمَ يَفْقِدَانِ أُمَّهُمَا فَالْوَيْلُ لِأُمَّةٍ تَقْتُلُهُمَا وَ تُبْغِضُهُمَا. ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُول:
ابْكِنِي إِنْ بَكَيْتَ يَا خَيْرَ هَادٍ وَ اسْبِلِ الدَّمْعَ فَهُوَ يَوْمُ الْفِرَاقِ
يَا قَرِينَ الْبَتُولِ أُوصِيكَ بِالنَّسْلِ فَقَدْ أَصْبَحَا حَلِيفَ اشْتِيَاقٍ
ابْكِنِي وَ ابْكِ لِلْيَتَامَى وَ لَا تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى بِطَفِّ الْعِرَاقِ
فَارَقُوا فَأَصْبَحُوا يَتَامَى حَيَارَى يَحْلِفُ اللَّهَ فَهُوَ يَوْمُ الْفِرَاق
قَالَتْ فَقَالَ لَهَا عَلِيٌّ مِنْ أَيْنَ لَكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ هَذَا الْخَبَرُ وَ الْوَحْيُ قَدِ انْقَطَعَ عَنَّا فَقَالَتْ يَا أَبَا الْحَسَنِ رَقَدْتُ السَّاعَةَ فَرَأَيْتُ حَبِيبِي رَسُولَ اللَّهِ ص فِي قَصْرٍ مِنَ الدُّرِّ الْأَبْيَضِ فَلَمَّا رَآنِي قَالَ هَلُمِّي إِلَيَّ يَا بُنَيَّةِ فَإِنِّي إِلَيْكِ مُشْتَاقٌ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَشَدُّ شَوْقاً مِنْكَ إِلَى لِقَائِكَ فَقَالَ أَنْتِ اللَّيْلَةَ عِنْدِي وَ هُوَ الصَّادِقُ لِمَا وَعَدَ وَ الْمُوفِي لِمَا عَاهَدَ فَإِذَا أَنْتَ قَرَأْتَ يس فَاعْلَمْ أَنِّي قَدْ قَضَيْتُ نَحْبِي فَغَسِّلْنِي وَ لَا تَكْشِفْ عَنِّي فَإِنِّي طَاهِرَةٌ مُطَهَّرَةٌ وَ لْيُصَلِّ عَلَيَّ مَعَكَ مِنْ أَهْلِيَ الْأَدْنَى فَالْأَدْنَى وَ مَنْ رُزِقَ أَجْرِي وَ ادْفِنِّي لَيْلًا فِي قَبْرِي بِهَذَا أَخْبَرَنِي حَبِيبِي رَسُولُ اللَّه.
--------------------------------------------------
📘 بحار الأنوار ،علامه مجلسی،ج43، ص 178-179
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#وصیت
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
✅#وداع_با_حسنین
🔹 غسل فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و و داع حسنین (علیهما السلام) با مادر
🔸حضرت امير المؤمنین عليه السّلام میفرمايد: من متصدى امر غسل آن بانو شدم و بدن وى را از زير پيراهن غسل دادم، به خداوند سوگند كه بدن فاطمه زهرا سلام الله علیها پاك و مطهّر بود، آنگاه بدن مقدّس او را از باقيمانده حنوط پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حنوط كردم، سپس پيكر مباركش را در ميان كفنهايش جاى دادم و چون تصميم گرفتم كفن او را گره بزنم، صدا زدم: اى امّ كلثوم، زينب، سكينه، فضّه، حسن و حسين! بياييد و مادر خود را براى آخرين بار ببينيد، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.حسن و حسين عليهما السّلام در حالى آمدند كه فرياد میزدند: آه از اين حسرتى كه هيچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پيامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بين نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسين! هنگامى كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را ملاقات نمودى سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنيا يتيم مانديم! حضرت على علیه السلام میفرمايد: من خداوند را شاهد میگيرم كه فاطمه زهرا آه و ناله كرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنين را چند لحظهاى به سينه خود چسبانيد. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد: اى ابو الحسن! حسن و حسين را از روى سينه فاطمه بردار، به خداوند سوگند كه ملائكه آسمانها را گريان كردند، زيرا دوست مشتاق لقاى دوست است.
حضرت امير عليه السّلام میفرمايد: من حسنين را از روى سينه زهرا برداشتم و در حال بستن بندهاى كفن اين اشعار را سرودم: مفارقت تو برايم بزرگترين امور است، و از دست دادن تو سختترين مصيبت. من براى حسرت و غم آن كسى گريه و ناله میكنم كه بهترين راه را براى مرگ پيمود. اى چشم من! با من مساعدت و همراهى كن كه محزون دائمى هستم و براى دوست خودم گريانم.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَيْمُونَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَةِ حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِي أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ هُمَا يُنَادِيَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ يَا أُمَّ الْحُسَيْنِ إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى الْمَحْبُوب. قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ وَ أَنَا أُنْشِدُ بِهَذِهِ الْأَبْيَات
فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ
سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ
أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي
--------------------------------------------------
📘 بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج43، ص: 179
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#وداع
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#شبهه_درب_خانه
🔸 آیا خانه های مدینه دَرِ چوبی داشت؟
🔹طرح شبهه:
🔸منازل مسكونى مردم مدینه و مکه در صدر اسلام به شكل ساختمانها و منازل مسكونى دوران ما نبوده است كه افزون بر دیوارهاى نسبتا بلند داراى بخش ورودى با درهاى محكم وقفلهاى متنوع باشد؛ بلكه براى پوشاندن و محفوظ نگه داشتن درون منزل از دید اغیار، تنها از پرده، حصیر و... استفاده مىکردند. در روایتى علی رضى الله عنه تصریح مىكند كه خانههاى ما اهل بیت در نداشته است. وَ نَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّدٍ (ص) لا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ؛ خانههاى ما اهل بیت، نه سقف دارد و نه در. این روایت را بسیارى از كتابهاى شیعه نقل كردهاند از جمله:
📘الخصال، شیخ الصدوق، ص 364 _ 382 و شرح الأخبار، قاضی النعمان المغربی، ج 1 ص 345 – 362 و الاختصاص، شیخ المفید، ص 163 180 و بحار الأنوار، علامة المجلسی، ج 38 ص 167 و 186 و....
🔸بنابراین، چگونه ممكن است كه فاطمه زهرا سلام الله علیها بین در و دیوار قرار گرفته باشد؟ و یا چگونه ممكن است كه این در آتش گرفته باشد؟
🔹نقد و بررسی:
🔸یكى از شبهاتى كه اخیراً برخى از وهابیها آن را با مانور فراوان و سر وصداى زیاد مطرح كردهاند همین شبهه است.
🔸اما با بررسى روایات موجود در كتابهاى شیعه و سنى این نتیجه به دست مىآید، كه در زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله خانههاى مدینه داراى درهاى چوبى بوده است. موارد بسیارى مىتوان به عنوان شاهد نقل كرد كه ما به چند نمونه اشاره مىكنیم. شما خواننده محترم براى اطلاع بیشتر به كتاب مأساة الزهراء علیها السلام، و خلفیات مأساة الزهراء، نوشته سید جعفر مرتضى مراجعه فرمایید.
ما ابتدا پاسخ علامه سید جعفر مرتضى را در پاسخ این شبهه نقل و سپس به پاسخ تفصیلى آن خواهیم پرداخت:
🔹پاسخ علامه سید جعفر مرتضی:
🔸علامه سید جعفر مرتضى در پاسخ این روایت مىگوید:
🔸فأمیر المؤمنین إذن یصف حالة الفقر المدقع الذی كان یعانی منه أهل البیت ( علیهم السلام )، ویذكر إیثار رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) حتى أهل النعم والأموال بما یتوفر لدیه منها، مع ملاحظة: أن أبواب أهل البیت ( علیهم السلام ) بیوتهم كانت من جرید النخل الذی هو أصل السعفة بعد جرد الخوص عنها، أما غیرهم ( علیهم السلام ) فكان لبیوتهم ستائر، وكانت أبوابها من غیر جرید النخل أیضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح كما یدعون.
🔸علی علیه السلام از فقر ناراحت كنندهاى كه خاندان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مىكردند سخن مىگوید و از بذل و بخشش رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم از اموال و نعمتهاى كه نزدش جمع شده بود یاد مىكند، با این كه دَرِ خانههاى اهل بیت از چوب خرما؛ پس از پاك كردن از شاخ و برگش بود؛ ولى دیگران دَرِ خانههایشان از غیر چوب خرما بود و افزون برآن بر درهایشان پرده نیز آویزان كرده بودند.
📘العاملی، السید جعفر مرتضى (معاصر)، مأساة الزهراء علیها السلام شبهات وردود، ج 2 ص 232، ناشر: دار السیرة بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، 1418هـ ـ 1997 م
--------------------------------------------------
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#پاسخ_شبهه
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
ادامه دارد...👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻