eitaa logo
حسینیه مقتل
5.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
361 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹هفتاد و دوتن از یاران حسین علیه السلام به شهادت رسیدند. 🔸مردمِ غاضریه از قبیله ی بنی اسد، روز دوم، حسین علیه السلام و یارانش رادفن کردند. 🔹از سپاه عمربن سعد نیز هشتاد و هشت نفر کشته وعده ای مجروح شدند که عمر بن سعد بر کشته های سپاه خود نماز خواند وآن ها را دفن کرد. 📚از کتاب مقتل امام حسین علیه السلام، علامه عسگری ص۲۰۳ به نقل از تاریخ طبری،ج۵،ص۴۵۵؛مروج الذهب ومعادن الجوهر،ج۳،ص۶۳ @hosenih_maghtal
🔹هفتاد و دوتن از یاران حسین علیه السلام به شهادت رسیدند. 🔸مردمِ غاضریه از قبیله ی بنی اسد، روز دوم، حسین علیه السلام و یارانش رادفن کردند. 🔹از سپاه عمربن سعد نیز هشتاد و هشت نفر کشته وعده ای مجروح شدند که عمر بن سعد بر کشته های سپاه خود نماز خواند وآن ها را دفن کرد. 📚از کتاب مقتل امام حسین علیه السلام، علامه عسگری ص۲۰۳ به نقل از تاریخ طبری،ج۵،ص۴۵۵؛مروج الذهب ومعادن الجوهر،ج۳،ص۶۳ @hosenih_maghtal
▪️بخشی از روضه هایی که از زبان امام عصر عج صادر شده است را در ادامه خواهید دید: 🔹فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ، 🔸اگرچه زمانه مرا به تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مرا از یارىِ تو بازداشت، و نبودم تا با آنانکه باتو جنگیدند بجنگم، و با کسانیکه با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم، 😭(درعوض) صبح و شام برتو ناله میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم، از روى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائى که بر تو وارد شد، تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم،  🔹مُجالِداً بِذِى الْفَقارِ ، کَأَنَّک َ عَلِىٌّ الْمُخْتارُ ، 🔸وچنان با ذوالفقار جنگیدى، که گویا علىّ مرتضى هستى، 🔹فَلَمّا رَأَوْک َ ثابِتَ الْجاشِ، غَیْرَ خآئِف وَ لا خاش ، نَصَبُوا لَک َ غَوآئِلَ مَکْرِهِمْ ، 🔸پس چون تو را با قلبى مطمئن، بدون ترس و هراس یافتند، شرورِ مکر و حیله شان را برتو برافراشتند 🔹وَ قاتَلُوکَ بِکَیْدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ، 🔸و از درِ نیـرنگ و فساد با تو قتال نمودند، 🔹وَ أَمَرَ اللَّعینُ جُنُودَهُ ،فَمَنَعُوک َ الْمآءَ وَ وُرُودَهُ ، 🔸و آن ملعون لشکریانش رافرمان داد، تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند، 🔹وَ ناجَزُوک َ الْقِتالَ ،وَ عاجَلُوک َ النِّزالَ ،وَ رَشَقُوک َ بِالسِّهامِ وَ النِّبالِ ،وَ بَسَطُوا إِلَیْک َ أَکُفَّ الاِصْطِلامِ، وَ لَمْ یَرْعَوْا لَک َ ذِماماً، وَ لاراقَبُوا فیک َ أَثاماً، فی قَتْلِهِمْ أَوْلِیآءَک َ ، وَ نَهْبِهِمْ رِحالَک َ ، 🔸و با توقتال نمودند، و به جنگ و مبارزه با تو شتافتند، و تیرها و خدنگها بسوى تو پرتاب نمودند، و براى استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز کردند، و حُرمتى براى تو مراعات نکردند، و از هیچ گناهى در مورد تو خوددارى ننمودند، چه درکشتن دوستانت ، و چه درغارت اثاثیه خیمه هایت، 🔹وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِى الْهَبَواتِ ، وَ مُحْتَمِلٌ لِلاَْذِیّاتِ ، 🔸و تو در گَرد و غُبارهاى جنگ پیش تاختى، و آزار و اذیّتهاى فراوانى تحمّل نمودى، 🔹قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِک َ مَلآئِکَةُ السَّماواتِ، 🔸آنچنانکه فرشتگانِ آسمانها ازصبر و شکیبائى توبه شگفت آمدند، 🔹فَأَحْدَقُوا بِک َ مِنْ کُلّ ِالْجِهاتِ ، وَ أَثْخَنُوک َ بِالْجِراحِ ، 🔸پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تورا به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند، 🔹وَ حالُوا بَیْنَک َ وَ بَیْنَ الرَّواحِ ، وَ لَمْ یَبْقَ لَک َ ناصِرٌ ، 🔸و راه خلاص و رفتن برتو بستند، تا آنکه هیچ یاورى برایت نماند، 🔹وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ ،تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِک َ وَ أَوْلادِک َ ،حَتّى نَکَسُوکَ عَنْ جَوادِک َ، 🔸ولى توحسابگر(عمل خویش براى خدا)و صبور بودى، از زنان و فرزندانت دفاع وحمایت مینمودى، تا آنکه تو را از اسب سرنگون کردند... 🔻ادامه دارد... @hosenih_maghtal
🔹هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند. 🔸قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمی‌کنم لحظه‌ای را که زینب دختر فاطمه ـ سلام‌الله علیها ـ را بر کشته بر خاک افتاده برادرش حسین عبور دادند که از سوز دل می‌نالید... 🔹و امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ می فرماید: ✳️... من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده و کسی آنها را دفن نکرده، سینه‌ام تنگ شد و به اندازه‌ای بر من سخت گذشت که نزدیک بود جانم بر آید و عمه‌ام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد که بی‌تابی نکنم.[7] ▪️(گویا اسرای کربلا را دوبار به قتلگاه می‌آورند، یک دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خیام و به درخواست خود اسرا و یک بار هم در روز یازدهم محرم هنگام کوچ از کربلا و به دستور عمر سعد و این کار عمر سعد شاید به خاطر این بود که می‌خواست اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ با دیدن جنازه‌های عریان و زیر آفتاب مانده شکنجه روحی به اسرا داده باشد.) 🔸بعد از اینکه روز یازدهم محرم اسرا را از کربلا حرکت دادند به سوی کوفه به خاطر نزدیکی این دو به هم ✳️روز 12 محرم اسرا را وارد شهر کوفه نمودند ✳️گویا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازه‌های کوفه و بیرون شهر سپری کرده باشند 🔹در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و خارجی معرفی کردن آن حضرت مردم کوفه از این پیروزی خوشحال می‌شوند و جهت دیدن اسرا به کوچه‌ها و محله‌ها روانه می‌شوند و با دیدن اسرا شادی می‌کنند. 🔸ولی با خطابه‌هایی که امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ و خانم زینب ـ سلام‌الله علیها ـ و سایرین از اسرا ایراد می‌کند و خودشان را به کوفیان و مردم می‌شناسانند و به حق بودن قیام امام حسین ـ علیه‌السلام ـ اذعان می‌کنند شادی کوفیان را به عزا تبدیل می‌کنند. در طول مدتی که در کوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حرکت می‌کردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در کجاوه‌های جا داده شده بودند و آنان که خیال می‌کردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شده‌اند، جسارت و اهانت می‌کردند، عده‌ای هم از نسب اسرا سؤال می‌کردند با این وضع وارد دارالاماره می‌شوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد که حاکم کوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین، 😭این ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوب‌دستی به سر مبارک می‌زد و خود را پیروز میدان قلمداد می‌کرد و کشته شدن امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را خواست خدا قلمداد می‌‌نمود.[8] ولی با جواب‌های که از جانب خانم زینب و امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ می‌شنید بیشتر رسوا می‌شد. 📚[7] . شیخ عباس، نفس المهموم، ص 492 و حسین نفس مطمئنه، محمدعلی عالمی، انتشارات هاد، چاپ اول، 1372، ص 306. [8] . ابن مخنف، اولین مقتل سالار شهیدان، ترجمه وقعة الطف، سید علی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، ص 361، و ترجمه نفس‌المهموم، پیشین، ص 519. ع س ع ✅ @hosenih_maghtal
✅بدن‌های مطهر شهدای کربلا پس از چند روز و توسط چه کسانی دفن شدند و حکمت تأخیر در تدفین چه بود؟ 🔻بعد از شهادت امام حسین(ع) و شهدای عاشورا، عمر سعد که فرمانده سپاه دشمن بود، مدتی در کربلا ماند و کشتگان سپاه خود را جمع کرد و بر آنها نماز خواند، ولی پیکر مطهر امام حسین(ع) و یارانش را بدون غسل و کفن بر روی زمین رها کرد تا سرانجام، این پیکرهای پاک توسط گروهی از مردان قبیله‌ی بنی‌اسد که در نزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند - و بر اساس برخی گزارش‌ها با حضور و راهنمایی امام زین‌العابدین(ع) که با روشی اعجاز‌آمیز مانند طی الارض از بند اسارت به آن‌جا آمده بود - به خاک سپرده شدند.[1]  ✳️در مورد این‌که بدن مطهر امام حسین(ع) و یاران ایشان چند روز بعد از شهادت‌شان دفن شد، نظراتی مطرح است: 🔺بیشتر مورخان و سیره‌نویسان متقدم معتقدند که تنها یک روز پس از شهادت امام(ع) و در روز یازدهم محرم، قبیله بنی‌اسد بدن امام حسین(ع) و یارانش را به خاک سپردند.[2] 🔺برخی از مورّخان و سیره‌نویسان نیز گزارش‌ کرده‌اند که عمر سعد دو[3] و یا سه[4] روز پس از فاجعه عاشورا در کربلا حضور داشت و در این مدت نیز بدن مطهر شهدا به صورت عریان بر روی خاک باقی بود تا او به سمت کوفه حرکت کرد.[5] ♻️از آن‌جا که گزارشی وجود ندارد که در طول مدت حضور عمر سعد در کربلا، پیکر شهدا را به خاک سپرده شده باشند، و همچنین بر اساس نقل‌های روایی، امام سجاد(ع) با روشی اعجازآمیز از اسارت به آن‌جا آمده بود، این احتمال داده شد که مراسم تدفین در روز سوم شهادت انجام شده باشد.[6] 🔻در همین زمینه امام رضا(ع) در مناظره‌ی خود با ابن ابی‌حمزه، از او پرسید: ▪️آیا حسین بن علی(ع) امام بود؟! گفت: آری! ▪️امام(ع) فرمود: پس چه کسی عهده‌دار دفن ایشان شد؟ ▪️ابن ابی‌حمزه گفت: علی بن الحسین(ع)! ▪️امام هشتم(ع) فرمود: علی بن الحسین(ع) در آن زمان کجا بود؟! ▪️گفت: در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود؛ اما بدون این‌که آنها باخبر شوند به کربلا آمد، پدرش را دفن نمود و به زندان برگشت. ▪️امام رضا(ع) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز می‌تواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم، در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت![7] 🔺گزارشی نیز وجود دارد که نشانگر آن است که پیکر شهدا بیش از سه روز در آن‌جا باقی نماند؛ زیرا سلیمان بن قتّه عدوی سه روز بعد از عاشورا از کربلا عبور نمود و این اشعار را سرود: ➖بر خانه‏ ها و سراپرده خاندان رسول خدا(ص) گذر کردم، ولی آنها را مانند روزگار پرافتخار پیامبر(ص)، آباد و آزاد و در امنیت و آرامش ندیدم! ➖مگر نمی‌نگری که خورشید جهان افروز در سوگ حسین(ع) و یارانش رنگ‌پریده و بیمار است، ➖و زمین و زمان از این سوگ سهمگین به لرزه درآمده و دگرگون شده است.[8] 🔸از آن‌جا که او در اشعارش هیچ اشاره‌‌ای به باقی‌‌ماندن پیکرها بر روی خاک نکرده، می‌توان برداشت کرد که شهدا قبل از آن زمان به خاک سپرده شده بودند. ✳️اما در مورد حکمت تأخیر دفن امام حسین(ع) باید گفت؛ اگرچه این تأخیر، نشانی واضح از مظلومیت مضاعف امام(ع) بود که مدتی در زیر آفتاب باشد و دفن نشود و این اندوه بیشتری را برای نسل‌های بعد به دنبال داشته باشد؛ اما برای این موضوع و هر ماجرای مشابه دیگر -که ناشی از رفتار دشمن بوده و نه رفتار اهل‌بیت(ع) - نیازی به آن نیست که حکمتی در نظر بگیریم و در روایات معتبر نیز حکمتی برای این تأخیر بیان نشده است؛ از این‌رو هر آنچه در این زمینه گفته می‌شود برگرفته از برخی برداشت‌های استحسانی و سلیقه‌‌ای است که در قالب‌هایی مانند شعر عرضه می‌شود.   ع 📚منابع در ادامه...👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
📚منابع 👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 ▪️[1] «شناسایی و دفن اجساد شهدای کربلا»، 668؛ «دفن بدن مطهر امام حسین (ع)»، 7001؛ «قبیله بنی اسد و دفن بدن مطهر امام حسین(ع)»، 33804؛ «غسل امام معصوم توسط امام معصوم»، 101022. ▪️[2]. ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق، مصحح، یوسفی غروی، محمد هادی‏، ص 260، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1417ق؛ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 455، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 112، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 3، ص 205، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 80، بیروت، دار صادر، 1385ق. ▪️[3]. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص 259، قم، منشورات الرضی، 1368ش؛ کاشفی سبزواری‏، ملا حسین، روضة الشهداء، ص 449، قم، نوید اسلام‏، چاپ سوم، 1382ش. ▪️[4]. استرآبادی‏، احمد بن تاج الدین، آثار احمدی تاریخ زندگانی پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع)، ص 494، تهران، میراث مکتوب‏، چاپ اوّل‏، 1374ش. ▪️[5]. مقرّم، عبد الرزاق‏، مقتل الحسین(ع)، مؤسسة الخرسان للمطبوعات‏، ص 305، بیروت، 1426ق؛ روضة الشهداء، ص 449. ▪️[6]. مقتل الحسین(ع)، ص 335؛ روضة الشهداء، ص 449. ▪️[7]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن،‏ ص 464، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق؛ مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب(ع)، ص 207، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1384ش؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص ص 169، و ج 48، ص 270، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. ▪️[8]. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 110 – 111، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ سوم، 1406ق. ✅ @hosenih_maghtal
محرم ۱۴۰۳ ✳️زائران محترم حسینیه مقتل میتوانند با لمس عبارت های زیر به روضه های مربوط به شب و روز دوازدهم محرم دسترسی پیدا کنند... ▪️ ▪️ ع ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ علیه السلام ▪️ ▪️ علیه السلام ✅ @hosenih_maghtal
15.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ شستن راس مطهر در فرات... 🔻سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را امشب زودتر به سمت برد.. 🔺 اما قبل از اینکه ببرد ابتدا در فرات شست... 🔊 استاد @hosenih_maghtal
✅نوبت تقسیم سرها رسیده است... ▪️قبیله کنده، سیزده سر ▪️قبیله هوازن، بیست سر  ▪️قبیله بنی تمیم: هفده سر ▪️قبیله بنی اسد: شش سر ▪️قبیله مذحج: هفت سر ▪️و بقیه سپاه هفت سر 😭هر قبیله ای دنبال چیزی بود که با آن پاداش بیشتری بگیرد... 😭ساربان هم انگشت و انگشتر را برد... 😭برای غارت این خانواده و بدن ها مسابقه بود و از هم سبقت میگرفتند... ع @hosenih_maghtal
✅ با ورود اسرای کربلا به کوفه چه اتفاقاتی رخ داد؟ 🔹 دو روز بعد از واقعه عاشورا، روز دوازدهم محرم، کاروان اسرا وارد شهر کوفه شد. 🔸معروف است که اجساد شهدای کربلا، سه روز غیر مدفون روی زمین باقی ماند. مرحوم سپهر می نویسد: 🔻بالجمله شهدا را بیشتر در روز دوازدهم که روز سوم شهادت ایشان بود به خاک سپردند.[1]  🔻مرحوم آیت الله بیرجندی می گوید: اکثرا دفن شهدا را در روز دوازدهم محرم نوشته اند. 🔹روز دوازدهم محرم، اهل بیت رسالت (علیهم السلام) به شهر کوفه وارد شدند. هنگامی که خبر به ابن زیاد رسید که اهل بیت به کوفه نزدیک شده اند، دستور داد که سرهای شهدا را که قبلا ابن سعد فرستاده بود، برگردانند، و بر سر نیزه ها نصب کنند و پیش روی اهل بیت حرکت داده، همراه اسراء وارد شهر کنند و در کوچه و بازار برگردانند تا قهر و غلبه سلطنت یزید بر مردم معلوم گردد، و بر ترس مردم افزوده شود. 🔸مردم کوفه چون از ورود اهل بیت آگاه شدند از شهر بیرون رفتند. 🔹ابن سعد به همراه اسیران راه پیمود، چون به نزدیکی کوفه رسید مردم کوفه برای تماشای اسیران گرد آمدند. 🔸گویند زنی از زنان کوفه(ام حبیبه) سربرآورد و گفت: 🔻«شما اسیران از کدام قبیله اید؟ 😭گفتند: ما اسیران آل محمدیم.» ✅مردانی که در کاروان اسرا همراه زنان بودند: 🔹همراه زنان، علی بن الحسین(ع)، حسن بن حسن مثنی -برادرزاده امام حسین که با کشتن 17 نفر به دلیل زخمی شدن از کارزار او را بیرون آوردند- زید و عمر و دو فرزند امام حسن(ع) همراه کاروان اسیران بودند. 🔸اهل کوفه چون نگاهشان بر آنان افتاد، گریستند و نوحه سرایی نمودند. 🔹امام سجاد(ع) فرمود: شما بر حال ما نوحه و گریه می کنید، پس آن کس که ما را کشت که بود؟! [2] 🔸علامه مجلسی از بعضی کتب معتبره از مسلم گچکار روایت کرده است که گفت: ابن زیاد مرا به تعمیر فرمانداری گماشته بود، در این بین که مشغول کار بودم سرو صدا و هیاهو از اطراف کوفه شنیدم. 🔹از آن خادمی که با من بود پرسیدم: این ضجه و ناله در کوفه چیست؟ 🔻گفت: همین ساعت سر مرد خارجی که بر یزید خروج کرده آورده اند. 🔻گفتم: این خارجی کیست؟ 🔻گفت: حسین بن علی. 🔻چون این شنیدم صبر کردم تا آن خادم بیرون رفت، آن گاه سیلی محکمی بر صورت خود زدم که بر چشمم ترسیدم. دست و صورتم که گچی بود شستم و از پشت فرمانداری بیرون آمدم تا به کناسه رسیدم. 🔹مردم منتظر آمدن اسیرها و سرها بودند، من ایستادم. ناگاه نزدیک به چهل محمل و هودج پیدا شد که بر چهل شتر حمل می کردند، و در میان آن ها، زنان و حرم حضرت سید الشهدا(ع) و اولاد فاطمه(س) بودند و علی بن الحسین(ع) بر شتر برهنه سوار بود، ✳️و از سختی زنجیر، خون از رگ های گردنش جاری بود، گریه می کرد... 🔸مسلم گفت: مردم کوفه را دیدم که به اطفال خرما و نان و گردو می دادند، ✳️ام کلثوم بر اهل کوفه بانگ زد و فرمود: 😭«ان الصدقه علینا حرام» 😭«صدقه بر ما اهل بیت حرام است» و آن ها را از دست کودکان می گرفت و دور می افکند، و مردم بر مصائب آن ها گریه می کردند. 🔸سپس سر از محمل بیرون آورد و فرمود: 🔻ای اهل کوفه، ساکت باشید مردان شما ما را می کشند و زنان شما بر ما می گریند! خداوند در روز قیامت بین ما و شما حکم فرماید. آن بانو در حال سخن بود که ضجه و غوغا برخواست و سرهای شهدا را بر نیزه کرده آوردند. 🔻جلوی آن سرها، سر نورانی حسین(ع) بود که تابنده و درخشنده و شبیه ترین مردم به رسول خدا(ص) بود، ✳️محاسن شریفش به سیاهی شبه (که سنگ بسیار سیاه براقی است)، خضاب شده که سفیدی بٌن موها ظاهر شده بود، و چهره اش چون ماه می درخشید و 😭باد محاسن شریفش را به راست و چپ حرکت می داد. ✳️حضرت زینب چون نگاهش به سر مبارک افتاد، پیشانی خود را بر چوب جلو محمل زد که خون از زیر مقنعه اش فرو ریخت و با سوز دل به آن سر اشاره کرد و فرمود: 🔻ای ماه نو که چون به کمال رسیدی 🔻خسوف ترا فرو گرفت و پنهان گشتی. 🔻ای پاره دلم، گمان نمی کردم چنین روزی مقدر و نوشته شده باشد. 🔻ای برادر، با این فاطمه خردسال سخن گوی که نزدیک است دلش آب شود.[3]  🔹ابن زیاد سر امام حسین(ع) را فرستاد در کوچه های کوفه و در میان قبایل بگردانند. ✅آیه ای از قرآن که سر امام حسین(ع) بر روز نیزه قرائت کرد 🔹ابی مخنف حکایت آمدن سهل شهرزوری از حج به کوفه را نقل کرده است که شهر کوفه را دگرگون دید. 🔹بازارها و دکان ها بسته و جمعیت ازدحام کرده، بعضی خندان، بعضی گریان، او از مردی سوال می کند؛ چه خبر است، خبر شهادت حسین(ع) را به او می دهد. در همین حال اسرا و سرهای شهدا وارد می شوند. 🔸او در پایان می نویسد: سرهای منور و عیال آن جناب را آوردند تا به باب بنی خزیمه رسیدند، در آن جا مدتی اسرا را نگاه داشتند، سر پرخون سید مظلومان بر نیزه بلندی بود، دیدم لب های مبارکش حرکت می کرد، چون گوش دادم، 🔹سوره کهف را می خواند، به این آیه رسید: ▪️«ام حسبت انّ اصحاب
الکهف و الرّقیم کانوا من آیاتنا عجبا» ▪️«آیا گمان کرده ای اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بودند؟»[4] 🔸سهل گوید: گریستم و عرض کردم: ای مولا، امر تو عجیب تر و عظیم تر است.[5]  🔹در «روضه الاحباب» می نویسد: چون ابن زیاد از نزدیک شدن اهل بیت به کوفه باخبر شد، پاسبانان و دیده بانان شهر را امر کرد که مردم کوفه را خبر کنند، که در روز ورود اهل بیت هیچ کس اسلحه را با خود حمل نکند، و با سلاح از خانه بیرون نیاید و ده هزار تن سواره و پیاده از دلاوران لشکر بر خیابان ها و راه ها و محله ها و بازار شهر کوفه گماشت، تا مبادا در وقت عبور آن ها شیعیان امیرالمومنین (ع) قیام کنند.[6]  📚پی نوشت ها: [1] ناسخ التواریخ، جلد3، صفحه 34 [2] لهوف، صفحه 144 [3] بحار الانوار، جلد 45، صفحه 114 [4] سوره کهف، آیه 9 [5] مقتل ابی مخنف، صفحه 162 [6] ناسخ التواریخ، جلد 3، صفحه 35/30362 ع @hosenih_maghtal
🔹رسیدن اهل بیت علیهم السلام به شهر کوفه 🔸وقتی دختران امیرالمومنین علیه السلام را به شهر کوفه وارد کردند، مردم آن شهر‌ برای تماشای اهل بیت گرد هم آمدند. 🔸 سلام الله علیها بر آنان نهیب زد که: ▪️«ای اهل‌ کوفه! آیا ازخدا وپیامبرش خجالت نمی کشید که این چنین به تماشای اهل بیتش آمده‌اید؟»۱ 🔹یکی‌ از زنان کوفه که کاروان اسرا را به حالی دید که دشمن سنگدل را هم اندوهگین می کرد،‌ از بالای بام پرسید: ▪️«مِن أیِّ الأُساری أنتنَّ» شما از اسیران کدام کشور و از کدام قبیله هستید؟ 🔸درجواب گفتند: ▪️«نحن أُساری آل محمد صلی‌الله علیه وآله وسلم»۲ 🔹ما از اسیران اهل بیت پیغمبریم. 🔸مردم کوفه به عنوان ترحم وتصدق نان و خرما و گردو برای کودکان و بچه های اهل‌بیت می‌آوردند که باز ام‌کلثوم نهیب زد: ▪️ «إنَّ الصدقة علینا حرام». وی صدقات را از دست بچه ها می‌گرفت به زمین پرتاب می‌کرد ومی‌فرمود: 🔸«مگر نمی‌دانید صدقه برما فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حرام است؟!»۳ 📚مقتل مقرم به نقل از ۱. الدمعة الساکبة،ص۳۶۴ ۲. ابن نما،ص۸۴و لهوف،ص۸۱ ۳. اسرار الشهادة،ص۴۷۷ و تظلم الزهراء،ص۱۵۰ @hosenih_maghtal
✅اهانت عبیدالله بن زیاد به سر امام حسین (علیه السلام) در کوفه 📚 الأمالي للصدوق: ص ٢٢٩ ح ٢٤٢ ، روضة الواعظين: ص ٢١٠ ، بحار الأنوار: ج ٤٥ ص ١٥٤ ح ٣  🔸الأمالي للصدوق عن حاجب عبيد اللّه بن زياد : إنَّهُ لَمّا جيءَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام أمَرَ فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ في طَستٍ مِن ذَهَبٍ ، 😭وجَعَلَ يَضرِبُ بِقَضيبٍ في يَدِهِ عَلى ثَناياهُ ، ويَقولُ : 😭لَقَد أسرَعَ الشَّيبُ إلَيكَ يا أبا عَبدِ اللّه ِ .  فَقالَ رَجُلٌ مِنَ القَومِ : مَه ! فَإِنّي رَأَيتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَلثِمُ حَيثُ تَضَعُ قَضيبَكَ . فَقالَ : يَومٌ بِيَومِ بَدرٍ. 🔹الأمالى، صدوق ـ به نقل از دربان عبيد اللّه بن زياد ـ : هنگامى كه سر حسين آورده شد ، 😭فرمان داد كه آن را جلويش در تشتى از طلا گذاشتند و با چوب دستى اش شروع به زدن بر دندان هاى او كرد و مى گفت : 😭اى ابا عبد اللّه ! زود پير شدى [و محاسنت سفيد گشت]!  🔸مردى از قوم [حاضر در مجلس]گفت : دستْ نگه دار كه من ديدم پيامبر صلى الله عليه و آله دهان بر جايى مى نهاد كه تو چوب دستى ات را گذاشته اى .  ابن زياد گفت : روزى در برابر روز بَدر ! @hosenih_maghtal
✅چگونگی ورود خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم به کوفه 🔹به نقل از حذلم بن ستیر: ▪️محرم سال۶۱ ه‍.ق وارد کوفه شدم، در هنگامی که زین العابدین علیه السلام با زنان خانواده‌اش از کربلا باز می‌گشت وسربازان با آنان بودند و درمحاصره‌شان داشتند و مردم برای تماشای آنها بیرون آمده بودند. 🔸هنگامی که آنان را، سوار برشتران بی‌جهاز،‌ وارد کردند، زنان کوفی به گریه و زاری پرداختند. شنیدم که زین العابدین علیه السلام باصدایی آهسته، ناشی از بیماری و درد یوغ، دست بسته به گردن می گوید: ▪️«هان! این زنان می‌گِریند.پس چه کسی ما را کشت؟!» 📚شهادت نامه امام حسین علیه السلام به نقل از الأمالی ، مفید،ص۳۲۱،ح۸. الأمالی،طوسی:ص۹۱،ح۱۴۲. ع ✅ @hosenih_maghtal
✅سرمطهر امام علیه السلام در مجلس ابن زیاد در کوفه 🔸و لَمّا وَصَلَ رأسُ الحسین علیه السلام و وَصَلَ ابنُ سعدٍ لَعَنَهُ اللهُ مِن غَدِ یومِ وُصُولِهِ ومَعَهُ بناتُ الحسینِ وأَهلُه، جَلَسَ ابنُ زیادٍ لِلناسِ فی قصْرِ الإِمارةِ وأذِنَ لِلناسِ إِذناً عامّاً، وأمَرَ بإِحضارِ الرأسِ فَوُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ،‌فَجَعَلَ یَنظُرُ إلیهِ ویتَبَسَّمُ و فی یدِهِ قَضیبٌ یَضرِبُ بهِ ثَنایاهُ، وکانَ الی جانِبِهِ زیدُ بنُ أرقَمَ صاحِبُ رسولِ الله ِ صلی الله علیه وآله وسلم و هُوَ شَیخٌ کَبیرٌ فلمَّا رَآهُ یَضْرِبُ بالقَضیبِ ثنایاهُ قال لَهُ: إرفَع قضیبَکَ عن هاتَیْنِ الشَّفَتَینِ، فَوَ اللهِ الذی لا إلهَ غیرُهُ لقَدْ رأیتُ شَفَتَیْ رسولِ اللهِ صلی الله علیه وآله و سلم علیهِما ما لا أحصیهِ کَثْرَةً تُقَبِّلُهُما؛ ثُمَّ انْتَحَبَ باکیاً. فَقالَ لهُ ابنُ زیادٍ: أبکَی اللهُ عَیْنَیْکَ، أَ تَبکی لِفَتْحِ اللهِ؟ وَلَو لا أنَّکَ شَیْخٌ قَدْ خَرِفْتَ وَذَهَبَ عَقْلُکَ لَضَرَبْتُ عُنُقَکَ؛ فَنَهَضَ زیدُ بنُ أرقمَ مِن بینِ یَدَیْهِ وَصارَ إلی مَنْزِلِه. 🔹و هنگامی که سر مطهر‌حضرت را به کوفه رساندند، فردایش عمر سعد که خدا لعنتش کند وارد شد که همراه او دختران امام را آوردند ومقابل او نهادند و اوشروع کرد به نگاه کردن به سر مطهر وتبسم زدن، ودر دستش چوبی بود که باآن به دندان های پیشین حضرت ضربه می زد. زید بن ارقم یکی از اصحاب رسول خدا کنار ابن زیاد نشسته بود، او اکنون پیرمردی سالخورده شده بود، هنگامی که این صحنه را مشاهده کرد، با ناراحتی فریاد زد که: چوب خود را از این دولب دور کن، بخدایی که جز او خدایی نیست سوگند، بارها و بارها دیدم که رسول خدا لبان خود‌رابر دولب او می‌گذاشت و می‌بوسید. سپس بغض درگلویش شکست واشک ریخت. ابن زیاد به او چنین گفت: خدا چشمانت راگریان نگه دارد، آیا برای فتح و ظفری که نصیب ما شده ناراحتی وگریه میکنی؟اگر نبود که پیر شده ای وعقل از کفت رفته، گردنت را می‌زدم. پس زیدبن ارقم از مقابل او برخاست وبه منزلش رفت. 📚مقتل مفید ص۲۲۳ @hosenih_maghtal
✅چرخاندن سر مطهر امام حسین در کوچه های کوفه 📚البداية والنهاية، ابن کثیر، ج ٨ ص ١٩٠ 🔸البداية والنهاية : ما قُتِلَ قَتيلٌ إلَا احتَزّوا رَأسَهُ وحَمَلوهُ إلَى ابنِ زِيادٍ ، ثُمَّ بَعَثَ بِهَا ابنُ زِيادٍ إلى يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ إلَى الشّامِ 🔹البداية و النهاية : هيچ شهيدى كشته نشد ، جز آن كه سرش را جدا كردند و آن را نزد ابن زياد آوردند . او هم آنها را براى يزيد بن معاويه در شام فرستاد. 📚تذكرة الخواصّ، سبط ابن جوزی : ص ٢٥٩ 🔸تذكرة الخواصّ : إنَّ ابنَ زِيادٍ نَصَبَ الرُّؤوسَ كُلَّها بِالكوفَةِ عَلَى الخَشَبِ ، وكانَت زِيادَةً عَلى سَبعينَ رَأسا ، وهِيَ أوَّلُ رُؤوسٍ نُصِبَت فِي الإِسلامِ بَعدَ رَأسِ مُسلِمِ بنِ عَقيلٍ بِالكوفَةِ .  🔸تذكرة الخواصّ : ابن زياد ، همه سرها را در كوفه بر چوب نهاد . سرها افزون بر هفتاد عدد بودند و در اسلام ، آنها نخستين سرها پس از سر مسلم بن عقيل بودند كه در كوفه نصب شدند. 📚الملهوف : أمَرَ ابنُ زِيادٍ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَطيفَ بِهِ في سِكَكِ الكوفَةِ ، ويَحِقُّ لي أن أتَمَثَّلَ هُنا أبياتا لِبَعضِ ذَوِي العُقولِ ، يَرثي بها قَتيلاً مِن آلِ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله فَقالَ: رَأسُ ابنِ بِنتِ مُحَمَّدٍ ووَصِيِّهِ  لِلنّاظِرينَ عَلى قَناةٍ يُرفَعُ  وَالمُسلِمونَ بِمَنظَرٍ وبِمَسمَعِ  لا مُنكِرٌ مِنهُم ولا مُتَفَجِّعُ  كُحِلَت بِمَنظَرِكَ العُيونُ عَمايَةً  وأصَمَّ رُزؤُكُ كُلَّ اُذُنٍ تَسمَعُ  أيقَظتَ أجفانا وكُنتَ لَها كَرىً  وأنَمتَ عَينا لَم تَكُن بِكَ تَهجُعُ  ما رَوضَةٌ إلّا تَمَنَّت أنَّها  لَكَ حُفرَةٌ ولِخَطِّ قَبرِكَ مَضجَعُ 🔹 الملهوف: ابن زياد، فرمان داد كه سر حسين عليه السلام را در كوچه هاى كوفه بچرخانند . سزاوار است كه به اشعار يكى از خردمندان ، تمثّل بجويم كه بر كُشته اى از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله مرثيه خوانده است ▪️سر فرزند دختر محمّد و وصىّ او را  ▪️براى تماشاگران، بر سر نيزه مى كنند  ▪️و مسلمانان مى بينند و مى شنوند  ▪️و هيچ يك، نه انكار مى كنند و نه به درد مى آيند .  ▪️چشم ها با ديدن تو، سرمه كورى مى كشند  ▪️و مصيبتت هر گوش شنوايى را كر مى كند .  ▪️چشم هايى را دچار بى خوابى كردى كه مايه آرامش آنها بودى  ▪️و چشم هايى را خواباندى كه از [هراس از]تو ، خواب نداشتند .  ▪️هيچ بوستانى نيست ، جز آن كه آرزو دارد  ▪️مدفن تو و آرامگاه پيكرت باشد 📚الإرشاد : ج ٢ ص ١١٨ 🔸الإرشاد : لَمّا فَرَغَ القَومُ مِنَ التَّطوافِ بِهِ [أي بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ] بِالكوفَةِ ، رَدّوه إلى بابِ القَصرِ ، فَدَفَعَهُ ابنُ زِيادٍ إلى زَحرِ بنِ قَيسٍ ، ودَفَعَ إلَيهِ رُؤوسَ أصحابِهِ ، وسَرَّحَهُ إلى يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ عَلَيهِم لَعائِنُ اللّه ِ ولَعنَةُ اللّاعِنينَ فِي السَّماواتِ وَالأَرَضينَ ، وأنفَذَ مَعَهُ أبا بُردَةَ بنَ عَوفٍ الأَزدِيَّ ، وطارِقَ بنَ أبي ظَبيانَ في جَماعَةٍ مِن أهلِ الكوفَةِ ، حَتّى وَرَدوا بِها عَلى يَزيدَ بِدِمَشقَ 🔹الإرشاد : هنگامى كه دشمنان از چرخاندن سر حسين عليه السلام در كوفه فراغت يافتند، آن را به درِ كاخ باز گرداندند و ابن زياد ، آن را به زَحر بن قيس سپرد و سرهاى ياران امام حسين عليه السلام را نيز به او سپرد و او را به سوى يزيد ـ كه لعنت هاى خدا و لعنت كنندگان در آسمان ها و زمين ها بر او و پدرش باد ـ فرستاد. ابو بُردة بن عوف اَزدى و طارق بن ابى ظبيان را نيز با گروهى از كوفيان ، همراه او روانه كرد ، تا آن كه با آن سرها در دمشق بر يزيد وارد شدند. @hosenih_maghtal
📚لهوف؛ سید بن طاووس، : ص ١٩٩ 🔸إنَّ زَينَ العابِدينَ عليه السلام أومَأَ إلَى النّاسِ أنِ اسكُتوا ، فَسَكَتوا ، فَقامَ قائِما ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، وذَكَرَ النَّبِيَّ بِما هُوَ أهلُهُ فَصَلّى عَلَيهِ ، ▪️ثُمَّ قالَ : أيُّهَا النّاسُ ! مَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَني ، ومَن لَم يَعرِفني فَأَنَا اُعَرِّفُهُ بِنَفسي : ▪️أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ، ▪️أنَا ابنُ المَذبوحِ بِشَطِّ الفُراتِ مِن غَيرِ ذَحلٍ ولا تِراتٍ ، ▪️أنَا ابنُ مَنِ انتُهِكَ حَريمُهُ وسُلِبَ نَعيمُهُ وَانتُهِبَ مالُهُ وسُبِيَ عِيالُهُ ، ▪️أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا وكَفى بِذلِكَ فَخرا . 🔸أيُّهَا النّاسُ ! ناشَدتُكُمُ اللّه َ ، هَل تَعلَمونَ أنَّكُم كَتَبتُم إلى أبي وخَدَعتُموهُ ، وأعطَيتُموهُ مِن أنفُسِكُمُ العَهدَ وَالميثاقَ وَالبَيعَةَ وقاتَلتُموهُ وخَذَلتُموهُ ؟ ! فَتَبّا لِما قَدَّمتُم لِأَنفُسِكُم وسوءا لِرَأيِكُم ، بِأَيَّةِ عَينٍ تَنظُرونَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذ يَقولُ لَكُم : ▪️قَتَلتُم عِترَتي وَانتَهَكتُم حُرمَتي فَلَستُم مِن اُمَّتي ؟ !  ▪️قالَ الرّاوي : 😭فَارتَفَعَت أصواتُ النّاسِ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ ، ويَقولُ بَعضُهُم لِبَعضٍ : هَلَكتُم وما تَعلَمونَ .  ▪️فَقالَ عليه السلام : رَحِمَ اللّه ُ امرَأً قَبِلَ نَصيحَتي وحَفِظَ وَصِيَّتي فِي اللّه ِ وفي رَسولِهِ وأهلِ بَيتِهِ ، فَإِنَّ لَنا في رَسولِ اللّه ِ اُسوَةً حَسَنَةً  ▪️فَقالوا بِأَجمَعِهِم : نَحنُ كُلُّنا يَابنَ رَسولِ اللّه ِ سامِعونَ مُطيعونَ ، حافِظونَ لِذِمامِكَ غَيرَ زاهِدينَ فيكَ ولا راغِبينَ عَنكَ ، فَأمُرنا بِأَمرِكَ يَرحَمُكَ اللّه ُ ، فَإِنّا حَربٌ لِحَربِكَ وسِلمٌ لِسِلمِكَ ، لَنَأخُذَنَّ يَزيدَ ونَبرَأُ مِمَّن ظَلَمَكَ وظَلَمَنا .  ▪️فَقالَ عليه السلام : هَيهاتَ هَيهاتَ ! أيُّهَا الغَدَرَةُ المَكَرَةُ ، حيلَ بَينَكُم وبَينَ شَهَواتِ أنفُسِكُم ، أتُريدونَ أن تَأتوا إلَيَّ كَما أتَيتُم إلى أبي مِن قَبلُ ؟ ! كَلّا ورَبِّ الرّاقِصاتِ ، فَإِنَّ الجُرحَ لَمّا يَندَمِل ، ▪️قُتِلَ أبي صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ بِالأَمسِ وأهلُ بَيتِهِ مَعَهُ ، ولَم يُنسِني ثُكلَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وثُكلَ أبي وبَني أبي ، ووَجدُهُ بَينَ لَهَواتي ، ومَرارَتُهُ بَينَ حَناجِري وحَلقي ، وغُصَصُهُ تَجري في فِراشِ صَدري ، ومَسأَلَتي أن لا تَكونوا لَنا ولا عَلَينا .  🔸ثُمَّ قالَ :  ▪️لا غَروَ إن قُتِلَ الحُسَينُ وشَيخُهُ  ▪️قَد كانَ خَيرا مِن حُسَينٍ وأكرَما  ▪️فَلا تَفرَحوا يا أهلَ كوفانَ بِالَّذي  ▪️أصابَ حُسَينا كانَ ذلِكَ أعظَما  ▪️قَتيلٌ بِشَطِّ النَّهرِ روحي فِداؤُهُ  ▪️جَزاءُ الَّذي أرداهُ نارُ جَهَنَّما  🔸ثُمَّ قالَ عليه السلام : رَضينا مِنكُم رَأسا بِرَأسٍ ، فَلا يَومَ لَنا ولا عَلَينا -------------------------------------------------- 🔹امام زين العابدين عليه السلام به مردم اشاره كرد كه : 🔻«ساكت شويد آنان ساكت شدند . امام عليه السلام برخاست و پس از حمد و ثناى خداوند و يادكرد پيامبر صلى الله عليه و آله ـ آن گونه كه سزامندش بود ـ و درود فرستادن بر او فرمود : ✳️«اى مردم! هر كس مرا مى شناسد ، كه مى شناسد . هر كس مرا نمى شناسد ، خودم را به او مى شناسانم . 🔻من ، على بن الحسين بن على بن ابى طالب هستم . 🔻من پسر كسى هستم كه در رود فرات ، بدون آن كه كسى از شما را كشته باشد و خونى ريخته باشد ، سر بُريده شد . 🔻من پسر كسى هستم كه حريمش هتك شد و نعمتش سلب گرديد و مالش به غارت رفت و خانواده اش اسير شدند . 🔻من پسر كسى هستم كه او را در ميان گرفتند و پس از مدّتى كشتند و اين براى افتخار من ، كافى است .  🔹اى مردم! شما را به خدا سوگند مى دهم ، آيا مى دانيد كه شما به پدرم نامه نوشتيد و به او نيرنگ زديد و از سوى خود با او عهد و پيمان بستيد و دست بيعت به او داديد و سپس با او جنگيديد و او را وا نهاديد؟  🔹نابود باد آنچه براى خود ، پيش فرستاده ايد و بدا به رأيتان ! 🔹با چه چشمى به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى نگريد ، آن گاه كه به شما مى گويد : 🔻خاندانم را كُشتيد و حرمتم را هتك كرديد . پس شما از امّت من نيستيد » .  😭صداى مردم از هر سو بلند شد و به همديگر گفتند : هلاك شده ايد و نمى دانيد  🔹امام عليه السلام فرمود : «خدا ، رحمت كند كسى را كه اندرزم را بپذيرد و سفارشم را در باره خدا ، پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش حفظ كند ، كه پيامبر خدا ، الگويى نيكو براى ماست.  آنان ، همگى گفتند : 🔹اى فرزند پيامبر خدا ! همه ما گوش به فرمان و مطيعيم و عهد تو را پاس مى داريم . نه به آن ، بى رغبتى مى كنيم و نه از آن ، روى مى گردانيم . خدا ، تو را رحمت كند ! هر فرمانى كه مى خواهى ، بده . جنگ تو ، جنگ ما و صلح تو ،
صلح ماست . ما [حمله مى كنيم و] يزيد را دستگير مى كنيم و از هر كه بر تو و ما ستم كرده ، بيزارى مى جوييم . ✳️امام عليه السلام فرمود : «دور باد ، دور باد! اى خيانتكاران مكّار ! ميان شما و هوس هايتان ، فاصله افتاده است . آيا مى خواهيد با من همان كنيد كه پيش تر با پدرم كرديد؟! هرگز! به پروردگارِ اَختران ، سوگند كه هنوز زخم ، التيام نيافته است . پدرم ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ و خانواده اش ، همين ديروز كشته شده اند و هنوز از دست رفتن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و پدرم و پسران پدرم را از ياد نبرده ام و اندوهش ميان سينه ام ، و تلخى اش در گلو و حلقم ، و غصّه هايش در تخت سينه ام جارى است و درخواستم اين است كه نه با ما و نه بر ضدّ ما باشيد . 🔹سپس فرمود :  🔻شگفت نيست ، اگر حسين كشته شد ؛ چرا كه پدرش نيز [كشته] شد ؛  همو كه از حسين ، بهتر و شريف تر بود  🔻اى كوفيان ! به آنچه بر حسين گذشته ، شادى نكنيد كه اين ، جرمش بزرگ تر است .  ▪️كشته اى به كنار رود [فرات] ! جانم فدايش ▪️سزاى كسى كه او را به خاك افكنْد ، دوزخ است  🔹سپس فرمود : «ما در عوضِ هر يك كشته ، به همان كشتگان [شما در ميدان جنگ] ، راضى هستيم و ديگر ، پس از اين ، هيچ روزى ، نه به سود ما و نه به ضرر ما ، جنگى نخواهيم داشت . ✅ @hosenih_maghtal
محرم ۱۴۰۳ 🔻 شهادت امام سجاد علیه السلام 🔻 ورود کاروان به کوفه ✳️زائران محترم حسینیه مقتل میتوانند با لمس عبارت های زیر به روضه های مربوط به شب و روز دوازدهم محرم دسترسی پیدا کنند... ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ علیه السلام ▪️ علیه السلام ✅ @hosenih_maghtal
🔹اسراى اهل بیت (ع) در زندان کوفه  🔸پس از مجلس شوم ابن زیاد، اهل بیت (ع) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه نمودند. @hosenih_maghtal
🔰ترجمه سلام الله علیها در 🔹ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکوکارش. اما بعد: ای مردم کوفه،‌ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه می‌کنید؟ ✳️اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم می‌گسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید. آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینه‌های آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می‌شود؟ یا همچون سبزه‌هایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شده‌ای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟ چه بد توشه‌ای برای آخرت فرستاده اید؛ توشه‌ای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود. گریه می‌کنید؟ زار می‌زنید؟ 🔻آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست. 🔸و چگونه می‌توانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(ص)، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟ کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود. 🔺چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است. وای بر شما‌ ای مردم کوفه! 😭آیا می‌دانید چه جگری از رسول خدا دریده‌اید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده‌اید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته‌اید؟! و چه حرمتی از او شکسته‌اید؟! شما این جنایت فجیع را بی‌پرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است. آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب می‌کنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کننده‌تر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد. 🔹پس مهلت‌هایی که خدای متعال به شما می‌دهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی‌کند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است. ✅آنگاه (س) اين اشعار را خواند: اگر پيامبر از شما بپرسد، اين چه كارى بود كه كرديد با آنكه شما امت [پيامبرِ] آخر الزمان بوديد [و بر ديگر امت‌ها شرافت داشتيد]، چه پاسخ خواهيد داد؟ شما چه كرديد با اهل بيت و فرزندان و عزيزان من؟! جمعى را به اسارت برديد و گروهى را به خون آغشته كرديد. اين پاداش من نبود ـ با آنكه من خيرخواه شما بودم ـ اينكه در حق خويشاوندانم اين‌گونه به من جفا كنيد. من مى ترسم همان عذابى كه قوم «اِرَم» را به نابودى كشاند، بر شما نيز فرود آيد. 🔸زينب كبرى(س) پس از اين خطابه جانسوز، روى از آنان برگرداند. در اين حال، مردم را ديدم كه حيرت‌زده‌اند و از اندوه و پشيمانى، دست به دندان مى گزند. حِذْيَم مى افزايد: 🔻به كنارم نگريستم، پيرمردى را ديدم كه اشك مى‌ريزد و محاسنش با قطرات اشكش تر شده بود. در همان حال دستان خود را به آسمان بلند كرد و گفت: پدر و مادرم فداى شما باد! پيرانتان بهترين پيران، زنانتان بهترين زنان و جوانانتان بهترين جوانان‌اند. دودمان شما كريم و بزرگوار و فضل و منزلت شما بزرگ و عظيم است. آنگاه اين بيت را خواند: ▪️پيران شما بهترين پيران و دودمان شما نيز بهترين دودمانند و در ميان همه تبارها و نسلها، هرگز تبار شما نابود و بى اعتبار نخواهند شد. ✳️امام زين العابدين(ع) رو به عمه اش كرد و فرمود: 😭«عمه جان آرام بگير، سرگذشت گذشتگان براى آنان كه مانده‌اند مايه عبرت است. خداى را سپاس كه تو عالمه تعليم نديده و خردمندِ خرد نياموزيده‌اى. گريه و زارى، آنان را كه رفته‌اند به ما باز نمى گرداند». ✳️با اين سخنِ امام چهارم(ع)، زينب(س) آرام گرفت و ساكت شد. @hosenih_maghtal
✅ با ورود اسرای کربلا به کوفه چه اتفاقاتی رخ داد؟ 🔹 دو روز بعد از واقعه عاشورا، روز دوازدهم محرم، کاروان اسرا وارد شهر کوفه شد. 🔸معروف است که اجساد شهدای کربلا، سه روز غیر مدفون روی زمین باقی ماند. مرحوم سپهر می نویسد: 🔻بالجمله شهدا را بیشتر در روز دوازدهم که روز سوم شهادت ایشان بود به خاک سپردند.[1]  🔻مرحوم آیت الله بیرجندی می گوید: اکثرا دفن شهدا را در روز دوازدهم محرم نوشته اند. 🔹روز دوازدهم محرم، اهل بیت رسالت (علیهم السلام) به شهر کوفه وارد شدند. هنگامی که خبر به ابن زیاد رسید که اهل بیت به کوفه نزدیک شده اند، دستور داد که سرهای شهدا را که قبلا ابن سعد فرستاده بود، برگردانند، و بر سر نیزه ها نصب کنند و پیش روی اهل بیت حرکت داده، همراه اسراء وارد شهر کنند و در کوچه و بازار برگردانند تا قهر و غلبه سلطنت یزید بر مردم معلوم گردد، و بر ترس مردم افزوده شود. 🔸مردم کوفه چون از ورود اهل بیت آگاه شدند از شهر بیرون رفتند. 🔹ابن سعد به همراه اسیران راه پیمود، چون به نزدیکی کوفه رسید مردم کوفه برای تماشای اسیران گرد آمدند. 🔸گویند زنی از زنان کوفه(ام حبیبه) سربرآورد و گفت: 🔻«شما اسیران از کدام قبیله اید؟ 😭گفتند: ما اسیران آل محمدیم.» ✅مردانی که در کاروان اسرا همراه زنان بودند: 🔹همراه زنان، علی بن الحسین(ع)، حسن بن حسن مثنی -برادرزاده امام حسین که با کشتن 17 نفر به دلیل زخمی شدن از کارزار او را بیرون آوردند- زید و عمر و دو فرزند امام حسن(ع) همراه کاروان اسیران بودند. 🔸اهل کوفه چون نگاهشان بر آنان افتاد، گریستند و نوحه سرایی نمودند. 🔹امام سجاد(ع) فرمود: شما بر حال ما نوحه و گریه می کنید، پس آن کس که ما را کشت که بود؟! [2] 🔸علامه مجلسی از بعضی کتب معتبره از مسلم گچکار روایت کرده است که گفت: ابن زیاد مرا به تعمیر فرمانداری گماشته بود، در این بین که مشغول کار بودم سرو صدا و هیاهو از اطراف کوفه شنیدم. 🔹از آن خادمی که با من بود پرسیدم: این ضجه و ناله در کوفه چیست؟ 🔻گفت: همین ساعت سر مرد خارجی که بر یزید خروج کرده آورده اند. 🔻گفتم: این خارجی کیست؟ 🔻گفت: حسین بن علی. 🔻چون این شنیدم صبر کردم تا آن خادم بیرون رفت، آن گاه سیلی محکمی بر صورت خود زدم که بر چشمم ترسیدم. دست و صورتم که گچی بود شستم و از پشت فرمانداری بیرون آمدم تا به کناسه رسیدم. 🔹مردم منتظر آمدن اسیرها و سرها بودند، من ایستادم. ناگاه نزدیک به چهل محمل و هودج پیدا شد که بر چهل شتر حمل می کردند، و در میان آن ها، زنان و حرم حضرت سید الشهدا(ع) و اولاد فاطمه(س) بودند و علی بن الحسین(ع) بر شتر برهنه سوار بود، ✳️و از سختی زنجیر، خون از رگ های گردنش جاری بود، گریه می کرد... 🔸مسلم گفت: مردم کوفه را دیدم که به اطفال خرما و نان و گردو می دادند، ✳️ س بر اهل کوفه بانگ زد و فرمود: 😭«ان الصدقه علینا حرام» 😭«صدقه بر ما اهل بیت حرام است» و آن ها را از دست کودکان می گرفت و دور می افکند، و مردم بر مصائب آن ها گریه می کردند. 🔸سپس ام کلثوم سر از محمل بیرون آورد و فرمود: 🔻ای اهل کوفه، ساکت باشید مردان شما ما را می کشند و زنان شما بر ما می گریند! خداوند در روز قیامت بین ما و شما حکم فرماید. آن بانو در حال سخن بود که ضجه و غوغا برخواست و سرهای شهدا را بر نیزه کرده آوردند. 🔻جلوی آن سرها، سر نورانی حسین(ع) بود که تابنده و درخشنده و شبیه ترین مردم به رسول خدا(ص) بود، ✳️محاسن شریفش به سیاهی شبه (که سنگ بسیار سیاه براقی است)، خضاب شده که سفیدی بٌن موها ظاهر شده بود، و چهره اش چون ماه می درخشید و 😭باد محاسن شریفش را به راست و چپ حرکت می داد. ✳️حضرت زینب چون نگاهش به سر مبارک افتاد، پیشانی خود را بر چوب جلو محمل زد که خون از زیر مقنعه اش فرو ریخت و با سوز دل به آن سر اشاره کرد و فرمود: 🔻ای ماه نو که چون به کمال رسیدی 🔻خسوف ترا فرو گرفت و پنهان گشتی. 🔻ای پاره دلم، گمان نمی کردم چنین روزی مقدر و نوشته شده باشد. 🔻ای برادر، با این فاطمه خردسال سخن گوی که نزدیک است دلش آب شود.[3]  🔹ابن زیاد سر امام حسین(ع) را فرستاد در کوچه های کوفه و در میان قبایل بگردانند. ✅آیه ای از قرآن که سر امام حسین(ع) بر روز نیزه قرائت کرد 🔹ابی مخنف حکایت آمدن سهل شهرزوری از حج به کوفه را نقل کرده است که شهر کوفه را دگرگون دید. 🔹بازارها و دکان ها بسته و جمعیت ازدحام کرده، بعضی خندان، بعضی گریان، او از مردی سوال می کند؛ چه خبر است، خبر شهادت حسین(ع) را به او می دهد. در همین حال اسرا و سرهای شهدا وارد می شوند. 🔸او در پایان می نویسد: سرهای منور و عیال آن جناب را آوردند تا به باب بنی خزیمه رسیدند، در آن جا مدتی اسرا را نگاه داشتند، سر پرخون سید مظلومان بر نیزه بلندی بود، دیدم لب های مبارکش حرکت می کرد، چون گوش دادم، 🔹سوره کهف را می خواند، به این آیه رسید: ▪️«ام حسبت انّ اصحاب
الکهف و الرّقیم کانوا من آیاتنا عجبا» ▪️«آیا گمان کرده ای اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بودند؟»[4] 🔸سهل گوید: گریستم و عرض کردم: ای مولا، امر تو عجیب تر و عظیم تر است.[5]  🔹در «روضه الاحباب» می نویسد: چون ابن زیاد از نزدیک شدن اهل بیت به کوفه باخبر شد، پاسبانان و دیده بانان شهر را امر کرد که مردم کوفه را خبر کنند، که در روز ورود اهل بیت هیچ کس اسلحه را با خود حمل نکند، و با سلاح از خانه بیرون نیاید و ده هزار تن سواره و پیاده از دلاوران لشکر بر خیابان ها و راه ها و محله ها و بازار شهر کوفه گماشت، تا مبادا در وقت عبور آن ها شیعیان امیرالمومنین (ع) قیام کنند.[6]  📚پی نوشت ها: [1] ناسخ التواریخ، جلد3، صفحه 34 [2] لهوف، صفحه 144 [3] بحار الانوار، جلد 45، صفحه 114 [4] سوره کهف، آیه 9 [5] مقتل ابی مخنف، صفحه 162 [6] ناسخ التواریخ، جلد 3، صفحه 35/30362 سلام الله علیها @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَبا عَبْدِاللّهِ علیه السلام 🔺روضه راس مطهر سیدالشهدا علیه السلام 🎤 حجت ‌الاسلام استاد @hosenih_maghtal
✅نکته قابل توجه 🔺«یا هِلالاً لَمّا استتم کمالا غالَهُ خَسفُهُ فَأَبَدا غُروبا» ▪️ای ماهی که چون بدر کامل شد ناگهان خسوف او را ربود و غروب کرد. 🔺«ما تَوَهَّمتُ یا شَقیقَ فُؤادی کانَ هذا مُقَدَّراً مَکتوبا» ▪️پاره‌ی دلم گمان نمی‌کردم سرنوشت ما این باشد، ولی مقدر و مکتوب چنین بود. ✅ در مصرع دوم این شعر که منصوب به سلام الله است... 🔻در شهر وقتی حضرت بعد از مدتی سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را می بیند میفرماید : ▪️ما تَوَهَّمتُ ... گمان نمیکردم به این وضع مبتلا بشوم و اینگونه با ما رفتار کنند... 🔺لازم به ذکر است زینب کبری سلام الله علیها ، عالمه ای است بدون معلم و از علوم غیبی عالم مطلع است... 🔺از پیامبر ، امیرالمومنین ، صدیقه طاهره و امام حسن علیهم السلام درباره واقعه عاشورا مطالبی شنیده و آمادگی دارد... ✅او میدانسته که بناست حسین علیه السلام شهید بشود و آنها اسیر اما... ✳️اما چه بر سر این بانوی بزرگوار و اهل بیتش آوردند که میفرماید حتی گمان نمی کردم که این بلا این قدر عظیم و بزرگ باشد 😭حتی خیال نمیکردم که من را وارد بازار برده فروش ها کنند... 😭حتی خیال نمیکردم که من را وارد بزم شراب کنند... 😭حتی خیال نمیکردم که به چادرم دست درازی کنند... 😭حتی خیال نمیکردم که در انزار عمومی سیلی و تازیانه بخورم... 😭حتی خیال نمیکردم که من را در شهری که در آن معلم قرآن بودم با عنوان خارجی(خارج شده از دین) وارد کنند... 😭و..... 🔺این سخن بگذار تا وقت دگر... سلام الله علیها @hosenih_maghtal
⚫️ 3⃣ مقام معظم رهبری : 🔸ما امروز یک هستیم. باید ببینیم آن جامعه‌ی اسلامی، چه پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟ چه شد که بیست سال بعد از شهادت علیه‌الصّلاةوالسّلام، در همان شهری که او حکومت می‌کرد، سرهای پسرانش را بر نیزه کردند و در آن شهر گرداندند؟! 🔹 یک نقطه‌ی بیگانه از دین نبود! کوفه همان جایی بود که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در بازارهای آن راه می‌رفت؛ تازیانه بر دوش می‌انداخت؛ مردم را امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد؛ فریاد تلاوت قرآن در «آناء اللیل و اطراف النهار» از آن مسجد و آن تشکیلات بلند بود. این، همان شهر بود که پس از گذشت سالهایی نه چندان طولانی در بازارش دختران و حرم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را، با اسارت می‌گرداندند. در ظرف بیست سال چه شد که به آن‌جا رسیدند؟ 🔸اگر وجود دارد که می‌تواند جامعه‌ای را که در رأسش کسانی مثل و امیرالمؤمنین علیهما السّلام بوده‌اند، در ظرف چند ده سال به آن وضعیت برساند، این بیماری، بیماری خطرناکی است و ما هم باید از آن بترسیم. 🔹امام بزرگوار ما، اگر خود را شاگردی از شاگردان پیغمبر اکرم صلوات اللَّه و سلامه علیه محسوب می‌کرد، سر فخر به آسمان می‌سود. امام، افتخارش به این بود که بتواند احکام پیغمبر را درک، عمل و تبلیغ کند. امام ما کجا، پیغمبر کجا؟! آن جامعه را پیغمبر ساخته بود و بعد از چند سال به آن وضع دچار شد. این جامعه‌ی ما خیلی باید مواظب باشد که به آن بیماری دچار نشود. ، این‌جاست! ما باید آن بیماری را بشناسیم؛ آن را یک خطر بزرگ بدانیم و از آن اجتناب کنیم. 🔹به نظر من این ، از درسها و پیامهای دیگر عاشورا برای ما امروز فوری‌تر است. ما باید بفهمیم که حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، آقازاده‌ی اول دنیای اسلام و پسر خلیفه‌ی مسلمین، پسر علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌الصّلاةوالسّلام، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت می‌نشست، سر بریده‌اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! از همان شهر آدمهایی به کربلا آمدند، او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رسانند و حرم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را به اسارت گرفتند! 1371/4/22 @hosenih_maghtal