🔹زینب سلام الله علیها کنارش آمد...
🔸نگران و مضطرب بود...
🔹گریه میکرد...
🔸گفت:عباس جان شنیده ام برایت اَمان نامه آوردند...
🔹حسینم غریب است...
🔸 #نگران_امام_زمانش_بود
#تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#حضرت_عباس علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
✅امام سجاد علیه السلام :
🔻رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ...
#حدیث_امام_سجاد علیه السلام
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس علیه السلام
#تاسوعا
✅ @hosenih_maghtal
🔹وقتی به نزدیک بدن رسید فرمود:
▪️«الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی»
🔸الان کمرم شکست...
🔸و چاره ام کم شد...
#حضرت_عباس علیه السلام
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
✅ @hosenih_maghtal
قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ عليه السلام :
كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِىٍّ نافِذَ البَصيرَةِ، صٌلبَ الإِيمانِ، جاهَدَ مَعَ أبى عَبدِ اللّه ِ وأبلي بَلاءً حَسَناً، ومَضي شَهيداً.
#حضرت_عباس علیه السلام
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
✅ @hosenih_maghtal
⚫️ #عباس را نزد خداوند منزلتى است كه در روز قيامت همه شهيدان بر آن رشك مى برند.
#حدیث_امام_سجاد علیه السلام
بحار الأنوار، ج 22، ص 274
#حضرت_عباس علیه السلام
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
✅ @hosenih_maghtal
✅ #سلام به حضرت ابالفضل العباس (علیه السلام) در زیارت ناحیه مقدسه
🔹سلام بر ابوالفضل عبّاس ، فرزند امیر مؤمنان ؛ از خود در گذرنده با جان برای برادر، برگیرنده از دیروزش برای فردایش، فداییِ او، نگهدارنده، کوشنده برای رساندن آب به او، وکسی که دست هایش بُریده شد! خداوند قاتلانش یزید بن رُقاد حیتی وحَکیم بن طُفَیل طایی را لعنت کند!
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادى لَهُ الواقى، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى وحَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ.
--------------------------------------------------
📘#الاقبال سید بن طاووس، ج۳ ص ۷۳ و المزار الکبیر مشهدی، ص ۴۸۶
#حضرت_عباس علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
✅ #مقتل_حضرت_ابالفضل العباس (ع)
📚بحار الأنوار، ج45، ص: 41
◾️لما رأى وحدته ع أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟
🔹وقتی كه ابالفضل تنهائى برادر را ديد آمد خدمت حضرت امام حسین و گفت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من میدهى؟
◾️فبكى الحسين ع بكاء شديدا
✳️امام حسين عليه السلام گريه شديدى كرد
◾️ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي
✳️بعد فرمود: اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد
✳️فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ.
✳️عباس علیه السلام عرضه داشت: آقا سينم تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از
اين منافقین خونخواهى كنم.
◾️فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
🔶امام حسين عليه السلام فرمود: مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.
◾️فذهب العباس و وعظهم و حذرهم فلم ينفعهم
🔷ابا الفضل رفت و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.:
◾️فرجع إلى أخيه فأخبره
🔶عباس به سوى امام حسين مراجعت و آن حضرت را آگاه نمود.
◾️فسمع الأطفال ينادون العطش العطش
😭ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش!
◾️فركب فرسه و أخذ رمحه و القربة و قصد نحو الفرات
🔷حضرت عباس عليه السلام بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.
◾️فأحاط به أربعة آلاف ممن كانوا موكلين بالفرات
🔶تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.
◾️و رموه بالنبال فكشفهم
🔷او را تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت
◾️و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا حتى دخل الماء.
🔶و بنا بآنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.
◾️فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء ذكر عطش الحسين و أهل بيته فرمى الماء
🔷وقتى خواست مشتى آب بياشامد بياد تشنگى امام حسين و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت.
◾️و ملأ القربة و حملها على كتفه الأيمن و توجه نحو الخيمة
🔶پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و بدوش راست خود انداخت متوجه خيمه ها گرديد.
◾️فقطعوا عليه الطريق و أحاطوا به من كل جانب
🔷دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.
◾️فحاربهم حتى ضربه نوفل الأزرق على يده اليمنى فقطعها
🔶حضرت عباس عليه السلام با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق #دست_راست آن حضرت را قطع كرد.
◾️فحمل القربة على كتفه الأيسر فضربه نوفل فقطع يده اليسرى من الزند
🔷آن بزرگوار مشك را بدوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.
◾️فحمل القربة بأسنانه
✳️حضرت عباس عليه السلام بناچار مشك را به دندان گرفت.
◾️فجاءه سهم فأصاب القربة و أريق ماؤها
❇️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت
◾️ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره
😭سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت!
◾️فانقلب عن فرسه
😭پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد
◾️و صاح إلى أخيه الحسين أدركني
✳️و فرياد زد: يا اخا ادركنى.
◾️فلما أتاه رآه صريعا فبكى
🔷وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد
◼️و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي.
😭امام حسين فرمود: يعنى الان پشتم شكست و راه چاره ام قليل و اندك شد.
--------------------------------------------------
#حضرت_عباس علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
[ و آن را قطع كرد ] . عبّاس عليه السلام نيز خواند
▪️اى جان ! از كافران مترس
▪️و به رحمت خداى جبران كننده ، بشارتت باد
▪️همراه با پيامبر صلى الله عليه و آله ، سَرور برگزيده
▪️با سركشى شان ، دست چپم را قطع كردند
▪️پروردگارا ! آنان را به داغىِ آتش برسان
✳️پس آن ملعون ، با عمود آهنين [ به او زد و ] عبّاس عليه السلام را به شهادت رساند . هنگامى كه حسين عليه السلام ، او را بر [ كناره ] رود فرات ، افتاده ديد ، گريست
--------------------------------------------------
#حضرت_عباس علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
✅ #امان_نامه_شمر لعنت الله علیه
🔹نامه ابن زیاد به دست عمر ابن سعد رسید که در آن دستور داده بود که:
🔸هرچه زودتر جنگ را شروع کن...
🔹هنگامی که لشکریان ابن سعد از متن نامه خبردار شدند ، شروع به پیشروی به سوی خیام حسینی کردند.
✳️ #شمر ابن ذی الجوشن نزدیک خیام امام آمده و فریاد زد:
📣 کجایند پسران خواهر من: عبدالله و جعفر و عباس و عثمان؟
👈🏻 (ظاهرا شمر از قبیله بنی کلاب بوده و چون حضرت اُم البنین هم از آن قبیله بوده در اینجا خود را دایی پسران اُم البنین را معرفی میکند)
✳️امام حسین علیه السلام فرمودند:
▪️جوابش را بگویید ، هرچند که او شخصی است #فاسق ، زیرا او یکی از دایی های شماست.
🔸آنها گفتند : با ما چه کار داری؟
🔹شمر: خواهر زاده های من! شما در امان هستید و خود را برادرتان حسین به کشتن ندهید و از امیرمومنان یزید اطاعت نمایید!
🔹راوی گفت: حضرت عباس فرزند علی علیه السلام فریاد زد:
💠(١) دستانت بریده باد! لعنت خدا بر تو و بر امان تو! ای دشمن خدا ! آیا تو به ما میگویی که دست از یاری سید و سرورمان ، حسین پسر فاطمه سلام الله علیها برداریم و مطیع و فرمانبر ملعونان و ملعون زادگان شویم!؟
✅ #پ_ن:
1⃣خجالت فرزندان اُم البنین در اردوگاه حسینی به دلیل اینکه شمر خودش را از اقوام آنها معرفی کرد.
2⃣نگرانی کودکان و زنان حرم تا ببینند سرانجام این امان نامه چه میشود(هرچند همه به آنها اعتماد کافی داشتند)
3⃣حرکت لشکر به سمت اردوگاه حسینی و نشان دادن امان نامه برای شروع جنگ
4⃣امتحان بزرگ فرزندان اُم البنین
5⃣رحمت واسعه امام حسین علیه السلام و دستور به پاسخگویی به شمر گرچه فاسق است
--------------------------------------------------
💠قسمت های #برجسته #عربی_مقتل:
▪️(١) فَناداهُ العباسُ ابنُ علی علیه السلام :
تَبَّت یَداکَ وَ بِئسَ ما جِئتَنا بِهِ مِن اَمانِکَ یا عَدُوَّ اللهِ!
--------------------------------------------------
📘 #لهوف #سید_ابن_طاووس
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_عباس علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
✅ #امان_نامه_شمر لعنت الله علیه
🔹نامه ابن زیاد به دست عمر ابن سعد رسید که در آن دستور داده بود که:
🔸هرچه زودتر جنگ را شروع کن...
🔹هنگامی که لشکریان ابن سعد از متن نامه خبردار شدند ، شروع به پیشروی به سوی خیام حسینی کردند.
✳️ #شمر ابن ذی الجوشن نزدیک خیام امام آمده و فریاد زد:
📣 کجایند پسران خواهر من: عبدالله و جعفر و عباس و عثمان؟
👈🏻 (ظاهرا شمر از قبیله بنی کلاب بوده و چون حضرت اُم البنین هم از آن قبیله بوده در اینجا خود را دایی پسران اُم البنین را معرفی میکند)
✳️امام حسین علیه السلام فرمودند:
▪️جوابش را بگویید ، هرچند که او شخصی است #فاسق ، زیرا او یکی از دایی های شماست.
🔸آنها گفتند : با ما چه کار داری؟
🔹شمر: خواهر زاده های من! شما در امان هستید و خود را برادرتان حسین به کشتن ندهید و از امیرمومنان یزید اطاعت نمایید!
🔹راوی گفت: حضرت عباس فرزند علی علیه السلام فریاد زد:
💠(١) دستانت بریده باد! لعنت خدا بر تو و بر امان تو! ای دشمن خدا ! آیا تو به ما میگویی که دست از یاری سید و سرورمان ، حسین پسر فاطمه سلام الله علیها برداریم و مطیع و فرمانبر ملعونان و ملعون زادگان شویم!؟
✅ #پ_ن:
1⃣خجالت فرزندان اُم البنین در اردوگاه حسینی به دلیل اینکه شمر خودش را از اقوام آنها معرفی کرد.
2⃣نگرانی کودکان و زنان حرم تا ببینند سرانجام این امان نامه چه میشود(هرچند همه به آنها اعتماد کافی داشتند)
3⃣حرکت لشکر به سمت اردوگاه حسینی و نشان دادن امان نامه برای شروع جنگ
4⃣امتحان بزرگ فرزندان اُم البنین
5⃣رحمت واسعه امام حسین علیه السلام و دستور به پاسخگویی به شمر گرچه فاسق است
--------------------------------------------------
💠قسمت های #برجسته #عربی_مقتل:
▪️(١) فَناداهُ العباسُ ابنُ علی علیه السلام :
تَبَّت یَداکَ وَ بِئسَ ما جِئتَنا بِهِ مِن اَمانِکَ یا عَدُوَّ اللهِ!
--------------------------------------------------
📘 #لهوف #سید_ابن_طاووس
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_عباس علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
1_1656855220.mp3
3.66M
✅ #آداب_نوکری محرم ۱۴۰۱
🔊 عاشقی پیداست از آهنگ دل...
🎤حجت الاسلام #حامد_کاشانی
#حضرت_عباس علیه السلام
#اصحاب_سیدالشهدا علیه السلام
#روضه_صوتی_امام_حسین علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
1397-429.mp3
8.85M
✅ روضه شب نهم محرم
🎤 حجت الاسلام #میرزامحمدی
#روضه_صوتی
#شب_نهم
#تاسوعا
#حضرت_عباس علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
1397-428.mp3
11.5M
✅ روضه شب نهم محرم
🎤 حجت الاسلام #میرزامحمدی
#روضه_صوتی
#شب_نهم
#تاسوعا
#حضرت_عباس علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
🔹قبل از رفتن حضرت اباالفضل(ع) مخدرات در خیمه های خود بودند و عباس(ع) نگهبان خیام بود
🔸وقتی امام برگشت و عمود خیمه عباس(ع)را کشید،زینب(س)فرمود: وای از اسیری...
🔹از این به بعد قافله سالار زینب است...
#بعد_از_عباس_ع_وای_از_اسیری
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_عباس علیه السلام
#روز_عاشورا
#اسیری
✅ @hosenih_maghtal
✅ #برخاستن_صدای_شیون_اهل_حرم
🔹 حضرت سیدالشهدا علیه السلام این سخنان را میفرمودند که...
🔸صدای #شیون و #ناله دختران و خواهرش زینب سلام الله علیها برخاست.
😭💠(۱) آنها به صورت های خود #سیلی میزدند و با #صدای_بلند_میگریستند...
✳️امام برادر خود عباس علیه السلام را به همراه علی اکبر علیه السلام فرزندش ، به سوی زنان روانه کرد و فرمود:
😭زنان را ساکت نمایید ، زیرا به جان خودم سوگند آنها مصایب و گریه های فراوانی در پیش روی خواهند داشت.
✅پ_ن:
1⃣عزاداری زنان کاروان بر خود و سیدالشهدا علیه السلام درحالی که هنوز امام زنده است و این موضوع بر داغ امام میافزاید
2⃣به صورت های خود سیلی میزدند هرچند میدانستند بعد از امام سیلی های فروانی خواهند خورد
3⃣با صدای بلند میگریستند و تمام اینها در برابر دشمن غم هایی بود بر قلب امام
4⃣مشکل گشای زنان و فرزندان حرم ۲نفر بودند عباس و علی اکبر علیهم السلام پس قطعا شهادت این دوتن به گونه ای خاص جگر بانوان و کودکان کاروان را آتش زده است
--------------------------------------------------
💠قسمت های #برجسته #عربی_مقتل:
▪️(١) وَ لَطَمنَ وَ ارتَفَعَت اَصواتُهُنَّ...
--------------------------------------------------
📘 #لهوف #سید_ابن_طاووس
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_زینب علیه السلام
#حضرت_عباس علیه السلام
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
http://hosenih2.mihanblog.com
✅ #مقتل_حضرت_ابالفضل العباس (ع)
📚بحار الأنوار، ج45، ص: 41
◾️لما رأى وحدته ع أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟
🔹وقتی كه ابالفضل تنهائى برادر را ديد آمد خدمت حضرت امام حسین و گفت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من میدهى؟
◾️فبكى الحسين ع بكاء شديدا
✳️امام حسين عليه السلام گريه شديدى كرد
◾️ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي
✳️بعد فرمود: اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد
✳️فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ.
✳️عباس علیه السلام عرضه داشت: آقا سينم تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از
اين منافقین خونخواهى كنم.
◾️فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
🔶امام حسين عليه السلام فرمود: مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.
◾️فذهب العباس و وعظهم و حذرهم فلم ينفعهم
🔷ابا الفضل رفت و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.:
◾️فرجع إلى أخيه فأخبره
🔶عباس به سوى امام حسين مراجعت و آن حضرت را آگاه نمود.
◾️فسمع الأطفال ينادون العطش العطش
😭ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش!
◾️فركب فرسه و أخذ رمحه و القربة و قصد نحو الفرات
🔷حضرت عباس عليه السلام بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.
◾️فأحاط به أربعة آلاف ممن كانوا موكلين بالفرات
🔶تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.
◾️و رموه بالنبال فكشفهم
🔷او را تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت
◾️و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا حتى دخل الماء.
🔶و بنا بآنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.
◾️فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء ذكر عطش الحسين و أهل بيته فرمى الماء
🔷وقتى خواست مشتى آب بياشامد بياد تشنگى امام حسين و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت.
◾️و ملأ القربة و حملها على كتفه الأيمن و توجه نحو الخيمة
🔶پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و بدوش راست خود انداخت متوجه خيمه ها گرديد.
◾️فقطعوا عليه الطريق و أحاطوا به من كل جانب
🔷دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.
◾️فحاربهم حتى ضربه نوفل الأزرق على يده اليمنى فقطعها
🔶حضرت عباس عليه السلام با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق #دست_راست آن حضرت را قطع كرد.
◾️فحمل القربة على كتفه الأيسر فضربه نوفل فقطع يده اليسرى من الزند
🔷آن بزرگوار مشك را بدوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.
◾️فحمل القربة بأسنانه
✳️حضرت عباس عليه السلام بناچار مشك را به دندان گرفت.
◾️فجاءه سهم فأصاب القربة و أريق ماؤها
❇️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت
◾️ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره
😭سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت!
◾️فانقلب عن فرسه
😭پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد
◾️و صاح إلى أخيه الحسين أدركني
✳️و فرياد زد: يا اخا ادركنى.
◾️فلما أتاه رآه صريعا فبكى
🔷وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد
◼️و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي.
😭امام حسين فرمود: يعنى الان پشتم شكست و راه چاره ام قليل و اندك شد.
--------------------------------------------------
#حضرت_عباس علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ روضه #شب_نهم حضرت ابالفضل علیه السلام
🔊 حجت الاسلام #حامد_کاشانی
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#روضه_تصویری
✅ @hosenih_maghtal
🔹زینب سلام الله علیها کنارش آمد...
🔸نگران و مضطرب بود...
🔹گریه میکرد...
🔸گفت:عباس جان شنیده ام برایت اَمان نامه آوردند...
🔹حسینم غریب است...
#زینب_س_نگران_امام_زمانش_بود
#حضرت_زینب س
#حضرت_عباس ع
#شب_عاشورا
✅ @hosenih_maghtal
✅ کفیل الزینب سلام الله علیها
🔻کفیل در لغت عربی به معانی زیر ترجمه میشود:
▪️ضامن
▪️سرپرست،
▪️معاون،
▪️تضمينكننده،
▪️بيمهكننده...
✳️معنای کَفیل:
🔺 به معنی عهدهدار بر انسان است. کسی که با خدا عهد میبندد و یا به خدا سوگند یاد میکند، خدا را بر خویش عهدهدار و کفیل تعیین میکند، یعنی این کار را خواهم کرد وگرنه عهده دارم خداست و میتواند در صورت تخلّف عقوبتم کند.
#حضرت_زینب س
#حضرت_عباس ع
#شب_نهم_محرم
✅ @hosenih_maghtal
✅ با آستین اشک هایش را پاک کرد...
🔻مُقرّم عبارتی را بیان کرده است که اطفال نگاه میکردند.
مشاهده کردند حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه به سمت خیمهها تشریف میآورند درحالی که
😭«رجع الحسین علیه السلام إلی المخیم منکسراً حزیناً باکیاً یکفکف دموعه بکمّه»
🔺با آستین سیلِ اشکِ چشمانِ مبارک خود را پاک می کنند.
📚المقرّم، السید عبد الرزاق، مقتل الحسین علیه السلام، جلد 1، صفحه 270.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس ع
#روز_عاشورا
#تاسوعا
#عاشورا
✅ @hosenih_maghtal
✅حسین علیهالسلام برادرش را
در کنار علقمه باقی گذاشت…
▪️با کمری خم
🔺به سمت خیمه بازگشت؛
🔻در حالی که:
😭«یُکَفْکِفُ الدُّموعَ بِکَمِّهْ»
▪️با آستین اشکهایش را پاک میکرد…
📚مقتل بحرالعلوم
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس ع
#روز_عاشورا
#تاسوعا
#عاشورا
✅ @hosenih_maghtal
1_5956771344.mp3
14.59M
✅روضه #شب_نهم محرم ۱۴۰۲
🔻استاد #حامد_کاشانی
🔺 روضه حضرت ابالفضل سلام الله علیه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس علیه السلام
#روضه_صوتی_امام_حسین علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
🔹قبل از رفتن حضرت اباالفضل(ع) مخدرات در خیمه های خود بودند و عباس(ع) نگهبان خیام بود
🔸وقتی امام برگشت و عمود خیمه عباس(ع)را کشید،زینب(س)فرمود: وای از اسیری...
😭از این به بعد قافله سالار زینب است...
#بعد_از_عباس_ع_وای_از_اسیری
#حضرت_زینب س
#حضرت_عباس ع
#عاشورا
✅ @hosenih_maghtal
✅ورود اهل بیت به شام
🔹مؤلف گوید: صاحب کامل بهایی خبر سهل بن سعد را مختصرتر آورده است و در آن گوید:
🔻دیدم سرها را بر نیزه ها و سر عباس بن علی علیهماالسلام در پیش آن ها بود نیک در آن نگریستم گویی می خندید و سر امام علیه السلام پشت همه سرها و جلوی زنان بود آن را هیبتی عظیم بود ، روشن و تابان ، محاسنش مدور با اندکی سفیدی و به رنگ خضاب شده گشاده چشم ابروها باریک و کشیده، پیشانی باز و میان بینی اندکی بر آمده، لبخند زنان، دیدگانش گویی سمت افق می نگریست به سوی آسمان و باد در محاسن او افتاده به راست و چپ می برد گویی امیرالمؤمنین علیه السلام است.😭
🔸در کامل بهایی است، اهل بیت را سه روز بر دروازه شام بداشتند تا شهر را آیین بستند هر چه تمامتر و بهر زیور و آرایش و آئینه که بود بیاراستند چنان که هیچ چشم مانند آن ندیده بود و آن گاه از مردم شام به اندازه ✳️#پانصد_هزار مرد و زنان دف زنان بیرون آمدند و امیران با دف و صنج و شیپور با هزاران مرد و زن و 😭جوانان می رقصیدند و دف و صنج می زدند و طنبور می نواختند و مردم شام به انواع جامه ها و سرمه و خضاب خویش را آراسته بودند و بیرون شهر از بسیاری مردم مانند عرصه محشر شده بود جمعیت درهم موج می زدند و چون روز بلند شد سرها را به شهر در آورند و چون وقت زوال شد به در خانه یزید بن معاویه رسیدند از بسیاری ازدحام کوفته و مانده و برای یزید تختی نهاده بودند گوهرنشان و سرای او را به هر گونه زیور آراسته و بر گرد تخت او کرسی های زرین و سیمین نهاده و دربانان یزید بیرون آمدند و آن ها را که حامل سر بودند به سرای او در آوردند چون داخل شدند.
گفتند: به عزت امیر قسم که ✳️#خاندان_ابی_تراب را به تمامی کشتیم و برانداختیم و بر کندیم و شرح حال بگفتند و سرها پیش او گذاشتند و در این مدت که اهل بیت در دست آن ها اسیر بودند هیچکس نتوانست بر آن ها سلام کند
🔻ناگهان در این روز پیرمردی از مردم شام نزدیک علی بن الحسین علیهماالسلام آمد و گفت: الحمدلله الذی قتلکم.
🔸شیخ صدوق در امالی روایت کرده است از دربان ابن زیاد که پس از آن گوید: مژده به اطراف بلاد فرستاد و اسرا و سر امام علیه السلام را روانه شام کرد و جماعتی از آن ها را که همراه ایشان رفتند برای من گفتند: که نوحه جن را تا صبح می شنیدند و گفتند:
🔻چون زنان و اسیران را به دمشق داخل کردیم روز بود سنگدلان و درشتخویان اهل شام می گفتند
😭ما اسیرانی زیباتر از این ها ندیدیم شما کیستید.
😭سکینه دختر امام حسین علیه السلام گفت: ما اسیران آل محمدیم پس آن ها را بر پله کانهای مسجد که همیشه جای اسیران بود برپای داشتند و علی بن الحسین علیهماالسلام با ایشان بود جوان بود و پیرمردی شامی نزد ایشان آمد و گفت:
▪️الحمدلله الذی قتلکم و اهلکم و قطع قرون الفتنه.
▪️سپاس خدای را که شما را کشت و هلاک ساخت و شاخ فتنه را ببرید و از ناسزا گفتن چیزی فرو نگذارد.
🔹چون سخن او به آخر رسید علی بن الحسین علیهماالسلام با او گفت: آیا کتاب خدا را خوانده ای؟
گفت: چرا خوانده ام.
فرمود: این آیه را نخوانده ای که:
▪️قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی
▪️یعنی از شما مزد رسالت نخواهم مگر خویشان و نزدیکان مرا دوست دارید.
پیرمرد گفت: خوانده ام.
امام فرمود: ما همانهاییم
باز فرمود: آیا این آیه نخوانده ای:
▪️انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.
گفت: چرا پس آن شامی دست به آسمان برداشت و گفت: خدایا سوی تو بازگشتم و از دشمن آل محمد و کشندگان آن ها سوی تو بیزاری می جویم قرآن را خواندم و تا امروز متوجه این آیه ها نشدم.
📚منبع:
📘کتاب شریف #نفس_المهموم شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
#شام
#حضرت_حسین ع
#حضرت_عباس ع
#حضرت_سجاد ع
#حضرت_سکینه س
#ورود_کاروان_به_شام
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅جاری شدن اشک های #شهید
#سيد_حسن_نصرالله
🔺هنگام یادآوری مصائب #حضرت_عباس بن علی (علیه السلام) با مشاهدهی جانبازان مقاومت
✅ @hosenih_maghtal