هدایت شده از حسینیه مقتل
✅زدن چوب خیزران به لبهای امام...
🔷دینوری گفت: پس زنان اهل بیت عصمت را بر یزید بن معاویه در آوردند و زنان حرمسرای یزید و دختران معاویه و کسان وی چون آن ها را دیدند فریاد کشیدند و بی تابی نمودند و شیون کردند و سر حسین علیه السلام پیش دست یزید بود.
🔻سکینه گفت: والله سنگین دل تر از یزید ندیدم و نه کافر و مشرکی را بدتر و درشت خوی تر از او.
🔶یزید سوی سر می نگریست و می گفت:
لیت اشیاخی ببدر شهدوا - جزع الخزرج من وقع الاسل...
😭آن گاه امر کرد سر حسین علیه السلام را بر در مسجد دمشق نصب کردند.
🔷سبط در تذکره گوید: از یزید بن معاویه مشهور است در تمام روایات مذکور که چون سر مطهر را پیش روی او گذاشتند اهل شام را نزد خویش بخواند و به #خیزران بر آن می زد و اشعار ابن زجری را می خواند لیت اشیاخی الخ.
📚منبع:
📘کتاب شریف #نفس_المهموم شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
#شام
#ماه_صفر
#حضرت_سکینه س
#مجلس_یزید_ملعون
✅ @hosenih_maghtal
✅ ورود کاروان اسرا به #مجلس_یزید_ملعون در #دوم_صفر
🔻بنابر نقلى در روز دوم ماه صفر سال ۶۱ هجری، اسراى اهل بیت علیهم السلام را وارد مجلس یزید کردند.[۱] کاخ یزید در آن روز به انواع زینت آراسته بود، براى یزید تخت مرصّعى نهاده و شخصیت هاى داخلى و خارجى هر یک در جاى خود قرار گرفته بودند.
مامورین #ابن_زیاد وارد شدند و فریاد کشیدند:
▪️به عزت امیر سوگند که خاندان ابوتراب را کشتیم و آنها را ریشه کن نمودیم، شرح واقعه را بیان کردند و سرها را نزد یزید گذاشتند.
📚 قلائد النحور، محرم و صفر، ص ۳۵۳.
#ماه_صفر
#شام
✅ @hosenih_maghtal
✅ #یزید و سر امام حسین علیهالسلام
🔻سر مبارک امام حسین علیه السلام نزد یزید در #طشت_طلا قرار داشت. سکینه و فاطمه دختران ابى عبدالله علیه السلام قد مى کشیدند تا سر را در داخل طشت ببینند، همین که چشمشان به سر پدر افتاد صداى شیونشان بلند شد.
😭یزید با چوب دستى بر لبهاى حسین مى زد و مى گفت:
▪️یومٌ بیوم بَدر؛
▪️امروز از جنگ بدر انتقام گرفتیم
و این اشعار را مى خواند:
لیت اشیاخى ببدر شهدوا * جزع الخزرج من وقع الاسل
فاهلّو واستهلّوا فرحا * ثمّ قالوا یا یزید لاتشل
قد قتلنا القوم من ساداتهم * و عدلناه ببدر فاعتدل
لعبت هاشم بالملک فلا * خبر جاء و لا وحى نزل
لست من خندف ان لم انتقم * من بنى احمد ما کان فعل[۲]
🔻شاعری پارسى زبان ترجمه این اشعار را به فارسى به شعر آورده:
پدرانم که به بدر از خزرج * ناله ها از دم شمشیر شنید
کاش بودند و بگفتندى شاد * دست تو درد مبیناد یزید
آنقدر سرور از آنان کشتیم * تا که با بدر برابر گردید
بازى هاشم و ملک است و جز این * خبرى نامد و وحیى نرسید
نیم از خندف اگر نستانم * کینه ام ز آل نبى بى تردید
🔺ابو برزه اسلمى که در مجلس حضور داشت و رسول خدا صلى الله علیه و آله را درک کرده بود گفت:
▪️ یزید! لبهاى حسین را چوب مى زنى؟ رسول خدا را دیدم که این لبها و لبهاى برادرش حسن را مى بوسید و مى فرمود:
▪️«انتما سیّدا شباب اهل الجنة قتل اللّه قاتلکما و لعنه و اعدّ له جهنم و سائت مصیرا»؛
▪️شما دو نفر آقاى جوانان بهشتید خدا بکشد قاتل شما را و او را لعنت کند و جهنم را برایش آماده سازد که بد جایگاهى است.[۳]
📚منابع
۲-سید بن طاووس در لهوف اشعارى را که یزید خوانده است به عبدالله بن الزبعرى نسبت داده که در جنگ احد سروده است و دیگران هم از او تبعیت نموده و نسبت به ابن زبعرى داده اند لیکن آنچه مسلم است تمام اشعار نمى تواند از این شاعر باشد مانند بیت دوم و پنجم، بلکه اشعار این شاعر ۱۶ بیت در تواریخ از جمله سیره ابن هشام جلد سوم صفحه ۱۴۳ آمده که فقط بیت اول در اشعار ابن زبعرى دیده مى شود.(لهوف ص ۱۸۰)
۳-بحار، ج۴۵، ص۱۳۲؛ حیاه الحسین، ج۳، ص۳۷۷؛ سیره ابن هشام، ج۳، ص۱۴۳؛ طبرى، ج۷، ص۳۸۳؛ لهوف، ص۱۸۰.
#مجلس_یزید_ملعون
#دوم_صفر
#ماه_صفر
#شام
✅ @hosenih_maghtal
✅ #حضرت_زینب در #مجلس_یزید_ملعون
🔻حضرت زینب مظلومانه با این که در دست یزید اسیر است و ظاهرا حامى و پشتیبانى ندارد، اما با یک شجاعت بى نظیر، بیاناتى ایراد مى فرماید که بینى یزید را به خاک مى مالد تا آنجا که مى فرماید:
▪️من تو را انسانى بى قدر و بى ارزش مى دانم و سخت تو را مى کوبم و بسیار تو را توبیخ و سرزنش مى کنم، تو هر چه تلاش کنى و مکر و حیله بکار برى نمى توانى نام ما را از سر زبانها بردارى. محبت ما را از دلها خارج کنى و احکام دین را از بین ببرى، لیکن عار و ننگ کار تو هرگز و با هیچ آبى شسته نمى شود.
🔻او در برابر همه حضار مجلس پس از حمد و ثناى پروردگار و درود بر پیامبر و دودمان او فرمود:
▪️«اظننت یا یزید حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السّماء فاصبحنا نساق کما تساق الاسارى انّ بنا على اللّه هوانا و بک علیه کرامة؟ و ان ذلک لعظم خطرک عنده؟ فشمخت بانفک و نظرت فى عطفک جذلان مسرورا حین راءیت الدّنیا لک مستوثقه و الامور متسقة و حین صفى لک ملکنا و سلطاننا فمهلا مهلا لاتطش جهلا انسیت قول اللّه تعالى: و لا یحسبنّ الّذین کفروا انّما نُملى لهم خیرٌ لانفسهم انّما نُملى لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب الیم».
▪️ یزید گمان مى کنى از این که همه راههاى زمین و آسمان را به روى ما بستى و ما را مانند 😭اسیران شهر به شهر مى گردانى، نزد خدا خوار و بى مقدار مى شویم و تو مورد عنایت الهى گردیده اى و مقامت نزد خدا فزون گشته که این چنین باد به دماغ افکنده و اظهار خوشحالى و شادمانى مى کنى؟
چون مى بینى دنیا به کام تو است و کارها بر وفق مرادت جریان دارد؟
❇️و حکومت ما در دست تو قرار گرفته؟
نه چنین نیست، آرام باش، به جهل و نادانى اتکا مکن،
مگر گفته خدا را فراموش کرده اى:
▪️کفار گمان نکنند که مهلت دادن به آنها به خیر آنها است بلکه به آنها مهلت مى دهیم تا بر گناهانشان بیفزایند که براى آنان عذابى دردناک است.
😭«أمِن العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و اماءک و سوقک بنات رسول اللّه سبایا...»؛
😭اى پسر آزادشدگان[۴] آیا از عدالت است که زنان و کنیزان خود را در پس پرده نگهدارى و دختران رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به اسارت بسر برند و پرده حجاب آنها دریده و صورت هاشان در برابر دشمنان باز تا افراد دور و نزدیک چهره آنان را بنگرند. در حالی که مرد و محرمى ندارند تا از آنها حمایت کند؟!
آرى چگونه انتظار حمایت داشته باشیم از کسى که جگر پاکان را به دندان مى کشد[۵] و گوشت او از خون شهدا روئیده است و چگونه ممکن است از دشمنى با ما کوتاهى کند کسى که از روى بغض و کینه به ما نگاه مى کند و در مقام افتخار به کشتن مردان الهى مى گوید:
و اهلوا و استهلوا فرحا * ثمّ قالوا یا یزید لاتشل.
😭و با چوب خیزران بر لبان و دندان سید جوانان اهل بهشت مى زند. چرا چنین نگوئى که به خیال خود فتنه را با کشتن ذریه رسول خدا و ستارگان زمین ریشه کن کرده اى، آنگاه پدران خود را مى خوانى، بزودى به آنان ملحق خواهى شد در حالی که آرزو مى کنى کاش فلج بودم و لال مى شدم و چنین جملاتى را نمى گفتم و چنان کارهائى را انجام نمى دادم،
خدایا حق ما را بستان و انتقام ما را از دشمنان بگیر و آنها را که خون ما را ریختند مورد غضب خود قرار ده...
😭هر چند سخن گفتن با تو مصیبتم را تشدید و اندوهم را افزون مى سازد لیکن باید تو را از این گردن فرازى فرود آورم و تو را کوچک سازم و ملامت بسیار گویم، هر چند چشم ها اشکبار و سینه سوزان است و چقدر شگفت آور است که افراد حزب اللّه به دست آزادشدگان حزب شیطان کشته شوند.
و فرمود:
▪️«فکِد کَیدک واسعَ سعیک و ناصِب جُهدک فواللّه لاتمحُو ذکرَنا و لاتمیتَ وحینا و لاترحض عنک عارها و هل راءیک الّا فند و ایامک الا عدد و جمعک الا بدد یوم ینادى المنادى الا لعنة اللّه على الظالمین»؛
▪️ مکر خود را بکار گیر و کوشش خود را انجام ده ولى بخدا قسم نمى توانى یاد ما را از میان مردم محو و نابود کنى و احکام الهى را نمى توانى از بین ببرى اما عار و ننگ عمل زشت تو هرگز شسته نمى شود، زیرا راى تو ضعیف و مدت زندگانیت کوتاه و جمعیت و همدستانت اندک و در روز قیامت منادى پروردگار ندا مى دهد: آگاه باش که لعنت خدا بر ستمکاران محقق است.[۶]
📚منابع:
۴- این جمله اشاره است به فرمایش رسول خدا در فتح مکه به ابوسفیان جد یزید و همدستانش؛ انتم الطلقاء: شما آزادید.
۵- این جمله اشاره است به عمل جده یزید -هند جگرخوار- که جگر حضرت حمزه را بیرون آورد و بدندان کشید که بخورد.
۶-اعلام النساء، ج۲، ص۵۰۴؛ بحار، ج۴۵، ص۱۳۳؛ نفس المهموم، ص۴۴۴؛ حیاه الحسین، ج۳، ص۳۷۸.
#مجلس_یزید_ملعون
#دوم_صفر
#ماه_صفر
#شام
✅ @hosenih_maghtal
✅ دختر امام حسین و مرد شامى
🔻مردم شام اسراى اهل بیت پیغمبر را از خوارج بحساب مى آوردند و یا اسراى رومى فکر مى کردند،
😭😭😭لذا مردى از اهل شام در #مجلس_یزید_ملعون فاطمه دختر امام حسین علیه السلام را دید و از یزید خواست که این دختر را به او ببخشد.
😭دختر ابى عبدالله علیه السلام از سخن مرد شامى لرزه بر اندامش افتاد و به عمه اش گفت:
😭أوتمتُ و استخدم؛
😭یتیم شدم و حالا باید کنیزى کنم.
🔻حضرت زینب علیها السلام به مرد شامى پرخاش کرد و فرمود:
دعوى دروغ کردى و پست تر از آنى که چنین خواهشى کنى که نه براى تو و نه براى امیرت جایز نیست.
(مقام ولایی زینب کبری سلام الله علیها)
یزید از گفتار زینب به خشم آمد و گفت: ادعاى دروغ مى کنى، اگر بخواهم مى توانم.
زینب سلام الله علیها فرمود:
🔺چنین نیست خدا چنین اختیارى به تو نداده است مگر آن که از دین ما خارج شوى و به دین دیگرى درآئى.(جاری شدن امر الهی از زبان زینب کبری سلام الله علیها)
🔻یزید سخت خشمگین شد و گفت:
▪️ این چنین با من سخن مى گوئى؟
▪️پدرت و برادرت از دین خارج شدند!
🔻زینب سلام الله علیها فرمود:
▪️به دین خدا و جد و پدر و برادرم، تو و پدر و جدت هدایت شده اید اگر مسلمان باشید.
🔺یزید گفت: دروغ مى گوئى اى دشمن خدا.
🔺زینب فرمود: تو امیرى به ظلم و ستم دشنام مى دهى و با قدرتت به طرف مقابلت تحمیل مى کنى.
یزید از سخن زینب خجالت کشید و سکوت کرد.
مرد شامى دوباره سخنش را تکرار کرد و گفت: این دختر را به من ببخش. یزید گفت: دور شو! خدا مرگ حتمى به تو ببخشد.[۷]
📚منابع
۷- ارشاد، ص۲۴۶؛ بحار، ج۴۵، ص۱۳۶؛ حیاة الحسین، ج۳، ص۳۸۹؛ طبرى، ج۷، ص۳۷۷؛ کامل، ج ۴، ص۸۶؛ روضة الواعظین، ص۱۶۴.
✅ پ.ن :
1⃣در ابتدا در متن فوق مقام ولایی زینب کبری سلام الله علیها را مشاهده میکنیم که مثل فرمان سکوت دادن به جمعیت در بازار کوفه اینجا هم از مقام ولایی خود امر میکند و به عنوان مصداق این آیه متجلی میشود:
🔻إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ(یس ۸۲)
🔺شأن او این است که چون پدید آمدن چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید: باش، پس بی درنگ موجود می شود.
2⃣موضوع دومی که برداشت میشود این است که گاها سوال پیش میاید که آیا به نوامیس آل الله در مسیر دست درازی هم شده؟
اینجا مشاهده میکنیم که إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا در جایی که نیاز باشد خداوند متعال بواسطه مقام ولایت از آنها دفاع نموده است.
3⃣اما در پایان عده ای معتقدند روضه مکشوفه و باز روضه ابدان مطهر نیست و روضه باز روضه ناموس اهل بیت علیهم السلام است.
#مجلس_یزید_ملعون
#دوم_صفر
#ماه_صفر
#شام
✅ @hosenih_maghtal
✅خواب سکینه دختر امام حسین علیهم السلام در خرابه شام
🔷سکینه گفت: چون چهار روز از ماندن ما بگذشت در خواب دیدم و خوابی طولانی نقل کرد و در آخر آن گفت:
🔹زنی دیدم در هودج سوار دست بر سر نهاده پرسیدم: کیست؟
🔸گفتند: فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مادر پدرت سلام الله علیها.
🔹گفتم: به خدا سوگند نزد او روم و آن چه با ما کردند با او بگوییم پس شتابان رفتم تا به او رسیدم و پیش از او بایستادم گریان و می گفتم:
▪️ای مادر به خدا حق ما را انکار کردند
▪️ای مادر به خدا جمعیت ما را پریشان ساختند،
▪️ای مادر به خدا حریم ما را مباح شمردند،
▪️ای مادر به خدا پدر ما حسین علیه السلام را کشتند،
🔶گفت: ای سکینه دیگر مگو که بند دلم را گسیختی، این پیراهن پدر تو است از من جدا نشود تا به لقای پروردگار رسم.
🔴شیخ ابن نما گفت: سکینه در دمشق خواب دید گویی پنج شتر از نور روی بدو آوردند و بر هر شتری پیرمردی نشسته است و فرشتگان گردان ها بگرفتند و خادمی با آن ها راه می رود پس شتران بگذشتند و آن خادم به طرف من آمد و نزدیک من رسید.
و گفت: ای سکینه جد تو بر تو سلام می فرستد.
🔻گفتم: سلام بر او باد ای فرستاده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تو کیستی؟
🔻گفت: خادمی از بهشت.
⚫️گفتم: این پیرمردان شترسوار کیستند؟
🔹گفت: اول آدم صفوة الله است.
🔸و دوم ابراهیم خلیل الله
🔹و سوم موسی کلیم الله
🔸و چهارم عیسی روح الله علیهم السلام.
✳️گفتم: آن که دست بر محاسن داردو افتان و خیزان است کیست؟
گفت: جد تو رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است
▫️گفتم: به کجا خواهند رفت. گفت: سوی پدرت حسین علیه السلام.
⚫️پس روی به طرف او کرده دویدم تا آن چه ستمکاران پس از وی با ما کردند با او بگویم. در این میان پنج کجاوه از نور دیدم می آیند و در هر کجاوه زنی بود گفتم این زنان کیستند؟
گفت:
🔹اولی حواء مادر بشر است،
🔸دوم آسیه بنت مزاحم،
🔹و سوم مریم بنت عمران
🔸و چهارم خدیجه بنت خویلد
⚫️و پنجمی که دست بر سر نهاده افتان و خیزان است جده تو فاطم است بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مادر پدرت.
⚪️گفتم: به خدا قسم با او بگویم که با ما چه کردند پس به و پیوستم و پیش او ایستادم گریان و گفتم:
ای مادر به خدا حق ما را انکار کردند
ای مادر به خدا جمعیت ما را پریشان ساختند
ای مادر به خدا حریم ما را مباح شمردند
ای مادر به خدا پدر ما حسین علیه السلام را کشتند.
🔴گفت: دیگر مگوی ای سکینه که جگر مرا آتش زدی و بند دلم را پاره کردی این پیراهن حسین علیه السلام است با من و از من جدا نشود تا به لقای پروردگار رسم.
پس از خواب بیدار شدم و خواستم این خواب را پوشیده دارم با کسان خودمان گفتم اما میان مردم شایع شد.
🔷(بحار) از هند زوجه یزید روایت است که گفت: در بستر خفته بودم در آسمان را دیدم گشوده و فرشتگان دسته دسته نزد سر مطهر حسین علیه السلام می آمدند و می گفتند: السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسول الله در آن میان پاره ای ابری دیدم از آسمان فرود آمد و مردان بسیار بر آن بودند و مردی درخشنده روی مانند ماه در میان آن ها بود پیش آمده خم شد و دندان های ابی عبدالله علیه السلام را ببوسید و می گفت:
🔹ای فرزند تو را کشتند.
🔸می شود تو را نشناخته باشند؟
🔹از آب نوشیدن تو را منع کردند
ای فرزند من جد تو پیغمبرم و این پدرت علی مرتضی و این برادرت حسن علیهم السلام و این عم تو جعفر و این عقیل و این دو حمزه و عباسند.
و همچنین یکی یکی خاندان را شمردند، گفت: ترسان و هراسان از خواب برجستم و روشنایی دیدم از سر حسین می تافت در طلب یزید شدم او را در خانه تاریکی یافتم روی به دیوار کرده و می گفت:
🔴 مالی و للحسین،
🔵مرا با حسین چه کار و سخت اندوهگین بود.
خواب را با او گفتم سر به زیر انداخت و گفت: چون بامداد شد حرم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را بخواست و پرسید اینجا بمانید دوست تر دارید یا به مدینه باز گردید و جائزتی گران بها به شما دهم.
✳️گفتند: اول باید بر حسین علیه السلام عزاداری کنیم.
🔶گفت: هر چه خواهید کنید پس حجره ها و خانه ها را خالی کرد، در دمشق و هر زن قرشیه و هاشمیه جامه سیاه پوشید و بر حسین علیه السلام شیون و زاری کردند به مدت هفت روز علی ما نقل.
📚منبع:
📘کتاب شریف #نفس_المهموم شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
#شام
#ماه_صفر
#حضرت_سکینه س
✅ @hosenih_maghtal
✅ بخشی از مقتل دروازه شام
🔻اهل بیت سيدالشهداء عليهمالسلام را روز اول ماه صفر همراه سرهای شهدا، همچون اسیران کفار و ترک و دیلم، با دستانی بسته و صورتهای باز سوار بر مرکبهای بدون جهاز از دروازه «توما» يا دروازه «ساعات» وارد شام (دمشق) كردند و از بازار عبورشان دادند؛ به نحوی که اهل ذمه نیز بر ایشان اهانت میکردند و بر پلههای مسجد جامع که جایگاه اسرا بود، نگاهشان داشتند.
✳️ذكر اين نكته ضروري است كه در كوفه، اهل بيت علیهمالسلام را میشناختند و به فضايلشان آگاه بودند. بنابراین مردم، گريان و پشيمان بودند، اما در شام كه اسلامشان اموی بود، به دليل عدم شناخت اسلام راستين و اهل بيت و تبليغات بنیاميه، برخورد مردم به گونهای توهينآميز و زشت بود كه بسيار به اهل بيت سخت گذشت.
🔸امام صادق از امام باقر و ایشان از امام سجاد علیهمالسلام نقل میفرمایند که فرمود:
▪️«مرا بر شتری لَنگ و بیجهاز سوار کردند و سر پدرم بر عَلَمی بود و زنان ما پشت سر من بر استران بدون پالان سوار بودند. نگهبانان پشت سر و اطراف ما با نیزه ما را احاطه کرده بودند و هرگاه کسی از ما گريه میکرد با نیزه بر سرش میزدند. تا اینکه وارد شام شدیم و منادی ندا میداد:
😭«ای مردم شام! اینان اسیران اهل بیت ملعون هستند.»
حضرت #ام_کلثوم سلامالله عليها از شمر ملعون خواست که آنان را از دروازهای ببرد که جمعیت کمتری دارد و سرها را از آنان دور کند؛ چرا که خاندان آلالله از فرط نگاه نامحرمان خوار شده بودند. اما آن نانجیب، دقیقا برعکس خواسته ایشان عمل کرد و اهلبیت را از شلوغترين دروازه، در حالی كه سرهای مقدس شهدا در ميان ايشان بود، وارد شهر كرد.
🔸سهل بن سعد ساعدی نقل میکند که در سفر زیارت بیتالمقدس به شام رسیدم. دیدم همه جا آذین بسته و مردم شادند و زنان با دف و طبل پایکوبی میکنند. پرسیدم مگر شاميان عيدی دارند كه ما از آن اطلاع نداريم؟ گفتند: گويا تو غريبهای. خود را معرفی كردم.
گفتند: آيا تعجب نمیكنی چرا آسمان خون نمیبارد و زمين اهلش را فرو نمیبرد؟
گفتم مگر چه شده؟
گفتند که سر حسین را به همراه اهل بیت اسیرش از دروازه ساعات وارد میکنند.
به آنجا رفته و دیدم سر امام حسین بر نیزه شکستهای به دست اسبسواری است و در پی آن، زنانی بر شتران بیجهاز وارد شدند. به یکی از بانوان نزدیک شدم و گفتم:
که هستی؟
گفت: من سکینه بنتالحسینم.
گفتم: من صحابی رسول خدا هستم و از ايشان حديث شنيدهام. آیا خواستهای داری؟
😭فرمود: به حامل سر بگو سر را از ما جلوتر ببرد تا مردم به دیدن سر مشغول شوند و به ما نگاه نکنند که ما حرم رسول خداییم. من 400 دينار به نيزهدار دادم و او جلوتر رفت.
پیرمردی از اهل شام آمد و زبان به ناسزا گشود و گفت: «خدا را شکر که شما را کشت و بلاد اسلامی را از شرتان ایمن ساخت و امیرالمومنین را بر شما مسلط کرد.»
امام سجاد فرمود:
«ای پیرمرد! آیا قرآن خواندهای؟»
عرض کرد: بلی.
فرمود: «آیا این آیه را میشناسی که میفرماید:
▪️ «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی؟»
عرض کرد: بلی.
▪️فرمود: «و آیا خواندهای که و آتی ذی القربی حقه».
عرض کرد: بلی.
حضرت فرمود: «آن نزدیکان ما هستیم.»
باز فرمود: «این آیه را خواندهای که
▪️میفرماید: «واعلمو انما غنمتم من شیئ فان لله خمسه و لرسول و لذی القربی؟»
گفت: آری.
فرمود: «آن نزدیکان ما هستیم.» و باز
▪️فرمود: «آیا خواندهای که انما یریدالله لیذهب عنکمالرجس اهلالبیت و یطهرکم تطهیرا؟»
عرض کرد: بله.
فرمود: «ما اهل بیت هستیم که خداوند آیه طهارت را مخصوص ما نازل کرد.»
پیرمرد ساکت و پشیمان شد و تاملی کرد و گفت: تو را به خدا شما آنان هستید؟ فرمود: «بلی به خدا سوگند و بدون شک، ما همانها هستیم و بهحق جدمان رسول خدا ما همانها هستیم.»
پیرمرد گریست و عمامهاش را بر زمین کوبید و گفت: «خدایا! ما از دشمن آل محمد چه از جن باشد و چه انسان بيزاريم.» سپس گفت: «آیا میتوانم توبه کنم؟»
🔺امام سجاد فرمود: «آری اگر توبه کنی خدا قبول میکند و تو با ما خواهی بود.»
برخی گفتهاند خبر به یزید رسید و او را کشت.
🔹منهال بن عمرو نقل میكند: در شهر شام به امام سجاد علیهالسلام عرض كردم:
🔸يابن رسولالله! احوال شما چگونه است؟
فرمود: «اوضاع ما مانند بنیاسراييل است در ميان فرعونيان كه پسرانشان را سر میبريدند و زنان آنها را زنده نگاه میداشتند. روزی عرب بر ديگران فخر میكرد كه محمد صلیالله علیه و آله عرب است و قريش بر عرب فخر میكرد كه محمد از قريش است و ما خاندان او هستيم كه حق ما غصب شده و گرفتار و كشته و آوارهايم.
📚 منابع:
بحارالانوار ج 45/ علامه مجلسی
#مقتل_الحسین ج 2/ خوارزمی
#لهوف / سید بن طاوس
#نفس_المهموم / شيخ عباس قمی
#ورود_کاروان_به_شام
#کوفه_تا_شام
#اول_صفر
#حضرت_سجاد ع
#حضرت_سکینه س
#ام_کلثوم س
#شام
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅وضعیت خرابه شام و بردن سر مطهر امام حسین به کربلا توسط زین العابدین (متن مستند مقاتل خوانده شده در زیارت اربعین)
📚الآثار الباقیة ابوریحان بیرونی متوفای ۴۴۰ ق : ص ۴٢٢ .
فی العِشرینَ رُدَّ رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام إلى مَجثَمِهِ حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ ، وفیهِ زِیارَةُ الأَربَعینَ، وهُم حَرَمُهُ بَعدَ انصِرافِهِم مِنَ الشّامِ.
🔹الآثار الباقیة : در روز بیستم [صفر] ، سرِ حسین علیه السلام به جایگاهش باز گردانده شد تا با پیکرش به خاک سپرده شود و «زیارت اربعین» هم در این روز است . اهل حرم حسین علیه السلام هم در بازگشت از شام [با آن سر] بودند .
✅وضعیت خرابه شام و بردن سر مطهر امام حسین به کربلا توسط زین العابدین
📚أمالی شیخ صدوق: ص ٢٣١ ح ٢۴٣ ، روضة الواعظین ابن فتال نیشابوری: ص ٢١٢، بحار الأنوار علامه مجلسی، ج ۴۵ ص ١۴٠.
🔸عن فاطمة بنت علیّ علیه السلام: إنَّ یَزیدَ أمَرَ بِنِساءِ الحُسَینِ علیه السلام فَحُبِسنَ مَعَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیهماالسلام فی مَحبِسٍ، لا یُکِنُّهُم مِن حَرٍّ ولا قَرٍّ حَتّى تَقَشَّرَت وُجوهُهُم…. إلى أن خَرجَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیهماالسلام بِالنِّسوَةِ، ورَدَّ رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام إلى کَربَلاءَ.
🔹صدوق ـ به نقل از فاطمه دختر على علیه السلام ـ : یزید فرمان داد تا زنان حسین علیه السلام را با على بن الحسین علیه السلام در زندانى حبس کنند که آنان را نه از گرما و نه از سرما نگاه نمىداشت
😭تا آن جایى که صورت هایشان پوست انداخت…
تا آن که على بن الحسین علیه السلام با زنان [خاندان خود] حرکت کرد و سرِ حسین علیه السلام را به کربلا ، باز گرداند.
#شام
#اربعین
#خرابه
#حضرت_رقیه س
#حضرت_سجاد ع
#دفن_بدنهای_مطهر
#دفن_امام_حسین ع
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #محل_سکونت_اهل_بیت_در_شام
🔹شیخ صدوق از فاطمه(س)، دختر علی (ع)، نقل کرده است که گفت:
🔸«سپس یزید (لعنة الله) فرمان داد زنان حسین (ع) را به همراه علی بن الحسین (ع) در جایی زندانی کردند که نه آنها را از گرما حفظ میکرد و نه از سرما، به طوری که پوست صورتشان کنده شد». [1] .
🔹قاضی نعمان پس از نقل گریهی یزید گوید:
«گویند این واقعه پس از آن بود که آنها را در منزل جای داد که نه از سرما حفظشان میکرد و نه از گرما. یک ماه و نیم در آنجا ماندند و به طوری که از گرمای آفتاب پوست صورتشان کنده شد. سپس آزادشان کرد.» [2] .
🔸ابن نما گوید:
«زنان در جایی جای داده شدند که نه از گرما حفظشان میکرد و نه از سرما به طوری که با وجود پنهان کردن صورتها و سایه انداختن پردهها، چهرههاشان پوست انداخت و خونابه جاری گردید. در آن حال شکیب از کف رفته و بیتابی بر آنها چیره گشته بود و اندوه با آن زنان بینوا همنشین شده بود.» [3] .
🔹سید بن طاووس گوید:
«سپس یزید فرمان داد آنان را در منزلی جای دادند که نه آنها را از گرما حفظ میکرد و نه از سرما. آنان آن قدر در آنجا ماندند که پوست صورتشان کنده شد». [4] .
🔹شیخ مفید گوید:
«سپس یزید فرمان داد تا زنان را در خانهای جداگانه جای دادند. برادرشان علی بن الحسین بن (ع) نیز همراهشان بود. خانهای متصل به کاخ یزید به آنها اختصاص دادند؛ و چند روزی در آن اقامت کردند». [5] .
🔸از برخی روایات - علاوه بر آنچه گفته شد - چنین برمیآید که آن خانه خراب بود، به طوری که بیم آن میرفت بر سرشان خراب شود.
🔹صاحب بصائر الدرجات به نقل از محمد بن علی حلبی مینویسد:
«شنیدم که امام صادق (ع) میفرمود: چون علی بن الحسین (ع) و همراهانش را نزد یزید بن معاویه - لعنت خدا بر آنها باد - آوردند، وی را در خانهای جای دادند. [6] یکی از آنها گفت: ما را به این خانه آوردهاند که بر سر ما ویران شود. (نگهبانان) گفتند: اینان را ببینید که میترسند بر سرشان ویران شود. در حالی که فردا آنها را بیرون میبرند و میکشند. علی بن الحسین (ع) گفت: در میان ما کسی جز من «رطانه» نمیدانست و رطانه در نزد اهل مدینه به معنای رومی است». [7] .
🔸طبرانی امامی از یحیی بن عمران حلبی نقل میکند که گفت:
علی بن الحسین (ع) را با زنان همراهش نزد یزید بن معاویه آوردند. پس آنها را درون خانهای قرار دادند و گروهی عجم را که زبان عربی نمیدانستند بر آنها گماردند. یکی از (اهل بیت) به دیگری گفت: ما را در این خانه قرار دادهاند تا بر سر ما خراب شود و کشته شویم. آنگاه علی بن الحسین به زبان رومی به نگهبانان گفت: آیا میدانید آنان چه میگویند؟ اینها چنین و چنان میگویند. نگهبانان گفتند: گفتهاند که شما را فردا بیرون میبرند و میکشند. سپس علی بن الحسین (ع) گفت: هرگز، خداوند چنین چیزی را نمیخواهد. آنگاه رو به آنها کرد و مطلب را به زبان خودشان به آنها فهماند». [8] .
📚پی نوشتها:
▪️[1] امالی صدوق، ص 231، مجلس 31، ص 243؛ به نقل از آن، بحارالانوار، ج 45، ص 140؛ نیز ر. ک. روضة الواعظین، ج 1، ص 192.
▪️[2] شرح الاخبار، ج 3، ص 269.
▪️[3] مثیرالاحزان، ص 102.
▪️[4] الملهوف، ص 219؛ نیز ر. ک. تسلیة المجالس، ج 2، ص 396.
▪️[5] الارشاد، ج 2، ص 122؛ اعلام الوری، ص 249.
▪️[6] در روایت دلائل الامامة آمده است: «آنان را درون خانهای قرار دادند»؛ و این درستتر است.
▪️[7] بصائر الدرجات، ص 338، باب 12، ح 1؛ به نقل از آن بحارالانوار،، ج 45، ص 177؛ نیز ر. ک. المناقب، ج 4، ص 145.
▪️[8] دلائل الامامة، ص 204، ح 125.
#شام
#خرابه
#ماه_صفر
#حضرت_رقیه س
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #مدت_اقامت_اهل_بیت_در_شام
🔹تنها کسی که از مورخان کهن به مدت اقامت اهل بیت(ع) در شام تصریح کرده است، قاضی ابوحنیفة، نعمان بن محمد تمیمی مغربی، متوفای سال 363 هجری است. او میگوید:
🔸«آنها یک و نیم ماه در آنجا ماندند» [1]
🔹سید بن طاووس در نقلی نزدیک به این میگوید:
🔸«یک ماه در آنجا ماندند» [2] اما دیگران تنها به ذکر عنوان کلی بسنده کرده اند.
🔹مثل شیخ مفید که میگوید: «چند روز در آنجا ماندند» [3] طبری نیز از وی نقل کرده است. [4] .
🔸آری علامه ی مجلسی به نقل برخی از کتابهای اصحاب آورده است که آنان مدت ده روز در شام اقامت کردند، آنجا که میگوید:
🔹«بنابر نقل مدت هفت روز برایش عزا گرفتند. چون روز هشتم فرارسید، یزید آنان را فراخواند و به آنها پیشنهاد ماندن داد. اما آنها نپذیرفتند و آهنگ بازگشت به مدینه کردند، پس برایشان کجاوه ساختند» [5] اما معلوم نیست که ایشان مطلب را از کجا نقل کرده و این روایت قابل استناد نیست.
🔹اگر نقل ابن سعد را بپذیریم که یزید کس به مدینه فرستاد و از آنجا چند تن از موالی سالمند بنی هاشم نزد وی آمدند و او چند تن از موالی ابوسفیان را با آنها همراه کرد و سپس اسیران را همراهشان به مدینه فرستاد [6] ، در این صورت - با توجه به زمان فرستادن پیک به مدینه و بازگشت آنها به شام - به طور یقین مدت اقامتشان بیشتر میشود.
📚پی نوشت ها:
▪️[1] شرح الاخبار، ج 3، ص 269.
▪️[2] اقبال الاعمال، ص 589.
▪️[3] الارشاد، ج 2، ص 122.
▪️[4] اعلام الوری، ص 249.
▪️[5] بحارالانوار، ج 45، ص 196.
▪️ [6] الطبقات الکبری، ص 84 (زندگینامه ی امام حسین(ع) از بخش چاپ نشده).
#شام
#اربعین
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅هند بنت ابی عامر همسر #یزید می گوید :
▪️《كُنْتُ أَخَذْتُ مَضْجَعِي فَرَأَيْتُ بَاباً مِنَ السَّمَاءِ وَ قَدْ فُتِحَتْ وَ الْمَلَائِكَةُ يَنْزِلُونَ كَتَائِبَ كَتَائِبَ إِلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ هُمْ يَقُولُونَ :
[السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)]
فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ نَظَرْتُ إِلَى سَحَابَةٍ قَدْ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ وَ فِيهَا رِجَالٌ كَثِيرُونَ وَ فِيهِمْ رَجُلٌ دُرِّيُّ اللَّوْنِ قَمَرِيُّ الْوَجْهِ》
🔹وقتی سرهای شهدای کربلا را به #شام آوردند، شبي در خواب ديدم که دري از آسمان گشوده شد و فوج فوج ملائکه نازل مي شدند و در برابر سر مبارک حضرت امام حسين(ع) مي ايستادند و مي گفتند :
السلام عليک يا أباعبدالله(ع)!
السلام عليک يابن رسول الله(ص)!
ناگاه ديدم که ابري از آسمان به زير آمد و مردان بسيار در ميان آن ابر بودند. در ميان ايشان مردي بود در نهايت صباحت و نور و صفا!
▪️《فَأَقْبَلَ يَسْعَى حَتَّى انْكَبَّ عَلَى ثَنَايَا الْحُسَيْنِ(ع) يُقَبِّلُهُمَا وَ هُوَ يَقُولُ :
يَا وَلَدِي! قَتَلُوكَ أَ تَرَاهُمْ مَا عَرَفُوكَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوكَ!
يَا وَلَدِي! أَنَا جَدُّكَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ هَذَا أَبُوكَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى(ع) وَ هَذَا أَخُوكَ الْحَسَنُ(ع) وَ هَذَا عَمُّكَ جَعْفَرٌ وَ هَذَا عَقِيلٌ وَ هَذَانِ حَمْزَةُ وَ الْعَبَّاسُ ثُمَّ جَعَلَ يُعَدِّدُ أَهْلَ بَيْتِهِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ》
🔸وقتی که به زمين رسيد، دويد و خود را به آن سر منور رساند.
در حالی که لب و دندان او را مي بوسيد و نوحه و زاري مي کرد و مي گفت :
اي فرزند دلبند من! تو را کشتند و تو را از آب فرات منع کردند! مگر تو را نشناختند؟!
اي فرزند گرامي!
من جد توام رسول خدا(ص)!
و اين پدر تو است، علي مرتضي(ع)!
و اين برادر تو است حسن مجتبي(ع)!
و اينها عموهاي تواند، جعفر طيار، عقيل، حمزه و عباس!
و يک يک اهل بيت خود را شمرد.
هند می گوید :
▪️《فَانْتَبَهْتُ مِنْ نَوْمِي فَزِعَةً مَرْعُوبَةً وَ إِذَا بِنُورٍ قَدِ انْتَشَرَ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) فَجَعَلْتُ أَطْلُبُ يَزِيدَ وَ هُوَ قَدْ دَخَلَ إِلَى بَيْتٍ مُظْلِمٍ وَ قَدْ دَارَ وَجْهَهُ إِلَى الْحَائِطِ وَ هُوَ يَقُولُ :
مَا لِي وَ لِلْحُسَيْنِ(ع)؟
وَ قَدْ وَقَعَتْ عَلَيْهِ الْهُمُومَاتُ!
فَقَصَصْتُ عَلَيْهِ الْمَنَامَ وَ هُوَ مُنَكِّسُ الرَّأْسِ!》
🔹من از دهشت اين حال، خايف و ترسان بيدار شدم.
وقتی به نزد سر آن بزرگوار رفتم، ديدم که نور از آن سر منور به آسمان بالا مي رفت.
رفتم که يزيد را بيدار کنم و او را از خواب خود مطلع گردانم که او را در جاي خود نيافتم.
وقتی تفحص کردم، ديدم که به خانه ي تاري درآمده و رو به ديوار نشسته و با غايت بيم و اندوه و خوف مي گويد :
مرا با حسين(ع) چه کار بود؟
وقتی خواب مرا شنيد، غم و بيم او مضاعف شد، سر به زير افکند و جواب نگفت.(۱)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷
#اربعین
#حرکت_کاروان_به_سمت_مدینه
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ کاروان اسرا در شام فقط خاندان ابوطالب بود...
🔹خانواده های آن دسته از از یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام که از خاندان ابوطالب نبودند در کوفه باقی ماندند ، زیرا وقتی آنها به کوفه رسیدند ، نزدیکان قبیله آنان ، نزد ابن زیاد وساطت کرده و آنها را از اسیران جدا کردند ، ولی اسرای خاندان ابوطالب به شام برده شدند.
📚کتاب شریف #ابصار_العین فی انصار الحسین علیه السلام
✳️ پ.ن:
1⃣اینکه امام سجاد علیه السلام فرمودند : الشام الشام الشام شاید یکی از دلایلش همین باشد. در شام از کاروان اسرای حسینی فقط اهل بیت پیامبر ص مانده بودند و این بر شدت مصیبت میافزاید.
2⃣ تا کوفه عده ای حداقل به خاطر بازماندگان یاران امام که افرادی سرشناس و محترم بودند احترام نگه میداشتند اما جدا شدن آنها از کاروان باعث شد دشمنان آل الله و امیرالمومنین ع بی پروا تر از قبل با اسرا برخورد کنند.و این در حالی است که همه ی عالم ریزه خوار سفره ی لطف و کرم این بزرگوارانند.
3⃣ وقتی جمعیت این کاروان کم میشود یعنی کسانی که ماندند بیشتر ضربه میخورند ، سنگهای بیشتری میخورند ، بیشتر دیده میشوند😭
بیشتر بهشان توهین میشود و...
4⃣ اینجا معلوم میشود که غربت اسرا در شام چند برابر شده است.
🔹علی لعتنه الله علی القوم الظالمین
#کوفه
#شام
#ماه_صفر
#ورود_کاروان_به_شام
#روز_سیزدهم_محرم
#حضرت_سجاد ع
#حضرت_زینب س
✅ @hosenih_maghtal