⚫️ #درسها_و_عبرتهای_عاشورا 2⃣
مقام معظم رهبری :
🔶غیر از #درس، عاشورا یک صحنهی #عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد. یعنی چه، عبرت بگیرد؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و در چه وضعیتی است؛ چه چیزی او را تهدید میکند؛ چه چیزی برای او لازم است؟ این را میگویند «عبرت».
🔷اولین عبرتی که در قضیهی #عاشورا ما را به خود متوجه میکند، این است که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر صلواتاللَّه و سلامه علیه، #جامعهی_اسلامی به آن حدی رسید که کسی مثل #امام_حسین علیهالسّلام، ناچار شد برای نجات جامعهی اسلامی، چنین فداکاریای بکند؟ این فداکاری حسین بن علی علیهالسّلام، یک وقت بعد از هزار سال از صدر اسلام است؛ یک وقت در قلب کشورها و ملتهای مخالف و معاند با اسلام است؛ این یک حرفی است. اما حسینبنعلی علیهالسّلام، در مرکز اسلام، در مدینه و مکه - مرکز وحی نبوی - وضعیتی دید که هر چه نگاه کرد چارهای جز فداکاری نداشت؛ آن هم چنین فداکاری خونین با عظمتی! مگر چه وضعی بود که حسینبنعلی علیهالسّلام، احساس کرد که اسلام فقط با فداکاری او زنده خواهد ماند، والّا از دست رفته است؟! #عبرت_اینجاست.
🔶روزگاری در مسجد و معبر جامعهی اسلامی، صوت و تلاوت قرآن بلند بود و پیغمبر با آن لحن و آن نفس، آیات خدا را بر مردم میخواند و مردم را موعظه میکرد و آنها را در جادهی هدایت با سرعت پیش میبرد.
🔷ولی چه شد که همین جامعه، همین کشور و همین شهرها، کارشان به جایی رسد و آنقدر از اسلام دور شدند که کسی مثل #یزید بر آنها حکومت میکرد؟! وضعی پیش آمد که کسی مثل #حسین_بنعلی_علیهالسّلام، دید که چارهای جز این فداکاری عظیم ندارد! این فداکاری، در تاریخ بینظیر است. چه شد که به چنین مرحلهای رسیدند؟ این، آن عبرت است. ما باید این را امروز مورد توجه دقیق قرار دهیم.
1371/04/22
✅ @hosenih_maghtal
✅ #حرکت_کاروان_به_سمت_مدینه
✳️علامه مجلسی می نویسد :
هند دختر عبدالله بن عامر، همسر #یزید بن معاویه نقل می کند که؛
▪️《فَلَمَّا أَصْبَحَ، اسْتَدْعَى بِحَرَمِ رَسُولِ اللَّه(ص) فَقَالَ لَهُنَّ : أَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكُنَّ الْمُقَامُ عِنْدِي أَوِ الرُّجُوعُ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ لَكُمُ الْجَائِزَةُ السَّنِيَّةُ؟
قَالُوا : نُحِبُّ أَوَّلًا أَنْ نَنُوحَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع)!
قَالَ : افْعَلُوا مَا بَدَا لَكُمْ ثُمَّ أُخْلِيَتْ لَهُنَّ الْحُجَرُ وَ الْبُيُوتُ فِي دِمَشْقَ وَ لَمْ تَبْقَ هَاشِمِيَّةٌ وَ لَا قُرَشِيَّةٌ إِلَّا وَ لَبِسَتِ السَّوَادَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) وَ نَدَبُوهُ عَلَى مَا نُقِلَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ》
🔹وقتی که صبح شد، یزید اهل بيت رسالت را طلبيد و ايشان را ميان ماندن در شام با حرمت و کرامت و برگشتن به سوي مدينه با صحت و سلام مخير گرداند.
آنان گفتند : اول مي خواهيم ما را رخصت دهي که به ماتم و تعزيه آن امام مظلوم قيام نماييم
یزید گفت : آنچه خواهيد بکنيد!
و خانه هایی براي ايشان مقرر کرد و ايشان جامه هاي سياه پوشيدند و هر که در شام بود، از قريش و بني هاشم با ايشان در ماتم و زاري و تعزيت و سوگواري موافقت کردند و تا هفت روز بر آن جناب، ندبه و نوحه و زاري نمودند.
▪️《فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّامِنُ دَعَاهُنَّ يَزِيدُ وَ عَرَضَ عَلَيْهِنَّ الُمَقَامَ فَأَبَيْنَ وَ أَرَادُوا الرُّجُوعَ إِلَى الْمَدِينَةِ فَأَحْضَرَ لَهُمُ الْمَحَامِلَ وَ زَيَّنَهَا وَ أَمَرَ بِالْأَنْطَاعِ الْإِبْرِيسَمِ وَ صَبَّ عَلَيْهَا الْأَمْوَالَ!
وَ قَالَ : يَا أُمَّ كُلْثُومٍ! خُذُوا هَذَا الْمَالَ عِوَضَ مَا أَصَابَكُمْ!
فَقَالَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ : يَا يَزِيدُ! مَا أَقَلَّ حَيَاءَكَ وَ أَصْلَبَ وَجْهَكَ تَقْتُلُ أَخِي وَ أَهْلَ بَيْتِي وَ تُعْطِينِي عِوَضَهُمْ؟》
🔸پس وقتی که روز هشتم شد، یزید ايشان را طلبيد.
آنان را تکليف به ماندن در شام کرد ولی آنان قبول نکردند.
پس محملهاي مزين براي ايشان ترتيب داد و اموالی براي خرج ايشان حاضر کرد و خطاب به #حضرت_ام_کلثوم (س) گفت :
ای #ام_کلثوم ! اينها عوض آنچه نسبت به شما واقع شده است.
ام کلثوم(س) فرمود : اي يزيد! چه بسيار کم حيايي! برادران و اهل بيت مرا کشته اي که جميع دنيا برابر يک موي ايشان نمي شود و مي گويي اينها عوض آنچه من کرده ام؟!!(۱)
طبق نقل ابن طاووس؛ امام سجاد(ع) از یزید سه چیز را از یزید درخواست نمود :
▪️《الْأُولَى أَنْ تُرِيَنِي وَجْهَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ أَبِيَ الْحُسَيْنِ(ع) فَأَتَزَوَّدَ مِنْهُ》
🔹اول آن که سر مقدس پدرم حسین(ع) را بدهی تا آن صورت نازنین را ببینم.
▪️《وَ الثَّانِيَةُ أَنْ تَرُدَّ عَلَيْنَا مَا أُخِذَ مِنَّا》
دوم آن که اموالی را که از ما غارت شده است به ما باز پس داده شود.
▪️《وَ الثَّالِثَةُ إِنْ كُنْتَ عَزَمْتَ عَلَى قَتْلِي أَنْ تُوَجِّهَ مَعَ هَؤُلَاءِ النِّسْوَةِ مَنْ يَرُدُّهُنَّ إِلَى حَرَمِ جَدِّهِنَّ(ص)》
🔹سوم آنکه اگر تصمیم به کشتن من داری شخص امینی را معین کن تا این زنها را به مدینه برساند.
یزید گفت :
▪️《أَمَّا وَجْهُ أَبِيكَ فَلَنْ تَرَاهُ أَبَداً وَ أَمَّا قَتْلُكَ فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْكَ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَمَا يَرُدُّهُنَّ غَيْرُكَ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ أَمَّا مَا أُخِذَ مِنْكُمْ فَأَنَا أُعَوِّضُكُمْ عَنْهُ أَضْعَافَ قِيمَتِهِ》
🔸اول آن که صورت پدرت را هرگز نخواهی دید.
دوم آنکه من تو را عفو کردم و از کشتنت درگذشتم و زنان را کسی جز تو به مدینه باز نمی گرداند و اما اموالی که از شما برده اند من در عوض چندین برابر قیمت آن را به شما می پردازم.
امام(ع) فرمود :
▪️《أَمَّا مَالُكَ فَلَا نُرِيدُهُ وَ هُوَ مُوَفَّرٌ عَلَيْكَ وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ مَا أُخِذَ مِنَّا لِأَنَّ فِيهِ مِغْزَلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ مِقْنَعَتَهَا وَ قِلَادَتَهَا وَ قَمِيصَهَا فَأَمَرَ بِرَدِّ ذَلِكَ ثُمَّ أَمَرَ بِرَدِّ الْأُسَارَى وَ سَبَايَا الْحُسَيْنِ(ص) إِلَى أَوْطَانِهِنَّ بِمَدِينَةِ الرَّسُولِ(ص)》
🔸ما از اموال تو چیزی نمی خواهیم و بگذار از اموالت چیزی کم نشود، ولی ما اموال غارت شده خود را می خواهیم.
😭زیرا بافته های مادرم فاطمه(س) دختر محمد(ص) و مقنعه و گردنبند و پیراهن او در میان آنهاست.
سپس یزید دستور داد آن اموال را به آنان بازگرداندند.
سپس یزید دستور داد اسیران خاندان حسین(ع) را به وطنشان، یعنی مدینه الرسول(ص) برگردانند.(۲)
البته ابن طاووس در ادامه می گوید :
▪️《فَأَمَّا رَأْسُ الْحُسَيْنِ(ع) فَرُوِيَ أَنَّهُ أُعِيدَ فَدُفِنَ بِكَرْبَلَاءَ مَعَ جَسَدِهِ الشَّرِيفِ》
🔸روايت شده است كه سر امام حسين(ع) را به كربلا برگرداندند و با بدن شريفش به خاك سپردند.(۳)
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
✅#عبرتهای_عاشورا
👇🏻#قسمت_یازدهم
🔹 #امیرالمؤمنین (ع)به خاطرِ وضعیّت آن روز جامعهی اسلامی به #شهادت رسید. بعد نوبت #امامت به #امام_حسن (ع) رسید و در همان وضعیت بود که آن حضرت نتوانست بیش از شش ماه دوام بیاورد.
✳️تنهای تنهایش گذاشتند.
🔸امام حسن مجتبی(ع) میدانست که اگر با همان عدّهی معدود اصحاب و یاران خود با #معاویه بجنگد و به شهادت برسد، انحطاط اخلاقی زیادی که بر #خواص_جامعهی اسلامی حاکم بود، نخواهد گذاشت که دنبال خون او را بگیرند!
✳️ #تبلیغات و #پول معاویه، همه را تصرّف خواهد کرد و بعد از گذشت یکی دو سال، مردم خواهند گفت امام حسن(ع) بیهوده در مقابل معاویه قد علم کرد.
✳️لذا، با همهی سختیها ساخت و خود را به میدان شهادت نینداخت؛ زیرا میدانست #خونش_هدر_خواهد_شد .
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
✳️ #گاهی #شهید_شدن #آسان_تر_از_زنده_ماندن_است!
🔹آن زمان #خواص_تسلیم بودند و حاضر نمیشدند حرکتی کنند.
🔸وضع دوران #یزید به گونهای بود که #قیام_تنها_انتخاب_ممکن به نظر میرسید.
🔹این، بهخلاف دوران امام حسن(ع) بود.
✳️لذا، #انتخاب_سختتر_را_امام_حسن_کرد.
🔹اما در زمان امام حسین(ع)یک انتخاب بیشتر وجود نداشت.
🔸 #زنده_ماندن_معنی_نداشت؛
🔹 قیام نکردن معنی نداشت و لذا بایستی قیام میکرد. حال اگر در اثر آن قیام به حکومت میرسید، رسیده بود. کشته هم میشد، شده بود.
✳️ #بایستی_راه_را_نشان_میداد و #پرچم_را_بر_سر_راه_میکوبید تا معلوم باشد وقتی که وضعیت چنان است، حرکت باید چنین باشد.
📚(#مقام_معظم_رهبری ۷۵/۰٣/٢۰)
♻️ادامه دارد...
#خواص
#بی_خواص
#گزیده_ای_از_بیانات_رهبر_انقلاب
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
✅ @hosenih_maghtal
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
✅#عبرتهای_عاشورا
👇#قسمت_سیزدهم
🔹 #مسلم_بن_عقیل به محض ورود به #کوفه، به منزل #بزرگان_شیعه وارد شد و نامهی حضرت را خواند.
🔸گروه گروه، مردم آمدند و همه، اظهار ارادت کردند. #فرماندار_کوفه با مسلم مقابله نکرد. مردم که جو را آرام و میدان را باز میدیدند، بیش از پیش با حضرت بیعت کردند.
🔹دو، سه تن از خواصِ جبههی باطل طرفداران بنیامیّه به یزید نامه نوشتند که اگر میخواهی کوفه را داشته باشی، فرد شایستهای را برای حکومت بفرست. 🔸 #یزید هم #عبیداللَّه بن زیاد که اساس کار او عبارت از این بود که #طرفداران_مسلم بن عقیل را با اشدّ #فشار مورد #تهدید و #شکنجه قرار میداد را فرستاد.
🔹بدین جهت، هانی بن عروه را با حیله به دارالاماره کشاند و به ضرب و شتم او پرداخت. در این مقطع هم، نقش #خواصِ به اصطلاح طرفدارِ حق که #حق_را_شناختند و #تشخیص_دادند، اما #دنیایشان_را_بر_آن_مرجّح_دانستند، آشکار میشود.
🔸حضرت مسلم با جمعیت زیادی به حرکت درآمد. کاری که ابن زیاد کرد این بود که عدهای از #خواص را وارد #دستههای_مردم کرد تا آنها را #بترسانند.
✳️ #خواص هم در بین مردم میگشتند و میگفتند
▪️#با_چه_کسی_سر_جنگ_دارید؟!
▪️#چرا_میجنگید؟!
▪️اگر میخواهید در #امان باشید، به خانههایتان برگردید.
▪️#اینها_بنی_امیهاند. #پول و #شمشیر و #تازیانه دارند.
✳️چنان مردم را ترساندند و از گرد #مسلم پراکندند که آن حضرت به وقت نماز عشا #هیچ_کس_را_همراه_نداشت؛ 😭هیچکس!
📚(#مقام_معظم_رهبری ۷۵/۰٣/٢۰)
♻️ادامه دارد...
#خواص
#بی_خواص
#گزیده_ای_از_بیانات_رهبر_انقلاب
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
استاد محمدحسین #رجبی_دوانی
#ویژه ایام شهادت امام صادق علیهالسلام
👇🏻بخش دوم
✅دوران #منصور سخت تر از دوران #معاویه و #یزید
🔻اما در سال ۱۳۶ در پی مرگ #أبوالعباس و روی کار آمدن #أبوجعفرعبدالله که بعداً به #منصور معروف شد، دوران سختی برای امام صادق علیه السلام پدید آمد به این معنا که منصور عباسی به شدت بر اولاد پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم و علویان سخت گرفت. چرا که او میدانست امامت حق آن ذوات مقدس است و با علم براین مسئله بر امام صادق سلام الله علیه به عنوان بزرگ علویان و چهره برتر علمی و تقوایی آنان و همچنین بر نوادگان #امام_مجتبی علیه السلام بسیار سخت گرفت.
🔺 منصور امام صادق علیه السلام را در مضیقه فراوان گذاشت و بارها آن حضرت را به کوفه و بعداً شهر هاشمیه که بعنوان مرکز خلافت عباسیان پیش از بغداد بنا شده بود، احضار می کرد و امام را در تنگنا و فشار قرار میداد.با این حال امام در احضارها، مخفیانه با شیعیان و جویندگان دانش #اهل_بیت علیهمالسلام ارتباط برقرار می کرد و آنها را از دریای بی کران معلومات خود بهره مند میفرمود تا اینکه #منصور امام را به #مدینه باز گرداند و تحت مراقبت شدید قرار داد.
🔺 به گفته و اعتقاد بسیاری از علمای ما، منصور لعنهالله از این عصر به بعد بر علیه امام صادق علیهالسلام و خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم چنان خفقان سنگینی اعمال کرد که از نظر فشار و مشکلات و سختی ها میتوان گفت که از دوران معاویه و یزید هم سخت تر بوده است.
🔺لذا دیگر از آن جلسات علمی و ارتباطات امام صادق علیهالسلام با مردم خبری نیست تا اینکه #منصور لعنهالله تصمیم به قتل #امام_صادق گرفت و در چند نوبت اقدام به قتل امام نمود اما موفق نمیشد تا اینکه به حاکم مدینه فرمان قتل امام علیهالسلام را صادر کرد و به قدری کینه و بغض نسبت به امام و امامت داشت که حتی به او فرمان داده بود بعد از اینکه امام از دنیا رفت، داخل خانه امام بریزند و وصیت نامه امام علیهالسلام را بیابند و وصی آن حضرت که از منظر او جانشین آن امام همام خواهد بود را شناسایی و اعدام کنند.
🔸 این جنایات یعنی شهادت #امام_صادق علیهالسلام بنابر نقل معروف در ۲۵ شوال سال ۱۴۸ اتفاق افتاد و آن حضرت روح مقدسش به ملکوت اعلی پیوست.
#حضرت_صادق علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
✅ #گریز #حضرت_رقیه سلام الله علیها
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّةَ(س)، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ》🔷🔹
🔻حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید :
▪️《غَسَلْتُ النَّبِیَّ(ص) فِی قَمِیصِهِ!
فَکَانَتْ فَاطِمَةُ(س) تَقُولُ : أَرِنِی الْقَمِیصَ!
فَإِذَا شَمَّتْهُ غُشِیَ عَلَیْهَا فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ غَیَّبْتُهُ》
🔹وقتی پیامبر اکرم(ص) را غسل می دادم، پیراهن مبارک را به عنوان تبرک نگه داشتم.
#حضرت_فاطمه (س) همواره از من می خواست که آن پیراهن را به نشان دهم.
و هنگامی که آن را می بویید، بیهوش می شد و من هم وقتی این جریان را دیدم، آن پیراهن را از فاطمه(س) پنهان کردم.(۱)
🔻اما یه طفل سه چهار ساله ای هم هست که وقتی تو خرابه ی شام، بهانه ی پدرش رو کرد، سر بریده پدر رو روی دامن او گذاشتند.
🏴عمادالدین طبری می نويسد که؛
در شام از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است.
بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود.
▪️《کانَ لِلحُسَینِ(ع) بِنتُ صَغیرَة لَها أربَعَ سِنینَ، قامَت لَیلةً مِن مَنامِها و قالَت :
أَینَ أبی الحُسَینِ(ع)؟》
🔸امام حسین(ع) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد وگفت :
پدرم حسین(ع) کجاست؟
▪️《فَإنِّی رأیَتُهُ الساعةَ فی المَنامِ مُضطَرِباً شَدیداً》
🔹من اکنون او را در خواب دیدم!
▪️《فَلَمَّا سَمِعنَ النِسوَةُ ذلکَ، بَکینَ و بَکَى مَعَهُنََّ سائرُ الَأطفالِ و ارتَفَعَ العَویلُ》
🔸چون زنان این سخن را شنیدند گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند.
▪️《فَانتَبَهَ یَزیدُ مِن نَومِه و قالَ : ما الخَبَرُ؟
فَفَحَصَوا عَنِ الواقعَة و قَصُوها عَلیَه!》
🔹یزید بیدار شد و پرسید : چه خبر است؟
تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند.
▪️《فَأَمَرَ بأَن یَذهَبُوا بِرأسِ أبَیها إِلیها، فَأتُوا بِالرَأسِ الشَریفِ و جَعَلُوُه فی حِجرِها》
🔸 #یزید گفت : سر پدرش را نزد او ببرید.
پس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و تا نگاهش به سر افتاد.
▪️《فَقالَت : ما هذا راسُ؟》
🔹آن دختر گفت : این سر کیست؟!
▪️《قالُوا: رأسُ أبیک!》
🔸گفتند : سر پدرت!
▪️《فَفَزَعَت الصَبیَّةُ وَ صاحَت فَمَرَضَت و تُوَفَّیَت فِی أیامِها بِالشَامِ》
🔹آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📚منابع:
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۷
۲)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#گریز
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅هند بنت ابی عامر همسر #یزید می گوید :
▪️《كُنْتُ أَخَذْتُ مَضْجَعِي فَرَأَيْتُ بَاباً مِنَ السَّمَاءِ وَ قَدْ فُتِحَتْ وَ الْمَلَائِكَةُ يَنْزِلُونَ كَتَائِبَ كَتَائِبَ إِلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ هُمْ يَقُولُونَ :
[السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)]
فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ نَظَرْتُ إِلَى سَحَابَةٍ قَدْ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ وَ فِيهَا رِجَالٌ كَثِيرُونَ وَ فِيهِمْ رَجُلٌ دُرِّيُّ اللَّوْنِ قَمَرِيُّ الْوَجْهِ》
🔹وقتی سرهای شهدای کربلا را به #شام آوردند، شبي در خواب ديدم که دري از آسمان گشوده شد و فوج فوج ملائکه نازل مي شدند و در برابر سر مبارک حضرت امام حسين(ع) مي ايستادند و مي گفتند :
السلام عليک يا أباعبدالله(ع)!
السلام عليک يابن رسول الله(ص)!
ناگاه ديدم که ابري از آسمان به زير آمد و مردان بسيار در ميان آن ابر بودند. در ميان ايشان مردي بود در نهايت صباحت و نور و صفا!
▪️《فَأَقْبَلَ يَسْعَى حَتَّى انْكَبَّ عَلَى ثَنَايَا الْحُسَيْنِ(ع) يُقَبِّلُهُمَا وَ هُوَ يَقُولُ :
يَا وَلَدِي! قَتَلُوكَ أَ تَرَاهُمْ مَا عَرَفُوكَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوكَ!
يَا وَلَدِي! أَنَا جَدُّكَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ هَذَا أَبُوكَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى(ع) وَ هَذَا أَخُوكَ الْحَسَنُ(ع) وَ هَذَا عَمُّكَ جَعْفَرٌ وَ هَذَا عَقِيلٌ وَ هَذَانِ حَمْزَةُ وَ الْعَبَّاسُ ثُمَّ جَعَلَ يُعَدِّدُ أَهْلَ بَيْتِهِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ》
🔸وقتی که به زمين رسيد، دويد و خود را به آن سر منور رساند.
در حالی که لب و دندان او را مي بوسيد و نوحه و زاري مي کرد و مي گفت :
اي فرزند دلبند من! تو را کشتند و تو را از آب فرات منع کردند! مگر تو را نشناختند؟!
اي فرزند گرامي!
من جد توام رسول خدا(ص)!
و اين پدر تو است، علي مرتضي(ع)!
و اين برادر تو است حسن مجتبي(ع)!
و اينها عموهاي تواند، جعفر طيار، عقيل، حمزه و عباس!
و يک يک اهل بيت خود را شمرد.
هند می گوید :
▪️《فَانْتَبَهْتُ مِنْ نَوْمِي فَزِعَةً مَرْعُوبَةً وَ إِذَا بِنُورٍ قَدِ انْتَشَرَ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) فَجَعَلْتُ أَطْلُبُ يَزِيدَ وَ هُوَ قَدْ دَخَلَ إِلَى بَيْتٍ مُظْلِمٍ وَ قَدْ دَارَ وَجْهَهُ إِلَى الْحَائِطِ وَ هُوَ يَقُولُ :
مَا لِي وَ لِلْحُسَيْنِ(ع)؟
وَ قَدْ وَقَعَتْ عَلَيْهِ الْهُمُومَاتُ!
فَقَصَصْتُ عَلَيْهِ الْمَنَامَ وَ هُوَ مُنَكِّسُ الرَّأْسِ!》
🔹من از دهشت اين حال، خايف و ترسان بيدار شدم.
وقتی به نزد سر آن بزرگوار رفتم، ديدم که نور از آن سر منور به آسمان بالا مي رفت.
رفتم که يزيد را بيدار کنم و او را از خواب خود مطلع گردانم که او را در جاي خود نيافتم.
وقتی تفحص کردم، ديدم که به خانه ي تاري درآمده و رو به ديوار نشسته و با غايت بيم و اندوه و خوف مي گويد :
مرا با حسين(ع) چه کار بود؟
وقتی خواب مرا شنيد، غم و بيم او مضاعف شد، سر به زير افکند و جواب نگفت.(۱)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷
#اربعین
#حرکت_کاروان_به_سمت_مدینه
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #حرکت_کاروان_به_سمت_مدینه
✳️علامه مجلسی می نویسد :
هند دختر عبدالله بن عامر، همسر #یزید بن معاویه نقل می کند که؛
▪️《فَلَمَّا أَصْبَحَ، اسْتَدْعَى بِحَرَمِ رَسُولِ اللَّه(ص) فَقَالَ لَهُنَّ : أَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكُنَّ الْمُقَامُ عِنْدِي أَوِ الرُّجُوعُ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ لَكُمُ الْجَائِزَةُ السَّنِيَّةُ؟
قَالُوا : نُحِبُّ أَوَّلًا أَنْ نَنُوحَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع)!
قَالَ : افْعَلُوا مَا بَدَا لَكُمْ ثُمَّ أُخْلِيَتْ لَهُنَّ الْحُجَرُ وَ الْبُيُوتُ فِي دِمَشْقَ وَ لَمْ تَبْقَ هَاشِمِيَّةٌ وَ لَا قُرَشِيَّةٌ إِلَّا وَ لَبِسَتِ السَّوَادَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) وَ نَدَبُوهُ عَلَى مَا نُقِلَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ》
🔹وقتی که صبح شد، یزید اهل بيت رسالت را طلبيد و ايشان را ميان ماندن در شام با حرمت و کرامت و برگشتن به سوي مدينه با صحت و سلام مخير گرداند.
آنان گفتند : اول مي خواهيم ما را رخصت دهي که به ماتم و تعزيه آن امام مظلوم قيام نماييم
یزید گفت : آنچه خواهيد بکنيد!
و خانه هایی براي ايشان مقرر کرد و ايشان جامه هاي سياه پوشيدند و هر که در شام بود، از قريش و بني هاشم با ايشان در ماتم و زاري و تعزيت و سوگواري موافقت کردند و تا هفت روز بر آن جناب، ندبه و نوحه و زاري نمودند.
▪️《فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّامِنُ دَعَاهُنَّ يَزِيدُ وَ عَرَضَ عَلَيْهِنَّ الُمَقَامَ فَأَبَيْنَ وَ أَرَادُوا الرُّجُوعَ إِلَى الْمَدِينَةِ فَأَحْضَرَ لَهُمُ الْمَحَامِلَ وَ زَيَّنَهَا وَ أَمَرَ بِالْأَنْطَاعِ الْإِبْرِيسَمِ وَ صَبَّ عَلَيْهَا الْأَمْوَالَ!
وَ قَالَ : يَا أُمَّ كُلْثُومٍ! خُذُوا هَذَا الْمَالَ عِوَضَ مَا أَصَابَكُمْ!
فَقَالَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ : يَا يَزِيدُ! مَا أَقَلَّ حَيَاءَكَ وَ أَصْلَبَ وَجْهَكَ تَقْتُلُ أَخِي وَ أَهْلَ بَيْتِي وَ تُعْطِينِي عِوَضَهُمْ؟》
🔸پس وقتی که روز هشتم شد، یزید ايشان را طلبيد.
آنان را تکليف به ماندن در شام کرد ولی آنان قبول نکردند.
پس محملهاي مزين براي ايشان ترتيب داد و اموالی براي خرج ايشان حاضر کرد و خطاب به #حضرت_ام_کلثوم (س) گفت :
ای #ام_کلثوم ! اينها عوض آنچه نسبت به شما واقع شده است.
ام کلثوم(س) فرمود : اي يزيد! چه بسيار کم حيايي! برادران و اهل بيت مرا کشته اي که جميع دنيا برابر يک موي ايشان نمي شود و مي گويي اينها عوض آنچه من کرده ام؟!!(۱)
طبق نقل ابن طاووس؛ امام سجاد(ع) از یزید سه چیز را از یزید درخواست نمود :
▪️《الْأُولَى أَنْ تُرِيَنِي وَجْهَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ أَبِيَ الْحُسَيْنِ(ع) فَأَتَزَوَّدَ مِنْهُ》
🔹اول آن که سر مقدس پدرم حسین(ع) را بدهی تا آن صورت نازنین را ببینم.
▪️《وَ الثَّانِيَةُ أَنْ تَرُدَّ عَلَيْنَا مَا أُخِذَ مِنَّا》
دوم آن که اموالی را که از ما غارت شده است به ما باز پس داده شود.
▪️《وَ الثَّالِثَةُ إِنْ كُنْتَ عَزَمْتَ عَلَى قَتْلِي أَنْ تُوَجِّهَ مَعَ هَؤُلَاءِ النِّسْوَةِ مَنْ يَرُدُّهُنَّ إِلَى حَرَمِ جَدِّهِنَّ(ص)》
🔹سوم آنکه اگر تصمیم به کشتن من داری شخص امینی را معین کن تا این زنها را به مدینه برساند.
یزید گفت :
▪️《أَمَّا وَجْهُ أَبِيكَ فَلَنْ تَرَاهُ أَبَداً وَ أَمَّا قَتْلُكَ فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْكَ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَمَا يَرُدُّهُنَّ غَيْرُكَ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ أَمَّا مَا أُخِذَ مِنْكُمْ فَأَنَا أُعَوِّضُكُمْ عَنْهُ أَضْعَافَ قِيمَتِهِ》
🔸اول آن که صورت پدرت را هرگز نخواهی دید.
دوم آنکه من تو را عفو کردم و از کشتنت درگذشتم و زنان را کسی جز تو به مدینه باز نمی گرداند و اما اموالی که از شما برده اند من در عوض چندین برابر قیمت آن را به شما می پردازم.
امام(ع) فرمود :
▪️《أَمَّا مَالُكَ فَلَا نُرِيدُهُ وَ هُوَ مُوَفَّرٌ عَلَيْكَ وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ مَا أُخِذَ مِنَّا لِأَنَّ فِيهِ مِغْزَلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ مِقْنَعَتَهَا وَ قِلَادَتَهَا وَ قَمِيصَهَا فَأَمَرَ بِرَدِّ ذَلِكَ ثُمَّ أَمَرَ بِرَدِّ الْأُسَارَى وَ سَبَايَا الْحُسَيْنِ(ص) إِلَى أَوْطَانِهِنَّ بِمَدِينَةِ الرَّسُولِ(ص)》
🔸ما از اموال تو چیزی نمی خواهیم و بگذار از اموالت چیزی کم نشود، ولی ما اموال غارت شده خود را می خواهیم.
😭زیرا بافته های مادرم فاطمه(س) دختر محمد(ص) و مقنعه و گردنبند و پیراهن او در میان آنهاست.
سپس یزید دستور داد آن اموال را به آنان بازگرداندند.
سپس یزید دستور داد اسیران خاندان حسین(ع) را به وطنشان، یعنی مدینه الرسول(ص) برگردانند.(۲)
البته ابن طاووس در ادامه می گوید :
▪️《فَأَمَّا رَأْسُ الْحُسَيْنِ(ع) فَرُوِيَ أَنَّهُ أُعِيدَ فَدُفِنَ بِكَرْبَلَاءَ مَعَ جَسَدِهِ الشَّرِيفِ》
🔸روايت شده است كه سر امام حسين(ع) را به كربلا برگرداندند و با بدن شريفش به خاك سپردند.(۳)