هدایت شده از حسینیه مقتل
امام مجتبی-سیدحسین مومنی.mp3
5.76M
✅ شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
🎤 حجت الاسلام سید حسین #مومنی
#روضه_صوتی
#ماه_صفر
#هفتم_ماه_صفر
#امام_حسن_مجتبی ع
#بیست_و_هشت_صفر
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
روضه امام حسن مجتبی ع-میرزامحمدی.mp3
5.99M
✅ شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
🎤 حجت الاسلام #میرزامحمدی
#روضه_صوتی
#ماه_صفر
#هفتم_ماه_صفر
#امام_حسن_مجتبی ع
#بیست_و_هشت_صفر
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
روضه امام حسن مجتبی ع-بندانی نیشابوری.mp3
3.22M
✅ شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
🎤 حجت الاسلام #بندانی_نیشابوری
#روضه_صوتی
#ماه_صفر
#هفتم_ماه_صفر
#امام_حسن_مجتبی ع
#بیست_و_هشت_صفر
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #بیستم_صفر سال ۶۱ هجری قمری، رسیدن کاروان اسرای کربلا به کربلا!
🔻《فَوَصَلُوا إِلَى مَوْضِعِ الْمَصْرَعِ فَوَجَدُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ رَحِمَهُ اللَّهُ وَجَمَاعَةً مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَرِجَالًا مِنْ آلِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) قَدْ وَرَدُوا لِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) فَوَافَوْا فِي وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلَاقَوْا بِالْبُكَاءِ وَالْحُزْنِ وَاللَّطْمِ وَأَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْأَكْبَادِ》
🔺پس اهل بيت(ع) وقتی به قتلگاه رسيدند، جابر بن عبدالله انصارى و جمعى از بنى هاشم و مردانى از آنها را يافتند كه براى زيارت قبر حسين(ع) فرا رسيده بودند، همگان در يك زمان به عزادارى و نوحه سرايى پرداختند و سوگوارى جگرسوزى بر پا نمودند، و 😭 زنان آن آبادى نيز با ايشان به عزادارى پرداختند و چند روز در كربلا اقامت كردند.
▪️《وَ اجْتَمَعَ إِلَیْهِمْ نِسَاءُ ذَلِکَ السَّوَادِ فَأَقَامُوا عَلَى ذَلِکَ أَیَّاماً》
🔹و زنان آن آبادى نیز با ایشان به عزادارى پرداختند و چند روز در کربلا اقامت کردند.(۶)
📚منبع :
۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴
#اربعين
#ماه_صفر
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ بیستم صفر سال ۶۱ هجری قمری، رسیدن کاروان اسرای کربلا به کربلا!
🔻سيد بن طاووس می نویسد :
راوی می گوید :
▪️《وَ لَمَّا رَجَعَ نِسَاءُ الْحُسَیْنِ(ع) وَ عِیَالُهُ مِنَ الشَّامِ وَ بَلَغُوا الْعِرَاقَ قَالُوا لِلدَّلِیلِ : مُرَّ بِنَا عَلَى طَرِیقِ کَرْبَلَاءَ!》
🔹هنگامی که کاروان اهل بیت امام حسین(ع) و اسرای کربلا از شام برگشتند، هنگام رسیدن به عراق به راهنمای کاروان گفتند :
ما را از راه کربلا ببر! و او نیز چنین کرد.(۱)
📚منبع :
۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۴
#اربعین
#ماه_صفر
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
اربعین-بندانی نیشابوری.mp3
4.86M
هدایت شده از حسینیه مقتل
1632572890_R0oI1.mp3
9.27M
هدایت شده از حسینیه مقتل
4_5974242639074036309.mp3
9.6M
✅ شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
🎤 حجت الاسلام #میرزامحمدی
#روضه_صوتی
#ماه_صفر
#امام_رضا ع
#شهادت_امام_رضا ع
✅ @hosenih_maghtal
✅زدن چوب خیزران به لبهای امام...
🔷دینوری گفت: پس زنان اهل بیت عصمت را بر یزید بن معاویه در آوردند و زنان حرمسرای یزید و دختران معاویه و کسان وی چون آن ها را دیدند فریاد کشیدند و بی تابی نمودند و شیون کردند و سر حسین علیه السلام پیش دست یزید بود.
🔻سکینه گفت: والله سنگین دل تر از یزید ندیدم و نه کافر و مشرکی را بدتر و درشت خوی تر از او.
🔶یزید سوی سر می نگریست و می گفت:
لیت اشیاخی ببدر شهدوا - جزع الخزرج من وقع الاسل...
😭آن گاه امر کرد سر حسین علیه السلام را بر در مسجد دمشق نصب کردند.
🔷سبط در تذکره گوید: از یزید بن معاویه مشهور است در تمام روایات مذکور که چون سر مطهر را پیش روی او گذاشتند اهل شام را نزد خویش بخواند و به #خیزران بر آن می زد و اشعار ابن زجری را می خواند لیت اشیاخی الخ.
📚منبع:
📘کتاب شریف #نفس_المهموم شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
#شام
#ماه_صفر
#حضرت_سکینه س
#مجلس_یزید_ملعون
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅خواب سکینه دختر امام حسین علیهم السلام در خرابه شام
🔷سکینه گفت: چون چهار روز از ماندن ما بگذشت در خواب دیدم و خوابی طولانی نقل کرد و در آخر آن گفت:
🔹زنی دیدم در هودج سوار دست بر سر نهاده پرسیدم: کیست؟
🔸گفتند: فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مادر پدرت سلام الله علیها.
🔹گفتم: به خدا سوگند نزد او روم و آن چه با ما کردند با او بگوییم پس شتابان رفتم تا به او رسیدم و پیش از او بایستادم گریان و می گفتم:
▪️ای مادر به خدا حق ما را انکار کردند
▪️ای مادر به خدا جمعیت ما را پریشان ساختند،
▪️ای مادر به خدا حریم ما را مباح شمردند،
▪️ای مادر به خدا پدر ما حسین علیه السلام را کشتند،
🔶گفت: ای سکینه دیگر مگو که بند دلم را گسیختی، این پیراهن پدر تو است از من جدا نشود تا به لقای پروردگار رسم.
🔴شیخ ابن نما گفت: سکینه در دمشق خواب دید گویی پنج شتر از نور روی بدو آوردند و بر هر شتری پیرمردی نشسته است و فرشتگان گردان ها بگرفتند و خادمی با آن ها راه می رود پس شتران بگذشتند و آن خادم به طرف من آمد و نزدیک من رسید.
و گفت: ای سکینه جد تو بر تو سلام می فرستد.
🔻گفتم: سلام بر او باد ای فرستاده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تو کیستی؟
🔻گفت: خادمی از بهشت.
⚫️گفتم: این پیرمردان شترسوار کیستند؟
🔹گفت: اول آدم صفوة الله است.
🔸و دوم ابراهیم خلیل الله
🔹و سوم موسی کلیم الله
🔸و چهارم عیسی روح الله علیهم السلام.
✳️گفتم: آن که دست بر محاسن داردو افتان و خیزان است کیست؟
گفت: جد تو رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است
▫️گفتم: به کجا خواهند رفت. گفت: سوی پدرت حسین علیه السلام.
⚫️پس روی به طرف او کرده دویدم تا آن چه ستمکاران پس از وی با ما کردند با او بگویم. در این میان پنج کجاوه از نور دیدم می آیند و در هر کجاوه زنی بود گفتم این زنان کیستند؟
گفت:
🔹اولی حواء مادر بشر است،
🔸دوم آسیه بنت مزاحم،
🔹و سوم مریم بنت عمران
🔸و چهارم خدیجه بنت خویلد
⚫️و پنجمی که دست بر سر نهاده افتان و خیزان است جده تو فاطم است بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مادر پدرت.
⚪️گفتم: به خدا قسم با او بگویم که با ما چه کردند پس به و پیوستم و پیش او ایستادم گریان و گفتم:
ای مادر به خدا حق ما را انکار کردند
ای مادر به خدا جمعیت ما را پریشان ساختند
ای مادر به خدا حریم ما را مباح شمردند
ای مادر به خدا پدر ما حسین علیه السلام را کشتند.
🔴گفت: دیگر مگوی ای سکینه که جگر مرا آتش زدی و بند دلم را پاره کردی این پیراهن حسین علیه السلام است با من و از من جدا نشود تا به لقای پروردگار رسم.
پس از خواب بیدار شدم و خواستم این خواب را پوشیده دارم با کسان خودمان گفتم اما میان مردم شایع شد.
🔷(بحار) از هند زوجه یزید روایت است که گفت: در بستر خفته بودم در آسمان را دیدم گشوده و فرشتگان دسته دسته نزد سر مطهر حسین علیه السلام می آمدند و می گفتند: السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسول الله در آن میان پاره ای ابری دیدم از آسمان فرود آمد و مردان بسیار بر آن بودند و مردی درخشنده روی مانند ماه در میان آن ها بود پیش آمده خم شد و دندان های ابی عبدالله علیه السلام را ببوسید و می گفت:
🔹ای فرزند تو را کشتند.
🔸می شود تو را نشناخته باشند؟
🔹از آب نوشیدن تو را منع کردند
ای فرزند من جد تو پیغمبرم و این پدرت علی مرتضی و این برادرت حسن علیهم السلام و این عم تو جعفر و این عقیل و این دو حمزه و عباسند.
و همچنین یکی یکی خاندان را شمردند، گفت: ترسان و هراسان از خواب برجستم و روشنایی دیدم از سر حسین می تافت در طلب یزید شدم او را در خانه تاریکی یافتم روی به دیوار کرده و می گفت:
🔴 مالی و للحسین،
🔵مرا با حسین چه کار و سخت اندوهگین بود.
خواب را با او گفتم سر به زیر انداخت و گفت: چون بامداد شد حرم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را بخواست و پرسید اینجا بمانید دوست تر دارید یا به مدینه باز گردید و جائزتی گران بها به شما دهم.
✳️گفتند: اول باید بر حسین علیه السلام عزاداری کنیم.
🔶گفت: هر چه خواهید کنید پس حجره ها و خانه ها را خالی کرد، در دمشق و هر زن قرشیه و هاشمیه جامه سیاه پوشید و بر حسین علیه السلام شیون و زاری کردند به مدت هفت روز علی ما نقل.
📚منبع:
📘کتاب شریف #نفس_المهموم شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
#شام
#ماه_صفر
#حضرت_سکینه س
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #خواب_سکینه (س)، دختر امام حسین(ع) در شام
🔹ابن نما گوید:
سکینه(س) در دمشق چنین خوابی دید: 🔸گویی که پنج بزرگوار نورانی پیش آمدند. روی سر هر کدام پیری ایستاده بود و فرشتگان پرامونشان را گرفته بودند.
🔹خدمتکاری نیز پیاده با آنها میرفت. آن نژادگان رفتند و خدمتکار آمد و به من نزدیک شد و گفت:
🔸 ای سکینه، جدت سلامت میرساند. گفتم: بر رسول خدا سلام باد. ای پیک رسول خدا تو که هستی؟
🔹گفت: خدمتکاری از خدمتکاران بهشت.
✳️گفتم: این پیرانی که همراه این نژادگان آمده اند کیستند؟
🔹گفت:
1⃣اول آدم،
2⃣دو ابراهیم خلیل الله،
3⃣سوم موسی کلیمالله و
4⃣چهارم عیسی روحالله است.
✳️گفتم: آن کسی که محاسنش را گرفته و میافتد و بلند میشود کیست؟
5⃣گفت: جدت رسول خدا (ص). گفتم: به کجا میروند؟
گفت: سوی پدرت حسین (ع).
🔹من رفتم و کوشیدم خود را به وی برسانم و بگویم که ستمگران، پس از او با ما چه کرده اند.
🔸در همین حال بود که دیدم پنج کجاوه از نور آمدند درون هر یک از آنها زنی است. گفتم:
✳️این زنانی که میآیند چه کسانی هستند. گفت:
1⃣اولی حوا، مادر انسانها،
2⃣دومی آسیه دختر مزاحم،
3⃣سومی مریم، دختر عمران،
4⃣چهارمی خدیجه، دختر خویلد،
✳️و پنجمی دست بر سرش نهاده و میافتد و بلند میشود. گفتم: او کیست؟ گفت:
5⃣جده ات فاطمه(س)، دختر محمد (ص)، مادر پدرت.
😭گفتم: به خدا سوگند به او خواهم گفت که با ما چه کرده اند.
🔹سپس خود را به او رساندم و در برابرش ایستادم و گریه کنان گفتم:
😭مادر جان! به خدا سوگند حق ما را انکار کردند.
😭مادر جان! به خدا سوگند جمع ما را از هم پراکندند؛
😭مادر جان! به خدا سوگند حریم ما را مباح کردند.
😭مادر جان! به خدا سوگند پدرمان حسین را کشتند.
🔻فرمود: ای سکینه! بس است، دیگر مگو که جگرم را سوزاندی و بندهای قلبم را پاره کردی.
🔻این پیراهن پدرت حسین همیشه با من است و از من جدا نخواهد شد تا آنکه خدای را با آن دیدار کنم.
🔸سپس بیدار شدم و خواستم که آن خواب را پوشیده نگهدارم ولی برای خانواده ام بازگو کردم؛ که میان مردم شایع شد». [1] .
🔹سید بن طاووس ضمن نقل بخشی از خواب از زبان سکینه نقل کرده که این خواب در چهارمین روز اقامت در شام دیده است. [2] علامه ی مجلسی جزئیات بیشتری را به نقل از برخی تألیفات شیعی نقل کرده است. [3] .
📚پی نوشت ها:
▪️[1] مثیرالاحزان، ص 104، به نقل از آن بحارالانوار،، ج 45، ص 140.
▪️[2] الملهوف، ص 220. در آنجا آمده است:
سکینه در خواب به جده اش فاطمه زهرا گفت: مادر جان! به خدا سوگند حق ما را انکار کردند، مادر جان! به خدا سوگند، جمع ما را پراکنده ساختند. مادر جان! به خدا سوگند، حریم ما را مباح شمردند. مادر جان! به خدا سوگند، پدرمان حسین را کشتند.
▪️[3] بحارالانوار، ج 45، ص 194.
#شام
#ماه_صفر
#حضرت_سکینه س
✅ @hosenih_maghtal