هدایت شده از حسینیه مقتل
✅اسناد #هجوم_به_بیت_ولایت و خانه حضرت زهرا سلام الله علیها
1⃣ #ابوبکر بن ابی شیبه کوفی(متوفی سال ۲۳۵ هجری قمری) در کتاب «المصنف ابن ابی شیبه» می نویسد :
#عمر بن خطاب به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) گفت :
🔻«وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِي إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يُحَرَّقَ عَلَيْهِمِ الْبَيْتُ»
🔺به خدا سوگند که چیزی مانع از آن نمی شود كه اين افرادی که در خانه تو جمع شده اند را دستور دهم تا خانه را بر اهل آن بسوزانند!
📚منبع :
المصنف، ج۷، ص۴۳۲
2⃣عبدالله بن مسلم بن قتيبه دينوری(متوفی سال ۲۷۶ هجری قمری) در کتاب «الامامة و السیاسة» می نویسد :
🔻«إنّ أبابَكْر ِتَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَيْعَتِهِ عِنْدَ عَليّ كَرَّمَ اللهُ وَجْهَهُ فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ عُمَرُ فَجاءَ فَناداهُمْ وَ هُمْ في دارِ عَليٍّ، فَأَبَوْا أَنْ يَخْرُجُوا فَدَعا بِالْحَطَبِ وَ قالَ : وَالَّذي نَفْسُ عُمَرَ بِيَدِهِ لَتَخْرُجَنَّ أَوْ لأَحْرَقَنَّها عَلي مَنْ فيها، فَقيلَ لَهُ :
يا أبا حَفص! إِنَّ فيها فاطِمَةَ فَقالَ، وَإِنْ!»
🔺 #ابوبكر از كساني كه از بيعت با او سر برتافتند و در خانه علی(ع) گردآمده بودند، سراغ گرفت و #عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به درِ خانه علی(ع) آمد و همگان را صدا زد كه بيرون بيايند و آنان از خروج ازخانه امتناع ورزيدند در اين موقع عمر هيزم طلبيد و گفت :
به خدايي كه جان عمر در دست اوست بيرون بياييد يا خانه را با شما آتش مي زنم!
مردي به عمر گفت : ای اباحفص! (كنيه عمر) در اين خانه، فاطمه(ص) دختر پيامبر است!
عمر گفت : باشد!
#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
📚منبع :
الامامة و السیاسة، ج۱، ص۲۱
3⃣احمد بن ابی یعقوب(متوفی سال ۲۹۲ هجری قمری) در کتاب «تاریخ الیعقوبی» می نویسد :
🔻«فَأَتَوا في جَماعَةٍ حَتّى هَجَمُوا الدّارَ و دَخَلُوا الدّارَ فَخَرَجَت فاطِمَةُ فَقالَت :
وَاللّه ِلَتَخرُجُنَّ أو لَأَكشِفَنَّ شَعري وَلَأَعِجَّنَّ إلَى اللّه!
فَخَرَجوا وخَرَجَ مَن كانَ فِي الدّارِ»
🔺مهاجمین با گروهى آمدند تا به خانه #هجوم برند.
آنان داخل خانه شدند در حالی که فاطمه(عليها السلام) بيرون آمد و فرمود : به خدا سوگند، يا بيرون رويد، يا موهايم را باز و پريشان مى كنم و به خدا شِكوه مى برم!
پس آنان بيرون رفتند و هر كس هم درون خانه بود، بيرون آمد.
📚منبع :
تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۶
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#هجوم_به_بیت_ولایت
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ابان بن ابى عيّاش از سُليم بن قيس نقل می كند كه گفت :
نزد عبدالله بن عباس در خانه اش بودم، و گروهى از پيروان على(ع) با ما بودند، ابن عباس براى ما سخن مى گفت.
از جمله ماجرای هجوم را برای ما بازگو کرد.
او گفت :
▪️《يَا إِخْوَتِي! تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)، فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى : يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ! افْتَحِ الْبَابَ!》
🔺اى برادران! بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) #عمر به درب خانه حضرت فاطمه(س) آمد و بر در كوبيد و فرياد زد : اى پسر ابوطالب! در را باز كن!
حضرت فاطمه(س) فرمود :
▪️《يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَكَ لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِيهِ!》
🔸اى عمر! ما را به تو چه کار؟! ما را در مصيبتمان هم رها نمى كنى؟
عمر گفت :
▪️《افْتَحِي الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَيْكُمْ!》
🔺در را باز كن وگر نه آن را بر سر شما به آتش مى كشيم.
حضرت زهرا(س) فرمود :
▪️《يَا عُمَرُ! أَمَا تَتَّقِي اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَيْتِي وَ تَهْجُمُ عَلَى دَارِي؟》
🔹اى عمر! از خدا نمى ترسى كه به سرايم درآمدى و به خانه ام يورش آوردى؟!
▪️《فَأَبَى أَنْ يَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ ثُمَّ دَفَعَهُ عُمَر》
🔺عمر برنگشت، سپس آتش خواست، و درب خانه را آتش زد و در آتش گرفت.(۱)
عمر هیزم ها را شعله ور می ساخت و خالد بن ولید، #مغیره و ابوعبیده بن جراح و #قنفذ هم در حال جمع آوری هیزم بودند.
و با شعله گرفتن هیزم ها آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد، در حالی که حضرت فاطمه(س) پشت در نشسته بود!
در این حال، قنفذ سعی می کرد در را باز کند تا به داخل خانه هجوم بیاورند.
😭حضرت فاطمه(س) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد.
کم کم آتش به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت فاطمه(س) می خورد.
در آن لحظه ناگهان عمر چنان با لگد به در نیم سوخته زد که درب خانه باز شد.
پیش از آنکه حضرت فاطمه(س) بتواند خود را کنار بکشد، در با تمام سنگینی بر آن حضرت(س) برخورد کرد و حضرت(س) بین در و دیوار قرار گرفت و بر همه بدن آن حضرت(س) آسیب رسید.
در این هنگام حضرت(س) بر روی زمین افتاد و آتش همچنان شعله ورتر می شد و مهاجمین در این هنگام وارد خانه شدند.
فشار در، بر بدن حضرت(س) به حدی بود که در همان لحظه حضرت محسن(ع) در رحم مادر به شهادت رسید.
حضرت(س) در این هنگام صیحه ای زد و ناله زنان فرمود :
▪️《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ؟》
🔸ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت!
سپس ناله زد:
▪️《آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》
🔺آه ای #فضه ! مرا دریاب! به خدا قسم فرزندی را که در رحم داشتم، کشته شد!(۲)
ابن حجر عسقلانی می نویسد :
▪️《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ(س) حَتَّي أسقَطَت بمُحسِن(ع)》
🔺در این هنگام عمر به فاطمه(س) لگد زد که سبب سقط محسن(ع) گرديد.(۳)
سپس حضرت(س) عاملین این کار را نفرین کرد.
سپس از زمین برخاست وخود را به زحمت بلند کرد و از شدت جراحات و ضربات، بر دیوار تکیه داد.
عمر خود می گوید :
به طرف در رفتم، او استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم.
▪️《فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ(ع) وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، فَرَكَلْتُ الْبَابَ》
🔹نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد کینه های علی(ع) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم و ناگهان پشت در افتاد.(۴)
در این هنگام عمر وارد خانه شده بود و قبل از رسیدن فضه بر هر دو صورت فاطمه(س) چنان سیلی زد، که چشمان حضرت(س) پر از خون شد.
عمر که هنوز آتش کینه اش شعله ور بود، با لگد به سینه و پهلوی حضرت(س) زد.
عمر با غلاف شمشیر، بی محابا بر هر دو پهلوی حضرت(س) می زد.
ناگهان عمر #تازیانه را بر بازوی فاطمه(س) زد.
▪️《وَ ضَرَبَ عُمَرُ لَهَا بِالسَّوطِ عَلَی عَضُدِهَا حَتَّی صَارَ کَالدُّملَجِ الاَسوَدِ المُحتَرِقِ》
🔺عمر با تازیانه بر بازوی فاطمه(س) زد، تا اینکه؛ بازو و کتف ایشان مانند دستبدی سیاه، کبود شد.(۵)
در این حال صدای حضرت(س) به «یا ابتاه!» بلند شد.
📚منابع:
۱)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۴
۲)بحار الانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۳)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶
۴)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۴۰۷
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#هجوم_به_بیت_ولایت
#فاطمیه
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅هجوم اصلی در منابع اهل سنت
🔹با وجود سانسور بی حد و حصر علمای اهل سنت از این واقعه، اما به صورت جسته گریخته از این فاجعه عظیم و مصیبت بزرگ در کتاب هایشان نقل شده است:
🔻احمد شهرستانی در الملل و النحل می نویسد: از جمله عقائد «نظّام معتزلی» آن بود که می گفت:
🔸عمر به خانه فاطمه حمله ور شده و فریاد می زد: خانه را با اهلش به آتش بکشید، در حالی که در خانه نبود مگر علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام.
او در ادامه می نویسد: همانا عمر چنان ضربه ای به شکم فاطمه در روز بیعت زد که فاطمه جنین خود (محسن) را از شکم انداخت.[۲۵]
🔻امام الحرمین جوینی، استاد ذهبی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این گونه روایت می کند:
🔹زمانی که فاطمه را دیدم، به یاد صحنهای افتادم که پس از من برای او رخ خواهد داد، گویا میبینم ذلت وارد خانۀ او شده، حرمتش پایمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوی او شکسته شده و فرزندی را که در رحم دارد، سقط شده؛ در حالی که پیوسته فریاد میزند: وا محمداه! ولی کسی به او پاسخ نمیدهد، کمک می خواهد؛ اما کسی به فریادش نمیرسد. او اول کسی است که از خاندانم به من ملحق میشود و در حالی بر من وارد میشود که محزون، گرفتار و غمگین و شهید شده است و من در اینجا میگویم: خدایا لعنت کن هر که به او ظلم کرده، کیفر ده هر که حقش را غصب کرده، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به پهلویش زده تا فرزندش را سقط کرده و ملائکه آمین گویند.[۲۶]
🔻ذهبی، از دیگر بزرگان اهل سنت، در شرح زندگانی ابن ابی دارم از قول ابن حماد کوفی می نویسد:
🔸هنگامى با مشعل آتش براى تسلیت دختر پیامبر اکرم (ص) آمدند که وى به «محسن» باردار بود و تهاجم به خانه و ... موجب قتل محسن طفلى که هنوز پا به دنیا ننهاده بود گردید. چنانکه ابن ابى دارم در ادامه می گوید: عمر لگدى بر حضرت زهرا (س) زد تا محسن سقط گردید.[۲۷]
🔻در مقاتل ابن عطیه:
🔹هنگامى که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه (سلام الله علیهما) فرستاد و عمر هیزم جمع کرد و درِ خانه را آتش زد…[۲۸]
🔻ابن شحنه ابوالولید محب الدین محمدبن محمد (متوفای ۸۱۵ ق) در تاریخ خود می نویسد:
🔸«عمر آمد، خانه ى امیرالمؤمنین (علیه السلام) را با هر که در آن است، آتش زند، فاطمه (سلام الله علیها) او را دید (به فاطمه) گفت: آنچه را امت پذیرفته اند، پذیرا شوید.»[۲۹]
🔻صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت میگوید:
🔸«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِها،
به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»[۳۰]
🔻ابن حجر عسقلانی (۸۵۲هـ) و شمس الدین ذهبی (۷۴۸هـ):
🔹عمر به فاطمه لگد زد که سبب سقط محسن گردید.[۳۱]
--------------------------------
📚منابع:
▫️۲۵-الملل و النحل، ج ۱، ص ۵۷، چاپ دارالمعرفه بیروت. قابل توجه اینکه نظام از رؤسای اهل سنتِ مذهبِ معتزله در زمان خود بود که در سال ۲۳۱ از دنیا رفت.
▫️۲۶- فرائد السمطین ج۲ ، ص ۳۴ و ۳۵
▫️۲۷-سیر اعلام النبلاء ، ج ۱۵ ، ص ۵۷۸
▫️۲۸- الامامه و الخلافه، مقاتل بن عطیه، ص۱۶۰ و ۱۶۱ که با مقدّمه اى از دکتر حامد داود استاد دانشگاه عین الشمس قاهره به چاپ رسیده، چاپ بیروت، مؤسّسه البلاغ
▫️۲۹- تاریخ ابن شحنه در حاشیه ى الکامل: ج ۷، ص ۱۶۴٫
▫️۳۰-الوافی بالوفیات، صفدی، ج۵، ص۳۴۷
▫️۳۱- لسان المیزان ، ج۱ ، ص۲۶۸.
#ابوبکر
#عمر
#قنفذ
#هجوم_به_بیت_ولایت
#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
#حضرت_محسن_بن_علی_ع
#لگد_زدن_به_فاطمه_س
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
بخدا قسم، و این در حالى بود که «خمار» نداشت. [۲۳]
▪️حضرت زهرا علیها السّلام صدا زد: «وا ابتاه، وا رسول اللَّه، اى پدر، ابو بکر و عمر بعد از تو با بازماندگانت بدرفتارى کردند در حالى که هنوز چشمان تو در قبرت باز نشده است» و این سخنان را حضرت با بلندترین صدایش ندا مى نمود.
🔹سلمان مى گوید: ابو بکر و اطرافیانش را دیدم که مى گریستند و صدایشان به گریه بلند شده بود.
✳️ در میان آنان کسى نبود مگر آنکه گریه مى کرد جز عمر و خالد بن ولید و مغیرة بن شعبه، و عمر مىگفت: ما را با زنان و رأى آنان کارى نیست!!
🔸سلمان مى گوید: على علیه السّلام را نزد ابو بکر رسانیدند در حالى که مى فرمود: بخدا قسم، اگر شمشیرم در دستم قرار مى گرفت مى دانستید که هرگز به این کار دست نمى یابید. بخدا قسم خود را در جهاد با شما سرزنش نمى کنم، و اگر چهل نفر برایم ممکن مى شد جمعیت شما را متفرّق مى ساختم، ولى خدا لعنت کند اقوامى را که با من بیعت کردند و سپس مرا خوار نمودند.
🔹ابو بکر تا چشمش به على علیه السّلام افتاد فریاد زد: «او را رها کنید»!
▪️على علیه السّلام فرمود: اى ابو بکر، چه زود جاى پیامبر را ظالمانه غصب کردید!
تو به چه حقّى و با داشتن چه مقامى مردم را به بیعت خویش دعوت مى نمایى؟
آیا دیروز به امر خدا و پیامبر با من بیعت نکردى؟
وقتى على علیه السّلام را به نزد ابو بکر رسانیدند عمر بصورت اهانت آمیزى گفت: «بیعت کن و این اباطیل را رها کن»!
✳️على علیه السّلام فرمود: اگر انجام ندهم شما چه خواهید کرد؟
گفتند: ترا با ذلّت و خوارى مىکشیم! فرمود: در این صورت بنده خدا و برادر پیامبرش را کشتهاید!
ابو بکر گفت: بنده خدا بودن درست است ولى به برادر پیامبر بودن اقرار نمىکنیم!
فرمود: آیا انکار مىکنید که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بین من و خودش برادرى قرار داد؟ گفتند: «آرى»! و حضرت این مطلب را سه مرتبه بر ایشان تکرار کرد.
سپس حضرت رو به آنان کرد و فرمود: اى گروه مسلمانان، و اى مهاجرین و انصار، شما را بخدا قسم مىدهم که آیا در روز غدیر خم از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله شنیدید که آن مطالب را مىفرمود، و در جنگ تبوک آن مطالب را مى فرمود؟
سپس على علیه السّلام آنچه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله علنى براى عموم مردم در باره او فرموده بود چیزى باقى نگذاشت مگر آنکه براى آنان یادآور شد. (و مردم در باره همه آنها اقرار کردند و) گفتند: بلى، بخدا قسم ....».[۲۴]
-------------------------
📚منابع
▫️۲۳- «خمار» به معناى پوشش همه سر، و یا پوشش صورت است.
▫️۲۴- اسرار آل محمد،سلیم بن قیس،ص ۲۲۶-۲۳۲
#ابوبکر
#عمر
#قنفذ
#مغیره
#زبیر
#سلمان
#سلیم_بن_قیس
#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
#هجوم_به_بیت_ولایت
#مظلومیت_علی_ع
#تازیانه_زدن_عمر
#تازیانه_زدن_قنفذ
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅دستور ابوبکر به عمر برای شکستن تحصن
🔻به ابوبکر و عمر گزارش دادند که جمعی از مهاجران و انصار در خانه فاطمه، دختر پیامبر خدا(ص)، پیرامون علی بن ابی طالب(ع) گرد آمده اند و قصد دارند که، برای خلافت، با او بیعت کنند.[۹]
🔹 ابوبکر به عمر دستور داد که به خانه فاطمه رود و آنان را از آنجا بیرون کند و اجتماعشان را پراکنده سازد و اگر مقاومت کردند با آنها بجنگد.[۱۰]
✅تهدید عمر به آتش زدن خانه فاطمه(س)
🔸عمر، در اجرای فرمان ابوبکر، رو به خانه فاطمه(س) نهاد، در حالی که شعله ای از آتش در دست گرفته بود و تصمیم داشت که با آن، خانه را به آتش بکشد. چون فاطمه(س) به پشت در آمد، روی به عمر کرد و گفت:
▪️ای پسر خطّاب! آمده ای خانه ما را آتش بزنی؟
▪️عمر پاسخ داد: آری، مگر این که با امَّت همراه شوید [و با ابوبکر بیعت کنید].[۱۱]
🔻بلاذری در این باره چنین آورده است: ابوبکر، برای بیعت گرفتن از علی(ع) در پی او فرستاد، ولی او بیعت نکرد. آن گاه عمر، با شعله آتش، به سوی خانه وی رهسپار گشت. در آستانه در، فاطمه(س) با او رو به رو شد و گفت: ای پسر خطّاب! آمده ای تا در خانه مرا آتش بزنی؟ عمر پاسخ داد: آری... این کار، دینی را که پدرت آورده تقویت می کند.[۱۲]
🔻در کتاب الامامه و السیاسه آمده است: عمر آمد و علی(ع) و دیگر کسانی را که در خانه وی بودند صدا کرد که بیرون بیایند، ولی قبول نکردند.
▪️عمر گفت: قسم به خدایی که جانم در دست اوست، بیرون می آئید یا خانه را با هر که در آن هست آتش می زنم.
▪️ به عمر گفتند: فاطمه(س) در خانه است.
▪️گفت: باشد، خانه را آتش می زنم.[۱۳]
✅پایان تحصن
🔹ابن ابی شیبه می نویسد: دخت گرامی پیامبر(س) به علی (ع) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شما به آتش کشد، به خدا سوگند! او آنچه را سوگند خورده انجام می دهد.[۱۴]
🔸پس زبیر (پسر عمه علی)، با شمشیر کشیده، به مقابله او شتافت، ولی پایش لغزید و شمشیر از دستش بر زمین افتاد. پس مهاجمان حمله بردند و او را دستگیر کردند.
🔹نص طبری در این مورد این چنین است:
▪️ بایعَ النّاسُ و استَشْبَتُوا لِلْبَیعه و تَخَلَّفَ عَلِیَّ و الزُّبَیرُ وَ اخْتَرطَ الزُّبَیرُ سَیفَه وَ قالَ لا اَعمَدُهُ حَتّی یبایعَ عَلیّ. فَبَلَغَ ذلِک اَبابکرِ وَ عُمَرَ. فقالَ عُمَرُ: خُذُوا سَیفَ الزُّبَیرِ فَاضْرِبوا بِهِ الحَجَر.[۱۵]
🔻یعقوبی این چنین می نویسد:
▪️خلیفه اول و دوم خبر یافتند که گروهى از مهاجرین و انصار با على بن ابیطالب در خانه فاطمه دختر رسول خدا جمع شدهاند، پس با گروهى آمدند و به خانه هجوم آوردند. على (علیهالسلام) بیرون آمد (ظاهراً باید زبیر باشد چرا که عبارت ابن ابى الحدید از جوهرى و همچنین تاریخ طبری[۱۶] آن را در مورد زبیر دانسته است) و شمشیرى حمایل داشت. خلیفه دوم با او درگیر شد و شمشیرش را شکست. و جمعیت به خانه ریختند.
▪️پس فاطمه (علیهاالسلام) بیرون آمد و گفت به خدا قسم باید بیرون روید و گر نه نزد خدا ناله و زارى (نفرین) مىکنم. پس بیرون رفتند.[۱۷]
حضرت زهرا (علیها السلام) با توجه به لزوم حفاظت از جان امیرمومنان (علیه السلام)، دستور خروج افراد را از خانه صادر فرمودند و از آن جا که می دانستند پایان دادن به تحصن و ترک خانه ی ایشان برای تحصن کنندگان تلخ و دشوار است، از این رو با بکار بردن عبارتِ: فانصرفوا راشدین[۱۸]، رضایت خود را از مقاومت و فریاد اعتراض سیاسی تحصن کنندگان، اعلام داشتند.
و به این صورت تحصن پایان پذیرفت و از تحصن کنندگان به زور بیعت گرفتند. البته امیر مومنان (علیه السلام) بیعت نکردند.[۱۹]
-------------------------------
📚منابع
▫️۹- یعقوبی، ۲: ۱۰۵
▫️۱۰- ابن شحنه، در حاشیه کامل ابن اثیر، ۱۱: ۱۱۳ و ابن الحدید، ۲: ۱۳۴
▫️۱۱- [العقد الفرید، ابن عبدربّه۳: ۶۴ و تاریخ ابوالفداء،۱: ۱۵۶
▫️۱۲- النساب الاشراف،بلاذری،ج ۱: ۵۸۶
▫️۱۳- الامامه و السیاسه،دینوری ، ج ۱:ص ۱۲
▫️۱۴- المصنف ، ج۸ ، ص ۵۷۲
▫️۱۵- طبری، ۲: ۴۴۳ و ۴۴۴ و ۴۴۶ و در چاپ اروپا، ۱: ۱۸۱۹ و ۱۸۲۰ و الریاض النضره، محبّ الدّین طبری، ۱: ۱۶۷ و تاریخ الخمیس، ۱۸۸: ۱ و ابن ابی الحدید، ۲: ۱۲۲ و ۱۳۲ و ۱۳۴ و ۵۸ و ۶: ۲ و کنزالعمال، ۳: ۱۲۸.
▫️۱۶- محمد بن جریر طبری. «سخن از روز وفات پیمبر و سن وی به هنگام وفات» تاریخ طبری، ترجمهٔ ابوالقاسم پاینده. ۱۳۲۸
▫️۱۷- یعقوبی، «سقیفهٔ بنیساعده»تاریخ یعقوبی ج۱ ۵۲۷.
▫️۱۸-إبن أبی شیبة الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای۲۳۵ هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج ۷، ص ۴۳۲، ح۳۷۰۴۵ .
▫️۱۹- درسنامه های فاطمیه ، ج ۲ ، ص ۴۳۲
#ابوبکر
#عمر
#زبیر
#تحصن
#هجوم_به_بیت_ولایت
#مظلومیت_علی_ع
#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 جریان مواجهه فاطمه زهرا (س) با دشمنان پشت درب خانه از زبان خلیفه دوم...
📚متن عربی:
🔸 ... وَ لَقَدْ وَثَبْتُ وَثْبَةً عَلَى شِهَابِ بَنِي هَاشِمٍ الثَّاقِبِ، وَ قَرْنِهَا الزَّاهِرِ، وَ عَلَمِهَا النَّاصِرِ، وَ عِدَّتِهَا وَ عُدَدِهَا الْمُسَمَّى بِحَيْدَرَةَ الْمُصَاهِرِ لِمُحَمَّدٍ عَلَى الْمَرْأَةِ الَّتِي جَعَلُوهَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ يُسَمُّونَهَا: فَاطِمَةَ، حَتَّى أَتَيْتُ دَارَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ ابْنَيْهِمَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ ابْنَتَيْهِمَا زَيْنَبَ وَ أُمِّ كُلْثُومٍ، وَ الْأَمَةِ الْمَدْعُوَّةِ بِفِضَّةَ.
... فَبَايَعُوا وَ هُمْ كَارِهُونَ، فَلَمَّا فَشَتْ بَيْعَتُهُ عَلِمْنَا أَنَّ عَلِيّاً يَحْمِلُ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ إِلَى دُورِ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ يُذَكِّرُهُمْ بَيْعَتَهُ عَلَيْنَا فِي أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ، وَ يَسْتَنْفِرُهُمْ فَيَعِدُونَهُ النُّصْرَةَ لَيْلًا وَ يَقْعُدُونَ عَنْهُ نَهَاراً، فَأَتَيْتُ دَارَهُ مُسْتَيْشِراً لِإِخْرَاجِهِ مِنْهَا، فَقَالَتِ الْأَمَةُ فِضَّةُ- وَ قَدْ قُلْتُ لَهَا قُولِي لِعَلِيٍّ: يَخْرُجْ إِلَى بَيْعَةِ أَبِي بَكْرٍ فَقَدِ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ الْمُسْلِمُونَ فَقَالَتْ- إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (ع) مَشْغُولٌ، فَقُلْتُ: خَلِّي عَنْكِ هَذَا وَ قُولِي لَهُ يَخْرُجْ وَ إِلَّا دَخَلْنَا عَلَيْهِ وَ أَخْرَجْنَاهُ كَرْهاً.
فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ فَوَقَفَتْ مِنْ وَرَاءِ الْبَابِ، فَقَالَتْ: أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ! مَا ذَا تَقُولُونَ؟ وَ أَيَّ شَيْءٍ تُرِيدُونَ؟ فَقُلْتُ: يَا فَاطِمَةُ! فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: مَا تَشَاءُ يَا عُمَرُ؟! فَقُلْتُ: مَا بَالُ ابْنِ عَمِّكِ قَدْ أَوْرَدَكِ لِلْجَوَابِ وَ جَلَسَ مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ؟ فَقَالَتْ لِي: طُغْيَانُكَ- يَا شَقِيُّ- أَخْرَجَنِي وَ أَلْزَمَكَ الْحُجَّةَ، وَ كُلَّ ضَالٍّ غَوِيٍّ. فَقُلْتُ: دَعِي عَنْكِ الْأَبَاطِيلَ وَ أَسَاطِيرَ النِّسَاءِ وَ قُولِي لِعَلِيٍّ يَخْرُجْ. فَقَالَتْ: لَا حُبَّ وَ لَا كَرَامَةَ أَ بِحِزْبِ الشَّيْطَانِ تُخَوِّفُنِي يَا عُمَرُ؟! وَ كَانَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ ضَعِيفاً. فَقُلْتُ: إِنْ لَمْ يَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِيهِ، أَوْ يُقَادَ عَلِيٌّ إِلَى الْبَيْعَةِ، وَ أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ وَ قُلْتُ لِخَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ: أَنْتَ وَ رِجَالُنَا هَلُمُّوا فِي جَمْعِ الْحَطَبِ، فَقُلْتُ: إِنِّي مُضْرِمُهَا. فَقَالَتْ: يَا عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ وَ عَدُوَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً...
--------------------------------------------------
📘 بحار الأنوار ،علامه مجلسی، ج30، ص290
#هجوم_به_بیت_ولایت
#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
#تازیانه_زدن_عمر
#عمر
#قنفذ
#خالد_بن_ولید
♻️در ثواب نشر مطلب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 فاطمه (س) به عمر فرمود: چرا با ما چنین برخورد میکنی؟!
عمر گفت: در را باز کن، وگرنه به شما آتش میافکنم.
فاطمه (س) فرمود: آیا از خدا نمیترسی، و وارد خانهی من میشوی؟
🔸عمر از آنجا نرفت، و از همراهان خود آتش خواست، و با آن آتش درِ خانهی زهرا (س) را شعلهور نمود، سپس در را فشار داد و وارد خانه شد، فاطمه (س) مقابل او ایستاد، و فریاد زد:
🔸یا اَبَتاهُ! یا رَسُولَاللَّهِ: «ای پدر جان ای رسول خدا!»
عمر شمشیر خود را که در نیام بود بلند کرد و بر پهلوی حضرت زهرا (س) زد، نالهی آن حضرت بلند شد یا اَبَتاهُ! (ای پدر جان!)، عمر تازیانهی خود را بلند کرد و بر بازوی زهرا (س) زد، آن حضرت فریاد زد:
🔹یا رَسُولَاللَّهِ لَبِئْسَ ما خَلَفَّکَ اَبُوبَکْرُ وَ عُمَرُ
🔸: «ای رسول خدا! بنگر که بعد از تو، ابوبکر و عمر برخورد بسیار بدی با ما نمودند».
در این هنگام حضرت علی (ع) برجهید و گریبان عمر را گرفت و او را بر زمین کوبید به طوری که گردن و بینی او مجروح شد، علی (ع) تصمیم گرفت که او را به قتل برساند، ناگاه به یاد وصیت پیامبر (ص) افتاد و فرمود: «ای پسر صحّاک سوگند به خداوندی که محمّد (ص) را به مقام نبوّت کرامت بخشید، اگر حکم خدا سبقت نگرفته بود و پیمان رسول خدا (ص) در میان نبود، قطعاً میدانستی که نمیتوانستی وارد خانهی من شوی!»
🔸عمر شخصی را به مسجد فرستاد و از ابوبکر کمک خواست.
جمعی از هواداران ابوبکر آمدند و وارد خانهی علی (ع) شدند.
ناگاه علی (ع) برخاست و شمشیر بدست گرفت.
قنفذ نزد ابوبکر بازگشت، از ترس اینکه علی (ع) به روی آنها شمشیر بکشد، چرا که از دلاوری و رشادت علی (ع) در جنگها، خبر داشت، (و جریان را به ابوبکر گزارش داد).
🔸ابوبکر به قُنفذ گفت: به سوی خانهی علی (ع) برگرد، اگر او از خانه بیرون آمد، او را به اینجا بیاور، و اگر بیرون نیامد، خانه را با کسانی که در خانه هستند، بسوزان!».
قنفذ برگشت و با همراهانش بدون اجازه، وارد خانه علی (ع) شدند، علی (ع) خواست شمشیرش را بردارد، قنفذ پیشدستی کرد و شمشیر را ربود... در این هنگام فاطمه (س) به حمایت از علی (ع) به میان آمد، قنفذ تازیهاش را بلند کرد و به فاطمه (س) زد.
🔹فَماتَتْ حِینَ ماتَتْ وَ اِنَّ فِی عَضُدِها مِثلَ الدُّمْلُجِ مِنْ ضَرْبَتِهِ.
🔸: «وقتی که فاطمه (س) بر اثر آن ضربت (پس از مدّتی) از دنیا رفت، آثار شدید آن تازیانه(مانند بازوبند و دستبند) در بازوی زهرا (س) نمایان بود».
سپس حضرت علی (ع) را به اجبار نزد ابوبکر آوردند، عمر با شمشیر برهنه بالای سر علی (ع) ایستاده بود، همراهان او مانند:
خالد بن ولید، ابوعبیدهی جرّاح، سالم غلام آزاد شدهی ابوحُذیفه، معاذ بن جبل، مغیرة بن شُعبه، اسید بن حضیر، بشیر بن سعد و سایر مردم که همهی آنها اسلحه داشتند، اطراف ابوبکر را گرفته بودند.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#هجوم_به_بیت_ولایت
#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
#قنفذ
#عمر
#ابوبکر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ابان بن ابى عيّاش از سُليم بن قيس نقل می كند كه گفت :
نزد عبدالله بن عباس در خانه اش بودم، و گروهى از پيروان على(ع) با ما بودند، ابن عباس براى ما سخن مى گفت.
از جمله ماجرای هجوم را برای ما بازگو کرد.
او گفت :
▪️《يَا إِخْوَتِي! تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)، فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى : يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ! افْتَحِ الْبَابَ!》
🔺اى برادران! بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) #عمر به درب خانه حضرت فاطمه(س) آمد و بر در كوبيد و فرياد زد : اى پسر ابوطالب! در را باز كن!
حضرت فاطمه(س) فرمود :
▪️《يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَكَ لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِيهِ!》
🔸اى عمر! ما را به تو چه کار؟! ما را در مصيبتمان هم رها نمى كنى؟
عمر گفت :
▪️《افْتَحِي الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَيْكُمْ!》
🔺در را باز كن وگر نه آن را بر سر شما به آتش مى كشيم.
حضرت زهرا(س) فرمود :
▪️《يَا عُمَرُ! أَمَا تَتَّقِي اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَيْتِي وَ تَهْجُمُ عَلَى دَارِي؟》
🔹اى عمر! از خدا نمى ترسى كه به سرايم درآمدى و به خانه ام يورش آوردى؟!
▪️《فَأَبَى أَنْ يَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ ثُمَّ دَفَعَهُ عُمَر》
🔺عمر برنگشت، سپس آتش خواست، و درب خانه را آتش زد و در آتش گرفت.(۱)
عمر هیزم ها را شعله ور می ساخت و خالد بن ولید، #مغیره و ابوعبیده بن جراح و #قنفذ هم در حال جمع آوری هیزم بودند.
و با شعله گرفتن هیزم ها آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد، در حالی که حضرت فاطمه(س) پشت در نشسته بود!
در این حال، قنفذ سعی می کرد در را باز کند تا به داخل خانه هجوم بیاورند.
😭حضرت فاطمه(س) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد.
کم کم آتش به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت فاطمه(س) می خورد.
در آن لحظه ناگهان عمر چنان با لگد به در نیم سوخته زد که درب خانه باز شد.
پیش از آنکه حضرت فاطمه(س) بتواند خود را کنار بکشد، در با تمام سنگینی بر آن حضرت(س) برخورد کرد و حضرت(س) بین در و دیوار قرار گرفت و بر همه بدن آن حضرت(س) آسیب رسید.
در این هنگام حضرت(س) بر روی زمین افتاد و آتش همچنان شعله ورتر می شد و مهاجمین در این هنگام وارد خانه شدند.
فشار در، بر بدن حضرت(س) به حدی بود که در همان لحظه حضرت محسن(ع) در رحم مادر به شهادت رسید.
حضرت(س) در این هنگام صیحه ای زد و ناله زنان فرمود :
▪️《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ؟》
🔸ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت!
سپس ناله زد:
▪️《آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》
🔺آه ای #فضه ! مرا دریاب! به خدا قسم فرزندی را که در رحم داشتم، کشته شد!(۲)
ابن حجر عسقلانی می نویسد :
▪️《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ(س) حَتَّي أسقَطَت بمُحسِن(ع)》
🔺در این هنگام عمر به فاطمه(س) لگد زد که سبب سقط محسن(ع) گرديد.(۳)
سپس حضرت(س) عاملین این کار را نفرین کرد.
سپس از زمین برخاست وخود را به زحمت بلند کرد و از شدت جراحات و ضربات، بر دیوار تکیه داد.
عمر خود می گوید :
به طرف در رفتم، او استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم.
▪️《فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ(ع) وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، فَرَكَلْتُ الْبَابَ》
🔹نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد کینه های علی(ع) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم و ناگهان پشت در افتاد.(۴)
در این هنگام عمر وارد خانه شده بود و قبل از رسیدن فضه بر هر دو صورت فاطمه(س) چنان سیلی زد، که چشمان حضرت(س) پر از خون شد.
عمر که هنوز آتش کینه اش شعله ور بود، با لگد به سینه و پهلوی حضرت(س) زد.
عمر با غلاف شمشیر، بی محابا بر هر دو پهلوی حضرت(س) می زد.
ناگهان عمر #تازیانه را بر بازوی فاطمه(س) زد.
▪️《وَ ضَرَبَ عُمَرُ لَهَا بِالسَّوطِ عَلَی عَضُدِهَا حَتَّی صَارَ کَالدُّملَجِ الاَسوَدِ المُحتَرِقِ》
🔺عمر با تازیانه بر بازوی فاطمه(س) زد، تا اینکه؛ بازو و کتف ایشان مانند دستبدی سیاه، کبود شد.(۵)
در این حال صدای حضرت(س) به «یا ابتاه!» بلند شد.
📚منابع:
۱)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۴
۲)بحار الانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۳)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶
۴)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۴۰۷
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#هجوم_به_بیت_ولایت
#فاطمیه
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅#بیعت_اجباری
🔹نگاهی دیگر به چگونگی #بیعت_علی_و_حمایت_فاطمه(س)
🔸(فیلسوف محقّق، فیض کاشانی) در کتاب عِلْمُ الْیَقین از کتاب «التهاب نیران الاحزان» دربارهی چگونگی هجوم به خانهی علی (ع) چنین نقل میکند:
🔸عمر، جمعی از بردگان آزاد شده و منافقان را به گرد خود آورد و با آنها به خانهی علی(ع) رهسپار شدند، دیدند در خانه بسته است، فریاد زدند:
🔹«ای علی! از خانه بیرون بیا، زیرا خلیفهی رسول خدا (ص) تو را به حضور میخواند».
حضرت علی (ع) در را باز نکرد، آنها هیزم آوردند و کنار در خانه گذاشتند، و آتش آوردند تا در خانه را بسوزانند، عمر فریاد زد: «سوگند به خدا اگر در را باز نکنید، خانه را به آتش میکشم».
🔸هنگامی که فاطمه (س) فهمید که آنها میخواهند خانهاش را به آتش بکشند، برخاست و در را گشود، جمعیّت بیآنکه مهلت بدهند تا فاطمه (س) خود را بپوشاند در را فشار دادند، فاطمه (س) برای اینکه در برابر نگاه نامحرمان نباشد، به پشت در رفت، عمر در را فشار داد، فاطمه(س) بین فشار در و دیوار قرار گرفت، سپس عمر و همراهان به خانه هجوم بردند، حضرت علی (ع) روی فرش خود نشسته بود، آن قوم آن حضرت را احاطه کردند و اطراف دامن و گریبانش را گرفتند و او را #با_اجبار_به_طرف_مسجد_بردند.
🔸فاطمه (س) به میان جمعیّت آمد و بین آنها و علی (ع) قرار گرفت، و فرمود: 🔸«سوگند به خدا نمیگذارم پسر عمویم را از روی ظلم به سوی مسجد بکشید، وای بر شما چقدر زود به خدا و رسولش خیانت نمودید، و به خانوادهاش ستم کردید، با اینکه رسول خدا(ص) پیروی از ما و دوستی با ما را به شما سفارش کرده بود و فرموده بود که در امور به خاندان من تمسّک کنید، و خداوند فرمود:
🔹قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی القُرْبی.
🔸«ای پیامبر! به مردم بگو از شما پاداش رسالت نمیخواهم جز اینکه با خویشان من دوستی نمائید». (شوری- 23)
روایتکننده میگوید: این گفتار فاطمه (س) باعث شد که بسیاری از مردم متفرّق شدند، عمر با جمعی در آنجا ماندند، عمر به پسر عمویش قُنفذ گفت: 🔸«با تازیانه فاطمه (س) را بزن».
قنفذ با تازیانه به پشت و پهلوی حضرت زهرا (س) زد که آثار آن در بدن زهرا (س) پدیدار شد، و همین ضربت قویترین اثر را در سقط جنین آن حضرت نمود، که ✳️پیامبر (ص) آن جنین را «مُحْسِنْ» نامیده بود، آن قوم، امیر مؤمنان علی (ع) را کشان کشان به سوی مسجد بردند، و در برابر ابوبکر قرار دادند، در همین هنگام فاطمه (س) سراسیمه به مسجد آمد، تا علی (ع) را از دست آنها بگیرد و نجات دهد، ولی نتوانست، از آنجا به سوی قبر پدرش رفت، و با سوز دل و آه جانکاه گریه میکرد و این اشعار را میخواند:
نَفْسِی عَلی زَفَراتِها مَحْبُوسَةٌ
یا لَیْتَها خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَراتِ
لا خَیْرَ بَعْدَکَ فِی الْحَیاةِ وَ انَّما
اَبْکِی مَخافَةَ اَنْ تَطُولَ حَیاتِی
🔹«پدر جان! جانم با آنهمه اندوه و غصّه در سینهام حبس شده است، ای کاش با همان اندوهها از بدنم خارج میشد.
پدر جان! بعد از تو هیچ خیر و نیکی در زندگی نیست، گریه میکنم از بیم آنکه (مبادا) بعد از تو زیاد زنده بمانم».
سپس فرمود:
«پدر جان! دریغ و آه از فراق تو، و ای فغان از جدائی حبیب تو ابوالحسن امیر مؤمنان؛ پدر دو سبط تو حسن و حسین (ع)، آنکس که تو او را در کودکی تربیت کردی، و وقتی که بزرگ شد، او را برادر خود خواندی، و او بزرگترین دوستان و محبوبترین اصحاب تو در حضورت بود، او که از همه در قبول اسلام پیشی گرفت، و به سوی تو هجرت کرد، ای پدر بزرگوار و ای بهترین خلائق!
🔹فَها هُوَ یُساقُ فِی الْاسرِ کَما یُقادُ الْبَعِیرَ.
«اکنون او را اسیرگونه میکشند، چنانکه شتر را میکشند».
سپس نالهی جانسوزی از دل داغدارش برکشید و گفت:
وا مُحَمَّداهُ! وا حَبِیباهُ! وا اَباهُ! وا اَبَا الْقاسِماهُ! وا اَحْمَداهُ، وا قِلَّةَ ناصِراهُ وا غَوْثاهُ، واطُولَ کُرْبَتاهُ، وا حُزْناهُ، وا مُصیبَتاهُ! وا سوءَ صَباحاهُ!!
«فریاد، یا محمّدا، فریاد ای دوست، ای پدر، ای اباالقاسم، ای احمد، آه و فغان از کمی یاور!، و مصیبت و اندوه بسیار، و آه از این روزگار تلخ!!».
✳️فاطمه (س) بعد از این گفتار، صیحه زد و بیهوش به روی زمین افتاد، مردم از گریه او گریستند و صدا به ناله بلند کردند، و مسجد پیامبر (ص) ماتمسرا گردید.
سپس علی (ع) را در پیش ابوبکر متوقّف ساختند، و به او گفتند: دستت را دراز کرده و بیعت کن!!
حضرت علی (ع) فرمود:✳️سوگند به خدا بیعت نمیکنم، زیرا بیعت من به گردن شما ثابت است (شما با من در غدیر خم بیعت کردید و باید بر آن وفادار بمانید).
📘#بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی(ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#تازیانه_زدن_قنفذ
#هجوم_به_بیت_ولایت
#عمر
#قنفذ
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅#هجوم_به_خانه_وحی
🔹هجوم به در خانهی علی و گفتار فاطمه سلام الله علیها
🔸علّامه طبرسی صاحب کتاب احتجاج، از عبداللَّه بن عبدالرّحمان بن عوف نقل میکند که گفت: خلیفه دوم دامن خود را محکم بست و در مدینه گردش میکرد و فریاد میزد: مردم با ابوبکر بیعت کردهاند، بشتابید برای بیعت کردن با ابوبکر، مردم ناگزیر به سوی ابوبکر روانه شده و با او بیعت کردند، عمر اطلاع یافت که گروهی در خانههای خود، مخفی شدهاند، همراه جماعت خود به آنها یورش برده و آنها را در مسجد حاضر میکرد، و آنها بیعت میکردند.
چند روزی از این جریان گذشت، آنگاه عمر همراه جماعت بسیار به در خانهی حضرت علی (ع) آمد، و از آن حضرت خواست که از خانه (برای بیعت با ابوبکر) بیرون بیاید.
حضرت علی (ع) امتناع ورزید.
عمر، هیزم و آتش طلبید و گفت:
وَ الَّذِی نَفْسُ عُمَرٍ بِیَدِهِ لَیخْرجنَّ اَوْ لَاُحْرِقنَّهُ عَلی ما فِیهِ
: «سوگند به خداوندی که جان عمر در دست او است، یا باید علی (ع) از خانه بیرون آید، یا خانه را با اهلش به آتش میکشم».
🔸بعضی از حاضران به عمر گفتند: «در این خانه، حضرت فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) و همچنین فرزندان پیامبر (ص) (حسن و حسین علیهماالسّلام) و آثار رسول خدا (ص) هستند».
مردم به عمر اعتراض کردند، وقتی که عمر زمینه را چنان دید، به آنها گفت: «شما چه فکر میکنید؟ آیا تصوّر میکنید که من چنین کاری انجام دهم؟ قصد من ترساندن بود نه سوزاندن».
امام علی (ع) پیام داد که ممکن نیست من از خانه بیرون بیایم، زیرا من مشغول جمعآوری و تنظیم قرآن هستم که شما آن را به پشت سر خود افکندهاید، و دلبستگی به دنیا شما را به خود سرگرم ساخت، و من سوگند یاد کردهام که از خانهام بیرون نیایم.
و عبا بر دوش نیفکنم تا قران را جمع و تنظیم کنم.
در این هنگام فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) از خانه بیرون آمد و کنار در خانه در برابر جمعیّت ایستاد و فرمود:
«من قومی را نمیشناسم که مثل شما بدمحضر (و بد برخورد) باشند، جنازهی رسول خدا (ص) را در دست ما رها کردید، و امر خود را بین خود بریدید، (و مسألهی رهبری را نزد خودتان بدون مشورت با ما پایان دادید) پس با ما مشورت نکردید، حق ما را نادیده گرفتید، گویا اصلاً به جریان «روز غدیر» آگاهی ندارید، و سوگند به خدا، رسول خدا (ص) در آن روز، دوستی و ولایت علی (ع) را از مردم عهد گرفت، تا امید شما را از دستیابی به مقام رهبری قطع کند، ولی شما رشتههای پیوند خود با پیامبرتان را بریدید.
وَاللَّهُ حَسِیبٌ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ
: «خداوند در دنیا و آخرت، بین ما و شما را حکم و داوری کند!!».
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#هجوم_به_بیت_ولایت
#بیعت_اجباری
#ابوبکر
#عمر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅اسناد #هجوم_به_بیت_ولایت و خانه حضرت زهرا سلام الله علیها
7️⃣ابوالقاسم سليمان بن احمد طبراني(متوفی سال ۳۶۰ هجری قمری) در کتاب «المعجم الکبیر» می نویسد :
🔻«ابوبكر به هنگام مرگ، اموري را تمنا كرد و گفت : اي كاش سه چيز را انجام نمي دادم، سه چيز را انجام مي دادم و سه چيز را از رسول خدا سؤال مي كردم :
🔺«أمّا الثَّلاثُ اللاّئي وَدَدْتُ أنّي لَمْ أَفْعَلْهُنَّ، فَوَدَدْتُ أنّي لَمْ أَكُنْ أكْشِفَ بَيْتَ فاطِمَةَ وَ تَرَكْتُهُ»
✳️آن سه چيزي كه آرزو مي كنم كه اي كاش انجام نمي دادم، آرزو مي كنم اي كاش حرمت خانه فاطمه(سلام الله علیها) را هتك نمي كردم و آن را به حال خود واگذار می كردم!
📚منبع :
معجم الكبير طبرانی، ج۱، ص۶۲
8️⃣علی بن حسین مسعودی شافعی(متوفی سال ۳۴۶ هجری قمری) پیرامون هجوم به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و آتش زدن منزل ایشان در کتاب «اثبات الوصیه» چنین می نویسد :
🔻«فَهَجَمُوا عَلَيْهِ وَ أَحْرَقُوا بَابَهُ وَ اِسْتَخْرَجُوهُ مِنْهُ كَرْهاً وَ ضَغَطُوا سَيِّدَةَ اَلنِّسَاءِ بِالْبَابِ حَتَّى أَسْقَطَتْ مُحَسِّناً»
🔺پس مهاجمین متوجه خانه امام علی(علیه السلام) شدند و بر ایشان هجوم بردند، درب خانه او را سوزاندند، و ایشان را بدون رضایت او از منزل خارج کردند، و حضرت فاطمه(س) را به وسیله درب طورى فشردند که #حضرت_محسن (ع) خود را #سقط کرد.
#محسنیه
📚منبع :
اثبات الوصیة، ص۱۵۴
9️⃣عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن علی بن محمود (متوفی سال ۷۳۲ هجری قمری) در کتاب «تاريخ أبيالفداء» یا «المختصر في أخبار البشر» پیرامون این قضیه هجوم می نویسد :
🔻«ثُمَّ إِنَّ أبابکر بَعَثَ عُمَرَ بنَ الخَطَّاب إِلَى عَلِیِِ(ع) وَ مَن معَهُ لِیُخرِجَهُم مِن بَیتِ فَاطِمةَ(س) و َقَالَ : إِِن أَبَوا عَلَیکَ فَقَاتِلهُم! فَأَقْبَلَ عُمَرُ [بِشَيءٍ] بِقَبَسٍ مِنْ نَارٍ عَلَى أَنْ يُضْرِمَ عَلَيْهِمُ الدَّار، فَلَقِیتهُ فَاطِمةُ(س) عَنهَا وَ قَالَت : إِلَى أینَ یَا ابنَ الخَطَّابِ؟ أجِئتَ لتَحرُقَ دَارَنَا؟ قال: نَعَم!»
🔺سپس #ابابکر ، #عمر را به سمت حضرت علی(علیه السلام) و همراهان آن حضرت(ع) فرستاد تا از خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) خارج شوند.
ابوبکر گفت : اگر خارج نشدند، با آنان بجنگ!
عمر با آتشی آمد تا خانه را بسوزاند. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با او بر خورد کرد و فرمود :
ای پسر خطاب! به کجا؟ آیا می خواهی خانه ما را آتش زنی؟!
عمر گفت : آری!
📚منبع :
المختصر فی تاریخ البشر، ج۱، ص۲۱۹
🔟محب الدين أبو الوليد محمد بن محمد ابن الشحنة(متوفی سال ۸۱۵ هجری قمری) در کتاب «روض المناظر في علم الأوائل و الأواخر» می نویسد :
🔻«ثُمَّ إِنَّ عُمَرَ جَاءَ بَیتَ عَلِیِّ(ع) لیَحرُقَهُ عَلَى مَن فِیهِ، فَلَقِيَتْهُ فَاطِمَةُ(س) فَقَالَ : اُدخُلوا فِیمَا دَخَلَتْ فِيهِ الأُمَّةُ!»
🔺سپس #عمر بن الخطاب به سوی خانه ی علی آمد تا آن را بر سر کسانی که داخل آن هستند به آتش بکشد و فاطمه(س) وی را دید و عمر بن خطاب به او گفت : در آن چه امت بدان داخل شدند (یعنی بیعت با ابوبکر) داخل شوید.
📚منبع :
روض المناظر، ص۱۰۱
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#هجوم_به_بیت_ولایت
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅اسناد #هجوم_به_بیت_ولایت و خانه حضرت زهرا سلام الله علیها
4️⃣احمد بن يحيي بن جابر بلاذری(متوفی سال ۲۷۰ هجری قجری) در کتاب «انساب الاشراف» می نویسد :
🔻«إِنَّ أَبابَكر أَرْسَلَ إلي عَليٍّ يُريدُ الْبَيْعَةَ فَلَمْ يُبايِعْ، فَجاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتيلةٌ!
فَلَقيَِتْهُ فاطِمَةُ عَلَي الْبابِ فَقالَتْ فاطِمَةُ(س) : يَابْنَ الْخَطّاب، أَتَراكَ مُحْرِقاً عَليَّ بابي؟
قالَ: نَعَمْ، وَذلِكَ أَقْوي فيما جاءَ بِهِ اَبُوكِ!»
🔺 #ابوبكر به دنبال علی(عليه السلام) فرستاد تا بيعت كند، ولي علي(عليه السلام)از بيعت امتناع ورزيد.
سپس #عمر همراه با فتيله (آتش زا) حركت كرد، و با حضرت فاطمه(س) در مقابل باب خانه روبه رو شد، فاطمه(س) فرمود :
ای فرزند خطّاب! مي بينم درصدد سوزاندن خانه من هستی؟!
عمر گفت : آری! اين كار كمك به چيزي است كه پدرت براي آن مبعوث شده است!
📚منبع :
أنساب الأشراف، ج۱، ص۵۸۶
5️⃣محمد بن جریر طبری(متوفی سال ۳۱۰ هجری قمری) در کتاب «تاریخ الطبری» می نویسد :
🔻«أتي عُمَرُ بنُ الْخَطّابِ مَنْزِلَ عَليٍّ(ع) وَ فيهِ طَلْحَةٌ وَ الزُّبَيْرُ وَ رِجالٌ مِنَ الْمُهاجِرِينَ، فَقالَ وَاللهِ لاََحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ أَوْ لَتَخْرُجَنَّ إلي الْبَيْعَةِ، فَخَرَج عَلَيْهِ الزُّبيرُ مُصْلِتاً بِالسَّيْفِ فَعَثَرَ فَسَقَطَ السَّيْفُ مِنْ يَدِهِ، فَوَثَبُوا عَلَيْهِ فَأَخَذُوهُ»
🔺 #عمر بن خطّاب به خانه امام علی(علیه السلام) آمد در حالي كه #طلحه و #زبير و گروهي از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وي رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مي كشم مگر اينكه براي بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالي كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاي او لغزيد، شمشير از دستش افتاد و ديگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند.
📚منبع :
تاريخ طبری، ج۲، ص۴۴۳
6️⃣شهاب الدين احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسي(متوفی سال ۴۶۳ هجری قمری) در كتاب «العقد الفريد» می نویسد :
🔻«فَأمّا عَليٌّ(ع) وَ الْعَبّاسُ وَ الزُّبَيرُ فَقَعَدُوا فِي بَيْتِ فاطِمَةَ(س) حَتّي بَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُوبَكْرُ، عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ لِيُخْرِجَهُمْ مِنْ بَيْتِ فاطِمَةَ(س) وَ قالَ لَهُ :
إنْ أَبَوْا فَقاتِلْهُمْ، فَأَقْبَلَ بِقَبَس مِنْ نار أَنْ يُضرِمَ عَلَيْهِمُ الدّارَ، فَلَقِيَتْهُ فاطِمَةُ(س) فَقالَ : يَا ابْنَ الْخَطّابِ أَجِئْتَ لِتَحْرِقَ دارَنا؟!
قالَ : نِعَمْ، أوْ تَدْخُلُوا فيما دَخَلَتْ فيهِ الأُمَّةُ!»
🔺امام علي(ع) و عباس و #زبير در خانه حضرت فاطمه(س) نشسته بودند كه #ابوبكر، #عمر بن خطّاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه(س) بيرون كند و به او گفت : اگر بيرون نيامدند، با آنان بجنگ! عمر بن خطّاب با مقداري آتش به سوي خانه حضرت فاطمه(س) رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه(س) روبه رو شد.
فاطمه(س) فرمود : آمده ای خانه ما را بسوزانی؟
عمر گفت : آری! مگر اينكه در آنچه امّت وارد شدند، شما نيز وارد شويد.
📚منبع :
العقد الفرید، ج۵، ص۱۳
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#هجوم_به_بیت_ولایت
✅ @hosenih_maghtal