eitaa logo
حسینیه مقتل
5.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
373 ویدیو
64 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
✅کیفیت ورود اسرای کربلا به شام و مجلس یزید 🔸المزار الكبير ـ في زِيارَةِ النّاحِيَةِ ـ : رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ ، وسُبِيَ أهلُكَ كَالعَبيدِ ، وصُفِّدوا فِي الحَديدِ فَوقَ أقتابِ المَطِيّاتِ ، تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ ، يُساقونَ فِي البَراري وَالفَلَواتِ ، أيديهِم مَغلولَةٌ إلَى الأَعناقِ ، يُطافُ بِهِم فِي الأَسواقِ. 📚المزار الكبير : ص ٥٠٥ ، ▪️مصباح الزائر : ص ٢٣٣ ، ▪️بحار الأنوار : ج ١٠١ ص ٢٤١ و ص ٣٢٢ . 🔹در «زيارت ناحيه مقدّسه» ـ : سرت را بر نيزه كردند و 😭خانواده ات را مانند بندگان، اسير نمودند و با زنجير آهنين، به بند كشيدند و بر روى مَركب هاى بدون جهاز، سوار نمودند و باد داغ نيم روزى، صورت هاشان را مى سوزانْد. آنان را در دشت ها و صحراها مى راندند و دستانشان را به گردن هايشان بسته بودند و آنها را در بازارها مى چرخاندند. 🔸قرب الإسناد عن عبد اللّه بن ميمون عن جعفر بن محمد عن أبيه [الباقر] عليهماالسلام: لَمّا قُدِمَ عَلى يَزيدَ بِذَرارِيِّ الحُسَينِ، اُدخِلَ بِهِنَّ نَهارا مَكشوفاتٍ وُجوهُهُنَّ ، فَقالَ أهلُ الشَّامِ الجُفاةُ : ما رَأَينا سَبيا أحسَنَ مِن هؤُلاءِ ، فَمَن أنتُم ؟  فَقالَت سُكَينَةُ بِنتُ الحُسَينِ : نَحنُ سَبايا آلِ مُحَمَّدٍ . 📚قرب الإسناد : ص ٢٦ ح ٨٨ ، ▪️الأمالي للصدوق : ص ٢٣٠ ح ٢٤٢ ، ▪️روضة الواعظين : ص ٢١٠ كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، ▪️بحار الأنوار : ج ٤٥ ص ١٥٥ و ص ١٦٩ ح ١٥ . 🔹قرب الإسناد ـ به نقل از عبد اللّه بن ميمون از امام صادق عليه السلام، از پدرش امام باقر عليه السلام ـ: هنگامى كه خاندان حسين عليه السلام را بر يزيد وارد كردند روز بود و 😭صورت هاى آنان باز بود. 😭شاميان جفاكار گفتند: ما اسيرانى نيكوتر از اينها نديده ايم. شما كيستيد؟! سكينه دختر حسين عليه السلام ▪️گفت : ما اسيران خاندان محمّديم. @hosenih_maghtal
حسینی به دمشق 🔹شیخ عباس قمی گوید: شیخ کفعمی [1] ، شیخ بهایی [2] و محدث کاشانی [3] نوشته ‏اند: 🔸در اول صفر، سر حسین (ع) وارد دمشق شد. این روز را بنی‏امیه جشن می‏گیرند. این روز روزی است که اندوه را تازه می‏کند. 🔹روزی که در عراق عزا به شمار می‏آید، اما بنی‏امیه آن را در شام جشن می‏گیرند. 🔸نیز از ابوریحان در آثار الباقیه [4] نقل شده است که گفت: در روز اول صفر، سر حسین (ع) را وارد دمشق کردند...». [5] 📚پی نوشت ها: ▪️[1] مصباح کفعمی، ص 510. ▪️[2] توضیح المقاصد، بهایی، ص 4. ▪️[3] تقویم المحسنین، فیض کاشانی، ص 15. ▪️[4] الآثار الباقیه، بیرونی، 331، چاپ مکتبة المثنی، بغداد. ▪️[5] نفس المهموم، ص 429؛ ر. ک. مقتل الحسین (ع)، مقرم، ص 348. @hosenih_maghtal
🔹سید ابن‏طاووس گوید: کوفیان سر امام حسین (ع) را به همراه مردانی که به اسارت گرفته بودند حرکت دادند. 🔸چون نزدیک دمشق رسیدند، ام‏ کلثوم به شمر - که در میان آنها بود - نزدیک شد و گفت: حاجتی دارم! گفت چه حاجتی؟ فرمود: چون ما را وارد شهر کردید، از دروازه‏ای ببرید که تماشاگران کم‏تری داشته باشد؛ و از اینان بخواه که سرها را از محمل ها بیرون بیاورند و از ما دور کنند. زیرا از بس با این حال به ما نگاه کردند خوار و ذلیل گشته‏ایم! 🔹شمر از روی کفر و سرکشی در پاسخ سؤال وی فرمان داد تا سرها را در وسط محمل ها بر نیزه کنند و آنان را از میان تماشاچیان با همین حالت حرکت داد تا به دروازه‏ی دمشق رسید!» [1[ 📚پی نوشت ها: ▪️[1] اللهوف، ص 156 - 155؛ و به نقل از آن نفس المهموم، 430 - 429؛ و ر. ک. مقتل الحسین (ع)، مقرم، ص 347. @hosenih_maghtal
✅ورود اهل بیت به شام 🔹شیخ کفعمی و شیخ بهایی و محدث کاشانی گفتند: در _صفر سر حضرت سید الشهداء علیه السلام را به شام در آورند و بنی امیه آن روز را عید گرفتند و اندوه مؤمنان در این روز تازه گردد. 🔸از ابی ریحان بیرونی در آثار الباقیه نقل است که روز اول صفر سر حسین علیه السلام را به دمشق در آوردند و یزید بن معاویه آن را پیش دست خود نهاد و به چوبدستی بر دندان های پیشین او می زد و می گفت: لست من خندف الخ. 🔹و در مناقب از ابی مخنف است که چون سر آن حضرت را بر یزید در آوردند بویی خوش از آن می دمید بهتر از هر عطری. 🔸سید (ره) گفت: آن مردم سر حسین علیه السلام و اسرا را ربودند چون نزدیک دمشق رسیدند😭ام کلثوم نزد شمر آمد و شمر هم از فرستادگان بود و فرمود: ای شمر به تو حاجتی دارم پرسید: حاجت تو چیست؟ فرمود: چون ما را به شهر در آوردی از دری بر که نظاره گران اندک باشند و با آن مردم که همراه تواند بگوی سرها را از میان کجاوه ها بیرون برند و ما را از آن ها دورتر دارند که از بسیار نگاه کردن رسوا شدیم...😭 اما شمر در جواب آن سؤال امر کرد سرها را بر نیزه کنید و میان کجاوه ها آرند از لجاجت و دشمنی و آن ها را از وسط نظاره کنندگان بگذرانیدند با همان حالت تا به دروازه دمشق رسیدند و😭 آن ها را بر پله های در مسجد جامع بایستادند جایی که اسیران را نگاه می داشتند. 🔹در بحار است که صاحب مناقب به استناد از زید از پدرانش روایت کرده است که سهل بن سعد گفت: به بیت المقدس می رفتم گذرم بر دمشق افتاد و شهری دیدم با جویهای آب روان و درختان بسیار و پرده ها و حجاب های دیبا آویخته، مردم را دیدم شادمانی می نمایند و زنان دف و طبل می زنند با خود گفتم شامیان را عیدی باشد که ما ندانیم. پس چند تن دیدم با یکدیگر سخن می گفتند پرسیدم: شما شامیان را عیدی است که ما نمی دانیم؟ گفت: ای پیر مرد گویا تو بیابانی و چادرنشینی. گفتم: من سهل بن سعدم محمد صلی الله علیه و آله و سلم را دیده ام. گفتند: ای سهل عجب نداری که آسمان خون نمی بارد و زمین اهل خود را فرو نمی برد. گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: این سر حسین علیه السلام از عترت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است از عراق ارمغان آورده اند. 😭گفتم: واعجبا سر حسین علیه السلام را آوردند و مردم شادی می نمایند. باز پرسیدم: از کدام دروازه می آورند اشاره به دروازه کردند که آن را باب ساعات گویند. 😭سهل گفت: در میان گفتگوی ما ناگهان دیدم بیرقهای پی در پی پیدا شد و سواری دیدم بیرقی در دست داشت پیکان از بالای آن بیرون آورده و سری بر آن بود روشن شبیه ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ناگاه دیدم از پشت سر وی زنانی بر شتران بی روپوش سوارند و نزدیک شدم و از زن نخستین پرسیدم: کیستی؟ 😭گفت: سکینه بنت الحسین علیه السلام. گفتم: حاجتی داری تا بر آورم؟که من سهل بن سعد ساعدی هستم جد تو را دیدم و حدیث او را شنیدم. 😭گفت: ای سهل به حامل این سر بگو که آن را پیشتر برد تا مردم مشغول به نگریستن آن شوند و به حرم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نگاه نکنند. سهل گفت: نزدیک آن نیزه دار شدم. گفتم: توانی حاجت مرا بر آوری و چهارصد دینار بستانی. گفت: حجت تو چیست؟ گفتم: این سر را از حرم جلوتر بری. پذیرفت و آن زر بدو دادم و سر را در حقه گذاشتند و بر یزید در آمدند من هم با آنها رفتم و یزید را دیدم بر تخت نشسته و تاجی بر سر دارد درّ و یاقوت در آن نشانیده و بر گرد او پیرمردان قریش بودند چون حامل سر بر او داخل شد گفت: ▫️اوفر رکابی فضة و ذهبا - انا قتلت السید المحتجبا ▫️قتلت خیر الناس اُمّا و ابا - و خیرهم اذ ینسبون نسبا ✳️یزید گفت: اگر می دانستی بهترین مردم است چرا او را کشتی؟ ✳️گفت: به طمع جایزه تو. یزید دستور به کشتن او داد و سرش را بریدند. 😭آن گاه سر امام علیه السلام را در طبقی زرین نهاد و می گفت: ▫️کیف رایت یا حسین... ▫️ای حسین قدرت مرا چگونه دیدی؟ 📚منبع: 📘کتاب شریف شیخ عباس قمی رحمه الله علیه س س @hosenih_maghtal
📚به نقل از کتاب المصابیح، 🔹به سندش از امام صادق‌علیه‌السلام‌، از پدرش امام ‌باقر‌علیه‌السلام‌_از پدرم امام علی‌بن‌الحسین‌علیه‌السلام در باره بردن او به سوی یزید پرسیدم. 🔸فرمود: مرا بر شتری لنگ و بدون جهاز، سوار کردند وسر حسین‌علیه‌السلام بر بالای علمی بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانی بدون پالان، سوار بودند. 🔹کسانی که ما را می‌بردند، از پشت سر و گردا گردمان،بانیزه، مارا احاطه کرده بودند و آزار می دادند. 🔸اگر اشکی از دیده یکی از ما فرو‌ می‌چکید، با نیزه به سرش می‌کوبیدند، تا آن‌که وارد شام شدیم. 📣جارجی جار زد: ای شامیان! اینان،اسیران اهل بیت ملعون‌اند. 📚شهادت نامه امام حسین علیه‌السلام ص۵۱۱ به نقل از کتب ▪️الاقبال ج۳ ص۸۹ ؛ ▪️بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۵۴ ح۳ ع ✅ @hosenih_maghtal
🔹علی‌رغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک... 🔸شمر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند... @hosenih_maghtal
✅ ایام ورود کاروان به شهر شام است... 🔹در روضه های شهر شام عباراتی شنیده میشود که کمتر شنیده شده. 🔸وقتی به امام سجاد علیه السلام گفتند کجای این سفر برایتان از همه جا سخت تر بود ۳ مرتبه فرمودند : الشام الشام الشام... 🔹 چرا شام ؟ مگر در شام چه گذشته؟ 🔹در شهر شام عباراتی را میشونیم: ▪️محله یهودیان ▪️بازار برده فروشان ▪️خرابه ▪️مجلس نامحرمان ▪️مجلس و بزم شراب ▪️کنیزی ▪️پیر شدن دختر سه ساله ▪️و... 🔸آیا تا بحال فکر کرده ایم که بازار برده فروش ها کجا بوده؟ 🔹به چه کسی برده میگفتند؟ 🔸اینکه فرمودند : ما را چون اسیران ترک و دیلم میبردند ، منظورشان چه بوده؟ 🔹مشخصه اسیران ترک و دیلم چه بوده؟ 🔸در شام با این کاروان چه کردند؟ ▪️سنگ و چوب ▪️آتش ▪️دشنام ▪️زبانم لال....بقیه بماند 🔹در شهر شام بود که امام سجاد علیه السلام فرمود: گلوله ای از آتش بر عمامه ام افتاد ، دستهایم بسته بود آنقدر سوخت تا به موها و پوست سرم رسید... سرم سوخت... 🔸بزم شراب!!! مگر به این سادگی است... عده ای مست لایعقل باشند... در آن مجلس ناموس امیرالمومنین و اهل بیت امام حسین علیه السلام هم حضور داشته باشد... خودتان در این باره بیاندیشید... زبان از شرح آن قاصر است 🔹خرابه نشینی... اینها عزیزان و اهل کرامت بودند... سفره دار بودند... فقیر نواز بودند... حالا خرابه نشین شدند... برایشان صدقه میآورند... 🔸شنیده ایم که میگویند آنقدر غصه خورد تا دق کرد... پیر شد... سه ساله امام حسین علیه السلام از غصه پیر شد و دق کرد... اینها افسانه نیست... 🔹در مجلس یزید فردی به سمت دختر امام حسین علیه السلام اشاره کرد... گفت یزید او را بمن بده... کنیزی... آل الله... 🔸فکر کرده ای که کنیز به چه کسی میگفتند...😭😭😭 ✳️گاهی تفکر در عبارات مقتل چنان مطالبی را در ذهن میپروراند که میگویی مصیبت امام حسین علیه السلام هم مانند آیات قران بواطنی دارد که هر چقدر بیشتر مطلع میشوی باز مصیبت جدیدی برایت آشکار میشود... و هیچ کس به جز ولی عصر ارواحنا فداه نمی تواند این مصیبت را در حد کمال درک کند... 🔻مدعی هرگز نزن بیهوده لاف عاشقی... 🔺این حسین تنها یک عاشق دارد آنهم زینب است... ▪️وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوٓا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ @hosenih_maghtal
✅آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ 🔻طبق تاریخ امام محمد باقر(علیه السلام) در کربلا حضور داشته است. ایشان در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ فرمود : ▪️《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ(ع) وَ لِی اَرْبَعُ سِنِینَ وَ اِنِّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》 🔹هنگامی كه جدّم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت(ع) و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.(۱) وقتی به سال ۶۱ هجری اسراء کربلا را وارد مجلس یزید کردند، یزید در طی سخنانی که امام سجاد(ع) خطاب به یزید فرمود، عصبانی شد و در این هنگام یزید؛ ▪️《فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَه فِي أَمرِه، فَأشَارَوا بِقَتلِهِ!》 🔸در مورد امام سجاد(ع) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند! آنگاه امام باقر(ع) که خردسال بود، در جواب به يزيد فرمود : ▪️《لَقَد أشَارَ عَلَيكَ هَؤُلاء بِخَلَافِ مَا أشَارَ جُلَسَاءُ فِرعَونَ عَلَيهِ، حَيثُ شَاوَرَهُم فِي مُوسَى وَ هَارُونَ، فَاِنَّهُم قَالُوا لَهُ : أَرْجِهْ وَ أخَاهُ، وَ قَد أشَارَ هَؤلاءِ عَلَيكَ بِقَتلِنَا، وَ لِهَذَا  سَبَبٌ》 🔹اهل مجلس تو به تو اشاره‏ اى كردند كه بر خلاف اشاره اهل مجلس فرعون بود كه درباره امر موسى و هارون با آنها مشورت كرد، زيرا كه اهل مجلس فرعون به فرعون گفتند : موسى را با برادرش‏ نگاه دار! ولى اهل مجلس تو به قتل ما اشاره كردند، اين اشاره‏ اى كه اينها كردند داراى سببى است! 👇🏻یزید پرسید : به چه سبب؟ امام باقر(ع) فرمود : ▪️《اِنَّ أَولئِكَ كَانُوا لِرِشْدَةٍ وَ هَؤلَاءِ لِغَيْرِ رِشْدَةٍ! وَ لَا يَقتُلُ الأَنبِياءَ وَ أَولَادَهُم إِِلّاَ أَولَادُ الأَدعِيَاءِ!》 ✳️اهل مجلس فرعون حلال زاده بودند ولى اهل مجلس تو حلال زاده نيستند، زيرا پيغمبران و فرزندان آنان را غير از فرزندان زنا كسى نخواهد كشت! آنگاه يزيد ساكت شد و دستور داد تا آنان را از مجلس خارج كردند.(۲) 📚منابع : ۱)تاریخ یعقوبى، ج‏۲، ص۳۲۰ ۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱ علیه السلام @hosenih_maghtal