eitaa logo
کانال حسینیه مجازی اباعبدالله الحسین ع
5.1هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.6هزار ویدیو
760 فایل
کانال آموزش فرهنگ ایرانی اسلامی سیاسی اجتماعی وابسته به مرکز فرهنگی ونیکوکاری بیت المهدی عج کمک نقدی بشماره 6037697429548081 حسینیه مجازی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم به نیت چای هیئت از خود و خانواده پذیرایی فرمایید ‌. برای فرج مولایمان آقا امام زمان عج دعا کنیم 🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 خیرات ومبرات در شب جمعه به نیت رفتگان وسلامتی اعضاء خانواده فراموش نشود ❤️قربانی اول ماه ❤️کمک وام کارگشایی 🔶کمک به تهیه بسته غذایی نیازمندان 🔶کمک دارویی وپزشکی به بیماران 🔶تهیه جهیزیه دختران 🖤کمک به آزادی زندانیان ❤️کمک به مرکز فرهنگی ونیکوکاری از درگاه خداوند متعال برای شما پاکان ونیکان روزگارسلامتی و توفیق خدمتگذاری بیشترآرزومندیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹🌴🌹💚🤍❤️ لطفا کمک های خود را به هر میزان به👇 حساب های ذیل واریز وپیرینت ارسال نمایید 💟کسانی که استطاعت مالی دارند 👇 بیشتر کمک کنند 6037 6974 2954 8081 بانک صادرات مخصوص کمک ونیکوکاری👆وردمظالم 6221061059860330 بانک پارسیان مخصوص قربانی وصدقه 👆 مرکز فرهنگی ونیکوکاری بیت المهدی عج https://eitaa.com/hosiniya
مداحی آنلاین - نماهنگ شب های جمعه - حسین ستوده.mp3
5.12M
🥀شب جمعه ست هوایت نکنم میمیرم🍂 🥀یادی از صحن و سرایت نکنم میمیرم🍂 💚صلی الله علیک یااباعبدالله ✋ یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین 💚بظهورالحجة 🤲😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج: *بسته خیرات هدیه به اموات* 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 ✨ *بسم الله الرحمن الرحیم* ✨ *ختم شب جمعه شامل :* 🌟 *1 سوره حمد* 🌟 *3 سوره توحید* 🌟 *1سوره قدر* 🌟 *1 آیة الکرسی* 🌟 *1 زیارت اهل قبور* *این ختم را هدیه میکنیم به انبیا ؛ اولیا ؛ اوصیا ؛ شهدای اسلام و اموات و بخصوص اموات عزیزانی که در این گروه هستند و عزیزانی که آسمانی شدند هدیه میکنیم. روحشان شاد و یادشان گرامی باد* 🌹 *١ - (سوره حمد)*🌹 *بسم الله الرحمن الرحيم(١)* *الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (٢) الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ (٣) مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (۴) إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (۵) اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ (۶) صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ (٧ )* 🌹 *٢ - (سوره توحید) سه مرتبه*🌹 *بسم الله الرحمن الرحيم* *قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (١) اللَّهُ الصَّمَدُ (٢) لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (٣) وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُواً أَحَدٌ (۴)* 🌹 *٣ - (سوره قدر)*🌹 *بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم* *إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾* 🌹 *۴- آیت الکرسی*🌹 *بسم الله الرحمن الرحیم* *الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إلا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وَ ما خَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلا بِما شاءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض وَ لا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هوَ العَلیُّ العَظیم لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله فَقَد استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لاَنفِصامَ لَها و الله سَمِیعٌ عَلِیمٌ الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُهُمُ الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هم فیها خالدون.* *زیارت اهل قبور:* *بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم*ِ *اَلسَّلامُ عَلی اَهْلِ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یا أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مِنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یا لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ اِغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ وَحْشُرْنا فی زُمْرَهِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ علیٌّ وَلِیٌّ الله* *پنج شنبه است و ياد درگذشتگان:* *اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ.* *💕💕💕💕💕 لطفاً در گروه ها نشر بدین تا خدا مغفرت ش شامل حال رفتگان کند🙏🙏* أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻  بابا نظر _ ۷۶ شهید محمدحسن نظر نژاد تدوین: مصطفی رحیمی                                 •┈••✾❀○❀✾••┈• 🔻 مقدمات عملیات بدر 🔘 [در ادامه آماده سازی زمینه عملیات] دو قرارگاه سمت راست را هم تمام کردیم. سه جایگاه برای قبضه های ۱۰۷ درست شد.. آن زمان آقای بخارایی مسؤول ادوات لشکر ۲۱ بود. وقتی جایگاه ها را دید از شادی پر در آورد. قرار شد روزی دو موشک شلیک کنند تا هم ثبت تیر کنند و هم امتحان شلیک کردند و دیدند که خوب روی هدف می آید. برای بازدید نهایی مرتضی قربانی جانشین قرارگاه، غلام پور و رحیم صفوی با قاآنی آمدند. من اینها را بردم و قرارگاه ها را یکی یکی نشان دادم. 🔘 بعد از پایان کار برگشتیم. آقای غلام پور یک سکه بهار آزادی به من داد. این هدیه به خاطر سرعت کار بود. شب ششم اسفند ١٣٦٣ بود که آقای قاآنی از برپایی آخرین جلسه در قرارگاه تاکتیکی لشکر ۲۱ خبر داد. شب بود و باید با چراغ خاموش حرکت می‌کردیم. از این طرف هم کمر شکن ها مرتب امکانات لشكرها را می آوردند. 🔘 جاده سیدالشهدا پر از چاله شده بود. آقای شریفی پشت فرمان بود. معرکه ای بود. ایشان با صد تا سرعت می‌آمد. وحشت مرا برداشته بود. به ایشان گفتم که ما را می‌کشی. ساعت یازده یا دوازده شب بود که به قرارگاه رسیدیم. تمام فرماندهان گردانها، گروهانها و مسؤولین واحدها حضور داشتند. قرار بود فرمانده گردانها مانور گردانشان و فرماندهان گروهانها هم مانور گروهان خود را توضیح بدهند. وارد جلسه شدیم آقای قاآنی دستور داد که اولین فرمانده گردان جواد جامی توضیح بدهد. 🔘 اولین گردانی که می‌خواست به خط بزند گردان ایشان بود. ایشان مانور گردان خود را از سمت آبراه شریف توضیح داد. فرمانده گروهانهای ایشان نیــز بـه ترتیب توضیح دادند. گردان دوم گردان الحدید به فرماندهی علی ابراهیمی بود که توضیح داد. این گردان باید از سمت راست می‌آمد و وارد جاده خندق می‌شد. بعد آقای بصیر، فرمانده گردان کوثر توضیح داد. همه گروهان ها نیز روی نقشه توجیه شده بودند. بعد هم علی حافظی فرماندهی گردان یاسین، مشهور به دندان طلا، سیدهاشم موسوی فرمانده گردان پنجم، آقای مصباح فرمانده گردان غواصی و اطلاعات، آقای دوستی جانشین ایشان و آقای آرام به عنوان یکی از فرماندهان شناسایی ایشان به ترتیب مأموریت خودشان را توضیح دادند. 🔘 جلسه ای هم بین مسؤولین واحدهای اطلاعات و عملیاتی و فرمانده قرارگاه کربلا گذاشته شد. بحثی که آنجا صورت گرفت این بود که اگر نتوانستید جایی را بگیرید یا گرفتید و نتوانستید بایستید طرح عقب نشینی تان چیست؟ البته نمی‌خواستند در روحیه گردانها و نيروها تأثير بگذارند. غرض اطلاع مسؤولان در جلسه بود. طرحی که من به عنوان مسؤول اطلاعات عملیات تهیه کرده بودم مورد قبول آقای غلام پور قرار گرفت. 🔘 طبق طرح باید از سه کیلومتری انتهای جاده خندق به سمت دجله می‌آمدیم و به دشمن می‌زدیم. از طرف دیگر هم لشکر ۵ نصر به سمت سه راه می رفت و به دجله می رسید. بر اساس طرح اگر هدفها را می گرفتیم، باید به طور کامل پاک سازی می‌کردیم تا به تدریج نیروهایمان را خارج کنیم. اگر هم نمی توانستیم از این دو آبراه یکی حُنین و دیگری شریف نیروهایمان را به عقب می کشیدیم. آن وقت می‌توانستیم از داخل نیزارها به قسمت پشت قرارگاه کربلای دو برسیم.        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ خاطرات رزمندگان دفاع مقدس https://eitaa.com/hosiniya            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻  بابا نظر _ ۷۷ شهید محمدحسن نظر نژاد تدوین: مصطفی رحیمی                                 •┈••✾❀○❀✾••┈• 🔻 مقدمات عملیات بدر 🔘 هفتم اسفند ١٣٦٣ گردانها را به مکانهای تعیین شده منتقل کردیم. در جایی که از جزیره مجنون جدا می شد و جلو می آمد و بعدها جاده ای به نام جاده شهید همت احداث شد. گردانها را با اتوبوس و کمپرسی آوردیم و شبانه پیاده کردیم. همان شبانه هـم، بـا قایق به قرارگاههایی که در داخل هور آماده کرده بودیم، بردیم. در قسمت سمت راست، اورژانس زده بودیم. فاصله اش با جزیره مجنون بیش از پنج شش کیلومتر نبود. اورژانس مادر ـ اصلی ـ هــم داشتیم بیمارستانی هم از طریق قرارگاه برپا شده بود. مجروحین به آنجا منتقل می‌شدند. اقدامات پزشکی در همان بیمارستان صورت می گرفت. در اورژانس نیز دو پزشک جراح و تعدادی پزشکیار داشتیم. 🔘 ساعت چهار بعد از ظهر نهم اسفند دستور حرکت صادر شد. نیروها را از قرارگاه خارج و در قایقها سوار کردیم. حرکت پنج گردان تا ساعت هفت شب طول کشید. قرار بود که دو گردان به صورت احتیاط و کمکی کنار آب باشند. سه گردان دیگر باید عمل می‌کردند. تا ساعت هشت شب نیروها را به مقرهای خودشان رساندیم. نیروهای غواص از دو محور به داخل آبراه‌ها و جاهای از پیش تعیین شده رفتند. آنها با بچه های اطلاعات از راهکارهای مخفی به پشت آبراه شعبان که حدود هزار متری جاده خندق و داخل نیزار بود، نفوذ کردند و پنهان شدند. 🔘 نیروهای گردان تا آنجا با موتور خاموش حرکت کرده بودند. چیزی که در تمام مدت برنامه ریزیهای در قرارگاه مد نظر قرار نگرفته بود و بعدها یک نقطه ضعف برای کل نیروهای عمل کننده در عملیات بدر به حساب آمد، کمین بزرگی به نام «دبه» بود که حدود صد عراقی در آن استقرار داشتند. آبراهی در آنجا بود که به خشکی می خورد. این خشکی به سمت الصخره و العزیر می‌رفت. آبراه دیگری هم بود که به کمر جاده خندق منتهی می‌شد. در همین قسمت آنقدر نی انباشته بود که نمی‌شد از آن عبور کرد. دشمن همان نقطه را گرفته بود. هیچ تصمیمی در قرارگاه برای زدن این کمین گرفته نشده بود. وقتی بچه های غواص خبر دادند که ما خط را شکسته ایم به گردان الحديد دستور حرکت دادم. با قایق جلوتر از گردان حرکت کردم تا پشت موج دوم خودم را به خاکریز دشمن برسانم. ناگهان دیدم از این سه راه و از دو دستگاه دوشکای دشمن، رگبار می‌آید. 🔘 بچه های لشکر ١٤ و لشکر ۵ نصر بر می گشتند. علت را که پرسیدم، گفتند: آبراه بسته است. عراقی ها یک بند می زنند. به آنجا رفتم رگبار دوشکا به سر قایق گرفت و آن را قطع کرد. قایق غرق شد. قاآنی هم مرتب مرا با بیسیم صدا می‌زد. بیسیم با قایق در دل آب فرو رفته بود. جلیقه داشتم و با بچه ها بالا آمدیم. حاجی شریفی هم با گردان روی جاده روانه بود. دایم می گفت کبوتر توی دستم است. منظورش این بود که من گرفتم ولی نه آن قدری که شما فکر کنید. تأکید می‌کرد که خبری از ٢٢٢٤ نیست. بچه های غواص هم که خط را شکسته بودند مکرر می گفتند کـه مــا خط دشمن را شکستیم پس شما چرا نمی آیید. آبراه بسته بود و گیر کرده بودیم. 🔘 هرج و مرج عجیبی در آبراه پیش آمد. نیروهای لشکرهای ١٤، ۵ و ۲۱ بودند. کمین عراقی ما را گیر انداخته بود. ما شش نفر هم در آب بودیم و بیسیم نداشتیم. متوجه شدم بیسیم چی ام نیست. یک ربعی طول کشید. دیدم دارد صدا می‌زند بابانظر، بابانظر گفتم: من اینجا چسبیده ام. دیدم رفته یک قایق با بیسیم و تشکیلات از یکی از دسته ها گرفته و آورده به آنها گفته بود شما بروید سوار قایق دیگری بشوید، این قایق را بدهید ببرم. حاج آقای نظر نژاد کار دارد. توی قایق آمدم بیسیم را روشن کردم و بردم روی کانالی کـه آقـای قاآنی بود. دیدم سر و صدایش در آمد نظر نژاد، تو کجایی؟ همه رفتند بالا. گفتم: این آبراه شعبان را کی قرار بود بزند. تا این را گفتم دو ریالی آقای قاآنی افتاد و گفت: مگر لشکر نصر نزده؟ گفتم: لشکر نصر می.گوید چرا شما نزدید. آبراه بسته است و همه بچه ها اینجا جمع شده اند. فرماندهان گردانها نیروهایشان را جمع کنند. نتیجه نگرفتیم و قرار شد که گردانها برگردند. لشکر ١٤ یک سرپل را از دشمن گرفته بود اما برگشتیم نیروهایمان روی خشکی رفته بودند.        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ خاطرات رزمندگان دفاع مقدس https://eitaa.com/hosiniya            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 ‌بین خودمان بماند گاهی دلمان می خواهد دل شما هم برای ما تنگ شود.        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ خاطرات رزمندگان دفاع مقدس https://eitaa.com/hosiniya            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻  بابا نظر _ ۷۸ شهید محمدحسن نظر نژاد تدوین: مصطفی رحیمی                                 •┈••✾❀○❀✾••┈• 🔻 عملیات بدر 🔘 صبح بود. من به آقایان سید علی ابراهیمی و علی حافظی شده گفتم: گردانها را بکشید به آن طرف که من با قایق آمدم. ساعت هشت صبح بود به قرارگاه اورژانس رفتم که خبری بگیرم و بعد روی جاده بروم، دیدم قایق قاآنی آنجا است. او از ناحیه چشم ترکش خورده بود. قاآنی گفت: جنازه بصیر فرمانده گردان کوثر را آورده اند. 🔘 ازگوش‌هایش خون می‌آمد. جواد جامی و علی حافظی هم شهید شده بودند. در آن قسمت تنها کسی که مانده بود سید علی ابراهیمی بود. با بیسیم با او صحبت کردم. او هم گفت که نیرو می‌خواهد. گفتم: نیرو هر چه بخواهی، در مسیر می آید. تا نزدیکی فنکه را با موتور رفتیم. از آنجا موتور را به دست آن بنده خدایی که با من بود، دادم. اسم کوچک او جواد بود. آدم زرنگی بود. پیاده حرکت کردم دیدم عده زیادی از نیروها رو به عقب می آیند. 🔘 یک توپ ۱۲۲ عراقی آنجا بود. کنار توپ ایستادم و رو به کربلا گفتم خدایا اینها لشکر امام حسین (ع) هستند. چرا دارند بر می گردند؟ فهمیدم که بدون فرمانده هستند و گرنه این طور پراکنده نبودند. به پیرمردی نیشابوری که از آنجا می‌رفت گفتم کجا می‌روی؟ تو که عمرت را کردی، از چه می‌ترسی؟ گفت: بابل همه دارند می‌روند. من هم خسته ام پس می‌روم. گفتم: بیا اینجا بچه ها جمع شدند. گفتند که خیلی خسته هستند. گفتم شما خسته تر از دشمن هستید؟ 🔘 با این موعظه ها و روضه خوانی ها حدود صد نفر را جمع کردم. آنها گفتند: یک خستگی بگیریم، پشت سر شما حرکت می‌کنیم و می آییم. گفتم هرچه گلوله آرپی جی بین راه می بینید، بیاورید. آنها پشت سرم روی جاده راه افتادند. عراقی ها هم از آن طرف با دوربین نیروها را می‌دیدند و فکر می‌کردند همه نیروها تازه نفس هستند. در خط اول به حسین معافیان گفتم که این نیروها را طوری حرکت بده و بیاور که عراقی‌ها بینند. به گردان یاسین هم گفتم حرکت کنند و بیایند. مجید مصباح مسؤول اطلاعات را با توپ ١٠٦ ودیگر تشکیلات، فرستادم تا کمین‌ها را پاکسازی کند. با مرتضی قربانی هماهنگ کردم که از این طرف آب، با توپهای ۲۰۳ روی این پد شلیک کنند. با واحد ادوات خودمان، آقای بخارایی هم هماهنگ کردم که هر چه می‌توانند، آتش بریزند. 🔘 می‌خواستم یک دوربین بیندازم، آقای احمدی دستش را گذاشت روی سرم و گفت عراقی‌ها همه را از سر زده اند و شهید کرده اند. بگذار از اینجا به بعد، من بروم. گفتم نه شما توی سنگر بنشینید. زخمی هستید. بیسیم را از بیسیمچی خودم که آن زمان آقای سفیدپوش بود، گرفتم و به سید علی ابراهیمی گفتم: حرکت کن. پیشروی را از روی ید آغاز کن. اگر دشمن تسلیم شد، همه را زنده نگه دار ولی اگر نشد همه را بکش و توی آب بریز. ایشان گفت: من نیرو می‌خواهم. گفتم: نیرو در حدود سه چهارگردان تازه نفس رسیده. بخواهی برایت می‌فرستم. چنان آشکارا صحبت می‌کردم که متوجه شدم آن طرف بیسیم، عراقی ها شنود می‌کنند. یک ربع رجزخوانی کردم. 🔘 آتش هم به شدت روی سر ما ریخته شد. دو توپ ١٠٦ که داخل آب داشتیم، در مدت یک ربع بیشتر از بیست گلوله شلیک کرد. آقای بخارایی هم قبضه ۱۰۷ آورده بود روی جاده و با تمام توان دشمن را می‌کوبید.        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ نشر همراه با لینک خاطرات رزمندگان دفاع مقدس https://eitaa.com/hosiniya            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇
تو شبای جمعه.mp3
4.1M
⚫️ تو شبای جمعه عاشقی چه زیباست، کربلا https://eitaa.com/hosiniya 🎤 حاج امیر عباسی ▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾برای فرزندان خود زیاد دعا کنید خیلی زیاد ...! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی آهنگران ⚘️🕊 ┊      ⚘️🕊  ┊      ┊       ⚘️🕊 ┊       ┊        ┊  🌷 🌷 🌷 شادی روح بلند و ملکوتی شهدا صلوات 🌷 🌷 🌷 ┊      ┊       ┊  ┊      ┊     ⚘️🕊 ┊      ⚘️🕊      ⚘️🕊
e39d7e5d-50a0-460f-b54d-f8416c311d72.mp3
2.06M
🏴مداحی های ویژه آخر ماه صفر ۴ ( مداحی شهادت امام حسن علیه السلام) اسم حسن یه عمره برکت زندگیمه 🎙کربلایی جواد مقدم https://eitaa.com/hosiniya
🤎🦋🤎 ⛔️ورود هر کسی به زندگیتون ممنوع✋🏼 ❣دوست و آشنا و فامیل، فرقی نداره قرار نیست همه وارد زندگیتون بشن و از جیک و پوک زندگیتون خبر داشته باشن. ❣مواظب باشید همونایی که امروز دوست شما هستن، فردا میتونن دشمن باشن پس نباید همه رازهای زندگیتون رو باهاشون به اشتراک بذارید. ❣آقایون گرامی رفیقتونو وارد زندگیتون نکنید. خانومای عزیز دوستتونو با شوهرتون آشنا نکنید 👩‍❤️‍👨 ✅ https://eitaa.com/hosiniya