هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
مرا در لحظهی خوشحالیاش زد
مرا در موقعِ بیحالیاش زد
کسی که تیغِ خود را بر تنت کرد
مرا هم با غلافِ خالیاش زد
*
امیدم رفت تا بازوی تو رفت
اباالفضلم چهشد اَبروی تو رفت
سرم را ضربِ یک نیزه شکسته
همان نیزه که بر پهلویِ تو رفت
*
امان از ضربهی سنگینِ نامرد
امان از چکمهی خونینِ نامرد
همین امروز در آغوشِ من بود
سری که رفت با خورجینِ نامرد
*
کمک کن تا رَدایت را نَدُزدَد
حصیرت بوریایت را نَدُزدَد
حواسم هست امشب در خیامت
حرامی بچههایت را نَدُزدَد
*
بیا رحمی به این دختر بیاور
برایم یک دو تا معجر بیاور
سنان نگذاشت تا مقتل بیایم
خودت انگشترت را در بیاور
*
به زحمت میدویدم دیر شد حیف
بریدند و بریدم دیر شد حیف
به پایم چادرم پیچید صدبار
حلالم کن رسیدم دیر شد حیف
شاعر: #حسن_لطفی
@dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_کوفه
کاش شام غم من را تو سحر گردانی
جنگ خونین مرا غرق ظفر گردانی
@hosenih
غصه ای نیست اگر زیور من غارت شد
چادر سوخته را کاش که برگردانی
وسط شهرعلی دخت علی هو میشد
پدرم را نکند تا که خبر گردانی
منم و اینهمه بچه وسط اینهمه لات
دارم امید خودت دفع خطر گردانی
پیش من با سر پاکت همه بازی کردند
به خدا کشت مرا غصه سرگردانی
@hosenih
یا بیا در بغلم یا که مرا ذبحم کن
تا سرم را روی نی بین گذر گردانی
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
#بصیرت
ز مکه آمده تا کوفه بی جواب نماند
رسیده دریا تا کربلا سراب نماند
گرفته هستی خود را به کف، رسیده به میدان
حسین آمده تا ظلم، بی حساب نماند
حسین آمده تا دین درون حجره نپوسد
حسین آمده قرآن فقط کتاب نماند
@hosenih
حسین آمده تا بیش از این حکومت اسلام
به تاج و تخت معاویه ها لعاب نماند
حسین آمده تا دین به دست توله سگانی
_چنان یزید_ گرفتار منجلاب نماند
ریا نباشد و تزویر خلق را نفریبد
فساد با رخ اصلاح در نقاب نماند
به هر سپیده اذان ارث خون سرخ حسین است
که شیعه وقت قیامش اسیر خواب نماند
حسین تشنه به مقتل، صدا زده ست بشر را
که بند لقمه ی دنیا و نان و آب نماند
حسین تشنه به مقتل، نگاه سمت حرم بود
دلی شبیه دل او در اضطراب نماند
خدا کند که اگر سر بریده اند شهی را
تنش بدون کفن زیر آفتاب نماند
برید یکسره انگشت را به نیت خاتم
حرام زاده گرفتار پیچ و تاب نماند
و خاک بر سر شعرم دعا کنید که یک زن
میان مجلس اغیار بی حجاب نماند
دعا کنید اگر خواست روی خویش بپوشد
دو دست دختر ارباب در طناب نماند
@hosenih
سر پدر چو به سوی سه ساله خواست بیاید
دعا کنید محاسن به خون خضاب نماند
صدای مادری آمد که بر حسین بگریید
دعای گریه کنان لنگ استجاب نماند
دلی که عشق تو را برگزید خانه ی امن است
خراب هم بشود آخرش خراب نماند
شاعر: #سعید_تاج_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
نگفته ام غم دل را نگفته بسیار است..
غمی که میکُشدم عاقبت غم یار است
به یاد خواب رقیه به یاد حمله زجر..
زمان خواب،دو چشمم همیشه بیدار است
@hosenih
تورو خدا جلویم گوسفند سر نبرید
دلم ز دیدن این صحنه سخت بیزار است
صدای گریه نوزاد میکشد مارا!
خداکند که بخوابد!رباب تبدار است
نمیروم سر بازار دردسر دارد
عذاب هرشب من ازدحام بازار است..
@hosenih
حصیر پهن نکردم به خانه ام اصلا
حصیر روضه ی مکشوفه ی من زار است
هنوز بعد چهل سال درد پا دادم
هنوز بر کف پایم نشانی خار است
هنوزجای غل وسلسله ب گردنم است
هنوز چشم من از مشت بی هوا تاراست
@hosenih
آهای مردم "اَذَلَّ عزیزنا"یعنی
محله ای بروی که هجوم اشرار است
مقابلم به زن و بچه ام اهانت شد
امان ز غربت مردی که بدگرفتار است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اسارت
#زمینه #شور
سبک: یه عالمه گریه به روضه بدهکارم
یه عالمه گریه به چشمات بدهکارم
از داغ هجرونت بی قرارم ای یارم
از وقتی که رفتی لحظه ها چه غمناکه
سرت روی نیزه پیکرت روی خاکه
اگر چه پیر شدم - اگر چه بی قرارِتم
غمت نباشه من - تا آخرش کنارتم
من - اصلا اومدم اسیر بشم برات
می ریزم تموم هستی و به پات
قربونِ سرت - چشمای ترت
عزیزم حسین (عزیزم)۳
@hosenih
فدای اشکات و این چشای خونبارِت
تو کوفه و تو شام من میشم علمدارت
قسم به خون تو جون مادرم زهرا
نمی ذارم خونِت پایِمال بشه اینجا
غم تو علتِ - لرزشِ پای زینبه
سرِ تو روی نی - ماهِ شبای زینبه
من - جونَمم میدم برای تو حسین
همه زندگیم فدای تو حسین
عزیزم حسین (عزیزم)۳
@hosenih
جای نفس دیگه شد میونِ سینم تنگ
جون از تنم میره می زنن تو رو با سنگ
هم لب و هم چشم و هم سرت پُر از خونه
شبیه موی تو خواهرت پریشونه
شبیه دخترات - میمیره خواهرت ببین
وقتی سرِ تو از - نیزه می اُفته رو زمین
من - بمیرم برای اشکِ تو چشات
روضه می خونم تا زنده ام برات
عزیزم حسین (عزیزم)۳
سبک: #سیدجواد_پرئی
شاعر: #بهمن_عظیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسین_ع_مناجات
تو کیستی که در غم از دست دادنت
مردان ما شبیه زنان گریه میکنند
شاعر: #امیر_تیموری
@dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
سپردمت به غم و اشک و درد و آه حسین
سپردمت به غروب و به قتلگاه حسین
@hosenih
سپردمت به دلِ مادرم خداحافظ
سپردمت به شب و نورِ ماه حسین
سپردمت به کمانها به تیرهای شکسته
به جایِ سوختهی خیمهگاه حسین
سپردمت به فراق و سپردیَم به فراق
به گریههای یتیمانِ بی پناه حسین
سپردمت به علمدارِ علقمه رفتم
سپردیَم به هزاران نگاه حسین
به خیزران سنان و به تازیانهی شمر
سپردیَم به مغیلانِ راه حسین
@hosenih
نشسته خاک غمت بر سرم خداحافظ
بخواب ای پسرِ مادرم خداحافظ
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
قافله را تا زدند بانگ رحیلا ولولهای شد که یا حسین دخیلا
قافله میرفت بیحسین ولیکن
دشمن او تا همیشه خوار و ذلیلا
بر سرِ نیها "سری به نیزه بلند است"
سر چه سری، وَه چه با شکوه و جلیلا
خواهر غمدیده رو به سوی برادر
گفت که یارانمان کمند، قلیلا
@hosenih
نالهی قرآن ز روی نیزه برآمد
گفت که خواهر: معَ الرسول ِ سَبیلا
خواهر من! بعد من غریب نمانی
عشق تو سجّاد، فاتّخِذهُ وَکیلا
گفت: هوا گرم و راه شام زیاد است
گفت: لک فِی النّهارِ سبحَ طویلا
گفت: که شب را کجا بدون تو باشم
گفت: قُم الیل را، وَ أقوَمُ قیلا
@hosenih
گفت: که بی تو چگونه خطبه بخوانم
گفت: سنُلقی علیک قولَ ثقیلا
گفت: که از گوشهی خرابه چهگویی
گفت: بهشت است، جَنّةً وَ نخیلا
گفت: که با زخم تازیانه چه سازم
گفت: صبوری کنید، صبرَ جَمیلا
گفت حسینش که من شهید تو هستم
گفت: خدا شاءَ أن یَراک قتیلا
شاعر: #مهدی_جهاندار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
ای پیکر غلتیده بین خون ، سرت کو
روی سرت عمامه ی پیغمبرت کو
پیراهنت کو ، یادگار مادرت کو
آه ای برادر جان ، بگو انگشترت کو
عطر تنت پیچیده در صحرا عزیزم
@hosenih
خون تو حتی سرخ کرده آسمان را
بالا گرفتی دستهای ناتوان را
تفسیر کردی واژه های مهربان را
با دست خالی رد نکردی ساربان را
انگشترت را کرده ای اهدا عزیزم
تو ارباً ارباتر شدی از اکبر خود
پرپر شدی پیش نگاه مادر خود
فهمانده ای با حرفهای آخر خود
داری خجالت میکشی از خواهر خود
ای سربلند خوش قد و بالا عزیزم
تو خسته بودی ، تشنه بودی ، بی هوا زد
شاید وضو هم داشت در راه خدا زد
مصراع بعد آتش به جان کربلا زد
لعنت بر آن پیری که آمد با عصا زد
بر غارت جسمت شده دعوا عزیزم
@hosenih
این ضربه ها نظم نگاهت را بهم ریخت
تا اسب رد شد فرم دست و پا بهم ریخت
با روضه هایت عالم بالا بهم ریخت
شاعر زبانت لال که زهرا بهم ریخت
ای کشته ی تشنه ، لبِ دریا عزیزم
شاعر: #احمد_ایرانی_نسب
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
گرگها با عطشِ خونِ تنت سیر شدند
سفره انداختی و باز نمکگیر شدند
سنگها با سرِ تو آینهبازی کردند
تا شکست؛ آینهدرآینه تکثیر شدند
@hosenih
آن قلمها که نوشتند، «بیا منتظریم!»
توبه کردند، در اکسیرِ طلا تیر شدند
مشتهایی که به عشقِ تو گره میخوردند
پوچ بودند، پُر از قبضهی شمشیر شدند
هیچکس با دَمِ تو جرأتِ پیکار نداشت
شمرها؛ تا نفست ریخت بههم شیر شدند
مثل صفّین؛ نه این بار عوض شد مُصحف
نیزهها رحلِ سرِ آیهی تطهیر شدند
@hosenih
ذوالجناح از غمِ تو آه شد و خندیدند
اسبهایی که به گودال، سرازیر شدند
آیههای سرت از هولِ قیامت میگفت
کودکانِ حرم از دیدن تو پیر شدند
شاعر: #رضا_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
عجیب غرقه به خون کرده اند ماهِ مرا
به روی نیزه نشاندند سرپناهِ مرا
@hosenih
مسیر خیمه و گودال را کتک خوردم
کسی نبود بگوید به من گناهِ مرا
منی که سایه ام از چشم شهر مخفی بود
شنید گوش حرامی، صدای آهِ مرا
بساط بازی شان با سر تو من را کُشت
سنان و شمر گرفتند هر دو راهِ مرا
به نعل تازهء ده اسب، پیش مادرمان
هزار تکّه نمودند تکیه گاهِ مرا
سپاه کوفه زنان را اسیر خود کرده
میان سلسله هاشان ببین سپاهِ مرا
زمان آن شده نفرین کنم به نامردی
که بُرده پوشیه و چادرِ سیاهِ مرا
@hosenih
سوار ناقهء عریان شدم، بگو عباس...
بپوشد از همهء چشم ها نگاهِ مرا
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسین_ع_شهادت #بصیرت
به زیر سمّ سٌتوران حسین به ما آموخت
به ظالمان زمانه نظر نباید دوخت
شاعر: #ماه_پرور_زنجانی
@dobeity_robaey