بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
چهل روز گذشت و میهمان آمده است
بر پیکر من دوباره جان آمده است
برخیز بهار من خزان آمده است
خواهر به سرت نفس زنان آمده است
پیش تو نشستم لک لبیک حسین
حاجی تو هستم لک لبیک حسین
@hosenih
این مرقد بی نشان علم را کم داشت
یک زائر مو سپید و خم را کم داشت
سینه زنی اهل حرم را کم داشت
حال همه روضه خوانی ام را کم داشت
تو بی سر سربلند و من سرگشته
ای کشته ی تشنه خواهرت برگشته
یادت که نرفته پر من سالم بود
هنگام وداع سر من سالم بود
تا رفتن تو پیکر من سالم بود
هم چادر و هم معجر من سالم بود
گودال که رفتی جگرم ریخت به هم
در آتش خیمه ها سرم ریخت به هم
دستت که نبود دست ها بالا رفت
درهمهمه چادرم به زیر پا رفت
صندوقچه ی قدیمی ام یغما رفت
هرکس به سراغ بچه ای تنها رفت
دزدیدن گوشواره را دیدم من
یک عالمه گوش پاره را دیدم من
درراه به خواهرت عجب سخت گذشت
زینب شده بود جان به لب سخت گذشت
همراه سپاه بی ادب سخت گذشت
با خولی بی اصل و نسب سخت گذشت
زنجیر به پای زخمی و دستم بود
دور و بر من نگاه نامحرم بود
@hosenih
در کوفه عقیله ات چه ها دید حسین
یک شهر نگاه بی حیا دید حسین
هر کوچه که رفت آشنا دید حسین
همسایه ی سابقم مرا دید حسین
با خون سرم وضو گرفتم فهمید
از ام حبیبه رو گرفتم فهمید
هرچند به اقتدار،گریان رفتم
هر سمت که شد بی سرو سامان رفتم
در شهر علی به کنج زندان رفتم
با چرخش شلاق نگهبان رفتم
خم بود سرم ولی دلیری کردم
با رخت اسیریم امیری کردم
از شام نگو نپرس اوقاتش را
بهتر که تو نشنوی حکایاتش را
دلشوره دروازه ساعاتش را
باید برسی حساب الواتش را
در پیش نگاه اشکبار تو زدند
هر طورکه شد مرا کنار تو زدند..
از درد شدید جان به سر بودم من
معطل به میان هرگذر بودم من
زخمی هجوم صد نفر بودم من
آزرده ی قوم بد نظر بودم من
با سنگ یهودیان سرم زخمی شد
از کینه ی خیبر کمرم زخمی شد
یک ظهر به سوی مقصدی رفت حرم
با سیلی و فحش بی حدی رفت حرم
قصری که خودت هم آمدی رفت حرم
دیدی چقدر جای بدی رفت حرم
شد در دلت آشوب بمیرد زینب
دندان تو و چوب بمیرد زینب
@hosenih
براین دل زار کوه غمها مانده
در بین خرابه دخترت جا مانده
هرچند غریب و تک و تنها مانده
آنجا سند اسیری ما مانده
مانده به دلم هزار زخم کاری
شرمنده شدم ازین امانت داری
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محمود_ژوليده
▶️
بعد از این، ای خواهر مظلومه، راحت گریه کن
آمدی از راه با رنجِ اسارت، گریه کن
ناله کن، نوحه بخوان، تا کعبِ نِی در کار نیست
کربلا را بیمه کن با اشکهایت، گریه کن
@hosenih
کوهِ غم، یک اربعین، بر روی دوشَت بار شد
حال یک یک با مرورِ خاطراتت گریه کن
از شبِ شام غریبان تا شبِ شام بلا
با تو بودم، حال با من هر مصیبت گریه کن
هر چه میخواهی بگو از دردهای بی شمار
داغ روی داغ دیدی بی نهایت گریه کن
ای پناهِ آل زهرا پیر برگشتی چقدر
پاسدارِ آبروی آل عصمت گریه کن
گر چه پیروز آمدی، ای قد کمان، ای مو سپید
ای شبیهِ مادرم افتاده قامت گریه کن
کاروانِ اهل بیتم را کبود آورده ای
تازیانه خورده برگشتی به شدّت، گریه کن
همرهِ این پاره معجرها و رُخهای کبود
گریه کن، بر گوشوارِ رفته غارت گریه کن
دستهای پُر ز سیلی را مکرر دیده ام
بشکند دست ستم، بر این اهانت گریه کن
جای پنجه روی صورت هایتان گُل کرده است
همچو من، بر چهره های پُر جراحت گریه کن
چشم عباس مرا چون دور دیدند اهل شام
خیره بر ناموس من ماندند امت، گریه کن
دخترم دروازۀ شام از خجالت آب شد
دیدم از نِی چشمها را در خیانت گریه کن
پشت دروازه سرم افتاد زیر دست و پا
گُم شدم زیرِ سُمِ اسبان، به غایت گریه کن
چونکه شد سجادِ من، فریادِ اَلغَوثَش بلند
دیدم او را مثل تو، در اوجِ غربت گریه کن
از کنیزك خواندنِ دردانه اَم دارم خبر
جای اَشکت، خون برای این جسارت گریه کن
@hosenih
من سراغ نازدانه را نمیگیرم، ولی
بینِ طفلان بنگرم با چشم حسرت گریه کن
کاخ دشمن را سه ساله کودکم ویرانه کرد
اشکِ شوقم میچکد از این شجاعت گریه کن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#محسن_عرب_خالقی
️
"غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت"
سوار كشتي عشقش،پياده خواهم رفت
@hosenih
اراده كرده خدا تا مسافرش باشم
اراده كرده و من بي اراده خواهم رفت
ميان اين همه زائر، كنارنوكرها
چگونه من ،منِ بي استفاده خواهم رفت
شب چهلم مِي آمده خدارا شكر
كه تشنه در پي يك جرعه باده خواهم رفت
قسم به پيچ و خم زلف زائران حسين
كه اربعين به سويش صاف و ساده خواهم رفت
@hosenih
حضور محفل انس است و پنج تن جمعند
به پاي بوسي اين خانواده خواهم رفت
⏹
کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
▶️©
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_سکینه_س_اربعین
#وحید_محمدی
▶️
ای ابتدای غربت بی انتها فرات
ای شاهد همیشگی ماجرا فرات
با دسته بسته رفتم از این کربلا فرات
با داغ مانده بر دلم از یار رفته ام
@hosenih
واللهِ پیر کرده مرا در جوانی ام
خرده مگیر نیلی ام و ارغوانی ام
دانی چرا چنین شده قد کمانی ام؟
تا شام رفته ام، سر بازار رفته ام
آه ای فرات، خسته ام از ماجرای شمر
یادم نرفته طعنه و آن حرف های شمر
مانده هنوز روی پرم، جای پای شمر
با چشم تار و پای پر از خار رفته ام
آه ای فرات رنگ پر و بالمان که هیچ
آه ای فرات خستگی حالمان که هیچ
آه ای فرات زیور و خلخالمان که هیچ
بی معجر از میانه ی انظار رفته ام
@hosenih
بشنو که داغ روی دلم گشته منجلی
بازار شام و حرمله و دختر علی!!
آهسته تر که بلکه عمو نشنود ولی
با عمه ام به مجلس اغیار رفته ام
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#یوسف_رحیمی
▶️
دوباره اربعین و صبح بیعت
هوای پر زدن، شوق زیارت
@hosenih
اگر تا کربلا رفتی دل من
مشو راضی به کمتر از شهادت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها
#نفيسه_سادات_موسوى
▶️
با "حلالم کنید ها" طی شد روزهای اوایل آبان
دوستانم میان زائرها,من اسیرِ دوبارهی تهران
@hosenih
نه حسادت نمیکنم اما،خون دل میخورم شدیدا با
دیدن ازدحام جمعیت پشت مرز شلمچه و مهران
این همه از سراسر دنیا سر این سفرهی کرم جمعند
گردن میزبان که نیست اگر به ضیافت نمیرسد مهمان!
دارد این داغ میکشد آخر، گوشه-چشمی بکن به این نوکر
پیش از آنی که شاملم بشود آیهی "کل من علیها فان"
@hosenih
مثل من کربلا نرفته زیاد،مثل من دلشکسته بسیار است
تو خودت باز کن گره ها را، ما که شرمنده ایم آقاجان...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#مهدی_جهاندار
▶️
این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟
این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟
اینکه میکِشد مرا بهسوی تو چه جذبه ای است؟
حالو روز عاشقان چگونه اینچنینی است
@hosenih
تاول شکفته زیر پای زائر تو را
بوسه میزنم که موسم ستارهچینی است
کاش تاولی به پای زائر تو می شدم
تا نوازشم کنی که اوج نازنینی است
از نجف پیاده سوی کربلا روان شدن
مثل اشکهای الغدیری امینی است
کربلا چه قرنها بر او گذشته و هنوز
از معلمان مهربان درس دینی است!
@hosenih
از کلاس عقل تا کلاس آخر جنون
سطری از کتاب إن قَطعتُموا یمینی است
عشقعشقعشقعشقعشقعشقعشقعشق
این صدای پای زائران اربعینی است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محمود_ژوليده
▶️
چیست یادِ اربعین؟ از دل شَرر افروختن
در میان سینه داغ کربلا اندوختن
دیده بر گلهای باغ آل زهرا دوختن
گه بیاد خیمه های سوخته، گه سوختن
@hosenih
سوختن مثل رباب و سوختن چون زینب است
اربعین، گریه چهل منزل چهل روز و شب است
اربعین گریه به چادر یا به معجر می کنند
اربعین خون گریه بر یک پاره حنجر می کنند
اربعین گریه به اسماعیل و حاجر می کنند
یاد اصغر یاد اکبر یاد خنجر می کنند
اربعین گهواره خالی خودش یک ماجراست
گوشواره، گوشِ پاره واژه های نینواست
اربعین فتحِ بزرگ زینب احیا میشود
بازگشت از شام و کوفه، باز غوغا میشود
گوشۀ گودال، اصلِ روضه برپا میشود
کربلا در کربلا صدبار اجرا میشود
روضه خوان در قتلگاه است و سخنرانی کند
زینب کبری در اینجا مرثیه خوانی کند
ای برادر! هر چه از اینجا امانت برده ام
بین، صحیح و سالم از شامِ بلا آورده ام
هیچکس سیلی نخورده، بین چه غوغا کرده ام
زیر کعب و تازیانه، قهرمان پرورده ام
کودکان را یک به یک آورده ام، اما مپرس
از سه ساله، هیچ چیز از هیچکس، آقا مپرس
@hosenih
نیمه شب از قافله طفل یتیمت جا نماند
بر تنش، اصلاً برادر! هیچ جای پا نماند
قبضۀگیسوی او در پنجۀ اعدا نماند
جای سیلی،گوشۀ چشمش،چنان زهرا نماند
آنقدر نازش کشیدند، هیچ هم هِق هِق نکرد
در خرابه، در برِ رأس تو اصلاً دِق نکرد
بعد تو این قافله اصلاً نشد بی سرپرست
ناسزا اصلاً نگفتند، هیچکس دستم نَبست
رأس طفلان را که گفته مثل رأس تو شکست
زیور آلات زنان را خوب میبینی که هست
هیچکس اصلاً نگفت اینان پیمبر زاده اند
تازه جابرها به دیدار تو راه افتاده اند
تجربه کردیم ما زخم زبان را بارها
بی حرم دیدیم اطراف زنان را بارها
دور افکندیم ما، خرما و نان را بارها
شادمان دیدیم جمع دشمنان را بارها
صبر و شکرِ ما همانا تیغِ بُرّان بود و بس
این مصائب امتحانِ اهل ایمان بود و بس
تیغ صبر و تیغ شکر آخر به پیروزی رسید
خطبه های ناب، دشمن را به رسوایی کشید
@hosenih
خون مظلوم عاقبت چون لاله از صخره دمید
انقلاب اشک شد از انقلاب خون پدید
پرچم نصرٌمِنَ الله است تا در اهتزاز
نهضت سُرخت حسینا تا قیامت سرفراز
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#مهدی_مقیمی
▶️
ای کربلا سلام
پرچم به شانه ام
من رهسپارِ جاده ام ای کربلا سلام
خسته نمی شوم
این بار هم پیاده ام ای کربلا سلام
در پای هر عمود
رو به تو ایستاده ام ای کربلا سلام
ای کربلا سلام
@hosenih
نزدیکِ اربعین
غیر از زیارتِ تو نداریم دغدغه
لطف امام رضا
شد شاملم که آرزوی من محققه
زائر روایته
که با فرشته های خدا می شه بدرقه
ای کربلا سلام
در سینه ام حسین
صدها کتابِ مرثیه شیرازه می کنم
در طولِ این مسیر
با گرد و خاکها نفسی تازه می کنم
در پای هر عمود
اشکی روانه بی حد و اندازه می کنم
ای کربلا سلام
می گن تو این مسیر
بر پای زائرای شما بوسه می زنن
می گن به التماس
زوارتو برای پذیرایی می برن
جون می کنن فدا
در پای زائرِ حرمِ شاه بی کفن
ای کربلا سلام
@hosenih
هر کس پیاده رفت
یک آبِله به یاد سه ساله نشونَشه
دیدم جوونی رو
کُلِّ مسیر ، مادر پیرش رو شونَشه
تا می گی یا حسین
بی اختیار قطرهء اشکی رو گونَشه
ای کربلا سلام
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#امیر_عظیمی
▶️
چهل روزه تو نیستی پیش زینب
چشش خونه، دلش آتیشه زینب
چهل روزه سرم بیسایبونه
سرت رو نی برام روضه میخونه
@hosenih
چهل روزه عطش دارم بیادت
شبیه ابر میبارم بیادت
چهل روزه که تاج سر ندارم
کنار خود علی اکبر ندارم
چهل روزه تنم جانی نداره
حرم دیگه نگهبانی نداره
چهل روزه دلم پیش ربابه
به یادت زیر نور آفتابه
همینجا خصم بیبالوپرش کرد
کمان حرمله بیاصغرش کرد
همینجا از فرس افتاد جسمت
همینجا از نفس افتاد جسمت
همینجا از اراذل تیر خوردی
عمود و نیزه و شمشیر خوردی
همینجا پیکرت سنگجفا خورد
تنت از پیرمردی هم عصا خورد
همینجا بود بد شرّی بپا شد
به دست شمر جسمت جابهجا شد
همینجا پنجه در گیسوت انداخت
جسورانه بزاقی روت انداخت
تو رو وقتی ذبیحاً بالقفا کرد
سرت رو از تنت وقتی جدا کرد
تنت وقتی که غارت شد سرت رفت
به دست ساربان انگشترت رفت
حرم تنها شد و شد وقت غارت
جسارت، هیجسارت، هیجسارت
هجوم از دشمن تو، زیور از من
عمامه از تو بردن، معجر از من
@hosenih
دلم خیلی برای دخترت سوخت
موهای اون مثِ موی سرت سوخت
سر تو توی آغوشش نمیرفت
دیگه گوشواره تو گوشش نمیرفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها
#محمدحسین_رحیمیان
▶️
سنگ هم آتش گرفت از حال ما جامانده ها
گریه باید کرد بر اقبال ما جامانده ها
@hosenih
درد را همدرد ، جور دیگری حس می کند
فطرس امروز آمده دنبال ما جامانده ها
ظهر روز اربعین و یک سلام از راه دور
این دگر شد عادت هر سال ما جامانده ها
باز هم قربان گریه ، آن رفیق کودکی
داده یاری بر زبان لال ما جامانده ها
@hosenih
جور دیگر داد از داغ رقیه می زنند
دم به دم ، این چند روز ، امثال ما جامانده ها
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#رضا_رسول_زاده
▶️
من پیام آورِ توام برخیز
مونس و یاورِ توام برخیز
میزبانی کن، ای تنِ بی سر
زینبم، خواهرِ توام برخیز
یادگار از غروبِ عاشورا
مانده از لشکرِ توام برخیز
همه جا بود نامِ تو به لبم
یا حسین، منبرِ توام برخیز
روضه خوانِ تمامِ گل های
نیلی و پرپرِ توام برخیز
گرچه از غصّه ها خمیدم من
شکر، تا کربلا رسیدم من
@hosenih
رفته ای تو اگر چه، خواهر ماند
پای تو، تا به روز آخر ماند
تو شدی کشته، من اسیر شدم
تا به جا، مکتبِ پیمبر ماند
کوفه، در مجلسِ عُبیدالله
خطبه خواندم چنان که، او درماند
دادم عباس، معجرم را نه!
به سرِ تو قسم که معجر ماند
گرچه از خون و خاک رنگین شد
چادرِ یادگارِ مادر ماند
@hosenih
گریه کردم ز بس، زمین تر شد
چشم هایم شبیهِ مادر شد
بس که آزارِ کاروان دادند
در بیابان دو طفل، جان دادند
ما به هر منزلی که می رفتیم
بدترین جایِمان مکان دادند
تا که ما بیشتر شکنجه شویم
کاروان را به رومیان دادند
دور دیدند چشم های تو را
خواهرت را به هم نشان دادند...
تا ابد این دلیلِ باران است
غمِ من را به آسمان دادند
@hosenih
خاطرم هست، بین گودالت
لشکرِ کوفه کرد، پامالت
تکّه ای آستین مرا بس بود
به خدا که همین مرا بس بود
روسری کهنه یا که پارچه ای
تا کِشم بر جبین مرا بس بود
ساعتی تا که دردِ دل بکنیم
گوشه ای از زمین مرا بس بود
تا که زجرم دهند، بازی با
سرت ای نی نشین مرا بس بود
داغِ مرگِ سه ساله ات در شام
در همین اربعین مرا بس بود
تا که از عمر، ناامید شوم
تا که یکباره موسفید شوم
@hosenih
گلِ زهرایم و گلاب شدم
بعد پنجاه سال، آب شدم
صبر را من زِ پا در آوردم
این چهل روزه بس عذاب شدم
خیز و بنگر، خمیده چون مادر
زیرِ این بارِ بی حساب شدم
هم نگهدارِ دختران بودم
هم انیسِ غمِ رباب شدم
بدترین خاطره همین بس که
واردِ مجلسِ شراب شدم
خیزران که روی لبت می خورد!
کاش بر چشمِ زینبت می خورد!
@hosenih
تا رسیدم به شهرِ شام حسین
زندگی شد به من حرام حسین
هر چه می شد به شهرشان دیدم
جز کمی لطف و احترام حسین
آتش و سنگ و چوب بود که ریخت
به سرِ من زِ روی بام حسین
سرِ هر کوچه چشم آن اوباش
سوی من بود عَلَی الدَّوام حسین
مجلسِ بزم! یا خرابه ی سرد!
بِدَهم شرحی از کدام؟ حسین...
به خدا، خارجی به ما گفتند
پیش چشمِ تو، ناسزا گفتند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih