eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
از شوق، قلبم می‌تپد هر دم برای تو می‌بارد ابرِ چشم‌هایم در هوای تو عطر غمِ شیرین تو در جان که می‌پیچد گُل می‌کند بر سینه‌ام شور عزای تو از کودکی، ای دوست! خیلی دوستت دارم ای کاش باشم تا همیشه مبتلای تو خوشبخت؛ آنکه پای عشق توست تا آخر بدبخت؛ آنکه دور شد از خیمه‌های تو من رفته‌ام از دست، مولا! بارها...، اما برگشته‌ام هر بار تنها با دعای تو این اربعین باید به آغوش تو برگردم من خسته‌ام از غربتِ دنیا... فدای تو! راه پس و پیشِ مرا بسته گناهانم کو جاده‌ای که می‌رود تا کربلای تو؟... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده‌هاست جای من هم در میان هیئت جامانده‌هاست دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم "از حرم جا مانده‌ای " هم صحبت جامانده‌هاست یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین گوشه‌ی صحن و سرایت، حسرت جامانده‌هاست کربلا روزیِ هر کس شد گوارای وجود آرزو ماندن به دل هم، قسمت جامانده‌هاست در خیالم بارها شش‌گوشه را بوسیده‌ام عشق‌بازی با تو کارِ خلوتِ جامانده‌هاست گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد مثل شمعی سوختیم؛ این عادت جامانده‌هاست من یقین دارم به او اجر زیارت می‌دهند هرکسی روز جزا در کسوت جامانده‌هاست بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس نوبتی هم باشد آقا! نوبت جامانده‌هاست دست‌مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد این هم آقای غریب! از غربت جامانده‌هاست تکیه‌ها را شعبه‌ای از کربلا خواهیم کرد تکیه‌ها چشم انتظار همت جامانده‌هاست مادرت حتماً به هر جامانده‌ای سر می‌زند این تمام دلخوشی و لذت جامانده‌هاست حال و روزم را رقیه خوب می‌فهمد حسین! حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده‌هاست "صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری " خواندن از طفل سه ساله، سنت جامانده‌هاست :: طفلِ از روی شتر افتاده را سیلی زدند از حرم جامانده‌ای را بی هوا سیلی زدند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی مثلِ هرسال، دل، پُر از داغ است باز هم پای مَرکَبَم لنگ است اینکه ، تکراری ست! آن که است، دلتنگ است! شعرها گفته‌اند در دوری همه‌ی شاعرانِ جامانده! مطمئنم ولی سه ساله‌ی تو همه‌شان را یکی یکی خوانده! دختری که زبانزد است به عشق... حُبُّها نور، فی قلوبِ الناس گرچه بی دست شد عمویش...، آه! رَفَعَ الله رایتُ العباس خواستم درد و دل کنم...، اما چه کنم؟ روضه پیش می‌آید! این چه سِرّی‌ست در غمت، که به دلِ غافل، به خویش می‌آید! هرچه را خواستم به من دادی هرچه را غیر ! آقا هر یک بهانه پیش آمد هر نیست پر بها ! آقا جان زهرا بگو چگونه دگر نوکری را به تو نشان بدهم؟ نکند سال‌ها گذر کند و کربلا را ندیده، جان بدهم! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی نمی‌دانم گناهم چیست، اما کم گناهی نیست که امسال اربعین ما را به آن درگاه، راهی نیست همیشه کاسه‌ی خیل گدایان پُر نخواهد شد چه باید کرد؟ باید ساخت، چون گاهی، نگاهی نیست اگر چه بال و پر دارم، ندارم رخصت پرواز که حالم بهتر از حال کبوترهای چاهی نیست به یاد خاطرات سال‌های پیشم و با من به جز حسرت متاعی نیست، جز گریه سلاحی نیست عمود یک هزار و سیصد و هشتاد و چندم بود؟ که دیدم گریه کردن یا نکردن، دلبخواهی نیست :: به دور از کربلا هم زائرت هستیم، آقا جان به غیر از سایه‌ی لطف تو ما را سرپناهی نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صد بار اگر شویم فدای تو یا حسین کاری نکرده‌ایم برای تو یا حسین.. چشمان ماست در عطش نینوا، فرات در جان ماست شور و نوای تو یا حسین امسال اربعین تو به دیدار ما بیا میقات ماست بزم عزای تو یا حسین.. شکر خدا که سجده به خاک تو می‌بریم در هر نماز رو به خدای تو یا حسین صد لعن و صد سلامِ زیارت، شهود ماست تسبیح ماست اشک عزای تو یا حسین.. تا شاهراه «سیر الی الله» کربلاست در قلب ماست شوق لقای تو یا حسین از کوچه‌ها به کرب‌وبلا کوچ می‌کنیم همراه دسته‌های عزای تو یا حسین این روضه‌ها مسیر رسیدن به کربلاست قربان ذکر راه‌گشای تو یا حسین :: میثاق ماست با شهدای تو یا حسین آن وارثان صدق و وفای تو یا حسین ای کربلا مقام شهیدان راه حق ای کربلا حریم خدای تو یا حسین ای اربعین روایت فتح قریب تو قربان منطق شهدای تو یا حسین ای اربعین رسانۀ خط قیام تو ای اربعین پیام عزای تو یا حسین ای اربعین قیامت «هل من معین» تو ای اربعین صدای رسای تو یا حسین باید که لب به نغمۀ لبیک باز کرد باید که داد دل به ندای تو یا حسین ما ملت امام حسین و شهادتیم اسلام ناب ماست ولای تو یا حسین یک ملتیم تابع هفتاد و دو شهید یک اُمّتیم تحت لوای تو یا حسین حُسن ختام آن به شهیدان رسیدن است عمری که سر شود به هوای تو یا حسین.. تا انتقام خون تو آرام نیستیم عمری گریستیم برای تو یا حسین تا خیمه‌گاه سبز فرج می‌توان رسید از خیمۀ سیاه عزای تو یا حسین.. تو وارث رسولی و ما وارث توایم میراث ماست مرثیه‌های تو یا حسین از جد خود عمامه به سر داشتی چه شد؟ کو پیرهن؟ کجاست ردای تو یا حسین؟.. تیر سه‌شعبه بود و دل داغدار تو تیری که خون گریست برای تو یا حسین پنجاه سال سینۀ تو تیر می‌کشید تیر سقیفه بود بلای تو یا حسین.. با خون محاسنت دم آخر خضاب شد این‌گونه بود رنگ حنای تو یا حسین ای روی لاله‌گون تو هردم شکفته‌تر مشهود بود شوق لقای تو یا حسین فریاد استغاثۀ تو تا بلند شد لرزید پیکر شهدای تو یا حسین دیدی حرامیان به حریم تو تاختند طاقت نمانده بود برای تو یا حسین تابی نبود تا بتوانی بایستی نیزه شکسته بود عصای تو یا حسین.. از فرط تیر، جای جراحات محو شد اثبات شد، مقام فنای تو یا حسین ای ذکر تو «رضاً بقضائک» به قتلگاه ای «ارجعی» جواب دعای تو یا حسین ذکر خدا به لعل لب تشنۀ تو بود جوهر ولی نداشت صدای تو یا حسین.. فریاد از آن دمی که صدایت نمی‌رسید دردا به نی دمید نوای تو یا حسین تن در نشیب مقتل و سر بر فراز نی طی شد چگونه سعی و صفای تو یا حسین؟ آن خیمه‌های سوخته، غم‌خانۀ تو شد آن شب چه گرم بود عزای تو یا حسین زینب به هر نماز شبش بر تو می‌گریست با یاد التماس دعای تو یا حسین ای وای دخترت که به دستان بسته دید در دست باد، زلف رهای تو یا حسین پیچیده بود از سر گلدسته‌های نی عطر اذان کرب‌وبلای تو یا حسین.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه سِرّی‌ست؟ چه رازی‌ست؟ چه ناز و چه نیازی‌ست؟ غم هجر عجب قصۀ پر سوز و گدازی‌ست ببینید که این دهر عجب شعبده‌بازی‌ست که در روز و شب هر دل آشفته فرودی و فرازی‌ست یکی با من دلسوخته از صبر غریبانۀ ایوب سخن گفت یکی پیرهن صبر به تن داشت و از غربت و دلتنگی یعقوب به من گفت یکی بر لب او نام اویس آمد و از رایحۀ روشنی از سمت قَرَن گفت یکی محو علامات ظهور و... سخن از غزّه و از شام و یمن گفت یکی از غم آوارگی و داغ وطن گفت ولی هر چه که گفتند فقط تازه شده داغ من و این دل مشتاق من و این دل جا مانده‌ام از قافلۀ عشق چه شد آه دل از قافله جا ماند؟ از آن سیل خروشان چه شد این قطرۀ دلتنگ جدا ماند؟ دلم تشنۀ یک جرعه از آن آب بقا ماند چرا ماند؟ کجا ماند؟ اسیرانه ز پرواز رها ماند در این برزخ تردید چرا ماند؟ چه دلگیر شده لحظه به لحظه همۀ عمر برایم چه شد سعیِ صفایم؟ چه شد هروله‌هایم؟ بلند است به فریاد صدایم که من تشنۀ یک بوسه بر آن خاک بر آن حسرت افلاک بر آن تربتِ پاکِ حرم کرب‌وبلایم یکی با جگر سوخته از آتش هجران به من گفت بیا سر بگذاریم به صحرا و بیابان بگو راه کدام است؟ یکی با دل آشفته و با حسرت بسیار به من گفت دلم تشنۀ دیدار دلم تشنۀ دیدار امام است یکی گفت بیا عاشق مهجور از این فاصلۀ دور فقط مرهم زخم دل مجروح سلام است یکی گفت بیایید که موجیم که آسودگی ما عدم ماست که این حسرت جانکاه که این غربت ناگاه برای من و تو فیض مدام است بیایید که این شوق مضاعف قعودی است که ماقبل قیام است یکی گفت خدایا چه کنم چاره؟ که این داغ عظیم است یکی گفت بیا ای دل جا مانده خدای من و تو نیز کریم است بیا، بال سفر بال نسیم است بیا، بال و پری هست امید سفری هست که پرواز در این راه اگر چه شده دشوار ولی باز اگر عاشق و دلباخته باشی اگر از عطش و داغ دلت از نم اشکت پر پرواز و سفر ساخته باشی شود روزی تو لحظۀ دیدار شود رزق تو این‌بار طواف حرم یار طواف حرم سیدالاحرار همان صحن خدایی همان پنجرۀ صبح رهایی :: بیا همسفرِ عشق بیا دل بسپاریم به جاده بیا پای پیاده اگر شعله آهِ دل سوزان خود افروخته باشیم امید است که توفیق، رفیق دل ما باشد و این مرتبه ما همسفر جابر دلسوخته باشیم بیا زائر دلسوخته باشیم بیا، عشق در این جاده چراغ است «چراغی که فروزندۀ شب‌های فراق است» بیا دل بسپاریم به این راه به این سیر الی‌الله که یک‌روز از این جاده به سرمنزل عشاق رسیدند همان‌ها که دل از خویش بریدند همان‌ها که به جز دوست ندیدند همان‌ها که شنیدند در این راه صدای دل خود را بیا دل بسپاریم به این راه به این زمزمه‌هایی که به ناگاه به گوش دلمان می‌رسد از دور بیا گوش کن این زمزمه را زمزم جاری‌ست پر از عطر بهاری‌ست صدای سخن جابر انصاری اگر نیست صدای سخن کیست؟ که در حال سلام است به سالار شهیدان و به یاران شهیدش ببین دشت لبالب شده از عطر نویدش شده زنده دل هر کسی از گفت و شنیدش: «عطیه! عجب عطر نجیبی عجب رایحۀ روح‌فریبی عجب نفحۀ سیبی... رسیدیم به سرمنزل عشاق رسیدیم به خاک حرم عشق به آن قبلۀ آفاق بیا دل بسپاریم به جاری فرات و بشوییم دل از غربت راه و بشتابیم به پابوسی خورشید نجات و شفیع عرصات و قتیل العبرات و بمیریم به پایش بگردیم فدایش که باشیم یکی از شُهدایش که ما نیز در این مقتل عشاق دگر هم‌قدم مسلم و جونیم دگر هم‌نفس حرّ و حبیبیم که ما نیز شهید غم مولای غریبیم شهید حرم کرب‌وبلایی» :: به او همسفرش گفت: «اگر چه که پر از شوق و امیدیم ولی دیر رسیدیم در این معرکه تیغی نکشیدیم در این واقعه داغی نچشیدیم نه رزمی نه نبردی نه بر چهره نشسته‌ست غبار غم و دردی مگر می‌شود آخر که ما همدم این قافله باشیم؟» ولی جابر دلسوخته ناگاه به او داد جوابی که چنان تشنه‌لبی را برسانند به سرچشمۀ آبی به او گفت: «شنیدم که فرمود: حبیبم، رسول دوسرا حضرت خاتم اگر از عمل خیر گروهی دل تو شده مسرور همان اَجر برای تو هم ای عاشق صادق شده منظور تو دلدادۀ هر قوم که باشی شوی روز حساب از پی آن قافله محشور تو هم همدم آن طایفه در روز جزایی» :: عجب حُسن ختامی عجب لطف تمامی عجب فیض مدامی چه زیباسخن و نیک‌کلامی عجب فوز عظیمی! چه مولای کریمی! بیا ای دل بی‌تاب که از کعبۀ احباب رسیده‌ست شمیمی که از سوی جنان باز وزیده‌ست نسیمی تو ای دل چه نشستی! اگر چون صدف اشک شکستی ولی لحظه‌ای از پا ننشستی که گفته‌ست که از قافلۀ عشق جدایی؟ تو اینجایی و در شور و نوایی تو اینجایی و در سعیِ صفایی تو از خاک جدایی تو در عرش رهایی کجایی مگر آخر تو کجایی؟ بیا چشم دلت را بگشا خوب نظر کن تو در کرب‌وبلایی تو همراه تمام شُهدایی تو در حال طواف حرم خون خدایی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گریزی نیست دل‌ها را از این شور و حرارت، نه جهان را چاره‌ای دیگر نمانده غیر حیرت، نه به دریا می‌روند این رودهای جاری از هر سو به وحدت می‌رسد این سیل جمعیت، به کثرت نه قدم‌هامان تکان داده‌ست دنیای معاصر را که این رزمایش عشق است، آری! پول و قدرت نه به جانم‌ می‌خرم دشواری این راه را هرسال توان زخم و تاول دارم اما تاب حسرت نه به غیر از نصرت و آمادگی در کوله‌بارم نیست به قصد جان‌فشانی می‌روم، تنها زیارت نه سراسر شور و شیدایی‌ست در سرتاسر جاده و زائر دم به دم تکریم می‌بیند حقارت نه یکی این سو، یکی آن سو به دعوت می‌برد ما را از این مردم محبت می‌رسد بر ما، جسارت نه یکی پیراهنم را می‌کشد با خواهش از دستم برای شستن اما می‌برد آن را، به غارت نه اگر امروز《هَل مِن ناصر》از این دشت برخیزد هزاران پاسخ آماده‌ست در میدان نصرت، نه؟ و من این روضه‌ها را می‌برم تا کربلا با خود مگر می‌افتد این دل یک دم از شور و حرارت؟... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا ماه سر زد از شب حیرت، رها شدیم راهی شدیم، راهی این جاده‌ها شدیم حسی غریب در دلمان شعله می‌کشید تا این‌که با غریبی او آشنا شدیم با اَلرَّحیلِ قافله از خود برآمدیم از هر چه داشت رنگ تعلق، جدا شدیم دیدیم کعبه سر به بیابان گذاشته دیگر نپرس تشنۀ رفتن چرا شدیم... از مسجدالحرام گذشتیم و در طواف با جان تشنه راهی خاک منا شدیم باران گرفت و خاک پر از بوی سیب شد باران گرفت و تشنه‌تر از کربلا شدیم باران تیر بود و عطش ناگزیر بود در آن میانه تشنۀ یا لیتنا شدیم دیدیم ماه، تشنه گذشت از کنار آب در منزل نخست شهید وفا شدیم خورشید، غرق خون وسط آسمان رسید محو قنوت روشن خون خدا شدیم وحی از فراز منبر نی می‌وزید و ما آیه به آیه شیعۀ آن چشم‌ها شدیم بعد از هزار سال پر از عطر و بوی توست با جاده‌های تشنه اگر هم‌نوا شدیم حب الحسین یجمعنا، رود رود رود دریا شدیم و غرق طواف شما شدیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟ این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟ این که می‌کِشد مرا به سوی تو چه جذبه‌ای‌ست؟ حال و روز عاشقان همیشه اینچنینی است تاول شکفته زیر پای زائر تو را بوسه می‌زنم که موسم ستاره‌چینی است کاش تاولی به پای زائر تو می‌شدم تا نوازشم کنی که اوج نازنینی است از نجف پیاده سوی کربلا روان شدن مثل اشک‌های الغدیری امینی است کربلا چه قرن‌ها بر او گذشته و هنوز از معلمان مهربان درس دینی است از کلاس عقل تا کلاس آخر جنون سطری از کتاب «إن قَطعتُموا یمینی» است عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق این صدای پای زائران اربعینی است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ابرها زائر آن خاک معطر هستند روضه‌خوانان بدن‌های مطهر هستند بادهایی که سراسیمه حرم می‌آیند جزئی از لشکریان تنِ بی‌سر هستند رودهایی که به عشق تو حرم می‌آیند قطرهٔ کوچکی از این همه لشکر هستند نخل‌ها، زلف پریشان شده و آشفته کوه‌ها، از غم و اندوه تو مضطر هستند محشری کرده به پا داغ غمت راه‌به‌راه فرش تا عرش در این پهنهٔ محشر هستند.. سفره‌ای پهن شده از نمک و نان شما همه مهمان سر سفرهٔ مادر هستند اربعین تو به صف کرده همه دل‌ها را عالمی راهی این خاک معطر هستند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تابیده‌ای، به صبح تماشا رسیده‌ایم باریده‌ای، به دامن دریا رسیده‌ایم این کشف، این مکاشفه از کی شروع شد؟ پلکی زده، به وادی معنا رسیده‌ایم با مرکب غم تو به معراج رفته‌ایم ظهر عطش به لیلة الاسریٰ رسیده‌ایم تاریخ را ورق زده انگشت خونی‌ات ما با اشارهٔ تو به فردا رسیده‌ایم آیینه بی‌نهایت و آیین، واحد است با تو به درک تازه‌ای از «ما» رسیده‌ایم از وحشت کویر و از اندوه دره‌ها از قله‌های رنج به اینجا رسیده‌ایم ما نائب الزیارهٔ گل‌های پرپریم از باغ «التماس دعا»ها رسیده‌ایم لب‌تشنه و گرسنه نماندیم در طریق با نان گرم و آب گوارا رسیده‌ایم رخت و لباس، خاکی و پا زخم و دل دچار… به‌به! چه باشکوه و چه زیبا رسیده‌ایم :: من باورم نمی‌شود اینجایم ای حسین آغوش باز کرده‌ای… آیا رسیده‌ایم؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی این روزا کارم اینه که با اشک خاطرات تو رو مرور کنم از کنار عمودِ توو عکسا بکشم آهی و عبور کنم زائرای توو جاده رو هرروز می‌بینم از توو قاب تِلْویزیون می‌زنم هی به سینه با حسرت یه چِشَم اشکه و یه چشمم خون این سزای کدوم گناه منه؟ این روزا خیلی توو سرم جنگه اصلا امسال یجور دیگه دلم واسه‌ مشّایه تا حرم تنگه دوری از تو اَمونم‌و برده من کجا و غم فراق کجا؟ از توو خونه‌ سلام می‌دم اما خونه‌ی من کجا عراق کجا؟ باشه امسال کربلا نمیام ولی از این فراق می‌میرم اشتیاق تو رو چیکار کنم؟ که از این اشتیاق می‌میرم خودمو توی جاده می‌دیدم که بازم اومدم پیاده‌روی وقتی اون زائر عراقی گفت من به یادت قدم زدم اخوی گرچه بغضی که توو گلومونه حسرت رفتنِ دوباره‌ی ماست من دلم روشنه که حاج‌قاسم اربعین نائب‌الزیاره‌ی ماست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
✔️مرور خاطره ها... من خسته بودم بر لبم اما تبسم بود یک دست پرچم بود یک دست استکان چای یک سو صدای روضه‌ی عباس می‌آمد یک سو صدای گرم یک کودک که: بارِد مای! بر ابری از اشک و شعف مشتاق می‌رفتم هم آبله، هم درد پایم را بغل می‌کرد هر بار کامم تلخ می‌شد از غم دنیا چای عراقی بود کامم را عسل می‌کرد باور نخواهی کرد چیزی را که می‌گویم چشمان من بیدار بود آن دم که می‌دیدند ما را کسی در خانه مهمان کرد و با اهلش بر خاک و سرما در حیاط خانه خوابیدند مشّایه یعنی پیرزن یک کیسه‌ی کوچک پر کرده بود از نان و با پای علیل خود خود را به زائرها رساند و نان تعارف کرد می‌ساخت درد و پیری و غم را ذلیل خود مرد کهنسال رشیدی بین یک موکب گویا زعیم و شیخ قومی از عشایر بود گفتند نذری دارد و هر سال می‌آید کارش در این جا شستن جوراب زائر بود مشایه یعنی رنگ هفتاد و دو ملت را هرجا که حرف عشق شد یکرنگ می‌سازد مشایه یعنی هرکه هستی باش، عاشق باش! هر چیز غیر از عشق اینجا رنگ می‌بازد حیرت گناه ماست، مایی که نفهمیدیم این چیزها در کربلا بسیار عادی بود ما آنچه می‌دیدیم را باور نمی‌کردیم این ماجرا اصلاً برای ما زیادی بود باید که برگردیم راه کربلا باز است در کربلا هستیم هر جای زمین هستیم در خانه‌ی دل جز حسین ابن علی کس نیست در خانه‌ی خود زائران اربعین هستیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره هر که عزیز است دستچین شده است مسافر سفر عشق، اربعین شده است دوباره هر که دلش سوخت انتخاب شده ملازم قدم حضرت رباب شده فرشتگان خدا هر که را جدا کردند برات داده و راهی کربلا کردند هر آنکه در حرمش سر بر آستان دارد به روی پا ز ملک بوسه‌ای نشان دارد خوشا کسی که گرفته برات با دل شاد زدست معجزه آسای پنجره فولاد هر آنکسی که برات از امام هشتم داشت نه یک پیاله، جواز تمامی خم داشت خوشا کسی که رضا کرده صاحب نظرش دعای حضرت معصومه توشه‌ی سفرش مسیر عشق پر از پیچ وتاب و باریک است سواره نه، که به پای پیاده نزدیک است در این سفر که سلوکی به مقصد نور است بحکم "فاخلع نعلیک" وادی طور است تواضع و ادب اینجا به کار می‌آید پیاده زودتر از هر سوار می‌آید پیادگان حریمی که محترم شده‌اید! شما که همسفر بانوی حرم شده‌اید! "معاشران ز حریف شبانه یاد آرید"!* ز ماندگان سفر در میانه یاد آرید به جای ما دلتان چون شکست گریه کنید به پای کودکی تاول نشست، گریه کنید :: بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد دوباره نوبت روضه به اربعین افتاد سلام ما به زنی که ز دور می‌آید شکسته است ولی با غرور می‌آید دوباره پرچم سرخ قیام در دستش می‌آید و سند فتح شام در دستش سلام کشته‌ی لب تشنه! خواهر آمده است نه زینب است که زخمی مکرر آمده است... اگر چه سخت ولی با شکوه آمده‌ام شبیه صاعقه رفتم چو کوه آمده‌ام تمام راه به عشق سر تو آمده‌ام فقط ببخش که بی دختر تو آمده‌ام رقیه ماند که در شام انقلاب کند که خواب شب زدگان را پر اضطراب کند اگر چه با جگر پاره پاره آمده‌ام هزار سال پس از تو دوباره آمده‌ام به پاست تا به ابد خطبه خوانی زینب لهیب شعله‌ی جنگ جهانی زینب ببین چقدر برای تو لشکر آوردم چقدر عاشق عباس و اکبر آوردم پیادگان حریمت ز خاک هر وطنند مدافعان قسم خورده‌ی حریم منند چقدر دور ضریح تو جابر آمده است به پیشواز بیا، خیل زائر آمده است ✍ * حافظ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بايد هميشه قلب و دل بى قرار داشت تا راه در حريمِ نگاه نگار داشت جانم فداى اسم تو كه با شنيدنش چشمم هميشه گريه‌ى بى اختيار داشت آرى همان گدام كه دستان خالى‌ام وقت كرم فقط ز خودت انتظار داشت با “الحسين يجمعنا” كه شعار ماست شيعه هميشه در همه جا اقتدار داشت پايش روى صراط نلغزد هر آن كه در... راه زيارتت قدمى استوار داشت از كربلا دوباره فراقش به ما رسيد پس حق بده اگر دل من حال زار داشت جا مانده‌ام درست شبيه سه ساله‌اى كز تازيانه‌ها به تنش يادگار داشت در موكب دلم شده‌ام ميزبانِ غم شد اربعين و هست به دل حسرت حرم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هم آسمان به شوق حریمت پیاده است هم چشم بی قرار زمین، سمت جاده است جان داده است این دل همچون کویر را این اشک‌ها که در غم تو بی اراده است ای نبض جان ما شده در هر طپش حسین این قلب بی ولای تو بی استفاده است من خانه‌زاد ایل و تبار شما شدم سرمایه‌ام محبت این خانواده است دیگر کسی شبیه تو پیدا نمی‌شود همچون حسین، مادر گیتی نزاده است وقتی که فاطمه است خریدار اشک‌ها مردن برای نم نم این غم، چه ساده است شهد وصال جای خودش، تحت قبه‌ات طعم دعا برای فرج، فوق‌العاده است ذکر فرج زیاد بخوانید؛ چون ظهور در ایستگاه سبز دعا ایستاده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر دلی با کاروان کربلا همراه نیست از مقام کعبه‌ی عشق و شرف آگاه نیست تا رسیدن، آه و درد و تشنگی باید کشید راه عشق و معرفت آن‌قدر هم کوتاه نیست رهنمایی دل ما کار مصباح الهداست مهر چون باشد، نیازی بر فروغ ماه نیست فرصت عرض ادب را مغتنم باید شمرد فرصت عرض ارادت گاه هست و گاه نیست جان به قربان شهیدی که به زیر تیغ خصم بر لبان تشنه‌اش جز ذکر "یا الله" نیست در میان ناله‌هایی که ز داغش شد بلند ناله‌ای جان‌سوزتر از ذکر "وا اماه" نیست تاچهل منزل سری بر نیزه می‌تابد، ولی در بساط داغداران غیر اشک و آه نیست بار این غم را مگر زینب کشد بر دوش خویش ورنه کوه غم کشیدن در توان کاه نیست با نگاه آل یاسین چشم‌ها گریان شود ای «وفایی» گریه بر او هیچ گه دلخواه نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در هوایت عشق دارد شور و حال تازه‌ای عشق تو داده به من انگار بال تازه‌ای از ستون اول این جاده در صحن توام هر قدم دارد برای من وصال تازه‌ای کربلای تو... شب جمعه... شمیم سیب سرخ... در سرم هر لحظه‌ای دارم خیال تازه‌ای دیدن شش‌گوشه‌ات شد احسن‌الاحوال من تازه اینجا می‌شود آغاز، سال تازه‌ای در کنارت لحظه لحظه عمر معنا می‌شود زندگی با عشق تو یعنی مجال تازه‌ای می‌شود من هم یکی از کشتگان عشق تو...؟ می‌روم از کربلایت با سؤال تازه‌ای! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گرچه امسال اربعین پروانگی گشته محال می‌روم مشایه با پاهای پر درد خیال نذر پاهای پر از زخم رقیه می‌روم هم‌قدم با کاروان عشق، عشقِ بی‌مثال می‌نشینم گوشه‌ی دنجی و خلوت می‌کنم می‌شوم مبهوت این آیین پر شور و جلال بوی اسپند و نوای دلنشین روضه‌ها.. قل‌قل چای عراقی را ببین روی ذغال عشق می‌بارد ز دست خادمانت در مسیر شیر مادرهایشان باشد گوارا و حلال عشق یعنی تشنگی در برزخ وصل و فراق خوش به حال زائرانت، جرعه نوشند از وصال گرچه امسال اربعین راهم ندادی نازنین تا ابد من نوکرت هستم بدون قیل و قال ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به جست و جوی صدایی به جاده آمده‌ایم دلیم و در پی غم، بی‌اراده آمده‌ایم جنون صدا زده ما را که مثل نامه‌ی فاش به سوی مقتل خون، سرگشاده آمده‌ایم اسیر کوه و بیابان شد اهل خانه‌ی تو... به کربلای تو با خانواده آمده‌ایم سوار کشتی صلحیم در مسیر نجات اگرچه باز به ظاهر پیاده آمده‌ایم سبک‌تر از نفس ساکنان عالم قدس به شانه بار امانت نهاده آمده‌ایم و رودخانه ادب کرد و سینه‌خیز آمد جسارت است که ما ایستاده آمده‌ایم در آتش غم تو تیغ آب‌دیده شدیم که خاک را همه بر باد داده آمده‌ایم تو صاف و ساده خدا را به ما نشان دادی که ما به دیدن تو، صاف و ساده آمده‌ایم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درگیرم این ایام با سودای رفتن شوق دویدن‌ها و امّاهای رفتن از صبح تا شب در خیالات رسیدن شب تا سحر مدهوش از رؤیای رفتن "ماندن"؟،نه اصلاً اسم "ماندن" را نیاور ماندن چرا؟، وقتی پُرم از پای رفتن تنها دلیل "بودن" یک رود این است : فانی‌شدن در موج، در دریای رفتن دل دل نباید کرد، باید زد به جاده همراه باید گشت با غوغای رفتن آغوش گرمش کار خود را کرد آخر... آتش گرفته جانم از گرمای رفتن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حق من این بود از رفیقان جا بمانم! ماندم چرا نگذاشتی تنها بمانم؟! من که نمی‌دانم چرا در کربلایم! شاید مرا اینجا کشاندی تا بمانم این زائران امواج شورانگیز عشقند بگذار در آغوش این دریا بمانم حتی اگر هم این زیارت خواب باشد تا عمر دارم کاش در رؤیا بمانم من برنمی‌گردم دلم اینجاست اما ای کاش می‌شد با دلم اینجا بمانم! من هر چه دارم از دعای مادر توست بگذار زیر سایهٔ زهرا بمانم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اى جان ما فداى تو؛ لبيك ياحسين هستى است رونماى تو؛ لبيك ياحسين اى نَفْس مُطمَئنّه كه تنها فقط خداى گرديده خونْ بهاى تو؛ لبيك ياحسين هَلْ مِنْ مُعينْ تو گفتى و گوئيم يك صدا در پاسخ نداى تو: لبيك ياحسين توحيد را به قتلگهت كرده‌اى بيان حق راضى از رضاى تو؛ لبيك ياحسين زينب كنار پيكر تو گفت: تا ابد برپا بُوَد لَواى تو؛ لبيك ياحسين شكرخدا كه فاطمه ما را دعا نمود گشتيم مبتلاى تو؛ لبيك ياحسين جا مانده‌ايم و دل به همين خوش كنيم كه اينجاست كربلاى تو؛ لبيك ياحسين :: پيغمبرانه مُعتكفم در حَراى تو هر روضه شعبه‌ای‌ست ز صحن و سراى تو با سينه‌اى پر از غم و با ديده‌ی ترى قامت خميده مى‌رسد از راه خواهرى باور نمی‌كند كه چه‌ها آمده سرش! يك اربعين گذشته ز هجر برادرى دارد مرور مى‌كند آن خاطرات را بر روى خاك بود چه گل‌هاى پرپرى تنها حسين ماند و زمان وداع شد بوسه زند به زير گلو جاى مادرى يك ساعتى گذشت كه از روى تَل بِديد بر جاى بوسه‌اش بزند بوسه خنجرى لرزيد كربلا و هوا تيره گشت و ديد رفته به روى نيزه‌ی بيدادگر سرى اما هنوز كينه‌ی دشمن نشد تمام ده اسب تاختند روى جسم اطهرى بعد از حسين بود كه غارت شروع شد بعد از حسين رنج اسارت شروع شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز شور تو در سرم افتاد اشک از چشم مضطرم افتاد خود به خود تشنه می‌شوم زیرا تشنه بر خاک، دلبرم افتاد دل من بی‌هوا هوایی شد با نگاه شما خدایی شد این دل بی قرار آلوده ناله‌ای کرد و کربلایی شد گوش من پر شد از صدای کسی در نمی‌آید از کسی نفسی قافله آمده مهیا شو همتی کن به کاروان برسی خواهری خسته، دل غمین آمد صاحب نطق آتشین آمد کاروان آمد و قیامت شد محشر عالم اربعین آمد از شترها تمام افتادند مثل صیدی به دام افتادند بین گرما و خاک تفدیده روی قبر امام افتادند هر کسی روی قبر دلبر خود برسر خاک می‌نهد سر خود آه از آن لحظه‌ای که خواهرها یاد کردند از برادر خود شور محشر دوباره بر پا شد لب زینب به روضه‌ها وا شد ای برادر بلند شو از جا تا بگویم به تو چه با ما شد من کی‌ام زینب ستم سوزم کشته‌ی داغ‌های آن‌روزم گرچه قلبم شکسته شد اما زینبم سربلند و پیروزم کوفه رفتم ولی علی بودم غرق ذکر سینجلی بودم بین نامحرمان که جایم نیست بین نامحرمان ولی بودم ابرخونبار کاروان بودم من علمدار کاروان بودم زینب و چند کودک زخمی من پرستار کاروان بودم گریه کردم تمام خندیدند پای رأس امام خندیدند گفتم این سر، سر حسین من است بی حیاها مدام خندیدند خواهرت را به شام می‌بردند بین آن ازدحام می‌بردند پسرت را به تازیانه‌شان با غضب چون غلام می‌بردند کس نکرده به ما وفا هرگز بینشان صحبت از خدا هرگز همه را می‌برم ز یاد اما ستم نیزه‌دار را هرگز بی وضو دست بر سرت می‌زد پنجه بر موی اطهرت می‌زد تیشه می‌زد به ریشه‌ی قلبم دخترت را برابرت می‌زد همه را با تو رو به رو می کرد نیزه را در گلو فرو می کرد سر عباس را زمین می زد دختر تو عمو عمو می کرد کشته‌ی دور از وطن! برخیز عشق من! پاره پیرهن! برخیز پیکر بین بوریا مانده بهرت آورده‌ام کفن برخیز ابر غم روی ماه می‌افتاد دخترت بین راه می‌افتاد جسم تو در خیال من دائم بین آن قتلگاه می‌افتاد اربعین کربلا چه حالی بود عطر زهرا در آن حوالی بود همه بودند دور قبر حسین حیف جای رقیه خالی بود روی خود را به لطمه آزردند بر سر هر مزار پژمردند بعد از آن بانوان اهل حرم عمه را سوی علقمه بردند نَفَسِ پاک و پُر اثر زینب نافله خوان هر سحر زینب قد خود نه، که قد دشمن را خم نموده است تا کمر زینب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه باورم نمی‌شه که اومدم باور نمی‌کنم مسافر شدم اگه که خوابم، منو بیدار نکن چه خوبه خوابِ اینکه زائر شدم خوبا همه جمعن و من بینشون یعنی که این بدم سعادت داره من؟! اربعین؟! راه نجف کربلا؟! رؤیاهام انگار که حقیقت داره حقیقته میخام بیام کنارت؟ با اینکه بیشتر شبیه خواب شده نمی‌دونی وقتی که راهی شدم پشتْسر من چه دلایی آب شده خودت بگو حالا به غیر روضه کجا برن از کربلا جامونده‌ها سلام اول من و قبول کن از طرف تموم جامونده‌ها هر چی توقع تو از من کمه رو دوشم التماسْ دعا زیاده شاه دو عالم! کرمت رو برم دور و برت چقد گدا زیاده یه شب توی یکی از این موکبا انگاری روحم از بدن جدا شد آخه تو آسمون، کبوتر دیدم یهو دلم تنگ امام رضا شد نمی‌دونم کی و کجا از آقا دوای زخم سینه‌مو گرفتم فقط اینو می‌دونم آخر امسال برات اربعینمو گرفتم حالا می‌خوام یه سر برم زیارت به نیت آقای مهربونم میرم توی گودال قتلگاه و روضه‌ی یابن شبیب‌و می‌خونم یابن شبیب! جدم‌و سر بریدن جدم‌و با شمشیر و دشنه کشتن ذبیح و قبل کشتن آبش می‌دن یابن شبیب! جدم‌و تشنه کشتن یابن شبیب! مدینه تکرار شد و دنیا روی سرامون آوار شد و فقط یه حرف می‌زنم و رد می‌شم ناموسمون راهی بازار شد و.... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e