eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گلای مو همه پرپر شدند و میون قتلگه بی سر شدند و @hosenih شبیه شمع سوزان آب گشتند به غربت ، مثل خاکستر شدند و ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مونس بی کسی من تک و تنها مانده کاش میشد که لباسی برسانم به تنش آبروی همه عریان روى صحرا مانده @hosenih بین یک گونی کهنه سر او را بردند ته گودال ولی پیکر او جا مانده ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم ساربان راه مرو همسفر ما مانده چند باری شده گم کرده ام او را اصلاً بس که از دور تنش مثل معما مانده @hosenih باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟ بازهم آمده این حرمله ى وا مانده برسانید خبر را به علمدار حرم چادر زینب تو زیر لگدها مانده ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم چشم من سمت علی اکبرم اما مانده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با صدای روضه‌خوان رفتم به جایی سوخته روضه‌خوان می‌خواند اما با صدایی سوخته @hosenih باز هم شرمنده؛ در دستم ندارم بیشتر واژه‌هایی آتشین، زلفِ رهایی سوخته حرف سنگین است، سنگین؛ روضه‌خوان سربسته گفت: کاش کوچکتر نبود از تیر نایی سوخته... گفت: «می‌بینم یکی افتاده عریان» بعد گفت: کودکانی مانده‌اند و خیمه‌هایی سوخته... کودکان در انتظار ذوالجناح، از دورها ذوالجناج آمد ولی با یال‌هایی سوخته... هر چه تابیدی به دنیا، باز هم تاریک ماند باید از این کوهسار از سر برآیی سوخته @hosenih آخر کار است و باید ذکر «یا زهرا» گرفت عطر زهرا می‌وزد از کربلایی سوخته... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گلای مو همه پرپر شدند و میون قتلگه بی سر شدند و @hosenih شبیه شمع سوزان آب گشتند به غربت ، مثل خاکستر شدند و ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بگذار ناله از جگر خود برآورم جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم وقتی برای گریه ندارم،نگاه كن باید كه كودكانِ تو را دربرآورم @hosenih جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم باید دو طفل بی نفسِ زخم خورده را از زیر خارهای بلا پرپر آورم باید كه چند كودك ترسیده ی تو را از خیمه های مانده در آتش در آورم @hosenih تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن باید روم زِ دست تو انگشتر آورم باید برای دختركانِ یتیم تو قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم پیراهن امانتی مادرم كجاست گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم @hosenih نامحرمی به ناقه‌ی عریان اشاره كرد باید روم به علقمه آب آور آورم گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد باید كه چادری به سر مادر آورم تا باز هم نگاه كنم بر حسین خویش باید باز هزار نیزه شكسته درآورم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آتش به خیام پسر فاطمه افتاد امان از دل زینب @hosenih بر راس بریده نظر فاطمه افتاد امان از دل زینب ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ همچنان دانهٔ اسپند که از جوش افتاد دخترت بی رمق و سوخته ،خاموش افتاد @hosenih بسکه از صبح ز عطر شهدا مست شدی پیکرت تنگ غروب است که مدهوش افتاد ما ندیدیم ولی عمه پیاپی میگفت با سرِ زانوی خود،شمر به پهلوش افتاد پشت پاخوردی و از پشت زمین افتادی خواهرت چند قدم آمد و بی هوش افتاد @hosenih جگرت سوخت، دلم سوخت، حرم رفت به باد یادگاریِ تو در واقعه از گوش افتاد ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih