بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#رضا_رسول_زاده
▶️
گلای مو همه پرپر شدند و
میون قتلگه بی سر شدند و
@hosenih
شبیه شمع سوزان آب گشتند
به غربت ، مثل خاکستر شدند و
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#سيدپوريا_هاشمى
▶️
نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده
هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند
مونس بی کسی من تک و تنها مانده
کاش میشد که لباسی برسانم به تنش
آبروی همه عریان روى صحرا مانده
@hosenih
بین یک گونی کهنه سر او را بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده
ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم
ساربان راه مرو همسفر ما مانده
چند باری شده گم کرده ام او را اصلاً
بس که از دور تنش مثل معما مانده
@hosenih
باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟
بازهم آمده این حرمله ى وا مانده
برسانید خبر را به علمدار حرم
چادر زینب تو زیر لگدها مانده
ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم
چشم من سمت علی اکبرم اما مانده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#جواد_شیخ_الاسلامی
▶️
با صدای روضهخوان رفتم به جایی سوخته
روضهخوان میخواند اما با صدایی سوخته
@hosenih
باز هم شرمنده؛ در دستم ندارم بیشتر
واژههایی آتشین، زلفِ رهایی سوخته
حرف سنگین است، سنگین؛ روضهخوان سربسته گفت:
کاش کوچکتر نبود از تیر نایی سوخته...
گفت: «میبینم یکی افتاده عریان» بعد گفت:
کودکانی ماندهاند و خیمههایی سوخته...
کودکان در انتظار ذوالجناح، از دورها
ذوالجناج آمد ولی با یالهایی سوخته...
هر چه تابیدی به دنیا، باز هم تاریک ماند
باید از این کوهسار از سر برآیی سوخته
@hosenih
آخر کار است و باید ذکر «یا زهرا» گرفت
عطر زهرا میوزد از کربلایی سوخته...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#رضا_رسول_زاده
▶️
گلای مو همه پرپر شدند و
میون قتلگه بی سر شدند و
@hosenih
شبیه شمع سوزان آب گشتند
به غربت ، مثل خاکستر شدند و
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#حسن_لطفی
▶️
بگذار ناله از جگر خود برآورم
جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم
وقتی برای گریه ندارم،نگاه كن
باید كه كودكانِ تو را دربرآورم
@hosenih
جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود
چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم
باید دو طفل بی نفسِ زخم خورده را
از زیر خارهای بلا پرپر آورم
باید كه چند كودك ترسیده ی تو را
از خیمه های مانده در آتش در آورم
@hosenih
تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن
باید روم زِ دست تو انگشتر آورم
باید برای دختركانِ یتیم تو
قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم
پیراهن امانتی مادرم كجاست
گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم
@hosenih
نامحرمی به ناقهی عریان اشاره كرد
باید روم به علقمه آب آور آورم
گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد
باید كه چادری به سر مادر آورم
تا باز هم نگاه كنم بر حسین خویش
باید باز هزار نیزه شكسته درآورم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#دودمه
#صادق_اویسی
▶️
آتش به خیام پسر فاطمه افتاد
امان از دل زینب
@hosenih
بر راس بریده نظر فاطمه افتاد
امان از دل زینب
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#محسن_پالیزدار
▶️
همچنان دانهٔ اسپند که از جوش افتاد
دخترت بی رمق و سوخته ،خاموش افتاد
@hosenih
بسکه از صبح ز عطر شهدا مست شدی
پیکرت تنگ غروب است که مدهوش افتاد
ما ندیدیم ولی عمه پیاپی میگفت
با سرِ زانوی خود،شمر به پهلوش افتاد
پشت پاخوردی و از پشت زمین افتادی
خواهرت چند قدم آمد و بی هوش افتاد
@hosenih
جگرت سوخت، دلم سوخت، حرم رفت به باد
یادگاریِ تو در واقعه از گوش افتاد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih