#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
من آمدم و قبر تو بوسيدم و رفتم
از روي ادب خاک تو بوئيدم و رفتم
تا در دم مرگم تو به ديدار من آئي
من آمدم و قبر تو را ديدم و رفتم
اي عقده گشا تا ز دلم عقده گشائي
من حلقه به دربار تو کوبيدم و رفتم
من غرق گناه آمده بودم به حضورت
مشمول عطاياي تو گرديدم و رفتم
تا روز جزا در صف زوار تو باشم
رخسار به درگاه تو سائيدم و رفتم
با ياد طواف حرم اي قبلهي هفتم
گرد حرم قدس تو گرديدم و رفتم
چون دست به دامان وصال تو فکندم
دامن دگر از غير تو برچيدم و رفتم
ديدم که غريبي ز وطن اي شه مسموم
بر غربت تو اشک فشانيدم و رفتم
شرح غم جانسوز تو از هر که شنيدم
غم خوردم و گرييدم و ناليدم و رفتم
در سلک گدايان درت مانده "مؤيد"
من خاک تو بوسيدم و بوئيدم و رفتم
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_سکینه_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_سکینه_س_مصائب
ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود
بر چهرهاش ز عصمت و عفت نقاب بود
پیوسته داشت جلوه در او صبر فاطمه
آیینۀ تمام نمای رباب بود
نامش که بود آمنه، مادر سکینه خواند
کآرام بخش جان و دل مام و باب بود
پیوند بست عشق حسین و رباب را
یعنی سکینه حاصل این عشق ناب بود
این دختر حسین به میدان کربلا
با دختر بزرگ علی همرکاب بود
در کربلا حماسۀ اشک و پیام داشت
گلواژۀ قیام و گل انقلاب بود
او را اگر حسین به همراه برده است
نِی حُسن اتفاق که یک انتخاب بود
در پاسخ عطش زدۀ نوگلان عشق
آب ار نداشت دامن او پر گلاب بود
لبهای خشک و تشنۀ او را به هر سؤال
یک مدّ آه، فاصله، وقت جواب بود
میکرد نالهاش جگر سنگ را کباب
از بس دلش ز آتش غمها کباب بود
دشمن اگرچه معجر او برده است باز
در پردۀ جلال خدا در حجاب بود
از یاد قتلهگاه و شهیدان سر جدا
نقش ضمیر او شب و روز التهاب بود
در یاد، داشت آن شب و روزی که از عطش
طوفان خیمه زمزمۀ آب آب بود
در یاد، داشت آن شب و روزی که اصغرش
از آب و شیر مانده و در پیچ و تاب بود
در یاد، داشت آن که رخ شیرخواره را
آهسته بوسه میزد و او گرم خواب بود
در یاد، داشت آن که به مقتل دوید و دید
خورشید پاره پاره به روی تراب بود
آن ناز پروریدۀ دامان افتخار
کی جای او خرابهی شام خراب بود
در آفتابِ گرمِ بیابانِ راه شام
سرهای روی نیزه سرش را سحاب بود
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_سکینه_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_سکینه_س_مصائب
ای كرامت را تو مَجلای تمام!
حضرتت باب الكرم، بنت الكرام
با كلام الله ناطق هم كلام
ای سكینه! بر كراماتت سلام!
مشعل روشن ز مصباح الهدی
در عبادت، غرق و مجذوب خدا
گوهر دردانهی ناز حسین
دختر همراز و دمساز حسین
جدّهات انسیة الحورا، تو حور
چشمهی خورشید را یك لُمعه نور
زینت استی گوشوار عرش را
سرور استی بانوان فرش را
ای سكینه! مسكنت دامان عشق!
سورهی والنّجم در قرآن عشق
قلب مادر از تو تسكین دیده است
ز آن سكینه مادرت نامیده است
معرفت بُرده است در كیوان تو را
خوانده مولا «خَیرَة النِّسوان» تو را
برترین زنهای عصر خویشتن
یادگار ماندگار پنج تن
در دل كوثر، طهارت كردهای
پنج حجّت را زیارت كردهای
در زنان هاشمی صاحب وقار
خاندان فاطمی را افتخار
آفتابی خود كه عمری در حجاب
بودهای در سایهسار آفتاب
ای وقار از دامنت آویخته!
هر نگاهت با عفاف آمیخته
چشمت از زمزم، دهان از كوثر است
نامت از طوبی، نشان از كوثر است
مهر و ماه معرفت را كوكبی
در جلالت هم قِران زینبی
هم نشینی با امامت، با امام
دیدهای ماه ولایت را تمام
ای فصاحت بی نوایت، بینوا
صد نوا از نای تو در نینوا
ای سكینه! ای همآغوش بلا!
وی تو سكّاندار فُلك كربلا!
مرد میدانی ولیكن در حجاب
با امام عصر خود پا در ركاب
حرف حق، نطق تو را شمشیر كرد
شیرهی جان ربابت شیر كرد
در اسارت، نقش ایفا كردهای
پا به پای عمّه غوغا كردهای
در حرم، در خیمهگه، در قتلگاه
در مسیر كوفه و شام سیاه،
میدرخشد نام تو، گفتار تو
اشك تو، ایمان تو، ایثار تو
جامهی خون و شرف پوشیدهای
تشنگی را با پدر نوشیدهای
خورده بر جان و دلت مُهر عطش
شام غربت دیدی و ظُهر عطش
از عطش گر چه ز پا افتادهای
سهم آب خود به طفلان دادهای
در مصائب، پایداری كردهای
عمّه را با صبر، یاری كردهای
بانوان را دلنوازِ پُرتوان
كودكان را سرپرست مهربان
دختری و صبر و همّت این چنین!
مرحبا بر صبرت! ای صبر آفرین!
در وداع آخرینت با حسین
كز حرم برخاست بانگ «یا حسین»
اوّلین كس را كه مولا یاد كرد
نام شیرین تو را فریاد كرد
كای سكینه! حامی ایتام باش
ای دلْ آرام حسین! آرام باش
قطرههای اشك بر سیما مزن
شعلههای درد بر دلها مزن
مَنگرم با چشم گریان، دخترم!
قلب بابا را مسوزان، دخترم!
پیشتر آ نزد بابا، پیشتر
گریهها در پیش داری بیشتر
بعد تودیع حرم با التهاب
دست بر شمشیر زد، پا در ركاب
رفت در میدان و دیگر برنگشت
برنگشت و از تن و از سر گذشت
رفت و پنهان از نظر شد منظرش
تا كه دیدی بر فراز نی، سرش
دیدی اندر خون، دو نیم است آفتاب
نیمهای بر نیزه، نیمی بر تراب
چون رسیدی در حریم قتلگاه
معجر دیگر به سر كردی ز آه
طاقت از كف داده و دل باختی
خویش را بر خاك و خون انداختی
یافتی قرآن حق را جزو جزو
جسم خونین پدر را عضو عضو
یوسفت در بین گرگان مانده بود
جسم ثارالله، عریان مانده بود
بر زیارت كردن سبط رسول
چون نبودت مهلت اذن دخول،
ز آن زیارت در فضا هنگامه شد
پارههای دل، زیارتنامه شد
پیكری دیدی ولیكن سر جدا
جمله اعضایش ز یكدیگر جدا
زآن تن پامال، اثر باقی نبود
سینه و پشتی دگر باقی نبود
چارسویش حجلهی خون بسته بود
استخوان در استخوان بشكسته بود
در وداع سینهسوز خویشتن
دست بردی زیر آن خونین بدن
تا گرفتی آن تن صد چاک را
سوخت آهت خیمهی افلاک را
زخمهایش بوسه باران ساختی
مرهمی بر جسم عریان ساختی
روح بیتابت ز نو در تب نشست
خاک و خون زآن بوسهات بر لب نشست
خاک مقتل شد ز اشک تو خجل
تا سرودی این سخن از سوز دل:
این بیابان گر شود از شب، سیاه
بر كه آرد دخترت بابا! پناه؟
«این بیابان، جای خواب ناز نیست
ایمن از صیّاد تیرانداز نیست»
ماه محمل! باز انجم را بخوان
«شیعتی مَهما شَرِبتُم» را بخوان
ای تجلّای حرم! نور خیام!
چلْچراغ كوفه و قندیل شام!
سوخت این جا از غمت كِلک و كلام
عمّه جان! بر روح والایت سلام!
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح
اى آفتاب مهرِ تو روشنگرِ وجود
در پیشگاهِ حکمِ تو ذرات، در سجود
اى میر عسکرى لقب، اى فاطمى نسب
آن را که نیست مهر تو، از زندگى چه سود؟
علمت محیط، بر همه ذراتِ کائنات
فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود
تاریخ تابناکِ حیاتت، گر اندک است
بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود
عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو
زنگار کفر از دل نصرانیان زُدود
این افتخار گشته نصیبت که از شرف
در خانهی تو مُصلحِ کُل دیده برگشود
اى قبلهی مراد که در "بِرکَةُ السَّباع"
شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود
قربان دیدهاى که به بزم تو فاش دید
جاى قدوم عیسىٖ و موسىٖ و شیث و هود
قرآنِ ناطقى تو و قرآن پاک را
الحق مفسّرى ز تو شایستهتر نبود
دشمن بدین کلام ستاید تو را که نیست...
در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود
_شادى به نزد مردم غمدیده نارواست_
جانها فداى لعل لبت کاین سخن سرود
مدح شما، ز عهده ی مردم بُرون بُوَد
اى خاندان پاک! که یزدانتان ستود
از نعمت ولاى شما خاندانِ وحى
منّت نهاد بر همگان، خالقِ وَدود...
✍ مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
ز چشمِ پُر گُهَرِ من، خدا خبر دارد
ز جانِ پُر شررِ من، خدا خبر دارد
که بود معتمد و ظلم او؟ چگونه شکست،
ز کینه بال و پر من؟ خدا خبر دارد
ز همزمانیِ با سه خلیفه در شش سال
چه آمده به سر من، خدا خبر دارد
ز سوزِ زهرِ شرر زا، چگونه میگذرد
ز شام تا سحر من، خدا خبر دارد
شرارِ زهرِ ستم هم، چو شمع آبم کرد
ز سوزش جگر من، خدا خبر دارد
میان این همه دشمن چهها کند مهدی؟
ز غربت پسر من، خدا خبر دارد
ز بعد من برسد غیبت خدایی او
ز صبر منتظر من، خدا خبر دارد
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
پسری اشک فشان است به حال پدرش
پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش
پسری را که بُود نبض دو عالم در دست
شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش
حسن عسکری از زهر جفا میسوزد
حجة بن الحسن از غم شده گریان به برش
چار ساله پسری مانده و صدها دشمن
که خداوند نگه دارد، از هر خطرش
دشمن افکنده ز پا نخل امامت را باز
کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش
خانهای را که عدو دست به غارت زده است
آتش ظلم بر افروخته از بام و درش
آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز
غیبتی را که بُود خون شهیدان اثرش
آنکه امروز جهان زنده و قائم از اوست
بار الها که "مؤید" نفتد از نظرش
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
ای شده محوِ روی تو، شمس جدا، قمر جدا
روی کند به سوی تو، ملک جدا، بشر جدا
آدم و نوح هر یکی، دست زده به دامنت
منتظر ظهور تو، پدر جدا، پسر جدا
ای تو گلِ بهار ما، بیا به لالهزار ما
تا که نهیم بر رهت، دیده جدا و سر جدا
با نمکین بیان خود، از شکرین دهان خود
بریز در وجود ما، نمک جدا، شکر جدا
بیا که از اشارتت، شود فزوده خلق را
عشق جدا، خرد جدا، ادب جدا، هنر جدا
در انتظارِ مقدمت، به اشتیاق دیدنت
گریه کنند عاشقان، شام جدا، سحر جدا
مهدی منتظَر تویی، امام منتقِم تویی
که خیزد از قیام تو، عدل جدا، ظفر جدا
عنایتی که شام غم، سر آید و سحر شود
ای که رَوَد به حکم تو، قضا جدا، قَدَر جدا
ز فتنهی ستمگران، ز کینهی مخالفان
رسد به جان دوستان، بلا جدا، خطر جدا
بسته "موید" آرزو، بر علی و حسین او
تا که شوند، شافعش، پسر جدا، پدر جدا
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
ای مکه خلیل دیگر آوردی
نِیْ نِیْ ز خلیل بهتر آوردی
ای مکه ز ریگ زار بُهت آلود
سرچشمهی ناب کوثر آوردی
رخشندهتر از تمام شبهایی
کآیینهی حُسنِ داور آوردی
مجموعهی تام هر چه خوبی را
ای مرکز وحی، در بر آوردی
ای مکه بناز چون که در دامان
محبوبترین پیمبر آوردی
ای مکه ز خاندان عبدالله
عبدی به صفات داور آوردی
از کوه ابوقُبِیْس بر کیوان
گل بانگ محمدی بر آوردی
ای چرخ تو هم به یُمن میلادش
گردیدی و تازه اختر آوردی
فریادِ «که هان ستارهی احمد»
از سینهی کاهنان بر آوردی
ای آمنه دامنت همه سرسبز
کاین دسته گلِ معطّر آوردی
ماهی که فروغ بخشِ خورشید است
طفلی که بُوَد پیمبر آوردی
او چون سر و انبیا همه جسماند
بر پیکر انبیا سر آوردی
ای ختم رسل به شام میلادت
بس معجزهها مکرر آوردی
شامات ز جلوهی تو روشن شد
همراه مگر چه گوهر آوردی
آذرکدهها خموش شد یعنی
بر خرمن کفر، آذر آوردی
بشکستنِ طاقِ کاخِ کسری را
مانند شکستِ قیصر آوردی
جوشیدنِ آبِ ساوه را بُرهان
بر دولت عدلْمحور آوردی
تا جامعهی بشر، بَشر گردد
فرمان زخدای اکبر آوردی
در عالم شکّ و جهل، دلها را
در زیر لوای باور آوردی
بر لشکرِ شرک و کفر تازیدی
فتح از پیِ فتح دیگر آوردی
در مکتب عشق و حکمت و توحید
سلمان پرورده، بوذر آوردی
ناخوانده کتاب و خلق را سرمشق
از علم لدُن به دفتر آوردی
بر امتِ خویش ای همه رحمت
رحمت پیِ رحمت از در آوردی
دادی به زن ارزش الهی را
چون فاطمه تا که دختر آوردی
در جای تو تا به عدل برخیزد
مانند علی تو، رهبر آوردی
ای دُرّ یتیم هستی از دامن
دریا دریا تو گوهر آوردی
قانون برادری چو فرمودی
خود را به علی برادر آوردی
گفتی که ملاک برتری تقواست
ز آن نام بلال برتر آوردی
افسوس که امت از نظر افکند
عمری که به خونِ دل سرآوردی
ای آنکه به یک نگاه و یک ایما
بس حاجت دوستان برآوردی
بنواز به لطف خود «مؤید» را
آن لطف که بر ابوذر آوردی
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
اى نفس صبحدم! دعاى که دارى؟
بوى خدا مىدهى، صفاى که دارى؟
عطر بهشتى، ز خاک پاى که دارى؟
مژده چه آوردى و براى که دارى؟
تا بفشانیم جان، تو را به خوش آمد
ماه ربیع است و نوبهار کرامت
ماه شکوفایى کمال و شهامت
در تن هستى دمید، روح سلامت
از برکات طلوع، روز امامت
باز گشودند باب لطف مجدّد
صبح دلان صبح صادق است ببینید
باغ بهشت از شقایق است ببینید
جلوهٔ ربالمشارق است ببینید
روز تجلّاى خالق است ببینید
وز رخ زیباى جعفر بن محمد...
نور ولایت دمیده از نظر او
چشمهٔ کوثر رهین چشم تر او
باقر دریاى علم و دین، پدر او
هم پدر او امام و هم پسر او
نور دل حیدر است و وارث احمد
نهضت علمى که آن امام به پا کرد
کارى چون خون سیدالشهدا کرد
از سر اسلام دست فتنه جدا کرد
آنچه رسالت به عهده داشت ادا کرد
شاهد حسن ازل نشست به مسند
گر همه عالم قلم به دست برآرند
تا به قیامت مدیح او، بنگارند
یک ز هزاران فضیلتش نشمارند
آن که به شاگردیاش چهار هزارند
جمله به فقه و کلام و فلسفه، ارشد
ز آن همه یک چند چهرههاى درخشان
عالم و آگاه در معارف قرآن
مؤمن طاق و هشام و جابر حیّان
زادهٔ مسلم، دگر مفضّل و صفوان
کان همه بودند چون زراره سرآمد...
من که به لب، نغمهٔ ثناى تو دارم
هر چه که دارم من از عطاى تو دارم
دست به زنجیرهٔ ولاى تو دارم
پاى به زنجیرم و هواى تو دارم
دست برون آور و بگیر مرا یَد...
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
مدینه غرقِ صفا شد ز روی حضرت صادق
دمید عطرِ محمد ز بوی حضرت صادق
فروغِ روی نبی را که مکه یافت در امشب
مدینه دیده دوباره ز روی حضرت صادق
شبِ درخششِ خورشیدِ آسمانِ علوم است
که نور میدهد از چهار سوی حضرت صادق
ششم امام که باشد ضمیرِ عالم و آدم
مثالِ آینهها روی به روی حضرت صادق
تمامِ فقه بُوَد وامدارِ مکتب فضلش
کمالِ عشق بُوَد راز گوی حضرت صادق
روایتیست کرامت، از آن وجود مکرّم
حکایتیست شفاعت ز خوی حضرت صادق
به سانِ زمزم و تسنیم و سلسبیل، روان است
علومِ آلِ محمد ز جوی حضرت صادق
ز کهکشان فضیلت طنین فکنده به عالم
خروشِ عدلِ علی از گلوی حضرت صادق
قیامِ علمی او چون قیامِ سرخِ حسینی
فکنده لرزه به کاخِ عدوی حضرت صادق
کمر به کشتن او بَست دشمنش چو نظر کرد
که هست غالب دلها به سوی حضرت صادق
فرشته جسته تقرب، بهشت یافته رونق
ز قطره قطرهی آبِ وضوی حضرت صادق
بُوَد تجلی "والشمس" آن جمالِ مبارک
بود مفسّر "والّیل" موی حضرت صادق
چراغِ راهنمای بشر به عالمِ توحید
همیشه وقت بُوَد گفت و گوی حضرت صادق
کتابِ جابرِ حیّان، حدیثِ فضلِ مُفَضّل
یکیست ز آن همه رازِ مگوی حضرت صادق
اگر به علم درخشد چو آفتاب، گرفته
ذُراره ذَرّهای از مِهر روی حضرت صادق
حُشام حِشمَت علمی گرفته از حَشَم او
که کرده تر، لب جان از سبوی حضرت صادق
بگو فلاسفه را تا برای درکِ حقایق
نهند رو به رهِ مهر پوی حضرت صادق
نماز پایهی دین است و بود لحظهی آخر
نماز و حرمت آن گفت و گوی حضرت صادق
بخوان دعای فرج را به آرزوی اجابت
که بوده صبحِ فرج آرزوی حضرت صادق
شب دعاست برای فرج بیا که بخوانیم
خدای را همه بر آبروی حضرت صادق
قلوبِ شیعه حریمش بُوَد ولی به بقیعش
دلِ شکسته کُنَد جست و جوی حضرت صادق
نبین به قبرِ خرابش، ببین که چشمهی خورشید
بجوشد از افقِ خاکِ کوی حضرت صادق
خدا کند که صبا بر مشام ما برساند
شمیمی از حرم مُشکْ بوی حضرت صادق
خدا کند منِ آلوده باز هم چو "موید"
سرِ نیاز بسایم به کوی حضرت صادق
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
امشب شکوه عشق جهانگیر میشود
روح لطیف عاطفه تصویر میشود
امواج سربلندی و آزادی و شرف
از هر کران مکّه سرازیر میشود
قرآن ببوس و «اَشرَقَتِالاَرض» را بخوان
این آیۀ مبارکه تفسیر میشود
تبریک باد آمنه را کز حریم او
نور است و نور و نور که تکثیر میشود..
از انعکاس نور وی از مکّه تا به شام
هر سنگ خاره، آینهتأثیر میشود
الله اکبر از نفسش کز فرشتگان
هر سو بلند نغمۀ تکبیر میشود..
چون کاخ باشکوه مدائن، ز هیبتش
در لرزه کاخ فتنه و تزویر میشود..
داروی دردها و جواب سؤالهاست
قرآن کتاب او که جهانگیر میشود..
در سایۀ عدالت و اخلاص و وحدت است
تکبیر او که چیره به شمشیر میشود..
در آسمان، تجلی هر روز آفتاب
خُلق عظیم توست که تصویر میشود..
گردد صحیفۀ صلوات فرشتگان
بر صفحهای که نام تو تحریر میشود..
تنها همین نه آیۀ تطهیر مدح توست
یادت همیشه مایۀ تطهیر میشود
نام تو زندهتر شده، یاد تو تازهتر
چندان که دهر، کهنه، جهان، پیر میشود..
محتاج یک نگاه توأم ای که هر کجا
خاک از نگاه لطف تو اکسیر میشود..
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
الا که راز خدایی! خدا کند که بیایی!
تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی!
شبِ فراغِ تو جانا، خدا کند به سرآید
سرآید و تو بر آیی، خدا کند که بیایی!
دمی که بی تو بر آید، خدا کند که نباشد
الا که هستی مایی، خدا کند که بیایی!
تو از خداست وجودت، ثُبات دهر ز جودت
رجایی و همه جایی، خدا کند که بیایی!
به گفت و گوی تو دنیا، به جست و جوی تو دلها
تو روح صلح و صفایی، خدا کند که بیایی!
به هر دعا که توانم، تو را همیشه بخوانم
الا که روح دعایی، خدا کند که بیایی!
نظامِ نظمِ جهانی! امامِ عصر و زمانی!
یگانه راهنمایی، خدا کند که بیایی!
فِسرده عارضِ گلها، فتاده عقده به دلها
تو دست عقدهگشایی، خدا کند که بیایی
دل مدینه شکسته، حرم به راه نشسته
تو مروهای، تو صفایی، خدا کند که بیایی!
تو احترام حریمی، تو افتخار حطیمی
تو آبروی منایی، خدا کند که بیایی!
تو مشعری، عرفاتی، تو زمزمی، تو فراتی
تو رمز آب بقایی، خدا کند که بیایی!
هنوز جسم شهیدان، فتاده است به میدان
تو وارث شهدایی، خدا کند که بیایی
بیا و پرده بر افکن، به ظلم، شعله در افکن
که نور عدل خدایی، خدا کند که بیایی!
الا که جانِ جهانی، جهانِ جان و نهانی
نهان ز دیدهی مایی، خدا کند که بیایی!
به سینهها تو سُروری، به دیدهها همه نوری
به دردها تو دوایی، خدا کند که بیایی
ز هر دری به تظلّم، ز هر سری به ترنّم
رسد به گوش نوایی، خدا کند که بیایی!
اسیر بند جفا را، دچار رنج و بلا را
به دست توست رهایی، خدا کند که بیایی!
قسم به عصمت زهرا، بیا ز غیبت کبری
دگر بس است جدایی، خدا کند که بیایی!
"موید" است و دعایت، اگر قبولِ خدایت
فِتد دعای گدایی، خدا کند که بیایی!
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e