eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
...ای مناجات ای نسیم دعا راه نزدیک ما به سمت خدا ای که دریا کنار تو قطره قطره با التفات تو دریا نذر سجادۀ شبانۀ توست چارمین رکعت نوافل ما ای امام علیّ دوم من ای امام چهارم دنیا مرد شب زنده‌دار سجاده مرد محراب، التماس دعا از تو بوی نماز می‌آید بوی راز و نیاز می‌آید مادر تو نگین حجب و حیاست شرف الشمس سیدالشهداست مایۀ آبروی ایران است افتخار همیشه‌ام به شماست از تو و مادر تو این دل ما عاشق خانوادۀ زهراست یک سفر پیش ما نمی‌آیی؟ وطن مادری تو این جاست تو عجم زاده‌ای، تو فامیلی پس حرم‌سازی‌ات به گردن ماست تو در این سرزمین گل کاری به خدا حق آب و گل داری آفتابی که حق کشیده تویی جلوه‌ای که کسی ندیده تویی با ظرافت، خدای عزّوجل بی نظیری که آفریده تویی آنکه با کفّۀ تولایش پای میزانمان کشیده تویی شب اسیر هزار رکعت تو به خدایم قسم پدیده تویی نخل‌های بلند نخلستان بارش رحمتی که دیده تویی با دعای غلام تو دارد آسمان مدینه می‌بارد بی تو سجاده‌ای اگر هم بود فرش رسوایی دو عالم بود بی تو یا حرفی از بهشت نبود یا اگر بود هم جهنم بود خطبه‌های گلوی زخمی تو انعکاس غروب ماتم بود تو اگر خطبه‌ای نمی‌خواندی خانه‌هامان بدون پرچم بود تو اگر روضه ای نمی‌خواندی سال ما سال بی محرّم بود از تو داریم فصل ماتم را ده شب گریۀ محرم را احترام تو را سلام نبود حق تو کوچه‌های شام نبود حق آیینه‌ها شکستن نیست گیرم این آینه امام نبود هیچ جایی برای حال شما بدتر از مجلس حرام نبود گریه کردی، صدا زدی «ای کاش هیچ سنگی به روی بام نبود کاش مادر مرا نمی‌زایید من امامم، خرابه جام نبود» حرف ویرانه در میان آمد دختر شاه، یادمان آمد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بنا نیست امروز افسرده باشیم پس از چند شب باز پژمرده باشیم مگر می‌شود نور را دیده باشیم؟ ولی دل به خورشید نسپرده باشیم بنا بود ما را سر پا ببینند اگر بارها هم زمین خورده باشیم سه شب در بین کوچه نشستیم که سهمی از این سفره‌ها برده باشیم محال است ما را از آقا بگیرند محال است حتی اگر مرده باشیم اسیرم به گیسوی بالا نشینی فدای گرفتاری این چنینی تو شهر غریبی، مسافر نداری شب پنجم ماه، زائر نداری در این چند شب بال‌ها کربلایند بمیرم برایت مهاجر نداری نبینم برای تو شعری نگفتند مبادا بگویند شاعر نداری تو چارم مسیر به سمت خدایی تو چارم مسیری که عابر نداری در این روزها که تو تنهاترینی در این روزها که تو زائر نداری مرا زائر بی قرار تو کردند دلم را چراغ مزار تو کردند بنا شد اگر سائلی نان بگیرد چه خوب است که از کریمان بگیرد بنا شد اگر شاه نوکر بگیرد چه بهتر که از نسل سلمان بگیرد علی خواست تا که برای حسینش زنی در بلندای ایمان بگیرد تمام زمین و زمان را که می‌گشت بنا شد عروسی از ایران بگیرد تو آقا ترینی و سجاد مایی تو شاهی و فرزند داماد مایی خدا باز تصویر مولا کشیده برای حسینش، علی آفریده تو از بس که غرق حضور خدایی برای عبادت تو را برگزیده هر آن‌کس که دیده تو را صبح یا شب سر سفره‌های مناجات دیده ترحم کن ای آسمان محبت به این قطره‌های چکیده چکیده چه می‌خواهم از تو که داده نباشی به اندازه‌ی کافی از تو رسیده همین که گدای تو هستیم کافی‌ست ابو حمزه‌های تو هستیم کافی‌ست بخوان تا ابوحمزه ایمان بگیرد بخوان آدمی بوی انسان بگیرد بخوان: اَبکی؛ اَبکی؛ لِنَفسی؛ لِقَبری... دل مرده‌ی ما کمی جان بگیرد (...و یا غافر الذنب و یا قابل التوب الهی تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِك انَا لا اَنْسي اَيادِيکَ عِنْدی الهی تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِك الهی و رَبّی عَلیک رَجائي الهی تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِك...) لباس مناجات را باید، هرکس شب پنجم ماه شعبان بگیرد تو هستی دلیل مسلمانی ما نجات پر و بال زندانی ما به جز عالَم سائلی، عالَمی نیست به غیر از کریمی تو حاتمی نیست بر این خشک‌ها تا که باران ببارد به غیر از غلام تو صاحب دمی نیست خدا از سرم سایه‌ات را نگیرد جز این؛ هر چه را هم بگیرد غمی نیست چهل سال بر سردر خانه‌ی تو به جز پرچم کربلا پرچمی نیست تو یعقوبی و پلک مجروح داری چهل سال گریه، زمان کمی نیست چهل سال گریه، چهل سال ناله چهل سال گریه برای سه ساله ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از سکوتم صدا درست کنید ذکر یا ربنا درست کنید ببرید و بیاورید مرا بلکه از من گدا درست کنید در دلم گر بناست خانه کنید اول این خانه را درست کنید می‌شود سنگ دستتان بدهم می‌شود که طلا درست کنید هر چه میل شماست تسلیمیم یا خرابم و یا درست کنید فقر ما را کسی درست نکرد ای کریمان! شما درست کنید شد اگر، شکر؛ اگر نشد یک وقت می‌نشینم تا درست کنید بعد از آن که مدینه‌ام بردید سفر کربلا درست کنید از لب ما دعا نمی‌افتد کربلا، کربلا نمی‌افتد این قبیله همه شبیه هم‌اند این کَرَم‌زاده‌ها چه با کرم‌اند چه نیازی‌ست تا بزرگ شوند در همان کودکی مسیح دم‌اند زنده‌ام می‌کنند مثل مسیح بر تن مرده‌ام اگر بدمند همه آماده‌ی بلا هستند جاده‌های عروج پیچ و خم‌اند عاشقان بیشتر پی نامند عاشقانی که عاشقند کم‌اند عاشقان در نگاه آل علی گر اسیرند باز محترم‌اند دختران قبیله‌های عرب خادم شهربانوی عجم‌اند عجمی کرده‌اند جانان را آبرو داده‌اند ایران را ای مناجات تا خدا رفته عرش را تا به انتها رفته کیسه کیسه به شانه نان برده خانه خانه سوی گدا رفته بی تو معراج هم کسی برود بی وضو محضر خدا رفته بس که در حال سجده افتاده رنگ پیشانی شما رفته برکت می‌رسد غلامت اگر... سر سجاده‌ی دعا رفته محمل ما به گِل فرو رفته محمل ما شکسته وا رفته چاره‌ای کن برای ما، ور نه رمضان، آبروی ما رفته آبرودار پنجم شعبان دارد از راه می‌رسد رمضان چه مقامی‌ست مادر تو شدن مثل پروانه‌ی سر تو شدن بال جبريلِ عرش مال خودش راضي‌ام با كبوتر تو شدن علیِ اكبر است و آرزوي چند سالي برادر تو شدن می‌شود برتر از سليمان شد ظرف يك روز نوكر تو شدن اين غلام سياه را نفروش كردم عادت به قنبر تو شدن به خداي يگانه می‌ارزد كشته‌ی نام اطهر تو شدن پدرت هم به تو "ولی" می‌گفت «بابي أنت يا علي» می‌گفت آمدي و حسين خندان شد همه جا جز بقيع چراغان شد آمدي و به بركت نامت نام جدت علي فراوان شد مادرت شد عروس زهرا و افتخارش نصيب ايران شد آشنا با صحيفه‌اش كردي هر كه بر سفره‌ي تو مهمان شد رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است رمضان شرح ماه شعبان است ابر و خورشيد و ماه در كارند خاكي از زير پات بر دارند تب تو تب نبود، درمان بود راويان تب تو بيمارند دوستان قديمي زهرا به تو و مادرت بدهكارند در اسيري مادرت حتي از مقامات او خبر دارند هر چه مِهريه‌اش گران باشد باز قوم علي خريدارند به غلامت بگو دعا بكند اين گرفتارها گرفتارند با مناجات تو ملائكه هم سر شب تا به صبح بيدارند تا نگاهي به بالشان بكني از كرم خوش به حالشان بكني كاش مي‌شد بنا درست كنند گنبدي از طلا درست كنند همه جاي مدينه را نه، نه لااقل پنج تا درست كنند گرد و خاك بقيع را ببرند تا برايم دوا درست كنند شيعيان حاضرند با گريه آستان تو را درست كنند با النگوي دختران عجم چند ايوانْ طلا درست كنند سنگ‌ها می‌خورد بر سر تو تا كه شايد صدا درست كنند عمه را زد ولي سر تو شكست هم سر عمه، هم سر تو شكست ای مناجاتی سرای حسین ذکر آمین ربنای حسین ای تمام صحیفه‌ات شرحِ آخرین ناله و دعای حسین مقتل تو صحیفه‌ات باشد داده‌ای شرح کربلای حسین کاش مثل تو روضه‌خوان بشویم تا اقامه کنیم عزای حسین به زبان دعا بیان کردی چه کشیدند بچه‌های حسین آه تیر سه شعبه و حلقِ طفل معصوم بی خطای حسین الامان از حکایت زینب وای از روز ماجرای حسین بعد از آن که بدن مرتب شد سر بنه روی بوریای حسین روی قبرش نوشتی یا مظلوم! لک روحی فدا ابا المهموم! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آسمان جلوه‌ای اگر دارد از نماز شب قمر دارد شب ميلاد تو همه ديدند نخل ام البنين ثمر دارد كوری چشم ابتران حسود چقدر فاطمه پسر دارد ای رشيد علی! نظر نخوری شهر چشمان خيره سر دارد باب حاجات، كعبه‌ی خيرات بر تو و قد و قامتت ای نسيم پر از بهار علی ماهِ در گردش مدار علی چقدر مشكل است تشخيصت تا كه تو می‌رسی كنار علی با تو يک رنگ ديگری دارد شجره نامه‌ی تبار علی دومين حيدر ابوطالب صاحب غيرت و وقار علی به شما می‌رسد ذخيره‌ی طف همه‌ی ارث ذوالفقار علی ای علمدار و سر پناه حسين حضرت حمزه‌ی سپاه حسين كاشف الكربی و تمنا من دست‌های هميشه بالا من تو بر اين خاک‌ها بكش دستی اگر اين خاک زر نشد با من سر سال است مرد مسكينم مكش از دست خالی‌ام دامن چقدر فاصله است ای دريا از مقام ظهور تو تا من تو بزرگ قبيله‌ی آبی تو غديری، فراتی اما من خشكسالم، كوير بی آبم روزگاری‌ست تشنه می‌خوابم كمرت جايگاه شمشير است لب تو جايگاه تكبير است سر ما را بزن همين امروز صبح فردا برای ما دير است هيچ كس روبه روت نيست مگر آن كسی كه ز جان خود سير است سيزده ساله حيدری كردی پسر شير بيشه هم شير است گيرم افتاده است روی زمين دست تو باز هم علمگير است پسر شاه لافتی عباس ای جوانی مرتضی عباس از نگاه كبوتری وارم به مقام تو غبطه می‌بارم سر من را اگر بگيری باز به دو ابروی تو بدهكارم ارمنی هم اگر حساب كنی دست از تو بر نمی‌دارم بده آن مشک پاره‌ی خود را تا برای خودم نگهدارم بی سبب نيست گريه‌ی چشمم حسرت صبح علقمه دارم با تمامی شور و احساسم آرزومند كف العباسم زلف ما را ز مشک وا نكيند لب ما را از آن جدا نكنيد پای ما را به جان خالی مشک در حريم فرات وا نكنيد دست بر زيرتان نمی‌آرد آب‌ها! اين‌قدر دعا نكنيد تيرها! روی اين تن زخمی خودتان را به زور جا نكنيد تازه طفل رباب خوابيده جان آقا سر و صدا نكنيد تا كه از مشک پاره آب چكيد رنگ از چهره‌ی رباب پريد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است این چشم نیست، چشمه‌ای از حوض کوثر است ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد چشمی که پای مجلس این روضه‌ها، تَر است چشمی که بیش‌تر به خودش گریه دیده است فردا کنار فاطمه با آبروتر است ما خشک می‌شویم، ولی بار می‌دهیم دنیای گریه، مزرعه‌ی سبز محشر است فرموده است حضرت صادق: هر آن کسی گریانِ جدّ ما شده، با من برادر است در حجّ و در عبادت و در سجده‌های شب گریه کنِ حسین، شریک پیمبر است ما را از این تلاطم دنیا، هراس نیست تا کشتی نجات حسینی، شناور است بر من لباس نوکری‌ام را کفن کنید نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست هر جا تب عشق است، دل در به دری هست دیروز گدایان همه دنبال تو بودند هر جا که شلوغ است یقیناً خبری هست اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند دیدید که در طینت ما هم هنری هست بازار مرا با قدمت گرم نکردی یک چند غلامی که بیایی ببری هست در غیبت شه روی به شهزاده می‌آرند صد شکر که در خانه‌ی آقا پسری هست هر جا قدوبالای رشیدی‌ست، یقیناً دنبال سرش نیم‌نگاه پدری هست یا حضرت ارباب! دمت گرم و دلت شاد یا حضرت ارباب کرم! خانه‌ات آباد داریم همه محضر تو عرض سلامی تو شاهی و ما نیز هر آنچه تو بنامی تا خانه‌ی آباد شما بنده‌پذیر است نامردترینم نکنم میل غلامی ای قامت قد قامت تو عین قیامت قربان قدت صد قد و بالای گرامی تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟ تو مفترض‌الطاعه‌ترین واجب مایی هر چند امامت نکنی، باز امامی هر کس که هوای "پدری" داشته باشد خوب است که همچین پسری داشته باشد انگار رسول است، نمایی که تو داری انگار بتول است ،صدایی که تو داری بد نیست که هر روز عقیقه بنمایی با این قد انگشت نمایی که تو داری باید که برای تو کرم‌خانه بسازند از بس که زیاد است گدایی که تو داری از شش جهت کعبه دل لطف تو جاری‌ست از سفره‌ی پر جود و سخایی که تو داری تو آن‌قَدَر از خویشتنِ خویش گذشتی که منتظر توست، خدایی که تو داری کاری نکن ای دوست مرا از تو بگیرند بگذار که عشاق به پای تو بمیرند ای سیر کمالاتِ همه تا سر کویت ای آب فرات لب من آب وضویت ابن الحسنت گفته حسین، بس که کریمی مانند حسن جود بُوَد عادت و خویت عالم همه حیران ابوالفضل و حسینند ماتند ابوالفضل و حسین از گل رویت پایین قدم‌های حسین جای کمی نیست جا دارد اگر غبطه خورد بر تو عمویت اینقدر مزن آب به سرخی لب خود حیف است که پیچیده شود این‌همه بویت حیف از تو مرا عبد و غلام تو بدانند باید که مرا عبد غلامان تو خوانند.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی هر شب نصیب سفرۀ شهر مدینه شد در کنج خانه، نان تنوری که داشتی شب‌زنده‌دار بودی و ذوب خدا شدی در بندگی گذشت حضوری که داشتی... خلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود در کوچه‌های شهر، عبوری که داشتی این آفتاب توست که خورشیدمان شده! یا که پیمبر است دوباره جوان شده؟... چشم تو ماه و تابش ماهت پیمبری‌ست روی سپید و خال سیاهت پیمبری‌ست گفتار و آفرینش و خُلق عظیم تو لحظه به لحظه، گاه به گاهت پیمبری‌ست... باید دوید پشت سر ردّ پای تو یعنی تویی همیشه که راهت پیمبری‌ست نامت علی‌ست جلوه رویت محمدی‌ست نامت علی‌ست طرز نگاهت پیمبری‌ست تو صاحب جلال علی و پیمبری آیینه جمال علی و پیمبری ای آفتاب روشن شب‌های کربلا پیغمبر دوبارۀ صحرای کربلا ای از تمام عالمیان برگزیده‌تر نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا آب فرات و علقمه و گنبد حسین یا تل زینبیه و هر جای کربلا... ...هر چند دیدنی‌ست ولی دیدنی‌تر است پایین پای مرقد آقای کربلا نزدیک‌تر به محضر آقاست جای تو پایین پایی و همه پایین پای تو... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آنانکه عابدند، به وقت اذان خوشند آنانکه زاهدند، به یک تکه نان خوشند از هر دو تا نگار، یکی ناز می‌کند عشاق روزگار، یکی در میان خوشند نانی که می‌پزند به همسایه می‌رسد این خانواده با خوشی دیگران خوشند این سفره دارها که شدم میهمان‌شان بعد از بیا، بروست، ولی با بمان خوشند ما می‌خوریم و اهل کرم شکر می‌کنند با این حساب بیشتر از میهمان خوشند جانی بگیر و در عوضش هیچ هم نده عشاق با معامله‌های گران خوشند با اخم خویش راه فرار مرا ببند صیاد اگر علی‌ست، همه با کمان خوشند در نقطه نقطه‌ی دل شیعه حرم زدند بر بام خانه مشعل دارالکرم زدند وقتی دخیل‌ها گره این درند و بس این خانواده نیز گداپرورند و بس اینان که سنگ را به نظر فضه می‌کنند از کودکی قبیله‌ی‌شان زرگرند و بس در آستان شمع که طور مقدس‌ست پروانه‌ها همیشه مقرب‌ترند و بس دل دادن و ندادن ما دست ما نبود اینان به شیوه‌ی خودشان دلبرند و بس بگذار بشکنند دلم را یکی یکی اینجا فقط شکسته دلی می‌خرند و بس ارباب زاده‌ها همه ارباب می‌شوند چون بنده‌زاده‌ها که همه نوکرند و بس این خانواده‌ای که مرا صید کرده‌اند حالا اسیر زلف علی اکبرند و بس وقتی میان کوچه‌ی ما راه می‌رود یک شهر در زیارت پیغمبرند و بس ای بهترین! یگانه‌ترین آفریده‌ها! پیغمبر تمام پیمبر ندیده‌ها! بیدار بود از سر شب تا سحر، پدر می‌زد صدات با همه جای جگر، پدر آهویی و به دام تو افتاده است شیر عمه اسیر توست، ولی بیشتر، پدر لیلا زیاد محضر آن دو نمی‌رسید تا خوب ارتزاق کند از پسر، پدر خیلی نیاز داشت زبان واکنی علی خیلی نیاز داشت بگویی: پدر، پدر تو یوسفی و دور مشو از مقابلش وابسته است بر روی تو آنقدر پدر پیش پدر رسیدی اگر، قد بلند کن در آرزوی سرو رشید است هر پدر ای مظهر صفات نبی! هیچ کس به تو این قدر احترام نکرده مگر پدر به به! به این مقام که پایین پا پسر به به! به این مقام که بالای سر پدر از بس نشسته موی تو را شانه کرده است حالا دلش به گیسوی تو خانه کرده است حاضر شدم برای اویس قرن شدن شهر مدینه رفتن و دور از وطن شدن حاضر شدم برای "تو" ازخویش بگذرم دیگر مرا بس‌ست گرفتار "من" شدن لب‌های تو همین که به خود آب می‌زند نزدیک می‌شود به عقیق یمن شدن میل رسول دیدن تو چاره‌ش آینه‌ست پس واجب است محو درین خویشتن شدن تنها تو می‌توانی ازین کارها کنی ابن الحسین بودن و ابن الحسن شدن دل آن زمان که خانه‌ی مهر تو می‌شود اقرار می‌کند به بهشت عدن شدن ای خاک پای مرکب تو کیمیای من جنت برای مردم و خاکت برای من وقتی که نیست خاک رهت، سر برای چه؟ وقتی که نیست در حرمت، پَر برای چه؟ اهل کرم مقابل در ایستاده‌اند با این وجود پس، زدنِ دَر برای چه؟ وقتی تو سُفره‌ی حسنی پهن کرده‌ای پس سرزدن به سُفره‌ی دیگر برای چه؟ گر تو ادامه‌ی علی کوفه نیستی پس آمده‌ست این همه لشگر برای چه؟ ای خاک بر سر همه، تاج سرم شکست افتاده زیر پا علی اکبر برای چه؟ مغرب نیامده‌ست هنوز ای مؤذنم بالای نیزه رفته‌ای آخر برای چه؟ ما سعی می‌کنیم ولی یک عبا کم ست اصلاً شدی تو چند برابر برای چه؟ عمه اگر برای من و تو نیامده‌ست پس دست برده است به معجر برای چه؟ ای سایه‌ی تو بر سر عمه! بلند شو به احترام معجر عمه بلند شو 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلم را هوای تو پُر کرده است غم آشنای تو پر کرده است حسینیه و مسجد و دیر را نسیم دعای تو پر کرده است تو پیغمبری و بلاد مرا اذان صدای تو پر کرده است چه باکی ز گمراهی‌ام، جاده را اگر رد پای تو پر کرده است هزاران سده می‌شود که خدا سبو را برای تو پر کرده است دلم را به گیسوی تو بسته‌اند به طاق دو ابروی تو بسته‌اند من از گیسوانت پریشان‌ترم زچشم خراب تو ویران‌ترم تو از نور خورشید پیداتری من از نور مهتاب پنهان‌ترم کویرم ولی از کرامات تو من از عطر گل‌های باران، ترم تو لیلایی و بلکه لیلاترین من از آهوان تو حیران‌ترم اگر روی تو قبله‌گاه من است من از هر مسلمان مسلمان‌ترم تو موسایی و رود نیلت منم شرار غمی و خلیلت منم فدای دو چشمان شهلایتان به قربان این قد و بالایتان مگر از کدامین جهت آمدی ملک می‌چکد از سراپایتان نگاه تو کرده‌ست مجنونمان خدای تو کرده‌ست لیلایتان اسیران زلف تو را چاره نیست به قربان طرح معمایتان تو آنی که روح القدس می‌شود گدای نسیم نفس‌هایتان جمال تو پیغمبر اکرمی‌ست اسیری زلف تو هم عالمی‌ست تو در سینه‌ی ما حرم می‌زنی برای دلم حرف غم می‌زنی تو آنی که در قله‌ی مأذنه قدم می‌زنی و علم می‌زنی سحر با اذان سحر گاهی‌ات سکوت دلم را به هم می‌زنی تو گیسو کمندی و بالابلند مرا می‌کشی تا قدم می‌زنی تو در محضر ماه ام البنین ادب می‌کنی، حرف کم می‌زنی نبودی اگر، نامی از گل نبود ترنم نبود و تغزل نبود تو شهزاده‌ای و علی اکبری علی اکبری یا که پیغمبری؟ درِ خانه‌ات ازدحام گداست ولی خم به ابرو نمی‌آوری تو آنی که در بین گهواره‌ات به نازی دل عمه را می‌بری مرا از مناجات شب بهتر است دو رکعت نماز علی اکبری برای اذان گفتن کربلا تو از هر کس دیگری بهتری نمازت نیاز شب کربلاست گرفتار تو زینب کربلاست خدایی‌ترین جلوه‌ی بی نیاز موذن‌ترین زمین حجاز غلامی کوی تو را کرده‌ام اگر آبرومندم و سرفراز ندیدیم در این کوچه‌های کرم کسی را شبیه تو مهمان‌نواز کنار خرابات گهواره‌ات اذانی بگو تا بخوانم نماز بیا از بقایای خاکسترم حسینیه‌ی اُم لیلا بساز مرا تا بهشت نگاهت ببر به پابوسی قتلگاهت ببر مرا وصل دریا شدن بهتر است گرفتار لیلا شدن بهتر است کنار حریم کریمانه‌ات مرا مردن از پا شدن بهتر است به پای رکاب تو له له زدن مرا از مسیحاشدن بهتر است تو ممسوس حقی و جذب خدا تو را ارباً اربا شدن بهتر است فراقت توان پدر را گرفت کنار تو پس تا شدن بهتر است دو چشمان تو اختران حسین قد و قامتت سایبان حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به کام خلق نشاطی که می‌دهد رطبش هزار سال دگر هم نمی‌رود طربش طبابتی‌ست برای طبیب ما که هنوز نرفته هیچ مریضی به جانب مطبش ز فیض ریخته دستش چو عمر، کوتاه است کسی که نیست بلند آه آه نیمه‌شبش اگر نسوخت دلم پا به پای او هر شب خودم به دست خودم صبح می‌کنم ادبش برای من سحر وصل عید قربان است شب وصال نمردم اگر، یکی طلبش به خیل گوشه‌نشینان فراق را دادند همیشه خیر ببیند مسببش، سببش به وقت بردن نامش به سجده می‌افتم نگار ما به خداوند می‌رسد نسبش دلش به ما عجمی‌زادگان بُوَد مایل اگرچه دلبر ما را نوشته‌اند عربش خدا کند که تقرب از آن‌طرف باشد به جای صد قدمم راضی‌ام به یک وجبش ”ز بخت خفته ملولم‌ بُوَد که بیداری… “ دعا کند همه را باز در نماز شبش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زلفت اگر نبود، نسیم سحر نبود گمراه می‌شدیم نگاهت اگر نبود مهر شما به داد تمنای ما رسید ورنه پل صراط، چنین بی خطر نبود تعداد بی نظیریِ‌تان روی این زمین از چهارده نفر به خدا بیشتر نبود پیراهن، اشتیاق نسیمانه‌ای نداشت تا چشم‌های حضرت یعقوب، تر نبود بی تو چه گویمت که در این خاک سرزمین صدها درخت بود ولیکن ثمر نبود ای آخرین بهار! چرا دیر کرده‌ای؟! ای مرد با وقار! چرا دیر کرده‌ای؟! این جشن‌ها برای تو تشکیل می‌شود این اشک‌ها برای تو تنزیل می‌شود وقتی برای آمدنت گریه می‌کنیم چشمانمان به آینه تبدیل می‌شود بوی خزان گرفته‌ی پاییز می‌دهد سالی که بی نگاه تو تحویل می‌شود ایمان ما که اکثراً از ریشه ناقص است با مقدم ظهور تو تکمیل می‌شود تقویم را ورق بزن و انتخاب کن این جمعه‌ها برای تو تعطیل می‌شود ای آخرین بهار! چرا دیر کرده‌ای؟! ای مرد با وقار! چرا دیر کرده‌ای؟! ای آخرین توسل خورشید بام‌ها ای نام تو ادامه‌ی نام امام‌ها می‌خواستم بخوانمت اما نمی‌شود لکنت گرفته‌اند زبان کلام‌ها ما آن سلام اول ادعیه‌ی توأیم چشم انتظار صبح جواب سلام‌ها آقا چگونه دست توسل نیاوریم وقتی گدا به چشم تو دارد مقام‌ها از جانماز رو به خدا و بهشتی‌ات عطری بیاورید برای مشام‌ها ای آخرین بهار! چرا دیر کرده‌ای؟! ای مرد با وقار! چرا دیر کرده‌ای؟! هر شب کنار پنجره‌های وصال تو حرف تو بود و آمدنی که قرار بود آن روزها که بوی تو در سال می‌وزید پاییز هم برای درختان بهار بود! حتی نگاه کردن خورشید جمعه هم نذر ظهور دولت چشم نگار بود جمعیتی به ناله‌ی ما گریه می‌شدند از بس که آه ندبه‌ی ما گریه‌دار بود ای آخرین بهار! چرا دیر کرده‌ای؟! ای مرد با وقار! چرا دیر کرده‌ای؟! آقا بیا که میوه‌ی ما کال می‌شود جبریل‌مان بدون پر و بال می‌شود در آسمان و در شب شعر خدا هنوز قافیه‌های چشم تو دنبال می‌شود یعنی تو آمدی و همه گرم دیدن‌اند وقتی کنار پنجره جنجال می‌شود روز ظهور نوبت پرواز می‌شود روز ظهور بال همه بال می‌شود بیش از تمام بال و پر یا کریم‌ها دست کبود فاطمه خوشحال می‌شود ای آخرین بهار! چرا دیر کرده‌ای؟! ای مرد با وقار! چرا دیر کرده‌ای؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جز رحمتِ چشمانِ تو، دنیا چه می‌خواهد تشنه به غیرِ آب، از دریا چه می‌خواهد حالا که موسایم شدی، راهی نشانم دِه غیر از نجات، این قوم از موسی چه می‌خواهد شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم دل مرده نوعاً از دَمِ عیسی چه می‌خواهد پیغام و پس پیغام یعنی یادِ ما هستی مجنون جز این پیغام، از لیلا چه می‌خواهد پیراهنی بفرست؛ شاید زنده ماندم من جز دلخوشی، یعقوبِ نابینا چه می‌خواهد تا کیسه‌ی ما پُر شود احسان تو کافی‌ست مِسکین به جز خیرات از آقا چه می‌خواهد چیز مهمی نیست این که ما چه می‌خواهیم باید ببینیم آن جناب از ما چه می‌خواهد! :: ای انتقامِ پهلویِ پُشتِ دَرِ خانه! غیر از ظهور تو مگر زهرا چه می‌خواهد.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e