بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#علی_اشتری
▶️
رنگها رنگ خزان است بیا برگردیم
این سفر بار گران است بیا برگردیم
صحبت از جایزه و ملک ری و گندم بود
خواهرت دلنگران است بیا برگردیم
@hosenih
چشم شوری به علی اکبرتان خیره شده
قصهی مرگ جوان است بیا برگردیم
صحبت از دیدهی دریایی عباس شده
تیرها بین کمان است بیا برگردیم
ساربان خیره شده بر خَم انگشتریات
خنجرش نقره نشان است بیا برگردیم
@hosenih
خواب دیدم که سرت بر سر خاک افتاده
رنگ این خاک همان است بیا برگردیم
یک طرف این همه زن در طرف دیگر جنگ
لشگری چشمچران است بیا برگردیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_ورود_کاروان_اسرا_به_کوفه
#علی_اشتری
▶️
از سنگ شکوفه است اینجا
دروازه ی کوفه است اینجا
بر بام تمام خانه ها سنگ
در دست همه نشانه ها سنگ
اینجا همه مردمش عجیبند
بی غیرت و پست و نانجیبند
@hosenih
این شهر بوی خدا ندارد
چشمان کسی حیا ندارد
یک قافله از بلا رسیده
از سختیِ کربلا رسیده
پیشانیِ سنگ خورده آمد
یک عمّه ی نیمه مرده آمد
@hosenih
بر نیزه سرود نور دارد
یک همسفر از تنور دارد
از شوق گل به نی نشسته
پیشانی خویش را شکسته
نیلی به نگاه خسته دارد
غم در نگه شکسته دارد
@hosenih
آغاز روایت جنون کرد
در شهر بلا کُن فیکون کرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#علی_اشتری
▶️
ز چه رو دل نسپاریم بر این باورها
که دخیل اند به دستان تو پیغمبرها
کیست همچون تو که لب تشنۀ جامش باشند
از همـان روز نـخـستیـن هـمه آب آورها
باز هم کار دل ما به شما افتاده
شکر لله که اسیریم به آقا ترها
دست بالا ببر و باز هم انگور بخواه
تا بگیریم ز دستان شما ساغرها
ازدحام است سر کوی شما، اذن بده
لااقل ما بنشینیم همین آخـرها
هرکسی نام کسی برد و سرش بالا رفت
ما که از لطف تو داریم سری در سرها
ذره تا نام تـو را بــرد به خــورشید رسید
هرکسی دور سرت گشت به توحید رسید
@hosenih
بین چشمان شما نور خدا ریخته اند
پنج تن را به سراپای شما ریخته اند
شک نداریم که پیغمبر ثانی هستی
“خلقا و خُـلقا” اگر طرح تو را ریخته اند
از همان صبح نخستین ز اضافات گلت
طرح ایجاد دل اهل بکا ریخته اند
هرچه زیباست گرفتار سر زلف شماست
نمک روی تو در منظره ها ریخته اند
یک نفر از در این خانه نرفته نومید
گرچه در راه شما خیل گدا ریخته اند
روی پیشانی ما نام شما حک شده است
روی پیشانی تو کرب و بلا ریخته اند
چـقـدر نام دل آرای شمـا شیـریـن است
شب جمعه حرم از بوی تو عطراگین است
@hosenih
قد و بالای شما حال و هوایی دارد
نوه ی فاطمه چه قدّ رسایی دارد
تو اذان گفتی و داوود به شیدایی گفت:
یا رب این کیست عجب زنگ صدایی دارد
میروی زیر قدم های تو دل می ریزد
یک حرم پشت سرت اشک و دعایی دارد
قدری آهسته برو جز تو مگر این بابا
که دگر پیر شده باز عصایی دارد
همه دیدند پس از دوره شدن در میدان
سر آن یال عقابت چه حنایی دارد
قبل از آن که برسد پیش تنت خورد زمین
کوه بر خاک بیفتد چه صدایی دارد
بنویسید عمویی ز حرم زود رسید
آن عمویی که سر دست عبایی دارد
جمع کردند به هر شکل تن اکبر را
چه بـسـازند پــریشـانی آن مادر را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#علی_اشتری
▶️
رنگها رنگ خزان است بیا برگردیم
این سفر بار گران است بیا برگردیم
صحبت از جایزه و ملک ری و گندم بود
خواهرت دلنگران است بیا برگردیم
@hosenih
چشم شوری به علی اکبرتان خیره شده
قصهی مرگ جوان است بیا برگردیم
صحبت از دیدهی دریایی عباس شده
تیرها بین کمان است بیا برگردیم
ساربان خیره شده بر خَم انگشتریات
خنجرش نقره نشان است بیا برگردیم
@hosenih
خواب دیدم که سرت بر سر خاک افتاده
رنگ این خاک همان است بیا برگردیم
یک طرف این همه زن در طرف دیگر جنگ
لشگری چشمچران است بیا برگردیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_کوفه
#علی_اشتری
▶️
از سنگ شکوفه است اینجا
دروازه ی کوفه است اینجا
بر بام تمام خانه ها سنگ
در دست همه نشانه ها سنگ
اینجا همه مردمش عجیبند
بی غیرت و پست و نانجیبند
@hosenih
این شهر بوی خدا ندارد
چشمان کسی حیا ندارد
یک قافله از بلا رسیده
از سختیِ کربلا رسیده
پیشانیِ سنگ خورده آمد
یک عمّه ی نیمه مرده آمد
@hosenih
بر نیزه سرود نور دارد
یک همسفر از تنور دارد
از شوق گل به نی نشسته
پیشانی خویش را شکسته
نیلی به نگاه خسته دارد
غم در نگه شکسته دارد
@hosenih
آغاز روایت جنون کرد
در شهر بلا کُن فیکون کرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#علی_اشتری
▶️
ز چه رو دل نسپاریم بر این باورها
که دخیل اند به دستان تو پیغمبرها
کیست همچون تو که لب تشنۀ جامش باشند
از همـان روز نـخـستیـن هـمه آب آورها
باز هم کار دل ما به شما افتاده
شکر لله که اسیریم به آقا ترها
دست بالا ببر و باز هم انگور بخواه
تا بگیریم ز دستان شما ساغرها
ازدحام است سر کوی شما، اذن بده
لااقل ما بنشینیم همین آخـرها
هرکسی نام کسی برد و سرش بالا رفت
ما که از لطف تو داریم سری در سرها
ذره تا نام تـو را بــرد به خــورشید رسید
هرکسی دور سرت گشت به توحید رسید
@hosenih
بین چشمان شما نور خدا ریخته اند
پنج تن را به سراپای شما ریخته اند
شک نداریم که پیغمبر ثانی هستی
“خلقا و خُـلقا” اگر طرح تو را ریخته اند
از همان صبح نخستین ز اضافات گلت
طرح ایجاد دل اهل بکا ریخته اند
هرچه زیباست گرفتار سر زلف شماست
نمک روی تو در منظره ها ریخته اند
یک نفر از در این خانه نرفته نومید
گرچه در راه شما خیل گدا ریخته اند
روی پیشانی ما نام شما حک شده است
روی پیشانی تو کرب و بلا ریخته اند
چـقـدر نام دل آرای شمـا شیـریـن است
شب جمعه حرم از بوی تو عطراگین است
@hosenih
قد و بالای شما حال و هوایی دارد
نوه ی فاطمه چه قدّ رسایی دارد
تو اذان گفتی و داوود به شیدایی گفت:
یا رب این کیست عجب زنگ صدایی دارد
میروی زیر قدم های تو دل می ریزد
یک حرم پشت سرت اشک و دعایی دارد
قدری آهسته برو جز تو مگر این بابا
که دگر پیر شده باز عصایی دارد
همه دیدند پس از دوره شدن در میدان
سر آن یال عقابت چه حنایی دارد
قبل از آن که برسد پیش تنت خورد زمین
کوه بر خاک بیفتد چه صدایی دارد
بنویسید عمویی ز حرم زود رسید
آن عمویی که سر دست عبایی دارد
جمع کردند به هر شکل تن اکبر را
چه بـسـازند پــریشـانی آن مادر را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#علی_اشتری
▶️
تاج سریّ و هر نفس ما ارادت است
آقا تویی و غیر تو هر شاه رعیت است
روز من همیشه جوان در کنار توست
شوق شماست این دل اگر با طراوت است
وقتی اذان مأذنه الله اکبر است
یعنی دعای همره تو استجابت است
بابا همیشه بر قد و بالات خیره بود
کار امام، نیّت و فعلش عبادت است
وقتی که آمدی همه گفتند احمد است
در خَلق و خُلق، بین تو و او شباهت است
رعناترین سلالهی زهرا تویی علی
بالابلند خانهی لیلا تویی علی
@hosenih
یک عده در هوای تو مثل پری شدند
مثل فرشتههای خدا دلبری شدند
یک عده نیز با تو نشستند روز و شب
تا اینکه با مرام تو پیغمبری شدند
یک قطره از فضائل تو جلوه کرد و بعد
یک عده از قبیلهی ما منبری شدند
یک عده خاک پای حسینیهها شدند
پائین پای یار، علیاکبری شدند
یک عده نیز تیغ و سپر را فروختند
ابروی چشمهای تو را مشتری شدند
آن عده یوسفی که تو را دیدهاند هم
یا جان سپردهاند و یا بستری شدند
یک عده گریهگریه به پای تو سوختند
آن گاه در مصیبت تو مادری شدند
خورشید دلربای بنی هاشمی علی
پیغمبر حرای بنیهاشمی علی
@hosenih
بالای ابروان تو گنبد درست شد
پائین چشمهای تو معبد درست شد
تعبیر شد نبیّ و «أنا من حسین» او
در باطن حسین، محمّد درست شد
بعد از نبی مدینه به بیراهه سر گذاشت
تو آمدی و مبدأ و مقصد درست شد
هرجا که پاگذاشتهای روی این زمین
یک آسمان بهشت مُخلّد درست شد
مضمون چشم های تو شاعر شدند و بعد
چندین هزار بیت زبانزد درست شد
یک بیت آن نوشته که لیلاترین تویی
بیتی نوشته: عشق در این حد درست شد
بیتی نوشته: عشق، فقط عشق حیدر است
بیتی نوشته: عشق حسین، عشق اکبر است
@hosenih
باید به شهر عشق شما دربهدر شدن
تا کربلا پریدن و بال سفر شدن
در هشتمین شب غم عُظمای اهلبیت
باید ز داغ روضهی تو خونجگر شدن
پائین پای قبله نشستی و آسمان
معنا کند حقیقت خاک پدر شدن
سخت است از برای دل پیرمرد قوم
مرهم برای زخم وجود پسر شدن
برخیز ای عصای دم چیریِ حسین
دلبسته آسمان به تو و بر سپر شدن
از یک شمرد، زخم تنت تا هزار رفت
جان از تن قبیلهی آئینهدار رفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
تاج سریّ و هر نفس ما ارادت است
آقا تویی و غیر تو هر شاه، رعیت است
روز من همیشه جوان در کنار توست
شوق شماست این دل اگر با طراوت است
بابا همیشه بر قد و بالات خیره بود
کار امام، نیّت و فعلش عبادت است
وقتی که آمدی همه گفتند احمد است
در خَلق و خُلق، بین تو و او شباهت است
رعناترین سلالهی زهرا تویی علی
بالابلند خانهی لیلا تویی علی
یک عده در هوای تو مثل پری شدند
مثل فرشتههای خدا دلبری شدند
یک عده نیز با تو نشستند روز و شب
تا اینکه با مرام تو پیغمبری شدند
یک قطره از فضائل تو جلوه کرد و بعد
یک عده از قبیلهی ما منبری شدند
یک عده خاک پای حسینیهها شدند
پائین پای یار، علیاکبری شدند
آن عده یوسفی که تو را دیدهاند هم
یا جان سپردهاند و یا بستری شدند
یک عده گریهگریه به پای تو سوختند
آن گاه در مصیبت تو مادری شدند
خورشید دلربای بنی هاشمی علی
پیغمبر حرای بنیهاشمی علی
بالای ابروان تو گنبد درست شد
پائین چشمهای تو معبد درست شد
تعبیر شد نبیّ و «أنا من حسین» او
در باطن حسین، محمّد درست شد
بعد از نبی، مدینه به بیراهه سر گذاشت
تو آمدی و مبدأ و مقصد درست شد
هرجا که پاگذاشتهای روی این زمین
یک آسمان بهشت مُخلّد درست شد
مضمون چشمهای تو شاعر شدند و بعد
چندین هزار بیت زبانزد درست شد
یک بیت آن نوشته که لیلاترین تویی
بیتی نوشته: عشق در این حد درست شد
بیتی نوشته: عشق، فقط عشق حیدر است
بیتی نوشته: عشق حسین، عشق اکبر است..
✍ #علی_اشتری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
تو آمدی به شبم حسّ سر شدن بدهی
به شام تیره، توان سحر شدن بدهی
برای ما که جوانیم نذر چشمانت
رسیدهای که پر دربهدر شدن بدهی
اراده کردهای امشب برای پروازم
به بال خسته تمنّای پر شدن بدهی
تو ماه قبلهنمایی که بهر هر ذرّه
رسیدهای که مجال قمر شدن بدهی
به دیدهی پدران شهید در هر شهر
بهانهای شدهای چشم تر شدن بدهی
الا ستارهی امّیدِ حضرت لیلا
سلام آیهی توحیدِ حضرت لیلا
::
بگو بلا بنویسند، ها که میخواهیم
تمام دهر نخواهند، ما که میخواهیم
و چشمهای تو جنّاتُ تَحتِهاَالاَنهار
و چندتایی از این آیهها که میخواهیم
به روز واقعه تنها رها نکن ما را
در آن بساط یکی آشنا که میخواهیم
به فرض، روز جزا بر عذاب تن بدهیم
بهشت هم که نباشد، تو را که میخواهیم
تو باشی و پدرت باشد و خدا باشد
ببین بهشت تو را نیز با که میخواهیم
اگر که روز قیامت حسابمان نکنی
به زندگی سفر کربلا که میخواهیم
ببینم آنکه مرا نوکر آفریده تویی؟
کسی که قبل من این شعر را شنیده تویی
::
تو آسمان بلند همیشهی مایی
قبیلهات همه خوب و شما هم آقایی
اراده میکنی انگور میشود پیدا
تو شهد جان حسینی، تو تاک لیلایی
بهانه میکنی از تشنگی که برگردی
تو دائماً به تمنّای روی بابایی
زبان قافیه لال از نوشتن این بیت
شنیدهام که تو بر خاک، ارباً اربایی
ز داغ تشنگیات سال و ماه میسوزد
هنوز قلب امیر سپاه میسوزد
✍ #علی_اشتری و #هادی_جانفدا
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e