#حضرت_سکینه_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_سکینه_س_مصائب
تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب
هم دختر حسینی و هم دختر رباب
هرچند "آمنه"ست و "امینه"، ولی حسین
نام تو را سکینهی خود کرده انتخاب
دربارهی مقام بلند تو گفتهاند:
ممسوس در خداست شبیه ابوتراب
در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را
شد "فخرةالنسا" لقب از "سیدالشباب"
از آن زمان که راویهی "شیعتی" شدی
دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب
در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم
شد قوت غالب تو فقط غصه و عذاب
درد تو را شنیدهام از سهلساعدی
داغ تو را گرفتهام از مجلس شراب
آتش گرفت سینهی دشمن برای تو
حتی دل یزید شد از داغ تو کباب
"بس کن که نالهات جگرم را کباب کرد!"
این حرف را شنیدهای از فاطمه بهخواب
رویش سیاه باد و دودستش بریده باد
هرکس که دستهای تو را بسته با طناب
هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است
هرچند رأس رفته به نی، برده از تو تاب
یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد
گیرم هزاربار رسیدی به اضطراب
با ما بگو که زینب مضطر چکار کرد؟
وقتی که سُم اسب گرفت از گلش گلاب...
ای روضهخوانِ واقعهی کربلا! بگو؛
با اشک خود چگونه بهپا کردی انقلاب
سرهای غیرتی سر نی سنگ خوردهاند
تا دشمن از شما نتواند برد حجاب
ای بشکند دهان قلمهای روزگار
وقتی کم است نام تو در این همه کتاب
شأن تو باشکوهتر از حرفهای ماست
هرکس دروغ بسته به تو خانهاش خراب!
باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج
زیرا دعای خستهدلان هست مستجاب...
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_مناجات
با هر حساب عاقبتش سروری نشد
هرکس که نوکر حسن عسکری نشد
هر دل پرندهوار بهاینخانه خو گرفت
دیگر هواییِ وطنِ مادری نشد
این قرعه را به لوح دل ما رقم زدند
نام خوش تو، زینت هر دفتری نشد
ای جلوهی تمامی حُسن خدا، حسن
بازار عاشقان تو بیمشتری نشد
تو ضامن بهشتی و "معروف" باب توست
پس روی ما به سوی در دیگری نشد
کعبه در آرزوی طواف تو مانده بود
چون آن صدف که سهم دلش گوهری نشد
هرکس که دل به منبر پُرفیض تو نبست
در آسمان علم و ادب اختری نشد
تو از تبار حضرت مولا و کار ما
در آستان لطف تو جز قنبری نشد
حتی برای شیعه غریبی، ببخشمان
ازبس که از مقام تو یادآوری نشد
تا روز حشر سرور و آقا نمیشود
هرکس که نوکر حسن عسکری نشد
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_شهادت
نهتنها دوست، دشمن فکر حفظ احترامش بود
کسی که «آیهی تطهیر» بخشی از مقامش بود
تمام سهمش از دنیای ما شد گوشهی زندان!
همان آقا که سرتاسر همه عالم به نامش بود
چنان با دشمنان خود هوای مهربانی داشت
که زندانبان او یکعمر دربند مرامش بود
اگرچه قدر او را مردم دنیا ندانستند
ولی در عرش تسبیح ملائک ذکر نامش بود
دلش میخواست تا روز ابد میماند با آنها
که دنیا بیشتر در جمع محرومان بهکامش بود
به هر زندان که میبردند آقای غریبان را
دل هر شیعه مانند کبوتر روی بامش بود
عبادت بود کارش در تمام روزها، شبها
ولیکن گریه قوت غالب هر صبحوشامش بود
چرا باید إبا میکرد از عمّال عباسی...؟
کسیکه جمع حیوانات وحشی نیز رامش بود
دل ما هر تپش در اشتیاق دیدن او سوخت
که حتی کعبه هم مشتاق دیدار امامش بود
حسن فرقی ندارد مجتبی یا عسکری باشد
که تنها ماندن و بییاوری ارث مدامش بود
عطش بالا گرفت و زهر آخر کار خود را کرد
در آن لحظه فقط ذکر مصیبت در کلامش بود؛
خدایا...! مادر مظلومهام را بیهوا کشتند!
یکی ای کاش از آنها بپرسد که؛ «چرا کشتند؟»
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهمناسبت هفتم ربیعالاول، سالروز بزرگداشت #حضرت_نرجس_خاتون_س
زدی پیوند «آلهاشم» و «آلیشوعا» را
که تو از سالهای قبل دیدی خواب حالا را
اگرچه جسم تو در بند کاخ روم بود، اما
دلت از شوق اقیانوس طی میکرد دریا را
کسی _غیر از تو_ از راز تو باید باخبر میشد
تو خود اما خبر داری دلیل این معما را
اگر ذکر تو «لاخَوفٌ عَلَیهم» شد در آنغربت
به هر آیینه دیدی روح «لا هُم یَحزَنون»ها را
چنان از شوق «سُرَّ مَن رَءا» از قصر میرفتی
که انگاری شبیه کعبه دیدی هر کلیسا را
در آن شیرینترین رؤیا چهها رخ داد ای بانو؟
که بر دامان خود دیدی مسیحای مسیحا را
همین که نام «نرجس» را برای خود پسندیدی
از آن پس تا ابد نشناختی دیگر «ملیکا» را
عروس حضرت زهرا شدن آنقدر لذت داشت
که با سختی نمیرفتی مسیر دشتوصحرا را
زبان شاعران حقا که از وصف تو الکن ماند
چه باید گفت اوصاف «شبیه اُمِّ موسی» را؟
جهان از ابجد نام بلند تو یقین دارد
که روزی فتح خواهد کرد فرزند تو دنیا را
«شفاعت کار مادرهاست، شاعرها خبر دارند»
بیا لطفی کن ای مادر! شفاعت کن دل ما را
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_زمان_عج_آغاز_امامت
ماه پنهانی و از مهر تو هرجا روشن است
هم زمین، هم آسمان، هم عرشِ اعلی روشن است
با امید انعکاس جلوهای از روی تو
چشم هر آیینه از فیض تماشا روشن است
دیدهی یعقوب را پیراهن یوسف شفاست
با امید وصل تو چشم زلیخا روشن است
از همه دلسردم...، اما در دلم با یاد تو
شعلهای دارم که تا روز مبادا روشن است
روز و شب در انتظار دیدن تو سوخته
آتش چوپانکه در هر کوهوصحرا روشن است
شنبههای تازه بیتو جمعههای کهنهاند!
روز نو یکروز میآید، دل ما روشن است
«مدعی گوید که با یکگُل نمیآید بهار؟»
اینمعما پاسخش سختاست، اما روشن است
یکنفر میآید و دنیا گلستان میشود
هرچقدر امروز تاریک است، فردا روشن است
از دل تاریکی شب، صبح فردا میرسد
عاقبت آن ماهروی عالمآرا میرسد
::
از سر شوق بهار، اسفند را گم کردهایم
لابهلای گریهها، لبخند را گم کردهایم
هرچه میگردیم آخر باز میگردد به ما
چون نخ سررشتهی اینبند را گم کردهایم
کم شده شیرینی دنیای ما این روزها
چایمان تلخ است، وقتی قند را گم کردهایم
بیحضور ناب او هر روزمان تکراری است
چونکه آنخورشید بیمانند را گم کردهایم
با غریبان آشنا و با خودی بیگانهایم!
نسبت آیینه و پیوند را گم کردهایم
شوق؛ اندک، ندبه؛ کم، گریه؛ فراوان، عهد؛ سست!
شرمساریم از تو، هر سوگند را گم کردهایم
دل به هرآیینه میبندیم و حسرت میخوریم
در میان چهرهها دلبند را گم کردهایم
روز میلاد تو در تقویمها عید است و ما
سال شمسی هزار و چند را گم کردهایم
در شب تاریک دنیا، روی تو خورشید ماست
هر زمان از در بیایی تو، هماندم عید ماست
::
ای زمان را از زمان تو، زمانی تازهتر
با حضور تو جهان ما، جهانی تازهتر
سرخوشیم از اینکه در دوران تو خواهیم داشت
هم زمینی تازهتر، هم آسمانی تازهتر
آنبهآن از تو سرودیم، آنچه میخواهی نبود
لطف کن در شعر ما بنداز «آنی» تازهتر
سخت بود، اما به لطف تو به آسانی گذشت
هر زمان از ما گرفتی امتحانی تازهتر
از تو دوریم و کسی جز تو بهما نزدیک نیست!
هر کجا که گم شدیم، آمد نشانی تازهتر
نوبهنو از شرق و غرب عالم ما میرسد
از شهیدان فراقت کاروانی تازهتر
جان ما در انتظار روی تو از دست رفت
با تو میخواهیم عمری تازه، جانی تازهتر
کهنگی راهی ندارد در دل دنیای تو
تو همان بودی و حالا هم همانی؛ «تازهتر»
«نو»ترین مضمون تویی، من با تو شاعر میشوم
هر زمان در محضر فیض تو حاضر میشوم
::
وقت وصف تو زبانم در دهان میایستد
در بیان آن معانی از بیان میایستد
«صاحبالعصر»ی و میچرخد زمان با اذن تو
هر زمان یاد تو میافتم، زمان میایستد...
بیخبر از وسعت لطف و بزرگیهای توست
هرکسی چشمانتظار دیگران میایستد
روح با شوق تو برمیخیزد از جسم جهان
جسم اگر روزی تو را حس کرد، جان میایستد
هرکسی که «البَلاءُ لِلوِلا» را خوانده است
پای تو در اوج سختی بیگمان میایستد
از زمانی که شنیده «فِیالسَّماءِرِزقُکُم»
دستهامان سوی تو -ای آسمان- میایستد
آمده شعر جدیدش را بخواند، هر زمان
شاعری در کنج صحن جمکران میایستد
آنزمانکه میرسد بانگ «اَنَاالمَهدی» بهگوش
کعبه برمیخیزد از جا و اذان میایستد
«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّي تُنْفِقُوا» سر میدهی
پاسخ هر لطف را چندینبرابر میدهی
::
خون دل، اشک روانی داشتم، دارم هنوز!
جرعه آبی، لقمه نانی، داشتم، دارم هنوز!
شببهشب یاد تو بر سجّاده با من همنشین
در سکوتم همزبانی داشتم، دارم هنوز!
گرچه پابند زمین و اهل آن هستم، ولی
حالوروزی آسمانی داشتم، دارم هنوز!
غیرممکن بود، اما با نگاه لطف تو...
در فراقت نیمهجانی داشتم، دارم هنوز!
با همه نالایقیها، مهربانی تو را
افتخار میزبانی داشتم، دارم هنوز!
هرسهشنبه در «طَریقُالمَهدی» مشایهها
کربلایی، جمکرانی، داشتم، دارم هنوز!
پیرم و با آرزوی در کنارت زیستن
دائماً شوق جوانی داشتم، دارم هنوز!
سالهای سال تنها در حضور گرم تو
آرزوی شعرخوانی داشتم، دارم هنوز!
میرسد آنکه شروع حُسن و حُسن خاتمهست
میرسد آنکه دعای هر قنوت فاطمهست
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
ای که از نور وجود تو، دو دنیا روشن است
همزمینوآسمان، همعرشاعلی روشن است
از جهان دلسردم؛ اما در دلم با یاد تو
شعلهای دارم که تا روز مبادا روشن است
روز و شب در آرزوی دیدن تو سوخته
آتشِ چوپان که در هر کوهوصحرا روشن است
دیدهی یعقوب را پیراهن یوسف شفاست
با امید وصل، چشمان زلیخا روشن است
شنبههای تازه بیتو جمعههای کهنهاند
روز نو یکروز میآید، دل ما روشن است
پسبه هر زحمت خودشرا میرساند بیدرنگ
کورسوی کوچکی از نور هرجا روشن است
«مدعی گوید که با یکگُل نمیآید بهار؟»
اینمعما پاسخش سختاست، اما روشن است
یکنفر میآید و دنیا گلستان میشود
هرچقدر امروز تاریک است، فردا روشن است
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#غزل
دل و روح ما، سر و جان ما
«لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا»
«عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا»
«فرج» است راه نجات ما
همه ناتوان، همه روسیاه
همه در کشاکش راه و چاه
همه تا کمر به گِلِ گناه
خِجِلیم، «وَانْکشَفَ الْغِطَا»
نه رسیده شام غمی بهسر
نه رسیده از سحری خبر
نه کسی بهفکر کسی دگر
تو بیا که «وَانْقَطَعَ الرَّجا»
نه کسی هوایی فیض رب
نه بهفکر واجب و مستحب
«ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب»
تو بیا که تازه شود هوا
غم شام و کوفه و کربلا
شده داغ جان تو سالها
که هرآن صباح و هرآن مساء
«بَدَلَ الدُّموعِکَ بِالدِّما»
گله و شکایت خویشتن
بهکجا بَرَد دل تنگ من؟
تو بیا سری بهدلم بزن
که تو «مُستَعانی و مُشتَکىٰ»
تو بیا که سر بزند بهار
بهخزان دائم روزگار
بهجهان ما برکت بیار
که «بِیُمْنِکَ رُزِقَ الْوَرىٰ»
تو بیا که عهدِ وفا شود
دل خلق جای خدا شود
که زمان صلح و صفا شود
«بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ»
تو بیا و چارهی نو بساز
که بهما شود در صبح باز
شب عاشقان تو بس دراز
«وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ»
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح
ای باعث آرامش احوال پیغمبر
با تو همیشه خوب میشد حال پیغمبر
آرامشی در عمق جان خویش حس میکرد
هر وقت میرفتی به استقبال پیغمبر
او چون تویی را دارد و تو همچو اویی را
پس خوش به اقبال تو و اقبال پیغمبر
چندین مجلّد میشود در صورت تحقیق
شان تو در آیینهی اقوال پیغمبر
از کودکی دنبال حق بودی و آخر شد
تعبیر رویای تو در تمثال پیغمبر
اسلام ثروتمند شد از آن زمانی که
یک روزه اموال تو شد اموال پیغمبر
مادربزرگ سفرهداری مثل تو دارند
اکرام اگر ارثیه شد در آل پیغمبر
جای تو حتی لحظهای خالی نخواهد ماند
در سینهی از عشق مالامال پیغمبر
زهرا اگر دنبال حیدر رفته در کوچه
چون دیده هرلحظه تو را دنبال پیغمبر...
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
به این امید که تو میدهی جواب، حسین
سلام داده به تو هرکه خورده آب، حسین
به شوق گریه برای مصیبتت دارد
چهارفصل گل چشم من گلاب، حسین
به آبروی همین چندقطره، محترمم
بهروسیاهی من گریه زد نقاب، حسین
به پادشاهی عالم نمیکنم میلی
چرا که نوکر تو میشوم خطاب، حسین
بتاب بر من آلوده و بسوزانم
چرا که پاککنندهست آفتاب، حسین
اگر بَدم، اگر آلودهام، تو سرورمی
که من جوانم و تو سیدالشباب، حسین
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
به جسم مردهی این واژهها که میباری
دوباره جان قلم را بهوجد میآری
چگونه وصف کنم ساحت بلندت را؟
ميان اينهمه مضمونِ پوچ و تکراری
اگرچه قاعدتاً هر طبيب را مطبیست
تویی که رحمت محضی، طبيب سيّاری
برای ديدن رويت بهانه لازم بود
عجيب نيست که خود را زدم به بيماری
خوش آن امیر که در اوج پادشاهی، از او
به روی شانهی مردم نمیرود باری
اگرچه پاسخ دشنام، مهربانی نيست
ولی تو قاعدهها را بههم زدی، آری...
اهانت است سلاح ضعيفها در جنگ
که اين سلاح به خوبان نمیکند کاری
دلیل خلق زمین و زمانه خندهی توست
بساست اینکه علی گفتهاست؛ «بندهی توست»
::
تو آمدی و جهان غرق در طواف تو شد
تمام باور ما «عینوشینوقاف» تو شد
گرفته بود و پر از ابر آسمان، اما
دلش پرندهی حالوهوای صاف تو شد
تمام مردم اگر معتکف به کعبه شدند
ولی ببین دل کعبه در اعتکاف تو شد
هزار یوسف کنعان به صف شد و هر یک
به حُسن مشتریِ تاری از کلاف تو شد
تمام رحمت و لطف خداست خندهی تو
تمام خشم خدا تیغِ در غلاف تو شد
رسوم جاهلی از دم شدند زنده به گور
همین که بر تنشان جامهی عفاف تو شد
بَرنده بود هر آن کس که باخت دل بر تو
شکست خورد هرآنکس که در مصاف تو شد
که در زمین و زمان هیچکس نظیر تو نیست
اسیر خویش شده هرکسی اسیر تو نیست
::
چو همطراز تو درعرصهی وجود نبود
جواب مسئلهی ما بجز «نبود»، نبود
به احترام تو بتها به خاک افتادند
وگرنه هیچ دلیلی بر این سجود نبود
لب ملائکه مشغول ذکر نام تو شد
چرا که بهتر از این در جهان، سرود نبود
به هرکجا که وزیدهست عطر تو جایی
برای عنبر و مشک و گلاب و عود نبود
تمام عمر تو خرج هدایت ما شد
تجارتی که برای زیان و سود نبود
کنار تو پَرِ جبریل سوخت، ثابت شد
که شأن و منزلت او در این حدود نبود
حرا گواهی این که کسی به خلوت تو
به جز خدا و علی لایق ورود نبود
بخوان به نام خدایی که آفریده تو را
که در مکارم اخلاق برگزیده تو را
::
به قامت تو برازنده بود جامهی وحی
اگر به دست تو تنها رسید نامهی وحی
مسیر خطبهی حق است حرف تو که خدا
گذاشتهست به روی سرت عمامهی وحی
خدا نخواست که کُتّاب وحی بنویسند
به غیر نام تو را در شناسنامهی وحی
بهشتیان زمیناند دوستدارانت
که یاوران تو بودند در اقامهی وحی
رکود، رونق بازار شاعران میشد
سروده بودی اگر یکنفس چکامهی وحی
سند شدهست به عنوان نام نامی تو
از ابتدای ازل مهر کارنامهی وحی
به حکم آینهی آیهی «اُولِی الأَمر» است
که تا امام زمان میرسد ادامهی وحی
دوباره میرسد از راه احمد دیگر
بگو؛ «محمد و آلمحمد» دیگر...
::
جهان اگرچه که در ظاهر امن و آرام است
ولی بدون تو در هالهای از ابهام است
تمام آنچه که دربارهی تو میدانیم
اگر درست تأمل کنیم، اوهام است
قسم به دوستیِ گرگومیش صبح و غروب
که غیر بام تو هر بام دیگری دام است
در این زمانهی شهرت، خوشا به حال دلی
که آشنای تو و بین خلق گمنام است
تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن
کسی که از غم هجران نمرده ناکام است
در این تلاطم امواجِ تندِ سردرگم
خیال هر اقیانوس با تو آرام است
سپیدهوار سر از شب برآر ای خورشید!
که آفتاب جهان بیتو بر لب بام است
شکوه عشق پرآوازه میشود یکروز
تو میرسی و جهان تازه میشود یکروز
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح
#زائرانه
در کنار خوبها گمراه میآيد حرم
با تمام زائرانش راه میآید حرم
هیچفرقی نیست بین زائرانش، چونکه هم،
بنده میآید حرم، هم شاه میآید حرم
لحظهای خالی نمیماند اگر دقت کنیم
روزها خورشيد و شبها ماه میآيد حرم
رتبهها برعکس دنیا میدهد اینجا جواب
کوه از شوقِ تو مثلِ کاه میآید حرم
هرکه میخواهد ببیند قطعهای از عرش را
راه خود را میکند کوتاه؛ میآيد حرم
بُعد منزل نيست وقتی که سفر روحانی است
هردلی هرجا بگويد "آه" میآيد حرم
خوشبهحال هرکسی که ساکن شهر قم است
گاه میآيد حرم، بیگاه میآيد حرم....
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۲۶ربیعالاول، سالروز #صلح_امام_حسن_مجتبی_ع
بنا بر این شده که باز جام زهر بنوشی
که از بزرگترین حق خویش چشم بپوشی
به لطف صلح تو آیندهی بشر شده تضمین
اگرچه نیست بدهکار حرف حق تو گوشی
تو را به ترس اگر متهم کنند چه باک است؟
که واقفاند تو دم برنیاوری و بجوشی...
ولی سر همه گردنکشان بهپات میافتد
اگر قرار شود در مصافشان بخروشی
تویی تو آینهی ذکر «یا مُعِزّ» خداوند
که بر دهان زدی از لطفومِهر، مُهر خموشی
چنان غریب شدی در جهان که اهلسپاهت
رسیدهاند به انگیزهی «امامفروشی»
همیشه دم بزن ای شاعر از مراتب صلحش
که گرچه خلق نفهمد، به قدر وسع بکوشی
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e