eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم حجت الاسلام ▶️ ای فَرَس با تو چه رخ داده که خود باخته‌ای* مگر این گونه که ماتی! تو شه انداخته‌ای* @hosenih ای همایون فرس پادشه سدره‌ مقام که چراگاه بهشت است تو را جای خرام نه رکابی ز تو برجاست نه زین و نه لگام مگر ای پیک سبک‌پا! بر سر شاه انام چه بلا رفته که با خویش نپرداخته‌ای؟ تا صهیل تو همی آمدی ای پیک امید بر همه اهل حرم بود صدای تو نوید کاینک آید ز پی پرسش ما شاه شهید مگر این بار خداوند حرم را چه رسید؟ کای فرس شیهه‌زنان برحرمش تاخته‌ای؟ اگر آورده‌ای ای هدهد فرخنده‌سیَر ز سلیمان و نگینش بر ِ بِلقیس خبر ز چه آلوده به خون تاج تو؟ خاکم بر سر راست گو تخت سلیمان شده بر باد مگر تو ز بهر خبر از تیر پری ساخته‌ای! آن شهی را که به امرش فکند سایه سحاب خواهد ار آب، شود خاک در عالم نایاب طعنه بر لجّه‌ی تیار زند موج سراب دیده‌ای کشته مگر، تشنه‌لبش بر لب آب @hosenih که چنین ناله به عَیّوق برافراخته ای؟ تو که غلطان ز سر زین، نگونش دیدی در میان سپه دشمن دونش دیدی ای فرس راست به من گوی که چونش دیدی و به چشمان خود، آغشته به خونش دیدی؟ یا قتیل دگری بود تو نشناخته‌ای؟ بوی خون آید از این کاکل و یال و تن تو شد مگر کشته‌ی روبه، شه شیر اوژن تو دل افسرده‌ی من آب شد از دیدن تو فاش گو، برق که آتش زده بر خرمن تو؟ که چنین غلغله در بحر و بر انداخته ای؟ @hosenih *جناب آیت الله فاطمی نیا میفرمودند که مرحوم شهریار آرزو داشتند تمام اشعارشان را به نیّر تبریزی بدهند و در عوض این بیت نیّر تبریزی را بگیرند. ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم حجت الاسلام ▶️ ای فَرَس با تو چه رخ داده که خود باخته‌ای* مگر این گونه که ماتی! تو شه انداخته‌ای* @hosenih ای همایون فرس پادشه سدره‌ مقام که چراگاه بهشت است تو را جای خرام نه رکابی ز تو برجاست نه زین و نه لگام مگر ای پیک سبک‌پا! بر سر شاه انام چه بلا رفته که با خویش نپرداخته‌ای؟ تا صهیل تو همی آمدی ای پیک امید بر همه اهل حرم بود صدای تو نوید کاینک آید ز پی پرسش ما شاه شهید مگر این بار خداوند حرم را چه رسید؟ کای فرس شیهه‌زنان برحرمش تاخته‌ای؟ اگر آورده‌ای ای هدهد فرخنده‌سیَر ز سلیمان و نگینش بر ِ بِلقیس خبر ز چه آلوده به خون تاج تو؟ خاکم بر سر راست گو تخت سلیمان شده بر باد مگر تو ز بهر خبر از تیر پری ساخته‌ای! آن شهی را که به امرش فکند سایه سحاب خواهد ار آب، شود خاک در عالم نایاب طعنه بر لجّه‌ی تیار زند موج سراب دیده‌ای کشته مگر، تشنه‌لبش بر لب آب @hosenih که چنین ناله به عَیّوق برافراخته ای؟ تو که غلطان ز سر زین، نگونش دیدی در میان سپه دشمن دونش دیدی ای فرس راست به من گوی که چونش دیدی و به چشمان خود، آغشته به خونش دیدی؟ یا قتیل دگری بود تو نشناخته‌ای؟ بوی خون آید از این کاکل و یال و تن تو شد مگر کشته‌ی روبه، شه شیر اوژن تو دل افسرده‌ی من آب شد از دیدن تو فاش گو، برق که آتش زده بر خرمن تو؟ که چنین غلغله در بحر و بر انداخته ای؟ @hosenih *جناب آیت الله فاطمی نیا میفرمودند که مرحوم شهریار آرزو داشتند تمام اشعارشان را به نیّر تبریزی بدهند و در عوض این بیت نیّر تبریزی را بگیرند. ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما... تا دست و رو نشُست به خون، می‌نیافت کس راه طواف بر حرم کبریای ما این عرصه نیست جلوه‌گه روبه و گراز شیرافکن است بادیهٔ ابتلای ما همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه بیگانه باید از دو جهان آشنای ما برگردد آنکه با هَوَس کشور آمده سر ناورد به افسر شاهی، گدای ما ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما یزدان ذوالجلال به خلوت‌سرای قدس آراسته‌ست بزم ضیافت برای ما... ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روضهٔ شامگه که عیسیِ چرخ کبود کرد بر سر طیلسان مشگبود داد چرخ توسن معکوس‌سِیر جای خاصان حرم، در پای دِیْر دِیْری اما در صفا «بیت‌الحرام» کعبه‌ای، در وی خلیلی را مقام معتکف در وی، یکی پیری صبیح چون به تخت طارم چارم، مسیح راهبی، روشن‌دلی، فرزانه‌ای مسجدی در کسوت بت‌خانه‌ای □□□ ناگهان دستی ز غیب آمد پدید با مداد خون و با کلک حدید پس سه بیتی بعد غیبت در سه بار برنوشت از خون به دیوار حصار کامتی که کشت فرزند بتول خواهد آیا شافعش بودن رسول؟ کافران ماندند از او حیران همه وز شگفت انگشت بر دندان همه □□□ کرد راهب سر برون از دِیْر و دید آتشی سوزان به نخل نی، پدید شعله‌رویی، خود‌نمایی می‌کند فاش دعوی خدایی می‌کند فتنه‌ی دل‌های آگاه است، این دعوی «انی اناالله» است، این پیر روشن‌دل پس از روی شگفت رو به سوی آن سیه‌بختان گرفت گفت: الله! این گرامی‌سر ز کیست؟ رفته بر نوکِ سنان از بهر چیست؟ پاسخش دادند آن قوم جهول کز حسین‌بن‌علی، سبط رسول پس بگفتا: عیسی ار فرزند داشت امتش بر روی چشمش می‌گذاشت □□□ داد بر آن کورچشمان پلید درهمی معدود و آن سر را خرید دیْرگاه از وی، سراپا نور شد چاه ظلمت، جلوه‌گاه طور شد دیْرگاه هفتم نیلی‌قباب گفت با خود: «لیتنی کُنتُ تراب»! آمد از هاتف ندا در گوش وی کای مبارک‌طالع فرخنده‌پی! خوش همای دولت آوردی به دست شاد باش، ای پیر راد دین‌پرست! کاین عزیز کردگار داور است ناز پرورد رسول اطهر است ذروه‌ی عرش است، کمتر پایه‌اش خفته صد «روح‌القدس» در سایه‌اش بو‌البشر از شور این سر از بهشت سر بدین دیر خراب‌آباد، هِشت شور این سر بُرد موسی را به طور «رَبِّ اَرْنی»‌گوی با وجد حضور چون مسیح از شور او، سرشار شد با هزاران شوق، سوی دار شد هر که را سودای عشقی در سر است شور عشق این سر بی‌پیکر است □□□ پیر دِیْر آن سر گرفت اندر کنار کرد مروارید تر بر وی نثار شست با کافور و عنبر موی او با ادب بنْهاد رو بر روی او دید زآن تابنده‌رو، آن نیک‌بخت آن‌چه در شب دیده موسی از درخت سر به بالا کرد کای شاه قِدم! حق عیسای مسیح پاک‌دم! حکم کن کاین سر گشاید لب به گفت سازدم آگاه از این سِرِّ نهفت □□□ پس به گفتار آمد آن نطق فصیح هم‌چو در گهواره، عیسای مسیح گفت: برگو، خواستار چیستی؟ گفت: الله! فاش گو، تو کیستی؟ من برآنم که تویی دادار رب عیسی، ابن و روح، ناموس و تو، اَب گفت: نی، ‌نی؛ «الحذر» زین کیش بد رو فرو خوان «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدْ» پاک‌یزدان «لَمْ یَلدْ، لَمْ یُولَدْ» است ساحتش، عاری از این قید و حد است من ز روح و ابن و اَب، آن‌سوترم کردگار «لم یلد» را مظهرم من حسین‌بن‌علی عالی‌ام که به مُلک آفرینش، والی‌ام مادرم، بنت شهنشاه حجیز مریمش از جان و دل باشد کنیز من شهید تیر و تیغ و خنجرم تشنه ببْریدند اعدا، حنجرم □□□ گفت: الله! ای شه پوزش‌پذیر! رحم کن بر حال این ترسای پیر گفت: حاشا! کی شود مقبول رب؟ معتکف در شرک روح و ابن و اَب شوری از «لا» در دل آگاه زن وندر او خیمه ز «الا الله» زن زآن سپس در بزم خاصان نِه قدم برخور از تقدیس سلطان قِدم □□□ راهب از تلقین آن شاه وجود لب به تهلیل شهادت برگشود مصطفی را با رسالت، یاد کرد زآن سپس رو بر خدیو راد کرد کای کلام ناطق رب غفور! ناسخ تورات و انجیل و زبور! باش زین پیر این شهادت را گواه روز رستاخیز در پیش اله این بگفت و شاه را بدرود کرد سر بداد و چهره، اشک‌آلود کرد دیر ترسا، کعبه‌ی مقصود شد وآن زیان او، سراپا سود شد کی زیان بیند ز سودا؟ ای عمید! آن که درهم داد و یوسف را خرید نی حنان الله از این گفتار خام ای هزاران یوسفت کمتر غلام ✍مرحوم حجت الاسلام 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای ز داغ تو روان، خون دل از دیده‌ی حور! بی تو عالم همه ماتم‌کده، تا نفخه‌ی صور ز تماشای تجلّی تو مدهوش، کلیم ای سرت سرّ «انا الله» و سنان، نخله‌ی طور! دیده‌ها، گو همه دریا شو و دریا، همه خون که پس از قتل تو، منسوخ شد آیین سرور شمع انجم، همه گو اشک عزا باش و بریز بهر ماتم‌زده، کاشانه چه ظلْمات، چه نور پای در سلسله سجاد و به سر تاج، یزید خاک عالم به سر افسر و دیهیم و قصور! دیر ترسا و سر سبط رسول مدنی آه! اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور! تا جهان باشد و بوده‌است که داده است نشان؟ میزبان خفته به کاخ اندر و، مهمان به تنور سرِ بی تن که شنیده‌است به لب، آیه‌ی کهف؟ یا که دیده است به مشکوة تنور، آیه‌ی نور؟ جان فدای تو! که از حالت جان‌بازی تو در طف ماریه از یاد بشد، شورِ نشور قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور غرق دریای تحیّر ز لب خشک تو، نوح دست حسرت به دل از صبر تو، ایّوب صبور مرتضی با دل افروخته، «لاحول»کنان مصطفی با جگر سوخته، حیران و حصور کوفیان دست به تاراج حرم کرده دراز آهوان حرم از واهمه، در شیون و شور انبیا محو تماشا و ملائک، مبهوت شمر، سرشار تمنّا و تو، سرگرم حضور ✍مرحوم حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e